یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حزب کمونیست ونزوئلا
پیوستن یا نپیوستن به حزب واحد سوسیالیست ونزوئلا؟


فرهنگ توسعه


• ما هنوز نمی دانیم که این حزب یک حزب سوسیالیست واقعی خواهد بود یا حزبی سوسیال دموکرات. ما نمی دانیم که آن‌ها هم مثل ساندینیست‌های نیکاراگوآ در دهه ۸۰ به انترناسیونال سوسیالیست خواهند پیوست یا خیر. ما نمی‌توانیم با اندیشه‌ی پیوستن به انترناسیونال سوسیالیست موافق باشیم که هیچ کاری برای سوسیالیسم نکرده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۰ آبان ۱٣٨۶ -  ۱۱ نوامبر ۲۰۰۷


هوگو چاوز اندکی پس از پیروزی اش در انتخابات ریاست جمهوری در دسامبر گذشته، خواهان ادغام تمام احزاب طرفدار او در حزبی واحد به نام «حزب واحد سوسیالیست ونزوئلا» شد. البته همه‌ی احزاب موافق این ادغام نبودند. جرونیمو کاررا، صدر حزب کمونیست ونزوئلا که اخیرا سفری شخصی به لندن داشته است، در مصاحبه ای با کیت کلارک دلایل حزب را در مورد این تصمیم (نپیوستن به حزب واحد) توضیح می‌دهد. آقای کاررا روزنامه نگاری معروف در ونزوئلا است و هر هفته مطالبی در دو روزنامه‌ی ونزوئلایی «لا رازون» و «تریبونا پاپولار» می نویسد.
جرونیمو کاررا، صدر حزب کمونیست ونزوئلا، که در ۸۵ سالگی کماکان سر حال و چابک و فعال است، از معماران اصلی سیاست‌های حزب به شمار می‌رود. او صحبتش را در مورد خواسته‌ی چاوز چنین شروع می کند: «ما سه نسل از ونزوئلایی ها را در حزب‌مان داشته ایم که در شرایط مخفی و دوران قانونی کار و زندگی کرده اند. آن‌ها به دلیل عضویت در حزب متحمل سرکوب و دشواری‌هایی شده اند، و حالا به یک باره از ما می‌خواهند که در حزب دیگری ادغام شویم. حزب ما ماشین یا خانه نیست که من یا رهبری حزب به میل خودمان از آن چشم بپوشیم. ما به عنوان متولیان حزب نمی توانیم تصمیم عجولانه ای را در مورد این پیشنهاد بگیریم.»
در ماه مارس گذشته، کنگره فوق العاده حزب که با شرکت ۱۰۰۰ نماینده تشکیل شد، به عدم ادغام در «حزب واحد سوسیالیست ونزوئلا»، حداقل در حال حاضر، رای داد. ما مثل ۱۰ سال گذشته کماکان به حمایت کامل حزب‌مان از چاوز ادامه می‌دهیم. «اما حزب جدید برنامه و اهداف خود را هنوز اعلام نکرده است. بنابراین، ما نمی‌توانیم خطر انحلال حزب‌مان و پیوستن به چیزی را بپذیریم که هنوز ناشناخته است.»
«ما هنوز نمی دانیم که این حزب یک حزب سوسیالیست واقعی خواهد بود یا حزبی سوسیال دموکرات. ما نمی دانیم که آن‌ها هم مثل ساندینیست‌های نیکاراگوآ در دهه ۸۰ به انترناسیونال سوسیالیست خواهند پیوست یا خیر. ما نمی‌توانیم با اندیشه‌ی پیوستن به انترناسیونال سوسیالیست موافق باشیم که هیچ کاری برای سوسیالیسم نکرده است. این احزاب سوسیال دموکرات که به قدرت می‌رسند هیچ تلاشی برای تغییر اوضاع نمی کنند. ما نمی توانیم طرفدار این‌ها باشیم.»
پس از کنگره‌ی فوق العاده حزب، گروه کوچکی از جمله شمار کمی از اعضای کمیته مرکزی تصمیم به پیوستن به حزب جدید چاوز گرفتند. «ما آن‌ها را از حزب بیرون نکرده‌ایم. هیچ کس مجبور به ماندن در حزب ما نیست. با گذشت زمان آن‌ها در خواهند یافت که ماندن در حزب ما مفیدتر بود یا رفتن به حزب چاوز.»
در حال حاضر، حزب ۷ نماینده در مجلس دارد و پرزیدنت چاوز اخیرا دیوید ولاسکوز، از رهبران کمونیست را به عنوان یکی از اعضای هیات دولت برگمارد. چاوز به روشنی اعلام کرد که موضع حزب را در مورد عدم پیوستن به حزب واحد درک می کند.
«بی تردید ما شاهد وقوع یک انقلاب در ونزوئلا هستیم. این نه یک انقلاب پرولتاریایی است و نه یک انقلاب بورژوایی. ما فکر می‌کنیم اصطلاح «انقلاب بولیواری» اصطلاح درستی است، زیرا این انقلاب یک انقلاب ناسیونالیستی نیست ولی انقلابی است میهنی، و همان طور که آرزوی سیمون بولیوار میهن پرست بزرگ قرن ۱۹ ونزوئلا بود، خواهان اتحاد کشورهای مختلف آمریکای لاتین است.»
«این انقلابی است متاثر از هر دو اندیشه‌ی مسیحیت و مارکسیسم. چاوز خودش مسیحی معتقدی است. اگر انقلاب به انقلابی سوسیالیستی فرا بروید، مانند آن‌چه در کوبا اتفاق افتاد، آنگاه ما به حمایت‌مان از آن ادامه خواهیم داد.»
حمایت عمیق مردم از چاوز نشان از پایبندی وی به وعده های انتخاباتی است، چیزی که ما در سیاستمداران دنیا به ندرت شاهدش هستیم. برای مثال، پیشرفت ونزوئلا در دوره‌ی چاوز در بخش های بهداشت و آموزش و پرورش انکار کردنی نیست. در حال حاضر بهداشت برای همه مجانی است، و مهمتر از آن، دسترسی داشتن بی‌بضاعت‌های جامعه به بهداشت و درمان از طریق درمانگاه ها و بیمارستان‌هایی است که در مناطق زحمتکش‌نشین ساخته شده است و پزشکان کوبایی در آن‌ها مشغول به کارند (طرح باریو آدنترو). رای دهندگان بهای زیادی به اجرای گسترده‌ی برنامه های مبارزه با بیسوادی و سواد آموزی فراگیر توده ای، و نیز ایجاد فروشگاه های دولتی عرضه کننده محصولات ارزان قیمت می دهند، و این برای چاوز رای به ارمغان می آورد. برای نخستین بار در تاریخ کشور، مردم شاهد آنند که درآمد ناشی از ذخایر هنگفت نفت کشور به سود همه آحاد کشور مصرف می شود و نه فقط برای بخش ناچیزی، آن طور که سابق بر این بود. «این باعث بیداری روحیه سربلندی، اعتماد به نفس و برادری در میان مردم شده است.»
کاررا نگران زمانی است که ذخایر نفت به پایان می رسند. وی معتقد است که نفت جهان تحت کنترل انحصارهاست. «نخستین کشوری که از زیر بار این کنترل خارج شد، روسیه بعد از انقلاب ۱۹۱۷ بود. اما اکنون می‌بینیم که آن‌چه روزگاری نفت شوروی در دریای خزر محسوب می شد، دوباره تحت کنترل انحصارهای غربی در آمده است.»
«چیزی که ما خواهانش هستیم خارج کردن کنترل نفت ونزوئلا از دست این انحصارهاست، ولی این کار به تنهایی از عهده ما بر نمی آید. ما جزو چند کشور جهانیم که دارای منابع نفت هستند. زمانی که اوپک تاسیس شد به نظر می رسید که راه نجات از کنترل انحصارها پیدا شده است ولی بعدا دیدیم که عربستان توسط امپریالیسم آمریکا کنترل می شود، عراق به دلیل ثروت نفتی اش مورد تهاجم قرار می گیرد و قذافی لیبی نیز به سازش کشانده می شود...»
«رفتار عصیانگرانه و مستقل چاوز برای سلطه طلبی آمریکا مشکل آفرین شده است؛ بنابراین، سایه‌ی تهدید به تجاوز هنوز روی سر ماست. به رغم شکست کودتای دست راستی سال ۲۰۰۲، آمریکا و دست راستی ها از هر بهانه ای برای سرنگون کردن دولت استفاده خواهند کرد.»
«وقتی که شما می بینید آن‌ها درعراق چه کردند، تعجب می کنید که چرا تا کنون به ونزوئلا حمله نکرده اند. باید به هر بهایی مانع این کار شد. باید برای جلوگیری از هرگونه اقدام تجاوزکارانه، از جمله خرابکاری در میدان‌های نفتی کشور، هر کاری کرد.» «سیاست چاوز بر پایه اصل چندقطبی بنا شده است که به معنای تقویت روابط با همه کشورهای جهان بدون استثنا، از جمله با آمریکا و تمام کشورهای اروپایی است. هدف از این سیاست مقابله با جورج بوش در ایجاد ائتلاف علیه ونزوئلا از آن نوعی است که اکنون علیه ایران تشکیل شده است.»
«برای آمریکا گذراندن قطعنامه علیه ونزوئلا در سازمان ملل متحد بسیار دشوار است. امروز جهان تغییر کرده است. آن روزها گذشته است که آمریکا می توانست از راه دور فرمان انجام کودتا در کشوری دیگر را صادر کند.»
برای این سوال که «با توجه به عامل تفرقه که ۳۰ سال پیش به تضعیف و سرنگونی دولت متحد و مردمی شیلی در دوران ریاست جمهوری سالوادور آلنده شد، آیا اکنون برای آینده انقلاب ونزوئلا وجود دولت تک حزبی (حزب واحد سوسیالیست ونزوئلا) بهتر نیست؟» کاررو پاسخی روشن و قاطع دارد:
«در شیلی پرزیدنت آلنده کمتر از ۴۰ درصد آرا را داشت. بنابراین، او نه تنها با نیروهای راست بلکه با میانه‌روها نیز در کشاکش بود. در مقابل، هوگو چاوز ۷۰ درصد آرا را از آن خود کرد، آن هم نه یک بار بلکه دو بار. در ضمن، در دهه ۷۰ برای آمریکا آغاز حمله علیه شیلی بسیار ساده تر از حالا بود؛ امروز دولت آمریکا بسیار بی اعتبارتر از آن زمان است.»
به هر حال زمان نشان خواهد داد که آیا خوشبینی صدر حزب کمونیست ونزوئلا درست است یا خیر. می بینیم که پیش از آغاز حمله به عراق، رسانه ها چگونه توانستند افکار عمومی بریتانیا را متقاعد کنند که صدام حسین دارای سلاح های کشتار جمعی است و در عرض ۴۵ دقیقه می تواند کشور را مورد هدف قرار دهد، و به همین دلیل تهدیدی جدی به شمار می آید. بنابراین، برای این رسانه ها چندان مشکل نخواهد بود که سناریویی ترتیب دهند و در آن رهبری منتخب و پرجذبه‌ای مثل چاوز را بدنام کنند، او را دیکتاتور بنامند، و خطری برای کشورهای دیگر معرفی کنند. تا همین الان هم برخی از رسانه های بریتانیا آزادانه عنوان دیکتاتور را برای چاوز به کار برده اند.
کاررا نتیجه می گیرد که «به نظر ما تشکیل دولت تک حزبی در ونزوئلا بهترین گزینه نخواهد بود. در تاریخ ما شاهد نمونه های زیادی از عدم وحدت و چنددستگی حتی در یک حزبی بوده ایم، برای مثال در حزب کمونیست اتحاد شوروی. در این حزب گروه ها و گرایش های مختلفی وجود داشتند و آخر هم قدرت را از دست دادند.»
«موفقیت در فرایند انقلابی به تعداد احزاب شرکت کننده در آن بستگی ندارد. لنین بدش نمی آمد که حزب سوسیالیست انقلابی را به عنوان متحد حزب بلشویک حفظ می کرد، ولی شرایط مشخص تاریخی در آن لحظه این اجازه را نداد.»
«مسئله مهم در شرایط کنونی ونزوئلا، توافق احزاب مختلف حامی فرایند انقلابی بر سر یک سیاست واحد است. هدف استراتژیکی آن‌ها باید فایق شدن بر اندیشه چپ مسیحی و جلوگیری از گردش آن به راست باشد. در حال حاضر، کشور به دو اردو تقسیم شده است: چاویست ها و ضد چاویست ها. فقط ۱۰ درصد خارج از این دو اردو قرار دارند.»
«ما از این فرایند حمایت می کنیم ولی خود را چاویست نمی نامیم. ما از این اصطلاح استفاده نمی کنیم، ولی خود را جزیی از (نیروهای شرکت کننده در) انقلاب بولیواری می دانیم. ما چاویست نیستیم، به این علت که ما به مفاهیم استوار بر اشخاص معین معتقد نیستیم. درست است که ما اصطلاح «مارکسیست» را به کار می‌بریم، ولی آن هم از روی رسم و سنت است و در واقع صحیح نیست. ما ماتریالیست های دیالکتیکی هستیم که در واقع اصطلاحی است فلسفی یا ایدئولوژیکی.»
«ما چه از اصطلاح چاویست ها استفاده کنیم یا خیر، اما تصدیق می کنیم که چاوز نقش بسیار مهم و ارزشمندی نه تنها در ونزوئلا بلکه در همه کشورهای قاره آمریکا دارد.» «حزب کمونیست ونزوئلا از اعضای تشکیل دهنده دولت نیست ولی بی تردید جزو نیروهای اپوزیسیون هم نیست. ما خود را جزو متحدان حزب واحد سوسیالیست ونزوئلا می دانیم، ولی فکر می کنیم اگر سیاست «اتحاد و انتقاد» یا انتقاد سازنده در مواقع لزوم را دنبال کنیم، می‌توانیم مفیدتر باشیم.»
این راز نهفته ای نیست که کوبایی‌های متحد ونزوئلا ترجیح می‌دادند که کمونیست‌های ونزوئلا به حزب واحد چاوز می‌پیوستند تا بیرون از آن باشند. امروز حزب کمونیست ونزوئلا تصمیم به عدم ادغام در حزب واحد سوسیالیست ونزوئلا گرفته است. فقط تاریخ نشان خواهد داد که آیا این تصمیمی درست بوده است یا خیر.

منبع: نشریه فرهنگ توسعه


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست