روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٨ آبان ۱٣٨۶ -
۹ نوامبر ۲۰۰۷
پیشنهاد انتخاب هیأت های اجرایی و نظارتی انتخابات از هر دو جریان
اجرای پروژه های استانی از دو بعد باید مورد بررسی قرار گیرد
تظاهرات در شهرهای نیویورک و واشنگتن برای اعتراض به سیاست های جنگ افروزانه
اصلاح پیشنهاد عربستان
سه نوع دموکراسی در خاورمیانه
روزنامه جام جم با عنوان: به دنبال هدفهای اصلی نوشته است:
دور دوم سفرهای استانی دولت از دیروز به استان خراسان جنوبی آغاز شد.
اهداف این دور از سفرها بر اساس اعلام مقامات دولتی، تفاوت های اصولی دارد. در این دور از سفرها قرار است که هیات وزیران برخلاف دور اول، هیچ مصوبه ای نداشته باشد و بلکه عمده هدف سفرها به بررسی میزان و نحوه اجرای مصوبات سفر قبلی و نیز عملکرد مدیران ذی ربط استانی اختصاص یابد.
درخصوص بررسی میزان اجرای پروژه های استانی، ذکر یک نکته مهم قابل تذکر است.
میزان موفقیت یک پروژه در سطح یک منطقه و استان، از دو رویکرد باید مورد بررسی قرار گیرد؛ اول این که میزان پیشرفت فیزیکی اجرای آن پروژه تا چه میزان بوده و اشکالات کار در کجا بوده است و آیا زمان بندی و میزان بودجه اختصاصی رعایت شده است و…و رویکرد دوم و البته مهمتر این که آیا اجرای آن پروژه در رابطه با اهداف در نظر گرفته شده برای اجرای آن پروژه، تا چه حد موفق بوده است. توضیح این که اهداف اجرای یک پروژه، معمولا دو بعد کلی دارد. یکی این که به اشتغال زایی و بالابردن تولیدات منطقه و تولیدات ناخالص داخلی کشور و افزایش تولید کالا و غیره کمک کند و دوم این که کمبودهای موجود در یک منطقه از نظر تولید یک کالای خاص و یا ارائه یک خدمات خاص را مرتفع کند.
این مطالعات برای اجرای یک پروژه، پیش از آغاز آن توسط دستگاه های ذی ربط انجام می گیرد تا در نهایت، اجرای یک پروژه آغاز شود.
حال باید دقت کرد که آیا میزان پیشرفت فیزیکی پروژه ها در سفرهای قبلی هیات دولت در هر استان چقدر بوده و نیز آثار اجرای هر پروژه تا چه میزان به هدف گذاری انجام شده برای اجرای آن پروژه یاری رسانده است. مثلاً اعطای وام های کم بهره برای اشتغال زایی در یک استان در طول یک سال گذشته تا چه میزان از مقدار مصوب پرداخت شده است و دیگر این که تا چه میزان به کاهش نرخ بیکاری در استان کمک کرده است.اگر میزان اجرای یک مصوبه دولت صد در صد باشد، اما نرخ رشد بیکاری به میزان مورد نظر پایین نیامده باشد، معلوم می شود که هدف گذاری برای اجرای این مصوبه از اول اشتباه بوده است و یا اگر قرار بوده که با تاسیس برخی کارگاه ها و کارخانه ها میزان اشتغال بالا رفته باشد، اما عملا چنین اتفاقی نیفتاده باشد، مشخص می شود که تاسیس این کارگاه ها به دلیل نوع تولیدی که داشته اند و مسائل جانبی آن، تاثیری در بهبود اوضاع اقتصادی استان نداشته است. به هر حال، لازم است که هیات محترم وزیران به تاثیرات اجرای هر پروژه در کنار پیشرفت فیزیکی آن توجه جدی مبذول نمایند.
تظاهرات ضد جنگ
روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: از چنگیز تا بوش نوشته است:
چند روز پیش، جرج بوش در جمع گروهی از نظامیان آمریکا با بی اهمیت خواندن نظرات مردم و افکار عمومی کشورش تاکید کرد که در عراق براساس توصیه های ژنرال های نظامی تصمیم می گیرد و نه نتایج نظرسنجی ها و اعتراضات مردمی و حتی ملاحظات سیاسی احزاب.
او که در پایگاه نظامی فورت جکسون ، سخن می گفت، تاکید کرد:
آنچه در بیرون از مرزهای آمریکا روی می دهد، برای امنیت داخلی آمریکا نیز مهم است، بنابراین ما باید همچنان حالت مخاصمه خود را حفظ کنیم… رئیس جمهور ماجراجو و جنگ افروز آمریکا در پایان این سخنرانی تصریح کرد: این گونه اقدامات غاشغال خاک عراق و…ف به سود منافع ماست و به دنیا هم نشان می دهیم که شجاعت لازم را برای گسترانیدن بنیان آزادی داریم و این مسئله ای است که ما اکنون به آن افتخار می کنیم…
همواره چنین بوده و مرام و روش ستمکاران و تجاوزگران در طول تاریخ جز این نبوده است. سردادن شعارها و ساختن بهانه ها و توجیهاتی برای راه انداختن قشون و سپاه و برای هموار نمودن راه ستم و تجاوز و غارت مال و خاک و آیین و فرهنگ دیگران.
و هرچه که زمان می گذرد این شعارها دهان پرکن تر و این توجیهات و بهانه ها خوش رنگ و لعابتر شده و واژه های قدسی و ارزش های بزرگی همچون آزادی و علم و پیشرفت و عدالت و نظم جهانی و امنیت داخلی و…بیشتر بازیچه قدرت های ستمگر و قربانی مطامع پلید و منافع نامشروع آنان شده است. اگر در گذشته فاتحان و جهانگشایانی همچون اسکندر و چنگیز و…بدون زدن هیچ ماسک ظاهرفریبی و بدون سر دادن هیچ شعار بشردوستانه ای، علناً و بی نقاب به قصد فتح و غارت و حداکثر انگیزه های انتقامجویانه، لشکر به این سو و آن سوی عالم می کشیدند و خاک ممالک فتح شده را به توبره و خون مردمانش را به شیشه می کردند، امروز، قدرت های سلطه گر و متجاوز به ارزش ها و مفاهیم پرمعنی و دلنشینی چون آزادی و دموکراسی و عدالت و نجات مردم و…تمسک می جویند و به بهانه آن، جنگ های خونین جهانی را به راه می اندازند تا هدف فاتحان و جهانگشایان دیروز و همیشه تاریخ را متحقق سازند. امروز گسترانیدن بنیان آزادی و مبارزه با تروریسم و…دستاویزی شده است تا بوش و شرکایش به عنوان نمادهای عینی نظام شیطانی و سلطه گر قرن اخیر، بدون توافق و کسب مجوز از سازمان های بین المللی مثل سازمان ملل و در عین مخالفت اکثریت قریب به اتفاق دولت ها و مردم کشورهای جهان، از آن سوی دنیا به این سوی دنیا لشکرکشی کنند و…برگ تازه ای از کشتار و بیرحمی و ناامنی و غارت و ترور را به اوراق تاریخ بیافزایند و به نام خود ثبت کنند، بدون آنکه در عراق از آزادی، نشانی در دست باشد و ریشه تروریسم آن سرزمین در حال خشکیده شدن باشد. با این همه هرچه پیش می رویم و زمان می گذرد، حقایق بیشتر از پشت ابرها خود را نمایان می سازند و حتی دیرباوران و ساده لوحان نیز رفته رفته متوجه می شوند جریان از چه قرار است و فریب تازه ستمکاران به چه نام و کدام بهانه چهره می بندد. امروز بر خیلی از مردم جهان آشکار شده کسانی که خود بزرگترین حامی ـ و بلکه تشکیل دهنده اصلی ـ مخوف ترین سازمان های تروریستی دنیا هستند و علناً و با همه امکانات از دولت های تروریستی همچون رژیم اشغالگر قدس پشتیبانی می کنند، نمی توانند در مبارزه خود علیه تروریسم صادق باشند و در خفا و آشکار به این گفته رئیس جمهور آمریکا می خندند که: ما با مبارزه علیه تروریست ها در عراق آنان را در این کشور شکست می دهیم و به همین سبب مجبور نیستیم که با آنان در خاک خود روبرو شویم ! همین دیروز مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل آمریکا در گزارشی خاطرنشان کرد که آمریکا پس از ماجرای یازده سپتامبر به یک کشور وحشت زده و خشمگین تبدیل شده است و این مرکز، افراط در نظامی گری آمریکا را دلیل اصلی وقوع حادثه فوق الذکر معرفی می کند. امروز دیگر آشکار شده که قدرت هایی مثل آمریکا که دم از آزادی می زنند، در عمل دشمن کینه توز و آشتی ناپذیر کشورها و مردمی مثل کشور و مردم ایران هستند که برای استقلال و آزادی خود قیام کرده و پس از پیروزی و حتی در بدترین و خطرناکترین شرایطی که بیش از هر چیز ناشی از شیطنت آمریکا بوده، به اصل انتخابات و احترام به رأی مردم وفادار مانده و هیچ خطر و بهانه ای نتوانسته مانع از برگزاری حتی یک انتخابات در این کشور طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی باشد و در عوض و به گواهی اسناد زنده و غیرقابل انکار که حتی بعضی سیاستمداران و نظریه پردازان آمریکایی نیز به آن اعتراف کرده اند، مدافع سرسخت مرتجع ترین و ضدمردمی ترین حکومت های دیکتاتوری هستند. امروز شعار آزادی خواهی و دموکراسی طلبی آمریکا سخت رنگ باخته و بر همگان ثابت شده که در هر نقطه ای از جهان که دموکراسی و آزادی واقعی حاکم باشد، این آمریکاست که بیش از هر کسی ضرر می کند. امروز صدای اعتراض مردم آمریکا هم درآمده است. آنان نیز می بینند که آغاز هزاره سوم که قرار بود پایان تاریخ و عصر حاکمیت بلامنازع لیبرال دموکراسی غرب باشد، با چالش علیه لیبرالیسم آغاز شده و موج نفرت و انزجار جهانی از آمریکا هر روز وسعت بیشتری می گیرد. نفرت از آمریکا و سیاست های سلطه گرانه آن از قلب کشورهایی که آمریکا به بهانه صدور آزادی و دموکراسی به آنجا لشکر کشیده آغاز شده و کشورهای بی طرف را هم دربرگرفته و حالا تقریباً به سرتاسر آمریکا هم سرایت کرده است به طوری که بر اهل سیاست و جامعه شناسان شکی باقی نمانده که نظام سلطه بیش از هرجا از درون با بحران مشروعیت روبه رو است و دوران انحطاط آن آغاز شده است. این است که با وجود سال ها بمباران تبلیغاتی و هدایت و سانسور رسانه ای و کنترل اخبار و اطلاعات، امروز مردم آمریکا از بزرگترین مخالفان جنگ افروزی آمریکا در سراسر دنیا از جمله در عراق هستند. این را تظاهرات ضد جنگ که تقریباً همه روزه در شهرهای مختلف ایالات متحده به ویژه در نیویورک و واشنگتن و مقابل کاخ سفید و کنگره و…برپا می شود و اغلب هم به خشونت و درگیری و دستگیری تظاهرکنندگان توسط پلیس می انجامد، شهادت می دهد.
صدای مردم آمریکا درآمده است و آنان به ریخته شدن خون فرزندان خود که قربانی سلطه گری و خوی تجاوزگری سردمداران کاخ سفید شده اند اعتراض می کنند، به ٨۰۰ میلیارد دلار پولی که دیروز روزنامه واشنگتن پست از قول مقامات آگاه خبر داد که از زمان اشغال عراق و افغانستان توسط دولت آمریکا هزینه شده و می شود و ضربه سنگینی را به اقتصاد آمریکا وارد آورده، اعتراض می کنند و به وجود هزاران بیمار روانی که بعد از بازگشت از جبهه های عراق و…روی دست خانواده هایشان مانده و بدون تردید تبعات منفی نیز روی کل جامعه خواهد داشت، اعتراض می کنند و آنان آماده اند تا هر حادثه و اتفاقی را بهانه قرار دهند برای اعتراض به سیاست های جنگ افروزانه و توسعه طلبانه دولتمردان خود، تا آنجا که در جریان آتش سوزی اخیر در ایالت کالیفرنیا، حتی صدای آرنولد شوارتزینگر فرماندار این ایالت که پیش از این از هنرپیشه های معروف هالیوود بود و در فیلم هایش سمبل قدرت و پیروزی آمریکا در جنگ علیه دیگران بود، به اعتراض خطاب به کاخ سفیدنشینان گفت: آتش بازی در عراق را رها کنید و به داد مردم خودتان برسید و آتش شیکاگو را خاموش کنید و…نظیر این اظهارات و اعتراض ها در جریان خرابی پل های می سی سی پی در چند ماه پیش و طوفان نیواورلئان و…نیز تکرار شده بود. در چنین حال و اوضاعی است که خبر می رسد که رئیس جمهور آمریکا افکارعمومی کشورش را در تصمیم گیری های خود به ویژه در مورد عراق بی تاثیر می داند و ادعا می کند که براساس توصیه های فرماندهان نظامی خود تصمیم می گیرد که این نیز جای بحث دارد و خود فریب دیگری است از سوی کسانی که دم از آزادی و حکومت مردمی و…می زنند اما در عمل مردم خود را محرم نمی دانند و با آنان راه خدعه و فریب را در پیش می گیرند، چرا که هرچه از زمان اشغال عراق می گذرد، به ویژه در روزهای اخیر، کم نبوده اند فرماندهان و نظامیان ارشد آمریکایی که درباره شرایط خطرناک و آینده نگران کننده نیروهای آمریکائی در عراق هشدار داده اند. پریشب ارتش آمریکا اعلام کرد که با کشته شدن پنج نظامی و یک ملوان این کشور در عراق، سال ۲۰۰۷ مرگبارترین سال برای نیروهای آمریکایی از زمان آغاز جنگ در عراق در سال ۲۰۰٣ بوده است.
با همه اینها سردمداران کاخ سفید، بی اعتنا به این هشدارها و نظایر آن که از سوی کارشناسان و سیاستمداران کهنه کار مطرح می شود و بالاخره با توجه به اعتراضات مردم جهان و آمریکا لجبازانه و غیرعاقلانه کار خود را می کنند و راه خود را می روند تا با تکیه بر تجربیات و عبرت های تاریخ این، هم یکی از نشانه های غیرقابل انکار انحطاط آن باشد و هم بیش از پیش تناقضی که میان اعمال و اقدامات با شعارها و سخنان آنان وجود دارد، آشکار شود و ماهیت واقعی و چهره ناپسند خود را برای جهانیان کاملاً روشن سازند. ماهیت و چهره ای که امروز نیز البته روشن است. تا آنجا که خانم کارن هیوز، مشاور اسبق جرج بوش دیروز در مصاحبه با روزنامه فایننشال تایمز گفت: سال ها طول خواهد کشید تا تصویر ناپسند آمریکا از ذهن ها پاک شود و…مادامی که جنگ جریان دارد و تغییری هم در سیاست های آمریکا احساس نمی شود، امید داشتن به اینکه تصویر آمریکا نزد جهانیان به ویژه مسلمانان بهبود یابد، غیرعقلانی است.
اصلاح پیشنهاد عربستان
روزنامه همشهری با عنوان: راه حل های منطقه ای نوشته است:
مطرح کردن راه حل های منطقه ای همواره به سود کشورهای منطقه است و آنها را از قدرت های فرامنطقه ای بی نیاز می کند. کشورهایی که بیش از تأمین منافع ملت های منطقه، در طرح هر پیشنهاد منافعی را برای خود در نظر گرفته اند. همان گونه که پس از تجربه آسیب ده ها طرح آمریکایی و فرامنطقه ای در عراق، پیشنهاد ایران درباره بحران آن کشور اشغال شده، نقش روشن برای عربستان، ترکیه و همه کشورهای منطقه تعریف کرد.
وزیر امور خارجه عربستان اخیرا طرحی داده که در آن سخن از تشکیل کنسرسیومی برای غنی سازی سوخت هسته ای است؛ کنسرسیومی متشکل از کشورهای منطقه که در آن غنی سازی در کشور ثالثی مانند سوییس انجام شود. این که کشورهای منطقه حل موضوع هسته ای ایران را جدی می دانند و طرح هایی ارائه می دهند، موجب خرسندی است.
اما امیدواریم این طرح ها در راستای پیشرفت کشورهای اسلامی و ایران باشد، نه در جهت منع پیشرفت. به عبارت دیگر باید پیشنهادها طوری باشد که قابلیت اجرا داشته باشد و مسیر دیپلماسی را دنبال کند و نه این که روند موجود دیپلماسی هم از بین برود.
نکته دیگر این که هرچند جمهوری اسلامی ایران طرح وزیر امور خارجه عربستان را نپذیرفت، اما رد کردن یک پیشنهاد به معنای مخالفت و ایجاد تنش در روابط نیست زیرا دریافت کننده، آن پیشنهاد را با منافع ملی خود می سنجد و سپس آن را تأیید یا رد می کند. برای ایران هم در مورد مسئله هسته ای پیشنهادی قابل پذیرفتن است که در قالب ان پی تی و اساسنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی باشد، و ضمنا حقوق ایران را تأمین کند. موضوع تشکیل کنسرسیوم برای غنی سازی در خاک کشور ثالث در معاهده منع گسترش سلاح های اتمی و در اساسنامه آژانس ذکر نشده تنها بر اصل اعتمادسازی تأکید شده است. لذا این طرح ها که حق ایران در غنی سازی در خاک خود را نادیده می گیرد، نشان از عدم اعتماد دارد.
از سوی دیگر غنی سازی سوخت هسته ای اگر بنا باشد در کشور ثالثی باشد، گذشته از این که این مخالف حقوق قانونی ایران است، به ضرر کشورهای منطقه نیز خواهد بود.
امروز خود اعراب نیز می دانند که ایران برای آنها از تعهد بیشتری نسبت به کشورهای غربی برخوردار است. تمایل درونی خود کشورهای عربی نیز به سمت دستیابی به فناوری هسته ای از طریق ایران است، اما غرب با سیاسی کردن پرونده صلح آمیز هسته ای ایران، آنها را به سوی خود متمایل کرده است.
با توجه به اشتیاقی که کشورهای عربی به خصوص کشورهای منطقه برای دستیابی به فناوری هسته ای دارند و اعلام آمادگی جمهوری اسلامی ایران برای عرضه دانش هسته ای خود به کشورهای اسلامی، بهتر است طرح عربستان اصلاح شود و مکان غنی سازی پیشنهادی، ایران تعیین شود، یعنی کشوری در منطقه که دارای گسترده ترین زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری هسته ای است.
انتخاب هیاتهای اجرایی و نظارتی انتخابات
ابوالفضل رضوی نماینده نائین در دوره های چهارم، پنجم و ششم مجلس در مورد انتخابات آینده در روزنامه اعتمادملی نوشته است:
هرچه به زمان برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی (۲۴ اسفند ماه) نزدیک تر می شویم خبرها داغتر و نگرانی ها بیشتر می شود، آیا این نگرانی ها بیشتر می شود، آیا این نگرانی ها منطقی و اصولی است؟ آیا این نگرانی ها ساختگی است؟ آیا این نگرانی ها ریشه دار است؟ و اصولا چرا عده ای نگرانند، عده ای بی تفاوت و عده ای نیز مطمئن و آسوده خاطر؛ این مساله ریشه در چه عواملی دارد؟…
می دانیم اعلام نگرانی ها متاسفانه از مجلس چهارم توسط دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا مطرح شد و تا مجلس هفتم نیز همچنان ادامه داشت. حتما به خاطر داریم، جریان اصولگرا از مجلس چهارم تا مجلس هفتم نسبت به دستگاه اجرایی و جریان اصلاح طلب نسبت به دستگاه نظارت در همین ادوار نگرانی داشتند و امروز (برای مجلس هشتم) تنها جریان اصلاح طلب نسبت به رفتار هر دو دستگاه نگرانی دارد و از طرفی همگان تایید می کنند که امروز (برای مجلس هشتم) جریان اصولگرا هیچگونه نگرانی از روند برگزاری انتخابات در حوزه های عملکرد دستگاه های اجرایی و نظارت اعلام نکرده است و با خیال راحت و آسوده در تدارک تعیین کاندیدای خود بوده و در رابطه با تایید و ردصلاحیت کاندیداها و بعد از آن تایید صحت انتخابات خود هیچ اظهارنظری نکرده اند چرا که از زعم این دوستان نباید نگران بود که هم خیالی آسوده دارند و هم ندارند.
ممکن است گفته شود نگرانی های جریان اصلاح طلب بیهوده است. آیا اینکه کاندیدای اصولگرایان و طرفدارانش و نیز خود جریان اصولگرا هیچگونه دغدغه تایید صلاحیت و یا دغدغه تایید صحت انتخابات را ندارند و برعکس حتی بعضی از آنها وپایگاه هایشان با اطمینان و قاطعیت تبلیغ می کنند که فلان کاندیدای اصلاح طلبان ردصلاحیت می شود و یا اگر هم رای بیاورد انتخابات باطل است که این ادعا به کرات مطرح می شود و در بسیاری از حوزه ها جامه عمل به خود پوشیده است. ممکن است گفته شود این رفتارها به دستگاه اجرایی و نظارتی مربوط نیست اما وقتی صحت ادعا و گفتار آنان برای مردم ثابت می شود دیگر یک جریان سیاسی محسوب نمی گردد، بلکه به حساب دستگاه اجرایی ـ نظارتی گذاشته می شود. مشخصاً اعلام می کنند فلان کس ردصلاحیت می شود و مثلا امام جمعه ای می گوید شک نکنید فلانی قطعا ردصلاحیت می شود، چرا؟ از کجا؟ فردی که حق ندارد از جایگاه امام جمعه، له یا علیه کاندیدایی موضعی داشته باشد این چنین رفتاری از خود نشان می دهد. آیا ایشان به جای دستگاه های نظارتی و اجرایی تصمیم می گیرد؟ چه برخوردی با این وضعیت و با این افراد شده است؟آیا مردم حق ندارند نگران تایید یا عدم تایید صلاحیت داوطلب موردنظرشان باشند؟…
خلاصه کلام: عدالت که از اصول اعتقادی ماست حکم می کند که از همه جریان ها خصوصا جریان های مدافع نظام رفع نگرانی کنیم و این حاصل نمی شود مگر آنکه اعضای هیات های اجرایی و نظارتی از هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا باشند و هر دو جریان نسبت به تایید و یا عدم تایید صلاحیت ها مطمئن باشند و نگران نباشند. این شیوه هم عادلانه است و هم امیدواری و نشاط ایجاد می کند و از تشویش خاطر نیز جلوگیری می کند…
سه نوع دموکراسی در خاورمیانه
روزنامه رسالت با عنوان: سه نوع دموکراسی نوشته است:
وقایع اخیر پاکستان درجای خود بحث برانگیز است. تبارشناسی دموکراسی در شبه قاره هند به طور کلی پیچیده است. تلفیق دموکراسی و میلیتاریسم انعکاس ناموزونی در سرزمین پشتوها داشته است. ازاین رو اسلام آباد هیچ گاه در طول حیات سیاسی خود آرام و بی دغدغه نبوده است. دموکراسی موجود در پاکستان به دلیل تباین دیوانسالاران، نظامیان، سکولارها وافراطیون شکننده وقابل نفوذ بوده است. آمریکا نیز از این قابلیت نفوذ در راستای پیاده سازی اهداف و استراتژی های خود در شبه قاره هند بهره گرفته است. تشکیل مثلث واشنگتن، طالبان، اسلام آباد معلول وجود همین دموکراسی ناکارآمد بوده است زیرا دموکراسی کارآمد مانور جریان های بیگانه در جغرافیای سیاسی یک کشور را بر نمی تابد. اما این نوع دموکراسی ناکارآمد گاهی از مجرای طبیعی خود خارج شده وجریان سلطه را هدف قرار می دهد. جنس وقایع اخیر اسلام آباد از همین نوع است. حوادث پاکستان نماد هدف قرار گرفتن جریان سلطه از سوی دموکراسی میلیتاریستی محسوب می شود. از این رو در برهه کنونی شاهد مخالفت علنی وصریح آمریکا واتحادیه اروپا با اعلام وضعیت فوق العاده در پاکستان هستیم. در ترکیه نیز دموکراسی میلیتاریستی و نقض اراده مردم توسط ژنرال ها هرازگاهی ساختار سیاسی آنکارا را برهم می ریزد.
اما درخاورمیانه نوع دیگری از دموکراسی وجود دارد که می توان از آن به عنوان دموکراسی صوری یاد کرد. در دموکراسی صوری منابع اقتصادی بر منافع شهروندی غلبه پیدا می کند. در مرحله بعد، این غلبه و استیلا از سوی جریان سلطه مورد شناسایی قرار می گیرد. در اینجا میان نمادهای قدرت و استیلای داخلی توافق نانوشته ای صورت می گیرد که مطابق آن غرب از به چالش کشیدن ساختار سیاسی کشورهای دارای دموکراسی صوری خودداری نموده و در عوض از منافع اقتصادی این کشورها بهره مند می شود. اغلب کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان سعودی، اردن، قطر و…تنها در سطح تئوریک مبانی دموکراسی را مورد پذیرش قرار داده اند و درعمل حاضر به عینی سازی دموکراسی نیستند. اما این رویکرد پارادوکسیکال کشورهای دارای دموکراسی صوری هیچ گاه از سوی جریان سلطه مورد انتقاد قرار نمی گیرد، زیرا منافع جریان سلطه این انتقاد را بر نمی تابد. اگر هم در مواردی این انتقاد صورت گیرد حالتی گذرا وغیر واقعی دارد.
محمدرضا پهلوی، ملک حسین، ملک فهد، انور سادات و…نسل اول ایجاد کنندگان دموکراسی صوری در خاورمیانه محسوب می شوند. روندی که همچنان در برخی کشورهای منطقه ادامه دارد.
نوع سوم دموکراسی درخاورمیانه را باید در جمهوری اسلامی ایران جستجو نمود. در اینجا دموکراسی منبعث از خاستگاهی مردمی و دینی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تعلق ملت ودولت ما به منابع غربی و شرقی قطع گردید. همین قطع تعلق فرصتی را به وجود آورد تا دموکراسی کارآمد خود را در سایه استقلال ایرانیان بروز دهد. دموکراسی کارآمد تنها در سایه استقلال و آزای ملت ها شکل می گیرد. بر این اساس جریان سلطه همانند دموکراسی میلیتاریستی یا دموکراسی صوری نمی تواند دموکراسی کارآمد را در راستای اهداف و استراتژی های خود تعریف نماید. از این رو مخالفت دائم آمریکا و متحدانش با ایران اسلامی همچنان ادامه دارد.
حمایت دائم آمریکا ازکشورهای حامل دموکراسی صوری و حمایت مقطعی واشنگتن از کشورهای دارای دموکراسی میلیتاریستی در طول دهه های اخیر ادامه داشته است. اما آمریکا هیچ گاه از دموکراسی کارآمد موجود در ذات وجوهره حیات سیاسی ایران اسلامی حمایت نکرده وبالعکس سعی در تضعیف آن داشته است، زیرا این نوع دموکراسی تامین کننده اهداف بیگانگان نیست وتمایلات یونیورسالیستی کاخ سفید از طریق آن به فعلیت نخواهد رسید.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|