روسیه چگونه با کارت ایران بازی میکند؟ ایران از روسیه چه می خواهد؟
تهمورث کیانی
•
آیا این دولت از چنان مهارت دیپلماتیکی برخوردار خواهد بود که بدون دادن امتیازی درباره حق خود در دریای خزر، با آگاهی از ضعف های روسیه و نیاز روسیه به کارت ایران، بتواند، از یک سو، با فرستادن علامتی به غرب برای حل و فصل اختلافات خود با ایالات متحده، از خطر جنگ کاسته، و از دیگر سو، بر حق بیست درصدی خود از خزر نیز پای بفشارد و محتملا آنرا تثبیت کند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ مهر ۱٣٨۶ -
۱۶ اکتبر ۲۰۰۷
پس از تردید در باره امنیت سفر به تهران, پرزیدنت پوتین قرار است روز دوشنبه، فردا، برای شرکت در کنفرانس کشورهای ساحل دریای خزر در تهران، به ایران سفر کند. بررسی این سفر و ابعاد روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران اکنون، در زمانیکه تنش ها ی سیاسی بین ایران و ایالات متحده به سطح تازه ای رسیده است، بیش از همیشه با اهمیت به نظر می رسد. در هفته های اخیر افزایشی مشهود در تلاش گروههایی که خواستار جنگ با ایران و بمباران هدف های مختلف استراتژیک ،از جمله تاسیسات و مراکز اتمی، در خاک ایران هستند، صورت گرفته است. از یک سو، به گزارش دیلی تلگراف " در روزهای اخیر، گروههای هماهنگ شده ای از افراد به طور نیمه سری در بازدید از پایتخت های اروپایی به نحو ناشیانه ای در حال کنار زدن گزینه های غیر نظامی از دستور کار کشورهای اروپایی هستند. اینان حتی تحریم های سخت تر را، به مثابه "اقدام های بی فایده و کم تاثیر"، رد می کنند. دوباره بسیاری از روزنامه ها و رسانه های خبری در ایالات متحده گزارش هایی درباره "پشتیبانی ایران از تروریسم بین الملل" و نقش ادعایی ایران در اقدامات تروریستی نظیر الخبز در عربستان در سال ۱۹۹۶و بمبگذاری مرکز یهودیان آرژانتین در سال ۱۹۹۴ منتشر می کنند. هیچ روزی بدون گزارش و تاکید بر موضوع حساس عراق و "نقش اساسی ایران در خشونت های عراق" بر رسانه های ایالات متحده نمی گذرد. از سوی دیگر، با نزدیک شدن و واقعی شدن خطر جنگ، صف آرایی نوینی از سوی کشورهای عمده جهانی درباره رویارویی با ایران پدیدار گشته است. این خطر موجب موضع گیری های مختلفی شده است؛ هر کشوری بیشتر در صدد آن است تا از کارت با ارزش ایران برای تنظیم رابطه خود با ایالات متحده استفاده کند. در این میان بررسی سیاست کشور روسیه، که از سوی مقامات ایرانی به مثابه "متحد استراتژیک" از او یاد می شود، درباره ایران و اهدافی که این کشور از رهگذر بحران در روابط جمهوری اسلامی با ایالات متحده در جستجوی آن است، بیش از همه مستلزم بررسی است.
برخلاف تصور و نظر برخی از تحلیل گران سیاسی که میپندارند جمهوری اسلامی در ضعیف ترین موقعیت سیاسی سالهای اخیر خود به سر می برد، و لذا زمان مناسبی برای او نیست تا در کنفرانس اخیر کشورهای ساحل دریای خزر، به چانه زنی برای سهم خود بپردازد، جمهوری اسلامی، در صورت درک روشن از نقاط صعف و قوت خود و خواسته های استراتژیک روسیه و نقشی مهمی که ایران می تواند در این باره بازی کند، خواهد توانست از این اهرم ها برای فشار بر روسیه برای پذیرش سهم بر حق و متناسب ایران از دریای خزر به سود خود بهترین استفاده را بکند. آگاهی از چنین نقش ِ محتملی از سوی ایران موجب شد تا پرزیدنت پوتین،برخلاف دیگر رهبران روسیه در ربع قرن گذشته که هماره و با ادب دعوت جمهور ی اسلامی را برای بازدید رد می کرده اند، و برخلاف آنکه خود نیز در اجلاس اخیر شانگهای دعوت آقای احمدی نژاد برای بازدید از ایران را رد کرده بود، اکنون در آستانه پایان دوران ریاست جمهوری اش، به رغم اخبار و شایعاتی درباره به خطر افتادن امنیت او، سفر به ایران را بپذیرد. اکنون باید از خود پرسید روسها که همواره شطرنج بازان قهار و ماهری بوده اند؛ چگونه قرار است با مهره ِ ایران در صفحه بازی شطرنج خود با ایالات متحده بازی کنند ؟ ایران چگونه می تواند با برخورداری از چنین نقش مهمی و درک درست موقعیت خود، هم حق خود را در دریای خزر به دست آرد و هم علامتی از آمادگی برای حل اختلافات با ایالات متحده بفرستد؟
نخست، روسیه در صدد بازپس گرفتن نقش پیشین خود در خارومیانه و توسعه روابط آن با کشورهای مهم این منطقه است. او در یک سال گذشته در صدد بوده است تا روابط خود را ،از یک سو،با کشورهایی نظیر عربستان سعودی و اردن توسعه دهد. ازسوی دیگر، روسیه می داند تحکیم روابط با ایران نیز به تقویت نقش محتمل میانجیگری او در خارومیانه کمک شایان خواهد کرد. روسیه زمان کنونی را که ایالات متحده ،از یک سو،به مثابه "جنگ طلب" در بین بسیاری از مردم خاورمیانه معرفی شده است، و اعتبار پیشین خود را تا حدی از دست داده است، و از دیگر سو، به سبب جنگ عراق و افغانستان به شدت از قدرت مانور او ، به سان دوران ویتنام، کاسته شده است، بهترین فرصت طلایی برای خود میداند. برای پوتین که در تلاش پیوسته بوده است تا پس از موفقیت های سرشار اقتصادی و سیاسی داخلی به نوعی بخش مهمی از نفوذ و اعتبار پیشین شوروی را در جهان زنده کند، خاورمیانه می تواند بهترین عزیمتگاه باشد. بنابراین، یک موفقیت دیپلما تیک محتمل پوتین در ایران نه تنها آغاز بسیار خوبی برای سیاست"بازگشت به خاورمیانه" روسیه خواهد بود،بلکه موجب افزایش اعتبار آن کشور در اروپا، و حتی ایالات متحده خواهد شد. از سوی دیگر چنین دستاوردی موجب افزایش اعتبار حزب آقای پوتین در انتخابات آتی روسیه خواهد شد. از دیگر سو، احیای نفوذ در مناطق و جمهوری های پیشین متعلق یا در حوزه نفوذ اتحاد شوروی سابق از اهداف مقدم و نخستین پرزیدنت پوتین بوده است. روسیه فرصت کنونی را بهترین زمان برای دستیابی به برخی از امتیازات و توافقات با ایالات متحده در قفقاز میداند. روسیه ،در همه چند سال اخیر و پس از برخاستن از خاکستر های اتحاد شوروی، از سیاست های ایالات متحده د ر قفقاز به شدت ناراضی بوده است. در قفقاز آنها خواستار آنند تا ایالات متحده دست از پشتیبانی خود از گرجستان بشوید تا گرجستان راضی به توافقی به سود روسیه برای حل اختلاف با مسکو گردد. در چنین صورتی با توجه به اختلافات ارمنستان با ترکیه و آذرباییجان با ایران، نفوذ روسیه در آن بخش از قفقاز تحکیم خواهد شد. همچنین، آنان از ایالات متحده خواهند خواست تا از پشتیبانی خود از همه ان جی او ها و سازمانهای مدنی که برای تقویت دموکراسی غربی و نزدیک کردن حکومت های اوکرایین و بلوروس به غرب ،می کوشند، دست بشوید. موضوع کوزوو و اختلاف روسیه وصرب ها با کشورهای غربی و ایالات متحده در این باره نیز، آخرین نقطه ای است که روسها بر آن هستند تا از رهگذر وضعیت فعلی ایالات متحده به امتیازی درباره آن رسند. در نگاه شطرنج بازان روسی، چشم انداز اختلاف جمهوری اسلامی با ایالات متحده و رویکرد محتمل ایران در یک سال آینده، مهمترین عاملی است که می تواند بر نتیجه چنین چانه زنی آنها با ایالات متحده تاثیر تعیین کننده داشته باشد. چنین درک و شناختی از اهمیت برگ ایران در این بازی بزرگ موجب گشت تا پرزیدنت پوتین به رغم خشم و نارضایتی ایالات متحده، با سفر به ایران موافقت کند. او بر آن شده است تا از کارت ایران در بهترین زمان ممکن به سود خود بهره برد.
همین نکته موجب شکل دهی به سیاست های متناقص نمای یکی دوسال اخیر روسیه در ارتباط با جمهوری اسلامی بوده است. بررسی سیاست های اخیر روسیه هر تحلیل گری را به نتیجه تقریبا مشا بهی میرساند؛ روسیه خواستار رویکرد "نه جنگ، نه صلح" در روابط بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده است. دست کم، روسیه تا زمانیکه برخی از مهمترین اختلافات خود با ایالات متحده را به سرانجام مطلوب خود نرسانده است، خواستار ادامه تنش تا آستانه ای کمی پایین تر از جنگ بین ایران و ایالات متحده می باشد. آنها به هیچ وجه شکست وسرکوب جمهوری اسلامی به دست ایالات متحده را در زمان کنونی به سود خود نمی دانند. بنابراین، آنها علنآ می گویند به صدور سلاح های پیشرفته دفاع هوایی به ایران و سوریه ادامه خواهند داد. آنها خواستار آنند تا جمهوری اسلامی همان کاری را بکند که اکنون در حال انجام آن است؛ مشغول کردن ایالات متحده در عراق، فراهم کردن کابوس برای ایالات متحده، و عدم دستیابی به توافقی جامع با ایالات متحده برای حل و فصل اختلافات خود. شاید سیا ستی و رویکردی که روسیه تا کنون در باره همکاری خود با ایران در مورد ساخت نخستین رآکتور اتمی ایران در بوشهر داشته است، یعنی سیاست تاخیر متناوب در اجرا و به سرانجام رساندن پروژه مزبور، بهترین نماد همین سیاست "نه جنگ، نه صلح" او باشد. این سیاست مبتنی بر این اصل است که نه پروژه را به اتمام می رسانند و نه حاضر به ترک قرار داد ساخت رآکتور می گردند.
بنابراین، پوتین در تهران خواهد کوشید از یک سو با گوشزد کردن نقش مهم روسیه در دفاع ازایران، از ایران بخواهد در باره دریای خزر کوتاه آید و از دیگر سو خواستار کمی نرمش در سیاست های تنش زای جمهوری اسلامی با غرب خواد شد تا بتواند در نزد قدرت های بزرگ غربی برای خود اعتبار کشب کند. سرانجام او خواهد کوشید تا با تشویق ایران به مقاومت در برابر ایالات متحده ،حل و فصل اساسی اختلافات جمهور ی اسلامی با غرب و ایالات متحده را تا پیش از حل و فصل همه اختلافات روسیه با ایالات متحده درباره قفقاز و آنچه او "منطقه نفوذ" ستنتی روسیه می داند، به تاخیر بیاندازد. آنها به خوبی می دانند که پنجره ای که بر اثر اختلافات جمهوری اسلامی با ایالات متحده و در گل ماندن ایالات متحده درعراق، برای روسیه باز شده است، فرصتی کوتاه می باشد. نباید فراموش کرد که ایرانیان هیچگاه اعتماد محکمی نسبت به روسیه نداشته اند. روسیه به خوبی می داند که جمهوری اسلامی گزینه ای دارند که می تواند همه چیز را به زیان روسیه وارونه سازد. این گزینه همان روی آوردن ایران به سیاستی خردمندانه و جدی برای حل همه اختلافات خود با ایالات متحده است. آگاهی به همین نکته است که پاشته آشیل روسیه را دربرابر ایران خاطر نشان میکند. در واقع جمهوری اسلامی می تواند از این پنجره فرصت پر ارزش برای دست یابی به سهم خود از دریای خزر سود جوید. جمهوری اسلامی دیر یا زود باید به این پرسش اساسی پاسخ دهد؛ آیا آنها میخواهند به بازی با روسیه در برابر ایالات متحده بدون هیچ سودی ادامه دهند. آیا آنها سرانجام درخواهند یافت که گیر افتادن بین قدرت ایالات متحده و شطرنج روسیه - که بر آن است تا از کارت ایران برای حل و فصل همه اختلافات خود با ایالات متحده سود جوید وسپس آنرا رها سازد- به سود منافع ملی ایران نیست؟
از دیگر سو، بازگشت پوتین با دستان کاملا خالی درباره نرمشی اندک از جمهور ی اسلامی در باره برنامه اتمی اش، میتواند نقطه عطفی در بحران اتمی ایران پدبید آورد. این چنین بازگشتی میتواند موصع ان گروههایی را که تا کنون بر طبل جنگ می کوبیده اند، و در صدد بوده اند به جهانیان بگویند بحران اتمی ایران هیچگونخه راه حل سیاسی و دیپلماتیک ندارد، به شدت تقویت کند. در چنین شرایطی ایا دولت کنونی ایران، و رهبرانی که از نفوذ در تعیین سیاست خارجی ایران برخوردارند، به اندازه کافی از حساسیت زمان کنونی و دیدار پوتین و نقشی که می تواند در سرنوشت پرونده اتمی ایران بازی کند، باخبرند. آیا این دولت از چنان مهارت دیپلماتیکی برخوردار خواهد بود که بدون دادن امتیازی درباره حق خود در دریای خزر، با آگاهی از ضعف های روسیه و نیاز روسیه به کارت ایران، بتواند، از یک سو، با فرستادن علامتی به غرب برای حل و فصل اختلافات خود با ایالات متحده، از خطر جنگ کاسته، و ازدیگر سو، بر حق بیست درصدی خود از خزر نیز پای بفشارد و محتملا آنرا تثبیت کند؟
تهمورس کیانی، سیاتل (ایالات متحده)، چهاردهم اکتبر ۲۰۰۷
Tahmoures_kiani@yahoo.com
|