روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٨ آبان ۱٣٨۶ -
۱۹ نوامبر ۲۰۰۷
واکنش مطبوعات ایران به گزارش البرادعی
اگر قطعنامه دیگری صادر شود، تجدیدنظر در تعامل با آژانس و اعلام خروج از NPT تنها راهکار عاقلانه نیست؟
نشست آتی شورای حکام و رأی به بازگشت پرونده ایران از نیویورک به وین؟
گزارش البرادعی سند اثبات ادعاهای طرفین!
بعضی قدرتها با گزارش آژانس در برابر آزمون قرار گرفته اند
گذار از سازمان ملل و آژانس دردسرآفرین است
روزنامه های دیروز و پرویز ایران سرمقاله یا مقالات اساسی خود را به گزارش اخیر البرادعی درباره پرونده هسته ای ایران و نتایج گفتگوها و تحقیقات کارشناسی این سازمان اختصاص داده بودند روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش با عنوان: بعد از چهار سال به قلم حسین شریعتمداری مدیر مسئول این نشریه نوشته است:
گزارش اخیر البرادعی که برای ارائه به اجلاس نوامبر شورای حکام تهیه شده است اگرچه خالی از نکات منفی و دوپهلو نیست و در مواردی نیز ـ بنا به عللی که خواهد آمد ـ نشانه هایی از تناقض در آن دیده می شود ولی خروجی گزارش علی رغم تلاش آشکاری که ـ تحت فشار آمریکا و اروپا ـ برای خنثی کردن نکات مثبت آن صورت گرفته، به گونه ای است که شانتاژ ۴ساله آمریکا و متحدانش علیه فعالیت هسته ای ایران را نقش بر آب می کند، البته مشروط به آن که مسئولان هسته ای کشورمان، اولاً؛ به ایستادگی و مقاومت خود در برابر باج خواهی ها و تهدیدهای حریف ادامه دهند، ثانیاً؛ در چرخه رو به پیشرفت فعالیت هسته ای تا رسیدن به خط تولید سوخت هسته ای مورد نیاز کشور در مقیاس صنعتی، کمترین وقفه ای ایجاد نکنند، ثالثاً؛ با تحلیل محتوای گزارش اخیر آژانس در سه بستر حقوقی، فنی و سیاسی و ارائه آن به افکار عمومی جهانیان، ضمن اثبات حقانیت ایران در چالش چهارساله هسته ای، برخوردهای باج خواهانه، غیرقانونی و فریبکارانه آمریکا و متحدانش را به نمایش بگذارند و رابعاً؛ با استناد به ماده ۱۷ اساسنامه آژانس، علیه آمریکا و تروئیکای اروپایی به اتهام ۴ سال سنگ اندازی، مانع تراشی و دروغ بافی در پرونده هسته ای ایران و نقض مفاد NPT در دیوان بین المللی دادگستری اقامه دعوا کنند. و اما، این همه، چرا…؟!
۱ ـ ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل اگرچه غیرقانونی و در تناقض با مادهc۱۲ اساسنامه آژانس بود ولی آمریکا و اروپا برای ارجاع پرونده عمدتاً روی دو محور تکیه داشتند.
الف: آژانس ادعا می کرد که برای راستی آزمایی ـ VERIFICATIONـ اظهارات هسته ای ایران امکان دسترسی کافی به اسناد و بازرسی کامل از تاسیسات اتمی آن را ندارد و از شورای امنیت درخواست اختیاراتی فراتر از مفاد NPT پادمان مربوطه و حتی فراتر از پروتکل الحاقی را داشت.
ب: آژانس ـ باز هم تحت فشار آمریکا و متحدانش ـ نسبت به تاریخچه و مبدأ سانتریفیوژهای P۱ و P۲ ابراز تردید می کرد و با استناد به این که ساخت قطعات سانتریفیوژها در مراکز نظامی صورت پذیرفته است مدعی بود این احتمال وجود دارد که فعالیت هسته ای ایران اهداف نظامی داشته باشد.
و البته بهانه های دیگری نظیر چگونگی بازفراوری پلوتونیوم و منشأ آلودگی اورانیوم غنی شده با درصد بالا نیز مطرح بود.
و اما، در باره بهانه اول، باید گفت، آقای البرادعی در پاراگراف ۴۲ از گزارش اخیر خود تاکید می کند که ایران دسترسی کافی به افراد را فراهم آورده و به موقع سوالات مطرح شده از سوی آژانس را پاسخ داده است و نیز در ارائه توضیحات لازم درباره موضوعات مطرح شده در چارچوب برنامه اقدام ـ MODALITY ـ حرکتی پرشتاب داشته است. بنابراین گزارش البرادعی یکی از دو بهانه اصلی برای ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل را با صراحت برطرف شده اعلام می کند.
درباره بهانه دیگر، یعنی سانتریفیوژهای P۱ و P۲ نیز در پاراگراف ۴۱ گزارش تاکید شده است آژانس به این نتیجه رسیده است که پاسخ های ارائه شده از سوی ایران درباره برنامه گذشته سانتریفیوژهای P۱ و P۲ با یافته های آژانس منطبق بوده است .
۲ ـ با توجه به صراحت گزارش البرادعی درباره تاریخچه و برنامه سانتریفیوژهای P۱ و P۲ و انطباق یافته های آژانس با اظهارات ارائه شده ایران در پاراگراف ۴۱ و همچنین با استناد به پاراگراف ۴۲ گزارش که در آن به صراحت از همکاری ایران در فراهم آوردن زمینه دسترسی آژانس به افراد و اطلاعات مورد نیاز یاد شده است، دو بهانه اصلی برای ارجاع پرونده هسته ای کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل متحد، دیگر وجود خارجی ندارد ـ هرچند که از ابتدا نیز فقط بهانه بود ـ بنابراین دخالت شورای امنیت در پرونده هسته ای ایران فاقد کمترین وجاهت قانونی است و این پرونده اگر نیاز به بررسی داشته باشد ـ که ندارد و دلیل آن را ارائه خواهیم کرد ـ این بررسی باید در آژانس صورت پذیرفته و دنبال شود.گفتنی است که بهانه های فرعی دیگر نظیر منشأ آلودگی اورانیوم غنی شده با درصد بالا و نیز فرآوری پلوتونیوم از رآکتور آزمایشگاهی ـ PILOT ـ دانشگاه تهران در گزارش قبلی البرادعی ـ سپتامبر ۲۰۰٨ ـ تمام شده و پذیرفته شده اعلام گردیده بود.
٣ ـ در پاراگراف ٣۹ گزارش اخیر ـ نوامبر ۲۰۰۷ ـ تاکید شده است که آژانس قادر شده است عدم انحراف مواد اعلام شده هسته ای در ایران را راستی آزمایی کند، ایران دسترسی آژانس به مواد اعلام شده هسته ای را فراهم ساخت و گزارش های حسابرسی لازم در ارتباط با مواد و فعالیت های اعلام شده هسته ای را ارائه داده است همانگونه که ملاحظه می شود، آژانس با صراحت از اشراف خود بر فعالیت هسته ای ایران در نطنز خبر می دهد و از آنجا که به زعم آژانس احتمال انحراف ـ DIVERSION ـ در این بخش از تاسیسات هسته ای وجود دارد، اعلام اشراف آژانس بر این تاسیسات کمترین بهانه ای برای ادعاهای آمریکا و متحدانش درباره احتمال انحراف فعالیت هسته ای ایران به سوی تولید سلاح باقی نمی ماند.
توضیح آن که در ادامه همین پاراگراف ـ ٣۹ ـ به متن یک سند ضمیمه نیز اشاره شده است که براساس آن تمامی خواسته های مورد نیاز آژانس برای اشراف بر فعالیت هسته ای ایران ـ مخصوصا چرخه غنی سازی اورانیوم در نطنز ـ فراهم شده است.
۴ ـ در گزارش مدیرکل آژانس نمونه هایی از تناقض هم به چشم می خورد که گمان می رود با فشار آمریکا و اسرائیل بعد از مشاهده پیش نویس گزارش در آن گنجانیده شده است تا راه برای ادامه جنجال و شانتاژ بسته نباشد، ولی تحلیل محتوای فنی و حقوقی این نمونه های متناقض به وضوح از تحمیلی و غیرحقوقی و فنی بودن آن حکایت می کند. در این باره به ذکر چند نمونه بسنده می شود.
الف؛ در پاراگراف ۴۰ آقای البرادعی از این که ایران علی رغم قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل، فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق درنیاورده است، ابراز نارضایتی می کند و حال آن که با توجه به صراحت پاراگراف های ٣۶، ۴۱، ۴۲ و چند پاراگراف دیگر گزارش یاد شده، بی اساس بودن بهانه های ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت ـ دی ماه۱٣٨۴ /فوریه ۲۰۰۶ ـ به وضوح نشان داده شده است بنابراین وقتی ارجاع پرونده فاقد وجاهت حقوقی و فنی بوده است، صدور قطعنامه علیه ایران نیز مبنای قانونی نداشته است.
ب؛ شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه های ۱۷٣۷ و ۱۷۴۷به مواد ٣۹، ۴۰ و ۴۱ از فصل هفتم منشور ملل متحد استناد کرده است و حال آن که مطابق ماده ٣۹ منشور یاد شده، استناد به فصل هفتم ـ تحریم ها و برخورد نظامی ـ هنگامی است که اسناد و مدارک غیرقابل تردید از تلاش یک کشور عضو سازمان ملل برای نقض صلح و یا تهدید علیه صلح جهانی ـ یا منطقه ای ـ حکایت کند. و حال آنکه نه فقط در هیچیک از گزارش های آژانس به انحراف فعالیت هسته ای ایران برای تولید سلاح اتمی اشاره ای نشده است بلکه در تمامی گزارش ها تاکید شده است که بازرسان آژانس هیچ سند و یا شاهد و قرینه ای مبنی بر غیرصلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران مشاهده نکرده اند و تنها به تردید ـ بخوانید بهانه
تحمیلی ـ درباره احتمال این انحراف اشاره شده است و مخصوصاً در گزارش اخیر البرادعی تاکید شده است که نشانه ای از انحراف هسته ای در ایران دیده نشده و صرفاً از ضرورت ادامه بازرسی ها سخن به میان آمده است. بنابراین استناد قطعنامه های شورای امنیت به فصل هفتم منشور ملل متحد بی اساس و فاقد وجاهت قانونی بوده است.
ج؛ در ادامه پاراگراف ۴۱، آنجا که بر انطباق داده های ایران با یافته های آژانس درباره سانتریفیوژهای P۱ و P۲ تصریح شده است، این جمله معترضه آمده است که آژانس در عین حال همچنان به دنبال تثبیت این برداشت خواهد بود و به تکمیل اقدامات راستی آزمایی درباره اظهارات ایران ادامه می دهد .
این جمله معترضه ـ بخوانید تحمیل شده و غیرمنطقی ـ در حالی است که؛ اولاً سوال اصلی آژانس درباره تاریخچه برنامه سانتریفیوژهای P۱ و P۲ بوده است و آقای البرادعی در صدر پاراگراف ۴۱ به پاسخ قانع کننده و مستند ایران در این خصوص اشاره کرده است، بنابراین، وقتی انطباق یافته های آژانس با داده های ایران به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است، سخن از تکمیل اقدامات راستی آزمایی غیر از بهانه جویی مضحک وکودکانه چه مفهومی دارد؟
ثانیاً؛ براساس چارچوب ـ مدالیته ـ مورد توافق ایران و آژانس در ٣۰مرداد ٨۶ ـ ۲۱اوت ۲۰۰۷، رسیدگی به مسائل باقیمانده باید به صورت پلکانی باشد. با این توضیح که طرح هر سوال و موضوع جدید مشروط به دریافت پاسخ قانع کننده درباره سوال قبلی و بسته شدن موضوع آن خواهد بود. این بند در مدالیته که رسماً مورد توافق آژانس نیز قرار گرفت به علت آن بود که آژانس بعد از دریافت پاسخ سوالات خود بدون اشاره به تصدیق یا نفی پاسخ ایران، پرسش های جدیدتری مطرح می کرد و از این طریق بی آنکه نظر قطعی خود را درباره مستندات ایران ارائه کند، به فرصت سوزی می پرداخت.
با توجه به توافق یاد شده ـ مدالیته اوت ۲۰۰۷ ـ بعد از اعلام نظر رسمی آژانس در صدر پاراگراف ۴۲ گزارش اخیر، ابراز تردید در ادامه پاراگراف غیرحقوقی، نقض مدالیته و فاقد وجاهت قانونی است.
۵ ـ در پاراگراف ۷ گزارش آمده است با توجه به سابقه طولانی و پیچیدگی برنامه و ماهیت دوگانه فن آوری غنی سازی، براساس اطلاعاتی که تاکنون در دسترس قرار دارد، آژانس در موقعیتی نیست که درباره ماهیت اولیه بخش هایی از برنامه هسته ای ایران نتیجه گیری کند این بخش نیز یکی از ترفندهای به کار گرفته شده در تهیه گزارش اخیر است که شرح مفصل آن به درازا می کشد و در این مختصر اشاره به نکته ای گذرا، خالی از فایده نیست.
یکی از بهانه های آمریکا و متحدانش در چالش هسته ای با ایران، استناد به انجام برخی از فعالیت های هسته ای کشورمان در مراکز نظامی و یا حضور برخی از نظامیان در جریان خرید قطعات بوده است و ادعا می کنند که این موضوع می تواند نشانه نظامی بودن فعالیت هسته ای ایران باشد! پاسخ جمهوری اسلامی ایران به این ادعا کاملاً روشن و خالی از ابهام و همراه با ارائه اسناد مثبته و غیرقابل تردید بوده است، تا آنجا که آقای البرادعی در پاراگراف ۱۱ از گزارش اخیر خود به صراحت تاکید می کند که براساس مصاحبه های انجام شده با مقامات ایرانی و اعضای شبکه تامین در دسترس، اسناد محدود ارائه شده توسط ایران و اطلاعات خرید جمع آوری شده از طریق تحقیقات مستقل آژانس ـ توجه شود که منابع تحقیق آژانس از طرف های غیرایرانی و مستقل بوده است ـ آژانس نتیجه گیری کرده است که اظهارات ایران با اطلاعات در دسترس، آژانس درباره دستیابی ایران به فناوری غنی سازی سانتریفیوژ P۱ اعلام شده در سال ۱۹٨۷ همخوانی دارد .
همانگونه که ملاحظه می شود آقای البرادعی در پاراگراف ۱۱ گزارش خود با استناد به بررسی های مستقل و اسناد ارائه شده، این موضوع را خاتمه یافته اعلام می کند اما در پاراگراف ۷ علی رغم این اعتراف باز هم به ماهیت دوگانه فناوری غنی سازی اشاره کرده و اظهار می دارد آژانس در موقعیتی نیست که در این باره نتیجه گیری کند!
در همین زمینه باید گفت که نه فقط در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان ـ از جمله آمریکا و اروپا ـ استفاده از امکانات و تخصص نیروهای نظامی در عرصه های غیرنظامی، امری متداول است و کاملا عادی و طبیعی تلقی می شود. به عنوان مثال، سپاه به عنوان یک نیروی نظامی، سد می سازد، پروژه گازرسانی برعهده می گیرد و یا برخی از مراکز تابعه وزارت دفاع، جاده سازی می کنند، نیروگاه می سازند، ماشین آلات صنعتی تولید می کنند و حتی مواد شوینده، خوراکی و بهداشتی می سازند و…آیا این اقدامات تنها به این علت که توسط نیروهای نظامی صورت می پذیرند ماهیت نظامی دارند؟!…
۶ ـ آنچه گذشت ـ که فقط اندکی از بسیارها بود ـ برای هیچیک از ناظران بی طرف و آگاه کمترین تردیدی نمی گذارد که ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و باقی ماندن این پرونده در شورای امنیت نه فقط وجاهت قانونی ندارد، بلکه کشورهای بهانه جو و باج خواه بایستی خسارت های وارد آمده به ایران اسلامی طی ۴سال اخیر را هم جبران کنند. برای این منظور ضمن آن که اقامه شکایت علیه کشورهای یاد شده در دیوان دادگستری بین المللی ـ ـ ICJ با استناد به ماده۱۷ اساسنامه آژانس ضروری است، تحلیل دقیق فنی و حقوقی گزارش های البرادعی ـ مخصوصا دو گزارش اخیر سپتامبر و نوامبر ۲۰۰۷ ـ و ارائه آن به مجامع بین المللی، منطقه ای و افکار عمومی جهانیان و آگاه سازی آنان از واقعیت ماجرا نیز اقدامی فوری و حیاتی است.
۷ ـ با توجه به مفاد دو گزارش اخیر البرادعی، ادامه حضور پرونده هسته ای ایران در دستور کار شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز غیرقانونی و مغایر مفاد NPT و اساسنامه آژانس است. چرا که وظیفه آژانس دیده بانی فعالیت هسته ای کشورهای عضو است و این دیده بانی که از طریق بازرسی انجام می پذیرد نمی تواند پرونده کشور عضو را در دستور کار شورای حکام قرار دهد، مگر آن که اسناد|||برآمده از بازرسی ها، اولاً، حاکی از تخلف کشور عضو قصور و تقصیر ـ FAILURE & BREACH ـ باشد و ثانیا کشور عضو بعد از تذکر آژانس اقدامی برای رفع آن انجام نداده باشد و یا برای بازرسی از تاسیسات هسته ای خود مانع تراشی کرده باشد که هیچکدام از این موارد در پرونده هسته ای ایران وجود ندارد. بنابراین ادامه حضور این پرونده در دستور کار شورای حکام نیز غیرقانونی است.
به عنوان مثال شورای حکام طی چند سال گذشته به بهانه ابهام در منشأ پلوتونیوم، چندین قطعنامه علیه ایران صادر کرده است ولی آقای البرادعی در گزارش سپتامبر خود با صراحت بر بی اساس بودن این اتهام تاکید می ورزد…اکنون چه کسی پاسخگوست؟! و…
٨ ـ و بالاخره، علی رغم مستندات یاد شده که به وضوح از بازی سیاسی آمریکا و متحدانش علیه ایران اسلامی حکایت می کند، چنانچه باز هم بر باقی ماندن پرونده هسته ای کشورمان در شورای امنیت سازمان ملل اصرار داشته و احتمالا به صدور قطعنامه دیگری اقدام کنند، آیا تجدیدنظر جمهوری اسلامی ایران در تعامل با آژانس و نهایتاً اعلام خروج از NPT تنها راهکار عاقلانه نیست؟
یک آزمون جدی
روزنامه ایران با عنوان: جامعه جهانی در برابر یک آزمون نوشته است:
با انتشار گزارش مثبت البرادعی از روند رو به پیشرفت همکاری های ایران و آژانس بین المللی انرژی هسته ای در چارچوب مدالیته مورد توافق، جامعه جهانی در برابر یک آزمون جدی قرار گرفته است.
اگر تاکنون آمریکا، انگلیس و فرانسه تلاش می کردند با سوءاستفاده از فضای مسموم رسانه ای خود ساخته، جامعه جهانی را در همین سه کشور منحصر کنند و به جای آنها سخن بگویند اما امروز و بر اساس گزارش البرادعی فرصت آن فرارسیده است که جامعه جهانی یکجانبه گرایی آمریکا را به کنار زده و در فضای منطبق بر واقعیت تصمیم گیری کند.
نخستین مسئولیت متوجه کشورهای عضو شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی است که در نشست آتی خود در اواخر نوامبر از هویت آژانس دفاع کنند بویژه آن که آقای البرادعی در گزارش خود تصریح کرده است: ایران دسترسی کافی به افراد را فراهم ساخته، به موقع به سوالات پاسخ داده و به ارائه توضیحات در خصوص موضوعات مطرح در چارچوب برنامه اقدام شتاب بخشیده است.
همچنین بر اساس گزارش البرادعی، آژانس قادر شده است نتیجه بگیرد که پاسخ های ارائه شده ایران در خصوص برنامه گذشته سانتریفیوژهای P۱ و P۲ کاملاً با یافته های آژانس مطابقت دارد. این بدان معناست که تأکید جمهوری اسلامی بر غیرنظامی و صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران راستی آزمایی شده و مورد تأیید آژانس قرار گرفته است و می تواند این روند ادامه یابد.
نکته مهمتر اعلام توافق ایران و آژانس در خصوص نظارت قانونی بر فعالیت جاری در نطنز است به طوری که تسهیل ایران برای دسترسی به فعالیت های جاری در نطنز مورد تأیید مدیرکل قرار گرفته و این فعالیت ها بر اساس سند رهیافت پارلمان تحت نظارت کامل آژانس بین المللی انرژی هسته ای قرار دارد. این نکات بیانگر این واقعیت است که بررسی پرونده ایران در شورای امنیت هیچگونه مبنای حقوقی ندارد و انتظار می رود شورای حکام در نشست آتی به بازگشت پرونده ایران از نیویورک به وین و رسیدگی عادی در آژانس رأی دهد و در فضای تخریب آژانس توسط آمریکا، انگلیس و فرانسه، از هویت این نهاد بین المللی دفاع کند.
در این میان باید به موضع مستقل و شفاف کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها (گروه نم) اشاره کرد که انتظار می رود پس از گزارش البرادعی باردیگر بر حق قانونی ایران برای دستیابی به انرژی هسته ای و ضرورت رسیدگی پرونده ایران در آژانس تأکید کنند.
آزمون دیگر متوجه کشورهای اتحادیه اروپا و گروه۱+۵ است که باید حسن نیت و استقلال موضع خود را پس از این گزارش نشان دهند و با شتاب بیشتری خود را از فشار آمریکا برهانند و با نفی قطعنامه بعدی به پیشرفت روند اجرایی مدالیته مورد توافق سه جانبه ایران، آژانس و نماینده ۱+۵ کمک کنند.
همچنین باید از نقش مهم و با اهمیت روسیه و چین یاد کرد که تا کنون نیز نشان داده اند با نگاه مناسب در برابر یکجانبه گرایی مقاومت می کنند و در شرایط فعلی نیز با توجه به گزارش البرادعی تحرکات دیپلماتیک خود را برای کمک به روند همکاری های ایران و آژانس افزایش دهند. در شرایط کنونی که نشانه های آشکاری از توفیق جمهوری اسلامی برای پایان دادن به روند سیاسی پرونده هسته ای نمودار گشته است آنچه نباید از نظر دور داشت این است که این موفقیت ها حاصل پایداری مردم و اتحاد ملی در این عرصه است و استمرار پایداری ها و یکپارچگی می تواند دستاوردهای ارزشمندتری را برای کشورمان به ارمغان آورد.
دو انتظار متضاد از یک گزارش
روزنامه اعتمادملی در بررسی این گزارش با عنوان: دو انتظار متضاد از یک گزارش نوشته است:
گزارش اخیر مدیرکل آژانس بین المللی همچنان گرفتار اصل مصادره طرفین به نفع خویش است؛ به عبارت دیگر در گزارش نویسی به سبک البرادعی طرفین جام تمام نمای خواست ها و انتظارات مطلوب خویش را می بینند و مبنای اختلافی از آنچه زائیده می شود؛ گزارشی که همکاری های ایران با آژانس را مطلوب می داند و شعف مقامات تهران را برمی انگیزد که حقانیت فعالیت های صلح آمیز و شفاف سازی ایران آشکار شده و بنای اتهامات علیه ایران فروریخته و وقت توقف اعمال تحریم علیه ایران و بازگشت پرونده از شورای امنیت به آژانس است.
از دیگر سو، مقامات غربی بر پیش روی به سوی تحریم پای می فشارند، چون ایران غنی سازی اورانیوم را تعلیق نکرده و به خواست های شورای امنیت وقعی ننهاده است. به واقع این گزارش همچون نمونه پیشین، سند اثبات ادعاهای طرفین است؛ صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران به جهت عدم انحراف فعالیت های اعلام شده و بی اعتنایی به شورای امنیت به واسطه عدم تعلیق غنی سازی. یکی از اثبات مورد اولی، توقف تحریم ها را خواستار است و دیگری تشدید تحریم ها را. با این حساب دور جدیدی از کشمکش ها آغاز می شود که در نهایت هر یک به نیمه ای از لیوان می نگرند و بر مبنای آن تصمیم می گیرند.
همکاری های ایران و آژانس که تاکنون دو مرحله از مراحل شش گانه آن حل شده، متمرکز بر مساله تعلیق نیست و نمی توان از آن انتظار توقف غنی سازی داشت، پس چرا غرب از این گزارش انتظار شنیدن صدای تعلیق داشت؟ مرجع اعمال تحریم های علیه ایران هم شورای امنیت است و آنها هم جز تعلیق هیچ محرک دیگری را برای توقف اعمال تحریم ها نمی شناسند؛پس چگونه می توان خواستار توقف صدور قطعنامه سوم تحریم ها و بازگشت پرونده به آژانس شد؟
این پرسش بنیادین با گزارش های البرادعی وارد دور تسلسل می شود و جز قرار گرفتن پرونده در تنگنای بیشتر حاصلی دیگر ندارد. مساله در این است که البرادعی با وجود تاکید بر همکاری ایران و انتقاد از آن به خاطر عدم تعلیق غنی سازی نمی تواند آب سردی بر این آتش بدمد و طرفین هم با استناد به این گزارش نمی توانند به راه حلی مرضی الطرفین دست یابند. آنچه در دورنمای آتی مساله هسته ای ایران به نقطه تاری بدل خواهد شد، تفاوت انتظارات از گزارشی است که بر مبنای فنی و حقوقی استوار است اما پاشنه تصمیم گیری های سیاسی می شود و از آن دو خواست متفاوت پدید می آید.
هزینه گذار از سازمان ملل و آژانس
آزمون قدرتهای بزرگ عنوان سرمقاله روزنامه رسالت است که در پی نقل شده است:
گزارش اخیر محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی بار دیگر بر عدم انحراف جمهوری اسلامی ایران از برنامه های صلح آمیز هسته ای مهر تائید نواخت. این در حالیست که آمریکا، انگلستان و فرانسه به عنوان سه کشور مخالف هسته ای ایران به صورت مستقیم و غیر مستقیم خشم خود را از انتشار گزارش مثبت البرادعی در خصوص تهران اعلام نموده اند. در این میان سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان با تاکید بر اینکه برخی قدرتها امروز با گزارش آژانس در برابر آزمون قرار دارند یادآور شد:
قدرتهای بزرگ باید نشان دهند که آیا به دنبال شفاف سازی هستند یا محروم سازی؟ملت ایران بر حقوقش تاکید دارد و در چارچوب ان. پی. تی و آژانس نیز به پیشرفتهایی دست یافته است.
در این خصوص لازم است نسبت به سه نکته مهم توجه داشته باشیم:
۱ ـ گزارش مثبت محمدالبرادعی در خصوص فعالیتهای صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران نقطه تمییز دهنده ابهام از شفافیت در خصوص پرونده هسته ای تهران است. به عبارت دیگر، غرب دیگر نمی تواند با استناد به دوگانگی های رایج در گزارشهای آژانس به اعمال فشار علیه قدرت اول خاورمیانه ادامه دهد. در این میان شاهد شکل گیری رابطه ای خطی و تعریف شده هستیم. بر این مبنا هراندازه گزارشهای آژانس به سوی شفافیت و واقع بینی میل پیدا می کند، قدرت مانور غرب در برابر ایران اسلامی کاهش می یابد. این رابطه مستقیم طی دو سال اخیر به شدت تقویت شده است. همکاریهای موثرمیان تهران و آژانس بین المللی انرژی اتمی، آمریکا و تروییکای اروپایی را به سوی استیصالی مزمن رهنمون ساخته است.
۲ ـ جریان سلطه هم اکنون در معرض آزمونی بزرگ قرار گرفته است. در طول سالهای پس از وقوع جنگ جهانی دوم شاهد شکست جریان سلطه در آزمون واقع گرایی بوده ایم. در این میان شاهد تقابل نگرش رئالیستی حامیان سلطه با واقعیات موجود در نظام بین الملل بوده ایم. گذار از سازمانهای بین المللی فرمولی شناخته شده و کهنه است که غرب در موارد استیصال خود در برابر جامعه جهانی آن را به کار می بندد. اما این فرمول پس از گذار بشریت به هزاره سوم به گونه ای معکوس نتیجه داده است. گذار از سازمانهای بین المللی دیگر نمی تواند به عنوان تسریع کننده اهداف غرب مورد آنالیز و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. هزینه بر بودن گذار از سازمان ملل متحد و آژانس بین المللی انرژی اتمی به صورت خودکار آمریکا و متحدانش را به دردسر خواهدانداخت. از این رو واشنگتن در مقابل گزارش اخیر آژانس مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیتهای هسته ای ایران اسلامی چاره ای جز کرنش ندارد. انتخاب هرگونه راهکار دیگری در این راستا حکم انزوای کاخ سفید در جهان امروز را امضا می کند.
٣ ـ مطابق اظهارات دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان، میان محروم سازی و شفاف سازی تفاوت زیادی وجود دارد. محروم سازی مقوله ای کاملا سیاسی و غیر علمی است که غرب در ماورای آن به اهداف یونیورسالیستی خود چشم دوخته است. ممانعت کشورهای شمال از دستیابی ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای ریشه در نگرانی آنها از بیداری علمی و سیاسی کشورهای خاورمیانه و جهان دارد. اما هنگامی که سخن از شفاف سازی به عمل می آوریم همه چیز مشخص است. در این میان قهرا باید رابطه ای دو طرفه میان ایران و آژانس وجود داشته باشد و شورای امنیت سازمان ملل متحد محلی از اعراب ندارد. از این رو اگر غرب واقعا به دنبال شفاف سازی در پرونده هسته ای ایران است باید این پرونده را از شورای امنیت سازمان ملل متحد خارج نماید. در نهایت اینکه آمریکا، فرانسه و انگلستان به نقطه شکست هسته ای در مقابل ایران نزدیک تر می شوند. آنچه در این میان تعیین کننده است ادامه سیاستهای دو سال اخیر و پافشاری بر سر حق مسلم هسته ای تهران است. نباید فراموش کنیم که در این مجال حساس ما بازیگر اصلی پرونده هسته ای خود هستیم و قدرت غرب در برابر تهران به طور کلی افول یافته است.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|