سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"آینه در آینه"


حبیب گنجی


• ما می توانیم در عمل به خاتمی و احمدی نژاد – که هر دو خود را علاقه مند به گفتگو معرفی کرده اند و در عمل راه دیگری پیموده اند – شیوه صحیح گفتگو و به ملت ایران نتایج ملموس آن را نشان دهیم. شاید این کمترین مسوولیت ما در برابر گرسنگان، دگر اندیشان، محرومین، زنان و مهمتر از همه "ایران" باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۷ مهر ۱٣٨۶ -  ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۷


دروغهای معصومانه آقای احمدی نژاد در زمینه وجود " آزادی کامل" و "دموکراسی" در ایران فراتر از انتقادهای روزمره، معلول ساختاری نادرست از تصوربیشتر ایرانیان- و نه تنها محمود احمدی نژاد- از ابتدایی ترین مفاهیم جوامع مدرن – بویژه حقوق سایر آدمیان- است.
به عنوان نمونه ای از هزاران ، در روزی که نیروی انتظامی و تعدادی از بانوان "بدحجاب" در حال تعقیب و گریز بودند، نظر دختری را که سراسیمه از دست ماموران گریخته بود جویا شدم.او قاطعانه عمل آنان را در برخورد با دیگرانی که به تعبیر وی " حتی نافشان پیداست" تایید کرد اما خود را شایسته " بد حجابی" نمی دانست.
او که برای نشان دادن اینکه " تعداد گداها از پولدارها بیشتر است " و همانند منتخب سوم تیر " بدون در نظر گرفتن الزامات تصمیم خود" به احمدی نژاد رای داده بود و نه هاشمی،ظاهرا هیچ شباهتی در ظاهر و رفتار و تفکر با "رییس جمهور مردمی" نداشت، ولی عملا تفاوتی بین ساختار تفکر این دو هموطن وجود ندارد.اجازه بدهید با کمی ارتفاع گرفتن از باورهای شخصی خود واقعیتهای جامعه ایران را مرور کنیم:
آنچنان که می دانیم جامعه امروز ایرانیان واقعیتی است بسیار متکثر. از منظرباورهای سیاسی،اعتقادات مذهبی،نحوه نگرش به حقوق دیگر انسانها،نوع تحلیل از شرایط بین المللی، نسبت اسلام و بویژه مذهب شیعه با رخدادهای سیاسی و اجتماعی،مفهوم آزادی و عدالت و معنویت ، ...شاید کمتر جامعه ای را بتوان در دوران معاصر یافت که تا بدین پایه " تفاوت " در بین ذهنیت و رفتار شهروندانش از هر منظری و به این میزان شگفت انگیزموجود باشد.ترکیب بدیعی که امروز شاهد آن هستیم نوع واکنش " مجموعه های متفاوت" در برابر یکدیگر از یک سو و در برابر حاکمیت فعلی یعنی "جمهوری اسلامی" از سوی دیگر است.
شاید خلاصه اتفاقی به نام "جمهوری اسلامی" که در زمان حاضر بوسیله بخشی از همین مردم شکل گرفته عبارت از این باشد که" یکی از گروه های موجود در جامعه با مجموعه ای از باورها - درست یا غلط – به شیوه ای و با مکانیسمی که سایر گروها آنرا عادلانه، واقعی و تامین کننده سعادت ایرانیان – مادی و یا معنوی – نمی دانند تقریبا همه قدرت سیاسی، ثروت ملی، امکان تبلیغات و حتی قانون را مطابق میل خود – تا آنجا که امکانپذیر بوده - به دست گرفته و بی توجه به حقوق سایرین و بدون اهمیت به باورها و تواناییهای آنان یکه تاز میدان فرهنگ،سیاست و اقتصاد است.
در این بین "غیر خودی ها" نه فرصتی برای تبلیغ و آموزش دیدگاه های خود را برای بدنه عمومی جامعه دارند و نه امکان حضور در دایره "خودی ها"؛ طبیعی است که بر اساس میزان تفاوت اندیشه هر گروه با اندیشه حاکمیت،پیشینه و رفتار گذشته هر گروه و مهمتر از همه میزان سودمندی ارتباط هر گروه با حاکمیت برای آنان – و نه لزوما مردم ایران- مجموعه بزرگ دیگری از "توصیه ها" و " راه حل ها" را هر روز شاهدیم.

اما در متن جامعه به جز گروه اقلیتی از اهل اندیشه که به مرحله "تحلیل نسبتا پایدار " رسیده اند، مردم کوچه و بازارقرار دارند که هر نوع حاکمیت نهایتا باید بوسیله آنان شکل بگیرد و برای آنان و بوسیله آنان توسعه و رفاه را به ارمغان آورد.اما همین مردم- که نه تحلیلگر سیاسی اند و نه چیزی بیش از نیازهای اولیه و تا حدی احترام به باورهای دینی خود را خواستارند- با تصویر پر تناقضی از حکومت ایران روبرو هستند.
آنان هر گاه در برابر رادیو و تلویزیون داخلی قرار میگیرند، تصویری پر از صداقت،تقوا،وحدت،مروت ودلسوزی برای آنان و مظلومان جهان از سوی روحانیان وسایر مقامهای عالیرتبه سیاسی شاهدند اما به محض آنکه سری به رسانه های اوپوزیسیون می زنند با چهره ای دروغگو،انحصارطلب، خودخواه،جلاد و ناتوان در اداره کشور روبرو می شوند.بسیاری از آنان که اینک حتی رمقی برای فکر کردن پیرامون معضلات ساختاری کشور ندارند، مدام در درون خود و به ویژه در هنگام رای گیری- و نه انتخابات- از یک سو نمی توانند از ساده ترین خواستهای خود از جمله "غم نان و رفاه و مسکن و غریزه و بهداشت" بگذرند و از سوی دیگر نمی توانند صرف شنیدن مفاهیمی اجمالی، غیر شفاف ویکطرفه از سوی هر دو طرف و بدون مشاهده راه حلی ملموس برای رسیدن به هدف،حال و آینده پرخطر و البته حتمی خود را در برابر چنین احتمالات سست – از دید آنان- و در چنین فقر گسترده ای از اطلاعات قابل اتکا نادیده بگیرند.
طرفه آنکه تنها بخش کوچکی از مردمان کوچه و بازار- که مدعای همه مدعیان "پیشرفت ایران" نهایتا معطوف به خوشبختی آنان است- این امکان وعلاقه را دارند که حرفهای دو طرف را بشنوند و وارد مرحله "قضاوت پایدار" شوند.اما اگر در این آشفته بازار کسی کوشش کند که بر اساس فلسفه اولیه دموکراسی آرای متفاوت را در فضایی " بی طرف" مطالعه کند و نهایتا دست به "انتخابگری آگاهانه "بزند، با دو مشکل عمده روبروست:
اول) حکومت امکان برقراری ارتباط با هر تفکری جز" تفکر رسمی" را دشوار،پرهزینه و همراه با ترس از عواقب غیر قابل پیش بینی کرده است.
دوم) هر گاه کسی شجاعت به خرج دهد و همزمان از تیغ سانسور بگذرد با صحنه ای مواجه میشود که در آن به میزان کافی " دشنام" ، "نفرت" ،" خود حق پنداری" و " دشمنی با نادانسته های شخصی" موج می زند، اما به ندرت شاهد وجود فضایی کم هیاهو و علمی- اخلاقی که در آن افکار متفاوت اصل " تفاوت آدمیان" را از درون پذیرفته باشند، و به عرضه تفکر خود با در نظر گرفتن" الزامات طبیعی" آن تفکر بپردازند، است.
در این میان خردمندان جامعه که طبیعتا به دنبال کم هزینه ترین، پایدارترین و سریعترین راه حل "آموزش قواعد بازی" به گروه های متفاوت هستند، ناگزیرند با همه نا امیدی ها از روزنه های موجود حداکثر استفاده را ببرند تا پس از قبول کردن " چرایی لزوم دموکراسی" در سال ۲۰۰۷ راه را ولو اندکی هموار کنند. توجه به این نکته ضروری است که همه گروه ها از جمله " تفکر رسمی حاکم" به هزار زبان بر منطق و استدلال تاکید وافر دارند و این خود مهمترین ابزار خردمندان بیطرف جامعه است. به عنوان نمونه :
۱- اینک که آقای احمدی نژاد مطابق حق طبیعی خود باورهای شخصی اش را مطرح کرده میتوان- فارغ از آنکه با هر گزاره او موافق یا مخالف بود- به جای تاختن به " نادرستی " افکارش از او " الزامات اجتناب ناپذیر" افکارش را خواستار شد و به جای "تقلیل دادن ناعادلانه بودن قواعد بازی به انتقاد از بازی حریف" گفتگو را یکسر بر امکان حقانیت افکار او قرار داد و با این حال از او پرسید که اگر حتی همه تفکرات وی صادقانه وبا نهایت ایمان و خیرخواهی عنوان شده باشد، نمی توان پیش از شنیدن گفتار آزادانه دیگر ایرانیان حقانیت او را به اثبات رساند.

۲- فعالان فرهنگی – و تر جیحا غیر سیاسی – می توانند از گروه های مختلف دعوت کنند تا در رسانه ای " واقعا آزاد" همه گونه های تفکر موجود در برابر نقد مخالفان عرضه شود تا برای نخستین بار مردم به حداقلی از درکی که لازمه انتخابگری است دست یابند. در این بین نقش دعوت از متفکرین و فیلسوفان و روحانیان مدافع یا مخالف " حقوق بشر" ،" لیبرال دموکراسی"،" ولایت فقیه"،" مشروطه سلطنتی" ،" آزادی بیان" ،" آزادی مذهب" و امثال آن و نیز باور اولیه هریک از ما مبنی بر " در اختیار داشتن بخشی از حقیقت و نه همه آن" بی اندازه مهم است.

٣- اوپوزیسیون حاکمیت می توانند ضمن مطالعه بیشتر و " تحسین آشکار فعالیتهای مثبت دولت" – که قطعا تهی نیست- رسما و در صورت نیاز بارها و بارها از مدافعین حاکمیت از جمله آقای احمدی نژاد درخواست "گفتگو و تبادل نظر"و نه "روکم کنی پرشور" در مورد ساختار قانون اساسی و لزوم اصلاح آن به نفع "همه ایرانیان" بنمایند و در این راه انرژی خود را صرف "ناگزیر کردن او و سایر خودی ها از جمله اصلاح طلبان حکومتی برای تن دادن به دیالوگ با منتقدین و مخالفین در برابر چشم مردم" به روشهای اخلاقی و فرهنگی نمایند. شاید ساده ترین و قابل اتکاترین راه حل آن است که طرفهای متنوع ماجرا وجود همدیگر را از نزدیک باور کنند و افکار خود را در یک "زد و خورد و داد و ستد و زورآزمایی تمام عیار" با رعایت اخلاق و ادب انسانی به عنوان تز و آنتی تز به مردم عرضه کنند و "سنتز" را به آنان که متاسفانه هنوز بیشترشان "صورت مساله" را هم درک نکرده اند بسپارند. بدیهی است که روش یکسویه صدا و سیما و رسانه های اوپوزیسیون که تحلیل های آنان روز به روز از هم دورتر می شوند می باید با روشی که کمترین آن مجال دادن به دورترین مخالفان جهت امکان عرضه باورهای خود در رسانه ما است جایگزین شود.

۴- اگر باور داریم که سرنوشت ایران برای ما و بسیاری از هموطنانمان اهمیت دارد، اگر خطر ناخوشایند احتمال درگیری نظامی آزارمان میدهد، اگر باور داریم که دیگران نیز مانند ما در گذشته خطاهایی داشته اند، اگر باور داریم که برای رسیدن به توسعه و آبادانی ایران و بهبود وضعیت "تنزل اخلاقی" جامعه و حتی برای "انتقام گیری عادلانه" از دیگران ابتدا به ساختار قانونی و عادلانه ای که میان ما و دیگران برقرار باشد نیاز داریم ، اگر مخالفانمان را هم " ایرانی" می دانیم و برای آنها هم " سهمی از حقیقت " قایلیم، اگر به همان میزان که اظهار نظر یکسویه دیگران آزارمان می دهد این حق را عمیقا برای دیگران نیز قایلیم، اگر باور کرده ایم که " شیوه هایی که تا نون به کار برده ایم کافی و کارا نبوده اند" و اگر آزادی را برای آزادگی خود و سایرین محترم می داریم می توان از روزنه ای که توسط سخنان رییس جمهور پدید آمده – خواه شعارهای ریاکارانه و خواه باورصادقانه درونی او- نهایت استفاده را برای برداشتن گامی کوچک اما واقعی و با ثبات و البته منصفانه به نفع همه ایرانیان برد.

۵- فراموش نکنیم که گرچه در ده سال اخیر اندیشمندان جامعه بسیار از نوع واکنش آقایان خاتمی و احمدی نژاد گله کرده اند، اما وقتی توجه کنیم که پس از پرداخت اینهمه هزینه توسط آزادی خواهان و روشنفکران جامعه، متن اصلی جامعه کمابیش به لحاظ درک صحیح چرایی نیاز مفرط همه ما به " دموکراسی" و " رعایت حقوق بشر توسط دولت و ملت" در همان جایی ایستاده است که پیش از این بود، به این باور می رسیم که انتخاب طبیعی جامعه ما اگر نه لزوما آن دو تن اما قطعا انسانهایی در همان حدود است و این واقعیت از هر سلول انفرادی وتعطیلی نشریه و نهاد مدنی خطر ناکتر و البته واقعی تر است و به همان میزان که علاقه مندی ما به عدالت و آبادانی و آزادی خود و هموطنانمان، ما را ناگزیر از حرکت به سمت دموکراسی و حقوق بشر می کند، علاقه مندی اخیر، ما را ناگزیر از گشودن روزنه ای جهت گفتگوی چند طرفه با حاکمیت و سایر باورهای زنده موجود در بین هموطنانمان می کند و البته هزینه ای که همگان بابت آن خواهیم پرداخت. ما می توانیم در عمل به خاتمی و احمدی نژاد – که هر دو خود را علاقه مند به گفتگو معرفی کرده اند و در عمل راه دیگری پیموده اند – شیوه صحیح گفتگو و به ملت ایران نتایج ملموس آن را نشان دهیم .
شاید این کمترین مسوولیت ما در برابر گرسنگان،دگر اندیشان، محرومین،زنان و مهمتر از همه " ایران " باشد.

h.ganji@yahoo.com
idganji.blogfa.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست