روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۹ آبان ۱٣٨۶ -
۲۰ نوامبر ۲۰۰۷
بیماری هلندی ثمره افزایش درآمدهای نفتی؟!
اظهار امیدواری وزیر خارجه خاتمی به برداشتن فشار شورای امنیت از پرونده هسته ای ایران
اصلاح طلبان کم کم در حال ایمان آوردن به سیاست خارجی دولت نهم هستند؟!
پیش بینی نمایندگان مجلس در مورد ادامه تغییرات درکابینه
واقعیتهای بازار نفت
سرانه مطالعه درکشور هنوز از ٨ دقیقه فراتر نرفته است
دکتر کمال خرازی وزیرخارجه سابق که اکنون رئیس شورای راهبردی روابط خارجی است، پیرامون گزارش اخیر البرادعی، در روزنامه همشهری چنین اظهارنظر کرده است: گزارش اخیر محمد البرادعی که حاوی نکات مثبتی است، نشان دهنده توفیق ایران در دستیابی به حل مسائل گذشته از طریق ایستادگی و مذاکره است.
از جمله این نکات مثبت می توان به این نکته اشاره کرد که مدیرکل اظهار امیدواری کرده مسیر همکاری با ایران ادامه یافته و مشکلات گذشته در مورد پرونده هسته ای ایران به کلی مرتفع شود.
به این ترتیب، ابهاماتی که آژانس داشت در حال برطرف شدن است و بخشی از آن نیز برطرف شده است.
لذا این امید وجود دارد تا مسیر گفت وگوهای ایران با آژانس ادامه یابد و از این مسیر، پرونده هسته ای ایران عادی شود و از طریق دیپلماسی فعال فشار شورای امنیت از پرونده هسته ای ایران برداشته شود.
لازمه این کار بازگشت پرونده از شورای امنیت به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی است تا مسیر قانونی خود را طی کند چرا که از ابتدا ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت یک خطا بود.
از جمله دیگر آثار مثبتی که این گزارش می تواند داشته باشد، این است که این گزارش خود به خود می تواند مانعی برای صدور قطعنامه ای دیگر در شورای امنیت باشد. البته باید ببینیم که اعضای شورای امنیت در آینده نزدیک چگونه با این مساله برخورد می کنند.
هر چند برخی کارشناسان در گزارش اخیر مدیر کل آژانس چند نکته را نیز به شکل منفی ارزیابی کرده اند، لکن حل پاره ای از مسائل باقی مانده که از سوی محمد البرادعی مطرح شده است، از دید ما گام مثبتی است که بهانه فشارها و دخالت شورای امنیت را از میان برمی دارد.در مجموع می توان نسبت به این گزارش و همکاری با آژانس نگرش مثبت داشت و امیدوار بود که همکاری های ایران و آژانس همچنان ادامه یابد.
ایمان آوردن اصلاح طلبان به اعمال اقتدار
روزنامه کیهان در سرمقاله دیروزش: فرصتی برای انصاف ورزیدن نوشته است:
این چندان در میان اهل سیاست خصوصا از نوع اصلاح طلب آن معمول نیست، اما دیروز دو تن از چهره های بسیار شاخص جبهه مخالف اصولگرایی ناچار دیپلماسی هسته ای دولت نهم را به دلیل دستاورد بزرگ و بسیار باارزش آن در همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی، ستودند. سیدمحمد خاتمی و سیدکمال خرازی رئیس جمهور و وزیر خارجه دولت اصلاحات در اقدامی که باید آن را به حساب صداقت آنها گذاشت، اذعان کرده اند دستاوردی که به سبب محتوای گزارش اخیر محمد البرادعی نصیب ایران شده، موفقیتی است که جز ایستادگی دولت نهم علت دیگری نداشته است. ایستادگی که رئیس دولت نهم البته آن را مولفه ای از ایستادگی رهبری و مردم خوانده است.
دیپلماسی هسته ای دولت نهم تا امروز یکی از مهم ترین مجاری تاخت و تاز منتقدان ناصح و عیب جو ـ هر دو ـ علیه اصولگرایان بوده است، اگرچه بزرگان جبهه مخالف اصولگرایی همواره از ورود به یک بحث صریح و شفاف در این باره طفره رفته اند، اما رئوس انتقاد آنها علیه این نوع خاص از دیپلماسی اکنون از فرط تکرار به کلیشه می ماند و چیز پنهانی درباره آن باقی نمانده است.
خلاصه بسیار فشرده و در عین حال دقیق آن انتقادها این است که گفته می شود سیاست خارجی دولت اصولگرا پرهزینه و کم دستاورد است و ادامه این روند نه تنها کشور را به درون بحران های عمیق پرتاب خواهد کرد بلکه خسارت هایی به بار خواهد آورد که دیگر تا سال ها نمی توان آنها را جبران نمود. در سوی مقابل اصولگرایان استدلال می کنند اتفاقا این سیاست خارجی برخی از اصلاح طلبان بوده که تقریبا بدون دستاورد، امتیازهایی بزرگ به دشمنان کشور واگذار کرده و هزینه هایی کلان روی دست کشور گذاشته است.
حالا بزرگان اصلاح طلب به جمع ستایندگان مشی اصولگرایانه در سیاست خارجی ـ به ویژه پرونده هسته ای ـ پیوسته اند. آیا معنای چنین دیدگاهی آن است که اصلاح طلبان کم کم در حال ایمان آوردن به محاسن اعمال اقتدار و ایستادگی در مقابل دشمنان هستند و بالاخره تکلیف آن گزاره های ظاهرا جدلی الطرفین چه می شود؟
استفاده از متدی که آن را در تحلیل تاریخی مقایسه وضعیت می نامند روش خوبی است تا بتوان به نفع دیپلماسی هسته ای دولت اصولگرا استدلال کرد اگرچه با استفاده از روش های بسیار متنوع دیگر هم کم وبیش می توان به این نتیجه رسید.
اولین نکته ای که باید دقیقا به آن توجه کرد این است که سابقه و محتوای دیدگاه های ابراز شده توسط اصلاح طلبان نشان می دهد برای آنها فناوری هسته ای ـ خصوصا فناوری غنی سازی اورانیوم ـ اصالتی ندارد و می توان از آن در مقابل ارتقأ روابط با غرب ـ که کاملا اصیل و حیاتی پنداشته می شود ـ صرف نظر کرد.
نویسنده این سطور اکنون مجالی برای ورود به جزئیات ندارد ـ و مصلحت نیز ورود به بعضی سوابق تاریخی را اقتضا نمی کند ـ ولی به سادگی می توان به یاد آورد که چگونه برخی از آقایان از روز اولی که توانایی فنی کشور را چندان جدی نمی گرفتند ولی بعد هم که در اثر تاییدات مکرر آژانس ناچار از اذعان به آن شدند، باز هم آماده بودند ارزان و بی دغدغه آن را پیش پای آنچه بهبود روابط با اروپا می خواندند قربانی کنند.
درست به همین دلیل از مقطع نوامبر ۲۰۰۴ به بعد، مذاکرات هسته ای با تروئیکای اروپا عملا بدل به گفت وگوهای ارتقأ روابط در چارچوب توافقنامه پاریس شد و اگر نبود اینکه سر این رشته واقعا جای دیگری است و اگر دیپلمات های اصلاح طلب به اندازه کافی اختیار داشتند تا حالا شاید چیزی شبیه بسته مشوق های اوت ۲۰۰۵ جایگزین فناوری شده بود که در نطنز وجود دارد.
نکته دوم به تامل در معنای دقیق آن چیزی برمی گردد که اصلاح طلبان آن را واقع گرایی در سیاست خارجی می خوانند. این اصطلاح دهان پرکن از جمله آن مواردی است که نیاز به راززدایی دارد. دقت در مجموعه ادبیات دیپلماسی به اصطلاح واقع گرا که عمدتا توسط اصلاح طلبان تولید شده نشان می دهد خوب اگر توجه کنیم مقصود آنها از واقع گرایی در واقع جز این نیست که برتری بلامنازع قدرت سیاسی و نظامی آمریکا در جهان به عنوان یک واقعیت و اصل اساسی در تعامل با دنیای خارج پذیرفته شود و بعد تمامی دیپلماسی خود را بر دوش آن استوار کنیم. بر این مبنا به طور طبیعی هر نوع دیپلماسی که درصدد به چالش کشیدن هژمونی آمریکا باشد و پیروزی بر آن را امری محتمل بداند، متهورانه ، آرمانگرا و تبلیغاتی خوانده می شود. از دید اصلاح طلبان ساختمان هر نوع دیپلماسی را باید بر این فرض بنا نهاد که آمریکا قدرت اول و آخر جهان است و تلاش برای تفوق بر آن جز طلب روزی ننهاده کردن و بیهوده خود را به میانه بازی بی سرانجام افکندن نیست. به همین دلیل است که آقایان هرگز حاضر نشدند در مذاکرات خود با غرب، سرنوشت پرونده هسته ای را به دیگر پرونده های منطقه ای ـ که ایران در آنها نسبت به آمریکا دست بالا دارد ـ گره بزنند و از قدرت منطقه ای بی بدیل ایران به عنوان اهرمی قدرتمند در چانه زنی های دیپلماتیک استفاده کنند. فرض مستتر در این نوع نگاه به فرایندهای حاکم بر جامعه جهانی این است که گویی جهان از فردای روز پایان جنگ جهانی دوم قدمی جلوتر نیامده و قدرت آمریکا نیز روی یک نمودار مستقیم الخط با شیب مثبت روز به روز فزونی یافته است؛ متقابلاً از این سو نیز گویی که ایران هنوز همان کشور نحیف و بی سرمایه ای است که باید حد خودش را بشناسد و به آنچه بزرگترها به آن می دهند قناعت کند تا مبادا دردسر درست شود.
این چنین خطی دیدن روند تحولات بین المللی و نگاه کم عمق به توانایی ها و مشکلات خود و دشمن، بیش از آنکه ساده انگاری باشد خودفریبی است. خاورمیانه پس از ۱۱ سپتامبر چنان تغییر شکل داده که امروز آمریکا در رسمی ترین و بالاترین سطوح ممکن به نفوذ غیرقابل چشم پوشی ایران در آن اذعان دارد و از ده ها مسیر به دنبال یافتن روشی برای کشاندن ایران به مسیر همکاری با خود است. امکان پیروزی بر آمریکا و تغییردادن معادلات به نفع خود اکنون برای ایران واقعیتی است که اتفاق افتاده نه چیزی که تازه بخواهیم درباره احتمال یا عدم احتمال آن در آینده سخن بگوییم. در داخل ایران شاید هنوز بعضی به این باور نرسیده باشند اما در خود آمریکا حجم اعتراف ها به دست بالای ایران از حد گذشته است. نکته سوم اما کلیدی تر است. منتقدان دیپلماسی هسته ای دولت اصولگرا آیا می توانند عقب نشینی گام به گام آمریکا در مقابل ایران طی دو سال گذشته را انکار کنند و مهم تر از این به این نکته توجه نکنند که اکنون پیشنهادهایی درباره پرونده هسته ای روی میز ایران است که برخی از مدعیان اصلاحات به خواب هم نمی توانستند دید؟ ملاحظات دیپلماتیک اکنون مجال ورود به جزئیات را نمی دهد ولی غربیانی که روزی از ۴ UF جلوتر نمی آمدند حالا از پذیرش نطنز صنعتی به شرط یک ترمز حرف می زنند؛ آیا با مذاکره و مبادله دل و قلوه پای میز امکان رسیدن به چنین موقعیتی وجود داشت.
سخنان دیروز دو صاحب منصب اصلاح طلب نشان داد اصلاح طلبان دلسوز علاقه ای ندارند فرزندان این ملک فردا روز که تاریخ خود را می خوانند، از شباهت عجیب و غریب حرف های برخی از دوستان خود با دشمنان ایران، متحیر شوند. چنین پیشرفتی را باید مغتنم شمرد.
پیش بینی ادامه تغییرات
روزنامه اعتمادملی در یک گزارش خبری از پیش بینی نمایندگان مجلس در مورد ادامه تغییرات در کابینه خبر داده و با عنوان : سهمیه بندی برای تغییر در کابینه نوشته است:
رئیس جمهور سالی دو وزیر را تغییر می دهد؛ سهمیه امسال تمام شده است به همین دلیل هم احتمالا تا پایان سال ٨۶ کابینه دولت نهم دیگر تغییری را شاهد نخواهد بود.
این پیش بینی یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است که در عین حال تاکید می کند با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن رفتار دولت نهم در تغییر وزرا، تکمیل دو سهمیه برای امسال دلیلی نیست که احمدی نژاد به تغییر وزرا دست نزند.
پس از رای اعتماد به وزرا، البته خیال احمدی نژاد از تکمیل کابینه راحت شده و تغییر در آن احتمالا مشکلی برای او ایجاد نخواهد کرد چرا که او همچنان معتقد است تغییر آرایش در اختیار مربی است و به این ترتیب همچنان زمزمه هایی مبنی بر تغییرات جدید در کابینه شنیده می شود. تصمیم مجلس در صورت ادامه تغییرات در دولت نیز البته چندان قابل پیش بینی نیست. مجلس روز چهارشنبه با وجود انتقاداتی که به دو وزیر پیشنهادی داشت به آنان رای بالایی داد تا کابینه دولت نهم تکمیل شود اما چندان مشخص نیست که در صورت تصمیم رئیس جمهور برای تغییر وزرا، همچنان وی را برای رای اعتماد به وزرای جدید همراهی کند.
با وجود این نمایندگان مجلس، امکان هرگونه تغییر جدید در دولت را محتمل می دانند و معتقدند اگر رفتار مجلس به مانند گذشته باشد دولت همچنان احساس نگرانی خاصی نخواهد داشت. نمایندگان مجلس در این باره نظرات متفاوتی دارند. قدرت علیخانی نماینده آوج و بوئین زهرا احتمال هر تغییری در کابینه را ممکن می داند و حدس می زند که تغییرات دیگری نیز در راه باشد.
ناصر نصیری نماینده گرمی درباره تغییرات احتمالی در کابینه به مواردی که در مخالفت با رای اعتماد به محرابیان داشته است اشاره می کند و می گوید: چه تضمینی وجود دارد که همین دو وزیری که در معرض معرفی به مجلس وجود دارند، به سرنوشت گذشتگان دچار نشوند. وی افزود: رفتار این دولت در تغییر وزرا اصلا قابل پیش بینی نیست و تغییرات ناگهانی صورت می گیرد. نماینده گرمی یادآور می شود که این تغییرات احساسی بوده و اینگونه نیست که برمبنای عملکرد باشد و به وزیران فرصت داده شود.
وی با اشاره به این نکته می افزاید: در مرحله اول معرفی وزرا، ما سعی کردیم که مخالفت جدی با وزرا نداشته باشیم و به آنها فرصت دهیم اما خود دولت به وزرا نه فرصت می دهد و نه اختیارات.
نماینده گرمی با اشاره به انتصاب قائم مقام وزارت نفت می افزاید که تحمیل قائم مقام به وزارت نفت به این معنا است که دو وزیر در یک وزارتخانه قرار گیرند.
عضو فراکسیون اقلیت مجلس درباره رفتار مجلس در صورت تصمیم احمدی نژاد برای تغییر در کابینه خود یادآور می شود که نمی توان از مجلس انتظار عملکرد چشمگیر و یا به تعبیری شاهکار در این زمینه داشت و می افزاید: مجلس نشان داده که در این موارد موفق عمل نکرده است. نماینده گرمی می گوید: این روند قابل قبول نیست که رئیس جمهور با یک نفر در مجلس به توافق برسد و نظر مجلس هم نظر همان یک نفر باشد.
وی به موارد مطرح شده توسط نمایندگان اشاره می کند و می گوید: ما با همکاران که صحبت می کنیم می گویند نباید از این دولت انتظار داشت؛ انگار که تسلیم این موضوع شده اند و می گویند قد و قواره این دولت پایین است و باید در همین حد از دولت انتظار داشت. محمدحسین فرهنگی نماینده تبریز اما معتقد است که نباید راه را بر بازنگری و تجدیدنظر در ارتباط با مدیریت ها بست و از سوی دیگر نیز یادآور می شود که لازمه شرایط روانی مناسب را تثبیت مدیران عالی می داند. نماینده تبریز با تاکید بر این نکته که باید هر دو نکته را مورد توجه جدی قرارداد، می گوید: در مواردی که مشکلاتی وجود دارد به صرف اینکه فرد تازه منصوب شده است نباید ضرر را تحمل کرد و از هر جا که جلوی ضرر گرفته شود منفعت است.
وی در عین حال بر ضرورت مشخص بودن معیارهای تغییر و تحول تاکید می کند و می گوید: در غیر این صورت ممکن است که تغییر نادرستی انجام شود و یا اینکه تغییر ضرورت داشته باشد و معطل بماند. عضو فراکسیون اصولگرای مجلس به تغییر دو وزیر صنایع و معادن و نفت اشاره می کند و می افزاید: در مورد وزارت صنایع و معادن از همان ماه های اول مشخص بود که تحول ضروری است و حتی میزانی که به تاخیر افتاد نیز قابل تامل است.
وی همچنین می افزاید: عکس این نکته درباره وزارت نفت قابل بررسی است و هنوز توجیه نشده ایم که چه ضرورتی باعث تغییر وزیری هامانه شده است هر چند که از گزینه پیشنهادی به جای او نیز حمایت کردیم. نماینده تبریز تاکید می کند که روشمندی در تغییر مدیریت ها باعث شفافیت تصمیم ها، توجیه افکار عمومی و توجیه مراکز تاثیرگذار از جمله نمایندگان مجلس می شود. به این ترتیب نمایندگان مجلس باید امیدوار باشند که احمدی نژاد به سهمیه سالی دو تغییر قانع باشد و با تغییر جدید آنان را به زحمت نیندازد.
تأمین بیشتر منافع
روزنامه رسالت با عنوان: واقعیتهای بازار نفت نوشته است:
سومین نشست سران کشورهای عضو اوپک درعربستان سعودی در شرایطی برگزارشد که بازار نفت طی ماه های اخیر با افزایش چشمگیر قیمت ها مواجه بوده است که این مسئله متاثر از عوامل متعددی است. اما در این بین آنچه به عنوان تاثیر افزایش قیمت نفت بر قیمت سوخت درجهان از طرف کشورهای صنعتی مطرح می شود، مسئله ای است بسیار مناقشه برانگیز. واقعیت آن است که بازار نفت متاثر از عوامل اساسی مانند رشد تقاضا به رغم تولید حداکثری اوپک، رواج بورس بازی نفتی ومعادلات کاغذی نفت و شرایط سیاسی در برخی مناطق مهم جهان در وضعیت رشد قیمت ها قرار گرفته است. همین مسئله افزایش قیمت ها را کاملا منطقی جلوه گر می کند اما اینکه اثر افزایش قیمت نفت در قیمت سوخت در کشورهای جهان کاملا تعیین کننده باشد به هیچ وجه این گونه نیست. درحال حاضر بسیاری از کشورهای صنعتی مالیات های سنگینی بر نفت وضع کرده ونفت خریداری شده را با قیمت های بیشتری به مصرف کنندگان خود تحویل می دهند که این مسئله در افزایش قیمت سوخت بسیار تعیین کننده بوده است مثلا مالیات بر سوخت در آمریکا ۲۶ درصد، کانادا ٣۰ درصد، ژاپن ٣٨ درصد، آلمان ۴۹ درصد، ایتالیاو فرانسه ۵٣ درصد وانگلستان ۵۵ درصد است که نشان می دهد وضع مالیات های سنگین برنفت عاملی اساسی در رشد قیمت سوخت کشورهای گوناگون بوده است. لذا اگر کشورهای صنعتی به دنبال کاهش فشار بر مصرف کنندگان خود هستندمی توانند مالیات وضع شده را کاهش دهند نه اینکه کشورهای نفتی را به افزایش قیمت متهم نمایند.
نکته دیگر آن است که نقش کشورهای غیر عضو اوپک در بازار نفت تعیین کننده است به طوری که کشورهای عضو اوپک با در اختیار داشتن ۷۷ درصد ذخایر نفتی جهان یعنی ۹۲۲ میلیارد بشکه فقط ۴۵ درصد تولید جهانی را انجام می دهند وکشورهای غیر عضو اوپک با ٣۲ درصد ذخایر جهانی یعنی ۲۷٣ میلیارد بشکه، ۵۵ درصد تولید را در اختیار دارند. در چنین وضعیتی اگر کشورهای صنعتی نگران افزایش بیش ازپیش قیمت نفت واثرات آن می باشند بهتر است از طریق فشار بر کشورهای غیر عضو اوپک به دنبال تامین منابع خود باشند. در شرایط فعلی اوپک می تواند با مدیریت مناسب در بازار نفت وضعیتی رافراهم کند که منافع کشورهای عضو بیش از پیش تامین شود وجبران سال هایی که نفت ارزان فروخته شده صورت گیرد.
سرانه مطالعه در کشور
به مناسبت برگزاری هفته کتاب در ایران، روزنامه همشهری به موضوع ترویج کتابخوانی پرداخته و با عنوان: همان ٨ دقیقه همیشگی نوشته است: هفته کتاب به نیمه راه رسیده و هنوز سرانه مطالعه در کشور از ٨ دقیقه فراتر نرفته است. حتی تبلیغات این هفته نیز نتوانست موجی برای ترویج کتابخوانی ایجاد کند. مدت های مدیدی است که اهل فن دلایل مختلفی برای کتاب نخواندن ذکر می کنند اما واقعیت آن است که فارغ از نظر جناب آبراهام مازلو با آن هرمش، بیشتر مردم نیازی به کتابخوانی در خود احساس نمی کنند. بسیاری، قیمت کتاب را با تنقلاتی چون آدامس و ساندویچ قیاس می کنند و آن گاه با رگ گردن برافروخته از بی فرهنگی می نالند که چرا یک پدر ومادر یا حتی یک نوجوان و جوان آن را به این ترجیح می دهد.
ولی اگر نیک بیاندیشیم، در می یابیم که کتاب اکنون حتی حلاوت چند لحظه ای همان تنقلات را هم در کام خوانندگان ندارد. اما از سوی دیگر، نیاز به کتاب درسی و کمک درسی که احساس می شود، آن وقت پای چاپ های افسانه ای و تیراژهای نجومی هم به کتابفروشی ها باز می شود. پس این کتاب نیست که باید به میان دستان مردم رود، این نیاز به کتابخوانی است که باید در ذهن خلق الله بیدار شود. حتی اگر این نیاز، آنی و از سر گذران وقت باشد. آن گونه که گفت: آب کم جو، تشنگی آور به دست.
ایجاد احساس نیاز، فرصتی چند ۱۰ ساله و برنامه ریزی عمیق می خواهد که قطعاً با برگزاری هفته کتاب در نیمه دوم هرسال و برپایی نمایشگاه کتاب در نیمه اول آن، کارساز نخواهد بود، گرچه حتی بودن همین اندک نیز بهتر از نبود آن است.
اولین قدم ها برای ایجاد احساس نیاز به کتاب خواندن شاید فضیلت سازی برای آن باشد. این که در حال حاضر یک آدم کتاب خوانده و باسواد در قاطبه جامعه، ارزش بیشتری دارد یا آن که حساب بانکی اش صفرهای بیشتر دارد، خود گویای فضیلتی است که هدف گیری آحاد مردم را نشان می دهد. بی تعارف مدت هاست که پول، فضیلت اصلی فضای جامعه ای شده که درآن نفس می کشیم و ماراتن نفس گیر آدم ها از خروس خوان تا شغال خوان در جاده ثروت اندوزی برگزار می شود. و اگرچه نهادهای رسمی و رسانه ملی به لطایف الحیل و با سریال های گوناگون دور هرچه پولدار است خیط می کشند و با اه و پوف نشان شان می دهند، ولی باز هم فلش اصلی حرکت مردم به همان سمت نهی شده است.
در این گرماگرم نبرد ازلی و ابدی علم و ثروت، خیلی سخت بتوان کمر خمیده اولی را راست کرد و در این میدان دستش را به نشانه برتری بر دیگری بالا آورد. باز هم شاید برای این کار بایداز همان قدم های اول شروع کرد، جایی به نام مدرسه.
اما جدا از این راهکارهای نخ نما شده، ایجاد نیازهای مقطعی هم می تواند موجب ایجاد عادت های دست کم کوتاه مدت برای نیازهای ولو آنی خوانندگان شود. در این سالها بارها دیده ایم که یک کتاب تبدیل به پدیده ای رسانه ای شده و بالاتر از آن با تبلیغ افواهی، ره صدساله را یک شبه طی الارض کرده است. حتی پاسخ به کنجکاوی مخاطبان هم می تواند تبدیل به یک لذت آنی و فرونشاندن عطشی کاذب باشد.
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|