چرا دیوها شاخ دارند؟
عباس احمدی
•
عوام در ذهن خود، دیو را به صورت موجودی شاخدار مجسم می کنند. ممکن است بگویید که دیو چون موجود وحشی و درنده و آدم خواری است، به همن علت شاخ دارد. اما، این پاسخ درستی نیست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٨ آبان ۱٣٨۶ -
۱۹ نوامبر ۲۰۰۷
عوام در ذهن خود، دیو را به صورت موجودی شاخدار مجسم می کنند. [دیو در فرهنگ عامه مردم ایران، موجودی خیالی و افسانه ای , بدکار و پلید است که به صورت انسانی قوی هیکل، درشت اندام، ترسناک با چشمان سرخ آتشی و چنگال های برنده خونین تصویر می شود. بر سر دیو دو شاخ تیز سیاه روییده و دمی از پشت او آویزان است. دیو با هیکلی سیاه و پشم آلود یا پوستی پشمین و سفید که خال های سیاه سراسر آن را پوشانده، توصیف می شود. ۱ ] در تصویر شماره ی یک، رستم را می بینیم که با دیو سفید در حال جنگیدن است و با شمشیر، پای راست دیو سفید را از زانو جدا کرده است. در این تصویر، دیو سفید به صورت هیولایی نشان داده شده است که بدن او مانند آدم است، اما کله ی اومانند گاو یا بز دارای دو شاخ است.
پرسشی که در این جا پیش می آید این است که چرا دیو شاخ دارد؟ ممکن است بگویید که دیو چون موجود وحشی و درنده و آدم خواری است، به همن علت شاخ دارد. اما، این پاسخ درستی نیست. زیرا جانوران درنده و گوشتخوار مانند شیر و ببر و پلنگ شاخ ندارند. و برعکس، حیوانات گیاه خوار مانند گاو و بز و گوسفند شاخ دارند. از این نظر، دیو شاخدار به حیوانات علف خوار مانند گاو و بز و گوسفند نزدیک تر است تا به جانوران گوشتخوار مانند شیر و ببر و پلنگ . برتی پاسخ به پرسش بالا باید به سراغ حیوانات شاخدار ملنند بز و گاو برویم و ببینیم که این حیوانات در فرهنگ عامه ی ایران چه نقشی را بازی می کرده اند و سمبول چه نیرویی بوده اند.
در فرهنگ ایرانی، بز شاخدار سمبول و فرانمود و نشانه ی نیروی باروری و برکت است و در بیشتر نقش های به جامانده از روزگار باستان، بز علاوه بر شاخ دارای بال نیز می باشد و به صورت بزبالدار تصویر شده است. بال در بز بالدار مانند بال در فرشته ی بالدار، نشانه ی ارتباط با آسمان است و به بز یک حالت قدسی و آسمانی می دهد. ایرانیان معتقد بودند که روح باروری و برکت در کالبد بز و گاو حلول کرده است و می پنداشتند که خون بز و گاو دارای خاصیت باروری و برکت است. به همین علت است که در نقش های مربوط به آیین پرستش اهورا میترا، گاو شاخداری را می بینیم که به دست اهورامیترا، قربانی شده است و خون پربرکتش به زمین ریخته شده است. در این نقش های میترایی، خاصیت باروری و برکت از خون گاو به خاک سرایت کرده است و خاک را بارور کرده است و از زمین گیاهان گوناگون سبز شده است.
خاصیت برکت زایی و شفادهندگی خون گاو شاخدار، در خون دیو شاخدار نیز دیده می شود. در شاهنامه، در خوان هفتم، رستم دیو سفید را می کشد و خون جگر دیو سفید را در چشم کیکاوس می ریزد. خون دیو، چشم نابینای کیکاوس را شفا می دهد. در اساطیر بین النهرینی نیز "مردوک"، خدای خدایان، هیولای "تیامت" را به دو شفه می کند و از یک شقه ی او زمین و از شقه ی دیگرش آسمان را درست می کند. در این جا نیز پیکر هیولای تیامت خاصیت باروری و زایندگی و آفرینندگی دارد.
با توجه به مطالب بالا می توان گفت که شاخ دیو او را به حیوانات شاخداری مانند بز و گاو شبیه می کند که در فرهنگ ایران سمبول باروری و برکت اند. می توان حدس که دیو در اصل نوعی خدای باروری و برکت بوده است که بعد ها از جرگه ی خدایان خوب خارج شده و به گروه خدایان بد پیوسته است، اما هنوز شاخ آسمانی خود و خاصیت شفادهندگی خون خود را حفظ کرده است. در زبانهای هند و اروپایی قدیم کلمه دیو به معنای خدا می باشد. بنابراین دیو کشی نوعی خداکشی به شمار می آید. مردمان عصر جادو، هرساله خدای خود را شهید می کرده اند تا خون بارورکننده ی او خاک را بارورکند و روح پربرکت او از پیکر خدای قدیم به پیکر خدای جدید حلول کند و در کالبد تازه به زندگی خود ادامه بدهد تا سال دیگر از نو شهید شود و چرخه ی شهادت سالیانه ی او همچنان تکرار شود. قربانی شدن حضرت امام حسین علیه سلام در صحرای کربلا، مراسم قربانی کردن گوسفند در مراسم حج، قربانی شدن گاو به دست اهورامیترا، و کشته شدن دیو سفید به دست رستم، همه و همه از آیین جادویی خداکشی سرچشمه گرفته است.
برخی از شاهان نیز به نشانه ی ارتباط با بز شاخدار که سمبول باروری و برکت بود، شاخ هایی بر روی تاج خود اضافه می کردند. در تصویر شماره ی دو، یکی از شاهان ساسانی را می بینیم که تاج شاخداری را بر سر نهاده است. شاخ در تاج شاهی نشانه ی آن است که شاه با بزشاخدار که خدای باروری و برکت است در ارتباط است و روح باروری و برکت در بدن او نیزحلول کرده است ریشه ی فره ی ایزدی در شاهان ایرانی به وجود شاخ بر روی تاج آن ها می رسد. اعتقاد به حلول روح ایزدی در کالبد آدمیان در دین مسیح نیز دیده می شود. مسیح، کسی ست که روح خداوندی در بدن او حلول کرده است و بنابراین خون او خاصیت باروری و برکت دارد. مسیح نیز به رسم بازمانده ار عصر جادو، شهید می شود تا با شهادت خود آدمیان را به شاهراه سعادت رهنمون گردد.
نه تنها تاج شاهان، بلکه کلاه خود پهلوانان نیز ممکن است شاخ داشته باشد تا با بز شاخدار که سمبول باروری و برکت است خویشاوندی پیدا کند.به عنوان مثال در تصویر سه، در تابلو ی "رفتن رستم به دژ کنگ"، اثر فتح الله قولر آقاسی، رستم از کله ی دیو، کلاهخود شاخداری برای خود درست کرده است و آن را به سر گذاشته است. رستم شاخدار نقاشی های قهوه خانه ای و شاه شاخدار ساسانی و دیو سفید شاهنامه، از بزشاخدار نقوش باستانی، نسب می برند و روح باروری و برکت در بدن آن ها نیز خلول کرده است.
در پایان این مقاله می خواهم مقایسه ای بنمایم بین مجلس کشته شدن دیو سفید به دست رستم در شاهنامه و مجلس قربانی شدن گاو به دست اهورا میترا در نقش های میترایی. برای این کار به سراغ یکی از نقاشان قهوه خانه ای به نام حسن اسماعیل زاده می روم. این نقاش، تابلویی دارد که در آن کشته شدن دیو سفید را نشان داده است (تصویر شماره ی چهار). در این تابلو، رستم بر گرده ی دیو سفید سوار شده است و می خواهد با خنجرسر دیو را از بدن جدا کند. چقدر این تابلو به مجلس قربانی کردن گاو به دست اهورا میترا شبیه است. اهورا میترا نیز مانند رستم بر گرده ی گاو شاخداری سوار شده است و می خواهد با خنجر گاو را قربانی کند. رستم و اهورا میترا، هردو، یک نقش را بازی می کنند، با این تفاوت که رستم دیو شاخدار را قربانی می کند، اما اهورا میترا، گاو شاخدار را قربانی می نماید. گاو شاخدار و دیو شاخدار نیز، هردو، یک نقش را بازی میکنند، با این تفاوت که خون دیو، چشم نابینای کیکاووس را شفا می دهد، اما خون گاو، خاک را بارور می کند.
منابع
۱ - http://www.abnoss.com
Abbas.Ahmadi@MailCity.com
|