یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چپ اروپا چنته پری برای آموختن به ما دارد
مصاحبه رادیو رسانه با علی پورنقوی در باره دومین کنگره حزب چپ اروپائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ آذر ۱٣٨۶ -  ٣ دسامبر ۲۰۰۷


رفیق پورنقوی با سلام و تشکر از شما که این امکان را به ما دادید که با شما مصاحبه ای داشته باشیم. اگر امکان دارد در ابتدا به صورت مختصر به معرفی حزب چپ اروپائی بپردازید.

با عرض سلام متقابل، عرضم به حضور تان خوب چنان که از اسم حزب چپ اروپائی بر می آید این حزب حزبی است از نیروهای چپ که باید تصریح بکنم منظور از نیروهای چپ اعم از کمونیست، سوسیالیست دمکراتیک و به اصطلاح نیروهای سبز ـ سرخ هستند در سطح اروپا. آن چه را که باز باید تصریح بکنم این که وقتی می گویم در سطح اروپا منظور کل اروپا است و نه فقط اتحادیه اروپا؛ کما این که در جریان شکل گیری این حزب، احزابی که آن موقع کشورانشان جز اتحادیه نبودند یا هنوزهم حتی نیستند، از جمله احزابی از ترکیه هم، مشارکت داشتند و الان هم درش عضویت دارند. داستان تشکیل حزب چپ اروپائی از این قرار است که در آستانه برگزاری انتخابات پارلمان اروپا در سال ۱۹۹۹ تعدادی از احزاب چپ، با همین مشخصه ای که از چپ دادم، دورهم جمع می شوند برای این که پلاتفرم مشترکی ر ا برای شرکت درانتخابات پارلمان اروپا تنظیم بکنند. اما آن جا این ایده مطرح می شود مشخصا توسط آقای لوتار بیسکی، که آقای لوتار بیسکی از رهبران حزب سوسیالیست دمکراتیک آلمان است و بعدا از رهبران حزب چپ در اتحادی که چندی پیش توی آلمان ازدو حزب تشکیل شد، باری این فکر را ایشان مطرح می کند که اشکال همکاری ها بین احزاب چپ می تواند فراتر از فقط و فقط تنظیم پلاتفرمهای مشترک برای شرکت در انتخابات باشد و الان هیچ دلیلی وجود ندارد که ما درباره تشکیل یک حزب در سطح اروپا از احزاب چپ فکر نکنیم. خوب به نظر هم می آید که واقعاً هم هیچ دلیلی وجود نداشته است. این ایده در چندین نشست، از جمله در پاریس، در یونان و بعد همچنین در برلین پخته می شود. به اصطلاح تتمیم می شود و در ژانویه ۲۰۰۴ یازده تا حزب فراخوانی را به دیگر احزاب چپ می دهند که بیائیم و یک حزب اروپائی را تشکیل بدهیم. همان موقع هم ماه می سال ۲۰۰۴ برای برگزاری کنگره موسس این حزب اعلام می شود. یازده حزب، چنان که گفتم، در ابتدا عضو می شوند در این حزب اروپائی. تعدادی از احزاب هم تصریح می کنند که ما به عنوان ناظر مایل هستیم روند شکل گیری استقرار حزب را تعقیب بکنیم واز نزدیک در جریان تحول باشیم. در حال حاضر این حزب دارای ۱۹ عضو و ده ناظر هست. خوب هفته گذشته از ۲٣ تا ۲۵ نوامبر هم دومین کنگره اش را برگزار کرد که موضوع همین مصاحبه حاضر است.

می شود شما، قبل از اینکه به سوالات دیگر بپردزام یک اشاره ای داشته باشید به جریان کنگره و اینکه در کنگره چه چیزهائی اتفاق افتاد؟

بله، کنگره از ۲٣ تا ۲۵ نوامبر برگزار شد. روز بیست و سوم، یعنی روز جمعه اختصاص به برنامه زنان داشت. دقت دارید که این روزها مصادف بودند با هفته مبارزه با خشونت علیه زنان و مشخصا یکشنبه هم روز جهانی مبارزه باخشونت علیه زنان بود. باری روز جمعه سه کارگاه تشکیل شده بود زیر عناوین "حقوق زنان"، "علیه خشونت علیه زنان" و همچینین "عدم ثبات شغلی و کار برای زنان". برنامه روز شنبه و یکشنبه به لحاظ مضمونی شامل تصویب تزهای سیاسی، تصحیحات اساسنامه ای، انتخاب مسئولین جدید حزب چپ اروپائی و مورد چهارم تصویب قطعنامه ها بود، که مجموعا برنامه کنگره را تشکیل می دادند.

رفیق پورنقوی با توجه به این چیزی که شما به آن اشاره کردید این حزب چپ اروپائی تشکیل شده است از طیف های متنوع چپ، از کمونیست ها تا سبزهای سرخ اروپا. با توجه به این که شما در این کنگره حظور داشتید و از نزدیک کار کنگره را پی گیری کردید نظر شما و برآورد شما در مورد این که این حزب بتواند امورات یک حزب واحد کار آمد وموثر را پیدا بکند چه می باشد؟

سئوال به نظر من بسیار بجا و دقیقی است. من شخصا فکر می کنم از یک طرف آن درک های کلاسیک از احزاب، که ظاهرا مثلا سیاستی را که اتحاذ می کردند از یک مجموعه منطقی مرتبط با دیدگاهای نظری آن ها حاصل می شد و منجر به این می شد که اگر یک حزب یک دیدگاه نظری داشته باشد ظاهرا اشتراکات خیلی کمی با حزب دیگری که از دیدگاه های دیگری برخوردار است، داشته باشد، امروزه روز، به نظر من، این فرم از احزاب دیگر واقعیت چندانی ندارد. امروزه روز را هم که می گویم در واقع شاید بشود گفت این یک واقعیت ۲۰ سال قبل است. از ۲۰ سال پیش است. شما دقت دارید، شنیده اید احتمالا که احزاب تک موضوعی دارند شکل می گیرند این جا و آن جا که ابداً نمی توان موجودیت آن ها را مبتنی بر یک سری دیدگاه های پایه ای ایدئولوژیک توضیح داد. خوب این شرح به نظر من در مورد احزاب چپ هم صادق است و معنی مشخص این حرف هم این خواهد بود که سیاست را اگر احزاب شرکت کننده در این حزب بزرگ اروپائی کوشش بکنند که از جریان زندگی اخذ بکنند و نه از دیدگاهای ایدولوژیک، در آن صورت آن چنان که تجربه همین کنگره دوم نشان می دهد موضوعات متعددی وجود دارند برای این که حول آن اشتراک عمل صورت بگیرد و اشتراک عمل وجود داشته باشد.
آقای لوتار بیسکی، که به عنوان پرزیدنت حزب در همین کنگره انتخاب شد، در نطق اختتامیه اش روی همین نکته انگشت گذاشت و گفت: "این که ما از احزاب متعددی هستیم، از احزاب با دیدگاه های متعددی هستیم، به این معنی نیست که حزب بی چهره ای باشیم". در عین حال باید این را هم تصریح بکنم که واقعیت امر این بود که تزهای سیاسی که اصلی ترین سند این کنگره بود و بسیار هم مفصل بود، با وجود این که حاکی از اشتراکات فراوانی بین احزاب شرکت کننده در این حزب اروپائی بود و هست، اما در عین حال در بعضی از موارد ناگزیر بود که تا آن جائی که می توان مشخص بود، مشخص نباشد. الزام بودن با همدیگر، عمل کردن با همدیگر، طبعاً یک حدودی باقی ماندن در کلیات را ایجاب می کرد. با وجود این، خوب، اشتراکات آنقدر هست که این انواع احزاب بتوانند مجموعا پلاتفرم های مشترک برای شرکت در انتخابات پارلمانی بدهند، در ارتباط با مسائل اروپا اسناد متعددی بدهند، برای شما شاید جالب باشد بگویم که چیزی حدود ۲۷ قطعنامه صادر شد که این قطعنامه ها بعضی وقت ها به مسائل تا حد بسیار بسیار قابل توجهی تماس از نزدیک می گرفتند. یعنی مشخص در باره مسائل اظهار نظر می کردند.

بله، خیلی ممنون. هئیت نمایندگی سازمان در این کنگره همزمان با شرکت در کنگره دیدارهائی با نمایندگان دیگر احزاب حاضر در کنگره داشت. در صورت امکان از این دیدارها و نتایج احتمالی که این دیدارها داشتند هم توضیحاتی بدهید.

بله، همچنین است که شما می گوئید. هیئت نمایندگی سازمان در کنگره با احزاب منطقه، با احزاب اروپائی، اعم از اتحادیه اروپا یا خارج اتحادیه اروپا، همچنین با شخصیت هائی از جمله فرانسیس ورتز، که ایشان رئیس گروه پارلمانی چپ در پارلمان اروپا است، با خود آقای بیسکی بعد از این که به عنوان پرزیدنت حزب چپ اروپائی انتخاب شد، و با تعداد دیگری از نمایندگان پارلمان در اروپا، و از جمله هم چنین با یکی از نمایندگان پارلمان ترکیه تعداد قابل توجه ای دیدار، قرارها و گفتگوها و توافق هائی داشت.
ماحصل برجسته این دیدارها، تا آن جائی که دیدار با احزاب منطقه مطرح بود، توافق و قرار برای برگزاری یک کنفرانس حول مسائل منطقه به احتمال قوی در سال آینده در ترکیه بود. همچنین در گفتگوئی که با آقای فرانسیس ورتز داشتیم ایشان از این که نمایندگانی از سازمان در پارلمان اروپا حاضر بشوند و دیدار داشته باشند استقبال کردند؛ تصریح بکنم نه در کل پارلمان بلکه دیدار با گروه پارلمانی چپ در پارلمان اروپا. در صحبتی هم که با آقای بیسکی داشتیم این توافق بود که مراوده دائمی داشته باشیم. ایشان تصریح می کردند که نیازمند هستند به این که از منابع مستقل پیرامون اوضاع ایران و اوضاع منطقه خبر دریافت بکنند و هم ما و هم ایشان استقبال داشتیم از اینکه مراودات مرتبی را با همدیگر داشته باشیم.

شما اشاره کردید به حزبی از ترکیه، آیا علاوه بر این حزب از منطقه ما یعنی از منطقه خاورمیانه احزاب دیگری هم وجود داشتند، و اگر وجود داشتند دیداری با آن ها داشتید و نتایجی بود یا نه؟

من در ابتدای صحبتم اشاره کردم که چپ اروپائی به معنی محدود به اتحادیه اروپا نیست و چنان که گفتم از جمله احزابی از ترکیه عضو حزب چپ اروپائی هستند. بنابراین این نکته در مورد بعضی از احزاب ترکیه حاضر در کنگره صادق بود. غیر از این به تعداد قابل توجهی چه از منطقه، چه از کشورهای اروپائی، چه از آمریکای لاتین و چه از آفریقا احزابی به عنوان میهمان دعوت داشتند. کمااین که خود ما هم به عنوان میهمان حضور داشتیم. ما چه با اعضای حزب چپ اروپائی و چه با میهمانان دیدار و ملاقات داشتیم. اگر بخواهم مواردی را ذکر کنم باید از دیدار با احزاب فلسطینی، با حزب مرتس اسرائیل، باحزب کمونیست آفریقای جنوبی، رومانی یاد کنم و حقیقت چون الآن حضور ذهن کامل ندارم می ترسم که مقداری اجحاف بکنم نسبت به سایرین. بهر حال با احزاب متعددی دیدار داشتیم.
تاکید بکنم که دوستان ترکیه خودشان مبتکر این ایده بودند که یک کنفرانس در ترکیه حول مسائل منطقه گذاشته بشود. ولی در عین حال از این سو هم کوشش های ما برای دیدار و گرد آوردن احزاب منطقه بود که منجر شد به این توافق که، چنان که عرض کردم، چنین کنفرانسی برگزار شود.

رفیق پور نقوی آیا هئیت نمایندگی سازمان امکان ارائه پیشنهادی داشت در کنگره و اگر پیشنهادی بوده است این پیشنهاد تا چه حد تاثیر داشته و تا چه حد به آن توجه شده است؟

خوب طبعا نه فقط برای ما بلکه برای عموم کسانی که در کنگره حاضر بودند این امکان وجود داشت. باید تصریح کنم علیرغم این که کار تدارکاتی قابل توجهی روی اسناد صورت گرفته بود و می توانید حدس بزنید وقتی که تنوعات زیادی توی ترکیب این حزب وجود دارد، قاعدتا باید کار تدارکاتی مفصلی روی طرح سندها صورت بگیرد، تا در فاصله یکی دو روزی که کنگره می خواهد برگزار شود بتوان به نتیجه های مشخص به صورت تصمیم گیری رسید، ولی بهر حال با وجود این امکان ارائه پیشنهاد تا ساعت چهار بعد از ظهر روز شنبه وجود داشت. هیئت نمایندگی سازمان هم از این فرصت استفاده کرد. البته ما خود را محدود کردیم به مواردی که مربوط به ایران بود. مشخصا این مورد که قطع نامه ای زیر عنوان "برای صلح در خاور میانه" که در آن جا به ایران و به پرونده اتمی جمهوری اسلامی، بحران این پرونده پرداخته شده بود، خودمان را محدود کردیم به ارائه پیشنهاد در این ارتباط. و آری پیشنهاد هم دادیم. مشخصا پیشنهاد ما متوجه تصریح بر لزوم شفافیت در پرونده اتمی جمهوری اسلامی ایران بود. طرح سند از دید ما نسبت به چنین ضرورتی غفلت کرده بود، ندیده بود، تصریح نکرده بود. پیشنهادی که ارائه شد مورد پذیرش کمیسیون و از طریق کمیسیون مربوطه هم مورد پذیرش کنگره قرار گفت.
همچنین، چنان که اشاره کردم، روز جمعه کنگره هم اختصاص به مسائل زنان داشت که برنامه این روز از جمله شامل تشکیل کارگاه هائی می شد. سه کارگاه که دو تن از اعضای هیئت نمایندگی سازمان که از روز جمعه در کنگره حضور داشتند در دو تا از این کارگاه ها شرکت کرده بودند. صحبتهای مشخصی را حول وضعیت زنان در ایران داشتند و ثانیا پیشنهادهای مشخصی را مطرح کردند. از جمله در یکی از طرح قطعنامه ها که نسبت به وضعیت دشوار زنان اظهار نظر شده بوده است، زنان ایران در آن ذکر نشده بود، که پیشنهاد نماینده سازمان که در آن کارگاه حضور داشت منجر به قید نام ایران در آن قطع نامه شد.

رفیق پور نقوی، به عنوان آخرین سئوال می خواهم از شما بپرسم که به نظر شما آیا امکان حضور گسترده تر چپ ایران در این گونه کنگره ها وجود دارد؟

به نظر من باز هم این سوال بسیار دقیق و جالبی است رفیق کیهان. از این زاویه که حداقل برداشت من از این روزهائی که در کنگره بودم در مقایسه با مناسباتی که در چپ ایران وجود دارد و یا بطور کلی در نیروهای سیاسی ایران وجود دارد، دائما تذکر این نکته به خود من بود که چپ اروپائی چنته پری دارد که به ما یاد بدهد و نیاز فراوانی وجود دارد که ما از چپ اروپائی بیاموزیم. اضافه بکنم که تقریباً در عموم دیدارهائی که ما با احزاب اروپائی داشتیم و مشخصا در دیدارهائی که با مقامات پارلمان اروپا داشتیم این منعکس بود انتظار شان از چپ ایران که خیلی خیلی رساتر آن صدای سوم را، حرفی را که تعلق دارد به نیروهای مترقی، دمکرات و نیروهای عدالتخواه، با طنین بلند و بالائی مایل بودند بشنوند. بنابراین تا آن جائی که استقبال این نیروها از یک چپ گسترده و حضور گسترده تر و پر طنین تر و پر نفوذ تر چپ ایران باشد، این احتیاج هست، و تا آن جائی هم که امکان شکل گیری چنین چپِی مد نظرتان باشد، چنان که عرض کردم، ای کاش کیفیتی که ما به مسائل مان برای غلبه بر تفاوتها و اختلاف نظرها و غیره و غیره پاسخ می دهیم، می توانست بیشتر از این متاثر باشد از آموخته هایمان از چپ اروپائی.

مصاحبه گر: احمد کیهان


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست