یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ایران آبستن حادثه
گزارش عینی از وضعیت ایران - ۲


فرید راستگو


• وضعیت سیاسی ایران از وضعیت افتصادی آن بمراتب بدتر و خطرناکتر است. قدرت حاکمه، کشور ایران را به گرداب کشمکش های بحران ساز کشانده است و مملکت ما امروز یکی از سرنوشت سازترین دوره های تاریخی خود را سپری می نماید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۱ آبان ۱٣٨۶ -  ۱۲ نوامبر ۲۰۰۷


در گفتارقبل وضعیت ایران را ازنظراقتصادی و اجتماعی گزارش نمودیم و دراین قسمت اوضاع سیاسی ایران را آنطور که در طی اقامتم در ایران دیدم و شنیدم شرح می دهم زیرا مسائل سیاسی ایران از مسائل اقتصادی آن جدائی ناپذیرند.
وضعیت سیاسی ایران از وضعیت افتصادی آن بمراتب بدترو خطرناکتر است. قدرت حاکمه کشور ایران را به گرداب کشمکشهای بحران ساز کشانده است و مملکت ما امروزیکی از سرنوشت سازترین دوره های تاریخی خود را سپری می نماید. دولتمردان ایران به مدیریت و رهبری آقای خامنه ای مسیری را طی میکنند که چه بسا راه برگشت اش غیر ممکن باشد و فاجعه غیر قابل جبرانی را برای کشور فراهم می کنند.
قدرت سیاسی دردرون با بحران و شکاف مواجه است عناصر متعادل تر اصولگرایان هرچه بیشتر از احمدی نژاد کناری گیری می کنند و عناصرتندرو تر جای آنها را می گیرند. برای نمونه می توان از کناره گیری آقایان وزیری هامانه وزیر نفت - شیبانی رئیس بانک مرکزی – طهماسبی وزیرصنایع و معادن و دو وزیردیگر کابینه احمدی نژاد و همچنین رحیم صفوی فرمانده سپاه پاسداران نام برد. تمامی این تغییرات در گرمای تابستان رخ داده است هوای گرم تابستان نه تنها مردم ایران را کلافه کرده بود بلکه سیاستمداران را سر در گم کرده بود و این جابجائی ها درعرصه دولت نتیجه شرایط بحرانی و شکاف در درون قدرت سیاسی است.
رقابت جهت کسب قدرت در میان سردمداران جمهوری اسلامی کاملاَ آشکار است اصول گرایان به چندین دسته متضاد تبدیل شده اند که نمونه آخرش اصولگرایان جوان می باشند و اصولگرایان سنتی مثل ناطق نوری از رده خارج شده اند. سپاه پاسداران به چندین دسته تقسیم شده اند که مهمترین آنان گروه ذوالقدرو فامیلش محمد علی جعفری فرمانده کنونی سپاه – گروه رحیم صفوی – گروه محسن رضائی – گروه قالیباف- گروه سپاه قدس تحت مدیریت مستقیم آقای خامنه ای و گروه آخرعمدتاَ از سپاهیان درجه ۲ و٣ تشکیل شده اند که به گروه
ناراضیان معروف اند. اصلاح طلبان شرایطی بهتر از اصولگرایان ندارند و به چند دسته و گروه تبدیل شده اند. یک سپاهی می گفت قدرت اصلی در دست گروه ذوالقدرو جعفری می باشد که تمامی تلاششان این است تا با یک دست کردن قدرت خامنه ای را زیر مهمیز خود در آورند. نه باید فراموش کرد در حال حاضر سپاه پاسداران پستهای کلیدی را در اختیار دارند و در دولت احمدی نژاد بجز ایشان ۲۰ عضو سابق سپاه حضور دارند.
اوضاع ایران را امروز بدین منوال میتوان ترسیم نمود، اختلاف در بالا و اعتراض در پائین.

جنبشهای اعتراضی بشدت سرکوب میشوند این جنبشها فرازو نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته از یکسو هجوم وحشیانه نیروهای انتظامی رژیم به این جنبشها و از سوی دیگرگروه های اجتماعی بویژه کارگران علیرغم تحمل کردن وضعیت اقتصادی و معیشتی سنگین و پر هزینه، مرعوب این وضعیت دشوار نشدند و همچنان جهت احقاق ابتدائی ترین حقوق حقه خود به مبارزه در مسیر دستیابی به مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود به اعتصاب و تظاهرات پیاپی دست زده اند . تامین مایحتاج اولیه نیازهای روزمره برای کارگران و خانواده هایشان مشکل است و چه بسا این مشکل باعث از هم پاشیدن بسیاری از خانواده ها گردیده است زیرا دستمزدها به حدی پائین است که مزد بگیران تحت ستم حتی از تامین نیازهای اولیه شان عاجز می باشند.

فیلم حضور احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر آشکار می سازد که چگونه دانشجویان با دادن شعارهای ضد دیکتاتوری علیرغم هزینه سنگین اش در ابراز انزجار خود ازدولتمردان یک لحظه درنگ نمی کنند. در این فیلم دوصف اول متشکل از دانشجویان بسیجی و لباس شخصی هائی بود که از رئیس جمهورشان دفاع می کردند و بقیه سالن و حیاط مملو از دانشجویانی بود که بقول خودشان چیزی بجز آزادی برای ایران وایرانیان نمی خواهند. با دانشجویانی که به گفتگو پرداختم می گفتند : رژیم خواهان انحلال انجمن های ما می باشد و آنان سعی دارند با احضار و بازداشت های مکرردانشجویان و محروم کردن اشان از تحصیل ما را به سکوت وا دارند اما ما برای یک جامعه و دانشگاه آزاد مبارزه می کنیم. دانشجو دیگری می گفت آنان نمی توانند روح مقاومت و مبارزه را از ما بگیرند .
در ایران فضای ترس و وحشت را کاملاَ می توان مشاهده نمود زیرا نظام سیاسی با انسداد بیشتر روبرو شده است. سرکوب و بازداشت دانشجویان و فعالین سیاسی اجتماعی گسترش یافته و اعدامهای بی رویه در تابستان امسال بصورت چشمگیری افزایش داشته اند بطوریکه در عرض یکسال اخیر طبق آمارهای ارائه شده بیش از ۲۵۰ نفر اعدام شده اند و بیش از ۲۰۰ نفر منتظر حکم اعدام هستند.
مردم عمدتاَ به مسائل معیشتی توجه دارند تا سیاسی هرچند به عدم وجود آزادی در کشور آگاهی مطلق دارند ولی فلاکت بی سابقه ، بیکاری و بیکاری سازیهای گسترده و تامین مایحتاج روزانه به مشغله اصلی بسیاری ازمردم تبدیل شده و این مشغله باعث دور نگهداشتن آنها از حضورمستقیم و موثر در مسائل سیاسی شده است ولذا عمده دشمنی آنان با جمهوری اسلامی بخاطر فشارهای اقتصادی غیر قابل علاج است. آنان با حقوق و دستمزد پائین قادر به تامین مایحتاج اولیه خود نیستند و مشکل خرید دارند.

اما نیروهای سیاسی و آگاه جامعه وضعیت سیاسی را نگران کننده می بینند و عمدتاَ آقای خامنه ای را مقصر می دانند. یکی از اصلاح طلبان جدا شده می گفت : بعلت ناتوانی اصلاح طلبان در تبدیل شدن به پرچم اعتراض جامعه در مقابل جناح راست جامعه به طرف رادیکالیزه شدن می رود و بحران سیاسی عمیق ترشده است. تمام سعی رژیم بر آنست تا جنبش های اعتراضی از هم دور بمانند و اضافه کرد اگر این جنبشها رهبری داشتند می دیدید وضع چگونه عوض میشد. از او راجع به سیاستهای احمدی نژاد سئوال کردم ایشان پاسخ داد : رئیس جمهور ناتوان ما بدون پشتیبانی خامنه ای قدرت و اختیاری ندارد . از او پرسیدم وضعیت سیاسی را چگونه ارزیابی میکنید ؟ پاسخ داد اوضاع بسیار بی ثبات است و شکاف در درون نظام بطور چشمگیری در حال افزایش است و افق روزهای ایران را درآینده با ادامه سیاستهای نابخردانه حکومتگران سیاه ارزیابی می نمود .

وقتی علت عدم همبستگی با جنبشهای اعتراضی را از مردم جویا شدم پاسخ میدادند : اینها به احدی هم رحم نمی کنند و اگر من زندان شوم چه کسی نان زن وبچه ام را تامین می کند . مردم ضمن ترس و هراسشان از سرنوشت خود ابائی از بیان تنفرشان نسبت به سران حکومت بویژه شخص خامنه ای نداشتند. کارگری میگفت من خودم در تظاهرات اتوبوسرانی بودم و با چشمان خود دیدم نیروهای رژیم بدون هیچگونه رحمی دوستان ما را می زدند. معلمی می گفت : در روزهای اول تحصن امان در مقابل مجلس جمعیت ما معلمین ۵۰۰۰ نفر بود ولی نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها آنقدر به ما هجوم وحشیانه کردند که بعد از مدتی به ۵۰۰ نفر مبدل شدیم .   
هر چند سکوت مردم وعدم پیوستن آنان به جنبشهای اعتراضی ناشی از وحشت اشان است ولی سینه آنان پر از کینه از حاکمین می باشد. آنان گرچه درظاهراز انجام اقدام سیاسی پرهیز می کنند ولی در عوض برای حکومتگران جوک های سیاسی میسازند وبا موبایل خود شایعات را با همدیگر ردو بدل می نمایند. مردم از دولتمردان خود رویگردان شده اند زیرا هیچ گونه اعتقادی به آنان ندارند این رویگردانی و نارضایتی زمانی روشن میشود که به پای صحبت آنان می نشینی . مردم وقتی کنار هم می نشینند علیه سران رژیم سخن می گویند و هنگامی از آنان می پرسی چرا به دولتمردان باور ندارید آنان پاسخ می دهند مگر خودشان به خودشان باور دارند که ما به آنان باور داشته باشیم.
علت را از جامعه شناسی پرسیدم ، پاسخ داد ما جامعه شناسان تحلیل می کنیم در صورتیکه مردم مسائل را لمس می کنند. مثلاَ دولت می گوید ما جلو گرانی را گرفته ایم حال مردم روزانه با گرانتر شدن اجناس مواجه هستند و آنرا لمس می کنند در نتیجه رفته رفته مردم اعتقادشان از رهبرانشان سلب میشود. در ثانی وقتی اصولگرایان خود به بیش از ۱۰ دسته و اصلاح طلبان به چندین دسته تقسیم میشوند و هر کدام در تحمیق و تحقیر مردم تقش موثری داشته اند چگونه ما انتظار داریم که مردم به سران و دولتمردان خود باوری داشته باشند. ایشان افزود مردم به اصلاح طلبان رای دادند نتیجه ٨ سال حکومت آنان چیزی جزبه سرکار آمدن احمدی نژاد نشد. در دوره دوم انتخابات رئیس جمهوری برخی به احمدی نژادرای دادند هر چند که بسیاری از آنان امروز پشیمان هستند ولی آنان از اصلاح طلبان خسته و از آقای رفسنجانی متنفر بودند بنا بر این مردم در هر جناحی که سرمایه گذاری کرده اند عملاَ بازنده شده اند.
علت سکوت مردم را جویا شدم ایشان پاسخ دادن به نظر من مردم ساکت نیستند بلکه سعی دارند بعد از شکستهای پی در پی با فکربهترراه خود را پیدا نمایند وصحیح آنست بگوئیم مردم منطقی تر شده اند. از ایشان سوال کردم چرا مردم علت بی حرکتی خود را ترس می دانند؟ این جامعه شناس گفتند : ترس در خیلی از زمانها منطقی است. وقتی مردم برای آقای خمینی سرمایه گذاری کردند و ایشان برعلیه رئیس جمهورمنتخب مردم آقای بنی صدرکودتا نمودند و مسئله گروگان گیری و جنگ را با آن افتضاح به پایان رسانیدند که در نهایت چیزی بجز کشتار و ویرانی نصیب مردم و کشور نشد. وقتی مردم به رفسنجانی پناه بردند و بجای سازندگی از بازندگی بهره مند شدن و وقتی برای آقای خاتمی سرمایه گذاری کردند که نتیجه ٨ سال زمامداری اش منفی بود و آقای خاتمی بجز چند شعار چیزی به مردم تحویل نداد معلوم است که مردم نا امید میشوند. اکنون احمدی نژاد مورد تمسخر جامعه است. مردم ایران دیگر ایمانی به هیچ جناحی از جناحهای جمهوری اسلامی ندارند و حاضر به سرمایه گذاری نیستند و بنابراین ترس مردم منطقی می باشد زیرا آنان در جستجو راه دیگری هستند.
از ایشان سئوال شد به باور شما این ترس تا کی میتواند ادامه یابد ؟ پاسخ دادند غیر قابل پیش بینی است ولی باید گفت هنگامیکه حرکت شروع شد هیچ نیروئی توان سد کردن آنرا ندارد و خود دولتمردان به این مهم آگاهند و به ناتوانی خویش کاملاَ واقف هستند .
از این جامعه شناس معروف راجع به پایگاه مردمی نظام سوال کردم . گفتند : بعلت مردم ستیزی و دروغ پردازیهای حکومتگران و حضورشان در فسادهای گسترده عمدتاَ مردم باوری به نظام ندارند. البته نباید فراموش کرد جمهوری اسلامی از احساسات مذهبی مردم سوء استفاده می نماید ، به همین دلیل نظام اساساَ در میان اقشار تحصیل کرده و شهری پایه ای ندارد . مثلاَ در تهران که میزان تحصیل کرده ها زیاد می باشند درجه اعتماد مردم این شهر به نظام بسیار پائین است. از او سئوال کردم رژیم روی چه نیروئی حساب باز کرده است؟ ایشان پاسخ دادند: مسلماَ روی مردم حساب نمی کشد زیرا ازحمایت افکارعمومی ایران برخودار نیست و برگ برنده ای برای نظام نمانده است تا بتواند بدین وسیله حمایت مردم را جلب نماید و آنان را دگر بار فریب دهد. نیروهای بسیج را در نظر بگیرید اکثر این افراد بخاطر استفاده از تسهیلات بسیج وارد این نهاد میشوند بنا براین رژیم روی این نیرو نیز نمیتواند حساب باز کند. سپاه چندین شقه شده است و اکثر سردارها و سرتیپ های آن سرمایه دار شده اند . سپاه امروز آن سپاه اول انقلاب نیست که آرزو داشت انقلابش صادر شود آنان آکنون بجای انقلاب اجناس مختلف بصورت قاچاق وارد یا صادر می کنند . ایشان افزود سالهاست که همه می دانند بیش از ۱۰۰ اسکله ورود مواد قاچاق در ایران است که بخش اعظم آن در اختیار سپاه پاسداران می باشد یعنی ۱۰۰ مکان واردات وصادرات بدون مجوز در ایران موجود است که سالها در دست این متخصصان قاچاق می باشد و به هیچ احدی هم پاسخ گو نیستند. از این اسکله ها سالیانه ۱۲ میلیارد دلارقاچاق وارد و ٨ میلیارد دلار خارج می شود. افرادی می توانند این چنین هستی مملکت را بدون مانع و رادعی برباد دهند که از نفوذ و قدرت فوق العاده ای برخوردار باشند. این جریان نشاندهنده فساد گسترده اقتصادی ایران است که بدون حمایت ارگانهای سیاسی و حضور مقامات بلند پایه دولتی انجام چنین امر مهمی غیر قابل تصور است. بنا براین روشن است که مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی و یا وابستگان آنان در امر قاچاق دست دارند و حضور قاچاقچیان در سپاه پاسداران به حدی گسترده است که اگر بنا باشد با امر قاچاق مبارزه کرد حکومت ایران ساقط و سرنگون میشود. از او سئوال شد پس چه کسانی جهت سرکوب ارسال میشوند؟ ایشان گفت : در حال حاضرسپاهیان وظیفه و نیروهای انتظامی، امنیتی ولی عمده نیروهای سرکوبگر چماق بدستانی هستند که نقش گارد جاویدان شاه و فدائیان صدام را دارند که امروزاکثرشان مزدبگیر قوه قضاوئیه وبیت رهبری هستند و رژیم جهت سرکوب مردم بر آنان تکیه می کند .

نظر مردم را راجع به جنگ جویا شدم برخی از مردم که چندان در جریان اخبار نیستند باوری به جنگ ندارند اما عمده مردم معتقد بودند دولتمردان کوتاه می آیند و در خفا به زدوبند خواهند پرداخت . وقتی از مردم سئوال میشد در صورت بروز جنگ ما باید جانب کی را بگیریم بندرت کسانی از حمله آمریکا به ایران طرفداری میکردند برخی جانب جمهوری اسلامی را میگرفتند اما غالباَ هم مخالف آمریکا وهم جمهوری اسلامی بودند . اکثریت مردم از تمامیت ارضی دفاع می نمودند و میگفتند دفاع ما از ایران به معنی دفاع ما ازنظام نیست.
یکی می گفت: ما جنگ ایران و عراق را فراموش نکرده ایم ، در این جنگ مردم شهید دادند در صورتی که سران جمهوری اسلامی در ویلاهایشان زندگی می کردند آنها شعار جنگ جنگ تا پیروزی را دادند تا از حس وطن پرستی ما سوء استفاده نمایند واگر با آمریکا جنگی در گیرد مردم شکست خواهند خورد و دولتمردان قویتر میشوند. شهروند دیگری می گفت :
رژیم بقای خود را در بحران سازی می بیند، بحران های ساختگی دوران خاتمی – بحران انرژی اتمی – بحران سهمیه بندی بنزین و از آنجائیکه حکومتگران بقای خود را در جنگ و هرج ومرج می بینند هیچ نگران حمله آمریکا نیستند. شهروند دیگری می گفت : آقا هم مثل امام جام زهر را میل می کند تا این مسئله را مثل جنگ تمام کنند . هنگام سفر به یکی از شهرهای ایران از راننده که خود را لیسانس دامپروی وکارمند یکی از ادارات معرفی میکرد در باره جنگ پرسیدم او پاسخ داد : حکومت ایران حکومتی ضد مردمی است و منتظر فرصت جنگ است تا مخالفین خود را قتل عام کند. این آقایان نامسلمان جنایتهای بسیار علیه مردم مرتکب شده اند و حمله آمریکا بهترین فرصت است تا اصولگرایان تندرو سالها در ایران حکومت کنند.
درمجموع مردم از جنگ متنفرو مضطرب بودند زیرا چنان در مشکلات بسر می برند که تحمل مشکل دیگری را ندارند. آنان هنوز اثرات و خاطرات فلاکت بار جنگ ایران وعراق را فراموش نکرده اند و بدنبال آسایش و آرامش می باشند . آنچه می توان از گفتار مردم آموخت اینست که هنوز در ایران فراوانند افرادی که بخاطر کشورشان و تمامیت ارضی آن حاضرند جان خود را از دست بدهند ولی سلطه بیگانه را در ایران تحمل نکنند.

ناتوانی ذاتی جمهوری اسلامی در پاسخ گوئی به نیازهای اقتصادی و سیاسی نفرت عمومی مردم از این نظام را به اوج خود رسانده و شکاف میان رژیم و احاد ملت را عمیق تر گردانده است. واضع است وضعیت متشنج ما بین سردمداران جمهوری اسلامی و همچنین گسترش جنبشهای اعتراضی در گوشه و کنار کشورو انزوای جهانی ایران باعث متحول شدن سریع اوضاع جامعه ایران خواهد شد .
بنا براین مجموعه اخبار و گزارشات از ایران به وضوح نشان می دهد که سیر قهقرائی شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور و به بن بست رسیدن همه جانبه جمهوری اسلامی، ایران را آبستن حادثه ای نموده است.   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست