یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاکید مجدد سیمور هرش:
می خواهند به ایران حمله کنند!


• سیمور هرش تحلیل گر معروف مجله ی آمریکایی نیویورکر، در سخنرانی که در تالار «رویس» در دانشگاه UCLA در شهر لس آنجلس، انجام داد، بار دیگر بر تحلیل خود مبنی بر قصد نئوکان ها به حمله به ایران تاکید کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٨ مهر ۱٣٨۶ -  ۱۰ اکتبر ۲۰۰۷


رادیو فردا - فیروزه خطیبی: سیمور هرش اگر چه از دهه ۷۰ میلادی و با گزارش های تکان دهنده اش از جنگ ویتنام، در آمریکا به شهرت رسید، اما در سال های اخیر، تمرکز وی بر تحولات خاورمیانه موجب شده تا وی در کشورهای این منطقه نیز به چهره ای شناخته شده بدل شود.
شاید یکی از اصلی ترین دلایل شهرت وی در میان گروهی از ایرانیان نیز گزارش های تحقیقی وی از «برنامه حمله نظامی به ایران» باشد که در یکی – دو سال اخیر در هفته نامه معتبر «نیویورکر» منتشر شده اند.
و چه بسا همین شهرت روزافزون این برنده جایز پولیتزر موحب شد که روز سخنرانی وی در تالار «رویس» در دانشگاه UCLA در شهر لس آنجلس، نزدیک به هزار و ۲۰۰ نفر، تمامی صندلی های تالار را اشغال کنند تا او یافته ها و تحلیل هایش را از اوضاع خاورمیانه بشنوند.
آقای هرش در یکی از خبرسازترین گزارش های خود درباره ایران، مدعی شد که کاح سفید برای جلوگیری از ساخت سلاح هسته ای در ایران، طرحی برای حمله تاسیسات هسته ای ایران، آماده کرده است. به رغم تمامی تکذیب هایی که درباره گزارش هایی از این دست از سوی کاخ سفید منتشر شده اند، سیمور هرش هنوز معتقد است که عده ای در کاخ سفید، «به دنبال حمله نظامی به ایران» هستند.
این روزنامه نگار آمریکایی نیز در این سخنرانی که با عنوان «جاده یازده سپتامبر به ابوقریب و فراتر» برگزار شد، پیشنهادش برای حل مشکل عراق، نظرش درباره جرج بوش و اطرافیانش و تحلیلش از قدرت گرفتن «نئوکان» ها در ساختار قدرت آمریکا را تشریح کرد.

ایران و حمله نظامی
سیمورهرش در UCLA، برای تشریح مناسبات کاخ سفید و ایران، ابتدا به جرج بوش، رییس جمهوری آمریکا اشاره می کند پرزیدنت بوش را، مردی می خواند که «با کسانی که دوست ندارد وارد مذاکره نمی شود.»
او درباره آینده خاورمیانه و ایران می گوید: «پرزیدنت بوش می خواهد که به ایران حمله کند. ایرانی ها دارند بمب اتم را به دست می آورند و همه در اینجا یک صدا می گویند باید ایران را بمباران کرد.»
آقای هرش که دو روز پیش از تکذیب جرج بوش، رییس جمهوری آمریکا مبنی بر وجود هرگونه طرح حمله ای به ایران سخنرانی می کرد، درباره فتوای رهبران شیعه، علیه قوای آمریکا هشدار می دهد می گوید: «در صورت هرگونه حمله نظامی به ایران، ۶۰ میلیون نفر در این کشور دست به کار خواهند شد.»
وی همچنین با اشاره به تحلیل های تازه مبنی بر استفاده از «مدل کره شمالی» برای برخورد با ایران می گوید: «کره شمالی مدل مناسبی برای مقابله با ایران به شمار نمی رود.»

نقش «نئو کان» ها در حمله آمریکا به عراق
سیمور هرش در این سخنرانی همچنین به روایت مجموعه عواملی می پردازد که به جنگ عراق منجر شده اند.
آقای هرش با استناد به یکی از مقالات ریچارد کلارک» می گوید که یک گروه هشت یا نه نفره از نئوکان ها، «در همان شب حمله یازده سپتامبر، در حقیقت جرج بوش را به مسیر تازه ای به نام جنگ عراق» کشاندند.
آقای هرش می گوید: «درحالی که من فکر می کنم پرزیدنت بوش در آغاز در این مسئله دخالتی نداشته، اما می توانم نقش دیک چینی را از اواخر دهه ۹۰ در این ماجرا ببینم. وقتی که او با چلبی مذاکره می کند و آنها از همان اول تصمیم داشتند که بگذارند چلبی عراق را اداره کند.»
وی یادآوری می کند که سابقه کنکاش های او درباره فعالیت های «نئو کان» ها، به بیش از یک دهه قبل باز می گردد و می افزاید: «آنها (نئو کان ها) در آن زمان فکر می کردند این کار آسان خواهد بود. فکر می کردند عراق بلافاصله سقوط خواهد کرد و با کمک یک قوای نظامی مخصوص، پنج هزار سرباز، چند بمب و چند صد پرچم آمریکا بعد از برکناری صدام، دموکراسی مثل آب بر پهنه منطقه روان خواهد شد و به لبنان و ایران خواهد رسید و خاورمیانه عوض می شود و ۷۵ درصد از نفت جهان در شرایط امنیتی بهتری در دست آنها خواهد بود.»
آقای هرش به اسناد و مدارکی که در این مورد در اینترنت منتشر شد، اما امروز دیگر در دسترس نیست اشاره می کند؛ اسنادی که نشان می دادند، برنامه های نئوکان ها نه برای حمایت از اسراییل، بلکه با هدف از بین بردن تندورهای منطقه و جلب حمایت مردم ایران و عراق تنظیم شده بودند.
او می گوید: «پرزیدنت بوش – شاید با فکر آسان بودن این عملیات - این طرح را قبول و این مسئله را باور کرد و فکر می کنم که او هنوز هم بر این باور است که این طرح می تواند کارساز و کارآمد باشد.»
آقای هرش، جرج بوش را یکی از انقلابی ترین روسای جمهوری آمریکا می خواند و ضمن مقایسه او با لئون تروتسکی، از عوامل برجسته انقلاب روسیه، از جرج بوش، به عنوان «یک انقلابی در حالت انقلاب دائمی» نام می برد.
سیمور هرش به هفته های قبل از آغاز حمله نظامی آمریکا به عراق اشاره می کند و اینکه او هر روز با خود فکر می کرد که آیا این جنگ آغاز خواهد شد؟ و پس از آن با این پرسش رو به رو بود که آیا این جنگ به ایران هم نفوذ خواهد کرد؟

«نقص ساختار»
این روزنامه نگار آمریکایی می گوید: «من برخلاف بسیاری از اشخاص اعتقاد دارم که جرج بوش واقعا به آنچه انجام می دهد، معتقد است و از صمیم قلب به این باور دارد که می تواند مشکلات را حل کند ونهایتا دموکراسی و آزادی را به خاورمیانه بیاورد. چیزی که من درک نمی کنم آن قوه محرکه ای است که در پشت افکار او وجود دارد. آیا او واقعا در حال به پایان رساندن همان کاری است که پدرش نتوانست به انجام بر ساند؟»
آقای هرش با اشاره به کتاب خود به نام «چین آو کامندز» می گوید: «من این را می دانم که ما امروز در جایی قرار گرفته ایم که خیلی از مقامات کلیدی این مملکت در یک نقطه گیر کرده اند. مثلا یک ژنرال سه ستاره می خواهد چهار ستاره شود و احساس می کند تغییرات اساسی در سیاست های کنونی آمریکا، شرایط شغلی او را به خطر می اندازد.»
او می افزاید: «اعضا و مشاوران عالی سازمان های امنیتی هم که زن و بچه و خانه و زندگی دارند، نمی خواهند موقعیتشان متزلزل شود. اما از طرفی هم باید آگاه باشیم که بسیاری اشخاص نجیب و سخت کوش هم در همین دستگاه هستند که مثل روزنامه نگاران، خنثی شده اند؛ آنها هم نمی توانند به کاخ سفید بگویند که چه عملکردی را در پیش بگیرد.»
وی در تشریح مشکلاتی که برخی برای بیان نظرات خود دارند می گیود: «مثلا یک گروه کوچک در CIA از بیست سال پیش تا کنون، مشغول پژوهش و تحقیق درباره نقش رهبری حزب الله در لبنان بوده اند و از این قبیل مسائل. در دهه ۸۰ حزب الله یک گروه تروریستی خطرناک محسوب می شد، اما امروز در یک جامعه تحول یافته، نصرالله با شکل دیگری در صدر جریان های اصلی سیاسی لبنان قرار گرفته است. اگر کسی به دقت مقالات و سخنرانی های نصرالله را بخواند، می بیند که با وجود ضدیت آشکار با اسرائیل، این سخنان شکلی درونی، منطقی و معقول دارند. امروز در داخل CIA نیز گروه هایی هستند که معتقدند آمریکا باید با نصرالله وارد مذاکره شود، اما زحمت ابراز این عقیده را بخود نمی دهند.»
وی همچنین با اشاره به آنچه «شکنندگی دموکراسی» می خواند، به تشریح «جایگاه عجیب و غریبی که آمریکا با رهبریت جرج بوش در آن قرارگرفته» می پردازد.
او می گوید: «به عنوان مثال به نفوذ افرادی چون ریچارد پرل، بیل لوتی و دیک چینی از آغاز دهه ۹۰ به این طرف نگاه کنید و از پس از وقایع یازدهم سپتامبر، به غلبه کامل نومحافظه کاران (نئو کان ها) بر ارتش و کنگره وحتی روزنامه نگاری این مملکت دقت کنید.»
سیمور هرش نظرش درباره علل قدرت گرفتن نئو کان ها را چنین تشریح می کند: «پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، این ایده قوت گرفت که آمریکا تحت نظر این افراد (نئو کان ها) به قدرت غالب در جهان تبدیل خواهد شد و هیچ کس اجازه نخواهد داشت در این قدرت نمایی به پای آمریکا برسد و مشخص است که مثلا صدام حسین و بمب اتم احتمالی اش، تهدید اساسی در برابر این ایدئولوژی محسوب می شدند.»

خروج از عراق
سیمور هرش ضمن مقایسه عراق با ویتنام درباره خطراتی که سربازان آمریکایی را در این جنگ تهدید می کند، هشدار می دهد و می گوید: «من راه چاره ای برای عراق جز خروج قوای آمریکا از این کشور نمی بینم. ما در عراق با به کار بردن خشونت، دشمنان زیادی ساخته ایم و امروز میزان فساد و دزدی در این مملکت غیرقابل باور است.»
او بر خلاف انتظار، چندان از عملکرد دموکرات های آمریکایی نیز راضی نیست و سیاستمداران حزب دموکرات آمریکا را در زمینه مسائل مربوط به جنگ عراق «کم کار» می خواند و می گوید: «آنها درحال حاضر گرفتار شمارش آرای خود هستند.»
به گفته او در حال حاضر، «مشکل اصلی جنگ عراق» این است که پیش بینی کرد وضعیت عراق در سه ماه، شش ماه یا ۲ سال دیگر «غیرممکن» است؟
او می گوید که در حال حاضر، «پیوند و مصالحه سنی ها و شیعه ها به قدری خارج از تصور است که دیگر حتی پرزیدنت بوش هم در باره آن صحبت نمی کند.» و می افزاید: «اگر از عراق بیرون نیاییم، شاهد شورش های بیشتری خواهیم بود. اما با خروج ارتش آمریکا این مسائل ممکن است به شکل دیگری حل شوند.»
آقای هرش درباره رابطه ویژه ای که بین ایران و عراق شیعه وجود دارد نیز می گوید: «در زمانی که صدام حسین، عراقی های شیعه را قتل عام می کرد، این ایران بود که به کمک آنها آمد.»

مشکلی برای آینده
آقای هرش همچنین با اشاره به اوضاع افغانستان، این کشور را «از بین رفته از درون» می خواند و می گوید که به نظر او، «تنها حامی دولت حامد کرزای تا امروز ایرانیان بوده اند.»
وی معتقد است که بعد از بررسی همه جوانب نبرد های چند سال اخیر در افغانستان، به این تنیجه رسیده است که «طالبان» پیروز واقعی میدان بوده است، هر چند که به گفته او، در حال حاضر، «منابع برای تحقیقاتی از این دست، بسیار ناقص هستند.»
وی می گوید: «تاریخ نویسانی که در سی یا چهل سال آینده دست به تحقیق درباره عملکرد این دوران از کاخ سفید بزنند، به خاطرعدم وجود اسناد و مدارک، با چالش های زیادی رو به رو خواهند شد.»
سیمور هرش در تشریح دشواری های تحقیق درباره موضوعاتی که به آنها اشاره کرده، می گوید: «من دوست ژنرالی دارم که به مدت سه هفته با لباس شخصی و به شکل ناشناس به افغانستان سفر کرد و گزارش های تکان دهنده ای از آنجا به همراه آورد. من در نوشتن مقالاتم همواره کوشیده ام از افراد و مواخذ خبری خودم حراست کنم. وقتی از این ژنرال درباره نوشتارهای مربوط به این گزارش پرسیدم، به من گفت که هرگز جرئت نکرده است کلمه ای از دیده های خود را بر روی کاغذ بیاورد. این شرایطی است که تاریخ نویسان در آینده با آن رو به رو هستند.»


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست