سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گزارش اطلاعاتی آمریکا: شاخه زیتون یا "اسب تروا"


حسن داعی


• با جمع بندی نظرات طیف های سیاسی مختلف، میتوان به یک نتیجه روشن رسید و آن، پیامد سیاسی این گزارش است. نتیجه سیاسی این گزارش، فراهم آوردن یک فرصت جدید به رژیم ایران برای رفع نگرانی جامعه بین المللی در مورد برنامه های هسته ای و حرکت به سمت حل این مسئله است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۵ آذر ۱٣٨۶ -  ۱۶ دسامبر ۲۰۰۷


جشن پیروزی
در روزهای اولی که گزارش اطلاعاتی جدید آمریکا منتشر شد، موجی از شادی و شعف در میان هواداران رژیم ملایان در خارج از کشور براه افتاد. بدنبال سخنرانی احمدی نژاد که این گزارش را بزرگترین پیروزی ایران در100 سال اخیر قلمداد کرد، "حسین درخشان"، یکی از نویسندگان "وطن پرست" مقیم خارج در مقاله ای در سایت "ایرانیان" نوشت: 1
« این ماجرا به نظر من بزرگترین پیروزی سیاست خارجی کل تاریخ جمهوری اسلامی است و واقعا باید بخاطرش به لاریجانی و احمدی‌نژاد عمیقا تبریک گفت. فقط فکرش را بکنید که فرضآ این گزارش در زمان حسن روحانی منتشر شده بود و آن وقت چطور رفسنجانیست‌های ذلیل آن را جشن می‌گرفتند. این اتفاق به تمام کشورهای تحت سلطه و ضعیف جهان اعتماد به نفس خواهد داد که تنها اگر جلوی آمریکا یا هر زورگوی حرام‌زاده‌ی دیگری بایستند وکوتاه نیایند و مماشات نکنند، حق خود را خواهند گرفت. بقول رفقای سابق اصلاح‌طلبمان حق گرفتنی است و نه دادنی. اگر می‌خواهی حقت را از آمریکا و اروپا بگیری نباید گول ادا و اصول‌شان را بخوری»
"اردشیر عمانی"، یکی از صلح طلبان قلابی طرفدار رژیم، از این نیز فراتر رفته و پیروزی اخیر را نتیجه نبردی بین اردوگاه ترقی خواهی به رهبری دکتر احمدی نژاد از یکطرف و ارودگاه امپریالیسم از طرف دیگر میداند: 2
ایران در برابر امپراطور
« از جمله عواملی که آمریکا را مجبور به انتشار این گزارش نمود اتحاد شکست ناپذیر مردم ایران در حمایت از حق مسلم برای دستبابی به انرژی صلح آمیز هسته ای است. همچنین باید از مقاومت پرزیدنت احمدی نژاد و پایداری وی در مقابل زورگوئی آمریکا یاد کرد. رئیس جمهور ایران به درخواست خودپرستانه برخی از ایرانیان طرفدار آمریکا که خواهان کوتاه آمدن در مقابل ایالات متحده بودند نیز جواب رد داد و تسلیم آنان نگردید.
روابط وسیع اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و دفاعی ایران با کشورهای آمریکای لاتین مانند ونزوئلا، کوبا، پرو، بولیوی و نیکاراگوئه، و همچنین ارتباطات محکم با روسیه و چین، و همینطور رابطه خدشه ناپذیر با مردم خاورمیانه در عراق و افغانستان و سوریه و لبنان و فلسطین از دلائل اصلی دیگری بودند که باعث تغییر سیاست آمریکا در مقابل ایران شده اند.»
"مسعود بهنود" با ملاخور شدن این پیروزی توسط احمدی نژاد موافق نبوده و معتقد است که باید سهم خاتمی نیز در نظر گرفته شود: 3
« این که سازمان اطلاعاتی آمریکا اعلام کرده است که ایران از چهارسال قبل عملیات مربوط به تولید سلاح های هسته ای خود را متوقف کرده است، گرچه هنوز زودست تا اثرش در کاهش التهاب های موجود اندازه گیری شود، اما تا همین جا پیروزی بزرگی است که آقای احمدی نژاد آسان نمی تواند آن را مال خود کند.»
بهنود در ادامه مقاله به دفاعی جوانمردانه از زحمات خاتمی پرداخته و حق وی در این پیروزی تاریخی را برای خوانندگان به روشنی نشان میدهد. گذشته از بهنود، "ابراهیم یزدی"، دبیر کل نهضت آزادی ایران نیز معتقد است که باید از خاتمی نیز قدررانی شود و میزانی ازاین پیروزی بزرگ بخاطر زحمات اوست: 4
« با توجه به گزارش، توقف برنامه‌های تولید سلاح هسته‌ای در سال 2003 در زمان ریاست جمهوری خاتمی اتفاق افتاده که امروز در این گزارش منعکس شده است، احمدی‌نژاد و همکارانش باید از خاتمی و تیم مذاکره کننده آن زمان قدردانی کنند نه اینکه آنان را مورد حمله قرار دهند.» (مصاحبه با آفتاب، 22 آذر)
"هوشنگ امیر احمدی"، کهنه کار ترین لابیست کمپانی های نفتی آمریکا و همچنین دل نگران از سرنوشت رژیم، عصبانی است که این پیروزی بزرگ و تاریخی فقط به جیب احمدی نژاد ریخته شود. 5
« این گزارش هدیه ای است به دولت احمدی نژاد زیرا تصویری را که رسانه ها و دولت آمریکا از آیت الله خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی و محمود احمدی نژاد ارائه داده است تصحیح می کند»
احتمالا، یکی از دلائل ناراحتی دوستان "اصلاح طلب" این است که پروژه "جبهه اتحاد ملی" برای نجات کشور از "خطر جنگ" و شرکت در انتخابات قلابی مجلس که قرار بود همگی درآن شرکت کرده و باند ورشکسته خاتمی و رفسنجانی را مجددا وارد قدرت کنند، تا حدودی نقش برآب گردیده است.
اظهار نگرانی
بدنبال اولین موج شادی وشعف و پس از مشخص شدن سهم هر یک از جناحهای حکومتی در این "پیروزی تاریخی"، بتدریج نگرانی از آثار سیاسی این گزارش بر دوستداران رژیم غالب شد. سایت "روز" به سرپرستی "مسعود بهنود"، سرمقاله ای با عنوان "نگرانی از واکنش شتابزده دولت" در 15 آذر ماه به چاپ رساند که در آن ترس و وحشت مقامات رژیم از گزارش اطلاعاتی آمریکا را تصویر میکند:
« همزمان با ابراز شادمانی محمود احمدی نژاد و مقامات دولتی نسبت به انتشار گزارش اطلاعاتی جدید ‏سازمان امنیت ملی آمریکا درباره فعالیت های هسته ای ایران، بسیاری از تحلیل گران ‏توجه داده اند که این گزارش مثبت نیست و می تواند دامی باشد.‏.. روزنامه جمهوری نوشته است: گزارش های اطلاعاتی آمریکائی ‏شیطنت است و این شیطنت می تواند برای ایران خطرناک باشد و آنچه را دولتمردان آمریکا دیروز و به دنبال ‏انتشار این گزارش مطرح کرده اند به افکار عمومی جهان القا نماید.
"پرویز اسماعیلی" در سرمقاله "تهران امروز" زاویه ای دیگر را مورد توجه قرار داده و واکنش‌های مثبت نسبت ‏به این گزارش را که حتی از زبان بالاترین مقامات دولتی و دیپلماتیک رژیم ابراز شده حرکتی نادرست و عامیانه ‏خوانده و تاکید کرده که «شتابزدگی در مواضع، رفتارهای آماتور گونه دیپلماتیک و عدم ‏شفافیت و ارائه تحلیل درست از ماهیت این گزارش‌ها، در آینده ما را با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. حال ‏اینکه انتظار می‌رفت چالش‌های سنگین سال‌های گذشته باید دیپلماسی ما را ورزیده‌تر کرده باشد.»
علی اکبر ولایتی، وزیر سابق وزارت خارجه و مشاور "مقام معظم رهبری" نیز از ساده لوحی برخی از مقامات مملکتی اظهار تعجب کرده و میگوید: (نقل از ایسنا، 16 آذر)
« زلف منافعمان را به بیگانه‌ها گره نزنیم و اگر در تایید حق ما چیزی گفته و گروه مطالعاتی آمریکا اظهار نظری کرده و تایید کردند که ایران از سال ۲۰۰۳ به بعد دنبال کار نظامی نیست، مفهوم مخالف آن این است که تا سال ۲۰۰۳ دنبال کار نظامی و سلاح بوده است در حالی که ما می‌گوییم ما هیچ گاه نبوده‌ایم لذا اگر بنا است کارناوال شادی راه بیندازیم، به این موضوع هم فکر کنیم. »
"علی احمدی" عضو کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس رژیم نیز واکنش برخی از مقامات جمهوری اسلامی نسبت به گزارش موسسه برآورد اطلاعات آمریکا را شتابزده و خوشبینانه دانست. ( آفتاب 17 آذر 1386)
جمع بندی این نگرانی ها نشان میدهد که سردمداران حکومتی و تحلیل گران وابسته به رژیم، بدرستی روی عواقب سیاسی این گزارش انگشت گذاشته اند که به تعبیر آنان، دام نهفته در این گزارش است. سایت "تابناک" که همان "بازتاب" سابق وابسته به محسن رضائی است، آثار زیان بار این گزارش را بدینگونه خلاصه میکند: (6 دسامبر)
« این تغییر استراتژی آمریکا در پرونده هسته‌ای ایران، نه تنها در راستای کاهش فشار شورای امنیت نیست که احتمالا به متمرکز شدن تلاش‌ها در این محور خواهد انجامید...
پذیرش این گزارش در محافل بین‌المللی، می‌تواند پیامدهای زیانباری را نیز برای کشور به همراه داشته باشد و تأکیدات چند باره دبیرکل آژانس مبنی بر جهت‌گیری یکسان این گزارش با یافته‌های آژانس، زمینه‌ساز تبعات بعدی خواهد بود.»
"مرتضی کاظمیان" در مقاله ای در سایت "نوروز" متعلق به جبهه مشارکت می نویسد: (16 آذر)
« گزارش شورای اطلاعات ملی ایالات متحده، اگرچه در نگاه نخست (منتفی شدن گزینه‌ی حمله‌ی نظامی، حداقل در کوتاه‌مدت و میان‌مدت) قابل توجه و موجب خوشوقتی است؛ اما از نظرگاهی دیگر، نگرانی‌های ویژه‌ی خود را دامن می‌زند؛
صرف‌نظر از انگیزه‌های انتشار گزارش اخیر، به‌نظر می‌رسد که حالا دیگر پروژه‌ی غالب در چگونگی مواجهه با جمهوری اسلامی، همان تکیه کردن بر افزایش تدریجی تحریم‌ها و محدودیت‌ها، تعریف شده و مورد توافق قرار گرفته است. بر این مبنا، نگرانی‌های جامعه بین‌الملل از موضوع جنگ و پیامدهای انسانی آن، منتفی می‌شود و موضوعیتی نمی‌یابد؛ واشنگتن در همراهی و همگامی دیگر دول تاثیر‌گذار بر تحولات بین‌المللی، و بدون مزاحمت جدی، حلقه‌ی فشار علیه ایران را تنگ‌تر و تنگ‌تر خواهد کرد.»
"احمد توکلی" نماینده مجلس رژیم در نامه ایکه به احمدی نژاد نوشته، از ذوق زدگی وی در مورد گزارش اطلاعاتی آمریکا به شدت انتقاد کرده و خطرات آنرا باز گو میکند: (نوروز، 19 آذر ماه)
« گزارش 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا نیز از این حیث که اعتراف می‌کند در وضعیت فعلی، فعالیت‌ هسته‌ای ایران غیر نظامی است به نفع ماست، ولی اولاً، صریحاً بر تهمت نظامی بودن آن تا سال 2003 تاکید می‌کند، ثانیاً تغییر مشی ادعایی را نتیجه فشارها می‌خواند. ثالثاً تلویحاً زمینه را برای این هشدار آماده می‌کند که باز هم ممکن است مشی هسته‌ای ایران، نظامی شود.
این نوع ابراز خوشحالی از گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا خطر افزایش اعتبار گزارش‌هایی از این دست را در پی دارد. روشن است که چنین نتیجه‌ای به سود ما نیست چرا که گزارش بعدی، در سطح اعتبارِ بیشتر، می‌تواند کاملاً علیه ما تنظیم شود. علاوه بر آنکه همین گزارش نیز امروز دستاویزی برای ضروری دانستن قطعنامه سوم شده است.»
به موازات تحلیل گران درون مرزی رژیم، در خارج از کشور نیز لابیست های حرفه ای ملایان وارد صحنه شده و هموطنان را از شتاب زدگی و افتادن در دام آمریکای فریبکار و حیله گر بر حذر داشته اند. "کاوه افراسیابی" در مقاله ایکه سایت "کاسمی" CASMIIبچاپ رسانده، این گزارش را به "اسب تروا" تشبیه نموده که آمریکا میخواهد با استفاده از آن، قلعه تسخیرناپذیر جمهوری اسلامی را به زانو در آورد. "ثریا سپه پور"، یکی از نویسندگان اصلی "کاسمی" نیز این گزارش را شروع یک جنگ روانی علیه رژیم ایران میداند و خطر آنرا به هموطنان گوشزد میکند. 6
"دانیل پور خصالی" که هم عضو انجمن "نایاک" وابسته به "تریتا پارسی" و هم عضو محفل "کاسمی" است، در مقاله ایکه به چاپ رسانده این گزارش را همانند یک بمب ساعتی دانسته است که دیر یا زود منفجر شده و گریبان رژیم ملایان را خواهد گرفت. آنطور که از مجموعه این نگرانی ها پیداست، تهدیدات اصلی این گزارش به قرار زیرند:
1- رژیم بخاطر برنامه تسلیحاتی خود تا سال 2003 گناهکار است و باید ابعاد آنرا روشن کند
2- رژیم ملایان هر زمان که به توانائی تکنیکی برای تهیه بمب دست یابد، میتواند دوباره این برنامه را فعال کند
3- ادامه غنی سازی در این راستا خطرناک و خط قرمزی برای جامعه بین المللی است
4- رژیم در سال 2003 بخاطر فشار بین المللی این برنامه را متوقف نمود پس باید فشار ادامه یابد.
یکی از نویسندگان سایت اینترنتی "ایران امروز" بنام "رضا فانی یزدی" که گویا وظیفه ای جز حمایت از رژیم و لابی خارج از کشوری آن برای خود قائل نیست ، ضمن آنکه به دو خطر اصلی این گزارش پی برده، سعی نموده با یک تیر دو نشان بزند و با تحلیلی که تا کنون به مغز هیچ کارشناسی خطور نکرده میگوید: 7
« آیا جمهوری اسلامی به سلاح اتمی نیاز دارد؟

پایه استدلال بسیاری از نیروهای اپوزیسیون در مقابله با جمهوری اسلامی و تحلیل آنها از بحران کنونی در منطقه و جهان بر این باور استوار شده بود. بسیاری از این دوستان با این ادعا که نمی‌توان تیغ در دست زنگی مست داد، تمام موجودیت خود و تحلیل‌های سیاسی خود را در مقابله با نظام اسلامی به بحران اتمی محدود کرده و در گمراهی کامل در دام این اخبار جعلی افتاده بودند. غافل از اینکه جمهوری اسلامی پس از فراغت از خطر صدام و اطمینان از فقدان سلاح‌های کشتار جمعی در عراق برنامه اتمی خود را تعطیل کرده بود... با سقوط صدام وحضور یگانه قدرت فائقه نظامی ایران در منطقه، جمهوری اسلامی ایران با اطمیان از برتری نظامی خود با اتکا به سلاح‌های متعارف و غیراتمی در منطقه خلیج دیگر نیازی به اتمی شدن برای خود نمیبیند.»
آنطور که از تحلیل "توده ای" پسند این نویسنده پیداست، اولا از آنجا که رژیم نه بخاطر فشار غرب بلکه بدلیل سقوط صدام، و صد البته داوطلبانه! برنامه تسلیحاتی اش را متوقف نموده، پس دلیلی برای تحریم و فشار به رژیم وجود ندارد. از طرف دیگر، هیچ نگرانی از شروع دوباره این برنامه نیز وجود ندارد زیرا صدام به آن دنیا رفته و خیال رژیم راحت است و نیازی به بمب اتم ندارد!
اگر ازاینگونه تحلیل های آبکی که بیشتر برای اظهار ارادت به حاکمان تهران نوشته شده بگذریم، نگرانی غرب، همسایگان ایران و کلیت جامعه بین المللی از برنامه اتمی رژیم امری است واقعی که با تحلیل های امثال "فانی یزدی" و دیگر دوستان "صلح طلب و ضد امپریالیست" ایشان از بین نمی رود.

پیام سیاسی گزارش اطلاعاتی برای رژیم ایران
بلافاصله پس از انتشار این گزارش، بحث در مورد محتوای آن، نتیجه گیریهای سیاسی مندرج در آن و دلائل انتشار این گزارش در این موقعیت زمانی خاص بالا گرفت. در داخل آمریکا، بجز نو محافظه کاران که به شدت به مقابله با آن پرداختند، انتشار این گزارش کم کم مورد انتقاد دیگر بخش های سیاسی آمریکا نیز قرار گرفت. روز 12 دسامبر، سناتورهای جمهوریخواه طرحی برای یک کمیسیون مشترک از دو حزب برای بررسی مجدد داده های اطلاعاتی در این گزارش و تطبیق این اطلاعات با نتیجه گیریهای سیاسی مندرج در آن پیشنهاد داده اند.
13 دسامبر، هنری کیسینجر در مقاله مهمی که در واشنگتن پست نوشت، با اشاره به تناقضات آشکار بین داده های اطلاعاتی این گزارش با نتیجه گیریهای سیاسی مندرج در آن، از روش سازمانهای اطلاعاتی بشدت انتقاد کرد و اظهار داشت که این گزارش ضربه ای به سازمانهای اطلاعاتی است که از حیطه وظائف خود خارج شده و به تبیین خط مشی سیاسی پرداخته اند. از نظر وی، این گزارش با کم نشان دادن خطر رژیم ایران، منافع استراتژیک ایالات متحده را تهدید میکند. موضعگیری وی از آنجهت حائز اهمیت است که نامبرده هیچگاه از حامیان خط برخورد با رژیم نبوده است و موضعی بین حامیان سازش با رژیم و نو محافظه کاران داشته است.
بحث و سوال در مورد این گزارش ادامه دارد و نظرات گوناگونی مطرح شده است. برخی آنرا ناشی از انتقام گیری سازمان های اطلاعاتی از جرج بوش میدانند، بعضی آنرا دست پخت جناحی از خود دولت بوش قلمداد میکنند. دسته ای دیگر از تحلیل گران معتقدند که با نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و آرامش نسبی در عراق، باید این پرونده هسته ای نیز از یک زمان تنفس برخوردار میشد. بعضی از کارشناسان نیز صحبت از آشتی پشت پرده رژیم ایران و آمریکا و معامله بر سر آرامش در عراق میکنند.
هنوز به بسیاری از این سوالات پاسخ داده نشده است ولی با جمع بندی نظرات طیف های سیاسی مختلف، میتوان به یک نتیجه روشن رسید و آن، پیامد سیاسی این گزارش است. نتیجه سیاسی این گزارش، فراهم آوردن یک فرصت جید به رژیم ایران برای رفع نگرانی جامعه بین المللی در مورد برنامه های هسته ای و حرکت به سمت حل این مسئله است. از همین رو، محمد البرادعی میگوید: (صدای آمریکا، 5 دسامبر):
« گزارش جدید اطلاعاتی آمریکا برای جمهوری اسلامی دریچه فرصتی گشوده است تا ثابت کند برنامه اتمی اش برای مقاصد صلح آمیز است.»
معنای این سخن روشن و آشکار است. دولت آمریکا با کاهش بار تخاصمات بین دو کشور به رژیم امکان میدهد تا به نوبه خود یک گام به جلو گذاشته و بن بست کنونی را بگشاید. راه حل نیز همانطور که هم البرادعی و هم سارکوزی گفته اند، آسان و در دسترس است و آن، همکاری همه جانبه با آژانس بین المللی انرژی اتمی است. کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا به ‏خبرنگارانی که همراه با وی به اتیوپی سفر می‌کردند، گفت:
« به ایرانی‌ها می‌گویم از گشایشی که در برابرتان ‏قرار گرفته برای تعلیق کار بر روی چرخه سوخت استفاده کنید این چیزی است که همه از آن نگران هستند. ‏اجازه دهید بنشینیم و درباره اینکه چطور می‌توانید برنامه هسته ای غیرنظامی داشته باشید که خطر اشاعه ‏نداشته باشد، گفت‌وگو کنیم.» (سایت روز، 15 آذر) ‏
گریگوری شولتی، نماینده آمریکا در سازمان انرژی اتمی، از این نیز فراتر رفته و سخنانی عمیقا آشتی جویانه بیان داشته است که یکی از اهداف سیاسی گزارش اطلاعاتی را بخوبی بازگو میکند: (مصاحبه با رادیو فردا، 14 آذر)
« آنچه گزارش سازمان ملی برآوردهای اطلاعاتی به ما می گوید اندکی امید بخش است چون نشان می دهد که رهبران ایران در سال ۲۰۰۳، زیر فشار بین المللی، فعالیت های بخصوصی در زمینه تسلیحاتی را متوقف کردند، در نتیجه شاید معنی اش این باشد که رهبران ایران آماده اند تا برای جلب اعتماد جهانی، گام های بیشتری بردارند و ما را به سر میز مذاکره رهنمون شوند.
بنابراین ما به دستیابی به راه حلی دیپلماتیک خوشبین هستیم. رهبران ایران نمی توانند از پیروزی خودشان حرفی بزنند. تنها پیروزی، تجدید مذاکرات، و درواقع، توافق برسر رویکردی خواهد بود که فن آوری هسته ای را در حد کمال هنری آن، در دسترس ایران بگذارد و دسترسی ایران به سوخت هسته ای را تضمین کند.»
معنای این سخن روشن است: توپ در زمین رژیم ایران قرار دارد و این سخنی است که جرج بوش در اینروزها بدفعات تکرار کرده است.

گشایش سیاسی یا جام زهر
طبیعتا برای حکومتی که برنامه تسلیحاتی نداشته باشد، چنین گشایشی بسیار مثبت و امید آفرین تلقی میشود و باید آماده دریافت پاداش های سیاسی و اقتصادی نیز باشد. سارکوزی رئیس جمهور فرانسه در مصاحبه این هفته خود با نشریه فرانسوی نوول ابزرواتور این حقیقت را به روشنی بیان کرده است: (رادیو فردا 21 آذر)
« همه با این نکته موافقند که برنامه هسته ای ایران با ادعای استفاده از انرژی هسته ای قابل توضیح نیست. اگر ایران به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی (از همه) تاسیسات خود را بدهد، من آماده ام تا به تهران سفر کنم و درباره همکاری برای (ایجاد) نیروگاه های اتمی مذاکره نمایم.»
"هوشنگ امیراحمدی" که خود کارکشته دلالی بین ایران و آمریکاست روی همین فضای جدید و گشایش سیاسی انگشت میگدارد و در مصاحبه ای با رادیو فردا در 16 آذر نگرانی خود را بیان میکند:
« انتشار این گزارش دریچه ای است که در روابط تیره و تار ایران و آمریکا گشوده می شود و دولت ایران باید با استفاده از این فرصت این دریچه را به دروازه ای تبدیل کند. دولت جمهوری اسلامی باید پیش از هر چیز در واکنش به این گزارش روشن کند که آیا واقعا در پی دست یابی به سلاح هسته ای بوده است یا نه تا بدین وسیله به نگرانی های افکار عمومی در جهان پاسخ دهد.
اگر ایران مانند گذشته فرصت سوزی کند و از فضای ایجاد شده در اثر این گزارش استفاده لازم را نبرد طبیعی است که این گزارش در نهایت بی تاثیر خواهد بود. بنابراین این گزارش هم فرصت و هم خطر را باخود همراه دارد.
اگر ایران از این فرصت استفاده نکند، این اتفاق خواهد افتاد که در صورت مخالفت روسیه و چین با صدور قطعنامه علیه ایران، آمریکا دیپلماسی را تمام شده اعلام کند و تلاش کند همانند آنچه در عراق اتفاق افتاد، با پیدا کردن متحدین خود سیاستی دیگر را در قبال ایران به مرحله عمل در آورد».
نگرانی امیراحمدی و دیگر لابیست های رژیم روی دو پایه قرار دارد، نخست، ماهیت برنامه هسته ای رژیم است که بخاطر نظامی بودن آن، قادر به گشودن تأسیسات خود بروی بازرسان نیست. طبیعی است که ادامه مخفی کاری برای رژیمی که ریگی به کفش خود ندارد بی معناست. از اینرو، "ابراهیم یزدی" دبیر کل نهضت آزادی بدرستی روی این نکته انگشت گذاشته و میگوید: 4
« در پیشنهاد ۱+۵ به ایران، آمده بود که ایران از ادامه ساخت تجهیزات تولید آب سنگین صرفنظر کند و به ازای آن کشورهای اروپایی یک کارخانه کامل آب سبک را که صرفا برای نیروگاه‌های هسته‌ای لازم است به ایران خواهند داد که ایران از پذیرش این پیشنهاد خودداری ورزیده است.
گزارش چندی پیش البرادعی نیز در دو مورد کلیدی کاملا روشن است؛ مورد اول امتناع ایران از ادامه ساخت تجهیزات تولید آب سنگین، و حتی تصریح شده است دولت ایران به نمایندگان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازدید از این تجهیزات را در اراک نداده است و به موجب این گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از طریق عکس‌های ماهواره‌ای در جریان ادامه ساختمان این تاسیسات است.»
پایه دوم نگرانی لابیست ها و دوستداران رژیم همانی است که در گزارش قبلی به تفصیل در مورد آن بحث شد. دولت های پیاپی آمریکا از سال 1997 ببعد در چند مقطع مهم، گشایشی به سمت تهران انجام داده اند و هر بار نیز رژیم ایران این گشایش را نادیده گرفته است. حتی در گذشته و در حالیکه رژیم برای حل مسائل خود با آمریکا کمترین بهای سیاسی را می پرداخت، ژست های حسن نیت ایالات متحده بی جواب ماند. از همین رو، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، یکی از اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده حکومت از 1997 تا 2005، بدرستی روی این نکته انگشت میگذارد: (عصر نو، 22 مرداد 86)
« این سوال مقدر هنوز به جای خود باقی است که چرا در بهترین شرایطی که امکان حل مساله ایران و آمریکا وجود داشت، مسوولان آمریکایی مسالمت جویانه ترین مواضع را در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کرده و بارها و بارها آمادگی خود را برای مذاکره بی قید و شرط و حتی درک برخی مواضع ایران مانند مخالفت با صلح اعراب و اسراییل اعلام می کردند، امکان مذاکره مستقیم با آمریکاییان فراهم نشد»
نگرانی دوستان رژیم نیز همین است که این بار، رژیم ملایان میبایست هم مسئله اتمی خود را حل کند و هم آنکه برای حل نهائی مسئله، با آمریکا تعیین تکلیف نماید. تفاوت این دوره با گذشته نیز همین است. پاسخ منفی رژیم به گشایش کنونی، تضاد بر سر پرونده اتمی را جدی تر کرده و به خط قرمز جامعه بین المللی نزدیکتر میگردد. در چنین حالتی، دست آمریکا برای عمل علیه رژیم بازتر میشود.
این خطر را جبهه مشارکت در بیانیه اخیر خود بخوبی بازگو میکند. جناح محمد خاتمی، با درک این مسئله ابتدائی که غرب، رژیم ملایان مجهز به بمب اتمی را تحمل نخواهد کرد، ضمن ابراز تردید در مورد درک این شرائط خطیر، از دست اندرکاران میخواهد که برای "تفاهم نهائی" با غرب وارد معامله گردند. (بیانیه دفتر سیاسی جبهه مشارکت: نوروز 18 آذر)
« اعضای دفتر سیاسی جبهه مشارکت با ارزیابی ابعاد مثبت و منفی این گزارش بر ضرورت مدیریت شرایط جدید پس از انتشار این گزارش از سوی مسوولان کشورمان تاکید کردند تا ظرفیتهای فرصت آفرین آن بیش از ظرفیتهای تهدیدآفرینی که می تواند به نفع جریان حامی تحریم ایران تمام شود، فعال گردد؛
دفتر سیاسی جبهه مشارکت می افزاید: از این رو بر مسوولان امر است که به جای ذوق‌زدگی و بهره برداری‌های تبلیغاتی که صرفا مصرف داخلی دارد با در دست گرفتن ابتکار عمل در فضای جدید پس از انتشار این گزارش و تلاش بر ایجاد تفاهم نهایی با طرف های گفتگو در پرونده ی هسته ای، منافع ملی و حقوق هسته ای کشورمان را معقولانه استیفا نمایند.»
تنها راه حل موجود برای حل مسالمت آمیز منازعه با جامعه بین المللی، دست کشیدن از برنامه تسلیحات اتمی، باز کردن تأسیسات هسته ای بروی بازرسان، و تفاهم با غرب یا بقول جبهه مشارکت، "تفاهم نهائی" است و راه میانه ای وجود ندارد. این اقدام، همانطور که دست اندرکاران خود رژیم گفته اند، جام زهری است که سر کشیدن آن عواقبی وخیم برای تمامیت حکومت به ارمغان میآورد.
اگر رژیم این جعبه پاندورای خود را باز کند، دیگر قادر به بستن آن نخواهد بود. اگر رژیم بپذیرد که برنامه تسلیحات اتمی داشته، باید تا پایان راه برود، همچنان که لیبی رفت و بقول عبدی، بایستی حتی اتاق خواب سران رژیم را نیز بروی بازرسان بگشاید. باید درب تمام پادگان های سپاه و بسیج را بروی آمریکا باز کند. این همان تشبیهی است که کاوه افراسیابی یکی از رهبران لابی رژیم در آمریکا بیان کرده است: "اسب تروا".
زمان زیادی طول نخواهد کشید تا پاسخ عملی رژیم را دریابیم که آیا آنطور که جبهه مشارکت ملتمسانه درخواست کرده است از سر سازش با آمریکا و غرب درخواهد آمد یا آنطور که "محسن امین زاده"، معاون وزارت خارجه دوره خاتمی مدعی است، ماهیت این حکومت و برداشتی که از رابطه خود با آمریکا دارد، راه هر سازشی را بسته است: (سیاست خارجی ایران، انتقال از چارچوب فکری اصلاحات به رهیافت مهاجم و تندرو، محسن امین زاده. گویا به نقل از سایت امروز، 13 فروردین 85)
« (دولت جدید) بحران روابط با آمریکا را برای کشور مفید و ضروری می داند. نه تنها از پیامدهای آن نگران نیست بلکه برعکس از پیامدهای کاهش این بحران نگرانی بیشتری دارد. به شکلی از برقراری تماس وحشت دارد و ترجیح می دهد که باآمریکا نه در صحنه گفتگو بلکه درصحنه کارزار مواجه شود. یعنی برخلاف آنکه دیگران را مرعوب تلقی می کند از مواجهه در صحنه ای سیاسی با آمریکا وحشت دارد. تصور می کند که گشایش در روابط با آمریکا باعث آسیب پذیری بیشتر کشور می شود و لذا از هر راه حلی در جهت کاهش تنش گریزان است. به همین دلیل این طرز تفکر از تشدید تنش با آمریکا خشنود می شود و برقراری ارتباط با آمریکا را تحت هر شرایطی برای کشور خطرناک می داند.»
ادامه دارد

[email protected]
www.iranianlobby.com

یادداشت ها:
1-- www.iranian.com
2- www.iranian.com
3- news.gooya.com
4- mizannews.com
5- مصاحبه با رادیو فردا، 16 آذر www.radiofarda.com
6- با مراجعه به این لینک، میتوانید مقاله ای را که مجموعه نگرانی های باند تریتا پارسی و سازمان "کاسمی"را جمع بندی کرده مشاهده کنید: www.campaigniran.org
7- رضا فانی یزدی، درسی برای اپوزیسیون، politic.iran-emrooz.net


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست