بیانیه راهبردی به مناسبت روز دانشجو
جنبش مسلمانان مبارز
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٨ آذر ۱٣٨۶ -
۹ دسامبر ۲۰۰۷
دانشجویان ایران. انجمنهای اسلامی دانشگاهها. دفتر تحکیم وحدت. شوراهای صنفی دانشجویان!
هر ساله در ۱۶ آذر، روز دانشجو را گرامی داشتهایم. این روز یادآور تلاش رهاییبخش دانشجویان ایران در مبارزه با سلطهی استعمار نوین و استبداد و برای کسب آزادی و برابری است. در چنین روزهایی خوب است که به چشماندازهای مبارزات و کوششهای دانشجویان آرمانخواه توجهکنیم و راهی به سوی آینده بگشاییم و به رویکردها و راهبردهای جنبش دانشجویی بیندیشیم.
شرایط کنونی دانشجویان، تابعی از روندهای جاری در زندگی مردم ایران است. اگر فرودستان و به حاشیهرفتگان از جمله کارگران، معلمان و کارمندان و ... با فقر دست و پنجه نرم میکنند، بسیاری از دانشجویان نیز از تأمین کمترین امکانات زندگی محرومند. اگر فساد و اعتیاد، هر روز تعداد بیشماری از جوانان و اقشار محروم جامعه را به کام مرگ و نابودی میافکند، چه بسیارند دانشجویانی که از سر ناامیدی و افسردگی و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی، درپناه اعتیاد و انواع آلودگیها خود را به دیار فراموشی میبرند. اگر ناامنی به کابوس شب و روز مردم بدل شده، دانشجویان نیز از ناامنی و اضطرابهای جانکاه رنج میبرند. اگر روشنفکران و نیروهای آگاه، برای صلح و پیشگیری از تحریم و جنگ خانمانسوز، راه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را برمیگزینند، به همان ترتیب، گروههای آگاه دانشجویی، از مخاطرات تحریم و جنگ و آثار مداخلات خارجی بر جامعه و زندگی مردم ایران آگاهند و برای صلح و آزادی مجدانه تلاش میکنند.
در چنین شرایطی، متأسفانه خلاء فکری و ایدئولوژیک و غالب شدن نحلههای بیهویت از یک سو و گرایشهای افراطی از سوی دیگر، جنبش دانشجویی را از ایفای نقش حقیقی خویش باز داشته است. زمان آن رسیده است که جنبش دانشجویی به هویت اصیل خویش بیندیشد و به چشمانداز دیگری نظر کند. این چشمانداز مستلزم گفتگوی آزاد و برابر، رفتار منصفانه با دیگران، کسب مهارتهای ارتباط اجتماعی و ارتقای علمی و تئوریک و سرانجام ارتباط سازمانیافته و نهادی با گروههای مرجع جامعه است. جوانان و دانشجویان امروز، در آینده پرچم نهادهای سیاسی- اجتماعی و رهبری احزاب و سازمانهای سیاسی را به دست خواهند گرفت؛ آنها باید از امروز خود را به دانش روز، اخلاق سیاسی و مهارتهای ارتباط انسانی مجهز سازند. کسانی میتوانند دموکراسی را محقق کنند که قبلاً گفتگوی آزاد و نهادسازی دمکراتیک را بیاموزند. راهاندازی اردوهای دانشجویی، برگزاری منظم جلسات گفتگوی دستهجمعی، تأسیس انجمنهای علمی دانشجویی و همزیستی انسانی با سایر دانشجویان تمرینی مقدماتی برای پذیرش مسوولیتهای بزرگتر و تأسیس سازمانهای اجتماعی و فراگیر است. تعمیم دموکراسی با شیوههای بدون خشونت، جز با فداکاری و ازخودگذشتگی که از ویژگیهای دانشجویان است، ممکن نخواهد بود.
دانشجویان آزدیخواه، در سالهای خفقان پیش از انقلاب، در زلزلههای بوئینزهرا و طبس، صحنههایی زیبا از فداکاری و همدلی با تودههای رنجیده و زلزلهزده آفریدند. آنها در بستر زندگی مردم، فداکاری را میآموختند و با نشاط و امید به آینده، آگاهانه و با مطالعه تلاش میکردند و برای آزادی و برابری از جان میگذشتند و شکنجههای جسمی و روحی را تحمل مینمودند، آن تلاشها از ایمان و باورهای زندگیساز و استراتژی روشن و واقعبینانه برمیآمد.
مبانی نظری خطمشیهای راهبردی دانشجویان
به دلایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، خطمشیگذاری مستقل و جداییطلبی (فراکسونیسم)، جز انزوا و ابزارشدگی نتیجهای برای جنبش دانشجویی به ارمغان نخواهد آورد. دانشجویان و نهادهای دانشجویی میتوانند یکی از سه چشمانداز سیاسی ایران یعنی "دموکراسی اجتماعی"، "دموکراسی لیبرال" یا سنتگرایی (محافظهکاری سیاسی) را به عنوان بستر تحقق استراتژی خویش برگزینند و در حوزهی حیاتی خود محقق سازند.
در تاریخ معاصر ایران، رویکرد دموکراسی اجتماعی با "جنبش نواندیشی دینی" همزاد بوده و بر پایهی "اندیشهی توحیدی" تبیین شده است. این نظریهی سیاسی، از نظر ساختاری و فرایندی (عمومی)، بر شالودهی پنج اصل استوار است:
۱- دموکراسی شورایی ۲- عدالت توزیعی ٣- همبستگی (جماعتگرایی) ۴- هویت ملی ۵- اخلاق.
به لحاظ نظری، این اصول در حوزهی عمومی و بر شالودهی گفتگوی برابر، آزاد، عقلانی، انتقادی و تصمیمگیری گروهی بازتولید میشوند و همین اصول، مبنای نقد اجتماعی و مشارکت سیاسی را فراهم میسازند.
بر اساس این الگو، راهبرد کنونی جنبش دانشجویی، بازسازی ایدئولوژیک و سازماندهی حوزهی عمومی دانشجویی و گسترش دامنهی پرسشگری است. دانشجویان میتوانند به گفتگو در بارهی رنجهای واقعی مردم ایران و دانشجویان بپردازند و پرسش کنند:
۱- چرا جامعهی ما علیرغم سالها تلاش و فداکاری برای عدالت و انصاف، هنوز از فقر، عقبماندگی و بیکاری رنج میبرد؟
۲- آیندهی ایران چه خواهد شد؟ آیا حاکمیت و ساختار دولت، تنها عامل تعیینکننده در سرنوشت ملت ایران است یا عوامل ساختاری و غیرساختاری دیگری وجود دارند؟ نحوهی اثرگذاری این عوامل کدامند؟
٣- آثار تحریم و جنگ چیست؟ چگونه میتوان از جنگ و مداخلهی خارجی و تشدید فشار بر ملت ایران پیشگیری نمود؟
۴- چرا پس از صد سال مبارزه برای دموکراسی و آزادی، هنوز برای آزادی گفتگو، اظهار عقیده، آزادی بیان و آزادی انتخابات مرثیهسرایی میکنیم؟ گذار بدون خشونت به سوی دمکراسی و توسعهی انسانی چگونه امکانپذیر است؟
۵- اگر آموزش عمومی حق همهی مردم است، چرا هر روز هزینههای آموزش در کشور سنگینتر و کیفیت خدمات آموزشی دانشگاهها تنزل مییابد؟
۶- اگر تأمین مسکن و کار در قانون اساسی مورد تأکید قرار گرفته، چرا جوانان کشور از کار و مسکن محرومند؟
۷- اگر زندگی شرافتمندانه و آزاد حق همهی مردم است، چرا باید یک پزشک جوان به واسطهی گفتگو با نامزدش دستگیر و زندگی شیریناش پایان یابد؟
٨- چرا علیرغم این همه اعدام و بازداشت و بعد از ربع قرن مبارزه! هنوز اعتیاد بخش قابل ملاحظهای از جوانان کشور را اسیر خود کرده است؟
۹- اگر دانشگاهها، اندیشمندان آزادیخواهی همچون علی اکبر دهخدا، دکتر قریب، دکتر محمد نخشب، مهندس بازرگان، دکتر علی شریعتی و ... را به جامعه عرضه کردهاند، چرا امروز دانشگاهها چنین ضعیف و ناکارآمد شدهاند؟
۱۰- چرا راه اندیشمندان مستقل به دانشگاهها مسدود شده است؟
۱۱- دلایل عقبماندگی کشور ما در زمینههای مختلف علوم و فنون و بویژه علوم انسانی چیست؟
۱۲- چشمانداز شغل و زندگی اقتصادی دانشجویان چیست؟ زندگی آیندهی انبوه فارغ التحصیلان بیکار چگونه تأمین خواهد شد؟
رویکردها و پروژههای راهبردی جنبش دانشجویی
اگر سیاست را به مثابه "تلاش آگاهانه، نهادینه و ساختیافته برای تحقق خیر جمعی" تعریف کنیم، آنگاه با پروژهها و رویکردهای زیر بار دیگر میتوان حوزهی عمومی دانشجویی را احیا و بازسازی نمود:
">www.akhbar-rooz.com
جنبش مسلمانان مبارز- ۱۶/۹/٨۶
|