اختلاف بر سر بودجه هفتاد و پنج میلیون دلاری!
تهمورث کیانی
•
همزمان با به پایان رسیدن زمان یک ساله بودجه هفتاد و پنج میلیونی کنگره ایالات متحده، و بحث و مذاکره کنگره برای احتمال ِ تجدید ِ نظر در این بودجه، مخالفان و موافقان اختصاص بودجه مزبور بر تلاش خود برای متقاعد کردن کنگره به پیروی از نظر خود افزوده اند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲ آبان ۱٣٨۶ -
۲۴ اکتبر ۲۰۰۷
همزمان با به پایان رسیدن زمان یک ساله بودجه هفتاد و پنج میلیونی کنگره ایالات متحده، و بحث و مذاکره کنگره برای احتمال ِ تجدید ِ نظر در این بودجه، مخالفان و موافقان اختصاص بودجه مزبور بر تلاش خود برای متقاعد کردن کنگره به پیروی از نظر خود افزوده اند. به گزارش روزنامه واشنگتن پست، بیش از بیست تن از آمریکاییان ایرانی الاصل و گروههای مدافع حقوق بشر در ایالات متحده درخواستی را برای لغو این بودجه، به کنگره تسلیم کرده اند. به گفته این گروهها، ارزیابی دقیقی از تاثیرات محتمل این بودجه، که در سال ۲۰۰۶ تصویب گشته است، پس از گذشت یک سال، نشان می دهد که نه تنها چنین بودجه ای کمکی به پیشرفت دموکراسی در ایران نکرده است، بلکه موجب فشار بیشتر بر فعالین سیاسی و حقوق بشر را فراهم کرده است. از دیگر سو، این بودجه، به گفته برخی از این گروهها، با سد کردن راه هر گفتگویی بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران بر تنش ها بین دو کشور افزوده است. در نامه ای که از سوی بیست و شش گروه لیبرال و محافظه کار طرفدار دموکراسی در ایالات متحده امضا شده است از جمله آمده است: "رفرمیست های ایرانی بر این باور هستند که دموکراسی را نمی توان وارد کرد. دموکراسی باید بر پایه نهادها، تاسیسات و ارزش های بومی یک کشور ایجاد گردد. گروههایی که این بودجه با هدف کمک به آنها تصویب شده است - یعنی فعالین حقوق بشر، فعالین حقوق مدنی و دیگر گروهها - به طور متحدی این برنامه را مردود و محکوم می کنند". گروههای "شورای ملی آمریکاییان ایرانی الاصل"، گروه محافظه کار "ائتلاف آمریکایی دفاع"، "مرکز آمریکایی کنترل سلاح و جلوگیری از گسترش سلاح های اتمی" از جمله گروههای امضا کننده نامه نامبرده هستند. به علاوه، گروه معتبر "مراقبان حقوق بشر" مستقر در ایالات متحده نیز از جمله گروههایی است که جداگانه در تلاش است تا با مذاکره با سنا و مجلس نمایندگان، که هم اکنون در حال گفتگو برای تجدید نظر محتمل در بودجه هستند، از تصویب مجدد آن جلوگیری کند. گفته می شود برخی از ایرانی - آمریکایی هایی که اخیرا پس از بازداشت های طولانی آزاد شده اند، نیز به مخالفت با این بودجه برخاسته اند.
نیز، پیش از این، شیرین عبادی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، اکبر گنجی فعال سیاسی، عماد باقی فعال حقوق مدنی در ایران و برخی دیگر از فعالین سیاسی و حقوق مدنی ایرانی مخالفت خود را با این بودجه بیان داشته بودند. از جمله، اکبر گنجی در نامه اخیر خود به دبیرکل سازمان ملل، که سیصد تن از چهره های برجسته روشنفکری جهان آن را امضا کرده بودند، بر بی خاصیت بودن و زیان بار بودن چنین بودجه ای تاکید کرده است.
از سوی دیگر، گروههای نو محافظه کار که خود مبتکر این بودجه بوده اند، و همواره برای اختصاص بودجه های بیشتری برای "پشتیبانی از دموکراسی در ایران" و مبارزه با جمهوری اسلامی تلاش می کنند، در صدد برآمده اند تا در برابر کوشش مخالفان این بودجه صف آرایی کرده و بر تاثیر مثبت این بودجه بر تلاش فعالین حقوق مدنی ایرانی تاکید کنند. تاکنون هیچکدام از فعالین سیاسی سرشناس ایرانی از این تلاش طرفداران این بودجه پشتیبانی نکرده اند. قبح کمک گرفتن از یک کشور خارجی و سقوط شدید - متاسفانه - اعتبار ایالات متحده در جهان خاصه درخاورمیانه در چند سال اخیر، موجب می گردد تا برخی از کسان که طرفدار اختصاص این بودجه هستند، نتوانند با صراحت از آن دفاع کنند. اکنون، اما، آقای اکبر عطری، از فعالین سابق دفتر تحکیم وحدت، با انتشار مقاله ای در روزنامه "وال استریت ژورنال" (۱) به صراحت با انتقاد از مخالفین این بودجه، از کنگره ایالات متحده خواسته است تا با تصویب دوباره این بودجه برای سال آینده "موجبات تداوم نقش موثر و مفید" آن را فراهم کند. باید از شجاعت و صداقت آقای اکبر عطری که با صراحت نظر خود را درباره این بودجه بیان کرده است، استقبال کرد. این کار او می تواند به گفتگوی بیشتر و روشن بین گروهها و فعالین سیاسی و حقوق بشر ایرانی درباره درستی یا نادرستی کمک گرفتن از کشورهای خارجی بیانجامد. بنابراین، نگارنده می کوشد تا برخی از نکاتی را که او طرح کرده است بررسی کند. اکبر عطری از جمله می نویسد: "یک چیز روشن است، آنهایی که در ایران طرفدار دریافت کمک خارجی هستند و همبستگی بین المللی را برای موفقیت جنبش مدنی بومی ایران اساسی می دانند، نمی توانند آزادانه سخن بگویند". بنابراین، او در همان آغاز علت عمده مخالفت با اختصاص این بودجه را به ترس و بیم مخالفان از فشارهای محتمل جمهوری اسلامی فرو می کاهد. همچنین، او می گوید چون برخی از فعالین ایرانی - آمریکایی اخیرا به انتقاد از این بودجه پرداخته اند و خود را سخنگوی مردم ایران معرفی کرده اند، او دیگر صبر از دست داده و مجبور به اعتراض شده است. به گفته او "فقدان صدای بلند و رسا برای درخواست کمک از خارج از سوی رهبران حقوق مدنی ایران نمی باید به نادرستی به معنای بی نیازی یا بی میلی این رهبران تفسیر گردد". آقای عطری می گوید آن کسانیکه به مخالفت با بودجه هفتاد و پنج میلیونی کنگره ایالات متحده برخاسته اند نمی توانند خود را نماینده مردم ایران معرفی کرده و از زبان آنان - که به گفته او خواستار چنین کمک هایی هستند - سخن بگویند. او، البته، تو ضیح نمی دهد خود او چگونه توانسته است از خواست قلبی همین مردم، که نمی توانند مکنونات قلبی خود را برزبان آرند، آگاهی یابد و از جانب آنها خواستار اختصاص دوباره این بودجه شود. نیز، او تو ضیح نمی دهد که از طریق چه مکانیسم هایی قرار است این کمک به دست مردم ایران برسد. برخلاف تصور اقای عطری، یک نکته، اما، روشن است که این کمک از روز نخست نیز قرار نبوده و نیست تا به دست مردم ایران برسد. این کمک قرار بوده است تا به مصرف "پشتیبانی از تلاش فعالین حقوق مدنی و جنبش دموکراسی در ایران" برسد. اکنون، اما، بسیاری از فعالین سرشناس و شناسنامه دار ایرانی - مقیم داخل یا خارج از کشور - به طور علنی با اختصاص چنین بودجه ای مخالفت می کنند. آنان از یک سو آنرا بی فایده می دانند، و از سوی دیگر می گویند پنهانی بودن این بودجه و عدم شفافیت آن موجب می گردد تا چگونگی هزینه شدن آن و گروههایی دریافت کننده آن هیچگاه معلوم نباشد. اگر چنین بودجه ای قرار بوده است به مصرف پشتیبانی از تلاش این گروهها و افراد برسد، و اگر بسیاری از معتبرترین چهره های حقوق مدنی و سیاسی ایرانی نظیر شیرین عبادی، عماد باقی، اکبر گنجی، مخالفت خود را با آن ابراز داشته اند، نمی توان صرفا با متهم کردن این گروهها و افراد به بیم و ترس از فشار رژیم جمهوری اسلامی، یا متهم کردن آنان "به بی خبری ازعلاقه مردم ایران به دریافت چنین کمک هایی"، از کنگره ایالات متحده خواست تا دوباره این بودجه را تصویب کند. اغلب منتقدین این بودجه از میان فعالین سرشناس ایرانی هستند که پیشاپیش هزینه انتقاد از جمهوری اسلامی را نیز پرداخته و نشان داده اند در دفاع از حقوق و آزادیهای مدنی و دموکراسی بیمی از سخت گیری های جمهوری اسلامی به خود راه نمی دهند. آنها به تجربه دریافته اند این بودجه کمکی به تلاش آنها برای استقرار دموکراسی در ایران و تقویت جنبش اصلاح طلبی نکرده است. مخالفت با چنین بودجه هایی تنها منحصر به "برخی از آمریکاییان ایرانی الاصل" نمی گردد تا با متهم کردن آنها به "بی خبری از خواسته مردم ایران"، خواستار تصویب دوباره این کمک شد. همچنین، علاوه بر بسیاری از فعالین ایرانی، برخی از سازمان های معتبر بین المللی مدافع حقوق بشر، نیز، خواستار لغو این بودجه شده اند.
از دیگر سو، برخی از نمایندگان کنگره ایالات متحده، نیز، به سبب ِ شفاف نبودن این کمک، و فقدان داوطلب کافی از میان گروهها و فعالین معتبر و سرشناس ایرانی برای دریافت آن، با تصویب دوباره آن مخالفت می کنند. بنا به گزارش واشنگتن پست، سال گذشته بخش عمده ای از این بودجه به مصرف نرسیده است. بخش اصلی هزینه شده نیز آن مبالغی بوده است که به رادیو "صدای آمریکا" و "رادیو فردا"، دو موسسه آمریکایی، داده شده است. همچنین، کنگره ایالات متحده هیچ گزارشی از نحوه هزینه شدن آن بخش کوچکی که برای "کمک به فعالین حقوق مدنی در ایران" هزینه شده است، دریافت نکرده است. بنابراین، آقای عطری می تواند به طور مستند توضیح دهد چرا و چگونه چنین کمکی بر جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان تاثیر مثبت دارد. همچنین، او می تواند با استناد به یک سال گذشته روشن کند که چنین بودجه ای در کجا و چگونه موجب گشایش در کار فعالین حقوق مدنی ایرانی شده است. آقای عطری، اما، بجای تبیین نظر خود، اتهام دیگری را نصیب مخالفان این بودجه میکند و می گوید اغلب مخالفین این کمک و بیشتر کسانیکه از نوع پشتیبانی ایالات متحده از جنبش دموکراتیک ایران انتقاد میکنند، قابل دفاع نیستند چون آنها به ندرت از ایران بازدید می کنند و هیچگاه بخشی از جنبش و تلاش ایرانیان برای آزادی نبوده اند. چگونه آقای عطری پشتیبانی آن گروههای - اغلب از نو محافظه کاران تندرو - سیاسی در ایالات متحده را که مدعی دفاع از دموکراسی در ایران هستند - و در این دفاع خود اغلب تا دادن مجوز حمله نظامی به ایران پیش می روند - بدون پرسش از اهداف واقعی آنها و بدون پرسش در باره بی اطلاعی آنها از وضعیت ایران و عدم سفر به ایران، می پذیرد، اما منتقدین این بودجه را به بی خبری از وضعیت ایران متهم میکند؟ آقای عطری یکبار دیگر نیز هنگامیکه خانم شیرین عبادی با بالا گرفتن خبر حمله نظامی ایالات متحده به ایران با سخنرانی های مختلف در ایالات متحده و اروپا به ابراز مخالفت با حمله نظامی پرداخت, او را به باد حمله و انتقادات تند گرفت.
برخلاف باور آقای عطری، مخالفت افراد و گروههای گوناگون با چنین بودجه ای نه از ترس آنان از جمهوری اسلامی است، و نه از روی بی اطلاعی از وضعیت ایران است. همچنین، نمی توان مخالفت همه آنها با چنین بودجه ای به مخالفت آنها و درک نادرست آنها از پشتیبانی ایالات متحده نسبت داد. بسیاری از این افراد و گروهها نه تنها مخالفتی با پشتیبانی ایالات متحده و اروپا از جنبش های دموکراسی خواهی در خاورمیانه ندارند، بلکه خواستار افزایش آن هستند. این گروهها، اما، بر این باور هستند که سیاست های نظامی گرانه اخیر ایالات متحده و آلوده شدن پشتیبانی آن با سیاست های نو محافظه کاران که با استاندارد های دو گانه، به دنبال نوع خاصی از "دموکراسی" هستند، به جنبش دموکراتیک و اصلاح طلبی ایرانیان زیان می رساند. بنابراین، بسیاری از این منتقدین بسیار پیش و بیش از آقای عطری به نقش ایالات متحده در دفاع از برخی از جنبش های دموکراتیک اخیر واقف هستند. به طور مثال، در هیچکدام از تغییرات دموکراتیک سالهای اخیر در اروپای شرقی و آسیای مرکزی، دولت های وقت ایالات متحده با تهدید نظامی و اختصاص بودجه برای "تغییر رژیم" نبود که به یاری انها شتافت. در تمام آن کشورها دولت های حاکم دارای روابطی عادی با ایالات متحده بودند، و سازمان های مدنی شناسنامه دار آمریکایی در ارتباظ با برخی از گروههای مدنی علنی آن کشورها به پشتیبانی از تلاش مدنی و اصلاح طلبانه آنها می پرداختند. با شگفتی، باید گفت برخی از همان گروههای فعال حقوق مدنی آمریکایی اکنون در میان مخالفان سرسخت بودجه هفتاد و پنج میلیون دلاری ایالات متحده هستند. بودجه ای که بر تنش های موجود بین دولت های جمهوری اسلامی و ایالات متحده افزوده و نقض آشکار قوانین سازمان ملل است، نمی تواند گرهی از کار جنبش دموکراسی خواهی در ایران باز کند.
از سوی دیگر، آقای عطری با مثال آوردن از مبارزات مردم آفریقای جنوبی در دوران جدایی نژادی، می گوید همانطور که این کمک ها برای مبارزان حقوق مدنی در افریقای جنوبی مفید بوده است برای دموکراسی خواهان ایران نیز می تواند مفید باشد. متاسفانه، آقای عطری مثال خوبی را انتخاب نکرده است، در تمام دوران مبارزات مردم آفریقای جنوبی، گروههایی سیاسی آمریکایی که اکنون "تغییر رژیم در ایران برای دموکراسی" را در صدر برنامه های خود قرار داده و در صدد هستند آن را به اولویت نخست سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل کنند، هیچگاه از مبارزات مردم آفریقای جنوبی پشتیبانی نکردند. از قضا، خلاف آن درست است. نگارنده برای اثبات مدعای خود تنها به سخنان ماندلا بسنده می کند. ماندلا در آستانه جنگ عراق، زمانیکه او نیز به مانند برخی دیگر از صلح دوستان برجسته جهان با حمله به عراق به بهانه گسترش دموکراسی مخالفت می کرد، در توصیف دولت وقت ایالات متحده چنین گفت: "من به جز کالین پاول [ کالین پاول در اعتراض به سیاست های مداخلانه جویانه دولت بوش و نفوذ نو محافظه کاران در این دولت حاضر نشد به کار در دوره دوم ادامه دهد] برای هیچکدام از اعضای این دولت احترام قائل نیستم. یکی از رهبران این دولت آقای دیک چنی است که در دولت بوش پدر همواره با دستیابی سیاهان کشور من به حقوق مدنی خود مخالفت می کرد، او حتی به صراحت با آزادی من از زندان مخالفت کرده بود". بنابراین، اگر اغلب فعالین حقوق مدنی و اصلاح طلبی ایرانی، خاورمیانه، اروپا، و ایالات متحده - از همه گرایشات سیاسی از لیبرال تا محافظه کار، ازچپ تا دموکرات و جمهوریخواه - به سیاست هایی که ائتلاف گروههای نو محافظه کار،افراطیون مذهبی، و راست های افراطی ایالات متحده در برابر ایران و خاورمیانه در پیش گرفته است، با سوء ظن و تردید می نگرند، نباید با عصانیت آنها را به بی خبری از وضعیت ایران یا گرایشات ضد آمریکایی متهم کرد. مثلا، در حالیکه سالهاست یکی دو کشورعربی - که مردم خود را ازابتدایی ترین حقوق مدنی محروم کرده اند - با ثروت های بادآورده و انبوه نفتی به تامین بودجه تمام مدارس دینی در سراسر اسیا و آفزیقا مشغولند تا به پرورش و گسترش افراطی ترین و خطرناک ترین گرایشات دینی بپردازند، جوانان ناراضی خود را با جیب های پر از دلار به سوریه می فرستند تا از آنجا به عراق روند و با کامیون های پر از بمب به کشتار مردم دست زنند، ناگهان، آقای تونی بلر تنها ایران را متهم "به صدور فاشیسم و تروریسم اسلامی" کند. در همان حال، اما، در مقام نخست وزیری از تحقیق کمیته ای دولتی برای فاش کردن فساد در معامله چندین میلیارد دلاری سلاح بین بریتانیا و یکی از همان کشورهای عربی به دلیل "به خطر افتادن امنیت ملی" جلوگیری کند. هر کس حق دارد از خود بپرسد چگونه دولتی که با تصویب دوباره بودجه کنگره برای بیمه خدمات درمانی کودکان خانواده ها فقیر در کشور خود مخالفت می کند، بدترین پرونده را مقایسه با دولت های پیشین ایالات متحده - از هر دو حزب عمده این کشور - درباره حقوق مدنی و اساسی مردم خود دارد،در برابر نقض آشکار ابتدایی ترین حقوق مدنی در برخی از کشور های متحد و دوست خود در خاورمیانه سکوت می کند، در برابر تلاش کنگره کشور خود برای از مصونیت بدر آوردن کمپانی شبه نظامی "بلک واتر"، و کنترل خلاف کاریها و خشونت های بی شمار آن در عراق، مخالفت می کند، با کدامین هدف این چنین در تلاش برای پشتیبانی از دموکراسی در ایران است. باید از خود پرسید این دموکراسی چگونه خواهد بود و کدامین گروه با کدامین پلاتفرم سیاسی قرار است از این پشتیبانی برخوردار گردند.
گویی برخی از ما ایرانیان از سیاست ورزی جز افراط و تفریط نصیبی نبرده ایم. زمانی با فرو بستن چشم بر همه واقعیت ها در تاریخ معاصر، ایالات متحده را مظهر شیطان دانسته و آنگاه که به تجدید نظر در مواضع نادرست گذشته خود دست می زنیم، هر گونه انتقاد و شک و تردید در سیاست های ایالات متحده را گناهی بزرگ و نشانه "چپ گرایی" می دانیم.
شکی نیست که دریافت برخی کمک های خارجی از سوی فعالین سیاسی و حقوق مدنی می تواند مفید و موثر باشد. به طور مثال، کشور هلند با تصویب پارلمان آن کشور بودجه ای معین را برای کمک به برخی از گروهها و فعالین اصلاح طلب ایرانی برای تاسیس برخی نهاد های فرهنگی و مطبوعاتی اختصاص داد. این بودجه روشن و شفاف است، گروههای دریافت کننده و نهاد هایی که به موجب این کمک ایجاد شده اند دارای شناسنامه و کارنامه مشخص هستند. آنها به طور مستقل عمل می کنند، دولت هلند قرار نیست در برنامه این گروهها دخالت کند،این بودجه برای کار فرهنگی است و قرار نیست گروهی سیاسی تشکیل شده تا با کمک گرفتن از این بودجه دولتی جانشین دولت جمهوری اسلامی تشکیل دهند. بودجه هفتاد و پنج میلیونی،اما، به طور عمده به رادیوهای "فردا" و "صدای آمریکا" داده می شود. هر دو رسانه - خوب یا بد - رسانه هایی متعلق به دولت ایالات متحده هستند. ایرانیان در تدوین سیاست های کلی و برنامه های آن رسانه نقشی ندارند. برخی از ایرانیان،البته, به صورت کارمند، مجری برنامه، گزارشگر یا مفسر سیاسی با این رادیو های همکاری میکنند. همچنانکه بسیاری از ایرانیان با رسانه های مختلف جهان در زمینه های مختلف همکاری های گونه گون دارند. بنابراین، اگر دولت ایالات متحده قرار است برای رسانه های خود بودجه ای اختصاص دهد و نام آنرا "بودجه برای کمک به دموکراسی در ایران و پشتیبانی از فعالین حقوق مدنی ایرانی" بگذارد، این کار همانطور که مخالفین این بودجه میگویند هم تظاهر است، هم بی فایده، و هم به زیان جنبش دموکراسی خواهی ایران. نیز، اگر قرار است بودجه ای برای کمک به فرد یا گروه خاص ایرانی اختصاص دهند تا کاری خاص را انجام دهند، چنین بودجه ای باید به طور شفاف به همه اعلام گردد و دریافت کنندگان آن و برنامه ای که قرار است آنها با آن بودجه انجام دهند، معلوم و مشخص باشد.
تهمورس کیانی، یکم ابان یکهزار و سیصد و هشتاد وشش
پانویس:
۱) برخی از دوستان، از یک سو، با اشاره به نثر فصیح این مقاله و مقایسه آن با نثر فارسی آقای عطری، و از دیگر سو با اشاره به ادبیات سیاسی آن مدعی هستند این مقاله به دست یکی از نئو کان ها نوشته شده است. اما نگارنده چنین نظری ندارد. به نظر نگارنده، وجود نام آقای عطری در صدر مقاله گویای ان است که مقاله از ان اوست و در آن او نظر خود را با صراحت بیان کرده است.
|