یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۷ آبان ۱٣٨۶ -  ٨ نوامبر ۲۰۰۷


اصولگرایان و آتیه ساختارهای سیاسی مجلس و دولت
کارکرد و گزینش دوم خردادی ها در انتخابات بناپارتیستی است!
عسگراولادی: اصولگرایان در حال تجربه یک مدیریت جمعی هستند
شرایط بحرانی منطقه و منافع ملی ایران
بودجه ٨۷ هنوز به مجلس نرسیده مورد انتقاد است
اظهارات مشاور فرهنگی در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری
آمریکا قصد ندارد سیاست خود را در خاورمیانه تغییر دهد

روزنامه رسالت در سرمقاله دیروزش: کارآمدی مجلس هشتم نوشته است:
بدون شک گزینش کارگزاران سیاسی پیوند مستقیمی با تالیف منافع و آفرینش سیاست ها در جوامع مختلف دارد. این کارگزاران سیاسی هستد که با حضور در ساخت های نظام سیاسی مستوجب غنای کار ویژه های آنها می گردند. در واقع سازوکارهای جذب نیرو در یک ساختار سیاسی مبتنی بر چرخش نخبگان می تواند برای آینده آن نظام سیاسی حیاتی باشد.
در این بین مکانیسم تعیین مصادیق در میان اصولگرایان مبتنی بر ایده اصلح مقبول نضج یافته است. کارآمدی مجلس هشتم هدف بزرگ اصولگرایان است و پیش از پیروزی درانتخابات، آتیه ساختارهای سیاسی اعم از مجلس، دولت وشوراها برای جبهه متحد اصولگرایان مهم است. در واقع اصلحیت نامزدهای انتخاباتی برمقبولیت آنها مرجح است هر چند مقبولیت نیز در جای خود از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا چنانچه مقبولیت فراموش شود در کارزار انتخاباتی دو قطبی کنونی، آینده ساخت های سیاسی تحت الشعاع قرار می گیرد ولی به هرحال نمی توان منکر ترجیح اصلحیت بر مقبولیت در مانیفست سیاسی اصولگرایان شد.
این در حالی است که در میان دوم خردادی ها فرایندهای زیردستی گزینش کارگزاران سیاسی متاثر ازنفس پیروزی در انتخابات با رویکرد بناپارتیستی است. سهم خواهی ٣۰ درصدی زنان اصلاح طلب و نحوه چینش لیست های پیشنهادی به ستاد ائتلاف دوم خردادی ها نشان داد که برای گروه هایی چون کارگزاران، مشارکت و اعتمادملی بیش از کارآمدی مجلس هشتم، صرفا پیروزی در انتخابات مهم است. تنها چیزی که انتظار نمی رفت معرفی چهره های بعضا افراطی در لیست گروه های مختلف دوم خردادی بود که متاسفانه به واقعیت پیوست.
در این بین تنها می توان به ستاد ائتلاف اصلاح طلبان امیدوار بود که با حذف چهره های افراطی در لیست های پیشنهادی تا حدی کارآمدی مجلس هشتم را نیز مدنظر قرار دهد وصرفا برد انتخاباتی در دستور کار قرار نگیرد.
در مردمسالاری های با ثبات چانه زنی های درون حزبی برای تعیین مصادیق یکی از حساس ترین کار ویژه های سیستمی به منظور چرخش صحیح نخبگان است. اگر محصول این فرایند ثبات سیاسی نباشد ساختارهای گزینش کارگزاران سیاسی با مشکل مبنایی روبه روست. در مورد تعیین مصادیق انتخاباتی و نامزدهای مجلس هشتم در میان گروه های سیاسی مختلف هر چند این فرایند جزء ساختارهای زیردستی گزینش کارگزاران محسوب می شود اما این نقیصه می تواند ساز و کار مهندسی انتخابات را در سطح کلان با اخلال روبه رو کند.
در نهایت باید گفت گروه های دوم خردادی در مسیر انتخابات های مختلف آزمون و خطاهای بسیاری انجام داده اند. لذا به نظر می رسد که انتخابات مجلس هشتم نوبت عقلانیت سیاسی در میان گروه های دوم خردادی است. راقم این سطور بارها فحول دوم خردادی را مورد خطاب قرار داده است که نحوه چینش افراد در لیست انتخاباتی دوم خردادی ها می تواند آنها را از این آزمون جدی پیروز بیرون بیاورد و با جلب اعتماد عمومی مایه تداوم حیات سیاسی جریان دوم خرداد گردد. هرچند واگرایی ها و چند صدایی های اخیر میان گروه های دوم خردادی و زمزمه بازگشت افراطیون با زیر پا گذاشتن منافع ملی، حداقل امیدها را نیز از بین برده است. دیک چنی چندی پیش گفته بود مایل است صدای اصلاح طلبان را بلندتر در ایران گوش کند و این ناشی از منفعت سوزی های افراطیون دوم خردادی است.
کارآمدی مجلس هشتم هدف بزرگ اصولگرایان و تمام گروه های معتقد به مبانی نظام و انقلاب است. گروه هایی که جای اصلاح طلبان اصولگرا میان آنها هنوز خالی است و جریان عمومی اصولگرا منتظر این پیوند خواهد ماند.

قصد تغییر سیاست ندارد
عنوان سرمقاله دیروز کیهان : نفس های آخر! است. متن این نوشته در پی آمده است:
۱ـ امروز، دولت و نظام حاکم بر آمریکا به خاطر رفتار احمقانه، ابلهانه و ظالمانه ای که در عراق در پیش گرفته اند، از سوی ملت خود زیر سوال است. . . آمریکا قدرت، هیمنه و ابهت ابرقدرتی اش در چشم ملتها ریخته است. ملتها بیدار شده و جرأت و جسارت پیدا کرده اند. این، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر دانش آموزان و دانشجویان بسیجی است که به مناسبت ۱٣ آبان ـ روز ملی مبارزه با استکبار جهانی ـ ایراد فرموده اند.جهان در حال تغییر است. ملتهای آزاده در سراسر دنیا به نهضت بیداری، گرایش به معنویت و ادیان الهی، ظلم ستیزی و مبارزه با سلطه جویان پیوسته اند. اینک تمدن غربی در حال سقوط از قله ای به نام سلطه بر جهان است. همان جایگاهی که طی سالها زورگویی و ستمگری و ریختن خون هزاران مظلوم در گوشه و اکناف دنیا، به آن رسیده است.
ایدئولوژی غربی جوابگوی بشر امروزی نیست و در گوشه و کنار جهان، حتی در خود کشورهای غربی، مردم به سوی معنویت و هویت گم شده خود رجعت می کنند.توکویل، منتقد فرانسوی دموکراسی آمریکا، بیش از صد سال پیش گفته بود؛ دین و آزادی در آمریکا دو مسیر متضاد را می پیمایند. او دریافته بود که نگرش آمریکایی ها به دین در حال زوال است و حتی پیش بینی کرده بود که جامعه آمریکا به سوی لامذهبی پیش می رود؛ چرا که آنها بیش از آنکه به معنویت توجه کنند به منفعت مادی گرایش دارند و به علاوه قوانین کشورشان به مردم اجازه و آزادی انجام هر کاری را می دهد و لو آنکه مذهب موافق آن کار نباشد. اما امروز، مردم آمریکا نیز به ندای ادیان آسمانی و مخصوصاً اسلام پاسخ مثبت می دهند.
۲ـ چندی پیش یکی از اعضأ جمهوریخواه کنگره آمریکا، اعلام کرد که توجهی مقامات آمریکایی به هشدارهایی که در زمینه گسترش احساسات ضد آمریکایی داده می شود، تبعات منفی دراز مدتی را برای این کشور به دنبال خواهد داشت. کاملاً واضح است که زیاده طلبی های دولت آمریکا در خاورمیانه، جنگ عراق، حضور نامشروع در افغانستان و بی توجهی به خواسته های کشورهای دیگر باعث منزوی شدن آمریکا در سراسر جهان شده است. ابهت پوشالی آمریکا شکسته شده و مردم دنیا دیگر از آنها واهمه ای ندارند. شعار مرگ بر آمریکا در جای جای دنیا و حتی حیات خلوت آمریکا به وضوح شنیده می شود. رهبر فرزانه انقلاب در این ارتباط می فرمایند: شما ببینید در هر نقطه ای از نقاط دنیا که رئیس جمهور و دولتمردان آمریکا به نحوی حضور پیدا می کنند، ملتها عکس العمل نشان می دهند، پرچم آمریکا را می سوزانند و آدمک بوش را به آتش می کشند. انزوا یعنی این .
چندی قبل رویترز گزارش کرد نتیجه تحقیقی که در ماه جولای سال جاری میلادی با موضوع مقبولیت آمریکا، در ٣٣ کشوری که امکان مقایسه در آن فراهم بود، صورت پذیرفته، نشان می دهد احساسات ضد آمریکایی به شدت عمیق شده و گسترش یافته است. این در حالی است که مقبولیت واشنگتن در میان کشورهایی که هم پیمان دیرینه آمریکا محسوب می شوند نیز افول چشم گیری داشته و خصوصاً در خاورمیانه دیدگاههای ضد آمریکایی شدیدتر از گذشته شده است.
هفته پیش معاون رایس که مسئول بازسازی چهره آمریکا در اذهان عمومی جهان بود با ابراز ناکامی در این کار، استعفا داد. بوش نیز در نمایشی مضحک به دولت سینیوره اعلام کرد که اموال چند لبنانی که ظاهراً به مخالفت با آمریکا پرداخته و منافع این کشور و بوش را به خطر انداخته اند، مصادره نماید! غافل از آنکه این قبیل دست و پا زدنها هرگز حیثیت آمریکا را باز نخواهد گرداند.
٣ـ برخلاف تصور بسیاری از تحلیل گران و سیاستمداران، شاید افول یک قدرت از حوزه اقتصاد و یا سیاست شروع نشود، بلکه بایستی شکست یک سیستم حکومتی را در بی ارزش شدن فلسفه و بی اعتباری ایده های درونی آن جستجو کرد. این تناقضات آرام آرام از حوزه فلسفه به مباحث دیگر سرایت کرده و در آخرین مراحل رشد خود، ساختارهای سیاسی و اقتصادی را مورد حمله قرار می دهد.
افول لیبرالیسم در جهان و خصوصاً آمریکا نشانه ای از شکست ایدئولوژی آمریکایی برای حل مشکلات جامعه آمریکا است. بگذریم از اینکه آمریکایی ها داعیه اصلاح جهان و تعمیم صلح و آزادی را مبتنی بر همین ایدئولوژی شکست خورده، دارند و شاید یکی از مضحک ترین پدیده های دنیای امروز وجود مجسمه آزادی در کشوری است که خود را مهد آزادی و منادی صلح جهانی می خواند!
امروزه با اقدامات خودسرانه آمریکا، سازمانهای بین المللی نیز اعتبار خود را از دست داده اند. کشورهای کوچک و بزرگ با تشکیل و تقویت سازمانهای منطقه ای بر قدرت خود افزوده و در برابر قدرتهای بزرگ خصوصاً آمریکا قد علم کرده اند. نوام چامسکی در اظهارنظری می گوید؛ قدرت آمریکا به حدی تضعیف شده است که یک کشور آسیایی مانند چین، سیاست های آمریکا را به چالش می کشاند و با این کشور به دلیل تسلط بر کشورهای آمریکای لاتین، مخالفت می کند. همکاری اقتصادی چین با برزیل به حدی گسترده است که به زودی برزیل خود را کاملاً از سلطه آمریکا بیرون خواهد کشید.
۴ـ برخلاف تبلیغات گسترده ای که صورت می گیرد، اقتصاد آمریکا در بحران عجیبی به سر می برد. صنعت زیربنایی آنها فرسوده شده و محتاج بازسازی با هزینه ای گزاف است، چیزی که در توان امروز آمریکا نیست. از این رو یکی از اهداف آمریکا در حمله به کشورهای دیگر و بحرانی نشان دادن اوضاع دنیا، تسلط بر منابع دیگران و فروش تسلیحات برای جبران عقب ماندگی خود است. در همین راستا چند ماه پیش قراردادهای چندین میلیارد دلاری فروش تجهیزات و ادوات نظامی و جنگی با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس منعقد کرد تا ضمن پرکردن جیب خود از دلارهای نفتی، جای پای خود را در این منطقه نیز محکم کند.
امروز ارزش دلار به پایین ترین سطح خود طی ۱۵ سال گذشته رسیده و در مقابل قیمت نفت برای چندمین بار طی یک هفته اخیر به رکوردشکنی خود ادامه می دهد. پیش بینی در خصوص کاهش نرخ بهره بانکی آمریکا که از ابتدای سال جاری میلادی انتظار می رفت، محقق شد و بانک فدرال آمریکا برای به حرکت واداشتن چرخ سنگین و به گل نشسته اقتصاد این کشور ـ که عنوان بزرگترین اقتصاد جهان را با خود یدک می کشدـ نرخ بهره را کاهش داد. دلار ضعیف، مطلوب بانک مرکزی آمریکا نیست و از نظر روانی نیز این موضوع می تواند کل اقتصاد آمریکا را تحت الشعاع خود قرار دهد؛ چرا که دلار ضعیف نشانه رشد اقتصادی ضعیف آمریکا و سلب اعتماد از سرمایه گذاران برای بازگشت به بازارهای مالی این کشور خواهد بود.
از سوی دیگر ضریب اطمینان مصرف کننده در آمریکا که یک شاخص مهم در پیش بینی آینده اقتصادی این کشور محسوب می شود، سقوط کرده و آنگونه که مقامهای مسئول گفته اند به پایین ترین حد خود طی ۲ سال گذشته رسیده است. این در حالی است که خرید مصرف کننده دو سوم اقتصاد آمریکا را تشکیل می دهد و در برخی از آمارها با توجه به قیمت بالای کالاها و خدمات در این کشور، کسانی که ماهیانه درآمدی کمتر از ۶۵۰۰ دلار دارند، زیر خط فقر زندگی می کنند.
۵ـ آمریکا با ورود به جنگ عراق خود را وارد باتلاقی کرده که استمرار حضورش به نابودی آن خواهد انجامید. مردم دنیاـ حتی آمریکایی هاـ به هیات حاکمه کاخ سفید اعتماد ندارند و آنها را دروغگویانی که صرفاً دنبال تامین منافع خود هستند، می شمارند. چند روز پیش نامه های محرمانه ای از رامسفلد ـ وزیر جنگ سابق آمریکا ـ به دست آمد که نشان می داد وی رئیس جمهور بوش را وادار می کند زمینه های روانی جنگ و حضور در عراق را بیش از پیش فراهم آورد و فضای دنیای کنونی را برای مردم آمریکا به گونه ای ناامن ترسیم نماید تا آنها خود را دائماً در محاصره القاعده و تروریسم ببینند.
نوام چامسکی، مخالف سرسخت سیاست خارجی آمریکا با تقبیح سیاست های این کشور در عراق می گوید که دولت آمریکا سرسختانه سعی دارد جنگی را ادامه دهد که تمام جهان با آن مخالف هستند. وی عقیده دارد که تبعات منفی این لجاجت در تاریخ آمریکا بی نظیر است. مخالفت کشورهای آمریکای لاتین با دولت آمریکا و توسعه اقتصادی کشورهای آسیایی مانند چین و هند از جمله این تبعات است.
دولت آمریکا از خطراتی که موقعیت این کشور را تهدید می کند، آگاه است، اما به نظر می رسد قصد ندارد سیاست خود را در خاورمیانه تغییر دهد. ادامه جنگ عراق و ناامنی در منطقه باعث برافروختن خشم جهانیان می شود و حمایت بی چون و چرای آمریکا از رژیم صهیونیستی بالاخره این کشور را به ورطه هلاکت می رساند.
جهان در حال تغییر است و آمریکا همانند سیب گندیده ای است که ظاهری غلط انداز دارد ولی درونش فاسد شده و عنقریب بوی نامطبوعش عالم را خواهد گرفت. آمریکا نفسهای آخر را می کشد.

تجربه یک مدیریت جمعی
حبیب الله عسگراولادی دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با عنوان: باز تولید روش های همگرایی در روزنامه همشهری نوشته است:
اصولگرایان اکنون در حال تجربه یک مدیریت جمعی برای رسیدن به اهداف عالیه انقلاب و نظام هستند و سازوکار حقوقی ۶+۵ را برای رسیدن به افق های روشن این مدیریت برگزیده اند.
طبیعی است وقتی وارد مرحله رسیدگی به صلاحیت نامزدها و فهرست مشترک می شوند چالش های حقوقی بیشتری را احتمالاً پیش روی دارند.
به نظر می رسد ترسیم فرمول جامع تر برای رسیدگی به صلاحیت نامزدها منوط به ترسیم جدولی است که در آن مقبولیت، کارآمدی، تجربه، تحصیلات و شایستگی های اخلاقی و سوابق درخشان حرف اول را می زند.
اصولگرایان به منظور رسیدن به ائتلاف و تداوم این ائتلاف بحث های خود را در بعد نقد و نصیحت به خوبی مهندسی کرده اند. آستانه تحمل طیف های گوناگون اصولگرایی بالا رفته و تأکید بر مشترکات و اصول اساسی پیوندهای وثیق بین اصولگرایان است.
این درک که همه اصولگرایان ساکنان کشتی اصولگرایی در میان طوفان های سهمگین حوادث داخلی و خارجی هستند موثرترین عامل استحکام اصولگرایان است و براساس این عامل، فرمولی به دست خواهد آمد که می تواند بر سطح استحکام ائتلاف بیافزاید.
از سویی دیگر گیرنده های مسئولان جبهه متحد اصولگرایان باز است و اعتنای لازم نسبت به انتقادات و پیشنهادهای اصولگرایانی که به کار جمعی شوق داشته باشند پیش بینی شده است تا در جهت قوام ائتلاف به کار گرفته شود.
گفتگوهای چند ماه گذشته اصولگرایان با رویکرد نقد درونی گفتمانی که به همین منظور صورت گرفته، اکنون مسیر درستی را طی می کند و ما فکر می کنیم با مشکل چندانی در آینده روبه رو نخواهیم شد.
علاوه بر این صحبت هایی می شود مبنی بر اینکه اصولگرایان همان سیاق و روشی را در پیش گرفته اند که در گذشته داشته اند. این داوری چندان عادلانه به نظر نمی رسد از آنجایی که ساز و کار ۶+۵ نشان بلوغ سیاسی در طیف اصولگرایان است و دستاوردهای آن به زودی مشخص می شود.
دوستان ما در تهران و استان ها در قالب ۶+۵مرتب درخصوص بازخوانی و بازتولید روش ها برای درک بیشتر همگرایی و اتحاد کار می کنند و خوشبختانه پیشرفت های خوبی نیز حاصل شده است.
در همین راستا گزارش هایی که از سوی نمایندگان اعزامی به مراکز استان ها و شهرستان ها می رسد، بسیار امیدوارکننده است.

بحران در همسایگی
شرایط بحرانی منطقه و منافع ملی ما عنوان سرمقاله دیروز روزنامه جمهوری اسلامی است که در پی این نوشته را می خوانید:
تحولات جدید پاکستان برای مسئولان ایرانی از نگاه امنیت ملی اهمیت و حساسیت فوق العاده ای دارد. حساسیت بیشتر را زمانی میتوان درک کرد که علاوه بر پاکستان وضعیت ویژه همسایه شرقی دیگر یعنی افغانستان را نیز در نظر بگیریم کشوری که حدود ۶ سال است تحت اشغال آمریکا قرار دارد و بهانه مبارزه با تروریسم موجب تبدیل شدن این سرزمین و کشور مجاورش پاکستان به لانه تروریسم شده است.
در پاکستان این ژنرال پرویز مشرف نیست که از ٨ سال قبل با یک دولت کودتائی حکومت کرده و اکنون حکومت نظامی اعلام کرده است. پاکستان نیم قرن است که با دخالت های آمریکا دچار بی ثباتی است و اکنون نیز این آمریکاست که برای برهم زدن معادلات سیاسی در این کشور به اهرم نظامی متوسل شده است.
جریان های سیاسی تاثیرگذار در پاکستان را درحال حاضر می توان با چهار مشخصه شناسائی کرد.
۱ـ جریان حزب مردم که بی نظیر بوتو در راس آن قرار دارد و قشر لائیک را نمایندگی می کند.
۲ـ جریان مسلم لیگ که نماد قشر سرمایه دار است و نواز شریف در راس آن قرار دارد.
٣ـ جریان طرفدار طالبان که برخاسته از قشریون است و بخش هائی از مردم عوام را نمایندگی می کند.
۴ـ جریان ژنرال پرویز مشرف که جریان حاکم است و حتی در میان نظامیان نیز مخالفان با نفوذی دارد.
غیر از جریان اول که بطور سنتی به انگلیس وابسته است و همواره از لندن حمایت می شود آمریکا در هر سه جریان دیگر نفوذ دارد و در مقاطع مختلف برحسب نیاز و به تناسب اقتضائات زمان و شرایط منطقه آنهارا بکار می گیرد.
ژنرال پرویز مشرف ٨ سال قبل در آستانه تحولات جدید مورد نظر آمریکا در افغانستان برای به دست گرفتن کنترل پاکستان و همراهی با آمریکا با هدف اشغال افغانستان به صحنه آمد و با کودتا علیه نواز شریف و تبعید وی به عربستان حاکمیت را دردست گرفت. او در آن مرحله توانست ماموریتی را که برعهده داشت به انجام برساند ولی از سال گذشته با قوت گرفتن جریان های سیاسی در پاکستان و رشد مجدد طالبان در افغانستان و تجدیدنظرهائی که آمریکا در سیاست های خود در این دو کشور بعمل آورده موقعیت ژنرال مشرف متزلزل شده و او با شرایط جدیدی مواجه گردیده است که شاید از نظر واشنگتن به معنای ناکامی در انجام ماموریت محوله و به منزله پایان تاریخ مصرف وی باشد.
در این مقوله به دلیل آنکه بیش از این به ما مربوط نمی شود درنگ بیشتر را جایز نمیدانیم و به آنچه در شرایط بحرانی منطقه به ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران مربوط می شود می پردازیم.
این روزها علاوه بر اوضاع بحرانی پاکستان و بی ثباتی های افغانستان که همسایه های شرقی ما هستند اوضاع عراق هم ناامن است و مهمتر اینکه مسائل کردستان در مرزهای ترکیه و عراق نیز بار دیگر مطرح شده است. ورود ارتش ترکیه به داخل خاک عراق برای تعقیب گروه شورشی پ. ک. ک مزاحمت هائی که شورشیان پژاک در مرزهای غربی جمهوری اسلامی ایران ایجاد می کنند حمایت های آمریکا از این گروه های شورشی با در نظر گرفتن روابط خوب رهبران کرد عراقی با این گروه ها و دولتمردان آمریکائی و تنش هائی که بر سر همین مسائل میان آنکارا و واشنگتن پدید آمده شرایط را در سرزمین های همسایگان غربی ما نیز بحرانی کرده است.
با در نظر گرفتن آنچه اکنون در چهار کشور همسایه شرقی و غربی ما می گذرد و در همه این موارد آمریکا عامل اصلی تشنج زائی است و دخالت های واشنگتن موجب پدید آمدن این بحران ها شده است می توان به این جمع بندی رسید که شرایط منطقه بسیار حساس است. مهمتر آنکه شرایط به بحران این چهار کشور محدود نمی شود و اوضاع بحرانی لبنان و فلسطین را نیز باید به آنها اضافه کرد.
در لبنان دخالت های آمریکا موجب به تاخیر افتادن انتخاب رئیس جمهور آینده این کشور شده و در فلسطین نیز حمایت آشکار آمریکا از جنایات تازه صهیونیست ها آنها را گستاخ تر و شرایط را پیچیده تر کرده است. کاملا مشخص است که آمریکا درصدد ایجاد دگرگونی های عمیقی در منطقه به نفع اهداف مداخله جویانه خود می باشد. حتی این احتمال نیز بعید به نظر نمی رسد که در لبنان یا عراق آمریکائی ها جنگ جدیدی به راه بیاندازند و در پاکستان و افغانستان نیز مهره های جدیدی را بر سر کار بیاورند.
در این میان هدف دیگر و چه بسا مهمتر آمریکا از آشفته بازاری که در منطقه پدید آورده انتقام گرفتن از جمهوری اسلامی ایران نیز ممکن است باشد.
بنابر این بحران های منطقه بویژه آنچه اکنون در همسایگی ما میگذرد و بالاخص شرایط بحرانی همسایه های شرقی ما نباید ما را از توطئه مهمتر آمریکا غافل نماید. توجه داشتن به این توطئه و هوشیاری در برابر تحولاتی که آمریکا درصدد بوجود آوردن آنها در منطقه است همگی وظایفی هستند که برای پاسداری از منافع ملی کشورمان برعهده داریم.

انتقاد از راهبردهای دولتی در اقتصاد
روزنامه اعتمادملی با عنوان: نابودی نظارت در حوزه اقتصاد به چه قیمتی نوشته است:
بودجه سال ٨۷ هنوز به مجلس نرسیده، انتقادات زیادی را در میان نمایندگان و تحلیلگران اقتصادی کشور به وجود آورده است به گونه ای که می توان گفت سند دخل و خرج سال ٨۷ جدی ترین فصل اقتصادی را به لحاظ انتقاد از راهبردهای دولتی در اقتصاد ایران شکل خواهد داد.
البته چنین چیزی بدون شک به معنای تغییر در روش های اقتصادی دولت نهم نیست چون اهالی اقتصاد در کابینه نهم بارها نشان داده اند که تا حد زیادی بدون توجه به تمایلات بیرونی اقتصاد، چرخ اقتصاد دولتی را به جلو هدایت می کنند اما این بار بودجه ۷٨ برگی را برای اقتصاد ایرانی رو خواهد کرد که به باور صاحبنظران اقتصادی از حالا باید پیشگویان اقتصاد از عواقب آن سخن گویند تا باری دیگر تجارب تلخ برای اقتصاد کشور بر جای نماند. در دو سال گذشته بارها کارشناسان اقتصادی نسبت به اجرای ایده های تازه اقتصاد دولتی هشدار دادند اما نگاه آنان جایی برای حضور در اقتصاد کشور باز نکرد و امروز به جایی رسیده ایم که در راس تمام اقتصادی های کشور، بانک مرکزی از نقدینگی ۱۴۰ هزار میلیارد تومانی و همچنین تورم افسارگسیخته با عنوان لنگی و خطر بزرگ اقتصاد ایرانی خبر می دهد. از این زاویه تحلیل بودجه ٨۷ می تواند مفید باشد تا یک بار دیگر اقتصاد ایران دیر رسیدن و یا کژ رساندن بار را به سرمنزل مزمزه نکند. اما فارغ از این بحث ها، نخستین ارزیابی از بودجه سال آینده حاکی از آن است که دولت با روشی به ظاهر نوین، راه را برای دولت گرایی جدید در اقتصاد ایران باز کرده است. اکنون هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که نقش پارلمان در جریان اجرایی را نادیده بگیرد ولی با این سنت دیرینه، بودجه ٨۷ با واگذاری مسوولیت تخصیص منابع میان سامانه های دولتی به مدیران اصلی کابینه در واقع مجلس و یا به مفهومی دقیق تر نظارت را روی طاقچه قرار داده است. شاید اگر این اتفاق در جایی رخ می داد که شفافیت در اجرای اقتصاد دولتی یک چالش بزرگ محسوب نمی شد، هیچ تحولی شاخص های اقتصادی را تهدید نمی کرد اما در کشوری که هر روز اشتهای نفتی برای عبور از موانع اقتصادی بزرگ تر می شود و دولت نیز به جای کوچک شدن، بزرگ تر شدن را در رگه های اقتصادی تجربه می کند، دور شدن از نظارت می تواند خطری نه چندان خوشایند برای اقتصاد باشد. بر همین اساس، پیش از رسیدن بودجه به مجلس، کارشناسان و نمایندگان مجلس باید جایگاه نظارتی و همچنین شفاف شدن مولفه هایی چون نفت را در بودجه مشخص کنند. در غیر این صورت وزن منفی بودجه ٨۷ می تواند زمانی روی ویترین اقتصاد ایران سنگینی کند که دیگر وقتی برای بازگشت از آزمون و خطاهای اقتصاد ایرانی وجود ندارد. آیا واقعاً می توان برای کوچک شدن دفترچه بودجه ٨۷ به قیمت از دست رفتن حوزه نظارتی در اقتصاد شادمان بود؟

تاریخ بر حرفهایم صحه می گذارد
روزنامه صدای عدالت نوشته ای از دکتر عطاءالله مهاجرانی با عنوان آزادی بیان دارد که در پی نقل شده است:
متن زیر مصاحبه ای است که جناب آقای کلهر مشاور فرهنگی آقای دکتر احمدی نژاد در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده اند: امروز در خبرها دیدم که هیات نظارت فصل نامه مدرسه را توقیف کرده است، دیروزهم روز شهادت امام صادق بود؛ که آقای کلهر به منش و روش ایشان استناد کرده اند ؛ در انتهای مصاحبه آقای کلهر گفته اند، امیدوارند که تاریخ بر حرف های ایشان صحه بگذارد.
ـ به عنوان آخرین سئوال. در مورد آزادی بیان و مطبوعات می خواستم بدانم:
ـ (کلهر می خندد. ) اصلا مگر می شود حرف از جامعه ای فرهیخته زد و آزادی بیان نداشت؟
آزادی بیان کف مطالبات فرهیختگان است. ابوالعلی معری جلوی امام صادق می نشست و خدا را با برهانش رد می کرد. بعضا به امام بد و بیراه هم می گفت. امام فقط گوش می داد و در آخر با برهان و منطق جواب ابوالعلی را می داد. ما در اسلام تا این حد آزادی بیان داشته ایم. حالا انتظار دارید بعد از هزار و چهار صد سال این نعمت خدادادی را سلب کنیم؟ همه آزادند به نقد. اصلا دکتر احمدی نژاد منتظر نقد عملکردش از سوی نخبگان است. من جدا تعجب می کنم در جامعه بعضی شایعات پشت دکتر است که ایشان با نخبگان سر نزاع دارند. این اصلا با واقعیت سازگار نیست.
ـ و در مورد آزادی مطبوعات چه طور؟
ـ من قول می دهم که در زمان ریاست جمهوری آقای دکتر شاهد آن بگیر و ببندهای سابق نباشیم.
ـ آقای کلهر همه حرف هایتان را ضبط کرده ایم ها!
ـ ایرادی ندارد. من به حرفی که به شما می زنم ایمان دارم. این ها تنها مواضع من نیست. مواضع دکتر احمدی نژاد هم هست. مطبوعات باید آزاد باشند. اهل قلم باید آزاد باشند. تنها آفت آزادی بیان و قلم و مطبوعات دروغ است. والا نقد از همه ارکان کشور آزاد است و نه تنها در دین اسلام زشت شمرده نشده بلکه در جای جای احادیث ما هم بر آن صحه گذاشته اند. فقط آدم های مستکبر هستند که از نقد خوششان نمی آید.
خانم سارا از وین اتریش تماس گرفتند که باور کنیم حرف های مشاور آقای احمدی نژاد حرف های دولت آتی هم هست؟
ـ چرا باور نکنید. من مشاور فرهنگی آقای احمدی نژاد هستم. متاسفانه آن شب در شبکه دو خیلی از این حرف هایی که الان زدم به خاطر نوع سوالات مجری برنامه نتوانستم بگویم. موضع دولت آتی مواردی است که به طور مفصل در موردشان صحبت شد.
یک دنیا ممنونم که وقتتان را در اختیار شبکه مهاجر قرار دادید. می دانم که بینندگان سراسر دنیا از بسیاری از حرف های شما متعجب شده اند. آرزوی پیروزی و بهروزی برای شما و آقای دکتر احمدی نژاد دارم.
ـ من هم متشکرم. امیدوارم تاریخ بر حرف هایم صحه بگذارد.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست