روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣۰ مهر ۱٣٨۶ -
۲۲ اکتبر ۲۰۰۷
تفسیر و تحلیل های متفاوت پیرامون یک استعفا
لاریجانی استعفا داده است تا زمینه برای تغییرات لازم متناسب با سیاستهای دولت فراهم شود
استعفای لاریجانی حامل دو پیامد روشن است
ممکن است این استعفا آسیب هایی وارد کند
استعفا را باید با پرونده هسته ای و پیام اخیر پوتین نسبت داد؟
اختلاف درباره واکنش به پیام پوتین
افسانه انزوا
خبر استعفای دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکره با مقامات غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی پیرامون پرونده هسته ای ایران، دیروز انعکاس وسیعی در پی داشت و خبر اول بیشتر رسانه های مطبوعاتی تهران بود و از جانب شخصیتها و برخی مقامات سیاسی مورد تفسیر و تحلیل های متفاوتی قرار گرفت.
روزنامه ایران با عنوان در حاشیه تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدگاههای دولت را در این تغییر شرح داده و نوشته است:
روز گذشته دکتر الهام سخنگوی دولت خبر استعفای دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی را اعلام کرد و این خبر بازتاب های گسترده ای در رسانه های داخلی و خارجی داشت.این نخستین بار نیست که دبیر شورای عالی امنیت ملی در ایران استعفا می دهد. در تیرماه سال ۱٣٨۴ پس از انتخاب دکتر احمدی نژاد به سمت ریاست جمهوری نیز حسن روحانی که در آن زمان مسئولیت دبیر شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت، استعفا داد تا زمینه برای تغییرات لازم متناسب با سیاست های دولت جدید فراهم شود.اکنون نیز به نظر می رسد با پایان مرحله دوم پرونده هسته ای ایران، دکتر لاریجانی استعفا داده است تا تیم جدید با انرژی بیشتر بتوانند مسیر تثبیت کامل حق ایران برای استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای را دنبال کنند.
به نظر می رسد این تغییر در بعد بیرونی دارای ۲ پیامد و مزیت است: اول آن که همان طور که تیم آقای لاریجانی توانست با زحمات شبانه روزی بسیار ، تحت مدیریت رئیس جمهوری و رئیس شورای عالی امنیت ملی و البته در چارچوب اصول ابلاغی مقام معظم رهبری ، پرونده هسته ای ایران را از مرحله انفعالی سال٨۴ خارج کند و به مرحله تثبیت شرایط پیش ببرد، تغییر جدید نیز ما را یک گام به پیش خواهد برد. در آن زمان، آمدن تیم جدید، غرب را در موضع انفعالی قرار داد، زیرا با تاکتیک ها و دیدگاه های طرف جدید مذاکره کننده به هیچ وجه آشنا نبود و همین مزیت به تیم دولت نهم و دکتر لاریجانی امکان داد تا با هدایت و پشتیبانی قاطع رئیس جمهور جدید و اکثریت قاطع مردم، کار را به خوبی جلو ببرد، به گونه ای که امروز آقای لاریجانی در شرایطی سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی را ترک می کند که فضای مناسبی در سایه همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی به وجود آمده تا کار را در مرحله جدید پیش ببرد.
دوم آن که در مرحله جدید مذاکرات ایران با آژانس و کشورهای ۵به علاوه یک، ضروری بود با شوک تغییر تیم مذاکره کننده، سیاست های گذشته با ترکیب تازه ای از نیروهای نزدیک به وزارت خارجه و ریاست جمهوری که در واقع مدیریت اصلی پرونده را بر عهده دارد، ادامه یابد تا ضمن افزایش قدرت مانور ایران در مذاکرات، فضای مناسب برای ورود به مرحله نهایی که به رسمیت شناختن قطعی ایران هسته ای از سوی غرب است، آماده شود.بر این اساس، سیاست ایران در دوره ای که دکتر جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی را بر عهده خواهد داشت، تغییری نمی کند، اما بدون شک با آمدن تیم جدید، سیاست های دکتر احمدی نژاد با انرژی بیشتری دنبال خواهد شد. ضمن آن که آقای لاریجانی به عنوان یکی از ۲ نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی همچنان تجربه های ارزشمند خود را در اختیار تیم جدید قرار خواهد داد.
نکته اساسی این است که این گونه تغییرات در دوره مدیریت دکتر احمدی نژاد نشان می دهد که سنت جدیدی در مدیریت کشور در پیش گرفته شده است که بر خلاف گذشته، تغییرات لازم بدون در نظر گرفتن ملاحظات معمول در جهت پیشبرد بهتر امور انجام می شود. این تغییرات در مورد وزرا نیز اعمال شد، بدون آن که لزوماً به معنای ضعف کسی تفسیر شود، بلکه دقیقاً بر عکس به معنای دقیق کلمه، نقش آفرینی افراد در حوزه های مسئولیت بیشتر و متنوع و ایجاد امکان برای افراد تازه نفس و پر انرژی تفسیر می شود.
از آنجا که درک این واقعیت برای رسانه های گروهی غرب و البته متأسفانه برخی سیاسیون داخلی دشوار است، معمولاً این گونه تغییرات در کشور از سوی آنها بیشتر به سمت ارائه تفسیری که بیانگر وجود اختلاف نظرها میان مسئولان است، پیش می رود. درحالی که در بحث انرژی صلح آمیز هسته ای اکثر قریب به اتفاق مردم ایران وحدت نظر دارند و در صورت وجود اختلاف ها، صرفاً بحث شیوه ها و برنامه ریزی ها برای تحقق و تثبیت این حق مسلم است.بر این اساس، تغییرات پیش رو در شورای عالی امنیت ملی نه به دلیل ضعف عملکرد تیم گذشته، بلکه دقیقاً برای رسیدن به انرژی جدیدی است که تیم مذاکره کننده در مرحله نهایی مذاکرات با آژانس و غرب بدان نیاز مبرم داشت.دکتر لاریجانی با درک دقیق و صحیح از شرایط امروز، از مسئولیت استعفا داد تا زمینه برای تغییرات لازم در افراد و نه در سیاست ها فراهم شود. بدون شک این سنت نیکو که تغییرات مهم با کمترین هزینه در راستای منافع عالی کشور انجام شود، روال منطقی است که دولت نهم درصدد ادامه آن برآمده است، به همین دلیل باید انتظار تغییرات جدیدی را نیز داشت، چرا که در دولت دکتر احمدی نژاد، کسی مسئولیت غیر قابل تغییری ندارد و متناسب با عملکردها و شرایط، افراد، نقش و جایگاه خود را تعریف می کند.
دو پیامد روشن استعفا
روزنامه اعتمادملی ارگان حزب اعتمادملی مهدی کروبی با عنوان: وداع هسته ای با لاریجانی نوشت:
اعلام خبر استعفای علی لاریجانی گویای یک تحول عمیق در پرونده هسته ای ایران است. علی لاریجانی که با نقد تند تیم قبلی هدایت کننده پرونده هسته ای ایران، آنها را متهم به دادن دْر غلطان و ستاندن آب نبات نموده بود، در شرایط بغرنجی تصمیم به کناره گیری گرفت.
در این شرایط افکار عمومی نگران آن است که نکند منتقد دیروز، خود بر این نکته واقف شده است که شاید در نگهداری آب نبات هم زمانه چندان با وی سازگاری نکرده است!در چند سال اخیر علی رغم بروز اختلافات پیدا و پنهان مابین او و رئیس جمهوری، بسیاری بر این باور بودند که باید وی را پس از استقرار در موضع دبیری شورای امنیت، بازیگر تیم کبوترها دانست.
شواهد گویای آن است که طرف اروپایی نیز علی رغم برخی مجادلات درصدد هماهنگی و فهم و ادراک مشترک با طرف ایرانی بود. حال در زمانی که نامه محمد البرادعی برای دریافت پاسخ در اجلاس نوامبر نزد مقامات عالی رتبه ایرانی است و هرگونه پاسخ مثبت و منفی به این نامه، وضعیت حساسی را در پی خواهد داشت، استعفای علی لاریجانی حداقل به لحاظ زمانی چندان مناسب به نظر نمی آید. این تصمیم نشانگر وضعیت نوینی است که آینده می تواند پاسخ مناسبی برای فهم آن به افکار عمومی بدهد.
اما بدون تردید استعفای مذکور حامل دو پیامد روشن است، یکی آنکه وضعیتی بر مدیریت پرونده هسته ای حاکم است که او را وادار نموده تا خود را کنار بکشد و از سوی دیگر، این اقدام طرف های مقابل را نسبت به تحولات جاری حساس تر می کند. شاید از این منظر یک کاسه شدن تیم مذاکره کننده و سیاست خارجی و قرار گرفتن فرمان در دست دوستان رئیس جمهور خود اقدامی استراتژیک باشد، اما رئیس جمهور و مشاورانش قطعاً هزینه این تصمیم را به خوبی درک خواهند کرد. از سوی دیگر برخی رایزنی ها و تفاسیر حاکی از آن است که نکند لاریجانی به دلیل نگرانی از بالا بودن هزینه مدیریت پرونده هسته ای در این شرایط اعلام استعفا نموده است؟ اگر چنین رویکردی درست باشد، ملت ایران حق دارد از ایشان پرسش نماید، آیا در صورت تضمین توفیق در این میدان، باز هم صحنه را خالی می کردند؟ نباید این حقیقت را به فراموشی سپرد که اقدام مذکور نشانگر عدم موافقت و همراهی با سیاستگذاری ها در رابطه با پرونده فوق الذکر است. علی لاریجانی ظاهراً در آغاز خود را استراتژیستی توانا برای هدایت پرونده هسته ای ایران می دانست. هرچند نباید فراموش کنیم، موضوع پرونده هسته ای ایران نیز بسیار مهم و بزرگ و پیچیده بوده اما چنانچه به هر دلیلی وی نتوانسته همچنان سکاندار این کشتی باشد، جانشین وی نیز به تناسب بزرگی مساله باید در ردیف سیاستمداران بزرگ باشد زیرا اتخاذ تصمیم های بزرگ و حساس به مردان کارآزموده نیاز دارد. موضوع هدایت پرونده هسته ای از دیگر میادین مدیریت و سیاست این سرزمین که مدت هاست جولانگه آزمون و خطا شده، جدا است. ملت ایران سوال دارد، آیا فرد جایگزین، سکاندار قابل، فهیم، هوشمند و مدبری خواهد بود؟ نحوه و شیوه و شخص مورد انتخاب از سوی رئیس جمهور می تواند دربردارنده پاسخ های مناسبی برای سوالات و دغدغه های مذکور باشد.
خسارت این تصمیم
دکتر احمد توکلی نماینده اصولگرای منتقد و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس با اظهار تأسف از تغییر لاریجانی در روزنامه همشهری نوشته است:
به عنوان یک حامی تلاش های دولت در استیفای حق ملت ایران، از شنیدن خبر کناره گیری علی لاریجانی بسیار متأسف شدم.سوابق سیاسی و اجرایی لاریجانی و فعالیت ۲۶ماهه او در شورای عالی امنیت ملی، نشان دهنده توان و جایگاه ارشد وی در مذاکرات مهم خارجی بود و این سوابق به هیچ وجه قابل قیاس با جایگاه یک معاون وزیر امور خارجه کم سابقه نیست؛هر چند سعید جلیلی برادری انقلابی، متدین و بسیار محترم است، اما اینجا صحبت از احترام فردی نیست، بلکه سخن از جایگاه ها و مسئولیت هاست.از نظر حیثیت حقوقی علی لاریجانی هم نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی بود و هم به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، منصوب رئیس جمهوری و به طور طبیعی این جایگاه، وزنی به وی می داد که قدرت او را در چانه زنی برای احیای حقوق ایران بیشتر می کرد.
علاوه بر این، موضوعات کاری شورای عالی امنیت ملی، مسائل عالی امنیتی و دفاعی (اعم از خارجی، داخلی و نظامی) است و فعالیت این شورا فقط در حوزه سیاست خارجی محدود نمی شود تا مسئولیت های شورا به وزارت امور خارجه منتقل شود؛لاریجانی به دلیل سابقه طولانی مدیریت در صدا و سیما و پیش از آن وزارت دفاع، به مسائل امنیتی احاطه کافی داشت و ممکن است از این جهت هم استعفای وی، شورا را دچار آسیب هایی کند.ترکیبی که لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی گرد هم آورده بود، ترکیبی تخصصی بود و حداقل در شرایط موجود مناسب است تلاش شود تا این ترکیب بدون تغییر باقی بماند، تا خسارت این تصمیم بیشتر از این نباشد.
ارتباط با پیام اخیر پوتین؟
دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی استعفای دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول مذاکرات هسته ای را دارای پیامهایی دانسته و در روزنامه اعتماد نوشته است:
استعفای آقای علی لاریجانی را ظاهراً باید در راستای برخی اختلاف دیدگاه ها با رئیس جمهور ارزیابی کرد. البته ممکن است عده یی، فعال شدن مجدد آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی را به این استعفا ارتباط دهند اما در پاسخ به این عده باید گفت که آقای لاریجانی در هیچ مصاحبه رسمی نسبت به این امر اعتراضی نداشته و این شخص رئیس جمهور بود که به آقای روحانی ـ البته به طور غیرمستقیم ـ هشدار داد.
در عین حال باید بیشتر از هر احتمالی، این استعفا را با پرونده هسته یی و پیام اخیری که آقای پوتین حامل آن بوده اند نسبت داد. البته اختلافات بروز کرده در خصوص آنچه از قول لاریجانی به عنوان پیشنهادات تحت بررسی پوتین مطرح شد نیز ابهاماتی را برانگیخته است. چرا که این امر از سوی معاون سخنگوی پوتین نیز تایید اما از سوی رئیس جمهور ایران تکذیب شد. باید توجه داشت که بیانیه پایانی کنفرانس تهران در زمینه خزر نیز هیچ دستاورد جدیدی را به همراه نداشته و تمامی موضوعات به آینده ارجاع شده است. اما در صورتی که برگزاری آن در مقطع کنونی تنها به دلیل حضور پوتین توجیه شود باید به دنبال انگیزه های دیگری در مورد آن بود. پیش از سفر پوتین به تهران، وی با نیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به عنوان دو عضو اروپایی ۱+۵دیدار و گفت وگو داشت. اما از آن مهمتر سفر همزمان رایس و گیتس وزرای خارجه و دفاع ایالات متحده به روسیه و مذاکرات آنان با پوتین را باید مدنظر قرار داد. با توجه به اطلاعاتی که از منابع مختلف در اختیار خبرگزاری های رسمی قرار گرفته و افزایش موج فشار آمریکا بر ایران در موضوعات مختلف به نظر می رسد پوتین حامل نظرات غرب علیه ایران بوده است. آقای لاریجانی نیز با اطلاع از این مساله و نگرانی از روند موجود و تشدید این روند میان ایران و ایالات متحده در خصوص ادامه فعالیت خود تصمیم گیری کرده است. از سوی دیگر باید به نکته یی دیگر نیز اشاره کنم. در طول سال های پس از انقلاب در تمامی مقاطع شاهد حضور افرادی در سمت های مختلف بوده ایم که در ابتدا با تجربیات کم پا به عرصه مسئولیت گذارده اما در فرآیند عمل با حقایق و واقعیت های جامعه بین الملل آشنا می شوند.
آنان پس از مدتی اندیشه سیاسی خود را اصلاح کرده و درمی یابند که برای بقا در دنیای پرتلاطم کنونی به درایت و ذکاوت بسیاری احتیاج است. آقای روحانی نیز در ابتدای دوران مسوولیت خود در شورای عالی امنیت ملی همین شرایط را داشته اما به تدریج به ثبات لازم دست یافت. این درست وضعیتی است که آقای لاریجانی نیز با آن مواجه بود. برادران لاریجانی (جواد و علی)اگرچه ممکن است مطالعات دیپلماتیک زیادی نداشته باشند، اما پس از مطالعه پرونده های بسیار و دسترسی به اطلاعات و دارا بودن ضریب هوشی بالا اکنون دریافته اند که شرایط جامعه جهانی چه ضرورت هایی را در موضع گیری ها ایجاب می کند. اگرچه نسبت به برخی سیاست های در پیش گرفته شده از سوی لاریجانی انتقاداتی وجود داشته و از نظر مشی سیاسی نیز اختلافاتی با وی داریم، اما اعتقاد کامل دارم که وی به سرنوشت کشور و امنیت ملی ایران علاقه زیادی دارد. اینچنین است که وی نمی تواند پیامدهای برخی رفتارها و موضع گیری های نادرست را نادیده بگیرد.
استعفا در شرایط موجود پاسخی روشن به این مساله است که با روش موجود امکان تشدید وضع موجود دور از انتظار نیست.
افسانه انزوا
روزنامه کیهان در سرمقاله روز شنبه با عنوان: افسانه انزوا نوشته است: روز سه شنبه در تهران اتفاقات مهم زیادی رخ داد. مهم تر از همه شاید این بود که چند کشور بزرگ و موثر، در یک اقدام دستجمعی، پروژه انزوای ایران را به مسخره گرفتند. آمریکایی ها ۷۲ سال است ادعا می کنند در حال منزوی کردن ایران در صحنه بین المللی هستند و هر چند وقت یک بار، یک فقره مارش پیروزی هم برای خود می نوازند و از موفقیت بی چون و چرای خود در این کار خبر می دهند.
تلاش ۷۲ ساله به کنار، به طور خاص از حدود ۴ سال پیش یعنی زمانی که علائمی آشکار شد که نشان می داد ایران در حال گام برداشتن به سمت تسلط بر بخش های حساس فناوری هسته ای است، امریکایی ها اعلام کردند مهم ترین راه برای مهار ایران را انزوای بین المللی این کشور از طریق ایجاد یک اجماع جهانی علیه آن می دانند. اگرچه دولتمردان امریکا همواره تلاش کرده اند این حرف را طوری بزنند که گویی دارند ایران را تهدید می کنند، اما صرف اذعان به این نکته که مسئله ایران را باید بین المللی کرد و اجماعی از قدرتمندان عالم باید جلو ایران بایستد تا شاید بتوان با آن کاری کرد، اعترافی بزرگ به این است که امریکا خود می داند اگر در مقابل ایران تنها بماند، کاری از آن ساخته نیست پس همواره باید مراقب باشد، همراهی به اصطلاح متحدانش را از دست ندهد. این همه تاکید از جانب امریکایی ها بر لزوم حفظ اجماع علیه ایران و حتی مقدم داشتن اجماع بر ایجاد فشارهای موثر، هیچ معنایی جز این ندارد. امریکایی ها تا همین اواخر از بیان صریح این موضوع پرهیز می کردند، تا اینکه بالاخره رابرت گیتس چند روز قبل آشکارا گفت که امریکا به تنهایی قادر به جلوگیری از هسته ای شدن ایران نیست. اسراییلی ها البته خیلی پیش از این سعی کرده اند مانع از این شوند در رسانه های جمعی اینطور جا بیفتد که ایران به طور خاص مسئله اسراییل است، چون ـ به درستی ـ فکر می کردند اگر اینگونه شود و دنیا بپذیرد ایران تنها خطری برای اسراییل است و تهدیدی از ناحیه آن متوجه دیگران نیست، آن وقت اسراییل در مقابل ایران تنها خواهد ماند و وقتی تنها ماند درست مثل امریکا کار خاصی از آن ساخته نخواهد بود.
اجلاس همسایگان خزر در تهران این پیام را به طور صریح برای امریکایی ها ارسال کرد که اجماع ادعایی در مقابل ایران بسیار شکننده تر از آن است که در تبلیغات خود درباره آن سخن می گویند و بنا بر این، این احتمال که وقتی کار در مقابل ایران بالا گرفت تنها بمانند بسیار جدی است. درست در بحبوحه شدیدترین تلاش های امریکا برای منزوی کردن ایران ۵ رئیس جمهور مقتدر منطقه به تهران آمدند و جملگی تأکید کردند برتری منطقه ای ایران و لزوم حضور موثر آن در هرگونه طرح ریزی استراتژیک برای خاورمیانه، انکار ناپذیر است. تقریبا تما می رسانه های جهانی نشست همسایگان خزر در تهران خصوصا حضور رئیس جمهور روسیه در آن را علامتی از این ارزیابی کردند که امریکا در تلاش خود برای منزوی کردن ایران در صحنه بین المللی ناکام مانده است. در هفته های اخیر، سفر ۵ رییس جمهور به ایران البته تنها موردی نبود که تحلیلگران بین المللی بر مبنای آن نتیجه گرفتند امریکا موفق به ایجاد یک اجماع موثر و کامل علیه ایران نشده و در این باره بیش از آنکه عمل کند حرف می زند. یک مورد دیگر ـ که آن هم به همین اندازه مهم است ـ این بود که وزرای خارجه اتحادیه اروپا و شخص خاویر سولانا در نشست روز ۲٣ مهر (۱۵ اکتبر) خود، به درخواست فرانسه برای اعمال تحریم های جدید اروپایی علیه ایران تقریبا به طور کامل بی اعتنایی کردند. برنارد کوشنر وزیر خارجه پر اشتباه نیکلا سارکوزی ـ که وضع او هم چندان رو به راه نیست ـ مدتی قبل نامه ای به همتایان اروپایی خود نوشته و در آن از آنها خواسته بود حالا که مسیر شورای امنیت خوب ـ خوب یعنی آنطور که دلخواه امریکاست ـ پیش نمی رود، خارج از چارچوب شورای امنیت و درون اتحادیه اروپا برخی تحریم ها علیه ایران وضع شود. وزرای خارجه اروپا در نشست خود چنان با درخواست متحد اروپایی بوش مخالفت کردند که کوشنر آخر جلسه مجبور شد به خبرنگاران بگوید فرانسه به تنهایی ایران را تحریم خواهد کرد !
واضح ترین نتیجه ای که از مجموعه این مباحثات می توان گرفت این است که امریکا با وجود به میدان آوردن تقریبا تمامی ظرفیت دیپلماتیک و نظامی خود، قادر به منزوی کردن ایران در منطقه و فرامنطقه نبوده، سهل است، حتی موفق به کاستن از سرعت نفوذ پر شتاب ایران در خارج از مرزهای خود هم نشده است.
چرا چنین است؟ چرا امریکا و صهیونیست ها قادر به تبدیل ایران به یک کشور گوشه گیر و منزوی نیستند؟ چرا با وجود جو بسیار سنگینی که علیه ایران در جامعه بین المللی به راه افتاده هیچ کشوری مایل به کنار گذاشتن رابطه با ایران از بسته منافع ملی خود نیست؟ حقیقت این است که توضیح ساده ای وجود دارد. اشتباه امریکایی ها این است که خیال می کنند انزوا چون وردی است که کافی است آن را به زبان بیاورند، در دم اثر خواهد کرد. تلاش امریکایی ها برای انزوای ایران دقیقا به این دلیل شکست خورده است و می خورد که آنها مغرورانه حاضر به توجه به این حقیقت نیستند که موقعیت جغرافیایی، برتری های استراتژیکی در حوزه نیروی انسانی، صنایع نظامی و اقتصاد بویژه بازار انرژی و نفوذ عملیاتی و بسیار قدرتمند ایران در منطقه خاورمیانه، مانع از آن می شود که هیچ سیاستمدار واقع بینی صرفا به خاطر خوشایند امریکا حاضر به چشم پوشی از ارتباط تنگاتنگ با ایران باشد. امروز هیچ مسئله ای در خاورمیانه بدون حضور ایران واقعا قابل حل نیست. زمانی شاید حتی امریکایی ها تصور می کردند درباره میزان نفوذ و تاثیر ایران در خاورمیانه مبالغه می شود، اما از ۱۱ سپتامبر به این سو، یعنی از وقتی که خود در منطقه مستقر شده اند، بهتر از هر کسی نفوذ و تاثیر بی بدیل ایران در بالا و پایین شدن معادلات منطقه ای را لمس کرده اند. خوشمزه این است که دقیقا به دلیل پی بردن به عمق قدرت منطقه ای ایران حتی خود امریکایی ها هم نتوانسته اند در مقابل وسوسه همکاری با ایران مقاومت کنند و به همین دلیل با اصرار گفت وگوهایی با ایران درباره موضوع عراق را سامان دادند و هنوز هم خواهان ادامه یافتن آن هستند.
روشن است که کشوری با این درجه از توان تاثیرگذاری را به این سادگی ها نمی توان منزوی کرد الا اینکه تدبیری کنند و از اهرم های قدرت آن در منطقه را از دستش بگیرند. تلاش امریکا در این راه البته ادامه دارد ـ از جنگ ٣٣ روزه در لبنان بگیرید تا تدارک کنفرانس سازش در امریکا ـ ولی این اقدامات هم به دلایلی که اکنون مجال بحث از آنها نیست، تا امروز فقط به افزایش بیش از پیش نفوذ ایران انجامیده است و برای امریکایی ها جز خسارت و بی آبرویی درپی نیاورده است.
تقویت فرصتهای تهران
روزنامه رسالت با عنوان کسب فرصتهای تازه نوشته است:
دور جدید مذاکرات کارشناسی ایران وآژانس بین المللی انرژی اتمی از دیروز در تهران آغاز شد، قرار است اولی هاینونن معاون مدیر کل آژانس بزودی با مقامات سیاسی کشورمان گفتگو کند. در این راستا باید نسبت به سه نکته مهم توجه داشت:
۱ ـ توافقات مثبت ایران وآژانس بین المللی انرژی اتمی سبب ترسیم هندسه جدید هسته ای جهان به سود تهران خواهد شد. متمایز نمودن نگاه حقوقی وسیاسی پرونده هسته ای ایران تنها در سایه تحکیم مناسبات دو طرفه با آژانس امکان پذیر است. کشورهای ۱+۵ سعی دارند با توجه به منافع تعریف شده خود امتیازاتی را از تهران دریافت کنند اما آژانس قهراً نمی تواند چنین رویکردی را نسبت به کشورهای عضو خود داشته باشد. غلبه نگاه حقوقی وفنی بر نگاه سیاسی در زمینه حل وفصل مسئله هسته ای ایران یک مطلوبیت محسوب می شود زیرا به لحاظ شناخته شده ترین قواعد مندرج دراساسنامه آژانس کشور ما انحرافی دربرنامه هسته ای خود ندارد. در مراحل بعد می توان با استناد به حقانیت حقوقی ایران، نگاه سیاسی حاکم از سوی شورای امنیت سازمان ملل را با اخلال مواجه ساخت.
۲ ـ طی روزهای اخیر تبلیغات کاخ سفید، رژیم صهیونیستی وبرخی کشورهای اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته است. موفقیت دیپلماتیک تهران در جریان نشست اخیر کشورهای ساحلی خزر سبب عصبانیت شدید واشنگتن و تل آویو شده است. بر این اساس قدرت مانور غرب در برابر ایران اسلامی نسبت به گذشته محدودتر گردیده است. آمریکا همچنان سعی دارد در مسیر یکجانبه گرایی حرکت کند، بنابراین موفقیت های پی درپی ایران از سوی واشنگتن قابل توجیه نیست. تشدید اختلافات درونی کشورهای ۱+۵ در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران معلول ثبات داخلی ونگاه بین المللی موثر دستگاه دیپلماسی کشورمان است.
ایران طی ماه های اخیر بر مولفه های مربوط به گذار از آمریکا تاکید کرده است. به نظرمی رسد در صورت ادامه روند فعلی تا ۱۰ سال دیگر واشنگتن به عنوان منزوی ترین کشور جهان به حیات حداقلی سیاسی خود اکتفا کند.
٣ ـ مقامات آمریکایی در مقطع حساس فعلی سعی در پیاده سازی یک فرمول کهنه دارند. این فرمول ایجاد ارتباط کاذب میان پدیده های موجود در جهان امروز است. دانیل فراید دستیار وزیرامورخارجه آمریکا ادعا کرده است در صورتی که ایران از حقوق هسته ای خود صرف نظر کند، آمریکا حاضر است طرح استقرار سپر دفاع موشکی در اروپای شرقی را متوقف کند! این پیشنهاد غیررسمی با هدف ایجاد چالش میان تهران و مسکو ارائه شده است. نباید فراموش کرد که خاستگاه این دو مسئله (استقرار سیستم دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپا و مسئله هسته ای ایران) کاملا متفاوت است. از این رو واشنگتن نمی تواند میان این دو ارتباطی مستقیم وحتی غیرمستقیم برقرار سازد.
در نهایت اینکه آغاز دور جدید مذاکرات ایران وآژانس مترادف با تقویت فرصت های تهران در نظام بین الملل خواهد بود. فرصت هایی که کمیت وکیفیت آنها همچنان با گذشت زمان افزایش می یابد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|