یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۲ آبان ۱٣٨۶ -  ۱٣ نوامبر ۲۰۰۷


سخنان لاوروف و بوش؛ بحرانی نبودن شرایط بین المللی ایران
دو معنای ایران هسته ای
فرمول جدید بودجه

روزنامه رسالت با عنوان شرایط ویژه نوشته است:
سرگئی لاوروف ، وزیر امور خارجه روسیه اخیرا اعلام کرده است که آمریکا تنها مخالف برنامه های هسته ای ایران درمیان کشورهای ۱+۵ محسوب می شود. از سوی دیگر جرج بوش تاکید نموده است که پرونده هسته ای ایران باید در قالبی دیپلماتیک مورد حل وفصل قرار گیرد. حاصل جمع سخنان لاوروف و بوش بحرانی نبودن شرایط بین المللی ایران است. میان مقابله با بحران و بحران سازی کاذب تمایزی آشکار وجود دارد. بر این اساس مقابله با بحران محصول واقع بینی و مصداق یابی موثر در سیاست خارجی یک کشور است. این مقابله در نهایت سبب پویایی وحرکت روبه رشد دولت ها وملت ها می شود. اما در بحران سازی کاذب شاهد چینش مغرضانه پازل های امنیتی وسیاسی یک کشور توسط جریان های مداخله گر خارجی یا جریان های ناراضی داخلی هستیم. بحران سازی کاذب بازدارنده بوده و در ذات خود حامل پیام ایستایی است.
مدتی است که گروه های اصلاح طلب سعی دارند اوضاع کشور را ویژه و بحرانی جلوه دهند اما این ادعا با قراین خارجی تطابق ندارد. از این رو اقدام اصلاح طلبان را باید در قالب و چارچوب بحران سازی کاذب مورد بحث و بررسی قرار داد. در این خصوص لازم است دو نکته مهم را مدنظر قرار دهیم:
۱ـ منافع ملی وهمگرایی امنیتی و داخلی مقولاتی با اهمیت هستند که خدشه دار نمودن آنها به هیچ عنوان قابل پذیرش و توجیه نیست. اصلاح طلبان نباید در جهت دستیابی به اهداف واغراض سیاسی خود امنیت ملی و چهره با ثبات ایران اسلامی را خدشه دار نمایند. ایران به هیچ عنوان در شرایط ویژه قرار ندارد. این حقیقت را می توان از اظهارات اخیر لاوروف و بوش به طور کامل استنباط نمود. بحران سازی کاذب در شرایط غیربحرانی فرمولی ناکارآمد است که مولدان آن فرجامی جز شکست و رسوایی سیاسی ندارند.
۲ـ آنالیز اوضاع سیاسی ایران طی سال های اخیر نشان می دهد که هوچی گری های اپوزیسیون داخلی وهمنوایی آنها باجریان های تهدید کننده خارجی نتیجه مطلوبی برای آنها به همراه نداشته است. اقتدار ملت ایران و حرکت رو به رشد تهران در معادلات منطقه ای و فرا منطقه ای مانع از به فعلیت رسیدن خواسته ها واهداف کشورهای غربی می شود. به همین منوال جریان های داخلی همگرا با جریان های مداخله گر خارجی نیز در مقابل حقیقت ایران قدرتمند همواره سرتعظیم فرود آورده اند.
در نهایت اینکه جمهوری اسلامی ایران در حال طی کردن یکی از بهترین دوران حیات سیاسی خود در نظام بین الملل است. نا کامی کاخ سفید و تروئیکای اروپایی در برخورد سلبی با تهران همچنان ادامه دارد. به راستی باید اذعان نمود که کشوراز زاویه ای دیگر در شرایط ویژه ای قرار دارد شرایطی که اقتدار و درایت دومولفه اساسی نهفته در آن محسوب می شوند.

دو معنای ایران هسته ای
روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: ۱+۵ چگونه می اندیشد؟ نوشته است:
وزیران خارجه معمولا صاف و ساده ـ اگرچه در موارد زیادی بی خاصیت ـ سخن می گویند. سرگئی لاوروف اما دیروز سادگی را کنار گذاشت و یک جمله رمزی بر زبان آورد: امریکا تنها مخالف برنامه هسته ای ایران است . آن کلمه ای که باید در این جمله رمز آن را گشود، و اگر این کار انجام شود دقیقا معلوم خواهد شد طرز فکر هر کدام از اعضای گروه ۶ درباره ایران چگونه است و علت بن بست در فرایند تصمیم سازی مشترک در این گروه چیست، اصطلاح ایران هسته ای است؛ همان که لاوروف می گوید اروپا، روسیه و چین با آن موافقند و امریکا به تنهایی مخالف.
حقیقت این است که همه چیز به اختلاف درباره معنای این اصطلاح و چگونگی برخورد با معانی مختلف آن بازمی گردد. به یک معنا تمامی اعضای گروه ۶ با ایران هسته ای مخالفند و آن وقتی است که ما ایران هسته ای را به معنای ایران صاحب سلاح هسته ای بگیریم. هیچکدام از اعضای گروه ۶ علاقه ندارد کشور جدیدی به جمع اعضای باشگاه هسته ای جهان اضافه شود و البته این چیزی است که ایران هم مطلقاً تمایلی به آن ندارد. با این وجود حتی در این باره که با یک ایران مجهز به سلاح هسته ای (تخیلی که غربی ها خود برای خود ساخته اند) چگونه باید برخورد کرد، در میان اعضای گروه ۶ اتفاق نظری دیده نمی شود. بعضی از آنها معتقدند ایران عاقل تر از آن است که علاقه ای به استفاده از سلاح هسته ای داشته باشد همچنانکه به جز مورد هیروشیما و ناکازاکی، بعد از جنگ دوم، سلاح های هسته ای هرگز در هیچ جنگی از ناحیه هیچ طرفی مورد استفاده قرار نگرفته است. علاوه بر این، جناح نرم خوتر و واقع گراتر گروه ۶ استدلال می کند اگر این همه قدرت هسته ای با هزاران کلاهک فوق العاده قدرتمند توانسته اند سال های متمادی در کنار هم زندگی کنند و هرگز هیچ یک از آنها دیگری را با سلاح هسته ای تهدید نکرده، چرا نتوان تصور کرد که با یک ایران دارای سلاح هسته ای هم می توان به همزیستی مسالمت آمیز رسید؟ این عده بر این مبنا تاکید می کنند که حتی بدترین وضعیت ممکن، یعنی ساخت سلاح هسته ای توسط ایران، آنقدرها هم که امریکا وانمود می کند غیر قابل تحمل نیست. در مقابل این جناح، البته جناح صهیونیستی گروه ۶ قرار دارد که ادعا می کند به هیچ قیمتی حاضر نیست نه سلاح هسته ای و نه توان هسته ای را در ایران بپذیرد.
معنای دیگری از ایران هسته ای اما هست که درباره چگونگی برخورد با آن هیچ توافقی میان اروپا، روسیه و چین از یک طرف و امریکا از طرف دیگر نیست. این معنای دوم مشخصاً این است که ایران فناوری صلح آمیز هسته ای (در تمامی ابعاد از جمله فناوری غنی سازی) در اختیار داشته باشد و در عین حال با اجرای دقیق نظارت های آژانس، تضمین هایی برای جامعه بین المللی فراهم شود که این فناوری هرگز به جانب سلاح منحرف نخواهدشد. در ابتدای ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و آغاز بازی تحریم ها، همه اعضای گروه ۶ امیدوار ـ و بلکه مطمئن ـ بودند که ایران پس از یکی دو قطعنامه دچار بحران داخلی خواهد شد و ناچار کوتاه خواهدآمد، اما حالا که معلوم شده اولا ایران خود را قدرتمند می بیند و قصدی برای سازش ندارد و ثانیا فشارها بسیار ناچیزتر از آن است که تاثیری بر اراده ایران بگذارد و ثالثاً فناوری هسته ای بدل به بخشی از غرور ایرانیان شده و در این شرایط تشدید فشارها صرفاً به مستحکم تر شدن عزم ایران منجر خواهد شد، اکثریت اعضای گروه ۶ به این نتیجه رسیده اند که هزینه جلوگیری از تسلط ایران به فناوری هسته ای بیشتر از هزینه ای است که باید برای عدم انحراف برنامه ایران پرداخت کرد و آدم عاقل طبعا عندالاختیار پرداخت هزینه کمتر را برخواهد گزید. پیشنهاد ایده تایم اوت به ایران از دل چنین نگاهی بیرون آمده است. می توان تصور کرد که غربی ها در واقع در حال گفتن چیزی قریب به این مضمون به ایران هستند که فناوری هسته ای در ایران را پذیرفته اند اما برای حفظ آبرو به یک تعلیق ولو موقت از ناحیه ایران نیاز دارند، گرچه ایران دلایلی کاملا موجه در اختیار دارد که هرگونه درخواست تعلیق آغاز یک پروژه فریب دیگر است و تحت هیچ شرایطی به آن تن نخواهد داد.
یکی از مهم ترین استدلال هایی که موضع طرفداران ایران با غنی سازی و بدون سلاح را تقویت می کند این است که آنها معتقدند امریکا در این باره که برنامه ایران یک تهدید فوری است، به دنیا دروغ می گوید و برنامه ایران مطلقاً تهدیدی برای دیگران نیست. محمد البرادعی مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، طی هفته های گذشته لااقل ۵ بار بر این مطلب تاکید کرده که حتی برآوردهای اطلاعاتی خود امریکایی ها نشان می دهد که درباره تهدید ناشی از برنامه ایران غلو شده است. روز شنبه روزنامه لوموند فرانسه گزارشی منتشر کرد که دقیقا این موضع مدیر کل را تایید می کرد. لوموند گزارش داد برآورد سازمان اطلاعات ملی امریکا درباره برنامه هسته ای ایران از یک سال پیش آماده انتشار است اما دیک چنی و کاخ سفید به این دلیل که ارزیابی های ارائه شده در این سند با ادعاهای آنها درباره شدت تهدید ایران منطبق نیست، همچنان از انتشار آن جلوگیری می کنند. چنین مستنداتی به وضوح موضع جناح واقع گرای گروه ۶ را که عقیده دارد امریکا در حال سندسازی، غلو و جعل اطلاعات به منظور تحریک جامعه جهانی علیه ایران و همراه کردن آن با تندروی های خود است را تقویت می کند و ضمناً نشان می دهد که دیپلماسی مرد دیوانه در مقابل ایران حتی صدای اعتراض امن ترین زوایای هیئت حاکمه امریکا یعنی جامعه اطلاعاتی را هم درآورده است. در شرایطی که سازمان سیا هم حاضر نیست زیر بار دروغ بافی های کاخ سفید برود، طبیعی است که به اصطلاح متحدان امریکا یکی یکی پای خود را از باتلاقی که ابرقدرت بزرگ خود را به غلطیدن در آن مشتاق نشان می دهد، بیرون بکشند.
آن تابو که برنامه غنی سازی ایران مطلقا غیرقابل پذیرش است، در اثر دیپلماسی هوشمندانه دولت نهم اکنون فروریخته است. بازآرایی گروه ۶ برمبنای اصول سابق دیگر ممکن نیست. تئاتر اتفاق و اجماع را می توان همچنان ادامه داد اما تبلیغات تا ابد نمی تواند جایگزین دیپلماسی باشد و خلل های آن را بپوشاند.

وظیفه نظارتی مجلس در بودجه
روزنامه اعتمادملی با عنوان: تنها امیدواریم نوشته است:
اقدام رئیس و هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در توافقی پنهانی با دولت برای تصویب کلی برنامه بودجه سال ٨۷ در نوع خود کم نظیر و بی سابقه است.دولت نهم پس از انحلال دائمی سازمان مدیریت و برنامه ریزی، به سمتی رفت که می توان از عصر قاجار به این سو آن را منحصر به فرد تلقی نمود.
در این فرمول جدید دولت پس از توافق با رئیس و اعضای هیات رئیسه و نمایندگان متنفذ مجلس، ضمن دور زدن نمایندگان مردم، به صورت کلی و به دور از بحث های کارشناسی و ارزیابی های فنی، بودجه را به تصویب می رساند. در این مدل مجلس به وزرا سهم هر وزارتخانه را ارائه می دهد. این روش که می تواند شائبه پیش بینی برخی تحولات آتی را به ذهن متبادر سازد، شبیه الگویی است که ناصرالدین شاه پس از سفر دوم خود به اروپا و در نتیجه اصلاحات میرزاحسین خان سپهسالار در تشکیل هیات دولت فرمایشی انجام داد. مهم ترین اشکال این روش، حذف نهاد نظارت و وظیفه ذاتی نمایندگی نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر درآمد دولت است. بیش از ٨۵ درصد اقتصاد ایران دولتی است.
در دو سال اخیر دولت بیش از ۱۲۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است. این رقم توان برابری با مجموع درآمدهای نفتی ایران از زمان کشف نفت تا دوران حاضر را دارد. دولت نهم ضمن آنکه نمی خواهد گزارش روشنی از چگونگی مصرف این حجم عظیم درآمدی را به جامعه ارائه دهد، در یک فرافکنی آشکار تلاش نموده دولتمردان و نهادهای حکومتی سابق را در انجام وظایف خود ناتوان جلوه دهد. فارغ از این رفتار نامطلوب، مجلس به عنوان قوه مقننه وظیفه ذاتی نظارت خود بر چگونگی عملکرد قوه مجریه را از دست می دهد.
از سوی دیگر بسیاری از متفکران ، بزرگ ترین مشکل عدم نیل ایران به دموکراسی و استقرار و نهادینه شدن نهادهای مدنی را بزرگ بودن نهاد دولت می دانند. آنها عدم وابستگی دولت در ایران به درآمدهای مردمی و فقدان تغذیه از سوی مالیات ها و حمایت های مردمی را مهم ترین مشکل روحی دولت های ایران پس از مشروطه در تمرکز بر روش های اقتدارگرایانه دانسته اند.دولت ها در ایران تنها در پاره ای ایام به تناسب احوالات شخصیه صاحب منصبان، خود را صاحب اختیار خلایق می دانسته اند، زیرا خاصیت فرجامین قدرت مسلط و پول فراوان طبایع آدمی را تغییر می دهد. از میرزا قائم مقام تا میرزا تقی خان امیرکبیر، دکتر محمد مصدق و دوران اول انقلاب تا عصر اصلاحات را شاید بتوان تنها گریزگاه های تنفسی محدود پاسخگویی دولت در شکل عام آن دانست. این ازشوربختی نهاد دموکراسی در ایران است که دولت ها هیچ نیازی به پشتیبانی و حمایت مردم ندارند، برعکس این مردم ایران بوده اند که همواره چشم شان به دست دولت دوخته شده است. این تصمیم دولت و مجلس برای هر دلیلی که اتخاذ شده باشد، به نظر می رسد مرگ نهال دموکراسی خواهی حقیقی در ایران را در پی خواهد داشت.از امروز تنها باید دعا کرد که وزرا در تخصیص و مصرف درآمدهای بی شمار و بی حساب نفتی عقل و دل نگه دارند و از طریق انصاف و عدالت و خردورزی عدول نکنند.
اما سالیان درازی است دنیا دیگر با امیدهای واهی اداره نمی شود. نهادهای قدرتمند حقوقی و اداری بر درآمدها و مصارف دولت ها نظارت می کنند، آسیب ها و اشکالات را انذار می دهند و لزوما از آنجا که برآمده از خرد جمعی هستند بهترین روش ها و کارکردها را پیشنهاد می دهند.حال در مجموع رفتارهای خرق عادت دولت نهم، گامی به پس می نهیم، هرچند امیدواریم منجر به دوگامی به پیش شود. تنها امیدواریم.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست