Iran: The Dream Of a Democracy
ایران، رویای دمکراسی فیلم مستند ۵۲ دقیقه ای از جمشید گلمکانی
هستی - لندن
•
فیلم با صحنه هایی از خیابان های تهران شروع میشود. آمد ورفت عادی مردم و پوسترهای اهل عمائم در بلندترین جایگاه، در بالاسر ملت، مقابل دید تماشاگران، نشانگر دوران حکومت جمهوری اسلامی است و پائیدن مردم ازبالاسر کشور، با چشم های حریص و خوفناک
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۶ آبان ۱٣٨۶ -
۱۷ نوامبر ۲۰۰۷
نگاه و نظر یک تماشاگر:
درنشست ماهانهی کتابخانهی مطالعات ایرانی درلندن، فیلم مستند «ایران، رویای دموکراسی» به نمایش درآمد که گوشه های جالبی ازپیامد های انقلاب ایران را در منظر دید تماشاگران قرار میدهد. قبل از آغاز نمایش فیلم جمشید گلمکانی نویسنده و کارگردان و فیلمبردار، در یک سخنرانی فشرده، به مناسبت انتشار کتابش در فرانسه، گوشه هایی از برداشت های تجربی خود دربارهی رفتارهای موذیانهی محافل رسمی و دولتی فرانسه را شرح داد. گلمکانی با نظر انتقادی، شیوه های نا سالم محافل فرانسوی را با خارجیان برای حضار تعریف کرد و با اشاره به تضییقات و فشارهای ارگان های دولتی، آزادی های مدعائی دولت فرانسه را به باد انتقاد گرفت. گلمکانی در وقت گفتگو به پرسش حاضران پاسخ داد. بعد ازآنتراکت دربخش دوم برنامه، نمایش ۵۲ دقیقه ای فیلم " ایران، دررویای دموکراسی" شروع شد.
فیلم با صحنه هایی از خیابان های تهران شروع میشود. آمد ورفت عادی مردم و پوسترهای اهل عمائم دربلندترین جایگاه، دربالاسر ملت، مقابل دید تماشاگران، نشانگر دوران حکومت جمهوری اسلامی است و پائیدن مردم ازبالاسر کشور، با چشم های حریص وخوفناک.
دوربین میچرخد و بازار شلوغی را نشان میدهد که مردم و بیشتر زنان چادری سرگرم خرید و انتخاب جنس هستند.
بعد بیژن حکمت، احسان شریعتی، سعید رضوی فقیه و مهدی سامع و ... ازاعضای فعال اپوزیسیون درتبعید، جلو دوربین قرار میگیرند و با تحلیل مسائل سیاسی ایران هریک نظرات سیاسی خود را با مردم در میان میگذارند .
محور اصلی این فیلم مستند، درفضای آمدن خاتمی و به قدرت نشستن او درمقام ریاست جمهوری ایران شکل گرفته است و گلمکانی، با هوشمندی توانسته با انتخاب صحنه هایی تکان دهنده، که مضمون گسترده ای از اقتدار خفقان مسلط را توضیح میدهد به نمایش بگذارد.
شور وهیجان صادقانه و معصونامهی مردم، به ویژه التهاب جوانان تشنهی اصلاحات، به زمانی که خاتمی نامزدی خود را اعلام کرده، مبین آرزوهای نهفتهی آنان است که کارگردان، اشتیاق و آمال طرفداران اصلاحات را نشان میدهد.
اتاقی در بیمارستان، که حجاریان روی تخت خوابیده و آخوندی با ماسک و لباس پزشکان، بالا سر بیمار با حال تآسف و چشمانی اشکبار، فعال شدن گروه های فشار را خبرمیدهد. حجاریان ترورشده. نوری وزیرکشورکه بعداز چند بار کتک خوردن از سربازان گمنام ولیعصر برکنار وعقب نشینی های سید هم شروع میشود.
راه افتادن قتل های زنجیره ای و مراسم تشییع جنازه مختاری و پوینده و سخنرانی سنجیدهی زنده یاد هوشنگ گلشیری، که به هنگام خاکسپاری درفضای اندوهناک گورستان درمیان خشم مردم با بغض فریاد میکشد و میگوید: «این شیطان است که دوستان ما را خفه کرده!»، فاجعهی خفقان و دار کشیدن فکر و اندیشهی بیداران این سرزمین را روایت میکند. اعتراض دانشجویان و به خون کشیدن اعتصاب های صنفی آنان و حمله به خوابگاه ها که به کشته شدن و زندانی شدن دانشجویان انجامید وآقای خاتمی نتوانست اوباشان حکومتی را به حکم قانون پای میز محاکمه بکشد و کوتاه آمد تا برای حفظ نظام، با ننگینی های خفتبار درآمیزد وبا بدنامی ها بسازد؛ تا وعده های دروغ ش بهانه ای باشد عوامانه! و هکذا اعتراضات انبوه جماعت درخیابانها و فریاد خشم آلود احمد باطبی با صحنه های دلخراش و چهره های خونالود مردمی جان به لب ازظلم و ستم دائمی. جلسه درس یا سخنرانی خامنه ای درپای منبرش، عده ای مطیع و سر به زیر با ایمانی ناب از سرسپردگی که، گوش به اوسپرده اند. اعتراض اپوزیسیون و مجاهدین در پاریس به حضور خاتمی درفرانسه و دیدراش با ژآک شیراک و فریاد مخالفین دربیرون کاخ، مادران داغدیده با عکس فرزندان در دست که نمیدانند جگرگوشه هایشان درکدام یک از لعنت آباد های گسترده درسراسر کشور زیر خاک آرمیده اند.
مصاحبهی مطبوعاتی در پاریس، و سخنان دهن پرکن آقای خاتمی باعنوان گفتگوی تمدن ها و فرهنگ ها در جلسهی یونسکو و بحث نمایندگان مجلس فرانسه و حضور رئیس جمهوری ایران باعبای سفید در نشست اتحادیه صنایع آلمان، و بازهم اعتراض اپوزیسیون که با شعارهای تند علیه خاتمی، ورود خانم شیرین عبادی به پاریس و برگشتن به ایران، استقبال انبوه جماعتی از مشتاقان آزادی ازایشان. یایان دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی .
فیلم به پایان میرسد.
و سخن آخر این که:
کارگردان، تلاش میکند که برای آفریدن فضای حسی، فاجعهی سوگ ته نشین شده دردل های مردم را آشکار کند. بذر بیم و وحشت از داغ و درفش حکومت که دراذهان پاشیده و به بار نشسته را درمنظر دید تماشاگران بگذارد، اما، آن روی سکه: که بنیاد ظلم و کاخ ستم میلرزاند را هم به نمایش میگذارد. بیزاری و نفرت عمومی، ازنکبتِ تقدس های جاهلانه را که حکومت
سال هاست میخواهد زورچپان کند و موهومات را جای دین بنشاند. سنت های بدوی قبایل عرب را، پریشانگوئی های قرون توحش را ؛ به زمانه ای که بشر راهی کهکشان هاست.
افشاگری، پرده گرفتن از ظلم و ستم حکومت ها خمیرمایهی هنرمندانی ست که ازدل جامعه سر کشیده با مردم و سنت های جاری به بارآمده ، این سنت فرهنگی از مشخصه های ذاتی همهی هنرمندان در تمام جامعه های بشری ست. گلمکانی نیز ازاین قاعده مستثنا نیست، همدوش با هم اندیشانش پیش میرود. موفق میشود. ازدردهای لبریز شده و بغض های فرو خوردهی اجتماع بزرگ پرده برمیدارد.
گلمکانی، آسیب پذیری ها را درک کرده، درطول شش سالی که این فیلم را ساخته، در تمامیت فشارها و کشتارها ومانورهای سبعانهی حکومت، مانند: آدم ربائی ها، ترورها وگرداندن جنازه های قربانیان در بالای جرثقیل ها در خیابان ها ومعابرعمومی، با تآمل روی هریک، ذات خشونت عریان را وارسیده، درگزینش سوژه ها با هماهنگی های دقیق حرفه ای مفهوم اصلی و حاصل فکر و اندیشهی خودرا به کارگرفته است. وقتی دوربین درخلوت و جلوت میچرخد او دنبال چشم های نگران و دل پریشی های مردمی ست که درسکوت سنگین حرف میزنند .
شگرد گلمکانی، درانتقال دردها به تماشاگراست و برجسته کردن اندوه پنهانی که درچشم های نگران ملتی فریاد میکشد.
تماشاگر درتمام مدتی که صحنه ها را دنبال میکند، غرق اندوه حوادث، با صمیمیت کارگردان آشنا میشود و احساس مشترک با او را در مییابد.
نعش آن جوانان آویزان دربالای جرثقیل که درخیابان های شهر میچرخد تا اطاعت و تعبد را با
وحشت و هراس بردل ها بنشاند، ترسنامهی محکومیت حکومتی است که ملت بزرگی را زندانی
کرده است.
گلمکانی، دربازآفرینی بیدادگریهای جمهوری اسلامی، گام بلندی برداشته که با گشودن افق های دیگردر ارائهی نمایش تراژدی بزرگ و سوگواری مردم، قابل تآمل است. بجاست که در این باره بیشتر بحث کرد و سخن گفت.
آدرس ایمیل جمشید گلمکانی :
Jamshid Golmakani (horizoncom@wanadoo.fr)
|