اولویت ما حفظ ایران است!
علی کشگر
•
محافل جنگ طلب آمریکائی و چلبی های ایران و سازمانهای تجزیه طلب باید بدانند؛ همانگونه که برای تمامی ملتهای جهان حفظ و بقای سرزمینشان اصل اساسی و تعیین کننده منافع ملی آنهاست، برای ملت ایران نیز حفظ و بقای سرزمین ایران مبنای انتخاب راهکارها و تاکتیک ها می باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٨ مهر ۱٣٨۶ -
٣۰ سپتامبر ۲۰۰۷
قلمرو و حوزه سیاست، تلاش در جهت تامین منافع ملی است. کوشش در پاسداری و پیشبرد منافع ملی وظیفه تمامی نیروهایی است که قدم در حوزه سیاست می گذارند.
آزادی ، ترقی، دمکراسی و حقوق بشر، رواداری ، سکولاریسم، حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی اجزاء بهم پیوسته ای از یک نظام ارزشی هستند که راه تامین منافع ملی ما را تشکیل می دهند و به تقویت و تحکیم و ارتقاء آن یاری می رسانند. استقرار و نهادینه کردن این اجزاء و به تمامی و کمال هدفی است که همه نیروهای آزادیخواه و دمکرات، آنها را در دستور کار خود قرار داده اند. استراتژی تمامی نیروهایی که کوشش می کنند ایران را در جایگاه شایسته و درخور در جهان امروز قرار دهند در برگیرنده اهداف فوق می باشد.
هر چند اولویت وجایگاه هر یک از مولفه های فوق در بین نیروهای دمکرات و آزادیخواه ایران با توجه به مرکز ثقل فعالیتهای اجتماعی و رویکرد طبقاتی شان می تواند متفاوت باشد، اما در مجموع پیشبرد هماهنگ و موزون و هم جهت آن ارزشها برای رسیدن به یک جامعه مدرن و مردم سالار مطمئنا مورد تائید وتاکید تمامی آزادیخواهان می باشد.
آنچه در رسیدن به اهداف فوق باید مورد توجه و تاکید ویژه احزاب و سازمانهای دمکرات و شخصیتهای فرهنگی ـ سیاسی کشورمان قرار گیرد، این است که مجموعه ارزشهای فوق که سازنده ایران فردا هستند بر محور اصل اساسی حفظ هستی و بقای سرزمین ایران و ملت یکپارچه آن معنا می یابد. ایران بعنوان یک کشور و یک ملت محور این گردونه و موضوعیت دهنده و معنا بخش تلاشهای ما در این راستاست.
اگر کلیت فوق را بعنوان مصالح ملی و خیر عمومی بپذیریم ناچار برای پیشبرد آن باید موانع موجود در راه رسیدن به آن و همچنین مدافعین آن را در عرصه داخلی و خارجی و در میان جامعه ایرانی مشخص نمائیم تا در یاری گیریها و مقابله ها وانتخاب تاکتیک ها و سیاستهای درست دچار اشتباه نشده و راه خطا نرویم. همچنین باید بر حسب شرایط لحظه ها و موقعیت ها اولویت ها را بررسی و بر مبنای آن اولویتها راهکارهای خود را مشخص نمائیم.
ـ جمهوری اسلامی بزرگترین سد و مانع رسیدن به استراتژی فوق می باشد. جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته با سیاستهای بغایت مخرب و ویرانگر داخلی و خارجی خود ـ که نیازی به ذکر آنها نیست ـ بر پیکر ایران و تمامی هستی ملی ما چنان آسیب های اساسی رسانده که اگر از آن مراقبت جدی و صحیح صورت نگیرد، به حتم انهدام ایران بعنوان یک ملت روندی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
ـ سازمانهای جدائی طلب یکی دیگر از موانع اصلی بر سر راه ملت ایران در رسیدن به آزادی و دمکراسی و ترقی و توسعه می باشند. این سازمانها با پاره پاره کردن ملت ایران به چند ملت قومی ـ زبانی، طرح شعارفدرالیسم قومی ـ زبانی با هدف اصلی و غایت نهایی تشکیل «دولت های» مستقل، پوشیده در لابلای «حق تعیین سرنوشت» و با سیاست تشویق قدرتهای خارجی به حمله نظامی به ایران، به منظور تسریع اهداف جدایی طلبانه خود، عملا در خدمت جمهوری اسلامی گام برداشته و مبارزه ملت ایران را از مسیر اصلیش منحرف می کنند.
ـ کارگزاران سیاست بیگانگان و چلبی های ایران که خواهان ماهی گرفتن از آب گل آلود به نفع خود هستند و سرنگونی رژیم اسلامی به هر قیمت، حتی به قیمت نابودی ایران بعنوان یک ملت، را در دستور کار خود قرار داده اند مانع دیگری بر سر راه مبارزه ملت ایران هستند. این نیروها بیشتر بصورت ستون پنجم مداخله گران خارجی عمل می نمایند.
ـ برخی محافل منطقه ای خاورمیانه و رژیم های بعضی از کشورهای همسایه، که ایران قدرتمند در منطقه را ضد منافع و بقای خود می دانند، یکی دیگر از آتش بیاران معرکه هستند.
ـ محافل جنگ طلب و نئوکانهای مداخله گر در دولت آمریکا که در پی تحمیل سیاستهای خود در خاورمیانه می باشند، مانعی دیگر در مبارزه ملت ایران با جمهوری اسلامی ایجاد می نمایند. این محافل دست در دست گروه های جدائی طلب با تشویق و تبلیغ حمله نظامی بعنوان تنها راه حل رژیم اسلامی از یکسو و تحریک گسترده گرایشات قومی در منطقه از سوی دیگر، در لحظه کنونی نه تنها بزرگترین تهدید بر علیه هستی ایرانند، بلکه در عمل موجب تضعیف و انحراف مبارزات آزادیخواهان ایران برضد رژیم اسلامی می باشند.
هر چند سازمانهای تجزیه طلب، چلبی های ایرانی در ضدیت و کشمکش با جهموری اسلامی و در جهت سرنگونی رژیم گام برمی دارند اما در نهایت سیاستهای آنها همراه با سیاستهای جمهوری اسلامی در یک مسیر سرازیر و بصورت سیلی ویرانگر، موجب نابودی دستاوردها و تلاش های نیروهای آزادیخواه در مبارزه برای تاسیس آزادی و استقرار دمکراسی می گردند.
محافل جنگ طلب آمریکائی و چلبی های ایران و سازمانهای تجزیه طلب باید بدانند؛ همانگونه که برای تمامی ملتهای جهان حفظ و بقای سرزمینشان اصل اساسی و تعیین کننده منافع ملی آنهاست، برای ملت ایران نیز حفظ و بقای سرزمین ایران مبنای انتخاب راهکارها و تاکتیک ها می باشد. ملت ایران و نیروهای آزادیخواه و دمکرات ایران هر چند سرسختانه در مبارزه با جمهوری اسلامی واپسگرا و ارتجاعی هستند اما حاضر نخواهند شد هستی خود، تاریخ خود، هویت خود، سرزمین خود و بالاخره بود و نبود خود را برای نابودی جمهوری اسلامی آنهم از طریق حمله نظامی بیگانه هزینه کنند.
بر خلاف نیروهای مخرب، نیروهای جنبش مدنی ایران و عناصر آن با از خود گذشتگی و شجاعانه، در سطوح و عرصه های گوناگون، همگام و همصدا در مسیری یگانه همچون امواج خروجشان در حوزه نظر و عمل همه ارزشهای سنتی و عقب مانده رژیم اسلامی و دیگر نیروهای واپسگرا را به چالش کشیده و گفتمان جدیدی را در جامعه ایران و در میان نسل جوان سامان داده اند. از این میان:
ـ جنبش زنان بدون هیچ اما و اگری پیشگام مبارزه با جمهوری اسلامی است. این جنبش پیشرو در سه دهه گذشته به درستی نشان داده که پاشنه آشیل جمهوری اسلامی زنان هستند. زنان با مبارزات مدنی در تمامی حوزه های سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی به حق این پیشگامی را برای جامعه خود به ثبت رسانده اند.
ـ جنبش دانشجوئی بیشترین هزینه را در مبارزات مدنی با جمهوری اسلامی پرداخته و از این بابت پرچمدار مبازره است.
ـ جنبش کارگری در مبارزات صنفی و سیاسی خود در کنار جنبش زنان و جنبش دانشجوئی بار سنگین مبارزه با جمهوری اسلامی را به دوش می کشد.
ـ جنبش های مدنی گروه های قومی در مناطق مختلف ایران یکی دیگر از ستون های اصلی جنبش دمکراسی خواهی و رفع تبعیض در میهنمان می باشند. این جنبش ها کوشش می کنند بر پایه حقوق شهروندی با طرح مطالبات به حق فرهنگی و مدنی قوم های ایران به رشد و شکوفائی و توسعه فرهنگی کشور خدمت کرده و با پافشاری بر حفظ تمامیت ارضی ایران از یکسو و اداره امور محلی به دست شهروندان هر منطقه در جهت رسیدن به اهداف سراسری ملی، یار و یاور جنبش زنان، جنبش دانشجوئی و جنبش کارگری می باشند.
ـ روشنفکران، هنرمندان و جامعه فرهنگی سکولار با به چالش کشیدن مفاهیم و مبانی فکری و ارزشهای سنتی و جایگزین ساختن مفاهیم و ارزشهای مدرن، در سامان دادن گفتمان جدید و همچنین روشنفکران دینی با قرائت نوین از دین و به چالش کشیدن حکومت دینی و تکیه بر رواداری دینی، یکی دیگر از ستونهای جنبش مدنی را به خود اختصاص داده اند.
ـ سازمانها و نیروهای سیاسی دمکرات ـ سکولار ایران هر چند پراکنده و دور از هم و بعضا هنوز گرفتار در گذشته، اگر نه با تمام توان ولی به هرحال در پی کاروان جنبش مدنی ایران، لنگ لنگان خود را به پیش می کشند.
اولویت ها بر مبنای خطراتی که در لحظه کنونی ایران را تهدید می کند
مهمترین خطری که امروز میهنمان را تهدید می کند سیاستهای تسلیحاتی اتمی جمهوری اسلامی است. سیاستهای تسلیحاتی اتمی و عدم توجه به حساسیتهای جامعه بین المللی از سوی جمهوری اسلامی، کشور ما را به لبه پرتگاه کشانده است. ادامه سیاستهای نابخردانه جمهوری اسلامی در این زمینه خطر حمله نظامی به کشورمان از سوی آمریکا و متحدانش، را به مرحله عملی نزدیکتر و نزدیکتر کرده است.
حمله نظامی آمریکا که پیامد سیاستهای تسلیحاتی اتمی جمهوری اسلامی است، مهمترین خطری است که انهدام ایران بعنوان یک ملت را در پی خواهد داشت. پیامد حمله نظامی آمریکا به ایران چند پاره شدن کشور و تغییر نقشه جغرافیای سیاسی ایران است. اگر حمله نظامی به ایران صورت گیرد به قصد نابودی جمهوری اسلامی در تمامی حوزه ها و عرصه خواهد بود. حمله نظامی آمریکا به ایران، امنیت و شیرازه کشور را از هم گسیخته و تمامی توان ملی و زیرساختهای آن را در مدت کوتاهی نابود و ایران را به ویرانه ای تبدیل خواهد کرد. در چنین وضعیتی شرایط برای اجرای مقاصد شوم نیروهای تجزیه طلب فراهم خواهد شد و جنگهای قومی ـ قبیله ای و جنگهای داخلی در ایران و منطقه سربرآورده و کل منطقه را به آشوب خواهند کشاند.
در چنین شرایط حساس و خطیری برعهده تمامی نیروهای آزادیخواه و دمکرات ایران است که با نگاهی مسولانه اولویتها را مشخص و بر مبنای آن راهکارهای خود را اتخاذ نمایند. یعنی اولویت مقابله با سیاستهای تسلیحاتی اتمی جمهوری اسلامی و حمایت از فشارهای بین المللی بر رژیم اسلامی از طریق تحریمهای اقتصادی و سیاسی از یکسو، و مخالفت روشن و آشکار با حمله نظامی به ایران و جلوگیری از تجزیه ایران و ایزوله کردن تمامی سازمانهای تجزیه طلب از صفوف نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی از سوی دیگر می باشد.
|