روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲ مهر ۱٣٨۶ -
۲۴ سپتامبر ۲۰۰۷
ایـران امـروز روزگـار دیـگـری دارد
نگاهی به جایگاه ایران در منطقه و جهان
پرونده هسته ای ایران وارد فاز سیاسی شده است
افزایش سهمیه بنزین بازگشت به عقب است
ارزیابی عملکرد اقتصادی دولت از دو سو
روزهای پایانی شهریور برای ملت ایران یادآور روزهای پر افتخار و سراسر شوکت است
معیاری برای سنجش آدمها
روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز به قلم مدیر مسئول خود حسین شریعتمداری با عنوان روزگار دیگری است نوشته:
روباهی برای دزدیدن مرغ و خروس به روستایی رفته بود و بعد از دریدن و خوردن مرغ یکی از روستائیان احساس تشنگی کرده و به جای آب، اشتباهاً سرکه آفتاب خورده سرکشید. حیوان که در عمرش هرگز از این زهرماری ها نخورده بود، بد جوری مست کرده و در جنگل به راه افتاده و عربده می کشید که آهای! گردن زرافه می شکنیم... شکم کرگدن پاره می کنیم... گوش فیل می بریم، پلنگ تکه پاره می کنیم... در همین حال، شیری که در بیشه ای دراز کشیده بود غرشی کرد و مستی از سر روباه پرید. زیرچشمی نگاهی کرد و شیر را دید که به او چشم غره می رود... برای این که خیلی ضایع نشده باشد با همان لحن و آهنگ قبلی و در ادامه همان رجزها، گفت؛ البته بعضی وقت ها هم غلط زیادی می کنیم!
دو دهه و چند سال پیش هنگامی که ارتش تجهیز شده عراق با حمایت مستقیم آمریکا، اروپا، شوروی سابق و برخی از کشورهای عرب منطقه، از زمین و هوا و دریا به ایران اسلامی حمله کرد، تصور آمریکا و متحدانش این بود که کار ایران اسلامی به پایان رسیده. سه روز بعد از شروع جنگ، صدام در مصاحبه با خبرنگاران خارجی که آنها را برای بازدید از مناطق اشغال شده ایران به منطقه جنگی دعوت کرده بود، بعد از خط و نشان کشیدن های احمقانه، خطاب به آنان گفت؛ مصاحبه بعدی را در تهران انجام خواهیم داد و...!
اما، موضوع این نوشته، بازخوانی تاریخ جنگ و شرح سلحشوری رزمندگان اسلام و حماسه آفرینی مردان خدا در آن آوردگاه نیست، که آن خود، حدیث مفصل دیگری است. مقصود از این نوشته، مقایسه ای است گذرا میان آن روزها و این روزها.
آن روزها، اگرچه به هدایت امام راحل (ره) می دانستیم که تنها راه پیش روی، مقاومت و ایستادگی و یورش به دشمن است ولی دستگاه دیپلماتیک کشور نیز، بنا به وظیفه ای که داشت و برای اتمام حجت، هیئت هایی را روانه مراکز بین المللی و پایتخت برخی از کشورها کرد. شوروی سابق که از حامیان تسلیحاتی ارتش عراق بود، در پاسخ این پرسش هیئت ایرانی که چرا از عراق در جنگ علیه ایران حمایت تسلیحاتی می کنید؟ ماجرای افغانستان ـ که آن هنگام در اشغال شوروی بود ـ را پیش کشید و به میز مذاکره افغانستان ـ بخوانید سازش به نفع شوروی ـ اشاره کرده و از مسئولان کشورمان خواستند صندلی خالی ایران در میز افغانستان را پر کنند تا...
کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در نخستین روز حمله عراق در یک نطق رادیویی ابراز امیدواری کرد که مسئولان ایرانی بر سر عقل آمده باشند! و بدین ترتیب با تلویحی نزدیک به تصریح از هماهنگی آمریکا با صدام در حمله به ایران خبر داد.
هیئت ایرانی که به واتیکان رفته بود، بعد از ملاقات با پاپ و شرح مستند ماجرا چه جواب شنید؟ حضرت پاپ بی آن که خم به ابروی مبارک خود بیاورد، روی به آسمان کرد و گفت؛ یا حضرت مسیح !
مدتی بعد حضرت امام (ره) خطاب به پاپ پرسید؛ اگر امروز حضرت مسیح (ع) حاضر بود، جانب ایران اسلامی را می گرفت یا آمریکا را؟! سوال حکیمانه ای بود که پاسخی دندان شکن در دل خود داشت... و البته آقای پاپ این پرسش را هم بی پاسخ گذاشت.
عبور مردم پاکباخته از عقبه های تند و نفسگیر با اتکال به خدا، خون دادن ها و خون دل خوردن ها و در غربت و تنهایی صورت گرفت تا آنجا که حضرت امام (ره) می فرمودند خدایا، تومی دانی که ما در این جهاد عظیم تنهای تنها بوده ایم و غیر از تو کسی را نداشته ایم و نمی خواستیم غیر از تو کسی را داشته باشیم. (نقل به مضمون)…
و حالا، یعنی ۲۶ سال بعد از آن روزها، نگاهی به جایگاه ایران اسلامی در منطقه و جهان عبرت انگیز است و درس آموز.
دو هفته قبل، برنارد کوشنر وزیر خارجه فرانسه در اظهارنظری نسنجیده گفت؛ اتمی شدن ایران قابل قبول نیست و در صورتی که ایران به بمب هسته ای دست پیدا کند باید به بدترین گزینه ها در برابر این کشور روی آورد ! و هنگامی که از وی پرسیدند بدترین یا آخرین گزینه مورد نظر جناب وزیر چیست؟ با غروری ابلهانه پاسخ داد؛ حمله نظامی!...
اظهارات کوشنر قبل از آن که با اعتراض رسمی جمهوری اسلامی ایران روبرو شود با هجوم گسترده مقامات غربی روبرو شد. نخست وزیر فرانسه اظهارات کوشنر را نسنجیده ارزیابی کرد. وزیر خارجه ایتالیا، کوشنر را به طور تلویحی احمق و سخنان وی را خطرناک دانست. دیپلمات های انگلیسی اظهارات وزیر خارجه فرانسه را ناشی از تازه کار بودن وی و ناآگاهی دولت سارکوزی از شرایط کنونی منطقه و جایگاه ایران در خاورمیانه دانستند و...
برنارد کوشنر ساعاتی بعد از تهدید ایران به حمله نظامی و در پی اعتراض های گسترده جهانی، تلاش کرد، اظهارات خود را اصلاح کند ولی شدت حملات به گونه ای بود که وزیر خارجه فرانسه مجبور شد، آشکارا و به طور رسمی پشیمانی خود از آنچه بر زبان آورده بود را اعلام کند. او بعد از ملاقات با همتای روسی خود در مسکو، به خبرنگاران گفت؛ من و کشور متبوعم فرانسه، معتقدیم که تنها راه حل مناقشات آمریکا و اروپا با جمهوری اسلامی ایران مذاکره است و کلمه مذاکره را سه بار تکرار کرد.
کوشنر بعد از بازگشت به فرانسه طی مصاحبه ای با روزنامه فرانسوی فیگارو در پاسخ به این سوال که آیا فرانسه باید نقش واسطه میان غرب و ایران را ایفا کند؟ گفت؛ بله، حرفهای من سوء تعبیر شده بود و زمان آن است که صداقت و شفافیت رویکردم را دوباره برقرار کنم. ما نه فقط با هرگونه گفت وگو با ایرانی ها موافقیم بلکه همواره این خط را حفظ کرده ایم!
سرانجام کوشنر برای کامل کردن عقب نشینی خود در تماس تلفنی با دکتر لاریجانی پیشنهاد کرد که سفری به ایران داشته باشد و پاسخ طرف ایرانی سکوت بود، سکوتی که در عرف دیپلماتیک به معنی رضایت نیست، بلکه ترجمان ناخشنودی و عدم صدور مجوز است.
بدیهی است که حمله مقامات غربی ـ و حتی آمریکایی ـ به وزیر خارجه فرانسه در حمایت از جمهوری اسلامی ایران نبوده است، بلکه جایگاه قدرتمند و نقش بی بدیل ایران اسلامی در منطقه، دشمن را به حزم و احتیاط واداشته است و این در حالی است که در گذشته های نه چندان دور اعتراض رسمی مقامات ایرانی و تظاهرات گسترده مردمی و... در قبال برخی از مواضع مشابه غربی ها نه فقط به جایی نمی رسید بلکه آنها را جری تر نیز می کرد و... فاعتبروا یا اولی الابصار.
خدا بر درجات امام راحل ما (ره) بیفزاید که بارها این و آن را به مقایسه میان نقطه ای که بودیم و نقطه ای که اکنون در آن ایستاده ایم دعوت می فرمود.
با این نگاه و مقایسه حال و گذشته، به آسانی می توان دید که روزگار زورگویی قدرت های بزرگ سپری شده و روزگار دیگری آمده است.
فاز سیاسی
روزنامه تهران امروز پاسخ حشمت الله فلاحت پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به این سوال که چه انتظاری از نشست های ۱+۵ می رود؟ این گونه درج کرده است:
کشورهای ۱+۵ به سردمداری آمریکا در مورد پرونده هسته ای ایران وارد فاز سیاسی شدند. پس از ارائه گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی و حصول توافق میان ایران و آژانس بهانه برخورد حقوقی با ایران از آمریکا گرفته و بدین ترتیب برخوردها وارد فاز کاملاً سیاسی شد. از این رو آمریکا در پی برخوردهای تندتری با ایران است. البته این گونه برخوردهای واشنگتن پیشینه تاریخی نیز دارد.
آمریکا از سال ۵۹۹۱ میلادی تحریم های خود را علیه ایران اعمال کرد و کشورهای اروپایی نیز از این کشور دنباله روی کردند. هم اکنون نیز به بهانه دستاوردهای هسته ای ایران و با سوءاستفاده از مشروعیت و اعتبار سازمان های بین المللی، آمریکا درصدد است اجماعی جهانی را علیه کشورمان فراهم آورد و اتفاق بین المللی را علیه ما شکل دهد. در چند سال اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی همگام با آمریکا تامین کننده نظر این کشور بود و سعی کرد اروپایی ها را نیز اقناع کند، اما پس از توافقات هسته ای اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران، نظر آمریکا در این مورد تامین نشد. در همین حال ایران فرصتی به دست آورد که اکنون با استفاده از آن می تواند با تک تک کشورهای اروپایی ارتباط برقرار کند. با توجه به اینکه کشورهای اروپایی دغدغه انرژی دارند و قیمت نفت به بالای ۰٨ دلار در هر بشکه رسیده است، با این شرایط این کشورها دچار بحران انرژی هستند و همواره با بستن قراردادها در بخش انرژی درصددند شانس خود را برای تامین انرژی شان افزایش دهند. به همین دلیل مواضع برخی از کشورها به مانند ایتالیا و آلمان در قبال ایران تعدیل شده است و روسیه و چین نیز از ایران حمایت هایی را در بحث هسته ای دارند. مواضع این کشورها در راستای منافع اقتصادی آنها و نشاندهنده میزان توانایی کشور ماست. بنابراین به نظر نمی رسد که این کشورها تحریم در قبال ایران را افزایش دهند. در چنین شرایطی دستگاه دیپلماسی کشور می بایست چانه زنی ها را افزایش دهد. همگان می دانند که راهبرد آمریکا شکست خورده است و مذاکرات ایران و آمریکا در مسائل عراق، ایران را وارد فضای سیاسی تازه ای کرد. ایران باید از این فضا، نوسان قیمت انرژی و گزارش هسته ای اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی حداکثر استفاده را ببرد.
بهترین راه حل
انصراف از میانه راه عنوان یادداشتی است که روزنامه اعتماد برای نوشته مرتضی الویری شهردار سابق تهران انتخاب کرده است. الویری دراین یادداشت از اقدام آگاهانه و شجاعانه مجلس شورای اسلامی درتصویب سهمیه بندی بنزین، انجام یک جراحی حیاتی وسرنوشت ساز بر پیکره اقتصاد کشوررا نوید داد. ولی اجرای ناقص مصوبه، یعنی عدم عرضه بنزین آزاد در کنار بنزین یارانه ای، عملاً انجام این جراحی را ناتمام گذاشت. اینک با افزایش سهمیه ها و عدول از سقف مصوب تبصره ۱٣، بایستی اذعان کرد که دولتمردان ترجیح داده اند در میانه راه از انجام جراحی منصرف شوند…
در شرایط فعلی، بهترین راه حل، بازگشت به مصوبه مجلس (بند و تبصره ۱٣ بودجه سال ۱٣٨۶) و اجرای کامل آن است. دولت بایستی صرفاً بنزین تولید داخل و بنزین وارداتی تا سقف ۲,۵ میلیارد دلار را به صورت سهمیه بندی عرضه کند و به دنبال افزایش سقف و گرفتن مجوزهای جدید از مجلس نیا شد.
دولت باید در یک بازار شفاف امکان تهیه بنزین به قیمت آزاد را برای پرمصرف های شخصی فراهم آورد. اضافه کردن سهمیه ها برای گریز از عرضه بنزین آزاد چیزی جز بازگشت به عقب و شکست کامل طرح سهمیه بندی نخواهد بود.
آماراقتصادی
روزنامه رسالت باعنوان: نارسایی های بیانیه حزب مشارکت نوشته است:
جبهه مشارکت ایران اسلامی، در بیانیه ای به ارزیابی عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد پرداخته است. این بیانیه در ابتدا چنین آورده است: با گذشت دو سال از استقرار دولت نهم و ظهور تدریجی نتایج و پیامدهای عملکرد سیاست های متخذه و اجرایی توسط این دولت در عرصه داخلی و خارجی اکنون بهتر می توان نسبت به ارزیابی عملکرد دولت احمدی نژاد به داوری نشست و نتایج حاصله را با شعارها و وعده های داده شده وی در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری نهم و ابتدای روی کار آمدن دولتش مقایسه و ارزیابی کرد.
در ادامه این بیانیه، به چند مطلب اساسی اشاره شده است: ۱ ـ شعارهایی نظیر قطعا پول نفت را سر سفره مردم می بریم ، عمل نشده است. ۲ ـ آقای احمدی نژاد تنها نامزدی بود که برنامه مکتوب و عملیاتی برای تحقق شعارهایش نداشت و پس از استقرار دولت نهم و گذشت دو سال از عمر این دولت، هنوز هم برنامه ای ارائه نشده است. ٣ ـ با توجه به برنامه نداشتن دولت و زیر سوال بردن محتوا و غیرقابل تحقق اعلام کردن اهداف کمی پیش بینی شده در برنامه چهارم توسعه، به واقع، امکان ارزیابی و داوری نسبت به نتایج عملکرد دولت بسته شده است. ۴ ـ بسیار عالی بودن شرایطی که دولت احمدی نژاد تحت آن، کار خود را در دولت شروع کرد (با توجه به بالا بودن رقم ذخایر ارزی کشور).
در این بیانیه نهایتا عملکرد اقتصادی دولت ناموفق قلمداد شده است و هیچ ذکری از پیشرفت ها و توفیق های دولت نهم به میان نیامده است. هر چند در مورد چنین جمع بندی ها و ارزیابی هایی، پیشاپیش می توان قضاوتی منفی کرد، زیرا تماما منفی و سیاه نمایانه هستند و انصاف را کاملا به کنار نهاده اند، خوب است با زبان آمار سخن گفته شود.
البته در اینجا چون بیانیه حزب مشارکت، تنها به دنبال ارزیابی اقتصادی دولت بوده است، ما هم به سراغ امور سیاسی و فرهنگی و بین الملل نمی رویم و از توفیقات عالی و بی نظیر دولت نهم در آن حوزه ها سخن به میان نمی آوریم، بلکه صرفا به آمار اقتصادی می پردازیم. توفیق دولت در سهمیه بندی بنزین، روزشماری برای دستیابی به برق هسته ای، کاهش نرخ سود بانک ها، راه اندازی و اجرایی کردن اصل ۴۴ قانون اساسی و توزیع سهام عدالت، از نفیس ترین خدمات انقلابی هستند که در کارنامه جمهوری اسلامی برای همیشه ثبت و ضبط خواهند شد. درباره هر یک از این امور اقتصادی و آثار کوتاه مدت و بلند مدت آنها جا دارد، یک کتاب تالیف شود. لذا ما در این نوشتار کوتاه از آنها می گذریم و فقط باید احساس تاسف شدید نمود که چرا حزب مشارکت ایران اسلامی، هیچ یک از آنها را که افتخارات همه ایرانیانند ندیده اند و به آنها وقعی ننهاده اند.
بر اساس گزارش عملکرد وزارت کار و امور اجتماعی در سال های ۱٣٨۴ و ۱٣٨۵، نرخ بیکاری در دو سال یاد شده، به میزان ۰,٣ درصد بیش از پیش بینی برنامه چهارم توسعه، کاهش یافته است. نرخ مشارکت اقتصادی نیز که در برنامه پیش بینی شده بود ٣۹,٨ درصد باشد در سال ۱٣٨۴ به ۴۱,٣درصد رسیده است. این نشان می دهد که برخلاف ادعای بیانیه حزب مشارکت، می توان عملکرد اقتصادی دولت را بر مبنای برنامه چهارم ارزیابی نمود و موفقیت دولت را دید. بنابر همین گزارش، بیکاری در نقاط شهری، از سال ٨۴ تا ٨۵، به میزان ۱۵۰۴۰۰۰ نفر کاهش یافته است.
همچنین از نقاط قوت عملکرد دولت نهم آن است که با همکاری مجلس به تصویب طرحی همت گماشت که موانع پنجگانه بر سر راه تولید و سرمایه گذاری را از میان برمی دارد، رئوس این طرح عبارت بودند از: محدود شدن حاشیه سود بانک ها ( spread ) در ارائه تسهیلات به تولید کنندگان، کاهش سهم کارفرما از حق بیمه کارکنان، کاهش نرخ برق صنعتی برای واحدهای تولیدی تا سطح نرخ برق خانگی، کاهش نرخ گاز برای واحدهای تولیدی، حذف برخی دیوانسالاری های بی منطق و پیچیده در حوزه محیط زیست، گمرک و استاندارد که تولید کنندگان را تحت فشار قرار می داد و نیز اصلاح قانون کار.
حجم کار عمرانی دولت نهم در سال ۱٣٨۵ نسبت به سال ٨٣، ۲۴۲ درصد رشد داشته است که بالاترین نسبت حجم افزایش در دو دهه اخیر بوده است. در سال یاد شده، ۷۶۰ هزار طرح با اعتبار حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان در بخش بنگاه های اقتصادی زود بازده، ساماندهی و به بانک ها ارسال شده است. در امور زیربنایی، ۲٣۶ پروژه راه سازی و اتوبان، ۶۴ خط راه آهن، ٣٣ فرودگاه، ۴۴ نیروگاه، ۱۶۶ سد و گاز رسانی به ۱۲٨ شهر و ۴٨۲۹ روستا در حال انجام است. آقای پرویز داودی اعلام کرده است شاخص رفاه اجتماعی از ٣۱,٨ در سال ٨٣ به رقم ٣۵,۶ در سال ٨۵ رسیده است. که یکی از پیشرفت های جالب توجه در صادرات است. میزان رشد واردات که از سال ٨۲ به ٨٣، ٣٣ درصد بود از سال ٨۴ به ٨۵ به ۴,۱ درصد تنزل یافته است و بالعکس، شیب صادرات به سرعت در حال افزایش و صعود است. صادرات کشور در ٨۴، با ۴۶ درصد رشد و در ٨۵ با ۴۷ درصد رشد مواجه بوده است که جهش بی سابقه ای است. سرمایه گذاری صنعتی در کشور در سال ٨۵ به ۱۰,٣ میلیارد دلار رسیده است که ٣,٨ برابر میزان سرمایه گذاری صنعتی در سال ۱٣٨٣ است. این رقم نشان دهنده خلاف واقع بودن آن چیزی است که در بیانیه جبهه مشارکت در ارزیابی عملکرد اقتصادی دولت نهم آمده است؛ در بیانیه مزبور آمده است: شاخص نسبت سرمایه گذاری به تولید در این دو سال غ٨۴ و٨۵ف تفاوت معناداری را با سال های اجرای برنامه سوم نشان نمی دهد و به عبارتی روشن با وجود بهره مندی کشور از این درآمد افسانه ای و هزینه آن، اقتصاد ایران همچنان از معضل کمبود سرمایه گذاری در پاسخگویی به نیاز اشتغال جمعیت ورودی به بازار کار و انباشت سه میلیون نفر بیکار وکاهش فقر رنج می برد .
در مورد ادعایی که بیانیه راجع به خوب بودن وضعیت دولت احمدی نژاد در زمان شروع مسئولیتش مطرح کرده است، باید به حجم بالای قرض های خارجی، نیمه کاره بودن بسیاری طرح های عمرانی، فشارهای بین المللی برای متوقف کردن برنامه هسته ای، اعمال تحریم های چند باره از سوی آمریکا و متحدینش در این دو سال، فشارهای داخلی مخالفان دولت و نیاز شدید طبقه مدیران و مسئولان به خانه تکانی اشاره کرد.
حاملان بزرگ خرد
روزنامه اعتماد ملی در ستون سرلوحه و با عنوان در پاسداشت هفته دفاع مقدس نوشته است:
روزهای پایانی شهریور و آغازین مهرماه برای ملت ایران یادآور روزهایی پرافتخار و سراسر شوکت است؛ اگرچه نباید تلخکامی ها و خسارت های آن را به فراموشی سپرد. جنگ یکی از مهیب ترین و مخوف ترین تجارب بشری است. نابودکننده خانه ها و سقف ها، پریشان کننده آرامش ها و سوداها، تباه کننده رویاها و فرداهاست.
با این همه، جنگ گویا در ذات خود خالق بزرگی ها، شگفتی ها، غرور و قهرمان هاست. ملت ایران تجربه هشت سال جنگ تحمیلی را همچون نگینی در انگشتر تاریخ خود پاس داشته است. از یک سو جنگ خلا و کمبود طول دوران مبارزه انقلابی برای سرنگونی رژیم شاه را پوشش داد. یکی از مهم ترین دغدغه ها در جامعه شناسی انقلاب، طول دوران مبارزه و فرصت تربیت نیروها و کادرهای قابل اتکا برای تحقق آرمان های انقلاب است. از آنجایی که زمان پیروزی انقلاب اسلامی کوتاه بود، شاید فرصت تربیت این نیروها فراهم نشده بود، اما در دوران جنگ تحمیلی این مهم تحقق پذیرفت. جنگ تحمیلی به فرزندان انقلاب فرصت داد تا در تنور داغ مصائب و فضایل جنگ تحمیلی امکان تربیت طیف وسیعی از نخبگان انقلابی را فراهم آورند. آن نیروها پس از جنگ به یکی از مهم ترین استوانه های نیروی انسانی کشور تبدیل شدند. تاثیر دیگر جنگ، فرمول نانوشته قدرت های بزرگ در درگیر نمودن انقلاب های نوپا و نوظهور با تهاجم خارجی افسارگسیخته و زمینگیر کردن آن است. تمام انقلاب های بزرگ بشری چنین تجربه ناخواسته ای را تجربه کرده اند. گویا این رویدادهای مشابه سبب شده تا بپذیریم قانونی فراگیر اما نانوشته برای تمام انقلاب های بشری وجود دارد؛ اینکه انقلاب ها همواره در فردای پیروزی خود تجربه جنگ تحمیلی را به دوش می گیرند. انقلاب های فرانسه، روسیه، آمریکا و چین نیز از این قاعده نانوشته مستثنی نبوده اند. تاثیر دیگر جنگ، به بازسازی و بازخوانی توأمان تمدن و فرهنگ جوامع پس از جنگ منجر شده است. جنگ با خود آثار مخرب و ویرانگری به همراه دارد، اما انرژی و پتانسیل انباشته شده و شکل یافته اجتماعی در تمام جوامع پس از جنگ سبب شده که تواناتر، باقدرتتر و پویاتر به ساخت تمدنی و فرهنگی جامعه دست یازند.
روزها و شب های پس از جنگ برای ملت ایران ایام کار، سازندگی، ساخت و ساز و ساخت جامعه جدید بود. ملت ایران اثبات نمود درگیر پرسش ها و سوالاتی است که تحقق هر جامعه نوینی منوط به شفاف کردن پاسخ ها است. پرسش های مهمی در باب زندگی، سبک های زندگی، معنویت و مادیت، جامعه نو و جامعه کهن، نسبت بین ارزش ها و توسعه، فرآیند شهری شدن، عرفی سازی، سازندگی، انقلاب، اصلاحات، حقوق بشر، دموکراسی، دینداری مسوولانه، مسوولیت دیندارانه و. . . در جامعه پس از جنگ که یک شوک و تکان شدید را پشت سر نهاده بیشتر امکان طرح دارد. اینک در حالی به گذشته می نگریم که سایه تردیدها و تهدیدهایی، فضای ذهنی و عینی جامعه را زیر پوشش قرار داده است. جنگ و خاطراتش از سویی زیبا و خاطره انگیز و از دیگر سو مهیب و آزاردهنده است. جامعه ایران بزرگ است و شایسته بزرگی بیشتری است. اما باید نیک به خاطر داشت تمام شوکت ها و بزرگی ها ضرورتا از دل جنگ برنمی خیزد. ایران و ایرانیان در کنار دلاوری ها و فتوحات و دفاع از سرزمین خویش حاملان بزرگ خرد، دانش، فرهنگ و دیانت نیز بوده اند، به نظر می رسد این نقش برای آینده ایران زیبنده تر است. با این همه ملت دیرپای ایران اسلامی در طول تاریخ پرافتخار خود نشان داده است که در هیچ شرایطی مرزهای سرزمین مقدس خود را به روی مهاجمان و دشمنان باز نمی گذارد و این حقیقتی است که باید زورگویان آزمند خارجی آن را خوب درک نمایند.
منتظر مرغ سحرخوان
این روزنامه همچنین روز شنبه به قلم سهیل محمودی باموضوع در خانه شادروان استاد ابوالحسن ورزی نوشت:
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
سعدی
از همان کودکی برایم مهم بود که بدانم توجه و ارادت اطرافیان به حضرت مولا ـ که تا همیشه سلام بر او باد ـ چگونه است. اصلا همه میزان و معیارم برای سنجش آدم ها، مقدار علاقه شان به حضرت علی(ع) بود. هرکه در کردار و گفتار و شیفتگی به مولا عاشقانه تر بود، بیشتر به او مهر می ورزیدم. علاقه ام به شاعران نیز، از این باور ریشه می گرفت. یکی از سخنوران، که از همان اوان نوجوانی، شیفتگی اش را به مولا دریافته بودم، شادروان ابوالحسن ورزی، شاعر و غزل پرداز توانا و نامدار زمانه ما بود آن هم با قصیده ای که همان سال ها از او خوانده بودم:
ای چهره تو آینه کبریا علی / خاک در تو تاج سر اولیا علی
می تابد از نگاه تو اکسیر زندگی / می جوشد از دهان تو آب بقا علی
تاج ولایتی که تو بر سر نهاده ای / خورشید گوهری است در او کم بها علی
چون قطره ها که در دل دریا یکی شوند / در تو خلاصه گشته همه ماسوا علی
فانوس مهر و ماه، به کف ایستاده ای / در راه کهکشان که تویی رهنما علی
روزی اگر ولای تو گردد بلای جان / من می خرم به قیمت جان این بلا علی
لبیک خویش را ززبان خدا شنید / هر عاشقی که از دل و جان گفت: یا علی
سال های شصت وچهار ـ شصت وپنج بود که به آستان استاد ابوالحسن ورزی راه یافتم. آن سال ها هنوز در منزل خیابان فلسطین سکنی داشتند. هفت ـ هشت سال آخر زندگی استاد بود. فرسوده بود و خانه نشین. همسر ارجمندشان ـ فرح خانم ـ به مهر، دوستان استاد را در خانه می پذیرفت و پذیرایی می کرد تا خلوت شاعر، سرشار از زمزمه و نغمه های دوستانش باشد.
یادم است عزیزانی چون: استاد همایون خرم، استاد منوچهر صدوقی سها ، استاد حاتم عسگری، استاد علیرضا تبریزی، مهندس رضاقلی سالور، استاد قاسم رفعتی، شادروان عبدالصمد حقیقت شادروان دکتر قرگزلو، شادروان استاد نعمت ا... قاضی، شادروان استاد ابوالقاسم حالت، و... و... در آن حلقه مهر، راه می یافتند. جوان ترین شان هم این کمترین بود. یک شب، صحبت از قصاید علوی و مناقب مولا پیش آمد.
من با شوق، اشارتی کردم به همان قصیده استاد ابوالحسن ورزی. او وقتی عشق و مهر مرا دید، با حوصله یاد کرد از دیگر سروده هایش برای مولا و ائمه و اهل بیت پیامبر گرامی اسلام. و بعد گفت: من از صمیم جان، به این روایت که منقول از مولاست باور دارم. با همه وجود.
و روایت را خواند: فَمَن یَمت یَرَنی. و بعد با همان صدای خسته اما سرشار از روح و روحیه، این دو بیت معروف را هم خواند. هنوز آن صدای لبریز از شوق و محبت در گوشم طنین افکن است:
ای که گفتی: فَمَن یَمت یَرَنی / جان فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من / مردمی تا بدیدمی رویت.
و فضای آن محفل دوستانه، به یاد مولا با ابرهای نزدیک و آشنایی پیوند یافت که لحظه بارش بی دریغ و خالصانه و عاشقانه شان، فراهم شده بود... آن زمان می توانستی باران روشنی را که در تالار می بارید، از پشت پنجره، اما از حیاط خانه بنگری.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|