یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در راه بازسازی جمهوری خواهان دموکرات ولائیک
و تقویت جنبش جمهوری خواهی در ایران تلاش ورزیم


اکبر سیف


• در بحث پیرامون گذشته و چگونگی تاسیس جمهوری خواهان دموکرات و لائیک و حتی فهم مشکلات کنونی آن نباید از شرایط سیاسی پر تحول جامعه ایران و منطقه، در مقطع شکل گیری ج د ل غافل ماند و استقبال نسبی آغازین از این حرکت را صرفا به ظرفیت های موجود در این مجموعه نسبت داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ آذر ۱٣٨۶ -  ٣ دسامبر ۲۰۰۷


چند سالی از عمر جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک می گذرد. ج د ل، با تمامی قوت ها و ضعف هایش، حاصل یک تلاش دسته جمعیست. مقدمات سیاسی تشکیل آن، بدون وجود حداقل های لازم در زمینه کار با نقشه و سنجشگرانه، با انتشار یک بیانیه آغاز شد و سپس بابرگزاری سمیناری در پاریس و پس از آن گردهمایی سراسری ای در پاریس تاسیس گردید. در پی آن، چند نشست وسمینار مشورتی ونیز گردهمایی سراسری دوم آن برگزار گردیدند.اگر در آغاز شکل گیری ج د ل، پاریسی ها و محفل سیاسی پاریس در آن نقش فعالی داشتند اما با گسترش تدریجی فعالیت ج د ل و پیوستن محافل سیاسی دیگر از کشور های مختلف بدان، به اقتضای کار دموکراتیک،از نقش محفل پاریس بدرستی کاسته شد وبه نقش محافل و همراهان جدید و جدید تر در اداره ج د ل افزوده گشت.البته پیشبرد این روند در فضای بی اعتمادی های باقیمانده از گذشته واختلافات، با تنش ها ومقاومت هایی توام بود. بدین ترتیب رشته کارها در روندی دموکراتیک از دست محفلی معدودو حدودا بسته خارج گشت و در سطح همه همراهانی که به صفت فردی و فارغ از تعلقات تشکیلاتی گرد آمده بودند توزیع شد. تاریخچه اینهمه واسناد وگزارشات و مباحث آن همگی درسایت صدای ما و دیگر رسانه های جمهوری خواهی موجود می باشند. در این بحث از تکرار این اسناد و گزارشات اجتناب می شود . همچنین از وارد شدن به یک رشته مسائل و مباحث حاشیه ای و خسته کننده که توسط برخی از همراهان مطرح گشته و به نظر من غالبا یا به مسائل شخصی آغشته هستند و یا سوتفاهماتی بیش نیستند صرفنظر می شود.
همین جا باید اضافه کنم که قبلا طی ۲ مقاله ملاحظاتی را درباره مشکلات ج د ل تحت عنوان- طرح بحثی در باره جمهوری خواهان دموکرات ولائیک،مشکلات و راه حل ها- به تاریخ سپتامبر ۲۰۰۵ در جریان مباحث تدارکاتی سمینار هانوفر مطرح کرده بودم و درجریان بحث در آن سمینار باز کرده بودم.در آنجا در جریان بررسی مشکلاتمان از جمله نتیجه گرفته بودم که « سنت فرقه ای، نگاه محفلی ورفتار گروه گرایانه در میان ما آنچنان ریشه داروقوی است که اگر بتواند همین تجمع شکل گرفته کنونی راهم به اشکال مختلف زیرسوال برده وازاین گوشه وآن گوشه متفرق می کند».متاسفانه چنین نیز شده است. اگر چه در این فاصله ما با مسائل و مشکلات جدید و جدید تری روبرو گشتیم ومشکلات دیرینه جنبش ما، پیش ازهمه در زمینه آزادی و دموکراسی ، در محدوده ج د ل هم آشکارا سر باز کرد. به نظر من، مشکلات امروز ج د ل، درواقع ادامه همان مشکلات دیروزین آن، در ابعادی گسترده تر و آشکار تر وگاه در کیفیاتی تازه تر می باشند.
من دراین بحث، ابتدابه طرح چند نکته در زمینه بازخوانی گذشته و چگونگی بروز بحران در فعالیت ج د ل و مهم ترین دلایل آن می پردازم وسپس به بحث چاره اندیشی وارد می شوم. شایان توجه است که شرکت من در این مباحث به عنوان یکی از علاقمندان و فعالین این تلاش دسته جمعی و نگران آینده آن، پرسشگرانه هم می باشد. یعنی ضمن بحث و پرداختن به راه حل ها، مایلم پرسش ها وتردید های خود را نسبت به ظرفیت های موجود، در زمینه پیشبرد یک کارسیاسی نسبتا جدی،که الزاما با کار تشکیلاتی گره می خورد، در جمعی چند صدایی و پلورالیستی وفاقد تجربه کار مشترک طولانی، که می باید در شرایط تبعید ودر فقدان رابطه ارگانیک با مبارزه واقعا جاری در کشور صورت گیرد ابرلز کنم. بویژه آنکه چنین فعالیتی در مجموعه محدود ومعدودی صورت گرفته ومی گیرد که هم از لحاظ گذاشتن وقت و انرژی وامکانات، وهم در زمینه فرهنگ مدارا و گفتگو وتحمل نظرات مخالف با مشکلات جدی و گاه باورنکردنی روبروبوده است. حقیقت این است که هیچ جنبش نسبتا جدی ای بون حد معینی از فداکاری و حد معینی از تحمل، اصلا نمی تواند وجود داشته باشد. ولی با این وجود فکر می کنم که باید همه تلاش ها را معطوف به بازسازی جنبش ج د ل، بماثبه یکی از اجزاء و مولفه های جمهوری خواهی رادیکال در ایران نمود و از هیچ اقدامی در این راستا فرو گذار نکرد. باشد که ما نیز بتوانیم بسهم خود، پا بپای فرهیختگان جنبش روشنفکری و مبارزاتی کشورمان* با درس گیری از ناکامی ها و شکست ها، با نگاهی تازه و بواقع دمکراتیک به بازخوانی انتقادی گذشته و چاره جویی برای آینده همت گماریم.
                                                                   ******************************
ملاحظاتی چند دربازخوانی گذشته وریشه های بروزبحران درفعالیت ما

۱_دربحث پیرامون گذشته و چگونگی تاسیس جمهوری خواهان دموکرات ولائیک وحتی فهم مشکلات کنونی آن نباید از شرایط سیاسی پر تحول جامعه ایران و منطقه، در مقطع شکل گیری ج د ل غافل ماند و استقبال نسبی آغازین از این حرکت را صرفا به ظرفیت های موجود در این مجموعه نسبت داد وبدین ترتیب به توهم پراکنی در باره خود، حتی آنجا که لفظ شکست یا انحطاط و نظایر آنرا بکار می گیریم، دامن زد. حقیقت این است که در آن مقاطع و در اوج ِ برو و بیا های اصلاح طلبان حکومتی ونیز بروز تحولات بزرگ در منطقه، تا حد بزیر کشیده شدن رژیم صدام حسین توسط قدرت های خارجی واستقرار نظامیان آمریکایی در مرز های غربی و شرقی کشور وگمانه زنی در باره احتمال جدی بزیر کشیده شدن رژیم اسلامی درتداوم این تحولات، با فاصله زمانی ای نه چندان زیاد، دو جریان جمهوری خواهی در قالب جمهوری خواهان دموکرات و لائیک و اتحاد جمهوری خواهان شکل گرفتند. در همان مقاطع جریان دیگری نیز، منشور ٨۱،تاسیس گشت. همه اینها با وجود تفاوت هایی مهم و گاه تعیین کننده با یکدیگر، اما در آغازاعلام موجودیت ودر محدوده نفوذ خود، با استقبال و رونقی نسبی روبرو گشتند. و باز همه آنها بخصوص پس ازشکست اصلاح طلبان حکومتی در جریان به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری و قبضه قدرت توسط ارتجاعی ترین محافل حکومتی وکسب مقام ریاست جمهوری توسط احمدی نژاد و سیطره بیش از پیش سرکوب و اختناق وبگیر وببند در سطح جامعه، بخصوص بدون بروز مقاومتی سراسری و چشمگیر از سوی اپوزیسیون واز جمله همین جریانات، سیر نزولی آغاز نمودند.
تا آنجا که به طیف ج د ل بر می گردد اتخاذ موضعی روشن نسبت به اصلاح طلبان حکومتی و نقد رژیم جمهوری اسلامی در کلیت آن و اساسا اصلاح ناپذیر انگاشتن نظام دینی حاکم، نتوانست موقعیتی متفاوت برای آن رقم زده و مانع تضعیفش گردد. به این دلیل ساده که تعیین سمت اصلی حرکت جامعه و اتخاذ موضعی درست در قبال حکومت اگر شرط لازم در کار سیاسی و سیاست ورزی است اما به هیچ وجه کافی نبوده ونمی باشد. اگر قرار بود با انتشار چند سند و اتخاذ چند موضع کلی، یعنی بدون داشتن پروژه ای برای فعالیت وبدون نیاز به برخورد مشخص با تحولات روز، مشکل سیاسی و سیاست ورزی حل شود که نیازی به کار جمعی و دسته جمعی با تمامی الزامات و درد و رنج های آن، آنهم درخارج از کشور ودر این دوره وانفسا نبود.
در توضیح بیشتر موقعیت ج د ل باید این حقیقت رامد نظر قرار داد که جنبش ج د ل تا حدود زیادی طی روندی خود بخودی و بدون تدارکی جدی و سنجشگرانه شکل گرفت.نقشه و برنامه عمل در آن جای چندانی نداشت.علاوه براین، از همان آغاز تفاوت های بارزی درمیان ما، بویژه در زمینه روش کارو فاصله گیری از بحث در محیط ها و محافل در بسته ودر میان خودی ها و کشیدن مباحث و فعالیت ها بسوی بیرون ونظایر آن عمل می کرد.این مسائل و این تفاوت ها بعدا که کار ابعاد گسترده تری پیدا کرد و سیاست و سیات ورزی در مفهوم عملی و دخالتگرانه آن در روند تحولات بناگزیر در دستور کار قرار گرفت و چگونگی رابطه با دیگر گروه بندی های جمهوری خواه و دوری یا نزدیکی های ما باآنها مطرح گشت بیش از گذشته سر باز کرد.
درزمینه سیاست ورزی طیف ج د ل ومبانی آن اول از همه باید گفت که سند سیاسی اشتراکات و افتراقات مصوبه گردهمایی سراسری نخست، سندی است در اساس خود کماکان معتبر. در این سند سمت اصلی تحول جامعه ایران، موانع اصلی موجود در مقابل این تحول و اهداف و حدود سیاسی ج د ل بروشنی مشخص و تعریف شده اند.در این سند بدرستی وجود تفاوت در میان همراهان بر سر موارد غیرمشترک برسمیت شناخته شده است و جدل به عنوان مجموعه ای چند صدایی و پلورالیستی معرفی گردیده است.اینها برای جریانی سیاسی که نمی خواهد تنها در حد جنبشی نفی ای و اعتراضی** متوقف مانده و صرفا به طرح اهداف و آرزوها آنهم بطور کلی وسلبی بپردازد، به هیچ وجه کافی نیست. جنبش ج د ل همانطور که در اسناد آن آمده است از آلترناتیو دموکراتیک معین واثباتی ِ مشخصی طرفداری می کند،خود را تنها جزئی از جنبش دموکراتیک و جمهوریخواهان کشورمان می پندارد و به همراه سایر نیرو های آزادی خواه و دموکرات برای برکناری نظام دینی حاکم و جانشینی آن با نظام دموکراتیک مورد نظر تلاش می ورزد. برای این منظور بناگزیر باید به پروژه یا پروژه هایی در زمینه فعالیت عملی دست یابد؛ باید نسبت به تحولات سیاسی مهم روز حساس بوده و درقبال آنها موضع روشنی اتخاذ نماید؛ باید این مواضع را به اشکال مختلف در فعالیت روز مره اش جاری سازد. و همزمان باید بتواند برای دهها پرسش باقیمانده از گذشته و پرسشهای تازه ناشی از راه ناشناخته ای که در آن قدم گذاشته است پاسخ بیابد. ما بدون تامل کافی پیرامون این مسائل و بدون اندیشه کافی پیرامون دشواری های عدیده ناشی از کار در مجموعه ای با سوابق و تجربه ها و حساسیت های مختلف، که تازه بدبینی ها و سوظن ها و بی اعتمادی های گذشته را هم یدک می کشند و به هنگام بروز هر اختلافی، گاه اشتراکات را به فراموشی سپرده و شمشیر اتهام واتهام زنی به سیاق گذشته را از نیام می کشند قدم در راه جدید گذاشتیم. وساده انگرانه فکر کردیم که به صرف تشویق علاقمندان صدیق جنبش و به صرف حسن نیت و اعلام پذیرش قواعد دموکراتیک کار جمعی می توان با تفاهم به جنگ مشکلات رفت وبرای پرسش های عدیده موجود پاسخ مناسب پیدا کرد. به عبارت دیگر مابه عنوان یک مجموعه نو پا، نه تنهاتصوری نسبتا واحد از وظایف سنگین پیشاروی وراه های تحقق آن نداشتیم بلکه ارزیابی روشن و واقع بینانه ای از امکانات وظرفیت های این مجموعه ، از توانایی سازماندهی مناسباتی دموکراتیک در میان یک مجموعه چند صدایی وپلورالیستی در خارج از کشور، با تمامی ویژگی های گاه به شدت منفی آن ، نداشتیم.
راست این است که ما در غالب این موارد با مشکلاتی جدی روبرو بوده وهستیم. برخلاف تصورات اولیه و برخلاف تصور برخی از دوستان، ما تافته ای جدا بافته از مجموعه اپوزیسیون با همه کژی ها و ناراستی های آن نبوده و نیستیم.ما جزئی از اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی در خارج از کشور بوده و هستیم و بسهم خود بحران تاریخی و ریشه دار موجود در اپوزیسیون را به اشکال گوناگون و با ویژگی هایی بدوش کشیده و می کشیم. ما جمع صد در صد منسجمی نبوده و نیستیم و قرار هم نبوده که چنین باشیم. فرهنگ دموکراتیک و تحمل نظرات مخالف در میان مابسیار ضعیف و گاه از سطح متوسط جنبش نیز بسیار بسیار ضعیف تربوده است. سیاه و سفید جلوه دادن مسائل، جستجوی توطئه در پس هر مسئله ساده و تشبث به روش های عصبی وبکارگیری ِ زبانی خشن در برخورد با مخالفین نظری خویش در میان بخشی از همراهان ما چیزی شبیه عادت شده است. وجود چنین بر خورد هایی اگر در یک جریان بزرگ توده ای ودر گیر در مبارزه ای واقعی می تواند حاشیه ای تلقی شود اما در یک مجموعه نو پا، جستجو گرو محدود، که بدورازعرصه اصلی مبارزه ودر شرایط تبعید مبارزه می کند، می تواند مختل کننده باشد ودر صورت تداوم فعالیت آنرا دچار بحران سازد. چیزی که به نوعی در میان ما اتفاق افتاده است. ما هر کاری که بکنیم وبه هر تلاشی که برای غلبه بر وضعیت اسفبار کنونی متشبث شویم، یعنی اگر به درست ترین پروژه ها برای فعالیت عملی وهمچنین به مناسب ترین ساختارتشکیلاتی هم که دست یابیم، در صورتی که نتوانیم به درک تعمیق یا فته ای از آزادی و دموکراسی دست یافته و آزادی مخالفین نظری و سیاسی خویش را پاس داریم، دموکراسی را در مناسبات میان خود نهادینه ساخته و قواعد دموکراتیک کار جمعی را در میان خویش و بویژه بر خورد با مخالفین نظری جاری سازیم، راه به جایی نخواهیم برد. خلاصه کنم مسئله محوری ج د ل در این زمینه همان مسئله محوری جامعه ایران یعنی آزادی و دموکراسی است. ما بر آمده از یک جامعه مشخص با تمامی قوت ها و ضعف ها وبا تمامی کج و کولگی ها و ناموزونی ها و نا همزمانی هایش هستیم. جامعه ای که درآن دیکتاتوری و استبداد، با رگه های نیرومند اسلام امام حسینی و فرهنگ و منش ناشی از آن، از پیشینه تاریخی طولانی ای برخوردار بوده و می باشد.

۲_ مسئله بسیار مهم دیگر در بازنگری انتقادی به گذشته، تامل پیرامون مفهوم چند صدایی و پلورالیستی بودن ج د ل و چگونگی آن است. مراد ما از چند صدایی چیست و اصلا از صدا چی می فهمیم؟ فصل مشترک این صدا های متفاوت کجاست؟ نحوه بروز هر یک از صدا های موجود به چه قرار است؟ اصلا این صدا ها ی متفاوت حق ابراز وجود یا اعلام حضورمستقل در طیف ج د ل را دارند؟ اگر آری چگونه؟ طی این ٣و۴ ساله گذشته در چه مواردی شاهد بروز این صدا های متفاوت بوده ایم؟ و آیا واقعا همه تلاش ها معطوف به فراهم کردن شرایط وتسهیلات برای بیان آزادانه صدا های مخالف و برقراری روابط دموکراتیک ومحترمانه میان آنها بوده است؟ و...
در پاسخ باید گفت که اول اینکه فصل مشترک صدا های متفاوت همانا سند سیاسی اشتراکات مصوبه نخستین گردهمایی سراسری ج د ل می باشد. این سند جایگاهی بس مهم در تعیین سیمای سیاسی ج د ل و ترسیم هویت آن داشته ودارد. این سند در واقع تنها سند سیاسی پایه ایست که تا کنون طیف نیرو های ج د ل را در حوزه سیاست به هم متصل می کند. دوم اینکه وجود تفاوت و وجود اختلاف بر سر سایر مسائل سیاسی یا نظری یا تشکیلاتی یا... از همان ابتدادر طیف ج دل برسمیت شاخته شده است و از اینجاست که اصلا چند صدایی بودن ج د ل موضوعیت پیدا کرده و پذیرفته شده است.در همین زمینه به دو مورد مهم از این اختلافات سیاسی در بخش افتراقات سند سیاسی اشاره رفته است.ضمنا از همان ابتدا روشن بود که نسبت به نحوه بر خورد با قدرت و جایگاه ج د ل در این زمینه، دو تمایل ودو جهت گیری متفاوت در میان همراهان عمل می کند. حضور یا نیمه حضور سه جریان تاریخی متعلق به سه خانواده چپ و نهضت ملی و دین باورلائیک در ج د ل، در واقع به این صدا ها ویژگی خاصی بخشیده است، بی آنکه بتواند جایگزین آنها شده باشد. .نگاهی اجمالی به راه طی شده وتعمق پیرامون این مسئله نشان می دهد که بروز صدا های متفاوت در این فاصله در طیف ج د ل،در موارد مختلف فارغ از تعلق به این سه جریان تاریخی صورت گرفته است.یعنی مرزهای این سه جریان و خانواده، بار ها وبار ها دربرخورد با تحولات تازه و بروز صدا های متفاوت در هم ریخته و تاب مقاومت نیاورده اند. ضمن آنکه همه واقعیت ها حکایت از آن دارند که: دین باوران لائیک هیچگاه حضور فعال و مستقلی از خود در طیف ج د ل نشان ندادند ، بخشی از طرفداران نهضت ملی بتدریج همچون دوره نخست حضور فعال پیدا نکرده اند، و صدا های متفاوت بلند شده پس از گردهمایی سراسری نخست نیز بطور عمده در میان جریان چپ بوده است. وبالاخره همه این صدا ها نیز، با وجود تمام تفاوت هایشان، در کادر پذیرش سند سیاسی اشتراکات قرار داشته اند.
نا گفته نباید گذاشت که در مجموعه سیاسی نوپا و متکثر وپرسشگری نظیر ِج د ل که ادعای فاصله گیری از روش ها و سنت های بسته و غیردموکراتیک گذشته را دارد بروز صدا های متفاوت تازه در برخورد با جابجایی هاو تحولات سیاسی جدید، آن هم در کشوری نظیر ایران و در منطقه ای مثل خاورمیانه،امری کاملا طببعی است. و حتی باید ازبروزآنها استقبال هم کرد. حضور صدا های مختلف در ج د ل نقطه قوت آن محسوب شده و راه را بر پویایی و شادابی وهمه جانبگی بیشتر آن، در بر خورد با تحولات سیاسی بغرنج و پیچیده هموار می سازد. بدین ترتیب بود که صدا های متفاوت در میان همراهان طیف ج د ل،علاوه بر مسئله قومی_ملی و حقوق بشر، در برخورد با بیانیه رفراندوم، تا حدودی در بر خورد با تحولات بین المللی و منطقه، مسئله اتحاد گسترده جمهوری خواهان، موضوع سازماندهی بحث میان گرایشات مختلف جمهوری خواهی بر سر موانع اتحاد، اتحاد ها و چگونگی رابطه با گروه های سیاسی در مسائل مهمی نظیر حقوق بشر، نیز بروز کرده است .اما بحث ما در اینجا نه بر سر صحت یا سقم این یا آن صدا، بلکه اتخاذ رفتاری درست ودموکراتیک ومتناسب بادعاوی ج د ل در زمینه دموکراسی با این تفاوت ها و حتی فراهم کردن فضا های لازم برای ابراز هر چه آزادانه ترآنهاست.
به نظر من همه این صدا ها وهمه این تفاوت ها می توانند در جنبش ج د ل وجود داشته باشند ، با یکدیگر همزیستی و دیالوگ داشته باشند وضمن فعالیت مشترک در کادر سند سیاسی اشترکات، در رقابتی دموکراتیک با یکدیگر بسر برند.همراهان مختلف حق دارند تفسیرهای متفاوتی نسبت به این یا آن مسئله سیاسی داشته باشند و تاکتیک های متفاوتی را مد نظر قرار دهند.آنها می توانند حتی تفسیر های متفاوتی نسبت به این یا آن بند سند سیاسی یا مصوبه داشته باشند. برای رفع ابهامات می توان به گفتگوی محترمانه با یکدیگر نشست و در جریان آن به رفع برخی از سوتفاهمات نائل آمد و برای حل مسائل باقیمانده به راهکارهای دموکراتیک نظیر تشکیل نشست های سراسری توسل جست. فراموش نکنیم که در میان ما نه کسی در مقام مرجع تشخیص قرار دارد و نه نهاد هایی مثل شورای خبرگان و نظایر آن برای تشخیص صحت و سقم این یا آن تفسیر وبخصوص زدن حرف آخر، وجود دارند. با این وجود، تعجب آور است که دوستانی حضور مخالفین نظری خویش را در طیف ج د ل بر نمی تابند و به اشکال مختلف نسبت بدان اعتراض می ورزند.
پر واضح است که همه همراهان از حقوق یکسانی از جمله درارائه تفسیر خاص خود از هر مسئله ای بر خوردارند. مگر نه این است که همراهان هم صدا می توانند به هر شکلی که خود صلاح می دانند به گفتگو وتبادل نظر با هم اقدام کنند. اتفاقااز دل همین گفتگو های دموکراتیک است که راه بر انکشاف بیشتر مباحث گشوده شده، نظرات مختلف با تمامی سایه- روشنی هایشان شفاف تر گردیده و زمینه شکل گیری گرایشات سیاسی_ نظری مختلف هموار می گردد. به نظر من بجای مخالفت با چنین روند هایی، که بناگزیر راه را بر گسترش دموکراسی ومشورت و تبادل نظر بتدریج بسته ومی تواند در صورت غلبه تا حد حذف نظرات مخالف نیز پیش برود، باید به جستجوی مکانیسم ها و راهکار های دموکراتیک برای حضورصدا های مختلف،همزیستی دموکراتیک و سازماندهی دیالوگ در وسیع ترین شکل ممکن در میان آنها بر آمد .همه تجارب گذشته و بخصوص پایبندی صمیمانه ما به آزادی و دموکراسی حکایت از آن دارند که در این مسیر هیچ هراسی نباید بخود راه داد. هر یک از ما باید از خود بپرسیم که راهکار پیشنهادی مان در این زمینه چیست؟ سکوت در قبال این مسئله مهم در یک جمع نوپای متکثر، چند صدایی و پلورالیستی که پرسشگرانه قدم در راهی تازه گذاشته است هیچ مفهومی جز تکرار تجارب تلخ گذشته در زمینه به بند کشیدن نظرات ونقض قواعد دموکراتیک کار جمعی نمی تواند داشته باشد.به نظر من حق تشکیل گرایشات سیاسی_نظری مختلف یا حق تشکیل فراکسیون های سیاسی_نظری ، که بنده هم در نشست مشورتی هانوفر و هم در گردهمایی سراسری دوم در هانوفر مدافع آن بوده و هستم و در این باره مطلب نوشته ام، به عنوان یکی از راهکار ها مطرح است. راه حل پیشنهادی مخالفین چنین راهکاری چیست؟ البته من قبلا هم گفته ام و باز هم تکرار می کنم که برسمیت شناختن چنین حق دموکراتیکی یک چیز است و تشکیل آن چیزی دیگر. در این باره هم نباید در دام ساده انگاری های رایج، چه در موافقت وچه در مخالفت با آن، افتاد . شکل دهی این یا آن گرایش سیاسی_نظری هیچ سنخیتی با محفل بازی های رایج در سطح خارج از کشور و قهر و آشتی کردنهای ِگاه کودکانه آن ندارد.گرایشات سیاسی- نظری مختلف تنها پس از پیشبرد یک رشته بحث های سازنده و کارگشا، پیرامون مجموعه مسائل سیاسی نظری،آنهم در جریان پیشبرد یک پراتیک سیاسی، و پس از دستیابی به ارزیابی های نسبتا متفاوت پیرامون چند مسئله کلیدی مهم و بازتاب آنها در پلاتفورم های متفاوت است که شکل می گیرند. پیشبرد چنین روند هایی، علاوه بر وجود روحیه ای مداراجویانه و تساهل طلبانه وفرهنگی دموکراتیک، مستلزم وجود سطح معینی از کیفیت هم می باشد. تجربه گذشته ،همانطور که قبلا هم اشاره کرده ام نشان داده است که ما در این زمینه ها،با وجود همه ادعا ها،اما کار های نشده فراوانی در پیش روی داشته و داریم.



٣_ در بازنگری به گذشته ج د ل، بخصوص اگر این بازنگری به قصد چاره جویی برای مشکلات و بحران کنونی موجود در فعالیت آن باشد، بیش از هر چیز باید بر دو مسئله مهم در روند تاسیس ج د ل مکث کرد : اول، تصمیم پایانی سمینار پاریس درزمینه تداوم فعالیت این طیف . یعنی بروز تمایل نیرومند به کار سیاسی جمعی و سازمانیافته، در کادری جدید و متفاوت از گذشته وتصمیم گیری در باره آن. دوم، تصویب سند سیاسی اشراکات و افتراقات که تعیین کننده حدود سیاسی مجموعه ج د ل است در جریان دومین گردهمایی سراسری آن.
با اتخاذ این دو تصمیم بود که مقدمات تشکیل مجموعه سیاسی ج د ل به عنوان جریانی جمهوری خواه ، چند صدایی و مرکب از همراهانی که به صفت فردی وفارغ از تعلقات تشکیلاتی، حول سند سیاسی مصوبه گردهمایی نخست آن گرد آمده اند در خارج از کشور فراهم گشت. یعنی جریانی شکل گرفت که مسئله محوری جامعه ایران را آزادی و دموکراسی می داند، تحقق آنها را در کادر نظام دینی حاکم غیرممکن می بیند وضمن مرزبندی با هر نوع نظام دینی وایده ئولوژیک از یکسو و هرنوع نظام سلطنتی و موروثی از سوی دیگر، از برکناری نظام کنونی و جایگزینی آن با نظامی دموکراتیک، در شکل جمهوری ،مبتنی بر تفکیک دین از دولت و بر اساس حقوق بشر طرفداری می کند.
به گمان من تصمیم پایانی سمینار پاریس در باره تداوم فعالیت این طیف، باوجود عدم تدارک آن از سوی تدارک کنندگان سمینار و به نوعی تحمیل به آنها از سوی سمینار ،اما تصمیم سیاسی ای بود بطور کلی درست ودر پاسخ به یک ضرورت . بدون این تصمیم مهم، سمینار پاریس همچون همه سمینار های دیگر کارش پایان می یافت و با توجه به کندی های باور نکردنی موجود، بویژه تا قبل از تشکیل سمینار، شکل گیری چنین مجموعه ای حداقل برای یک دوره به محاق فراموشی سپرده می شد. به همین ترتیب می توان به سند سیاسی اشتراکات و افتراقات پرداخت و گفت این سند نیز برغم برخی کاستی های گاه مهم،اما سندی است که بروشنی اهداف ج د ل و حدود سیاسی آنرا در وجوه اصلی بر می شمرد ، وجود تفاوت ها و تمایزات رادرکادر اشترکات برسمیت می شناسد ومبنایی روشن برای جریانی جمهوری خواه، چند صدایی ودموکراتیک ارائه می دهد.
نگاهی دو باره به مباحثی که در میان ما طی دوره اخیر پیرامون بازنگری به گذشته و ریشه های بحران و چاره جویی جریان یافته است نشان می دهد که صحت دو تصمیم پیشگفته، حد اقل تا حال حاضر از سوی هیچیک از همراهان زیر سوال نرفته است. یعنی هیچ کس تا کنون ضرورت کار سیاسی از سوی طرفداران ج د ل را زیر سوال نبرده است که هیچ، بلکه از چنین موضعی بحث وانتقادات خویش را مطرح و راه حل ها یا نیمه راه حل های خود را ارائه داده است. به همین ترتیب هیچ کسی تاکنون سند سیاسی اشتراکات و افتراقات را زیر سوال نبرده است و تنها در مواردی ، مثل راقم این سطور، ضمن تایید سند در مجموعه آن به لزوم اصلاحاتی در آن،آنهم در وقتی مناسب اشاره داشته است.اگر چنین باشد آنگاه با وجود همه انتقادات وبا وجود برخی ندانم کاری ها و کاستی هاو ناکامی ها، بجای شانه خالی کردن از زیر بارمسولیت خویش در بروز این ندانم کاری ها کاستی ها و ناکامی ها، و بجای اتخاذ روحیه ای تسلیم طلبانه در مقابل آنها که می تواند حتی زیر پوشش رادیکالیسم کاذب و شعاری صورت گیرد، بناگزیر بحث چاره جویی برای مشکلات ج د ل و از این طریق تقویت جنبش جمهوری خواهی رادیکال در کشورمان در حد خود، مطرح می گردد.من در ابتدای این مطلب گفته ام که ج د ل، با تمامی قوت ها وضعف هایش، بیش و پیش از هر چیزی محصول یک تلاش جمعیست. بنابراین، تلاش برای رفع مشکلا ت آن هم ازخلال یک کار جمعی، با تمامی دشواری های آن، عبور می کند.



چکار می توان کرد؟

۴_ چاره جویی برای مشکلات و معضلاتی که گریبان جنبش ج د ل را گرفته و فعالیت آنرا با بحران مواجه ساخته است، فارغ از آنکه چه چاره ای برای آن در نظر داشته باشیم، از خلال بحث و تصمیم گیری جمعی میسر است.از این لحاظ گردهمایی سراسری سوم ج د ل جایگاه خاص پیدا می کند.
این گردهمایی محل تصمیم گیری جمعی ِ همراهان، پیرامون مسائل در دستور، در پی گفت وگو های تدارکاتی گسترده است. مسولیت تدارک و برگزاری این گردهمایی بر عهده شورای هماهنگی است.
حاصل کار گروه کار بازنگری و چاره جویی، که تا کنون چندین جلسه بحث و گفتگو پیرامون بازنگری به گذشته وریشه یابی بحران و چاره جویی رادرسطح علاقمندان سازماندهی کرده و مقالات مختلفی هم توسط همراهان در این موارد تهیه شده است، در خدمت همین تدارک قرار دارد. این روند باید در خاتمه خود جمعبندی گردیده و با تمرکز حول مسائل در دستور گردهمایی سوم و تدارک مشخص آنها تکمیل گردد.
برای گرد همایی سراسری آینده، پیشنهاد می شود که کمتر به کار تبلیغی پرداخته شود و هدف بر شرکت هر چه بیشتر همراهان ج د ل که قصد فعالیت در کادر ج د ل را دارند قرارداده شود.شرکت ۵۰ نفر همراه علاقمند وپای بند به قواعد دموکراتیک کار جمعی که قادربه بحث و گفتگوپیرامون همه موارد مورد اختلاف در فضایی دموکراتیک باشند به جمعیتی انبوه ولی عصبی وناتوان از سازماندهی گفت و گویی دموکراتیک،ارجح دارد.
درست این است که گردهمایی سراسری سوم یکبار دیگر بر درستی سند سیاسی مصوبه گردهمایی نخست تاکید کرده و جنبشی، چند صدایی، پلورالیستی و دموکراتیک بودن ج د ل را مجددا گوشزد نماید و بر اهمیت حضور صدا های متفاوت در ج د ل و حق آنها در ابراز نظر به هر شکل دموکراتیکی که خود می پسندند پا فشاری نماید.
درست این است که این گردهمایی یکبار دیگر بر این مسئله که پیوستن به ج د ل به صفت فردی و فارغ از تعلقات تشکیلاتی و صرفا بر پایه پذیرش سند سیاسی معرف هویت آن می باشد تاکید نماید و بر یکسانی حقوق همراهان در تمامی زمینه ها ورعایت قواعد دموکراتیک در مناسبات آنها مجددا پا فشاری نماید.
درست این است که گردهمایی سوم بیش از گذشته بر اهمیت آزادی و دموکراسی و لزوم کاربست آن در تمامی زمینه ها و از جمله در تنظیم مناسبات درونی طیف ج د ل تاکید کند و بر نقش کلیدی دامن زدن به فرهنگ مدارا و فرهنگ گفتگو وتحمل مخالفین نظری در سطح ج د ل و نیز اپوزیسیون جمهوری خواه پا فشاری نماید.
در باز سازی جنبش ج د ل و ترسیم خطوط اصلی این باز سازی باید بروشنی اعلام کرد که همراهان ج د ل به صرف تفاهم با سند سیاسی اشتراکات و پذیرش آن، بعنوان همراه ج د ل شنلخته می شوند. همراهان درهرگوشه ای که بسر برند و به هر صورتی که تمایل داشته با شند، بشکل فردی یاجمعی، و در هر زمینه ای که علاقمند باشند اعم از سیاسی تا اجتماعی و حقوق بشری وهنری و ادبی و...می توانند فعالیت داشته باشند.هر یک یا چند نفری می توانند ضمن اعلام همراهی خویش با ج د ل، با امضای خود نسبت به هر موضوع و تحول سیاسی ای موضع گیری نمایند. آنها می توانند در هر نشست و هر جلسه ای، به نمایندگی از سوی خود، بدون نگرانی نسبت به بازخواست توسط این یا آن فرد، شرکت نمایند. ضمن اینکه بحث و گفتگو و نقد نظرات وپراتیک ها، بدون هیچ حد وحصری، در میان همراهان و طرفداران صدا های مختلف، به آزادترین و محترمانه ترین شکل و با استفاده از مکانیسم های مختلف جریان یافته وتضمین می گردد.
درزمینه فعالیت های همراهان و چگونگی آن، به نظر من باید بیش از گذشته از قید فرمالیسم رها شد و به برخورد های واقع بینانه و پایه ای روی آورد. مثلا در یک شهر یا منطقه، می تواند مثلا یک یا دو گروه کار تخصصی مرکب از همراهان بمنظور فعالیت در زمینه فرهنگی ،ادبی یا سازماندهی گفتگوهای سیاسی بطور علنی و باز و پریودیک فعالیت داشته باشند. درهمان شهر و منطقه، یک یا چند تن از همراهان دیگر می توانند به صورت فردی در زمینه های مورد علاقه خود فعالیت داشته باشند. ولی در عین حال در آن شهر ومنطقه هیچ واحد محلی، که سطح بالا تر و متنوع تری از فعالیت را به ذهن تداعی می کند، بدلایل مختلف وجود خارجی نداشته باشد.همه اینها بسته به تمایل و آمادگی همراهان است که تحقق می یابند.ضمنا آنجا که بحث شکل گیری یک واحد محلی در دستور کار قرار می گیرد تشکیل آن می باید پس از انتشار فراخوانی از سوی جمعی از همراهان حقیقیو دعوت علنی از همه علاقمندان ، و پس از بحث آزاد و تصمیم گیری از جانب شرکت کنندگان صورت گیرد. پر واضح است که در هرشهر یا منطقه تنهاتشکیل یک واحد محلیست که موضوعیت دارد .هر واحد محلی مجازاست که متناسب با امکانات خود وبه هر شکلی که خود تشخیص می دهد،اعم از اتخاذ موضع گیری سیاسی پیرامون مسائل شهری یا سراسری تا بر گزاری سمینار ها و بحث و گفتگو و اکسیون های اعتراضی و حقوق بشری و...فعالیت داشته باشد.
تنها مرجع قانونی برای تصمیم گیری نسبت به مسائل سراسری و سیاست ها و روش های عمومی بنمایندگی از سوی کلیت همراهان، گردهمایی سراسری ج د ل می باشد.
در رابطه با شورای هماهنگی ج د ل و وظایف آن ، من هم فکر می کنم که بهتر است برخی تغییرات داده شود. این تغییرات،از نظر من، همگی با توجه به تجربه گذشته و ارزیابی از ظرفیت ها و مشکلات کنونی ج د ل وبمنظور انتخاب اشکال کارا تر وموثر تراست که موضوعیت می یابند. اشکال ومکانیسم های تشکیلاتی آیه های آسمانی ولایتغیری نیستند که غیرقابل تغییر نباشند و البته انتظار خارق العاده ای هم نباید از آنها داشت. بویژه اینکه در جریان بحث قبلی سعی کردم نشان دهم که در بروز مشکلات و بحران در فعالیت ج د ل،عواملی بسیار مهم تر و دیر پاتر و تعیین کننده تراز عوامل ساختاری، نقش داشته و موثر بوده اند. چه به این دلایل و چه به این دلیل ساده که بخشی از همراهان ما فکر می کنند که بازنگری در وظایف شورای هماهنگی بخصوص در زمینه موضع گیری سیاسی بنمایندگی از سوی کل جنبش می تواند نقش موثری در کاهش مشکلات یا بحرانهای ما داشته باشد بهتر این است که با این تغییرات یا اصلاحات از سوی سایرین همراهی نشان داده شود. به همین منظور من هم همراهی خود را با این پیشنهاد که انتخاب شورای هماهنگی از سوی گردهمایی، به ترتیب سابق وبا آن وظایف منتفی اعلام گردد ابراز می کنم. به این ترتیب ،مطابق نظر این دوستان ،شورای هماهنگی تازه مر کب از نمایندگان واحد های محلی تشکیل می گردد . شورای هماهنگی دو وظیفه مهم از سوی همه همراهان بر عهده خواهد داشت: اول، تبادل نظر و انتقال تجربه میان فعالیت واحد های مختلف و تلاش برای هماهنگ کردن فعالیت های آنها. دوم ، تدارک گردهمایی های سراسری ج د ل.
در مورد وظیفه اول گفته شده است « تلاش برای هماهنگ کردن فعالیت ها»، چرا که شورا در این زمینه، بخصوص در شکل نوین آن، فاقد اتوریته است و تصمیم گیری پیرامون انجام یا عدم انجام توصیه های احتمالی شورا، بر عهده هر واحد محلی است.
در مورد دوم یعنی تدارک گردهمایی های سراسری ، اما قضیه قدری دشوار تر می نماید. تعیین زمان و مکان برگزاری گردهمایی، تعیین موضوعات در دستور گردهمایی و تدارک آنها و بالاخره تدارک آیین نامه اداره گردهمایی، مسائلی هستند که بیش از هر چیز به قلمرو تصمیم گیری بر می گردند تابه حوزه هماهنگی. وتازه، بتجربه در یافته ایم که در جریان تدارک و اجرا نیز مرتب اختلافات و مشکلاتی بروز می کنند که گاه باید بسرعت و از سوی جمعی متمرکز و مسول، مورد رتق و فتق قرار گیرند.
علاوه بر این ، میان پایان گرفتن کار هر گردهمایی از یکسو و تشکیل واحد های محلی و انتخاب نماینده ای از هر واحد برای شورا از سوی دیگر، برفرض که این کار بخوبی و بی درد سر پیش برود، یک فاصله زمانی حد اقل ۲ ماهه ای لازم است. دراین فاصله، هماهنگی های لازم به چه صورتی و با چه مکانیسمی صورت خواهد گرفت؟
برای این دو مسئله پراتیک باید چاره خاصی اندیشید ه شود. نباید ساده انگرانه ازکنار این مسائل گذشت و با گفتن اینکه اینها مسائل ساده ای هستند وشورای هماهنگی آینده به آنهاخواهد پرداخت و...، ازخود سلب مسولیت کرد وعملا به امان خدا رهایشان کرد. اینکه برای حل این دو مشکل گروه کارمعدود ومحدودی، مثلا٣ نفر، ازبین همراهان داوطلب، ازسوی گردهمایی انتخاب شود؟ یااینکه این وظایف به هیئت رئیسه اداره گردهمایی واگذار شود؟ یا شکل دیگری ازکاربرگزیده شود مسائلی هستند قابل بحث.
و بالاخره نباید این نکته مهم را هم نا گفته گذاشت که جمهوری خواهان دموکرات و لائیک به تارنمایی نیاز دارند که نه گروهی و سازمانی و حزبی باشد و نه شخصی. که بتواند با مدارا و تساهل و اجتناب از نگاه هاورفتار های محفلی و فرقه گرایانه، تنوع و تکثر سیاسی- نظری و صدا های مختلف موجود در طیف ج د ل را بازتاب دهد.اداره چنین تارنما یی همچون هر تارنمای مشابه دیگری بطریقی دموکراتیک است وبتبع آن مسولان و اداره کنند گان آن هم علنی بوده و اعلام می گردند.
در خاتمه مایلم یکبار دیگر بر اهمیت تدارک درست و حساب شده گردهمایی سراسری آینده تاکید نمایم. فراموش نباید کرد که گردهمایی پیش از هر چیز محل تصمیم گیری پیرامون موضوعات است. بحث پیرامون این موضوعات بطور عمده در دوره تدارک تدارک گردهمایی و قبل از تشکیل آن است که صورت می گیرند. پس باید وقت وزمانی کافی به مباحث تدارکاتی، گردش نظرات و مقایسه راه حل های مختلف اختصاص داد. از این لحاظ، همانطور که در مباحث دوستان شورای هماهنگی نیزمطرح گشته است، می توان زمان گردهمایی را مثلا ۶ ماه به تعویق انداخت. ودر این فاصله، پس از پایان گرفتن بحث های پالتکی پیرامون چاره جویی و جمعبندی آن، سمینار مشورتی حضوری ای بمنظور تعیین تم های گردهمایی و تعیین گروه های کاری برای تدارک اسناد آنها، برگزار نمود.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
* زنده یاد محمد مختاری یکی از جدی ترین ِ این متفکران بوده است .« تمرین مدارا» از برجسته ترین آثار اوست که از خلال بازنگری و بازخوانی فرهنگ گذشته، ریشه های درد های ما وجامعه مان را در زمینه آزادی و دموکراسی، فرهنگ مدارا و گفتگوو تحمل مخالفین نظری، مورد بررسی قرار می دهد و سنت ها وعادت ها ورفتارهای مرتبط با فرهنگ استبدادی را به نقد می کشد. من قبلا نیز در یکی از بحث هایمان، به مناسبتی به اوو نگاه عمیق و خلاقش به این مسائل اشاره داشته ام. نگاهی به مشکلات ، پراکندگی ها وبحران های موجود در فعالیت اپوزیسیون و مکثی دو باره بر همین تجربه ج د ل و بحث های آن، بروشنی نشان می دهند که تداوم کار محمد مختاری ها و گسترش نگاه و روش آنهادر بررسی وضعیت اپوزیسیون ِ آزادی خواهی که درد آزادی و دمکراسی دارد، مسئله ایست که هنوز آن چنان که باید ملکه ذهن ما نشده و پاسخ مناسب نیافته است.

** یاد آوری می شود که در جریان نخستین گردهمایی، درست چند روز قبل از تشکیل آن، پیشنهادی با تعدادی امضا ارائه شد که بر خلاف سند سیاسی تدارک شده از سوی گروه کار سند، تلاش داشت ج د ل را به سطح جنبشی صرفا اعتراضی و نفی ای تنزل دهد. این گرایش اصرار داشت که ج د ل در سند سیاسی اش تنها به نقد نظام جمهوری اسلامی و مخالفت با هر نوع رژیم دینی و هر نوع رژیم سلطنتی و موروثی اکتفا کرده و نسبت به محوری بودن مسئله دموکراسی در ایران وتعیین نظام آلترناتیو جمهوری اسلامی سکوت اختیار کند. در حالیکه اکثریت شرکت کنندگان ج د ل، با این ارزیابی که مسئله محوری جامعه ایران دموکراسی است از تعیین نظام آلترناتیو بعنوان نظامی دموکراتیک، وجایگزینی جمهوری اسلامی باجمهوری ای مبتنی بر تفکیک دین از دولت، حقوق بشر و تفکیک قوا طرفداری کردند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست