جستاری بر روند برگزاری انتخابات دور نهم و پیامدهای آن (۷)
جناح و جناح بندی (چهارم)
حسین مسعودی
•
چنانکه در جریان انتخابات نیز نمود پیدا کرد جناح اصولگرایان از وحدت و انسجام فکری و سیاسی برخوردار نمی باشد. در واقع مبنای اصلی شکل گیری این جناح، مقابله با اصلاحات و جبهه اصلاح طلبان بود اما به نظر میرسد که تشتت و اختلاف موجود در جبهه دوم خرداد زمینه لازم را برای انشعاب در جناح اصول گرایان ایجاد نموده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۲ بهمن ۱٣٨۴ -
۱ فوريه ۲۰۰۶
جناح اصول گرایان (راست سنتی، نیروهای همپوشان و راست افراطی):
راست سنتی: این گرایش دو جریان را شامل میشود. جریان اول که قدیمی ترین جریان سیاسی و فکری اصول گرایان محسوب میشود، ریشه آن در روحانیت محافظه کار، هیئت های مذهبی و بازاریان سنتی قرار دارد. جامعه روحانیت، حزب موتلفه و انجمن اسلامی بازار که از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه حمایت میشوند، مهمترین تشکل های این جریان سیاسی و فکری هستند. نشریات رسالت و شما ارگانهای رسمی این جریان میباشند.
جریان دوم متشکل از تکنوکراتهای سنت گرا میباشد که مهمترین تشکل آن جامعه مهندسین است که نشریه جام، ارگان رسمی این جریان محسوب میشود. طیف راست سنتی (شامل هردو جریان) در حوزه قدرت، منشاء و مشروعیت آن را شرع مقدس و بر مبنای رای فقها و حکم ولی فقیه میدانند و تمکین از حکم ولی فقیه را در نظام اسلامی تکلیف شرعی و حکومتی میشمارند. در حوزه سیاست داخلی جریانات سیاسی را به خودی و غیر خودی تفکیک نموده و خواهان تعامل و گفتکو برای حل و فصل اختلافات پیش آمده بین خودی ها، بر روشهای کدخدا منشانه و پشت پرده و دور از چشم مردم تاکید دارند و طرفدار محدودیت فضای سیاسی و کنترل غیرخودی ها در چهارچوب قوانین جاری نظام توسط نهادهای رسمی اطلاعاتی، امنیتی و قضایی میباشند. در روابط بین المللی با تاکید بر تشنج زدایی بویژه با کشورهای اسلامی، در رابطه با غرب از موضع حفظ سنت محتاطانه و توام با بدبینی عمل می نمایند. در حوزه فرهنگ ریشه در فرهنگ سنتی دارند و برحفظ روابط سنتی جامعه تاکید می کنند و خواهان توجه به شئونات مذهبی حتی در شکل ظاهری آن می باشند، در واقع از لحاظ فرهنگی و مذهبی قشری میباشند.
پایگاه اجتماعی این طیف را اقشار سنتی و مذهبی جامعه (بازاریان سنتی، قشر بالای روحانیت محافظه کار، مدیران بوروکرات و تکنوکراتهای سنت گرا در دستگاه حکومت اسلامی) تشکیل میدهند و از عدالت اجتماعی و اقتصادی یک تعبیر سنتی و اسلامی دارند که با مفاهیمی چون صدقه، حق امام، خمس و زکات و انفاق تعریف میشود که فرد مسلمان دارا مکلف است به برادر مسلمان ندار خویش یاری رساند. در حوزه اقتصاد طرفدار بازار آزاد و بخش خصوصی و خواهان خصوصی سازی میباشند که البته بیشتر به نفع بازار سنتی، تجارت و توزیع بویژه بخش داخلی آن هستند. طیف راست سنتی بخصوص جریان روحانی، هیئتی و بازاری آن (جامعه روحانیت، حزب موتلفه و انجمن بازار) از پیش از انقلاب به عنوان بخشی از اپوزسیون اسلام گرایان رژیم شاه و در جریان انقلاب و پس از پیروزی آن تا آستانه انتخابات دور دوم شوراها رهبری جناح راست را برعهده داشت. اما بدنبال شکست پیاپی در چهار دوره از انتخابات (جمهوری هفتم، شورای اول، مجلس ششم و جمهوری هشتم) موقعیت رهبری خویش را در جناح اصول گرایان از دست دادند. گرایش راست افراطی در ائتلاف با نیروهای همپوشان و بخشی از تکنوکرات سنت گرا تحت عنوان آبادگران در انتخابات دور دوم شوراها و دور هفتم مجلس ضمن تحکیم موقعیت خویش در درون جناح اصول گرایان توازن قوا را دراین جناح به ضرر گرایش راست سنتی بویژه بخش روحانیت، موتلفه و بازار برهم زد. و توانست در جریان انتخابات دور نهم ریاست جمهوری با نادیده گرفتن برنامه و استراتژی های انتخاباتی شورای هماهنگی اصول گرایان تحت رهبری گرایش سنتی نماینده مورد نظر خویش را کاندید و پیروز انتخابات گرداند. البته تکنوکراتهای طیف سنت گرا توانستند در شورای دوم بویژه در مجلس هفتم کرسی های لازم را بدست آورده و حتی ریاست و نیابت اول مجلس را از آن خویش سازند و از این طریق توانستند تا حدودی در چینش هیئت دولت در جریان رای اعتماد تاثیرگذار باشند. اما جامعه روحانیت، حزب موتلفه و انجمن اسلامی بازار تقریباً از سه نهاد مزبور یعنی شورا، مجلس و دولت حذف شدند. گرایش راست سنتی با توجه به مبانی فکری و سیاسی گرایش راست افراطی مبنی بر مخالفت با نقش آفرینی نهاد روحانیت و گرایش به انحصار و تمرکز گرایی در قدرت (تمرکز قدرت در ولایت فقیه) و همچنین مخالفت با خصوصی سازی مورد نظر آن تا حدودی نگران حذف احتمالی خویش از حاکمیت می باشند. این امر ممکن است در آینده این جریان را از گرایش راست افراطی جدا و به راست میانه (عملگرا) و حتی به گرایش سنتی اصلاح طلبان نزدیک نماید. انتخابات دور چهارم خبرگان رهبری به احتمال می تواند عرصه ای برای وقوع چنین امری باشد.
طیف همپوشان:
نیروهایی در درون جناح اصولگرایان این طیف را نمایندگی می نمایند که دارای سابقه فعالیت در جناح راست سنتی و جناح اصلاح طلب (چپ) میباشند. این نیروها بلحاظ اقتصادی بویژه از منظر مبارزه با فساد و رانت خواری، راست افراطی را پوشش میدهند و بلحاظ سیاسی و فرهنگی با راست سنتی همپوشی دارند و یا برخی به ارزشهای سیاسی و فرهنگی خواستگاه اصلاح طلبی خویش هنوز وفا دارند. نیروهای بازتاب دهنده این گرایش هنوز در سامانه ای متشکل نیستند. اما در مجلس از یک فراکسیون قوی که نزدیک به صد نماینده را شامل میگردد، برخوردار میباشند که توسط چهره هایی چون احمد توکلی و عماد افروغ رهبری میشوند. جریان رای اعتماد به هیئت دولت در مجلس هفتم نشان داد که این طیف بطور جدی سیاستها و برنامه های دولت احمدی نژاد را بخصوص درحوزه اقتصاد زیر نظر دارند. به نظر می رسد در صورت انحراف احمدی نژاد از شعارها و برنامه های انتخاباتی خویش احتمالاً این طیف از حقوق نمایندگی خویش برای برخورد قانونی با دولت احمدی نژاد، استفاده خواهد نمود. باحتمال قوی در آینده نه چندان دور در صحنه سیاسی کشور، سامانه هایی از نیروهای همپوشان شکل خواهند گرفت.
گرایش راست افراطی:
پایگاه اجتماعی، خاستگاه سیاسی و منابع حمایتی راست افراطی: پایگاه اجتماعی این گرایش را حاشیه نشینان شهرهای بزرگ، اقشار کم درآمد شهر و روستا و قشر پایین طبقه متوسط مذهبی تشکیل می دهند. خاستگاه سیاسی آن انجمن های اسلامی اوایل انقلاب، نهادهای برخاسته از انقلاب (کمیته، بسیج، سپاه، دادگاه انقلاب)، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و حوزه (روحانیون و طلاب اصول گرا) می باشد. منابع تغذیه کننده و حمایت گر این جریان از نظر مالی قشر جوان بازار یعنی همرزمانی که پس از جنگ وارد حوزه اقتصاد و بازار شدند و نیز منابع بودجه ای دولت می باشد، بلحاظ عملیاتی توسط انصارحزب الله و محافلی در درون سپاه، بسیج و نیروی انتظامی (معروف به لباس شخصی ها) و از نظر اطلاعاتی و امنیتی از جانب محافلی از درون وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعاتی موازی که در دوران هشت سال حاکمیت اصلاح طلبان شکل گرفت حمایت میشوند که توسط محفل قدرتمندی در درون قوه قضائیه پشتیبانی می گردند. منبع تغذیه فکری و ایدئولوژیکی این جریان، روحانیت اصول گرا چون مصباح، جنتی، یزدی، خزعلی و ... می باشد و کانالهای تبلیغی و ترویجی آن، نهادهای فرهنگی و رسانه ای و نشریات درون سازمانی و نشریات دولتی (روزنامه کیهان) و غیردولتی (یا لثارات الحسین، پرتو) و هیئت های عزاداری و مولودی خوانی در محلات و مساجد، هیئت های رزمندگان و تشکل مداحان، روحانیون و طلاب جوان اصول گرا می باشند.
نظام فکری راست افراطی اصول گرا: نظام فکری این جریان بر مبنای این اصل می باشد که حق ولایت و مشروعیت بخشی به نظام و حاکم صرفاً از آن خداوند می باشد و مردم فقط حمایت گر هستند. در واقع شارع مقدس تعیین و نصب کننده است. براین اساس فکری است که جنتی پس از انتخابات دور هفتم مجلس اعلام نمود منتخبین مجلس هفتم را امام زمان تعیین فرمودند (نقل به مضمون). جهت فهم بهتر از نظام فکری این جناح رجوع شود به مباحثه مشکینی و یزدی در آخرین اجلاس مجلس خبرگان مندرج در روزنامه شرق شانزدهم شهریور، در واقع این جریان جمهوری را بلحاظ محتوایی قبول ندارد هر چند که خواهان حمایت و پشتیبانی توده مردم از ولی حق می باشد. لذا به حکومت اسلامی اقتدارگرا (تمرکز قدرت در دست ولی فقیه) متکی به امت شیعی ـ اسلامی رزم آزموده در نهادهای نظامی – امنیتی آماده فداکاری وشهادت در راه اسلام شیعی و مهدویت باور دارد. راست افراطی با مفاهیم و مقولاتی چون جامعه مدنی، دمکراسی، کثرت گرایی و نهادهای مدنی چون حزب، سندیکا و N.G.O ها در معنای مدرن آن بلحاظ بینشی بطور بنیادین مخالف و در تضاد می باشد. این امر در نظریه ها، گفتارها و نوع رفتارهای سازمانی فعالین این جریانات بویژه در شعار معروفشان در اوایل انقلاب یعنی حزب فقط حزب الله متجلی می باشد. بخصوص باید توجه داشت که جریان راست افراطی در طول حیات سیاسی خویش هرگز زیر پرچم هیچ حزب و سازمان شناسنامه داری به فعالیت شفاف نپرداخته است. چنانکه در انتخابات دور نهم ریاست جمهوری نیز که کاندیدایش در آن شرکت کرد و پیروز گردید، حاضر نشد زیر نام هیچ حزب و سازمانی وارد کارزار انتخاباتی گردد، بلکه احمدی نژاد با حمایت، پشتیبانی و تکیه بر محافل قدرتمند و ناشناخته در درون نهادها، ارگانهای نظامی، امنیتی، حقوقی، قضایی و رسانه ای که در سرتاسر کشور گسترده و سازمان یافته بود، به قدرت رسید. گرایش راست افراطی در سیاست داخلی با تکیه بر نیروهای امنیتی و قضایی و گروههای فشار رویکرد حذفی را در راستای بستن فضا و نابودی دستاوردهای جامعه مدنی درپیش گرفته اند. لذا در اولین گام، نهاد ها و جنبشهایی که از پایگاه و اعتبار اجتماعی بر خوردار میباشند، از جمله جنبش دانشجویی و جنبش کارگری (سندیکای شرکت واحد) را نشانه رفته اند. درسیاست خارجی نیز با یک نگاه ایدئولوژیکی بنیادگرایانه تحت عنوان دفاع از امت اسلامی ضمن ارتباط و حمایت از جریانات اسلامی که از جانب جامعه بین الملل و دولتهای متبوعشان متهم به تروریسم و ناسازگاری میباشند. رویکرد تهاجمی و تنش زایی را در جهت مخالف مقررات، قواعد و هنجارهای روابط بین الملل و نادیده انگاری معاهدات و میثاقهای بین المللی برخلاف منافع ملی و مصالح امنیتی کشور در پیش گرفته اند.
اصول ارزشی راست افراطی: این جریان در کنار سه اصل اصول دین، به دو اصل عدل و امامت به شکل بنیادین به عنوان دو اصل هدایت گر بشر و بویژه مسلمانان و شیعیان به سوی سعادت و رستگاری در این دنیا و آخرت باور دارد و برمبنای دو اصل مزبور، شهادت طلبی با الگوگیری از امام حسین و یاران شهیدش در روز عاشورا و شهدای هشت سال جنگ و عدالتخواهی با نظر داشت سمبل تاریخی آن در اسلام (امام علی) و بلحاظ آرمانی جامعه عدالت محور امام زمان گفتمان ارزشی این جریان را تشکیل می دهد. لذا این جریان براساس گفتمان ارزشی خویش ضمن اعلام آمادگی برای شهادت در راه خدا و تبلیغ و ترویج آن در جامعه بعنوان یک ارزش والای انسانی و اسلامی، خود را عدالتخواه، حامی فقرا و اقشار پایین جامعه معرفی می نماید و ضمن مخالفت با مصرف گرایی و تجملات و انباشت ثروت خواهان بازتوزیع ثروت و واگذاری مالکیت دارایی (بیت المال) کشور بین اقشار مختلف مردم بویژه قشر محروم می باشد. بنابراین برخی از تحلیل گران سیاسی با توجه به دو ویژگی عمده راست افراطی یعنی اقتدارگرایی و عدالتخواهی، این جریان را در حلقه چپ سوسیالیستی تعریف می نمایند. اما راهکارها، سیاست ها و طرحهایی که از جانب راست افراطی، جهت پیشبرد و تحقق برنامه عدالت محور خویش تا کنون ارائه و یا در مجلس هفتم تصویب گردیده، نشانگر سطحی بودن و محدود نگری این جریان به مقوله عدالت و برابری میباشد. چرا که راهکارها و طرحهایی چون تثبیت اراده گرایانه قیمتها، صندوق مهر رضا و سهام عدالت ازجانب احمدی نژاد نشان از آن دارد که عدالتخواهی این جریان در عمق نیست، چون تاکنون هیچ طرح ساختارشکنی را در مناسبات تولید، توزیع و مصرف ارائه نداده اند و محدود است، چرا که این عدالتخواهی به حوزه های دیگری چون برابری سیاسی، مدنی، اجتماعی و حقوق برابر جنسیتی، قومی، مذهبی، شهروندی و حقوق بشری توسعه نمی یابد. بنابراین عدالتخواهی این جریان با اندیشه و طرح و برنامه چپ نوین سوسیالیستی که امروز در جهان کنونی، عدالتخواهی و برابری را در تمام ابعادش نمایندگی می کند، هیچ سنخیتی ندارد. در واقع راست افراطی اصول گرا نه تنها در عدالتخواهی اقتصادی با چپ نوین سوسیالیست تفاوت نظری و برنامه ای دارد، بلکه بدلیل ماهیت تمامیت خواه و اقتدارگرایش در روش و در حوزه های سیاسی، اجتماعی، مدنی و حقوقی. با چپ نوین سوسیالیست تفاوت بنیادین دارد و از نظر فلسفی ضد بنیانهای مادی و ماتریالیستی میباشد.
مطالب فوق الذکر نشان از آن دارد که چنانکه در جریان انتخابات نیز نمود پیدا کرد جناح اصولگرایان از وحدت و انسجام فکری و سیاسی برخوردار نمی باشد. در واقع مبنای اصلی شکل گیری این جناح، مقابله با اصلاحات و جبهه اصلاح طلبان بود اما به نظر میرسد که تشتت و اختلاف موجود در جبهه دوم خرداد زمینه لازم را برای انشعاب در جناح اصول گرایان ایجاد نموده است.
|