یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جایگاه تهدید نظامی ترکیه به شمال عراق
در کشمکش های نظم "نوین"!


عبدالله شریفی


• بدیهی است که حضور ارتش ترکیه در شمال عراق مصادف با حضور ایران در جنوب و بخشی از شمال آن کشور، مصادف با دخالت علنی تر سوریه و دول عربی خواهد شد. این سناریو زمانی ممکن است که آمریکا بکلی از عراق دست شسته باشد وگرنه حضور یکجانبه ترکیه در این میان دامنه بحران و تنش را صدبار بیشتر خواهد کرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۴ آبان ۱٣٨۶ -  ۲۶ اکتبر ۲۰۰۷


بی گمان اعزام و بسیج صدهزار سرباز دست به ماشه ارتش ترکیه به مرزهای کردستان عراق، به خودی خود هراس و وحشتی است که بر سر مردم جنگ زده و به فلاکت نشسته عراق و بویژه کردستان عراق بیش از پیش سنگینی میکند. همین درجه از توپ بارانهای نوار مرزی وهمین مقداراز بیخانمانی و کشتار مردم محروم شهر و روستای کردستان عراق خود جنایتی است که باید با مقابله جدی افکار عمومی جهان مواجه شود. اما آنچه که در آن منطقه در جریان است بر خلاف جنجال میدیای طرفهای منازعه، بطور مستقیم بر سرمساله پ.ک.ک و ترکیه نیست، و حتی مساله کرد در منطقه، نیز در این ماجرا، در جایگاه درجه چندم قرار میگیرد. مساله حل نشده کرد در ترکیه، مساله بسیار قدیمی تری است که سالیان دراز حتی موجودیت چنین پدیده ای از طرف ترکیه انکار میشد. شیفت کردن از انکار موجودیت به "دیالوگ" هم تغییرات جدی دراین رابطه در قبال معضل کرد ها در ترکیه هیچگاه بوجود نیاورده است، آنچه عملا دنبال گرفته شده، سیاست سرکوب و جنگ و کشتار میباشد. در سطح کنکرت تر هم کشمکش های پ.ک.ک و دولت ترکیه نیز حداقل از اواسط دهه هشتاد در جریان است. پ.ک.ک در بیابان برهوت و عدم حضورجنبش سوسیالیستی و عدم آلترنایتو چپ و آزادیخواه در ترکیه، در مقابل سیاستهای فاشیستی دولت ترکیه، در قبال مساله کرد، زندگی سیاسی میکند. این دو طرف معادله نه تنها کمکی به حل مساله کرد نکرده اند بلکه در پیچیده کردن آن نیز میتوان گفت نقش داشته اند.
مساله تشکیل "دولت کردها" در شمال عراق چه؟ آیا این فاکتور اکنون در آنچنان سطحی مطرح است که این لشکر کشی را توجیه کند؟ دولت ترکیه بهتر از هر کسی دیگر میداند که آنچه در کردستان عراق میگذرد، با این وضع فعلی، هیچگاه به دولت مستقل کردستان منجر نخواهد شد. به همین دلیل ساده که رهبران احزاب کردی و قرار و مدارهایشان هیچگاه از ترکیه پنهان نمانده است. آمریکا و ترکیه خوب میدانند که بارزانی و طالبانی اهل تشکیل دولت مستقل و این حرفها نیستند و این ١٥ سال حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق، جایگاه جولان میت و سیاستهای ترکیه بوده است. خوب میدانند که شریان حیات جامعه ای معلق شده و سپرده شده به دو حزب، در دست خودشان است، من فکر نمیکنم کمترین ترس و نگرانی از این جانب متوجه دولت ترکیه باشد. اما مساله کرد و مشخصا مساله پ.ک.ک مساله شناخته شده ای است که میشود برای اهدافی در چنین مواردی علم کرد.
حمله به نوار مرزی و کشتار مردم در کردستان عراق، از جانب دولت ترکیه و ایران نیز مساله جدیدی نیست. ما در این یک دهه و نیم اخیر شاهد لشکرکشیها و "اپوراسیونهای" نظامی ارتش ترکیه در مناطق کرد نشین ترکیه بوده ایم. شاهد کشتار و قتل عام های وحشیانه و بگیر و ببندهای جنایتکارانه دولت ترکیه به اسم سرکوب "چریکهای جدایی طلب پ.ک.ک" بوده ایم. در این سالها برای لحظه ای هم که شده سایه فضای نظامی و جنگی بر منطقه کرد نشین ترکیه برداشته نشده است. با این وجود باید پرسید که چه فاکتورهایی مشخصا در این مقطع عمل میکنند که به این مساله قدیمی و تکراری، بعد جهانی میدهد و سیاست را در این ابعاد حول خود قطبی میکند؟
برای یافتن جواب این سوال باید از داعیه های رایج و ژورنالیستی طرف های متفاوت بکلی فاصله گرفت و به جایگاه این ماجرا در روندهای منطقه یی تر و جهانی تر معطوف شد. باید این کشمکش جاری را در متن یک کشمکش عمومی تر دید و باید این بحران را بر بستر بحرانی عظیم تر بررسی کرد.

دولت ترکیه در یک تصویر عمومی!
سیاستهای نظامی آمریکا در عراق امروز نه تنها نزد بلوکهای رقیب جهانی بلکه در چشم هر ناظری نیز ناکام و بحران زده جلوه میکنند. اسلام سیاسی و در راس آن رژیم اسلامی ایران که ظاهرا نقطه مقابل است، فشار خود را روزبروز بیشتر میکند. بلوکهای دیگر مخصوصا چین و روسیه نیز در این توازن ذی نفع میباشند و وزنه قطب دوم یعنی اسلام سیاسی را تقویت میکنند.
اشغال عراق برای آمریکا به مساله پیچیده ای بدل شده که اوضاعی را آفریده است که هم ماندگار شدنش در عراق و هم عقب نشستنش هر دو را "غیرممکن" کرده است. هر دو گزینه و بیش از آن ادامه حالت کنونی برای دولت و جناح های متفاوت هیئت حاکمه آمریکا هزینه گزافی را طلب میکند. عواقب هر کدام از این سناریوها از منظر بورژوازی آمریکا و سیاستمدارانش کابوس وحشتناکی است که اکنون از هراس آن به خود میپیچند. استراتژی بوش و دیک چینی از نظر بورژوازی آمریکا، دیگر قابل دوام به نظر نمیرسد. تلاش برای عبور از این بن بست را باید با استراتژی جدیدی حل کرد. امید به عبور از این شرایط محور فعالیت روزانه شده است. اما خود این عبور کردن هم ساده نیست. به همین دلیل است که طرحها و نقشه هایشان ثباتی ندارند. این عدم ثبات دوستانشان را وحشت زده کرده است. دولت ترکیه هم چنین به عنوان یکی از دول هم پیمان در این کمپ را بشدت نگران کرده است. ترکیه که دوست استراتژیک آمریکا محسوب میشود و یکی از پایگاههای نظامی غرب است در این میان خود را در معرض تهدید این بی ثباتی میبیند. حضور فعال ایران در ماجرای عراق و نقش دول عربی در بحران فلسطین، ترکیه را به حاشیه سیاست های غرب در منطقه رانده است. ترکیه دارد با این فضا و بحران سازی به این عدم اعتماد و انزوا جواب میدهد.
ظاهرا آمریکا و فرانسه در غرب با سیاست لشکر کشی ترکیه مخالف و انگلیس موافق است. این توافقات و مخالفت ها را هم باید در تقابل های دپلماتیک بعد از سفر پوتین به تهران و داستان دریای خزر جستجو کرد.
ترکیه با حمله احتمالی به شمال عراق و اشغال بخشی از کردستان عراق به فلسفه موجودیت کنونی خود یعنی آرایش دست بالای حزب توسعه و عدالت به عنوان نقطه تعادل کشمکش ها پایان خواهد داد. چرا؟ اوضاع بعد از اشغال عراق، طوری شد که حزب اردوغان نقطه تعادل جنبش اسلامی و ناسیونالیسم در ترکیه را بصورت آرایش سیاسی و دولتی شکل داد. بر این متن توانست رشد کند و حمایت اروپا و آمریکا را نیزجلب کند. چنین آرایشی برای غرب نسخه اسلام مهارشده و ناسیونالیسم معتدل بود که حافظ منافعش در این شرایط حساس، میباشند. برای غرب، در ترکیه، در مقابل اسلام سیاسی با این روش به توازن مقطعی و منطقی دست یافته است. تسلط چنین حزبی از یک طرف به دولت ایران و جنبش اسلامی در منطقه آرامش خاطری داد و از طرفی دیگر غرب را برای ارائه مدلی از اسلام مهار شده و سوپاپ اطمینانی جهت سد کردن گسترش دامنه اقتدار دولتی اسلام سیاسی، برایشان قانع کننده بنظر میرسید.
در این مدت در ترکیه تحولاتی صورت گرفت که در نوع خود در تاریخ معاصر آن کشور کم نظیر بوده است. حزب توسعه و عدالت با رای بالا مجلس را فتح کرد و سنگر بعدی هم که ریاست جمهوری بود نیز بدست این حزب افتاد. با انتخاب عبدالله گل به ریاست جمهوری ضربه دیگری به جایگاه ارتش سکولار! و قدرت نظامی وارد آمد. بدین ترتیب قوای سه گانه در دست این حزب متمرکز شد. بعد از انحلال حزب اسلامی رفاه، حزب توسعه و عدالت میداندار صحنه بوده است. بدلیل موقعیت سیاسی و جغرافیایی ترکیه و بدلیل اینکه دروازه اروپا است، فرمول حزب توسعه و عدالت راهی بود برای مسدود کردن اسلام سیاسی و راضی نگهداشتن ناسیونالیسم کرد و ترک و طرفهای درگیر...
هر چند توازن موجود در دراز مدت شکننده است و ارتش این واقعیت را میداند اما عملا در این میان ارتش از موقعیت بدتری برخوردار شد. واضح است که در ترکیه در غیاب نیروی سوسیالیستی و جبهه قدرتمند آزادیخواه ارتش را به عنوان مدافع نظام "سکولار" به مردم حقنه کرده اند. به ارتش سنتا اقتدار خاصی بخشیده اند، ارتش در ترکیه تنها بازوی مسلح دولت محسوب نشده بلکه خود رکنی اساسی از دولت بوده وحافظ حاضر و مسلح ناسیونالیسم کمالیستی و پان ترکیستی است. از سال ١٩٦٠ تا کنون ارتش ترکیه چهار مرتبه دولت های غیر نظامی را برکنار کرده است.
مقاومت ارتش برای یک کاسه شدن قدرت دولتی بدست حزب اردوغان شکست خورد، اگر قادر شد از کاندیدی رجب اردوغان رهبر حزب توسعه و عدالت جلوگیری کند اما با به میدان فرستادن عبدالله گل دیگر از نفس افتاد و تا سطح اینکه چون همسر گل، خانم خیرالنسا گل، محجبه است و از سال ١٩٢٣ تا کنون ورود زن محجبه به دوایر ارشد دولتی ممنوع بوده است و از اصول "سکولاریزم" ترکیه است، عقب نشست. این ترفند هم با دخالت آقای آتیل کوتوکلد طراح مد لباس در ترکیه که قرار است برای خانم گل مدل خاصی از لباس طراحی کند که ارتش پسند باشد، قضیه فیصله یافت.
ناسیونالیسم ترک در این مدت مرتب آوانس داد و آوانس نگرفت، این مساله که پ.ک.ک ١٢ نفر از افراد ارتش ترکیه را کشته است بهانه شد تا دور دیگر به نیروی خود اطمینان دهد که در ترکیه اتفاقی نیفتاده است. دور دیگر تظاهرات نژادپرستانه سازمان داده شد. بسیج و اعزام نیروی نظامی به مرزها بار دیگر تعادل حضور ناسیونالیسم ترک در صحنه سیاست داخلی را برجسته کرد.

تنها جنبش سوسیالستی قادر به دفاع از منافع مردم محروم کردستان عراق است!
سفر گیتس وزیر دفاع آمریکا به ترکیه و سفر علی بابا جان وزیر خارجه ترکیه به عراق، لحن ها را معتدل تر کرده است. بدیهی است که حضور ارتش ترکیه در شمال عراق مصادف با حضور ایران در جنوب و بخشی از شمال آن کشور، مصادف با دخالت علنی تر سوریه و دول عربی خواهد شد. این سناریو زمانی ممکن است که آمریکا بکلی از عراق دست شسته باشد وگرنه حضور یکجانبه ترکیه در این میان دامنه بحران و تنش را صدبار بیشتر خواهد کرد.
اکنون ظاهرا قرار است که "تلاش های دیپلماتیک را تا نهایت تعقیب کنند" اما خطر مرگبار کماکان بر سر مردم کردستان عراق آویزان است. اگر چه به نظر من در چنین شرایطی امکان اشغال گسترده کردستان عراق توسط ارتش ترکیه ممکن به نظر نمیرسد اما با این همه، حضور نظامی ترکیه در مرزها و شدت و تخفیف آن به موقعیت توازنی بستگی دارد که آمریکا وایران در عراق به آن سرگرمند.
این روزها فضا بشدت نظامی است، توپ باران وحشیانه مردم نوار مرزی کردستان عراق و کشتار و خانه خراب کردن آنها در جریان است. در این میان مردم بیدفاع و محروم کردستان عراق قربانی این معادله جهنمی میباشند. چه ارتش ترکیه به خاک عراق رسما وارد شود، چه همین حالت توپ باران و فضای جنگی، باز هم نامنی و کشتار و خانه خرابی نصیب مردم در کردستان عراق خواهد بود. بازنده این معادله مردمند. جلال طالبانی و مسعود بارزانی از این فرصت سود جستند و با علم به کنه ماجرا خود که یکی از عوامل فلاکت مردم کردستان هستند و مورد اعتراض بحق مردم تحت فشارند، بار دیگر به بسیج ناسیونالیسم کرد پرداختند. اینها خوب میدانند که مطالبه ترکیه تسلیم کردن محمود عثمان و مسرور بارزانی نیست که در جواب میگویند "حتی یک گربه هم تسلیم" نخواهند کرد. میدانند که زمان تحویل و تسلیم کردن نیست و گرنه تاریخ اینها مملو از تسلیم کردنها و کرنش کردن ها است حداقل مردم کردستان این حقیقت را خوب میدانند.
در این شرایط و در این فضا مردم بشدت به جبهه آزادیخواه و مدافع واقعی خود نیاز دارند. بار دیگر ضرورت رهبری سوسیالیستی در دفاع از منافع مردم محروم مطرح میشود. این فرصتی دیگری است که کمونیستهای عراق و کردستان برای یکبار هم شده آنرا درک کنند و درست عمل کنند. مردم در غیاب چنین نیرویی پشت سر بارزانی و طالبانی خواهند رفت. هیچ چیزی غیر ممکن نیست. حضور نیروی سوسیالیستی پاشنه آشیل کل صحنه گردانان است، با دخالت چنین نیرویی است که میشود حمایت مردم و طبقه کارگر ترکیه با خود همراه کرد و بر تخاصمات قومی و ناسیونالیستی به نفع انسانیت غلبه کرد. این نیرو باید در راس مقاومت مردم و دفاع از حقوق آنها ظاهر شود این به نفع جبهه آزادیخواهی در کردستان و عراق و منطقه است.

٢٤ اکتبر ٢٠٠٧

www.a-sharifi.blogfa.com
abe_sharifi©yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست