سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بر علیه اشغال و باند های تروریستی
بخش آخر
مقاومت غیر نظامی و مقاومت مسلحانه


Joachim Guilliard - مترجم: ناهید جعفرپور


• جنبش های مقاومت ملی احتیاجی به پشتیبانی ایدئولوژیک ندارند. تنها چیزی که آنها احتیاج دارند فشار بین المللی بر یک قدرت اشغالگرغیر قانونی برای عقب نشینی این قدرت و عدم برسمیت شناختن این قدرت است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۴ مهر ۱٣٨۶ -  ۶ اکتبر ۲۰۰۷


در باره نویسنده: یواخیم گولیارد نویسنده تعداد بسیاری از مقالات کارشناسی در باره عراق است و در نوشتن و نشر بسیاری از کتوب در این مورد سهیم می باشد. اخیرا مجموعه اثری در باره تم عراق بنام " خاور نزدیک و میانه" که نشر آن را نیکلایوس برایونز دیمتری سالوس بعهده دارد از وی علنی گشته است. " جنگ ـ اشغال ـ مقاومت " کتاب دیگری است که انتشارات پاول روگن اشتاین از وی به چاپ رسانده است.

اتحاد در مقاومت

یکپارچگی مجدد در جنبش آزادی بخش عراق و همچنین رساندن اهدافش به گوش دیگران به این مسئله وابسته نیست که کشوری وجود داشته باشد برای این جنبش فضای لازم را مهیا سازد. مثلا اواسط ماه یولی دولت سوریه خیلی کوتاه مدت کنفرانسی را در دمشق ممنوع نمود که در آن صد ها نماینده سازمانها و احزاب جنبش مقاومت عراق در نظر داشتند پلاتفرمی مشترک بر علیه اشغال تنظیم کنند و برای زمان بعد از اشغال با هم شور نمایند. سازماندهان این کنفرانس با توجه به موضع خطرناک و تهدید کننده آمریکا در مقابل سوریه حتی برای این ممنوعیت از خود تفاهم نشان دادند.

تاسیس اتحادیه سراسری

جنبش مقاومت عراق همواره بزرگتر شده و اغلب وارد ائتلاف های گسترده ای گردیده است. در تابستان سال گذشته " جبهه میهن پرستان ملی اسلامی" بنیان گذاری شد که از سوی سازمانهای بعثی، چپ و سنی مورد تائید قرار گرفت. در پائیز همان سال این جبهه با کنگره موئسس و برخی ازگروه های دیگر که اتحاد سیاسی رهبری مقاومت عراق را نمایندگی می کنند و نمایندگان حزب بعث و اتحاد میهن پرستان عراق ( ائتلافی از گروه های مختلف پانعربی ، سوسیالیستی و مذهبی) و جریان های میهن پرست کمونیست و همچنین اتحاد علمای اسلامی و نیروهای رهبری کننده دیگر کنگره موئسس ملی عراق، با بیش از ۱۰۰ سازمان عضو دیگر بزرگترین سازمان مادر را در اپوزیسیون غیر نظامی عراق تشکیل دادند.

به این جمع سه سازمان بزرگ چریکی هم اضافه شدند: " ارتش اسلامی"، ارتش ال راشیدین و باریگاد انقلاب ۱۹۲۰. هر سه این سازمان های چریکی را می توان بعنوان سازمان های ناسیونالیستی و تا اندازه ای اسلامی تجزیه و تحلیل نمود. نام این سازمانها هر زمان که در باره اشغالگران و مقاومت مسلحانه در عراق صحبتی بمیان آید همواره تکرار خواهد شد.

ارتش اسلامی بزرگترین سازمان در میان این سه گروه می باشد. تعداد جنگجویان این سازمان حداقل ۵ هزار نفر تخمین زده می شوند. برخی از منابع حتی از ۱۵ هزار جنگجو صحبت می کنند. در این ارتش با وجود اینکه اکثر جنگجویان سنی هستند اما تعداد قابل ملاحظه ای هم جنگجوی شیعه و کرد وجود دارند. این سازمان در کنار گزارش دهی ماهانه روزنامه ای ۵۰ صفحه ای بنام ال فورسان بیرون می دهد. حتی کارشناسان تروریسم ارتش آمریکا این را می دانند که سازمان چریکی " ارتش اسلامی" عملیات انتحاری و یا بمب گذاری در میان غیر نظامیان انجام نمی دهد و اگر هم غیر نظامیان را دستگیر می کند این کار را برای شناسائی آنها و پی بردن به ماموریتشان انجام می دهد. این سازمان همانگونه که در گزارش های کوتاه انگلیسی زبان سایت انترنتی اش آمده است به غیرنظامیانی کار دارد که برای ارتش آمریکا کار می کنند. " ارتش اسلام" همچنین درست به مانند گروه های در حیطه حزب بعث، به ایران
همانگونه نگاه می کند که به قدرت اشغالگر می نگرد.

سازمان ال راشدین حداقل ۶ باریگاد را زیر پوشش دارد که طبق رسوم نظامی عربی هر باریگاد در حدود ۱۰۰ تا ٣۰۰ مرد قوی را شامل می شود.

سازمان چریکی باریگاد انقلاب ۱۹۲۰ همانطور که از نامش برمی آید بطور سنتی سازمانی ناسیونالیستی است و در سال های ۲۰ بر علیه استعمار بریتانیا مبارزه نموده است. این سازمان به لحاظ اکسیون های بیشمارش ( هلوکوپتر های جنگی) یکی از قوی ترین سازمان های چریکی عراق است. این سازمان چیزی در حدود بین ۱۲ تا ۴۰ باریگاد را زیر پوشش دارد. این سازمان نه سازمانی مذهبی و نه قومی است و بطور مثال رهبر نظامی اش یک کرد است. از این رو این سازمان یکی از دشمنان القاعده و گروه های زیر پوشش است. آنها اوائل یولی طاهر رهبر این سازمان را که برادرزاده دبیر کل " اتحاد علمای اسلامی" است بقتل رسانند.
ارتش ال راشیدین و باریگاد انقلاب ۱۹۲۰ نسبت به ایران و گروه هائی که در روند سیاسی کنونی عراق شریک می باشند موضعی متفاوت از موضع ارتش اسلامی می گیرند. حملات و آکسیون های آنها همانطور که کارشناسان غربی می گویند صرفا جهتش بسوی ارتش اشغالگران است.

رده های سکولار

" اتحاد سیاسی رهبری مقاومت عراق" با وجود شرکت گسترده اش در جنبش مقاومت اما هنوز از اینکه این جنبش را نمایندگی کند بسیارفاصله دارد. زیرا که هنوز حضوریک سری از سازمان های چریکی بزرگ در این ائتلاف وجود ندارد. از جمله این سازمانها می توان بخصوص از ارتش محمد و جبهه اسلامی مقاومت عراق نام برد. دلیل مهم برای این عدم حضور می تواند ضدیت آنها بر علیه حزب بعث باشد. این دو در سطوح دیگری چون " دفتر هماهنگی برای مقاومت ملی و اسلامی عراق" که در بالا به آن اشاره شد کار می کنند و با سه سازمان چریکی ارتش اسلام و ارتش ال راشیدین و بریگاد انقلاب ۱۹۲۰ رابطه تنگاتنگ دارند.
در اوائل تابستان از این دفتر هماهنگی و دفتر سیاسی مقاومت عراق جبهه جدیدی به وجود آمد که گروه های چریکی نامبرده و همچنین فراکسیونی بنام انصار تسنن و سازمان تازه تاسیس حماس عراق به آن تعلق دارند. این جبهه ۷ گروه چریکی مهم عراق را زیر پوشش خود دارد. روی سخن این جبهه افکار عمومی غرب است و در تاریخ ۱۹ یولی درمصاحبه ای که نماینده این جبهه با روزنامه بریتانیائی گاردین نمود وی اهداف و منطق این جبهه را بیان نمود.
ارتش محمد در حدود ۵هزار جنگنده دارد که در بخش وسیعی از مرکز عراق عمل می نمایند. این سازمان خود را سازمانی میهن پرست و ضد صیهونیسم و طرفدار فلسطین و همچنین ضد استعماری و منتقد رژیم سابق عراق می داند.

جامی ائتلافی است از گروه های چریکی متعدد که در شمال و شرق عراق در حدود احتمالا چند هزار جنگجو دارد. جامی نقش یک سازمان سیاسی را بازی می کند و در کنار بیانیه هایش ماهیانه نشریه ای هم بیرون می دهد. این سازمان اعتقاد دارد که مطلقا نباید به اهداف غیر نظامی حمله نمود و خون عراقی را ریخت و هیچ توجیهی هم قبول ندارد که آیا این غیر نظامیان وابستگان پلیس هستند و یا به گارد ملی تعلق دارند.

"جنبش مقاومت اسلامی عراق " که با نام حماس عراق معروف است در ماه مارس بطوری که در بیانیه اش آمده است از بریگاد انقلاب ۱۹۲۰ منشعب گردید و اعلام موجودیت نمود. حماس عراق در نظر دارد نقش سازمانی مادر را بعهده بگیرد که در حدود ۴۰ باریگاد و نهاد های سیاسی دیگر را زیر پوشش داشته باشد و از دفترسیاسی رسمی و رسانه برخوردار باشد. این سازمان با سازمان برادرش یعنی حماس فلسطین رابطه تنگاتنگ داشته و بسیاری از اعضای " حزب اسلامی عراق" و گردانندگان دفتر اسلامی عراق را به خود جذب نموده است. حماس عراق در نظر دارد ازفضای بازی سیاسی کنونی استفاده کند تا بتواند وارد مذاکره با تمامی نیروهای عراق از جمله اشغالگران و دولت عراق بشود.

ارتش ال سنی در برگیرنده گروه های متعدد مقاومت است که قویا به اسلام سنتی اعتقاد دارند. این سازمان به غلط به عنوان سازمان کردی " انصار اسلام" خوانده می شود. انصار ال سنی که سازمان چریکی قوی است دارای گروه های مقاومتی است که با " امارات اسلامی عراق" متحد شده ( منظور گروه های القاعده است) به این لحاظ هیچ نام خوبی در میان عراقی ها ندارد. مسئولیت گروگانگیری ها و حملات انتحاری و حمله به غیر نظامیان به این سازمان نسبت داده می شود. اوائل امسال میان این سازمان انشعاب گردید بخشی از این سازمان بیشتر به " امارات اسلامی" ( القاعده) نزدیک شده و بخش بزرگتر نام "کمیته قانونی انصار تسنن" را به خود نهاد.

نماینده کمیته قانونی به روزنامه گاردین گفت:" مقاومت تنها کشتن آمریکائی ها بدون داشتن هدف نیست. آدم های ما از القاعده متنفر شدند زیرا که آنان به جهان خارج این احساس را دادند که مقاومت عراق از تروریست ها تشکیل شده است. القاعده اعتقاد دارد که تمامی شیعیان و اکثر سنی ها کافر می باشند. ما این نظر را رد نموده و همچنین حملات انتحاری را که طریقه درستی برای مبارزه نیست رد می کنیم زیرا که باعث کشته شدن غیر نظامیان می گردد. ما مخالف قتل غیر نظامیان هستیم و مبارزه ما تنها بر دشمن متمرکز است".

عاجل ترین وظیفه " دفتر سیاسی مقاومت عراق" آنطوری که سه نماینده اش به گاردین می گویند:" به مقاومت چهره ای علنی بدهند و برنامه ای متحد سیاسی را به پیش برند. محور های نظری که آنها بر روی آن متحد شده اند رسیدن به اتفاق نظر با سایر گروه های اپوزیسیون عراق برای رسیدن به یک دولت موقت تکنوکرات که وظیفه اش در کنار ایجاد امنیت و ایجاد نیاز های اساسی مردم پیش نویس قانون اساسی جدید بر مبنای رای مردم عراق است".

با چشم انداز احتمالی خروج اشغالگران این ائتلاف طرح اجرای کنگره ای بزرگ را برای ایجاد جبهه ای متحد که آماده باشد با آمریکا و وابستگانش وارد مذاکره شود را در دست تدارک دارد. از این رو آنها از دولت های عربی و از دولت های دیگر و همچنین سازمان ملل خواسته اند که آنان را در ایجاد حضوری سیاسی خارج از عراق یاری رسانند.

این ائتلاف وظیفه خود می داند در مقابل انشعاب مذهبی مبارزه کند و خواهان متحد شدن گروه های سنی و شیعه می باشد و اعتقاد دارد که انشعاب عمیق میان شیعه و سنی در زمان اشغال به وجود آمد که القاعده و ایران و آمریکا باعث آن می باشند.

از طریق اتفاق این ۷ سازمان مهمترین سازمانهای مسلحانه مقاومت زیر یک سقف متحد شدند و آنطور که بنظر می رسد آگاهانه حزب بعث را وارد این ائتلاف نکردند. و آنطور که پیداست نیروهای بعث هم برای عکس العمل در مقابل این ائتلاف بلافاصله اعلام تاسیس جبهه جدیدی بنام "جبهه میهنی، ملی و اسلامی برای آزادی عراق" را نمودند. البته در بیانیه این جبهه جدید نیامده است که چه سازمانهائی در آن شریکند.

دوری جستن حزب بعث بخصوص از عزت ال دوری معاون نخست وزیر اسبق صدام حسین می تواند رفتن ۷ سازمان را با گروه های شیعه آسان ترسازد. از سوی دیگر سه نماینده نامبرده در مصاحبه شان با گاردین همکاری با تمامی احزاب شیعه و شبه نظامیان طرفدار ایران را که در نهاد های خلق شده از سوی اشغالگران مشغول بکارند و قتل های فرقه گرانه مرتکب می شوند مردود دانستند. همچنین آنها جنبش مقتدا ال صدر را هم مردود دانستند.

جنبش مقتدا الصدر

جنبش مقتدا صدر قوی ترین نیروی اپوزیسیون شیعه است. هواداران این جنبش عمدتا در مناطق فقیر نشین عراق می باشند. ارتش مهدی این جنبش آنطور که تخمین می زنند ازصدهزار نفر تشکیل شده است که با وجود اینکه به لحاظ نظامی در میان اپوزیسیون نظامی ضد اشغال از تجربه لازم برخوردار نیست اما مرتبا هدف حمله های شدید ارتش آمریکا قرار دارد.

جنبش الصدر شیوه ای را پیشه دارد که گیج کننده است. از سوئی در نهاد هائی که از سوی اشغالگران تاسیس شده است شرکت دارند و چندین وزیر در دولت وقت عراق فرستاده اند و از سوئی دیگر الصدر تلاش می کند در پارلمان و خارج از پارلمان نیروهائی برای اخراج اشغالگران متحد کند. از این رو غالبا در آمریکا از این جنبش بنام جنبشی خطرناک نام برده می شود.
در ماه آپریل گذشته آنها بزرگترین تظاهرات ضد اشغال را براه انداختند که چیزی در حدود ۱ میلیون نفر در آن شرکت داشتند. جالب اینجاست که در این تظاهرات سمبل های مذهبی و یا عکس آیت الله ها محور تظاهرات نبودند بلکه پرچم عراق همه جا بالا بود.

جنبش الصدر شبیه تمامی سازمان های اسلامی دیگر کشور های منطقه است. همچنین این جنبش دارای ایدئولوژی ای کونزرواتیو است.
الصدر ازدرگیر شدن مستقیم با اشغالگران دوری می جوید و بیشترتلاش بر قدرت عددی جنبشش دارد و قصد این دارد به این وسیله بعد از خروج اشغالگران با نفوذ ترین نیروی عراق باشد. به این خاطر هم آمریکا و وابستگانش و هم چنین رقبای داخلی شیعه اش با وی مبارزه می کنند.
نام دارد". ۱SCIRI"رقیب الصدرسازمان

از سوی دیگر دشمنی دوجانبه میان این جنبش و گروه های بعث وجود دارد. همکاری میان جنبش الصدر و دیگر گروه های سنی بخاطر اینکه سنی ها اعتقاد دارند که جنبش الصدر به سنی ها حمله می کند و در خدمت ایران قرار دارد وجود ندارد.
البته بنظر نمی رسد که آنچنان رابطه تنگاتنگی میان الصدر و ایران باشد زیرا که الصدر ناسیونالیست است و انتقاد شدید به نفوذ ایران بر دولت عراق از طریق احزاب دولتی SCIRI و Dawa دارد.

مقاومت و جنبش صلح

با وجود مطمئن نبودن به حکم در باره این جنبش اما یک امر قطعی است و آنهم این است که این مقاومت ایزوله نیست و در میان مردم عراق از پشتیبانی برخوردار است و تنها از این طریق توانسته است بر قدرت نظامی قوی پیروز باشد که تا کنون چنین جنبش آزادی بخشی را در مقابل خود ندیده است آنهم بدون پشتیبانی عملی کشورهای دیگر و بدون کشوری که بتواند به آن تکیه کند.
حتی اگر که ما به طرز تفکر ایدئولوژیک آنها سمپاتی نداریم اما یک مسئله را باید پذیرفت که بدون مقاومت این جنبش هیچگاه در واشنگتن بحث خروج از عراق مطرح نمی شد و ارتش آمریکا بر این کشور مدتها بود که تثبیت می شد و کنترل اوضاع را در دست می گرفت و از آنجا خود را برای حمله به کشورهای مهم استراتژیک آماده می ساخت.

والدن بلو جامعه شناس فلیپینی و دارنده جایزه آلترناتیو نوبل در این باره می گوید:" از این روی جنبش ضد جنگ سراسر جهان به جنبش عراق بسیارمدیون است زیرا که موفق شد بسیاری از نقشه های خطرناک و خشونت بار آمریکا را در مقابل دیگر کشور ها متوقف و یا به عقب بیاندازد".

رئیس " فوکوس آیوف گلوبال زوت " می گوید :"صورتش زیبا نیست و بسیار خشن است. بسیاری از جنبش های پیشرفته غرب این جنبش را بعنوان متفق خود قبول دارند. از سوئی آنان بعنوان مانع اصلی ساختمان جنبشی موئثربر علیه اشغال شدند. اما تا کنون هیچ جنبش آزادی بخش زیبائی وجود نداشته است. بسیاری از غربی های مترقی در گذشته هم پشت به جنبش های ضد استعماری چون جبهه ملی آزادی بخش الجزیره و یا جبهه ملی برای آزادی در ویتنام نمودند. اما باید توجه نمود که جنبش های مقاومت ملی احتیاجی به پشتیبانی ایدئولوژیک ندارند. تنها چیزی که آنها احتیاج دارند فشار بین المللی بر یک قدرت اشغالگرغیر قانونی برای عقب نشینی این قدرت و عدم برسمیت شناختن این قدرت است.   

۱ SCIRI ist der »Supreme Council for Islamic Revolution in Iraq«,


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست