روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۵ آبان ۱٣٨۶ -
۱۶ نوامبر ۲۰۰۷
کابوس محافل سیاسی غرب از گزارش البرادعی
شانتاژ محافل سیاسی غرب
توفیق جدی برای دیپلماسی ایران
گسترش مناسبات با چین
چشم غزال رغبت صیادی آورد
همه راهها به ادبیات ختم می شود
توقیف مارکز
روزنامه کیهان درستون نکته به قلم مدیر مسئول خود حسین شریعتمداری با عنوان کابوس گزارش نوشت:
ساعاتی قبل از موعد تسلیم گزارش البرادعی به اعضای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین، رسانه ها و محافل سیاسی غرب که از آخرین گزارش مدیرکل آژانس درباره فعالیت هسته ای ایران به شدت عصبانی هستند، با این گمانه که گزارش نوامبر البرادعی بخش دیگری از پرسش های باقیمانده آژانس از ایران را تمام شده و یا گفت وگو درباره این پرسش ها را در حال پیشرفت اعلام کند، دست به شانتاژ گسترده ای زده و با پیش کشیدن مسائلی که مطابق مدالیته ـ چارچوب ـ توافق شده میان ایران و آژانس، بحث درباره آن بیرون از دستور کار اجلاس نوامبر آژانس است، سعی دارند پیشاپیش، گزارش البرادعی را مخدوش و یا تحت الشعاع قرار دهند.
موضوع اصلی گزارش نوامبر البرادعی به شورای حکام، پاسخ به سوال آژانس درباره سانتریفیوژهای P۱ و P۲ است و آنگونه که از اظهارات بازرسان آژانس بعد از حضور اخیر آنها در تهران ـ آذرماه جاری ـ برمی آید و اسناد ارائه شده از سوی ایران نیز حکایت از آن دارد، آقای البرادعی ناچار است بر اساس اطلاعات و توضیحات مستندی که دریافت کرده است، موضوع سانتریفیوژهای P۱ و P۲ را خاتمه یافته اعلام کند. در همین حال محافل غربی مخصوصاً کانون های آمریکایی و صهیونیستی که می دانند اسناد ارائه شده از سوی ایران به آژانس، کمترین بهانه ای برای ادامه پرسش درباره سانتریفیوژهای مورد اشاره در دستور کار بعدی شورای حکام باقی نمی ماند در اقدامی پیشدستانه روی دو محور تبلیغاتی متمرکز شده اند.
الف: متهم کردن البرادعی به تهیه گزارشی مخدوش و ناکافی از فعالیت هسته ای ایران.
ب: پیش کشیدن موضوع کره اورانیوم فلزی URANIUM METAL SPHERE و این بهانه که وجود نقشه ـ اوزالید ـ ساخت این کره با هدف استفاده از آن در کلاهک هسته ای بوده است و ایران مانع کپی برداری بازرسان آژانس از این سند شده است.
و اما درباره این بهانه ها باید گفت؛
۱ـ اسناد ارائه شده از سوی ایران درباره سانتریفیوژهای P۱ و P۲ به اندازه ای روشن و خالی از ابهام و منطبق با یافته های بازرسان آژانس است که هرگونه تردید درباره صحت اظهارات ایران و یا گزارش احتمالی البرادعی در این خصوص، ناممکن است و نمی تواند غیر از سیاست بازی آمریکا و متحدانش درباره پرونده هسته ای ایران و یافته های قانونی آژانس کمترین توجیهی داشته باشد.
۲ـ جمهوری اسلامی ایران، سند مربوط به کره فلزی اورانیوم یعنی اوزالید مربوطه ـ BLUEPRINTـ را مدتها قبل به بازرسان آژانس نشان داده ولی ارائه یک کپی از سند یاد شده با مصوبه مجلس مبنی بر توقف اجرای داوطلبانه مفاد پروتکل الحاقی از سوی ایران، در تناقض بود، اگرچه اخبار موثق حکایت از آن دارد که هفته گذشته معاون بین الملل سازمان انرژی اتمی ایران کپی سند مورد اشاره را در وین به آژانس بین المللی انرژی اتمی تحویل داده است.
٣ـ نگرانی ـ بخوانید اضطراب و دستپاچگی ـ آمریکا و متحدانش از گزارش نوامبر البرادعی به علت آن است که اگر مدیرکل آژانس موضوع سانتریفیوژهای P۱ و P۲ را تمام شده اعلام کندـ که چاره ای جز آن نداردـ این گزارش با توجه به گزارش قبلی البرادعی که در آن موضوع منشأ آلودگی در یکی از تاسیسات هسته ای ایران را نیز خارجی اعلام کرده و پرسش درباره پلوتونیوم آزمایشگاهی ـ Pilot ـ را هم تمام شده دانسته بود، دیگر اولا؛ کمترین بهانه قانونی برای باقی ماندن پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل وجود نخواهد داشت، ثانیاً؛ نظر مستند و مستدل ایران مبنی بر غیرقانونی بودن ارسال پرونده به شورای امنیت به اثبات خواهد رسید. ثالثاً؛ صدور قطعنامه سوم علیه ایران کمترین توجیه قانونی نخواهد داشت رابعاً؛ تمامی تبلیغات سوء غرب درباره غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران نقش بر آب می شود و خامساً؛ بایستی پرونده هسته ای ایران به آژانس بازگشته و در آنجا نیز مختومه اعلام شود و این، یعنی کابوس وحشتناکی برای آمریکا و متحدانش که بخش قابل توجهی از عملیات و تبلیغات کینه توزانه خود علیه ایران اسلامی را بر بهانه غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان، متمرکز کرده اند.
یک توفیق جدی
روزنامه همشهری نیز در ستون یادداشت روز با عنوان: توفیق دیپلماسی هسته ای نوشته است:
گزارش مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی که در آن صراحتاً به ابهامات مطرح شده در گزارش های پیشین پاسخ داده است یک توفیق جدی برای دیپلماسی هسته ای کشورمان به شمار می آید.
این گزارش که امروز رسماً منتشر می شود دستمایه شورای حکام آژانس و همچنین به عنوان یک سند در مباحث آتی شورای امنیت سازمان ملل تلقی خواهد شد. بر این مبنا موارد زیر قابل توجه است:
۱ ـ پرونده هسته ای ایران و البته هر کشور دیگری، یک موضوع فنی و حقوقی است اما آمریکایی ها در این چند ساله همواره تلاش داشته اند با سیاسی کردن آن دامنه مباحث را گسترده تر سازند و از این طریق حساسیت ها را بالا برده، ریسک حل مسئله را افزایش داده، امکان ورود مراجع فنی و حتی مرجعیت آنان را به حداقل برسانند.
۲ ـ آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان یکی از نهادهای وابسته به سازمان ملل، تنها مرجع رسمی رسیدگی به موضوعات هسته ای کشورها در چارچوب اساسنامه و پادمان خود دانسته می شود. ازاین رو تهران بارها اعلام کرده است، خلع ید از این سازمان، ناکارآمدی آن و بی توجهی به سازوکارهای بین المللی را به دنبال دارد.
٣ ـ ایران، امروز کشوری است که مرزهای دانش در حیطه های مختلف و ازجمله دانش هسته ای را درنوردیده و به یکی از مولفه های اصلی قدرت یعنی قدرت علمی دست یافته است. این، نکته اصلی مخالفت قدرت هاست.
۴ ـ نقطه کلیدی مباحث باید انحراف یا عدم انحراف از مقاصد صلح آمیز باشد اما دولت واشنگتن به دلیل خصومت های تاریخی خود با جمهوری اسلامی ایران، همواره مباحث انحرافی نظیر غنی سازی و میزان آن و حتی اصل دانش هسته ای را در جریان های دیپلماتیک و رسانه ای پرقدرت خود می دمد. چنانچه مراجع رسمی این کلید را دریابند ـ که گزارش یاد شده نمونه ای از آن است ـ مسئله به سهولت حل می شود.
۵ ـ یکی از نقاط قوت مسئولان کشورمان در مواجهه با رقبای خود، استفاده از ادبیات حقوق بین الملل و ظرفیت آن بوده است. تهران هیچ گاه از آن چه در اساسنامه آژانس و پادمان برای اعضا شمرده شده است (حقوق) مطالبه بیشتری نداشته است اما متقابلاً و با هدف اعتمادسازی، همکاری هایی بیشتر از وظایف مصرح در پیمان را پذیرفته است. حتی در دوره ای تنها عضو آژانس بود که به صورت داوطلبانه به اجرای پروتکل الحاقی مبادرت نمود. اما این همکاری ها، قدر دانسته نشد و قدرت ها آشکارا از عدم تباین منطقی حقوق و وظایف سخن گفتند.
۶ ـ اوج و فرود پرونده هسته ای کشورمان نشان داد این توفیقات در سایه عوامل متعددی رخ نموده است که بازخوانی و تأکید بر آنها رمز تداوم توفیق خواهد بود: خواست و اراده عمومی ملت، ایستادگی جدی مردم بر این حق، اتحاد مسئولان کشور و همراهی احزاب و گروه هایی که حتی ممکن است در سایر امور داخلی با یکدیگر رقابت داشته باشند اما در موضوعات ملی کاملا یکدست ظاهر می شوند، اتخاذ راهبرد مقاومت همراه با تدبیر که متضمن عقب نشینی کردن از حق ملت در عین استفاده از ظرفیت دیپلماسی و خودداری از روش های غیرعاقلانه و تحریک آمیز است، سطح استراتژیک تصمیم گیری (شورای عالی امنیت ملی با هدایت رهبر معظم انقلاب) و تلاش های ستودنی دولت نهم.
۷ ـ طرح اقدام، مسیری سریع در پیشرفت مذاکرات و پاسخ به ابهامات آژانس بود و توانست به مثابه راه برون رفت از دور مذاکره ـ ابهام به شمار آید.
٨ ـ اگرچه بهانه جویان همچنان می توانند به عدم پایبندی ایران به تکالیفی دست یازند که در قطعنامه ۷۴۷۱ مبنی بر تعلیق غنی سازی آمده است، اما تصریحاتی که آقای برادعی در گزارش های اخیر خود ازجمله حل شدن موضوعات مناقشه برانگیز سانتریفیوژهای P۱ و P۲ پلوتونیوم، همکاری با بازرسی های سرزده، اقرار به عدم مشاهده هیچگونه انحراف از مقاصد صلح آمیز و…آورده است. منطقا باید پرونده را از نیویورک به وین بازگرداند.
بازتاب سفر به ایران
روزنامه رسالت هم در صفحه سیاسی اش طی یادداشتی با عنوان پکن و مسئله هسته ای ایران نوشته است: سفر وزیر امور خارجه چین به جمهوری اسلامی ایران و دیدار وی با مقامات سیاسی کشورمان از ابعاد مختلفی قابل تامل است. این سفرحدود دو هفته پس از دیدار سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه از تهران صورت گرفته است. طی هفته های اخیر ایران به کانون تحولات دیپلماتیک در نظام بین الملل تبدیل شده است. تهران به عنوان اصلی ترین نقطه تاثیرگذار درمعادلات ژنواستراتژیک خاورمیانه مورد توجه بسیاری از قدرتهای جهانی از جمله چین و روسیه قرار گرفته است. عقب نشینی واشنگتن از مواضع خصمانه خود علیه ایران اسلامی و اظهارات کاندولیزارایس مبنی بر تمایل آمریکا جهت گفتگو با تهران نشان دهنده موفقیت دستگاه دیپلماسی کشور در دفع تهدیدات خارجی و کسب فرصتها در جهان امروز است. سفر وزیر امور خارجه چین به ایران به طور ماهوی و کلی فرصت زا بوده است. در خصوص مناسبات پکن و تهران می توان به سه نکته مهم اشاره کرد:
۱ـ نسل چهارم کمونیستهای چین طی روزهای اخیر از سوی کاخ سفید تحت فشار قرار گرفته اند. هوجین تائو و همراهانش اخیراً شاهد تلاش کنگره آمریکا جهت استقلال تایوان در سازمان ملل متحد بوده اند. همچنین وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز صراحتاً از فروش تسلیحات نظامی به تایوان خبر داده است. این درحالیست که رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا در سفر اخیر خود به پکن سعی نمود روابط دوجانبه کاخ سفید و چین را طبیعی و دوستانه جلوه دهد. نگاه کلی آمریکا نسبت به چین تهدید محور است. پکن باید این حقیقت را به صورتی کامل و همه جانبه درک نماید. حضور موثر چین درمعادلات سیاسی و اقتصادی جهان برای واشنگتن حکم چالشی پایدار را دارد. تحدید قدرت پکن و مسکو از مهم ترین اهداف سیاست خارجی آمریکا محسوب می شود که از سوی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا مورد پذیرش قرار گرفته است. از این رو همراهی چین و آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد توجیهی عقلانی و سیاسی ندارد. نظام بین الملل طی سالهای اخیر انتظارات گسترده ای از پکن داشته است. مهم ترین این انتظارات ایستادگی چین در برابر سیاستهای آمریکا بوده است. از این رو مقامات چینی باید نسبت به واقعیات جهان امروز و انتظارات فراگیری که از آنها وجود دارد توجهی اساسی داشته باشند.
۲ـ شورای امنیتی که آمریکا و کشورهای وابسته به جریان سلطه مانند انگلستان و فرانسه در آن قرار دارند مجموعه ای کوچک و محکوم به زوال است. مطالبه ملتها ودولتهای آگاه جهان در خصوص حذف حق وتو روز به روز افزایش می یابد. در چنین شرایطی پکن و مسکو باید خود را از جریان سلطه جدا نمایند. به عبارت دیگر، چین و روسیه نباید خود را در جبهه ای تعریف نمایند که آمریکا و غرب آن را هدایت می کنند. مشارکت این دو کشور غیرغربی در شرارتهای آمریکا به هیچ عنوان از سوی جامعه جهانی قابل توجیه نیست. اختلافات آمریکا و دیگر کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص جمهوری اسلامی ایران روز به روز افزایش می یابد. انزوای آمریکا در میان دیگر کشورهای ۱+۵ مهر تائیدی بر قدرت روزافزون ایران اسلامی محسوب می شود. از این رو پکن باید به عنوان قدرتی مستقل از آمریکا و اروپا نقش مورد انتظار خود را در شورای امنیت سازمان ملل متحد ایفا نماید.
٣ـ وزیر امورخارجه چین در تازه ترین اظهارات خود از حق ایران مبنی بر دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای دفاع نموده است. این اظهارنظر و موارد مشابه آن نباید تنها جنبه گفتاری داشته باشد. طی سالهای اخیر شاهد هستیم که میان گفتار و رفتار کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص پرونده هسته ای ایران فاصله بسیار زیادی وجود دارد. دولت و ملت ایران دستیابی به انرژی هسته ای را حق مسلم خود دانسته و در راه دستیابی به این فناوری مهم گامهای موثری برداشته اند. از این رو سنگ اندازیهای غرب و آمریکا در این میان اهمیتی ندارد. چین باید در صحنه عمل و در نشستهای متعدد کشورهای ۱+۵ و شورای امنیت سازمان ملل متحد بر حقیقتی که نسبت به آن اذعان داشته پافشاری نماید.
ترس و همبستگی جمعی
روزنامه صدای عدالت یادداشتی به قلم مسعود بهنود را با عنوان اگر جنگ شد چنین درج کرده است:
آقای شمس الواعظین روزنامه نگاری جدی و کارشناس است. کلمات را به دقت ارزیابی و انتخاب می کند، از همین روست که سخن وی وقتی که می گوید احمدی نژاد مسئول ضربه ای است اگر به ایران وارد شود، از شدت صحت و صراحت، به قاعده جا باز نمی گذارد برای گفتگو، اما قصد دارم با بخشی از آن درگیر شوم و یا بهتر که بخشی از آن را بشکافم، که شاعر بیدر کجا نشسته اسماعیل خوئی می گوید: چشم غزال رغبت صیادی آورد. فضایی که آقای شمس و مرا که پیش از این هرگز احتمالی برای حمله نظامی به کشور نمی دادیم نگران می دارد، فضایی است که نخبگان جهان را از پیش بینی فردا به حذر می دارد، تنها پاورقی نویسانند که به تعبیر نیمچه معلقی می زنند و دمی می تکانند. فضایی است که کسی، مگر آقای احمدی نژاد نمی تواند حیثیت گرو گذارد که حمله ای صورت نمی گیرد، که او نیز می گوید، و می گوید کسی از شرایط ویژه حرف نزند اما همان زمان برای هر کار خود از حساسیت زمان محملی می تراشد، از سهمیه بندی بنزین بگیر تا… تا این فضا ترسیم شده باشد و گفته شده باشدکه چرا بعضی می ترسند و چرا ترس آنها به مراتب برای جامعه و مردمانش شریف ترست تا نترسی این کلام شفاف و بی وسوسه را بخوانید در فضیلت ترس، گسیختگی های ملی، اجتماعی و فرهنگردی در عرصه سیاست، به ماجراجویی ختم می شود. هم نظام سیاسی و هم مخالفین اش، سیاست را به ماجراجویی تنزل می دهند. در فضای گسیخته، صدا به صدا نمی رسد، کسی شنوای سخن دیگری نیست. عرصه عمومی به مرگ خود نزدیک می شود و تنازع میان باندهای سیاسی فضیلت سیاسی را نابود می کند. در چنین شرایطی است که دن کیشوتهای سیاسی جلوه گری می کنند، نمونه های سیاست دن کیشوت واررا طی این چهار پنج سال گذشته از نواحی گوناگون مشاهده می کنیم. مخاطرات خارجی اینک زمینه ای است برای بروز و ظهور گسیختگی های درونی.
شایسته است که از این همه بترسیم، اما قدرت رسانه، و پول نفت، دو بلای بزرگ اند که مانع از ترس ما از این همه عوامل ترس آفرین شده اند. اگر مجالی برای گفتگوی آزاد به روال هابرماسی کلمه نیست، ترس همگانی نیز خود می تواند مولد فضیلت باشد. در فضای ترس همگانی، تمایلات نوع دوستانه امکانی برای رشد پیدا می کنند. در فضای ترس از دیگری است که وادار می شویم دیگری را ببینیم و با دیدن دیگری، برای لحظه ای خود را فراموش کنیم و پروای دیگری یابیم. ترس می تواند زمینه ای برای همبستگی جمعی، در گروههای مختلف اجتماعی ایجاد کند. ترس می تواند زمینه ای مشترک برای فراخوانی خاطرات امیدبخش بیافریند. به این ترتیب، ترس هابزی می تواند به جای قرارداد منتهی به لویاتان، به دولت هگلی ختم شود. غنقل از دکتر غلامرضا کاشیف به گمانم بهتر از این نمی توان صحنه را توصیف کرد. پس عجیب نیست اگر با پذیرش مفتخرانه فضیلت ترس، و اشاره به آن چه آقای شمس گفت پیشنهاد کنم که به این میدان درآئیم که آیا این تنها محمود احمدی نژادست که مسئولیت آن ضربه با اوست؟ تا این سوال مطرح می شود باید راه یک سوءاستفاده و سفسطه را بست که بگویند عجب پس اگر به ایران حمله شود جورج بوش و آمریکاییها تقصیری ندارند از نظر شما، هاهاهاها پاسخ این است که آنها مقصرند و مردم آمریکا و جهان هم جواب کف دستشان خواهد نهاد، در این میان ممکن است نفت هم به پیش بینی دستگاه تبلیغاتی جنگ غدر ایران و در آمریکاف به دویست دلار برسد و کسانی متضرر شوند حتی سرما بخورند. از بی سوختی، ممکن است این کار موجد چنان شکستی برای نوجمهوری خواهان شود که جنگ ویتنام شد. ممکن است حتی آن یازده هزار موشک هم مهلت پیدا کنند که به سوی هدفها شلیک شوند، اصلاً چرا راه دور برویم گیرم همان شود که جورج بوش در پینگ پونگ لفظی وحشت بر زبان آورد، یعنی جنگ جهانی سوم شود. شاید این بار در تاریخ بنویسند که نه هیتلر و موسولینی، نه زیاده خواهی اتریش و صربستان، نه معادلات اقتصادی عاملگیر، نه کشتار یهودیان بلکه مسأله ایران باعث جنگ شد. گیرم نویسندگان شیطان صفت بنویسند به علت تمایل جمهوری اسلامی و روحانیون شیعه برای قدرت گیری، و منصفها بنویسند. ظلم و نادیده گرفتن حق مسلم ایرانیان به داشتن فناوری هسته ای باعث آمد. راستی چه فرق دارد برای غ…ف در این گمان هرکس می تواند نام خود یا اسم عزیزی را بنویسید، پس با فرض این که نظم جهان منحط است و طرح مزیت نسبی آمریکاییها ظالمانه و عامل ماجراست و جهانگردانی ایالات متحده موجب این همه اینهاست، اما باز چون به هرحال راهی است که با اختیار در آن می توان پا نهاد یا ننهاد، سوال این که آیا احمدی نژاد تنها مسبب ضربه است جا دارد و جای تأمل دارد. یک بار و به همین نزدیکی ـ سی سال پیش که در عمر ملتها لمحه ای بیش نیست ـ ماجرائی شکل گرفت که مانند هم امروز انتهایش از پیش قابل تصور بود. بهای نفت فزونی گرفت و شاه سابق آن را برای انجام آرزوهای خود مهیا دید و به گفته کارشناسان توجهی نکرد که این موجود ناشناخته و موذی یعنی تورم را معنا کردند، آنهایی که وحشت از افزایش نقدینگی در دلشان افتاد، و بیماری هلندی اقتصاد را می دانستند چیست. در آن زمان کشور به ظاهر اوج گرفته بود و اگر امروز آقای محمود احمدی نژاد با اغراق می گوید، یکی از سران کشورهای آسیای جنوب شرقی آمده بود تا پیت خود راد ر صف ما بگذارد. چون بزرگی را در ناسیه ما دیده است، درسالهای پنجاه اینها وهم نبود؛؛ بزرگترین کشورها شاه را برای سه سال بعد دعوت کرده بودند و دفتر او برای بزرگان عالم به سه سال بعد وقت داده بود. فرودگاه تهران نه ما نند امروز خلوت از دیدار سران بلکه محل و میعاد ملاقات روز به روز سران معتبر جهان بود. دلالان نوشته شده که گاهی از بی جایی و پر بودن هتلها در مسجدی خوابیدند. خلاصه عالمی درگیر بود تا غفلتی بسازد که ساخت. امروز عالمی درگیر نیست و بیشتر خواب و خیال اسکورت ندیده هاست. اما در همان شرایط مقصر بودند کسانی که دانستند ومانند مهندس مژلو میان نرفتند بگویند نمی خواهیم مقام را و نمی کنیم. نرفتند استعفا بدهند. چنان که مطمئن باید بود که در آینده سوال خواهد شد از کسی مانند آقای م که معلوم است می خواهند او را به زودی برکنار کنند، اما دل نمی کند. از او من مسبب نبودم پذیرفته نخواه بود اما از علی لاریجانی چرا چنان که در آن روزهای آخر رژیم پادشاهی وقتی ارتشبد جم حاضر نشد مسئولیت تشکیلاتی به هم پاشیده را بپذیرد که ناگزیر می شد هم مردم را بزند و هم خود را، ارزش دارد. مثل رضا قطبی که با رسیدن تانکهای نظامی به تپه جام جم سازمانی را که ساخته بود رها کرد و حاضر نشد با حکومت نظامی کار کند، معتقدم حتی عمل هوشنگ انصاری مدیرعامل شرکت نفت وقت وقتی دید شاه دارد همه را قربانی می کند بی فایده و در روزهای آخر، و به او کلک زد و گریخت از صحنه، ارزشمندتر از کار ارتشبد وفادار و بی خیر نصیری بود که به اشاره، عکس جهت شاه آمد، و اعدام شد. اولی دست کم کسانی را با کار خود، از شرایط باخبر کرد. مسئولیت دارند. کسانی که به هرترتیب به هرحال عنوان نمایندگی مجلس را به دوش می کشند و همین پریروز به توافقهای پشت پرده این و آن تن نهاده اند که برای نخستین بار بعد از مشروطیت اختیار بودجه ونظارتش را از مجلس دایر بگیرند. مجلس که در فترت نیست. آقای الهام که وظیفه سخنگویی و مقابله با هاشمی رفسنجانی به عهده وی و همسرش نهاده شده، مسئول است وقتی که در مقابل کسی که هم اطلاع و هم سابقه و هم اهلیتش در دلسوزی برای جمهوری اسلامی بیشتر است، به همین نسبت هم مسئولیتش در خطاهای رخ داده در سال های گذشته ـ می ایستد و می گوید شرایط مملکت عادی عادی است و هیچ هم ویژه نیست، لابد به این خیال که چون درس حقوق می داند فردا روز ادعا خواهد کرد که من باتوجه به این که پست کار می کرد و برق در لامپها بود و آب در لوله ها و بچه ها صبح به مدرسه رفتند حق داشتم بگویم اوضاع عادی است، از چیز دیگری خبر نداشتم.همان استدلالها که در دادگاههای بعد از انقلاب به زبان می آمد و به راستی هم کسی را خبری نبود. همه نگران از دست دادن شغلشان بودند. به مصیبتها اگر نمی اندیشیم، زمان آن است که به مسببها نگاه کنیم و نگاه کنند و بپذیرند که چشمانی منتظر سوال است، بار دیگر نوشته دکتر کاشی را درباره گسیختگیهای ملی باید خواند.
در میان سرمقاله ها
روزنامه اعتماد ملی در ستون یومیه اش با عنوان همه راهها به ادبیات ختم می شود! نوشته است: در میان سرمقاله ها و یادداشت های روزنامه های دیروز (چهارشنبه) صبح تهران دو محور بیش از بقیه مورد توجه قرار گرفتند؛ تغییر لحن دیپلماتیک آمریکا در قبال ایران و گفتمان رسمی در دولت نهم. روزنامه های قدس ، رسالت و کیهان در یادداشت های دیروز خود به تغییر موضع آمریکا در قبال ایران اشاره کردند و آن را ناشی از تغییر فضای داخلی آمریکا و جایگاه محکم ایران در سیاست خارجی دانستند. در سرمقاله رسالت با اشاره به سخنان اخیر کاندولیزارایس آورده شد: جمهوری اسلامی ایران در فضای آکنده از فرصت های متنوع و گوناگون به حیات پویای خود ادامه می دهد. آنچه در این میان اصالت دارد، استیصال واشنگتن است. این استیصال طی دهه های اخیر به اندازه ای پررنگ شده است که کاندولیزارایس ملکه جنگ عراق به تغییر ادبیات آمریکا درخصوص ایران روی آورده است. کیهان نیز در این باره در مطلبی با عنوان پله ها یکی یکی فرو ریخت نوشت: اگر چه فشار مافیای اقتصادی سیاسی صهیونیسم بین الملل بر کشورها رو به گسترش است اما قابل فهم است که چرا کشورهای بسیاری ترجیح داده اند خود را از اتوبوس ترمزبریده و رو به سقوط سیاست آمریکا کنار بکشند. نباید در برخی اظهارات تبلیغاتی و رسانه ای که تداعی همسویی می کند توقف کرد. واقعیت این است که تقریباً هیچ کشوری ـ چه از ارتجاعیون عرب و چه برخی کشورهای غربی ـ آنجا که کار تقابل و درگیری مثلاً بر سر ایران یا مناطق دیگر جدی می شوند، دیگر حاضر نیستند وارد گود شوند و هزینه بپردازند. این روند رو به تشدید و تصاعد است. قدس نیز با نگاهی متنفاوت به همین موضوع پرداخت. اما سیدمحمود میرلوحی (معاون حقوقی وزارت کشور دردوره اصلاحات) در روزنامه همبستگی با اشاره ای اجمالی به سخنان اخیر رئیس جمهور در تشبیه مخالفان خود به لزوم بازنگری در ادبیات رسمی دولت اشاره کرد و نوشت: برخی رسانه ها مطلبی را به رئیس جمهور نسبت دادند و گفته شد که ایشان در یکی از دیدارهای سفر، مخالفان خود را با استهزا و تخفیف خطاب کردند… حال که کار به اینجا کشیده و گفتمان رسمی کشور سیر قهقرایی به خود گرفته، بد نیست اهل فضل و قلم و به ویژه فرهنگستان ادب فارسی پژوهشی را درباب عملکرد دولت های مختلف درزمینه ترویج فرهنگ و ادب فارسی سفارش دهند و نتیجه را به اطلاع افکار عمومی برسانند… در دولت نهم گفتمان حقوقی جامعه تضعیف و واژه های کوچه بازاری و خواست و اراده و معیارهای فردی جایگزین شده و در مکاتبات رسمی کمتر به قوانین استناد می شود… روزنامه دولتی ایران نیز به روند رسیدگی به پرونده جاسوسی هسته ای پرداخت و اهمال و مماشات در روند رسیدگی به پرونده جاسوس هسته ای را منافی با منطق حکومت دانست. جمهوری اسلامی به تلاش های رژیم صهیونیستی برای اثرگذاری بر پرونده فعالیت های هسته ای ایران نگاهی انداخت و سیاست روز هم رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به دلیل اظهارنظر درباره شرایط ویژه در کشور زیرسوال برد.
توقیف مارکز
روزنامه اعتماد از لغو مجوز چاپ دوم آخرین رمان مارکز که در ایران با عنوان خاطره دلبرکان غمگین من منتشر شده بود، گزارشی داده که در آن چنین آمده است: بعداز اعتراض هایی مبنی بر غیراخلاقی بودن آخرین رمان مارکز و ارائه تصویر جلد ترجمه انگلیسی این کتاب توسط یک سایت اینترنتی، مجوز چاپ دوم کتاب خاطره دلبرکان غمگین من لغو شد.
محمدحسین صفارهرندی وزیر ارشاد با بیان اینکه انتشار این کتاب براثر یک غفلت صورت گرفته، از برکناری عامل اجازه دهنده انتشار آن خبر داد. وی با بیان اینکه در میان ۵۰ هزار کتابی که سالانه منتشر می شود، ممکن است از این اتفاقات نیز رخ دهد، از تلاش این نهاد برای کاهش اشتباهاتی از این دست در آینده خبر داد. صفارهرندی که در حاشیه آخرین روزنمایشگاه مطبوعات صحبت می کرد همچنین اعلام کرد: ناشری که این کتاب را با علم به محتویات آن عرضه کرده است نیز باید پاسخگو باشد. اعتراض به انتشار آخرین رمان مارکز در ایران، از خبر کوتاهی آغاز شد که چندی قبل در روزنامه جمهوری اسلامی انتشار یافت. پس از این اقدام، سایت تابناک در خبری مفصل، انتشار این کتاب را رسوایی تازه وزارت ارشاد خواند. این سایت با انتشار تصویری محو شده از طرح جلد ترجمه انگلیسی این کتاب مارکز، عنوان فارسی آن را نادرست خوانده بود. نویسنده این خبر اعتقاد داشت که خاطره دلبرکان غمگین من عنوانی نادرست برای کتاب مارکز است و به جای دلبرکان باید از روسپی استفاده می شد که برای دریافت مجوز از آن استفاده نشده است. در بخشی دیگر از این خبر به داستان کتاب مارکز پرداخته شده بود. انتشار این خبر، روز بعد توسط برخی روزنامه ها سبب شد تا وزارت ارشاد به طور جدی تری ماجرا را پی گیرد، چنانچه به گفته ناشر خاطره دلبرکان غمگین من مجوزانتشار چاپ دوم این کتاب لغو شد. وی همچنین از تمام شدن چاپ اول این کتاب طی سه هفته گذشته خبر داد. در بخشی از خبر سایت تابناک، ارائه مجوز چاپ این کتاب در راستای سیاست های جدید در نگاه به آمریکای لاتین عنوان شده و آمده بود که به دلیل رفاقت دیرینه فیدل کاسترو با مارکز، مجوز انتشار رمان وی توسط وزارت ارشاد انجام شده است. نویسنده این خبر معتقد است که وزارت ارشاد دولت نهم در ارائه مجوز نشر بدون سانسور به رمانی با محتوای غیراخلاقی، حتی موجب شگفتی همراه با استقبال رسانه های بیگانه شده است. یکی از افراد مرتبط با انتشار آخرین رمان مارکز لغو مجوز چاپ دوم این کتاب را ناشی از جوسازی و حاشیه سازی برخی از روزنامه ها دانست و عنوان کرد اعتراض برخی که خود داعیه نگاه معتدل به ممیزی کتاب را دارند، مسأله را بیش از آنکه باید حساس کرد تا جایی که وزارت ارشاد ناچار به واکنش شد. رمان خاطره دلبرکان غمگین من که آن را می توان آخرین نوشته گابریل گارسیا مارکز (برنده نوبل ادبی ۱۹٨۲ برای رمان صدسال تنهایی دانست، در سال ۲۰۰۴ انتشار یافته است. این رمان که ترجمه فارسی آن توسط انتشارات نیلوفر و به ترجمه کاوه میرعباسی منتشر شده است، داستان خاطرات پیرمردی است که پس از برخورد با یک دختر ۱۴ ساله در شب تولد نود سالگی اش، به تفکر تازه یی از زندگی می رسد که با گذشته اش تفاوت بسیاری دارد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|