یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خطر جنگ جدی است! جنبش صلح و دمکراسی را شکل دهیم!
نامه سرگشاده هیات سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) به فعالین داخل کشور



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ آذر ۱٣٨۶ -  ٣ دسامبر ۲۰۰۷


با درودهای گرم بشما مبارزان راه صلح، حقوق بشر و دمکراسی!
ما بعنوان یک سازمان سیاسی وظیفه خود دانستیم که در شرایط حساس کنونی با شما بگفتگو به نشنیم، نگرانی های خود را با شما در میان بگذاریم، نظرات خود را پیرامون برخی مسائلی که در مقابل جنبش صلح و دمکراسی قرار دارد، طرح کنیم تا با همفکری هم بتوانیم پاسخ شایسته به آنها بدهیم.

یاران عزیز!
کشور ما در وضعیتی فوق العاده دشوار بسر می برد. از یکسو تحریم های بین المللی در حال تشدید است و از سوی دیگر خطر حمله نظامی در حال افزایش. شورای امنیت سازمان ملل متحد دو قطعنامه علیه ایران تصویب کرده است. دولتهای اروپائی و امریکا کشور ما را تحریم نموده اند و قصد دارند باز هم بر ابعاد تحریمها بیافزایند. سران تروئیکای اروپا اعلام کرده اند که از خط مشی تحریم های جدید و گسترده علیه ایران حمایت میکنند. دولت بوش هم علاوه بر تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای جدیدی را علیه ایران در نظر گرفته است. کشور ما از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی این چنین تحت فشار بین المللی نبوده و در این ابعاد تحریم نشده بود. تحریمها بتدریج تاثیرات خود را بر اقتصاد کشور و زندگی مردم گذاشته و آنها را تحت فشار قرار میدهد.
همزمان با تشدید تحریمها، خطر حمله نظامی به ایران بطور محسوسی افزایش یافته است. این امر را میتوان در تدارک نظامی واشنگتن و در سخنان سران برخی کشورها و در گزارشهای متعدد که در رسانه ها درج میشود، مشاهده کرد. جمهوری اسلامی هم برای مقابله با تحریمها و حملات نظامی تدارک گسترده ای را می بینند. تحریمهای بین المللی و تشدید خطر جنگ در درجه اول به پروژه هسته ای جمهوری اسلامی و تداوم غنی سازی اورانیم بر میگردد.

دوستان گرامی!
پروژه هسته ای، پرژوه ملی نیست، پروژه جمهوری اسلامی است که مقاصد معینی را با آن پی میگیرد. سران جمهوری اسلامی از دو دهه قبل چنین برنامه ای را تدارک دیده اند، بدون اینکه مردم ما و جامعه جهانی را در جریان بگذارند. پروژه هسته ای دست پخت سران جمهوری اسلامی است و در هیچ نظرخواهی هم به تائید اکثریت مردم نرسیده است. هزینه ای که کشور ما برای پیشبرد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی متحمل میشود، قابل قیاس با فایده آن برای کشور ما نیست.
سران جمهوری اسلامی با تبلیغات گسترده میخواهند پروژه هسته ای را به یک مسئله ملی همسان و یا بالاتر از ملی شدن صنعت نفت جلوه دهند و بدین ترتیب احساسات ملی را برانگیزانند، ایستادگی داوطلبانه مردم را در مقابل تحریمهای گسترده جهانی شکل دهند و مقاومت میهنی در مقابل نیروی متجاوز به کشور را همانند دوره جنگ ایران و عراق پدید آورند و بدین ترتیب ناسیونالیسم ایرانی را با بنیادگرائی اسلامی در هم آمیزند و مردم کشور ما را به قربانگاه بفرستند. کاری که بعد از فتح خرمشهر انجام گرفت و جوانان و ثروت کشور قربانی مقاصد شوم سران حکومت گردید.
خطای جدی است که ما بحران هسته ای را صرفا به زورگوئی و سلطه طلبی قدرتهای جهانی نسبت دهیم. در اینکه مناسبات خصمانه دو دولت ایران و امریکا و پروژه خاورمیانه بزرگ نئوکانها و مانع شمردن جمهوری اسلامی برای پیشبرد این پروژه، از عوامل اصلی در تشدید بحران هسته ای است، تردیدی وجود ندارد. و در اینکه وظیفه ما مخالفت و برملا کردن سیاستهای سلطه طلبانه و زورگویانه نومحافظه کاران است، سخنی در میان نیست. اما باید اذعان کرد که کتمان پروژه هسته ای در طی ۱٨ سال توسط جمهوری اسلامی، امساک در شفاف سازی کامل پروژه هسته ای، پافشاری احمدی نژاد بر نابودی دولت اسرائیل، نفی هولوکاست و حمایت جمهوری اسلامی از جریانهای بنیادگرا در منطقه نگرانی جامعه جهانی را بطور جدی برانگیخته است. این نگرانی تنها به دولت امریکا و چند کشور اروپائی محدود نمیشود. روسیه، چین، هند، کشورهای عرب منطقه، دولتهای حاشیه جنوب خلیج فارس و تعدادی زیادی از کشور ها نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی تردید جدی دارند و از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای بیمناکند.

هموطنان عزیز!
اکنون پروژه هسته ای جمهوری اسلامی از یکسو به یک بحران بین المللی فراروئیده و نگرانی جهانیان را از وقوع جنگی دیگر برانگیخته است و از سوی دیگر حیات اقتصادی، نظامی و سیاسی کشور را تحت تاثیر قرار داده و با تداوم موجودیت کشور ما، یکپارچگی آن و نیز با زندگی مردم ما پیوند خورده است. خطر حمله نظامی را نمیتوان با سایر رخدادهای کشور در دوره جمهوری اسلامی و حتی جنگ هشت ساله مقایسه کرد. چرا که پیآمدهای حمله نظامی قدرتمندترین کشور جهان به میهمن ما بمراتب مخربتر و فاجعه بارتر از جنگ ایران و عراق خواهد بود. در جنگ هشت ساله صدها هزار هموطن ما در جبهه های جنگ کشته و یا مجروح شدند، بودجه عظیمی صرف تجهیزات جنگ شد ولی بخش اعظم کشور ویران نگردید و یکپارچگی آن حفظ شد. اما در حمله نظامی دولت بوش این خطر وجود دارد که علاوه بر قربانی شدن هزاران ایرانی، ساختارهای پایه ای کشور ویران شود، انتقام جوئی ها و دشمنی های دیرینه امکان بروز پیدا کند، کشور فرو پاشد و جنگ به کشورهای منطقه سرایت کند.
خطر جنگ جدی است و باید آن را دریافت. سران رژیم مدتها خطر جنگ را نفی میکردند و این برداشت را در جامعه اشاعه میدادند که دولت بوش در افغانستان و عراق زمین گیر شده و قادر به راه اندازی جنگ دیگر نیست و آنچه مطرح است، جنگ روانی است. اکنون که دیگر نمیتوانند خطر جنگ را کتمان کنند، از آمادگی نظامی برای مقابله با جنگ سخن میگویند و مدعی میشوند که دشمنان اگر به ایران حمله کنند در باتلاقی عمیق تر از افغانستان و عراق گرفتار خواهند شد.
اما جنگ کشور ما را هم به باتلاقی فرو خواهد برد که در آمدن از آن دهها سال طول خواهد کشید.

همراهان عزیز!
ماههای سرنوشت سازی در مقابل ما قرار دارد. در این فرصت تاریخی اگر نیروهای سیاسی، جنبشهای اجتماعی و جامعه جهانی نتوانند نیروهای جنگ طلب در دو سو را مهار کنند، اگر ما در همبستگی با نیروهای صلح طلب بین المللی در مهار محافل جنگ طلب در غرب موفق نشویم، اگر جمهوری اسلامی به خواست شورای امنیت تن ندهد، احتمال برافروخته شدن شعله جنگ کم نیست. سران رژیم یا کشور ما را به قتلگاه جنگ خواهند برد و یا در آستانه آن جام زهر خواهند نوشید. در هر دوحالت، کشور ما آسیبهای جدی خواهد دید.
سران رژیم در گذشته با وجود مخالفت نیروهای اپوزیسیون با ادامه جنگ ایران و عراق بعد از فتح خرمشهر، جنگ را تداوم بخشیدند و زمانیکه ظرفیتهای کشور به انتها رسید و امکان ادامه جنگ از حکومتگران سلب گردید، آنگاه جام زهر نوشیدند. ولی در مقابل از نیروهای اپوزیسیون انتقام سنگینی را گرفتند و هزاران انسان اسیر را به جوخه های اعدام سپردند. این بار هم اگر آنها دیر هنگام و در وضعیت استیصال مجبور شوند که جام زهر دوم را بنوشند، این احتمال وجود دارد که برای خاموش کردن صداهای اعتراض، بسراغ فعالین سیاسی بروند و آنها را به قربانگاه بفرستند. و اگر به پیشواز جنگ بروند، باز با دستآویز قرار دادن جنگ، بر ابعاد سرکوب خواهند افزود.

یاران عزیز!
ما همانند شما با سیاستهای سلطه طلبانه و زورگویانه دولت بوش در خاورمیانه مخالفیم و افشای مقاصد نئوکانها را امر ضرور می دانیم. به نظر ما استراتژی"جنگ پیشگیرانه" نئوکانها که توسط دولت بوش در عراق به اجرا درآمد، سلطه گرانه و فاجعه آفرین بوده و شکست خورده است و نباید در مورد ایران به اجرا درآید.
اما تدارک جنگ تنها به دولت بوش و نومحافظه کاران امریکا برنمیگردد. دولت بوش یک طرف قضیه است و در هر حال نیروی متجاوز باید شدیدا محکوم شود. اما طرف دیگر جمهوری اسلامی و جریان راست افراطی است که بر قدرت چنگ انداخته است. خطا است که ما تنها بر جنگ افروزی دولت بوش انگشت بگذاریم و نقش جمهوری اسلامی را در این زمینه به فراموشی سپاریم و یا آن را کم رنگ کنیم. جمهوری اسلامی با عدم تمکین به مصوبات شورای امنیت، با تداوم تعلیق غنی سازی و با حمایت از جریانهای بنیادگرای اسلامی زمینه ساز حمله نطامی به کشور ما است. اکنون سران جمهوری اسلامی مسئولیت سنگینی در مقابل میهن ومردم ما بعهده دارند .کلید کاستن از بحران هسته ای و جلوگیری از جنگ در دست جمهوری اسلامی است. از جانب مجامع بین المللی و از جمله تروئیکای اروپا و کشورهای منطقه راه حلهای مختلف برای حل بحران ارائه شده است. در چنین شرایطی مسئولیت سنگینی بر عهده سران جمهوری اسلامی برای پیشگیری از جنگ است. در صورت وقوع جنگ صرفنظر از اینکه چه کسی جنگ را آغاز نموده است، این مسئولیت جمهوری اسلامی منتفی نخواهد شد.
دوستان گرامی!
همه ما به جایگاه آزادی و دمکراسی در تحولات کشور واقف هستیم و تردیدی نداریم که لحظه ای نباید این خواست را زمین گذاشت. اما در شرایط کنونی طرح شعار آزادی و دمکراسی به هیچوجه کافی نیست و تماس با مسئله جنگ صرفاً از کانال موضوع آزادی و دمکراسی نمیگذرد. بعید بنظر میرسد که جمهوری اسلامی در ماههای آتی عقب به نشیند، از سرکوب دست بردارد و فضای باز و دمکراتیک در کشور بوجود آورد. لازم است که با مسئله جنگ مستقیما تماس برقرار کرد، پرچم مخالفت با جنگ را برافراشت و در پیوند با صلح خواست آزادی، حقوق بشر و دمکراسی رابه میان کشید. خطر حمله نظامی جدی است. نمیتوان و نباید مبارزه علیه جنگ را از مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی منفک کرد و آن را به امر ثانوی و بعدی تبدیل نمود. امروز مبارزه برای دفع خطر جنگ با مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی عمیقا درهم تنیده شده است.
طرح تعلیق غنی سازی اورانیوم و پذیرش مصوبات شورای امنیت بمنزله عقب نشینی در مقابل زورگوئی دول قدرتمند نیست، بلکه نجات کشور از غلتیدن به فاجعه جنگ است. همه ما در این زمینه مسئولیت داریم. سکوت و یا کم کاری در ماههای آتی که ماههای سرنوشت ساز بحساب میآیند، فرصت دادن به نیروهای جنگ طلب در هر دو سو است.

دوستان عزیز!
ما بر این امر واقف هستیم که جمهوری اسلامی بدون اینکه رسما اعلام کند، وضعیت فوق العاده ای را در کشور حاکم کرده و مرتبا بر فشار خود به فعالین سیاسی، روزنامه نگاران، دانشجویان، کارگران، زنان و معلمان میافزاید. ما آگاهیم که شورای عالی امنیت کشور، درج مطالب مخالف سیاست حاکم در پروژه هسته ای را در رسانه ها ممنوع اعلام کرده و رسانه ها تحت کنترل و سانسور شدید قرار دارند. برای ما روشن است که جریان راست افراطی هزینه فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بالا برده و فضای امنیتی بر کشور حاکم کرده است. با این وجود جنگ برای کشور ما چنان پیامدهای دهشتناکی خواهد داشت که نمیتوان و نباید با آن برخورد منفعلی داشت.
این سخن دقیق نیست که امکان تاثیر گذاری بر اراده معطوف به جنگ طرفین درگیر وجود ندارد. این برخورد از ناامیدی و بی عملی ریشه میگیرد. باید فضای فعلی را شکست و راه را برای شکل جنبش صلح و دمکراسی باز کرد.
جای خوشحالی است که در هفته های اخیر برخی از فعالین سیاسی قلم بدست گرفته و در مورد خطر جنگ نوشته اند، مادران صلح طی نامه سرگشاده ای از مسئولین خواسته اند که صلح را در دستور کار قرار دهند و یا برخی جریانهای سیاسی نسبت به بحران هسته ای و خظر جنگ اعلام موضع کرده اند و خانم شیرین عبادی "کمیته موقت صلح" را بوجود آورده و خواهان تشکیل "شورای ملی صلح" شده است که حرکتی بموقع و بجائی است. اما متاسفانه هنوز حضور اغلب فعالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در داخل کشور در مبارزه علیه جنگ و سیاستهای جنگ افروزانه مشاهده نمیشود. به باور ما :
ـ وظیفه یکایک ما بعنوان فعال سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بمثابه روزنامه نگار، فعال جنبش کارگری، دانشجوئی و زنان، حضور در صحنه مبارزه علیه جنگ و سیاستهای جنگ افروزانه و تلاش برای شکل دادن جنبش صلح و دمکراسی است.
ـ امروز لازم است به مردم ایران گفت که پروژه هسته ای، پروژه ملی نیست و حاکمان با بهره گیری از تبلیغات گسترده میخواهند آن را به یک برنامه ملی تبدیل کنند و در پشت آن مقاصد خود را پیش ببرند. کشور ما حق برخورداری از تکنولوژی هسته ای را دارد و این امر از جانب جامعه بین المللی پذیرفته شده است. اما برای دستیابی به تکنولوژی هسته ای نیازی به مقابله با جامعه جهانی و جنگ وجود ندارد.
ـ ضروری است مردم را از پیآمدهای فاجعه بار جنگ آگاه کرد، از آنها خواست که همراه با مخالفت با سیاستهای محافل جنگ افروز در دولت بوش، مخالفت خود را با سیاستهای ماجراجویانه جمهوری اسلامی در هر محفل، تجمع و تشکل اعلام کنند تا زمینه برای اعتراضات عمومی فراهم گردد و سران حکومت به این دریافت برسند که در بحران هسته ای و جنگ اکثریت مردم کشور ما با آنها همراه نیستند.
ـ امروز کاهش بحران هسته ای و جلوگیری از جنگ امکان پذیر است. نخستین قدم تعلیق هرچند موقت غنی سازی اورانیم است. کاری که در دوره دولت قبلی انجام گرفت و بحران را مهار کرد. باید از گروههای مختلف خواست که به اشکال مختلف جمهوری اسلامی را برای پذیرش این امر تحت فشار بگذارند.
- باید از همه نیروهای درون رژیم جمهوری اسلامی که موافق سیاستهای خطرناک کنونی نیستند، خواست این مخالفت را علنی کنند و همه امکانات خود را برای وادار کردن تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی به بازگشت از مشی ماجراجویانه خود به کار گیرند.
ـ شکل گیری جنبش صلح و دمکراسی در شرایط کنونی امری است ضرور و حیاتی. باید کوشید جنبش صلح و دمکراسی در کشور ما شکل گیرد و با جنش صلح در سطح جهان پیوند خورد. امکانات زیادی برای نیروهای صلح طلب و آزادیخواه برای جلوگیری از جنگ وجود دارد. جنبش صلح و دمکراسی میتواند در منزوی کردن نیروهای جنگ طلب و سرکوب موثر افتد.

هیات سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)
۱۱ آذر ۱٣٨۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست