یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۷ آذر ۱٣٨۶ -  ۲٨ نوامبر ۲۰۰۷


رقابت گسترده تر و مشارکت همه جانبه تر در انتخابات؟
دعوت از گروهها و احزاب برای گفتگو پیرامون مسائل کلان بین المللی با هدف تقویت مصالح ملی
آمریکا و فرصت کنفرانس آناپولیس برای تشکیل جبهه جدید علیه ایران
دعوت از ۱۶ کشور عربی به چه معناست
اسرائیل در پی دادن امتیاز به کشورهای عربی برای مقابله با ایران

گامهای نویدبخش در انتخابات عنوان سرمقاله دیروز روزنامه جام جم است که در پی نقل شده است:
بعد از ماه ها اقدامات تدارکاتی همزمان با جدی شدن مباحث اجرایی و نظارتی بین شورای نگهبان و وزارت کشور پیرامون چگونگی برگزاری انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی، فعالیت های انتخاباتی جریان سازان نیز به سطح جامعه کشیده شد.
فعل و انفعالات محفلی جریان های سیاسی کشور تاکنون این سوال را مطرح ساخته بود که آیا روند رو به رشد رقابت گسترده تر گروه ها و مشارکت همه جانبه تر مردم را در انتخابات در پیش رو نیز شاهد خواهیم بود؟ آنچه در هفته گذشته شاهد بودیم تا حدی پاسخ روشنی به این سوال داد، این که در کشور ساختاری شکل گرفته که تاکنون تمایلات جناح اکثریت نتوانسته میدان مشارکت را برای اقلیت تنگ کند، دستاوردی است که هم احزاب و گروه ها و هم قاطبه مردم بر آن ارج می نهند.
از این رو سرمایه گذاری ها در مورد انتخابات، هر دوره نسبت به دوره قبل فزونی می یابد. حال آن که اگر باور دست کم نخبگان جز این بود که هرگز شاهد افزایش میزان سرمایه گذاری ها برای دستیابی به قدرت از طریق کسب آرای مردم نبودیم.
براساس حجم تدارکی که گروه ها و جریان های سیاسی از سال گذشته برای انتخابات اسفند ماه دیده اند می توان از هم اکنون رقابتی وسیع را پیش بینی کرد. این رقابت ها اگر تماما در مسیر سازنده صورت گیرد می تواند رشد و تعالی چشمگیری را از آن جامعه سازد. خوشبختانه تمهیدات نویدبخشی را به منظور منطقی سازی رقابت ها شاهدیم که مناسب است در مقام تقویت آن برآییم:
۱ ـ دعوت دکتر لاریجانی به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی از گروه ها و احزاب برای گفتگو پیرامون مسائل کلان بین المللی با هدف تقویت مصالح ملی، تدبیری بسیار ارزشمند است. از آنجا که در قالب رقابت های انتخاباتی جریانات بیشتر به جای طرح برنامه های خود به نقد عملکردهای رقیب می پردازند، این احتمال به ویژه از سوی عناصر تندرو جریانات مختلف وجود دارد که رقابت را به وادی تضعیف موضع کشور در چالش های بین المللی بکشانند. بنابر این این گونه تعاملات باعث می شود تا رقابت ها کمتر از مسیر سازنده خود خارج شوند.
۲ ـ در جریان سفر حجت الاسلام محمد خاتمی (رئیس جمهور سابق) به مشهد که علی القاعده تا انتخابات شامل سایر استان ها نیز خواهد شد، شاهد مسائلی بودیم که بسیار امیدبخش است. از آن جمله می توان به نقش آفرینی فراجناحی ائمه جمعه به عنوان نمایندگان رهبری در استان ها اشاره کرد. اگر ائمه جمعه چتر حمایتی خود را بر سر همه جریانات دلسوز و پایبند به قانون اساسی بگشایند، از بسیاری مسائل تلخ که در دوره های قبلی انتخابات بعضا رخ می نمود، از جمله تعرضات غیرمنطقی عناصر سطحی گروه ها به یکدیگر، به دور خواهیم ماند. احترام ریش سفیدان استان ها به شاخص های جریان های سیاسی آن گونه که در سفر حجت الاسلام خاتمی به مشهد صورت گرفت، اصول و معیارهای قابل قبول برای جامعه را در رقابت های جدی تقویت خواهد ساخت. طبیعی است که این رفتار منطقی به عنوان یک الگوی دربردارنده مصالح ملی، به سرعت بسط و گسترش یابد و دیگر اقشار اجتماعی را نیز دربرگیرد.
٣ ـ یکی از آفت های انتخابات درگذشته میدان داری افراد بی منطق و کم وزن احزاب و گروه ها در رقابت های سیاسی بوده است. متاسفانه برخی عملکردها موجب می گردید که همین افراد، مظلوم جلوه گر شده و حتی بتوانند آرای مردم را از آن خود سازند. اوج تلخی این آفت را در حضور برخی افراد در مجلس ششم شاهد بودیم. پدیده هایی چون تعرض افراد جنجالی به محافل انتخاباتی یکدیگر، نه تنها موجب می شود تا مردم نتوانند از انتخابات بهره گیرند و برشناخت خود بیفزایند بلکه جنجال آفرینان قادر خواهند شد از آب گل آلود ماهی بگیرند. همچنین عملکرد شفاف و اقناعی شورای نگهبان نیز می تواند در این وادی بسیار موثر افتد. به طور کلی عقلا و دلسوزان جامعه با هر گرایش و اندیشه ای، اگر مسیری را تقویت کنند که به رشد بیشتر جامعه بینجامد، مردم هرگز راضی نخواهند بود که حقوق اساسی خود را به کسانی محول کنند که جز تنش آفرینی هنری ندارند. اما اگر بسترهای مظلوم نمایی کاذب فراهم آید، بویژه در کوران پرتلاطم انتخابات، نمی توان انتظار داشت که به هیچ وجه آرای دست کم بخشی از مردم در فضای احساسی توزیع نشود.

راز مگوی دیپلماسی آمریکا
نتایج کنفرانس آناپولیس از جمله موضوعاتی است که روزنامه های صبح دیروز به آن پرداخته اند. کیهان با عنوان: استارت بزنید، لطفاً! نوشته است:
وضعیت دیپلماسی جهانی آمریکا حکایت خودروی قراضه ای است که پیش نمی رود و صدای تمام اجزای آن بلند شده الا یک قطعه ـ بوق ـ که باید صدا داشته باشد اما صدا ندارد.
سروصداها همه نگاه ها را متوجه شهر آناپولیس ایالت مریلند و دانشکده نیروی دریایی آمریکا کرده است، جایی که مقامات ۵۴کشور به دعوت میزبان دور هم جمع شده اند تا گویا چاره ای برای عنوان بی مسمای صلح خاورمیانه بیاندیشند. اما این کثرت شرکت کننده ها و موضوع نشست نیست که به کنفرانس آناپولیس اهمیت بخشیده است. اگر اهمیتی هست، از آن جهت است که سروصداها به اندازه کافی رازمگوی دیپلماسی آمریکا را فاش می کند، مانند استارتی که به خودرو فرسوده بزنند و عیب و عور آن آشکار شود. دیشب مهمانان در مهمانی شام خانم رایس ـ که این یکی جزو معدود کارهای قابل تامل و جدی خانم رایس شده! ـ شرکت کردند تا امروز صبح، استارت دیپلماسی آمریکا زده شود غافل از اینکه ناظران بسیاری در دهکده جهانی کوچک امروز می دانند این ماشین حتی استارت هم نخواهد خورد چه رسد به اینکه پیش رود.
هدف اعلام شده نشست، صلح خاورمیانه و مشخصا بازگرداندن آرامش به فلسطین اشغالی است اما زمزمه های جدی تر حاکی از آن است که آمریکا بنا دارد ضمن مرتفع کردن دغدغه های اسرائیل پس از شکست در جنگ ٣٣روزه، تدبیری برای نفوذ فزاینده ایران که اکنون تا عراق و لبنان و فلسطین امتداد یافته، بیاندیشد. یا لااقل با یک میهمانی تبلیغاتی چنین القا شود که آمریکا اردوگاه مستحکمی دارد و ایران در انزوا قرار گرفته است. اما این اهداف زنجیره ای چقدر می تواند جامه عمل بپوشد؟ که اگر عملی نشود آمریکا از همین جایگاه فعلی که ایستاده، بیشتر تنزل و سقوط خواهد کرد.
آیا نشست لااقل می تواند مسئله ۰۶ ساله فلسطین را که تا همین دهه گذشته ـ با همداستانی برخی کشورهای مرتجع و رژیم عرفات ـ تصور می شد به نفع رژیم صهیونیستی حل شده، به نقطه ای روشن برساند؟ پاسخ خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس به این پرسش منفی است. اما نه اینکه فقط بی نتیجه بماند، تاوان شکست فراتر از اینهاست: کنفرانس خاورمیانه در آناپولیس از لحاظ سنگین بودن تاوان شکست مذاکرات با هیچ یک از تلاش های گذشته آمریکا در حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان قابل مقایسه نیست زیرا شکست مذاکرات، پیامدهایی همچون تقویت گروه های تندرو را در اراضی فلسطین به دنبال خواهد داشت. جنبش حماس بزرگترین چالش برای اسرائیل و حکومت خودگردان است و از هرگونه شکست بهره برداری خواهد کرد… گیلاد شر مذاکره کننده سابق اسرائیلی هشدار می دهد که اسرائیل احتمالا نمی تواند در آینده همچون ۴۰ سال گذشته بر فلسطینیان حکومت کند.
ماجرای فلسطین به حیثیت دولت بوش گره خورده است، دولتی که به آریل شارون ـ بولدوزر کذایی در تعبیر افکار عمومی رژیم صهیونیستی ـ چراغ سبز و چک سفید امضا داد تا با زور و وحشی گری، بحران در اراضی اشغالی را یکسره کند و خود نیز به همین روش وارد کشورگشایی در خاورمیانه بزرگ شد. این دولت حالا یادش افتاده که طرف فلسطینی و اسلامی هم هست که قابل نادیده گرفتن نیست. نفس کنفرانس صلح اعلام شکست سیاست های ۷ساله آمریکاست اگرچه ۷ سال تخریب پل های پشت سر را نمی شود در ۷ـ۶ ساعت کنفرانس کذایی جبران و بازسازی کرد. همچنان که روزنامه آمریکایی هرالدتریبیون با طعنه و تمسخر می نویسد دولت بوش می خواهد در نمایشی که بیشتر شبیه طنز و شوخی است در کمتر از ۲۴ساعت مثلا تکلیف صلح خاورمیانه را روشن کند. دورنمای صلح بعید و دست نیافتنی است و برگزاری نشست هایی از این قبیل نمی تواند فضای صلح را بر منطقه حاکم کند… بوش برای گریز از انتقاداتی که از او درباره سیاست اشغال عراق می شود، می خواهد به اصطلاح تحرکی به مذاکرات صلح خاورمیانه بدهد اما معلوم نیست چه انتظاری از نشست آناپولیس دارد که همه حضار باید برای یک روز همدیگر را تحمل کنند. هرگونه شکست در اجلاس، عواقب وخیمی برای واشنگتن خواهد داشت. با حضور قدرتمند حماس و خط مشی اعلامی آن در رد سیاست های سرکوبگرانه اسرائیل، آمریکا چگونه می خواهد با ژست های تبلیغاتی و برگزاری چند جلسه جانبی به اهداف خاورمیانه ای خود دست یابد. آیا زور ابومازن ـ حتی اگر تن به نقشه های آمریکا بدهد ـ به حماس می رسد؟
هرالد تریبیون دیروز، چند روز پس از تحلیل مذکور، خاطر خود و مخاطبانش را آسوده کرد و نوشت بوش در این نشست انتظار نتایجی مثبت از کنفرانس صلح را می کشد اما این خیالی بی پایه و اساس است. شکست اکنون واژه ای آشنا و نه غریب برای بوش است. او پس از فرو رفتن ارتش آمریکا در باتلاق افغانستان و عراق، اکنون یک میهمانی تصنعی برگزار کرده تا شاید در ماه های پایانی دولت خود بتواند به اسرائیل مشروعیت بخشد. اسرائیل هم به چند کشور عربی منفعل دل خوش کرده غافل از اینکه در بین مردم فلسطین حتی یک نفر هم نیست که نسبت به طرح و نقشه آمریکا بی خبر باشد. با این اوصاف باید به استفان هادلی مشاور امنیت ملی آمریکا حق داد که به رادیو آمریکا بگوید کنفرانس صلح از نظر ما فرصتی است برای گفت وگو نه محلی برای مذاکره. این کنفرانس فقط شانسی برای رفتن طرفین به سوی فاز مذاکره است. !
ابرقدرت آمریکا هرگز مانند امروز مورد طعنه و تمسخر در دنیا نبوده است. حتی دولت آلمان هم اگرچه اشتاین مایر وزیر خارجه خود را به مهمانخانه آناپولیس فرستاده اما این دلیل بر آن نمی شود که رسانه رسمی او ـ دویچه وله ـ به تحلیل واقعیات نپردازد و ننویسد بوش از سوی رایس متقاعد شده که باید سیاست خارجی آمریکا را در قبال موضوع فلسطین و اسرائیل از حالت انفعال درآورد… اما این ادعا که کنفرانس فعلی به راستی صلح در پی داشته باشد، با پوزخند مواجه می شود. شبیه این کنفرانس ها زیاد برگزار شده و نباید چندان امیدی به کنفرانس اخیر بست به ویژه که آمریکا بیشتر، درگیر عراق و کشمکش هسته ای با ایران است. در عین حال که دولت فعلی اسرائیل هم ضعیف و محمود عباس درگیر با فلسطینیان و فقط حاکم بر کرانه غربی است… رایس امسال ٨بار به خاورمیانه رفته اما هنوز موفق نشده حتی رئوس موضوعاتی را که باید در آناپولیس مورد توافق قرار گیرد، مشخص سازد. حتی معلوم نیست طرفین درگیر، به قبول قطعنامه مشترکی در آناپولیس تن دهند یا نه اما هرچه هست بوش در پایان دوران ٨ساله ریاست جمهوری باید مدرکی در دست داشته باشد که مشخص کند او در پایان بخشیدن به بحران خاورمیانه فعالیتی کرده است !
با این اوصاف تکلیف مسئله ایران روشن تر است. سایه ایران و متحدان قدرتمند منطقه ای اش که ریشه در ملت های مسلمان دارند، از هم اکنون بر کنفرانس پائیزی سنگینی می کند و پایان معلوم نشست امروز، اعلام و اذعانی دیگر بر توفیق و پیروزی دیپلماسی سال های اخیر جمهوری اسلامی خواهد بود. این تعبیر روزنامه الشرق الاوسط ـ با گرایش های آمریکایی ـ است که ایران کشور غایب و در عین حال حاضر در اجلاس آناپولیس است چرا که تاثیر بزرگی بر جنبش حماس و جهاد اسلامی وحزب الله دارد و محوری اثرگذار است اگرچه در نشست شرکت نکند. دولت بوش پس از شکست در عراق تصور کرد باید در خاورمیانه دست به کاری بزند تا چیزی به مردم آمریکا ارائه کند. همین مضمون را کریستین ساینس مانیتور روزنامه معروف آمریکایی چنین شرح و بسط می دهد؛ وقتی بوش نشست آناپولیس را برگزار کند حضور میهمانی ناخوانده بر آن سایه خواهد افکند و آن ایران است. بوش پس از ۷سال به روندی بازگشته که از آن دوری می کرد، به خاطر لزوم بازدارندگی ایران… غ اما ف نه اولمرت و نه محمود عباس از موضع قدرت به کنفرانس نمی آیند. هدف کنفرانس خارج کردن مسئله فلسطین از دستان ایران است اما کسی مطمئن نیست چنین شود… ایران آماده کسب پیروزی از نشست آناپولیس است. اگر کشورهای عرب به اسرائیل بپیوندند و تحقیر شوند و در عوض چیز ملموسی به دست نیاورند، این وضعیت در جهت اهداف و منافع ایران خواهد بود. بعضی ها این هشدار را می دهند که کنفرانس مذکور می تواند مطابق میل تهران باشد. اگر سعودی ها، مصری و اردنی ها راهی آناپولیس شده باشند تا در برابر آمریکا و اسرائیل تسلیم شوند، هیچ هدیه ای از این بزرگتر که ایران بتواند به دست آورد نخواهد بود.
گاه، سکوت در خود قدرتی نهفته دارد که با سخن گفتن مخدوش می شود. این دقیقا حکایت دیپلماسی آمریکاست و گشودن مشت بسته در کنفرانس آناپولیس. صدای استارت امروز ماشین دیپلماسی آمریکا و سروصداهایی که می کند حتما شنیدنی است، همچنان که به تعبیر روزنامه انگلیسی آبزرور دیدن خانم رایس در حال جویدن ناخن هایش در تمام ساعات برگزاری کنفرانس . فقط چند ساعتی باید صبر کرد.

فرصت برای تشکیل جبهه جدید
روزنامه حزب الله نیز در سرمقاله خود: منفعت طلبی دولتهای عربی معتقد است آمریکا درصدد است از فرصت برگزاری کنفرانس، جبهه جدید با مشارکت اعراب و اسرائیل علیه ایران تشکیل دهد.
این روزنامه نوشته است: رویکرد رئالیستی در دنیای روابط بین الملل فاقد هر گونه نگرش ایدئولوژیک و آرمانگرایانه است و هر اقدامی حتی نقض حقوق انسانی را برای دستیابی به منافع مجاز می داند. کشورهای عربی نیز در نشست آناپولیس از این قاعده تبعیت می کنند و مشی منفعت طلبانه ای را در پیش گرفته اند و از این روی تن دادن آنها به تعامل مستقیم با رژیم غاصب صهیونیستی محتمل است.
از ابتدای مطرح شدن کنفرانس آناپولیس ابهامات فراوانی در خصوص این کنفرانس وجود داشت. یکی از مهمترین این ابهامات دستور جلسه کنفرانس مذکور است که تا امروز هم بطور شفاف اعلام نشده است. از سوی دیگر همزمانی تاریخ برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه با اتمام مهلت دو ماهه اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان به ایران برای وضع تحریم های شدیدتر علیه تهران، بی شک تصادفی نیست و ممکن است آمریکا با استفاده از فرصت برگزاری کنفرانس، در صدد تشکیل جبهه جدیدی با مشارکت اعراب و اسرائیل علیه ایران باشد. این مسائل تئوری توطئه چینی علیه ایران در قالب این کنفرانس را تقویت می کند. ظاهرا رژیم صهیونیستی و ایالات متحده که تاکنون در ایجاد همگرایی علیه جمهوری اسلامی موفق نبوده اند، تمایل دارند که از کنفرانس آناپلویس به مثابه ابزاری برای ائتلاف سازی علیه ایران استفاده کنند. اعراب هم همانطور که اشاره شد، مدتهاست آرمان ها و ایدئولوژی های خود را زیر پا نهاده اند و به پای میز معامله با آمریکا و اسرائیل حاضر شده اند. در حال حاضر اسرائیل تلاش دارد با اعطا برخی امتیازات به اعراب، آنها را علیه ایران بسیج کند. رژیم صهیونیستی که تا چندی پیش با توسل به قدرت پوشالی خود در منطقه عربده کشی می کرد و حاضر به دادن کوچک ترین امتیازی نبود، اکنون در پی دادن امتیاز به کشورهای عربی به منظور مقابله با ایران است و این مسأله خود اعتراف تلویحی اسرائیل و متحد استراتژیکش ایالات متحده بر قدرت روزافزون ایران است. فشارهایی هم که به سوریه اعمال شد و در نهایت هم تسلیم این کشور را به دنبال داشت حاکی از اهمیت جدا کردن دمشق به عنوان یک متحد استراتژیک از تهران، برای غرب بود. این اقدام که در نهایت به تسلیم سوریه منجر شد نشان داد سران جمهوری اسلامی نباید، بر روی این کشور به عنوان متحدی مطمئن برای روزهای سخت، حساب ویژه ای باز کنند. اما فارغ از اینکه افکار عمومی جهان عرب به سران این کشورها اجازه ائتلاف علیه جمهوری اسلامی را نمی دهد، باز هم صرف انحراف از مسأله فلسطین شکست کنفرانس آناپولیس و اهداف آمریکا و اسرائیل را رقم خواهد زد چرا که به باور بسیاری از تحلیلگران حل منازعات خاورمیانه تنها با حل مسأله فلسطین امکان پذیر است و این کنفرانس بی شک گرهی از مسأله فلسطین باز نخواهد کرد.
از سوی دیگر غیبت مثلث ضد صهیونیست (ایران، حزب الله و حماس) در این کنفرانس یکی دیگر از عواملی است که سبب می شود کنفرانس آناپولیس به نتیجه نرسد. غالب کشورهایی که در این کنفرانس حضور پیدا می کنند، اسرائیل را حداقل به صورت تلویحی به رسمیت شناخته اند و در سطوح متفاوت با رژیم اشغالگر تعامل برقرار کرده اند. یعنی عملا رژیم صهیونیستی با این کشورهای سازشکار عرب مشکل چندانی ندارد و این شیوخ سازشکار بعید به نظر می رسد که بتوانند منافع اسرائیل را به مخاطره اندازند…

نباید به کنفرانس امیدوار بود
حمیدرضا آصفی سفیر ایران در امارات نیز نظر خود را درمورد این کنفرانس در روزنامه همشهری چنین بیان کرده است:
کشورهای عربی نباید در مذاکرات میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها مداخله کنند. این بخشی از اظهارات تزیپی لیونی وزیر خارجه رژیم اشغالگر قدس قبل از عزیمت به واشنگتن است که در گفت وگو با خبرنگاران با بیان این مطالب تأکید کرد که نقشی برای کشورهای عربی در گفت وگو میان این رژیم و فلسطینی ها متصور نیست؛و جالب است در حالی که کشورهای عربی از مداخله در مذاکرات با فلسطینی ها منع می شوند، برای حضور در یک کنفرانس نمایشی به آناپولیس فراخوانده شده اند.
اندک تاملی در جملات بالا کافیست نشان دهد که اجلاس امروز که پیش بینی بی نتیجه بودن آن چندان دور از ذهن نیست، صرفاً در جهت تحکیم رژیم نامشروع اسرائیل، پیشبرد سیاست های یکجانبه آمریکا در خاورمیانه و آخرین گام جرج بوش در حمایت از رژیم صهیونیستی پیش از ترک کاخ سفید در سال آینده است.اکنون پرسش اصلی این است که اگر کشورهای عربی نمی بایست دراین مذاکرات دخالت کنند و مسئله کنفرانس آناپولیس صرفاً فلسطینی ـ اسرائیلی و یک موضوع دوجانبه تلقی می شود، دعوت از ۱۶ کشور عربی برای حضور در این کنفرانس به چه معناست؟
در مقام پاسخ به این سوال شاید بتوان این گونه اظهار نظر کرد که رژیم صهیونیستی درصدد آن است که با حمایت آمریکا، از ظرفیت دیگر کشورها از جمله کشورهای عربی برای تثبیت حکومت نامشروع خود بهره گیری کرده و آنها را شریک استقرار نظام غیرقانونی خود نماید.
مضحک تر از این، اظهارات ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل است که در آستانه این کنفرانس اذعان کرد: ابومازن نمی تواند تصمیم گیر نهایی باشد زیرا وی نمایندگی همه فلسطینی ها را ندارد.نتیجه کنارهم قرار گرفتن اظهارات نخست وزیر و وزیرامورخارجه اسرائیل مبنی بر منع اعراب از ورود به مناظره فلسطین و اسرائیل از یک سو و معرفی محمود عباس به عنوان یک فرد درجه۲که شایستگی نمایندگی تمام ملت فلسطین را ندارد از دیگر سو، به این منظور است که تنها راهبرد برون رفت از چالش منطقه ای به وجود آمده پذیرش راهکارهای ارائه شده آمریکا و اسرائیل در این اجلاس نمایشی است.
مع الاسف در صحنه عمل و در خاورمیانه نیز رژیم صهیونیستی توانست حیله گرانه، سطح منازعه خود را از اعراب به فلسطین و تنها به یک کشور محدود کند تا از این طریق بتواند از فشار بین المللی بگریزد.کشورهای عربی هم سطح منازعه جهان اسلام با رژیم صهیونیستی را به منازعه میان کشورهای عربی و حتی فلسطین تنزل دادند در حالی که فلسطین به عنوان قبله اول مسلمین می بایست مستظهر به حمایت همه کشورهای اسلامی از همه اقوام، نژادها و طوایف باشد.
سردمداران رژیم اسرائیل اظهار می دارند اسرائیل، یک کشور یهودی است.این جمله به معنای این است که مذاهب دیگر اعم از مسیحی و مسلمان در این سرزمین جایی ندارند، لذا به روشنی می توان دریافت که طرح ایجاد یک کشور یهودی ـ اسرائیلی، مقدمه اخراج و آواره کردن بقیه مذاهب و اقوام از فلسطین است.از این روست که نه می توان و نه باید به کنفرانس هایی نظیر آناپولیس و راهکارهای اسرائیلی ـ آمریکایی آن امیدوار بود، کنفرانس هایی که فقط برای تثبیت رژیم نامشروع صهیونیستی آن هم به هزینه کشورهای عربی برگزار می شود.شاید یکی از دلایل شکست فلسطینیان را بتوان در این معادله نابرابر جست وجو کرد.

اوج واکنش غرب
روزنامه رسالت با عنوان: فراتر از یک رزمایش نوشته است:
تجدید بیعت ٨ میلیون نفر از بسیجیان سلحشور سراسر کشور با فرماندهی معظم کل قوا پیام پایداری و قدرت ایران را در کل جهان طنین انداز نموده است. معمولا در چنین مواقعی است که استراتژیست های غربی خود را در توجیه و تفسیر آنچه رخ می دهد عاجز می بینند. تلفیق آمادگی بالای بسیج با موفقیت ژئوپلیتیک و جغرافیای ایران حاصلی جز شکست دشمنان این مرز و بوم نخواهد داشت.
رژه مسلحانه نیروهای بسیج، همه جانبه بودن واکنش ایران در صورت هرگونه تعرض احتمالی کاخ سفید را به تصویر کشیده است. آمریکا سعی دارد قدرت پوشالی خود در مقابل تهران را از طریق رسانه های وابسته به لابی صهیونیسم بزرگنمایی نماید. این بزرگنمایی معلول فقدان وجود نیروی کنشگر و استراتژیک در بدنه سیاست خارجی آمریکاست. اما جمهوری اسلامی ایران نیازی به بزرگنمایی توان نظامی خود ندارد زیرا این توان گسترده به طور طبیعی دشمن شکن و کارآمد است. از این رو رزمایش غرورآفرین بسیج توازن معادلات بالفعل میلیتاریستی ایران و آمریکا را به سود تهران تغییر داده است.
حضرت آیت الله خامنه ای مقام معظم رهبری در جمع پر شور بسیجیان بار دیگر برگزاری کنفرانس پاییزی را محکوم نموده وآن را اقدامی در جهت جبران شکست های گذشته اسرائیل و آمریکا دانسته اند.
مطابق فرمایشات رهبر انقلاب، ماهیت کنفرانس پاییزی کاملا مشخص است. نومحافظه کاران ایالات متحده آمریکا قصد دارند در آخرین سال حضور شوم خود در کاخ سفید چهره آشفته و درهم شکسته صهیونیسم بین الملل را احیا نمایند، از این رو دست به برگزاری اجلاس آناپولیس زده اند.
دولت جعلی و غاصب صهیونیستی به هیچ عنوان توان باز تعریف و حتی ترمیم خود در معادلات خاورمیانه را ندارد، زیرا شکست نظامی تل آویو در برابر رزمندگان حزب الله مجالی را جهت تنفس صهیونیست ها در فضای منطقه باقی نگذاشته است.
مسلما هر تصمیمی که در فضای مسموم کنفرانس پاییزی اتخاذ شود برای ملت فلسطین و ملت های خاورمیانه مشروعیت ندارد. عدم حضور نمایندگان واقعی ملت فلسطین در کنفرانس پاییزی مهر بطلان این نشست را پررنگ تر نموده است.
برخی رسانه های وابسته به رژیم صهیونیستی از جمله هاآرتص کنفرانس آناپولیس را محکوم به شکست می دانند. روزنامه نیویورک تایمز نیز کنفرانس آناپولیس را به عنوان فرصتی دیگر برای گرفتن عکس های یادگاری ارزیابی می کند.
نکته مهم اینکه مطابق آخرین نظرسنجی های معتبر، اکثریت فلسطینیان نیزاین اجلاس را ناکارآمد و جعلی می دانند. در چنین شرایطی واقعا آمریکا به دنبال چیست؟ کنفرانس آناپولیس را می توان نقطه اوج واکنش غرب نسبت به بیداری جهان اسلام دانست. این بیداری فراگیر روز به روز در حال تقویت است و جمهوری اسلامی ایران اصلی ترین نقش را در این خصوص ایفا می کند. تهران به مولد بیداری در خاورمیانه و جهان تبدیل گردیده و همین مسئله لابی صهیونیسم را در نقطه ای آزار دهنده متوقف ساخته است.
رزمایش دیروز بسیج مظهر و سمبل آگاهی و بیداری ایران بود. مسلما واشنگتن، تل آویو و دیگر دشمنان انقلاب اسلامی چاره ای جز کرنش در برابر قدرت اول خاورمیانه ندارند. قدرتی که کوچکترین تجاوز به آن مترادف با انهدام شبکه سلطه در سر تا سر جهان خواهد بود.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست