یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه متحد؟


م. راد


• پیش شرط رابطه نزدیک بین کشورهای خاورمیانه تدارک برای کار اقتصادی ‌گسترده و همه جانبه بدون در نظر گرفتن سیستم حکومتی آنهاست این توافقات میتواند دوجانبه و چند جانبه بوده و شامل پیمان امنیتی‌ هم باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ آذر ۱٣٨۶ -  ٣ دسامبر ۲۰۰۷


داده ها نشان میدهد که اوضاع سیاسی و اقتصادی آمریکا بر وفق مراد سیاستمداران این کشور پیش نمیرود این موضوع با آغاز فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا هر روز آشکارتر شده تا جایی که نمایندگان هردو حزب جمهوریخواه و دمکرات در تلاشند تا آنجا که امکان دارد از همدیگر گرو کشی کنند.
در خواست بودجه ۱۹۶ میلیارددلاری دولت بوش از مجلسین برای‌ادامه جنگ در عراق و افغانستان برای سال آینده نه تنها با مخالفت شدید نمایندگان دومجلس مواجه شده بلکه کاپیتول هیل با کاهش این بودجه نظامی‌ تا سطح ۵٨ میلیاردلار آنهم با شرط و شروط بسیار دست و پا گیر در تلاش بر آمده است تا از آسیب های ‌بیشتر به منافع ملی آمریکا در سطح جهان بکاهد.
حزب دمکرات که با شعار پایان جنگ خاورمیانه و خروج سربازان این کشور از عراق وارد صحنه انتخابات میان دوره ای‌ ‌مجلس شده بود و توانسته بود اکثریت نمایندگان مجلس را از آن خود کند با مقاومت جناح جنگ طلب و کشور گشای حزب جمهوریخواه و دولت بوش مواجه شده وبا نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری از اینکه نتوانسته است تاکنون بوعده های ‌خود عمل کند مورد انتقاد شدید مردم آمریکا قرار گرفته است.
دمکرات ها بودجه تصویبی‌۵٨ میلیارددلار‌ی خود را منوط به اعلام تاریخ خروج سربازان آمریکایی از عراق کرده اند که اگر این بودجه در خواستی‌ دراختیار دولت قرار نگیرد بوش مجبور به اخراج هزاران نفر از کارمندان وزارت دفاع و پنتاگون خواهد شد.
حزب دمکرات با استناد به بدهکاری‌ ‌خزانه داری آمریکا در دوران ریاست جمهوری ‌دولت بوش طی ‌شش سال گذشته که برقم بیسابقه ۹٨۱۵ میلیارددلار رسیده است وضعیت مالی ‌و اقتصادی آمریکا را عملا در مرز خط قرمز اعلام کرده که مفهوم آن بدهکاری ٣٣۰۰۰ دلاری‌هرتبعه آمریکا در دوران دولت بوش تا به امروز است این کسری موازنه در دوران رونالد ریگان ۱۰۰۰ میلیاردلار بود که بوش پسر آنرا ده برابر افزایش داده است.
مجله نفت و گاز (Oil and Gas Journal) در آخرین گزارش خود میزان ذخیره نفت خام جهان را ۱۷۵.۵ میلیارد تن (۱۲۹۲ میلیاردبشکه) اعلام کرده که با توجه به میزان نفت مصرفی‌ ٨۰ ملیون بشکه در روز تنها تا ۵۰ سال دیگر نفت خام جهان پایان خواهد یافت همین مجله امکان کشف بیشتر منابع نفتی را بسیار محدود و آنرا کمتر از ۱.۲% با استناد به منابع کارشناسان ارزیابی‌ ‌کرده است.
کارشناسان اقتصادی آمریکا و اروپا با توجه به کاهش ذخیره نفت خام کشورهای‌اروپایی تا سطح ۹% (ذخیره نفتی کشورهای‌اروپایی در حدود ۱۰ میلیاردبشکه است) هزینه جنگ خاورمیانه را طی ‌پنج سال گذشت که به بیش از ۱۶۵۰ میلیاردلار رسیده است بسیار سنگین ارزیابی ‌کرده و ادامه آنرا برای‌اقتصاد کشورهای‌غربی‌از جمله آمریکا غیر قابل تحمل ارزیابی میکنند .
مجله فوق میزان ذخیره گازی کشف شده جهان را ۱۷٣ میلیارد متر مکعب تخمین زده که با مصرف فعلی ‌گاز در جهان تنها برای‌۶۰ سال کافی‌ خواهد بود این مقدار ذخیره گازی‌ ۲۷.۵% متعلق به روسیه و ۵٣% متعلق به کشورهای‌عضو اوپک است.
با توجه به صنعتی ‌شدن بسیاری از کشورهای ‌تولید کننده گاز و نفت شامل روسیه ، ایران ، ونزوئلا و ... . و افزایش مصرف نفت و گاز در سطح جهان از جمله کشورهای ‌صنعتی‌ مدت ۵۰ سال برای ‌نفت و ۶۰ سال برای ‌گاز بسیار دور بنظر میرسد مضافا به اینکه پیش بینی میشود تا سال ۲۰۱۰ مصرف نفت در جهان به بیش از ۱۱۰ ملیون بشکه در روز خواهد رسید.
بررسی منابع مصرف انرژی‌ جهان نشان میدهد که ۴۲% از نفت خام ۲۴% از ذغال سنگ ، ۲۰% از منابع گاز ، ٨% از انرژی‌اتمی‌ ، ۲% برق آبی و ۲% از سولارو انرژی ‌بادی تامین میشود .
درصد منابع مصرف انرژی ‌فوق نشان میدهد که بیش از ۶۲% آن متعلق به نفت و گاز است که با توجه به هزینه پایین استخراج هنوز با صرفه ترین منابع انرژی ‌جهان است که عمدتا توسط کشورهای ‌صنعتی‌غرب و ژاپن مورد استفاده قرار میگیرد.

خاورمیانه بزرگ آمریکا؟

سیاست مداران و استراتژیست های آمریکایی‌ با استفاده از خلاء قدرت جهانی در دهه گذشته ‌و با ارزیابی از توان اقتصادی‌ با در آمد ناخالص ۱٣۰۰۰ میلیاردلاری‌ در سال معادل ۲۷% در آمد ناخالص جهان   ، نظامی‌ با ارتشی‌ دو نیم ملیونی‌ با بودجه نظامی‌ ٣۰۰ میلیارد دلاری‌ که تا سال گذشته به ۴۹۶ میلیارددلار رسیده معادل ۶۰% بودجه نظامی ‌جهان ، سیاسی که از پشتیبانی ‌تمامی ‌کشورهای اروپایی ، ژاپن ، استرالیا ، کانادا و کشورهای‌عرب و تمامی ‌شاخه های مذهب ‌مسیحی و یهودی‌ و حتی‌ اسلامیست ها بجز ارتدکس ها و نفوذی که در کشورهای ‌وابسته بخود داشت و باد در غبغب عزم جزم کرد که جهان را با چند مانورنظامی‌ و اقتصادی‌ در حیطه نفوذ خود در آورد.

دولت مردان آمریکا در شرایطی وارد کارزار شدند که :

۱. اروپا در گیر فروپاشی بلوک شرق شده بود و خود نیز از نظر اقتصادی و نظامی ‌در شرایطی نبود که بتواند بعنوان یک قطب و هم آهنگ وارد عمل شود اروپایی ‌که با پاشیدگی‌ شوروی‌ اهمیت استراتژیکی خود را از دست داه بود و بقول خود آمریکایی‌ها پیر و از کار افتاده بود اروپایی که میبایست در برابر شوروی ‌سابق سپر بلای‌آمریکا و در زمان جنگ گوشت دم توپ برای این کشور باشدو منابع اقتصادی ‌و نظامی ‌خود را در اختیار آمریکا قرار دهد چنانکه در جنگ اول بر علیه عراق چنین کرد و در افغانستان هم در کنارش قرار گرفت.

۲. روسیه از نظر اقتصادی ‌، نظامی ، سیاسی و حتی‌اجتماعی از هم پاشیده بود جنگ داخلی از یکطرف ‌و اوج گیری ‌تضادها بین کشورهای‌ اروپای ‌شرقی هم پیمانان سابق از یک طرف فشار بیش از اندازه کشورهای غربی‌ برای ‌متلاشی‌ کردن بیشتر روسیه نایی ‌برای این کشور باقی ‌نگذاشته بود از طرف دیگر خزانه کشور خالی ‌و زیر بنای اقتصادی‌ کشور از کار افتاده بود فشار اروپا از یکطرف ، فشار ژاپن از طرف دیگر و فشار نظامی‌ و اقتصادی آمریکا روسیه را کاملا فلج کرده بود.

٣. چین با جمعیت ۱.٣ میلیاردنفر ی در حال ساختمان اقتصادی کشور بود و قادر نبود حتی‌ یکدهم درصد بودجه نظامی‌ خودرا افزایش دهد از طرف دیگر سه بخش بزرگ این کشور یعنی‌هونگ کونگ ، ماکائو و تایوان هنوز بعلت ضعف اقتصادی ‌و نظامی این کشور در کنترل کشورهای‌غربی بود در این سالها کشورهای‌‌غربی ‌به اتفاق ژاپن ، استرلیا ، نیوزیلند ،کانادا و کشورهای‌اروپایی دم از استقلال تبت میزدند.

۴. ثبات اقتصادی‌، سیاسی و نظامی‌ در بسیاری‌از کشورهای ‌جهان سوم وجود خارجی نداشت و اکثر آنها آنقدر فقیر واز نظر اقتصادی فلج بودند که آمریکا و کشورهای‌غربی‌آنها را به امان خدا رها کرده بودند جنگ در بسیاری از این کشورها بیداد میکرد در بعضی از این کشورها حتی کارمندان دولتی ‌ماه ها حقوق دریافت نکرده بودند در واقع شیرازه بسیاری از این کشورها از هم پاشیده بود همه این کشورها بکمک مالی ‌نیاز مبرم داشتند.

۵. در این شرایط آمریکا تمرکز خودرا در خاورمیانه گذاشت درست جایی که نفس همه کشورها به آن بند بود تنها طی کمتر از دوسال آمریکا بیش از ۲۰۰ هزار نیروی ‌نظامی ‌در منطقه مستقر کرد در تمامی‌ کشورهای ‌خاورمیانه از ترکیه تا مصر از اردن تا عمان و از پاکستان تا گرجستان و از آذربایجان تا تاجیکستان پادگان های‌ نظامی‌آمریکا قد علم کردند هیچکس را یارای ‌مقاومت نبود حکومتهای بیش از چهل کشور خود را بدون مقاومت در اختیار آمریکا قرار داده بودند.

۶. قبل از جنگ اول بر علیه عراق آمریکا خواهان تسلیم بدون قید و شرط عراق شده بود شیخ نشینها را با هم جمع کرده بود علاوه بر پادگانها‌ی ‌نظامی در کشورهای‌ شیخ نشین تمامی ‌خلیج فارس را جولانگاه نیروی ‌دریایی ‌خود قرار داده بود مدتی ‌نگذشت که افغانستان اشغال شد با اشغال این کشور کمربند نظامی ‌حول و حوش روسیه تکمیل شد کشورهای ‌بزرگ همانند روسیه و چین توان مقاومت نداشتند واگر کوچکترین اشتباهی‌از طرف آنها که در موضع ضعف قرار داشتند صورت میگرفت تمامی ‌کشورهای‌غربی ‌با آمریکا متحد میشدند و جبهه آمریکا گسترده تر میشد.

۷. آمریکا با کنترل عراق قادر میشد بیش از ۹۰% نفت خاورمیانه را از آن خود کند که اگر بدون مقاومت موفق به آن میشد اروپا و ژاپن را اخته میکرد و میتوانست تمامی‌امکانات آنها را در اختیار خود بگیرد و از آنها بعنوان ذخیره جنگی ‌استفاده کند کنترل کامل خاورمیانه که بیشتر درهم شکستن پیشرفت اقتصادی ‌چین را در نظر داشت در صورت موفقیت و با کمترین هزینه به آمریکا این امکان را میداد تا باکمک کشورهای‌همسایه چین این کشور را متلاشی کند.

٨. در همان سالهای ‌نود تا دوهزار تحلیل گران آمریکا گره گاه تضادهای ‌جهانی ‌راخاورمیانه ارزیابی ‌کرده و کنترل آنرا در الویت سیاست های ‌خود قرار داده بودند بی ‌سبب نبود که انگلستان و فرانسه پس از آگاهی‌از منابع نفتی‌این منطقه سراسیمه خود را به آنجا رسانده بودند هیتلر هم بهمین ارزیابی رسیده بود که بدون کنترل خاورمیانه کنترل جهان امکان ندارد هیتلر در سال ۱۹٣۹ در عراق کودتا کرد و راه آهن شمال جنوب ایران رابه پایان رساند و انگلستان و فرانسه را از منطقه بیرون راند و سپس به شوروی ‌حمله کرد در جنگ جهانی‌ ‌دوم اتفاقا متفقین بهمین ارزیابی رسیدند که هیتلر را باید اول در خاورمیانه شکست داد و ارتش آنرا از دسترسی به منابع نفتی ‌محروم کرد .

۹. آمریکا عجولانه عراق را اشغال کرد ضمن آنکه مدعی ‌شد قادر است در آن واحد در چهار جبهه وارد جنگ شود آمریکا در واقع همه کشورهای‌ جهان را مورد تهدید قرارداد با اشغال عراق و افغانستان با آن ظرفیت نظامی و آتش انبوه و استفاده از تمامی‌ سلاح های ‌موجود و زندانهای ‌گوانتانامو و ابوغریب دوزاری ‌تمامی نیروها در جهان افتاد از تجارب جنگهای‌استعماری‌، امپریالیستی‌ و ضد فاشیستی‌ کمتر از صد سال میگذرد بنابراین کمتر نیرویی است که آنرا فراموش کرده باشد شدت تخریب و شیوه جنگی صدها برابر بدترو مخربتر از جنگ فاشیست ها در جنگ جهانی دوم ‌بود خطر فاشیسم این بار از آمریکا سر در آورده بود و چهره خود را در عراق و افغانستان نشان میداد که بسرعت در تمامی ‌خاورمیانه گسترده میشد بنابراین یک مقاومت جهانی بتدریج شکل گرفت این مقاومت بود که فاشیسم نوین را مهار کند .

مقاومت تعیین کننده برای جلوگیری‌از یک جنگ گسترده:

۱. نیروهای ‌مقاومت عراق و افغانستان تاکنون تسلیم نشده و شکست نخورده اند در عراق تمامی‌ نیروهای مقاومت جبهه بزرگ برای ‌رهایی ‌را تشکیل داده اند و با هم همکاری ‌نزدیکی دارند ترفند کشتار سنی ها و شیعیان که توسط نیروهای‌آمریکایی ‌و انگلیسی سازماندهی ‌میشدند و بنام گروه های‌افراطی بخورد مطبوعات و مردم داده میشدند دیگر کارآیی ندارد جبهه مبارزه از لبنان تا فلسطین و عراق و پاکستان و افغانستان گسترده است کمتر نیرویی است که حاضر باشد به جبهه آمریکا بر علیه مردم منطقه بپیوندد.

۲. جبهه جنگ آمریکا برعیله مردم خاورمیانه در واقع مردم آزاده جهان بر خلاف جبهه فاشیسم هیتلر در جنگ جهانی ‌دوم متلاشی ‌شده است در ابتدا اسپانیا و ایتالیا این جبهه راترک کردند در ژاپن در عرض کمتر از یک سال دوچهره راست افراطی‌ کوزومی ‌و آبه که هردو نخست وزیر ژاپن بودند صحنه راترک کرده اند هوارد نخست وزیر استرالیا در انتخابات با شکست سختی مواجه شده است و جانشین وی‌ اعلام کرده است هرچه زودتر نیروهای ‌نظامی خود را از عراق خارج خواهد کرد تونی ‌بلر گوبلز بوش مجبور شد صحنه راترک کند بقیه کشورهای ‌کوچک همانند گرجستان و اوکراین آنچنان درگیر مسائل داخل کشور خود شده اند که عملا نمیتوانند به آمریکا کمکی ‌بکنند.

٣. روسیه با اقتدار سیاسی ، اقتصادی ‌و نظامی وارد صحنه سیاست گذاری‌ جهانی ‌شده و اخیرا از پیمان امنیتی کشورهای‌غربی ‌خارج شده است در همین رابطه کشورهای‌اروپای ‌شرقی ‌یکبار دیگر بسمت روسیه روی آورده اند وضعیت اقتصادی روسیه بمراتب بسیار بهتر از کشورهای اروپایی است استراتژی ‌روسیه همکاری با کشورهای‌ جنوب از جمله چین و ایران است روسیه تازمانی ‌که در امورداخلی ‌دیگر کشورها دخالت نکند و سیاست تجاوزکارانه در پیش نگیرد و همچنان با قدرت اقتصادی ‌و نظامی در صحنه حضور داشته باشد در کنترل نیروهای‌ارتجاعی‌همانند آمریکا و انگلستان بسیار موثر است .

۴. چین با قدرت اقتصادی‌ ، جمعیت و کشور بزرگ طی ‌چند سال اخیر نقش مهمی در سیاست گذاری ‌جهانی بعهده گرفته است سیاست این کشور عدم دخالت در امور داخلی‌ و از طرف دیگر همکاری‌‌آقتصادی‌ با دیگر کشورهای ‌جهان است چین طی ده سال اخیر با اتخاذ سیاست های‌ منطقی و درست وهمکاری با روسیه برای بازسازی‌اقتصادی این کشور ‌و همکاری‌استراتژیکی مشترک با روسیه نقش تعیین کننده ای ‌در جلوگیری از ایجاد جبهه فاشیستی‌ آمریکا ایفا کرده است و امروزه برای‌ متعادل کردن سیاست های ‌جهانی ‌نقش بزرگی بازی ‌میکند.

۵. آمریکای لاتین با اقتدار و با جبهه ای که تشکیل داده است روند دمکراتیزه کردن کشورهای آمریکای لاتین را بسرعت پیش میبرد آمریکای‌لاتین یک فاز از منطقه خاورمیانه جلوتر است آنها با ایجاد جبهه اقتصادی و سیاسی‌ و همکاری منطقه ای‌ ‌نقش تعیین کننده ای در مهار فقر و جلوگیری‌از تجاوز مجدد آمریکا به آمریکای‌لاتین بازی ‌میکند طی سالهای‌اخیر کمتر کشوری از آمریکای‌لاتین ‌حاضر شده است نقش نیروی ذخیره آمریکا رادر جهان بعهده بگیرد.

۶. در مجموع نیروهای فوق از نظر سیاسی ، نظامی‌، اقتصادی‌ آمریکارا در موضع دفاعی ‌قرار داده و عملا بدون آنکه با این کشور وارد جنگ شوند در تلاش مهار آمریکا هستند آمریکایی ‌که در درون متلاشی و در بیرون بازنده بزرگ تجاوز به منطقه خاورمیانه بوده است بزرگترین بازنده اقتصادی‌ جنگ ده ساله آمریکا کشورهای‌اروپایی بوده اند چه با کاهش ارزش دلار و بالارفتن قیمت نفت و یورو محصولات اروپایی گران تولید شده و خریداران چندانی ‌در آمریکا ندارد بنظر میررسد کشورهای‌اروپایی‌از اینکه آمریکا در خاورمیانه در جنگ موفق نشده است راضی بنظر میرسند اروپا راه طولانی ‌در پیش دارد تا خود را مجددا سازمان بدهد آنچه اروپا را دوباره سر پا نگه خواهد داشت انحلال پیمان نظامی ‌ناتوو کاهش هزینه نظامی‌است که برای هرتبعه اروپا سالیانه بیش از ۱۲۰۰ دلار هزینه دارد اروپا دومین بودجه نظامی را بعداز آمریکا بخود اختصاص داده است
   
چرا خاورمیانه متحد؟

تاریح صد ساله مبارزاتی مردم ‌خاورمیانه نشان میدهد که این منطقه همواره مورد تاخت و تاز کشورهای‌اروپایی‌ بوده است از زمانی ‌که مشخص شد این منطقه سرشاراز منابع طبیعی ‌و معدنی‌ است نیروهای ‌متجاوز هرگز آنرا رها نکرده و در شرایط مناسب بلافاصله نیروی ‌نظامی در آن پیاده کرده اند این سیاست با تقسیم این منطقه به کشورهای بسیار کوچک و شیخ نشین پی گیری شد تا جایی ‌که امروزه بسختی ‌میشود این کشورها را جمع و جور کرد تا در کنار همدیگر زندگی ‌مسالمت آمیزی داشته باشند تمامی ‌کشورهای ‌شیخ نشین حتی‌‌عربستان سعودی‌ عملا توسط نیروهای نظامی آمریکا و انگلستان اداره میشوند.

۱. کشورهای مهم خاورمیانه ایران، ترکیه، عربستان سعودی ‌و پاکستان هستند که طی ‌سالهای گذشته آمریکا کوشش کرده است تا مصر هم در آن نقش بازی کند. کشورهای‌غربی‌ از سالهای‌۱۹۷۵ تلاش کردند تا کشورهای‌عرب خاورمیانه را حول کشور مصر متحد کنند ولی ‌تا بامروز موفقیت چندانی بدست نیاورده اند اکثریت مردم کشورهای خاورمیانه را عربها تشکیل میدهند.

۲. کشورهای‌ خاورمیانه از نظر منابع نفت در مقام اول ‌واز نظر ذخیره گاز در مقام دوم جهان قرار دارند. همانطور که در بالا اشاره شد ذخایر منابع طیبعی ‌این کشورها بدون در نظر گرفتن بازار آن معادل ۵۰۰ سال در آمد ناخالص جهان با قیمت نفت بشکه ای‌۵۰ دلار است و قادر است بین سی تا پنجاه سال جهان را تغذیه کند این منطقه سه قاره آسیا ، اروپا و آفریقا را بهم متصل میکند که شاهرگ اقتصاد جهان را در بر میگیرد ارتباط دریاِیی ‌مناسب ‌برای ‌صدور نفت با قیمت ارزان به بازار جهانی‌ از ویژگی های آن است.

٣. خاورمیانه با جمعیت بیش از ٣۵۰ ملیون نفر با توجه به منابع زیر زمینی‌ و بازار وسیع طی سالهای اخیر از وزنه تعیین کننده ای‌ بر خوردار شده است واز آنجا که نفس اقتصاد جهان به آن متصل است سرنوشت و منافع مشترکی‌ پیدا کرده است که برای ‌حل مشکلات خود راه حل منطقه ای ‌را طلب میکند تمامی ‌کشورها و قدرت های ‌بزرگ چه دور و نزدیک معتقدند که در این منطقه دارای ‌منافعی هستند که این کشورها باید آنها راتامین کنند.

۴. کشورهای مصر، اردن، پاکستان، افغانستان، اسرائیل ، ترکیه. ازاین کشورها سالیانه باج میگیرند واگر این کشورها در پرداخت سهم آنها غفلت کنند بلافاصله بکمک کشورهای‌غربی‌ به بی ثبات کردن این کشورها دامن میزنند که نمونه آن را در عراق و سوریه و لبنان می‌ بینیم هزینه ای‌ که امروزه حکومت های‌ ‌شیخ نشین عرب برای‌ حفاظت از خود به کشورهای ‌غربی پرداخت میکنند در واقع معادل تمامی ‌درآمد حاصله از نفت آنهاست طی ‌ده سال گذشته شیخ های‌عرب مجبور شده اند بیش از ۴۵۰ ملیارددلار اسلحه از کشورهای‌غربی‌ خریداری ‌کنند.

۵. تجربه تاریخی ‌منطقه نشان داده است که با افزایش تضاد بین کشورهای منطقه عملا برنده ماجرا کشورهای غربی ‌و آمریکا و ژاپن هستند. در این منطقه مذاهب شیعه، سنی‌، یهودی‌ و مسیحی‌ بزرگترین عامل تفرقه و کشاندن قدرت های ‌بزرگ به منطقه خاورمیانه هستند که حداقل در طول ۶۰ سال اخیر موجب چندین جنگ در منطقه شده اند. در کنار آن ملیون عرب هستند که در صورت اجرای‌انتخابات آزاد اکثریت را از آن خود میکنند ولی‌ دوطرف حق و حقوق همدیگر را از نظر سیاسی برسمیت نمیشناسند بهمین علت قدرت های بزرگ همیشه قادر شده اند یکطرف را بر علیه طرف دیگر بشورانند و حتی‌ مستقیما وارد جنگ با نیروی نظامی ‌شوند که تاکنون موجب وارد آمدن خسارات جبران ناپذیری از نظر جانی ‌و مالی ‌در منطقه خاورمیانه شده است.

۶. آنچه در بالا اشاره شد نشان میدهد که تضادهای‌ ‌موجود در منطقه متعددند ولی‌ آنها را در مجموع میشود در دو کاتاگوری‌ تضادهای ‌سیاسی و اقتصادی‌ خلاصه کرد با بافتهای حکومتی موجود در منطقه امکان رسیدن به توافقات سیاسی نه اینکه آسان نیست بلکه کار طولانی ‌مدتی است که شاید به چند دهه نیاز داشته باشد بهمین دلیل کشورهایی ‌که در منطقه دارای ‌منافعی ‌هستند بر روی‌ اولویت سیاسی تمرکز گذاشته اند چون همیشه قادرند با این سیاست حکومت هایی ‌را بسمت خود جلب کنند بنابراین تنها راهی ‌که باقی‌ میماند همکاری‌اقتصادی است که همه کشورها در آن منافع مشترک دارند.

۷. پیش شرط رابطه نزدیک بین کشورهای خاورمیانه تدارک برای کار اقتصادی ‌گسترده و همه جانبه بدون در نظر گرفتن سیستم حکومتی آنهاست این توافقات میتواند دوجانبه و چند جانبه بوده و شامل پیمان امنیتی‌ هم باشد که کشورها را متعهد میکند بر علیه همدیگر تحت هیچ شرایطی وارد جنگ نشوند.

٨. چهار کشور بزرگ خاورمیانه اگر چه سه کشور ترکیه ، پاکستان و عربستان سعودی‌ هنوز وابستگی‌هایی ‌با پیمان ناتو دارند ولی اوضاع نشان میدهد که این پیمان عملا با وارد شدن روسیه و چین و بزودی‌هندوستان، برزیل و آفریقای ‌جنوبی در معادلات جهانی سه کشور فوق اهمیت خود را برای‌ ‌پیمان ناتو از دست داده و این کشورها چه بخواهند و چه نخواهند منافع خود را تنها در چهارچوب خاورمیانه خواهند یافت این سه کشور به اتفاق ایران اگر بتوانند واقعیات منطقه و تحولات پیش آمده را درک کنند قادر خواهند بود خاورمیانه راهدایت کنند در چهار چوب خاورمیانه متحد نقش اسرائیل کاملا بیرنگ شده و مجبور خواهد شد با توجه به توازن قوا خود را با شرایط تازه وفق دهد از طرف دیگر کشورهای ‌منطقه اگر کمی ‌جلوتر اوضاع را بررسی ‌کنند خود مختاری‌ ‌ملیت های ‌منطقه را برسمیت شناخته تا آنها در چهارچوب خاورمیانه متحد برشد و تکامل خود ادامه دهند.

۹. خاورمیانه با سرمایه نهفته در منطقه وامکانات مالی‌ و انسانی ‌موجود با وسعتی ‌که دارد این توان را دارد بدون جنگ با توجه به اوضاع مساعد جهانی‌ ‌و شرایط سختی که کشورهای‌‌اروپایی و آمریکا ازدرون و بیرون با آن سر در گریبانند بعنوان یک قطب قدرتمند اقتصادی ، سیاسی ، نظامی و جبهه ای وارد صحنه جهانی ‌شده ودر متعادل کردن روابط بین المللی ‌نقش تعیین کننده ای بازی ‌کند هدفی ‌که تک تک مردم منطقه تقریبا یک قرن منتظر چنین فرصتی‌هستند بلاخره روزی ‌باید خاورمیانه نشان دهد که میتواند همچنان مثل گذشته در پیشبرد تمدن بشری نقش خود را ایفا کند و جای ‌خود را در جهان متمدن پیدا کند.

م . ر ا د (۰۲.۱۲.۲۰۰۷ )
m.rad@gmx.net


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست