یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ساخت قدرت و معضل احمدی نژاد


عباس کاکاوند


• در حال حاضر، پس از دو سال از روی کار آمدن احمدی نژاد و در نیمه دوران ریاست جمهوری پرسش اصلی که نه فقط نخبگان سیاسی و گروه های مختلف اپوزیسیون، بلکه بیش از همه ساخت قدرت را می آزارد تصمیم گیری در مورد آینده سیاسی احمدی نژاد و رییس جمهور آینده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ مهر ۱٣٨۶ -  ۴ اکتبر ۲۰۰۷


در حال حاضر، پس از دو سال از روی کار آمدن احمدی نژاد و در نیمه دوران ریاست جمهوری پرسش اصلی که نه فقط نخبگان سیاسی و گروه های مختلف اپوزیسیون، بلکه بیش از همه ساخت قدرت را می آزارد تصمیم گیری در مورد آینده سیاسی احمدی نژاد و رییس جمهور آینده است.
به طور کلی باید گفت ساخت قدرت، هیچ تصور روشن و معقولانه ای از رییس جمهور آینده و نقشی که احمدی نژاد در این زمینه می تواند بر عهده گیرد ندارد. کارنامه احمدی نژاد چنان منفی و آکنده از اشتباه است که ساخت قدرت صرفا از روی اجبار و اکراه و از سر ناچاری به حمایت ظاهری از وی تن داده است. هیچ رییس جمهور دیگری تا این حد با مخالفت در درون ساختار قدرت مواجه نشده بود!
این نکته را مقایسه کنید با دو سال پیش و در هفته منتهی به انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری که یک مقام عالی رتبه (که حسادت دیرین نسبت به هاشمی رفسنجانی دارد!) در یک دستور کتبی به اعضای بسیج دستور داد به احمدی نژاد رای دهند، امری که در تاریخ جمهوری اسلامی بی سابقه است! اکنون پس از دو سال ساخت قدرت، سخت از تصمیم خود پشیمان و نادم است اما دیگر کار از کار گذشته است و نمی توان آب رفته را به جوی بازگرداند!
مخالفت با احمدی نژاد بیش از همه از جانب ساخت قدرت است و نه آنچنانکه در ابتدا تصورمی شود از جانب اپوزیسیون!
مشکل احمدی نژاد برای ساخت قدرت چنان پیچیده و لاینحل است که شکل یک معضل را یافته است و هیچ راه حل معقولانه و کم هزینه ای برای حل آن وجود ندارد.
ساخت قدرت در مواجهه با معضل احمدی نژاد دو راه دارد:
۱. به نامزدی وی برای دوره دوم ریاست جمهوری تن داده و از هیچ گزینه دیگری به جز وی برای دوره دوم حمایت نکند.
۲. احمدی نژاد را کنار نهاده و فرد دیگری از جناح اصول گرا را مورد حمایت قرار دهد.
هیچ کدام از دو گزینه، گزینه معقولانه ای نیست و اثرات و هزینه های خاص خود را دارد. تن دادن به گزینه اول، به معنای اصرار بر اشتباهات گذشته و پذیرش یک رییس جمهور بی کفایت است که گذشت زمان؛ با شتاب سرسام آور؛ به ضرر وی و کشور جریان می یابد. در این صورت تنش های خارجی همچنان افزایش می یابد، سیاست های پوپولیستی اقتصادی اثرات منفی خود را نشان خواهد داد و در عرصه فرهنگی و اجتماعی شاهد افزایش ناهنجاری ها خواهیم بود.
در حالت دوم، جناح اصول گرا دچار انشعاب شده و بر سر رییس جمهورآینده نبرد قدرتی درخواهد گرفت که کم شدت تر از سال ٨٣-٨۴ نخواهد بود. بعلاوه معلوم نیست با توجه به فرصت باقی مانده تا خرداد ٨٨ بتوان گزینه دومی را از میان اصول گرایان انتخاب کرد.
توجه شود که احمدی نژاد، واپسین مهره اصول گرایان در انتخابات ٨۴ بود و بسیاری از مهره های اصول گرایان در رقابت های درونی حذف شدند. لاریجانی، قالی باف؛ توکلی، ولایتی از جمله چهره های سرشناس اصول گرا بودند که حذف شدند.
در تحلیل نهایی، انتخابات ٨٨ برای ساخت قدرت حکم گزینش بین بد و بدتر را یافته و این وضعی بس ناگوار برای ساخت قدرت است، وضعی که نامه دستورالعمل کتبی به بسیج آن را بوجود آورد!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست