سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بنیاد لرزان بنیادگرایان


کوروش گلنام


• اگر ما می توانستیم به درستی از امکان های موجود درکار مبارزه خود با رژیم غاصب اسلامی بهره گیری کنیم، تا امروز به نتیجه های بسیار پر بار و امیدوار کننده تری رسیده بودیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۱ مهر ۱٣٨۶ -  ۱٣ اکتبر ۲۰۰۷


سفر احمدی نژاد به آمریکا و فضاحت و تمسخر گسترده ای که گفتار ورفتارش به ویژه در دانشگاه کلمبیا ببار آورد، سبب شد که باند بنیادگرایان اسلامی هوادار او درایران برای سرپوش نهادن بر این بی آبرویی و فضاحت، دست به کارهایی بزندکه نه تنها دوایی بر درد این رسوایی بزرگ جهانی نشد که کار را هر روز بدتر نمود. هیاهوی بی پایه ودعوت "مردم" به نیایش در مسجد ها برای پیروزی احمدی نژاد در سفر به آمریکا! دعوت دانشگاه مشهد از بوش برای سخنرانی، برگزاری سخنرانی فرمایشی چند روز پیش احمدی نژاددر دانشگاه تهران واعتراض گسترده، جسورانه و تحسین بر انگیز دانشجویان آزادیخواه که این نمایش را به شکست کوبنده دیگری برای احمدی نژاد تبدیل کرد، انتشار یک "نظر سنجی" فرمایشی در باره او و.. نشانه های روشنی از سردرگمی و لرزش در بنیاد بنیاد گرایان است که راه برون رفتی ازآن نیز ممکن نیست واین سرانجام خود کامگی، خودخواهی، زورگویی ومردم فریبی و دروغ پردازی است.

یک بار دیگر واین بار هم دانش جویان
یک بار دیگر دانش جویان آزادی خواه ایران (که سال هاست با کوششی پی گیر، با تحمل رنج و سختی های بسیار و پایداری در برابر فشارهاو سدهای گوناگونی که حکومت و وابستگان او در دانشگاه ها برای آنها به وجود آورده اند، توانسته اندبه روشنی صف خود را از "دانش جو نمایان"وابسته به حکومت جدا نمایند) با پایداری، تیزبینی، زمان سنجی و اعتراض حساب شده و گسترده خود در برابر نمایش سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه تهران که با شعارهای "مرگ بر دیکتاتور"، حکومت حیا کن، دانشگاه را رها کن" و... که خبر آن به گستردگی در همه جهان منتشر شد، نشان دادند که آنها از پویایی واراده استواری برای رهایی خود و سرزمینشان از فرمانروایی ناکسان و فرومایگان خودکامه پر مدعا و بدنام بر خوردار بوده و از کوشش شبانه روزی خوددرراه رهایی وآینده بهتر برای ایران و ایرانی، دست بر نخواهند داشت. ترفندها و نیرنگ های رژیم و وابستگان آنها در دانشگاه ها برای بد نام کردن کوشش دانشجویان مبارز و از میدان بدر بردن آنهابا بهره وری از باورهای مذهبی جامعه که آخرین نمونه آن نوشتن آن مقاله های رسوا با آرم نشریه های دانشجویان بود که با تبلیغ های برنامه ریزی شده و گسترده و به کار گرفتن همه نیروی جهنمی خود در دانشگاه همراه بود که منجر به بازداشت تنی چند از دانشجویان همیشه سرفراز شد که سه تن از آنها هنوز نیز زیر فشار وشکنجه برای اعتراف و پذیرش کار ناکرده هستند نیز نه تنها به جایی نرسیده و به رسوایی بیشتر دروغ پردازان و نیرنگ بازان و رهبر آنها منجر شد که اراده دانشجویان را بر پی گیری راهی که در پیش گرفته اند نیز افزود که نتیجه روشنش را در این آخرین اعتراض دلیرانه آن ها همه به روشنی دیده ایم.

یک نطر سنجی بی هویت وخیالی در باره احمدی نزاد!
تنها نگاهی به نام انجام دهنده نظر سنجی"مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران"، نهادی وابسته به جهاد دانشگاهی ایران، بسنده است تا ماهیت این نظر سنجی را به خوبی روشن کند. هیچ روشن نیست که این نظر سنجی چه زمانی، در کجا و بین چه گروه و به چه میزانی انجام گرفته است. این نظر سنجی نیز چون همه چیز وابسته به این حکومت، فرمایشی است و برای رد گم کردن. تنظیم کنندگان آن به کم شدن میزان آرا و "محبوبیت" احمدی نژاد نیز می پردازند (البته در میان خودی ها) ولی با اینکه می گویند ۵۲% از نظر دهندگان عمل کرد دولت او را ناموفق دانسته اند، ولی نتیجه نهائیش این است که در انتخابات آینده ریاست جمهوری ۴۷ % از کسانی که در دوره گذشته به احمدی نژاد رأی داده اند دوباره به او رای می دهندو اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود(رقیب اصلی هم بنا بر این نظر سنجی رفسنجانی است)"کسانی که قطعا به احمدی نژاد رای می دهند ۵۰ درسد خواهند بود" و احمدی نژاد کماکان شانس نخست را دارد! اعتراف به شکست دولت رئیس جمهور دست نشانده رهبر نیز تنها و تنها از سر اجبار است چون از سویی این شکست چنان در جامعه آشکار است که توان پوشیده نگاه داشتن آن را ندارندو از سویی دیگر کوششی است برای حقیقی نشان دادن این نظر سنجی بی ریشه و خیالی زیرا کسی فراموش نکرده است که چگونه در سال ۱٣٨۱ عباس عبدی، حسین قاضیان و بهروز گرانپایه پس از انتشار نتیجه یک نظرسنجی که بنا بر آن بیش از ۷۰ % مردم ایران خواست گفت وگو و برقراری رابطه با آمریکا را داشتند، با اتهام های واهی فروش اطلاعات به بیگانگان و وابستگی به بیگانگان گرفتار و به حبس های دراز مدت محکوم شدند. مسخره تر از همه سخنرانی های آن روز و پس از آن علی خامنه ای در محکوم کردن و خیانت خواندن هر گونه کوشش برای گفت وگو و رابطه با آمریکا بود در حالیکه امروز به راحتی با آمریکایی ها در عراق بر سر میز مذاکره می نشینند و رئیس جمهور دست نشانده رهبر از سر ناچاری بارها اعلام کرده است که آماده گفتگو با آمریکا در همه زمینه ها است. آخرین بار او این پیشنهادرا در همین سخنرانی رسوادر دانشگاه کلمبیا بیان کرد.

هم بستگی وپشتیبانی از مردم ایران، چگونه؟
برای ما ایرانیان برون مرز کار سختی نیست که از جوانان، زنان ومردان دلیر ایرانی از دانشجو کارمند، کارگر گرفته تا دیگر قشرها ی زحمت کش بخواهیم که در آن شرایط سخت و جان فرسا، هم چنان پایداری کرده، مبارزه خود برای رسیدن به آزادی را پی گرفته و جان بر کف، به اعتراض، تظاهرات و اعتصاب بپردازند ولی ما که خود در دنیای آزاد به سر برده و از امکان هایی بسیار بیشتر، که داشتن حتا بخش ناچیزی ازآن نیزدر ایران نا ممکن است، بر خورداریم، تنها به برگزاری تظاهرات هایی در بهترین حالت چند سد نفره، یا نوشتن مقاله و نامه های اعتراضی، یا برگزاری کنفرانس ها و نشست های گوناگون و .. از این نمونه کارها دل خوش بوده و تصور کنیم می توان با چنین کارها با یک حکومت خونریزونیرنگ باز مبارزه کرد و آن را به زیر کشید! نه اینکه بخواهیم از ارزش کوشش های کوشندگان دل سوز و دل سوخته هم میهن در برون مرز بکاهیم وآن را نادیده بگیریم ولی حقیقت این است که اگر ما می توانستیم به درستی از امکان های موجود درکار مبارزه خود با رژیم غاصب اسلامی بهره گیری کنیم، تا امروز به نتیجه های بسیار پر بار و امیدوار کننده تری رسیده بودیم. نابسامانی در کار ما ایرانیان در بیرون از میهن، اندک نیست. همه می بینیم که در این روزگار سرنوشت ساز برای مردم ایران، حتا در میان گروه هایی که پس از سال ها کوشش، توانسته اندبا دیدگاه های گوناگون گرد هم آیند و گام های مثبتی بر دارند نیز شکاف و چند دستگی بروز کرده و کار به جایی کشیده شده است که کسانی بی هیچ احساس مسئولیتی به تهمت زدن وحتا به زبانی خائن خواندن هم پیمانان دیروز خود که امروز در باره موضوعی دیدگاه دیگری را بیان کرده اند، دست زده اند! کاری که تنها کارگزاران رژیم بد نام اسلامی ایران که با قدرت خواهی، خودخواهی، کوته بینی، تقویت خرافه های مذهبی و تکیه بر آن ها همراه با ندانم کاری های خود کمر به نابودی ایران بسته اند را شادمان می کند.
ما می بایست از همه امکان ها و آزادی های موجود در کشورهای پیشرفته غرب بهره گرفته و به شکلی جدی برای وارد آوردن فشار هر چه بیشتر بر رژیم خود سر و آتش افروز اسلامی و برای از میان بر داشتن آن دست به کارهایی اساسی بزنیم. نگارنده در نوشته آینده دیدگاه خود را در این باره و راه کارهای برون رفت از وضع کنونی را به میان خواهد آورد، باشد که بتواند اندک اثری داشته باشد. بنیاد بنیاد گرایان اسلامی در ایران لرزان است، زمان را نباید از دست داد!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست