سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدام روان شناسی؟
یادداشتی بر مقاله آقای عباس احمدی در مورد حافظ*


محمدرضا جاوید


• علت نوشتن این یادداشت نه هراس از شکستن تابوهای فرهنگی است که حتی ممکن است سازنده باشد و نه تعصب روی اسطوره حافظ در فرهنگ فارسی. با خواندن مقاله دلم سوخت! نه برای حافظ رند و نه برای فروید روان کاو که این اولین بار نیست این دو با هم در می افتند. حقیقتش دلم برای روان شناسی سوخت و می خواهم چند نکته را در مورد مبانی، روش و نتایج گرفته شده در مقاله یادآوری کنم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۴ مهر ۱٣٨۶ -  ۱۶ اکتبر ۲۰۰۷


مقاله مورد نقد، فرضیه ای را طرح می کند و هدف آن این است که با کمک علم روان شناسی مبنا و زمینه های ناخود آگاه جهان فکری حافظ را بر اساس فرضیه "عقده اودیپ" زیگموند فروید بنیانگذار فرضیه و روش روان کاوی، توضیح دهد.
کمتر مقاله ای به عکس العمل ها و نقد هایی که در آینده به آن خواهد شد می پردازد و جالب است که مقاله مورد نقد یادداشت حاضر، از قبل پیش بینی می کند که "فرضیه ی بالا، که به وجود میل زنای با محارم در ضمیر ناخودآگاه حافظ، اشاره می کند، با انکار لجوجانه و مخالفت دوآتشه ی منتقدان، روبرو خواهد شد. اما عناد و مخالفت این منتقدان، از اهمیت این فرضیه در بررسی و مطالعه ی ادبیات کلاسیک ایران نخواهد کاست". با این وجود باید بگویم که قصد از نوشتن این یادداشت کوتاه اصلاً این نیست که در خیل کسانی در آیم که به گفته نویسنده مقاله یا با فرضیه ایشان " انکار لجوجانه" می کنند و یا به دلایل فرویدی "مخالفت دوآتشه" و نیز نمی خواهم از اهمیت فرضیه نویسنده بکاهم و یا دخالتی در" بررسی و مطالعه ی ادبیات کلاسیک ایران" از دید روان شناسی که مدعای نویسنده است، داشته باشم.

علت نوشتن این یادداشت نه هراس از شکستن تابوهای فرهنگی است که حتی ممکن است سازنده باشد و نه تعصب روی اسطوره حافظ در فرهنگ فارسی. با خواندن مقاله دلم سوخت! نه برای حافظ رند و نه برای فروید روان کاو که این اولین بار نیست این دو با هم در می افتند *. حقیقتش دلم برای روان شناسی سوخت و می خواهم چند نکته را در مورد مبانی، روش و نتایج گرفته شده در مقاله یادآوری کنم چون به عقیده من در این مقاله و مقالات شبیه آن برداشت و تفسیری از علم روان شناسی مطرح می شود که با روان شناسی امروز بیگانه است و با اغماض ممکن است برداشتی خاص از فرضیه ای خاص در روان شناسی و به کار گیری آن در تفسیر مثلاً غزلیات حافظ تلقی شود اما ممکن است این شبهه در اذهان خوانندگان ناآشنا با مباحث روان شناسی ایجاد شود که این تفسیر خاص واقعاً نگاه روان شناسی علمی امروز به شعر حافظ است در حالی که یک تفسیر روان شناسانه علمی در مورد چنین پدیده ای حداقل باید همه جانبه، مستند و دقیق باشد. انگیزه این یادداشت نقد مبنای روشی و روان شناسی مقاله است. در پرتو و محک پروسه نقد آشکار می شود که فرضیه ای می تواند از حد حرف و ادعا بگذرد و به عنوان یک فرضیه محکم و قابل دفاع طرح شود.

مقاله با این جمله شروع می شود" اگر شعر حافظ را با نگاهی روانشناختی بررسی کنیم" و طبیعتاً خواننده انتظار یک نگاه روان شناسانه علمی دارد اما آنچه در مقاله مورد نقد اتفاق می افتد این است که نویسنده با استفاده از بخشی از نظریه روان کاوی کلاسیک فرویدی (که با طرح عقده اودیپ، روابط پسران با مادر و پدر را به خصوص در حدود سنی ٣ تا ۵ سال، به صورت میل ناخودآگاه به تصاحب مادر و حذف پدر، تفسیر می کند) به اشعار حافظ نگاه کرده و دنبال رد پای چنین میلی می گردد. در این جستجو نویسنده تعدادی از سمبلهای قدرت مثل رقیب و شیخ و محتسب و ... را در اشعار حافظ می یابد و نیز مواردی که معشوق (زن مورد علاقه حافظ) توصیف شده در آنها، بد رفتار و بی وفا و دور از دسترس است. در تحمیل فرضیه به پدیده، زن به ناچار باید سمبل مادر شود و شیخ و محتسب و سایر مزاحم ها هم سمبل پدر. در ادامه با نقب به اسطوره شناسی، همه اسطوره هایی که در آنها قهرمان با دشمنی قوی می جنگد و یا او را نابود می کند، یا آرزو دارد نابود کند به عنوان سمبل پدر کشی اودیپی تفسیر می شوند و فرضیه میل به تصاحب مادر و حذف پدر فروید می شود مبنای تفسیر کننده تمامی اسطوره های قهرمانی و نابودی اژدها و دیوو ضحاک و ... به گفته نویسنده "به عبارت دیگر، اسطوره ی "پهلوان اژدها کش"، از نظر روانشناسی، نسخه ی والایش یافته ی نفرت اودیپی پسر از پدر است." این تفسیر آن قدر جا دارد که رمز درک اعماق ناخود آگاه تمامی اسطوره های معطوف به نجات دهنده نیز گشوده می شود و به گفته نویسنده "گاهی ظهور این پهلوان اژدهاکش، نه در گذشته ی اساطیری، بلکه در آینده ی آخرالزمانی، روی خواهد داد."

از تعمیمهای مطلق و بیش از حد گسترده ای که از داده ها در مقاله گرفته می شود که بگذریم، اصل فرضیه در مورد نقش سائق جنسی در کودک و عقده اودیپ و الکترا و نحوه حل یا عقده شدن آنها که فروید مطرح کرد حتی مورد قبول روان کاوان نو گرا چون اریکسون و هورنای هم قرار نگرفت و دیگران از جمله اریک فروم هم آن را با توجه به ساختار قدرت در خانواده توضیح می دهند و به این نکته توجه دارند که تحقیقات مردم شناسانه روان شناسی جهان شمولی و وجود پدیده خصومت با پدر در همه فرهنگها را رد کرده است.

امروز اغلب وجود پدیده خصومت با پدر را در جوامعی که ممکن است در کودکان بعضی خانواده ها مشاهده شود مربوط به فرهنگ و روشهای تربیتی می دانند که در آن پدر نقش محدود کننده، کنترل کننده، مجازات کننده و سرکوب کننده دارد و مادر پناه گاه امن کودک است (ظاهراً خانواده هایی مثل خانواده خود فروید) و نه میل جهان شمول بنیادی به زنا با مادر (و نه با محارم به طور کلی، آنطور که نویسنده مقاله مطرح می کند) و آرزوی تصاحب جنسی. یعنی اگر فردی نقش ذکر شده خشن تربیتی پدر را داشته باشد و مرد دیگری نقش شریک جنسی مادر، آنگاه خصومت کودکانه متوجه فرد مجازات کننده است و نه کسی که با مادر رابطه جنسی دارد. از اولین استنادات تجربی این موضوع تحقیقات ماینوسکی *** در ۱۹۲۷ بود که تخیلات و رویاهای کودکان قبایلی را بررسی می کرد که در آنها نقش تربیتی نه برعهده پدر بلکه بر عهده دایی آنها بود.

خلاصه آن که عقده اودیپ به هیچ وجه به عنوان یک نظریه مورد پذیرش در روان شناسی حتی در دورانی که روان کاوی نظریه غالب در روان شناسی بود عمومیت نیافت. حتی نظریه پردازان روان کاو و نو فرویدیهای دهه های گذشته هم عقده ادیپ را مستند نمی دانستند. نویسنده می نویسند: "تحقیقات اخیر نشان داده است که "عقده ی اودیپ"، که برای اولین بار در کتاب "تفسیر رویا" به آن اشاره شده است، اهمیت فوق العاده ای در مطالعه ی تاریخ و سیر تکامل مذهب و اخلاق دارد." که از ایشان خواهشمند است تعدادی از این تحقیقات علمی اخیر را در مورد عقده ادیپ ذکر کنند زیرا جای شبهه در مورد وجود و جهان شمولی یا فرهنگی بودن و ... این فرضیه آنقدر زیاد است که امروزه در کتابهای مرجع روان شناسی رشد، این فرضیه که قبلاً طرح و بحث می شد اکنون به عنوان فرضیه ای حاشیه ای و به عنوان مثالی بر یک نظریه کلاسیک ذکر می شود.

جدا از مشکل استنادهای تجربی، از جنبه نظری، فروید و هیچ عقده اودیپ باور دیگری، تا کنون به این سوال اساسی جواب نداده که علت تکاملی پیدایش و برنامه ریزی ژنتیک تکاملی طبیعت برای نهادن چنین سائق نیرومندی در انسان که غریزه جنسی پسر را متوجه مادر می کند و همه اسطوره های بشری را قالب می دهد چیست و چگونه شانس بقای نوع انسان را بالا می برد؟ در هر حال چنین پدیده نیرومندی در حیات روانی انسان باید کارکرد حیاتی مهمی داشته باشد.

در هر حال لازم بود این نکته ذکر شود و به عنوان یک معلم روان شناسی به نویسنده پیشنهاد می شود که در تفسیرهای خود از پدیده ها به جای عبارت "از دید روان شناسی" و عبارات مشابه، مشخص کنند منظور ایشان "یک تفسیر خاص از یک نظریه خاص (روان کاوی کلاسیک فرویدی) تاریخ روان شناسی" است چون نمی شود صحبت از نگاه روان شناسانه کرد و از همه جانبه بودن پرهیز داشت و از مجموعه متنوع و غنی کشفیات، اصول و نظریه های دیدگاه علمی روان شناسی به یکی اکتفا کرد و همه چیز را با عینک آن نظریه نگریست و با دست کشیدن به مثلاً خرطوم فیل فریاد زد که یافتم فیل مثل یک لوله است و لوله هم در سمبلیک فرویدی به معنی... . می بینیم که با این روش به نتایج غیر مستند و ابسوردی می رسیم که هر پدیده ای را با هر فرضیه ای می توان تفسیر کرد و از جمله پرسید که آیا تفسیر ارائه شده در این مقاله و تقلیل همه جنبه های فرهنگی، فلسفی، تاریخی، اجتماعی، ساختارهای قدرت و ... در شعر حافظ (و تقریباً همه اسطوره های جهان) به میل "عقده اودیپ"، طبق تفسیر مطرح شده در مقاله، خود، تجلی ناخودآگاه برخورد پدرکشانه یک اودیپ ایرانی (با حافظ) نیست؟


rj@dsh-aa.dk

*
میل زنای با محارم در شعر حافظ، عباس احمدی، خبرنامه گویا
عبارات داخل گیومه " " از متن مقاله آقای احمدی نقل شده است.

**
از فروید تا حافظ، دکتر علی فلاحتی، موسسه مطبوعاتی فرخی، ۱٣۴۹
در این کتاب آقای فلاحتی سالها پیش با نگاهی مشابه به دنیای شعری حافظ نگاه کرده است.

***
Mailnowski in Hsu, Francis L. K. (ed), “Psycholgical Anthropology”, ۱۹۷۲, Cambridge (p. ۴٣۷)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست