افکار افراطی در مدارس ایران
فعالان حقوق بشر در ایران
•
به غیر از فعالیت های هسته های امر به معروف، به تازگی سرداران، سرهنگها و سربازان سپاه و بسیج هم به مدارس رفت و آمد می کنند. این درجه داران برای سخنرانی و به گفته خودشان آگاه کردن بچه ها به مدارس می روند. موضوع سخنرانی آنها دقیقا همان صحبت هایی است که هر روزه آقای خامنه ای و احمدی نژاد عنوان می کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲ دی ۱٣٨۶ -
۲٣ دسامبر ۲۰۰۷
از سرکوب تمامی اقشار جامعه _از پرفسور و استاد دانشگاه گرفته تا گارگر_ و از بستن سایت ها و روزنامه ها و خفه کردن ملت و از فعالیت های غیر قانونی سپاه ، بسیج و وزارت اطلاعات و از بسیاری دیگر از این مشکلات که بگذریم به موضوعی می رسیم که به نظر من آنقدر که مهم است و این اهمیت را افراط گرایان حکومتی جمهوری اسلامی درک کرده اند ، به آن توجه کافی نمی شود ؛ موضوعی که می تواند اثرات مخرب جبران ناپذیری به جامعه ایران و حتی خاورمیانه بگذارد ؛ موضوعی که امروز جمهوری اسلامی سخت در کوشش است که از این راه برای آینده خود برنامه ریزی کند . بله این موضوع چیزی نیست به جز شسشوی مغزی فرد از دوران کودکی و نوجوانی و این که فرد چگونه رام شود تا در زمان مناسب بتواند هدف آقایان را برآورده کند .
این اقدامات بسیار گسترده و برنامه ریزی شده است که به تفصیل به آنها می پردازیم . ابتدا سخن از تشکلی است که در مدارس با حمایت مالی از سوی آموزش و پرورش ایجاد شده است به نام هسته امر به معروف و نهی از منکر ؛ اختصاص یک تابلوی اعلانات درخور توجه و حمایت همه جانبه از امکانات این تشکل است . مشخص است که این نهاد تندرو از نهادهای پیرو امر به معروف و نهی از منکر که در جامعه فعالیت دارند ،است.
در تابلو اعلانات این تشکل می توان مقاله هایی در رابطه با اینکه خامنه ای کسی است که از سوی خدا تعیین شده و اینکه فلان عارف و یا فلان فقیه قبل از رسیدن وی به رهبری احتمالا در ماه چهره خامنه ای را هم دیده اند . و یا ربط دادن احادیث امامان به خمینی، خامنه ای و جمهوری اسلامی؛ همچنین مقالاتی درباره لزوم اجرا امر به معروف و نهی از منکر در جامعه و این که جامعه بدون این نهاد و این فعل به سوی زوال خواهد رفت. خلاصه اینکه من در این تابلوها مطلب مفیدی ندیدم. کارکرد این تشکل و یا بهتر است بگوئیم نهاد دولتی در مدارس همانند همان نیروی امر به معروف است.
به غیر از فعالیت هایی این چنین، به تازگی سرداران، سرهنگها و سربازان سپاه و بسیج هم به مدارس رفت و آمد می کنند. این درجه داران برای سخنرانی و به گفته خودشان آگاه کردن بچه ها به مدارس می روند. موضوع سخنرانی آنها دقیقا همان صحبت هایی است که هر روزه آقای خامنه ای و احمدی نژاد عنوان می کنند؛ مثل ضرورت محو اسرائیل از کره زمین، نائب امام زمان بودن خامنه ای، قدرت ارتش اسلام، بازگویی قدرت ارتش اسلام در جنگ با یهودیان در لبنان و پیروزی جبهه اسلام و از همه مهمتر اندیشه شهادت طلبی و ایجاد آمادگی برای کشته شدن در راه اسلام ناب محمدی و لزوم وجود این عملیات های انتحاری. تزریق اندیشه شهادت طلبی و ایجاد این گونه تفکرات در بین نوجوانان از هدف های بسیار جدی و با برنامه حکومت است ؛ با عنوان کردن اینکه داشتن افراد شهادت طلب از هر نوع سلاح پیشرفته ای در دنیا کارآمدتر است و اینکه همیشه اسلام با این نوع شهادت طلبی ها به پیروزی رسیده است . که البته لازم به ذکر است بنده به لحاظ اعتقادی مخالفتی با فدا کردن جان در راه رسیدن به حق ندارم همانطور که حضرت امام حسین (ع) در راه رسیدن انسانها به آزادی و تحقق آرمانهای انسانی نه تنها جان خود را فدا کرد بلکه مانع خانواده خود از این کار هم نشد . ولی باید دانست که این کار آیا درست انجام می شود یا خیر ؛ باید دید فدا کردن جان در چه راهی است و برای چه کسی است . حکومت و افراد حکومتی سعی بر این دارند که شهادت طلبی در این زمان در راه حمایت از دولت جمهوری اسلامی را با شهادت طلبی در زمان صدر اسلام و شهادت طلبی های انسانهای فرهیخته ای چون سمیّه ، ابوذر و یا اصحاب امام حسین (ع) پیوند بزنند و درست یا نادرست بودن این را هر کسی می تواند تشخیص دهد .
آنها به گفتن و بحث در این رابطه و اثبات آن بسنده نمی کنند ؛ در روز سیزده آبان همین سال اگر به میان دانش آموزانی می رفتید که اکثر آنها یا به زور آمده بودند و یا به دلیل فراغت از کلاس و گرفتن نمره تشویقی به راهپیمایی رفته بودند ؛ صحنه وحشتناکی می دید ، کفن پوش بودن بسیاری از دانش آموزان چه دختر و چه پسر در حالی که پیشانی بند به صورت داشتند و شعار می داند:« وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد» شما را قطعاً به فکر وا می داشت . وقتی من این صحنه را دیدم به عمق و جدّی بودن قضیه پی بردم . فکر کنید یک عده نوجوان چنان تحت تأثیر قرار گرفته بودند که به کفن پوشانی زنده تبدیل شده بودند .
اندیشه شهادت طلبی بسیار تبلیغ می شود . در دو سال گذشته سیمای جمهوری اسلامی تجمّعی را نشان می داد که داوطلب شده بودند تا در صورت حمله آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران با عملیات انتحاری مواضع آمریکا در افغانستان و عراق را مورد هدف قرار دهند .
در بین وقت های استراحت تا تقریباً دو سال و نیم پیش موسیقی هایی پخش می شد که کلاسیک یا پاپ به زبان فارسی بودند ؛ ولی در حال حاضر از این وقت هم استفاده می شود و آهنگ های حماسی عربی با بدترین شکل پخش می شود و این کاملاً هماهنگ با نماهنگ هایی که تلویزیون پخش می کند .
علاوه بر ترویج این افکار اندیشه ضد اسرائیلی ، ضد یهودی و ضد صهیونیستی بسیار در حال رشد در بین محصلان است . در جلوی در ورودی بسیاری از مدارس در تمام مقاطع پرچم اسرائیل نقاشی شده است تا هر روز قبل و بعد از کلاس رفتن از روی پرچم کشور اسرائیل رد شوند .
« صهیونیست ضد اسلام است ، انسانهای غرب فقط در پی بدست آوردن مادیات هستند و اخلاقیات انسانی را مهم نمی دانند ، آمریکا با همکاری انگلیس و اسرائیل در پی ضربه زدن به ملّت ایران است ، شهادت طلبی از پایه های اصلی اسلام است ، جبهه اسلام به رهبری خامنه ای در راه پیشرفت و پیروزی است ، ولایت فقیه نماینده امام زمان است و باید از او پیروی کرد و ...» اینها سخنانی است که ما در هر فرصتی که مسئولین مدرسه پیدا کنند و تریبون آزاد باشد می شنویم .
اینقدر که در مورد شهید فهمیده و همچنین دیگر شهدای کم سال ما تبلیغ می شود برای هیچ یک از شهدای دیگر تبلیغ نمی شود و نکته جالب توجه در اینجا این است که در مورد هیچ یک از شهدا از کلمات دفاع از وطن و یا جلوگیری از نفوذ بیگانگان استفاده نمی کنند و در مورد همه آنها عبارت دفاع از اسلام ، زنده نگه داشتن اسلام و از این دست عبارات استفاده می شود .
نکته دیگر که مناسبت زمانی هم دارد کشاندن دانش آموزان پای صندوقهای رأی است. در انتخابات گذشته ریاست جمهوری سن قانونی رأی دادن دو سال کاهش یافت. آنها (یعنی همان مسئولین مدارس و درجه داران سپاه ) با تلاش بسیار این دانش آموزان را که به لحاظ سنّی موقعیّت تصمیم گیری ندارند با دادن شعارهایی مانند جشن تکلیف سیاسی شماست(جلسه رئیس جمهور با رأی اولی ها یکی از آنهاست.) ، ما باید برای خود تصمیم بگیریم و یا اینکه همه افراد جامعه حق دخالت در امور کشور را دارند ، ترغیب می کنند تا آرای بیشتری در صندوق ریخته شود . جالب اینجاست که این دانش آموزان فقط هنگام رأی دادن حق دخالت دارند و اگر بخواهند در جایی صحبتی خلاف میل آقایان بکنند به آنها گفته می شود که شما با این سنّ کم صلاحیّت تصمیم گیری و اظهار نظر را ندارید، حتی در دانشگاه به دانشجویان در مقابل مخالفت با خودشان از کم سن و سالی و خامی دانشجویان سخن می گویند. آنها رأی دادن را برای بچه ها حفظ اسلام و نابودی کفّار توصیف می کنند و مشخّص است نوجوانان با بیان این صحبت ها و آگاه نبودن آنها نسبت که تبلیغات گسترده رژیم چه تصمیمی می گیرند .
در سالهای گذشته در مدارس جلساتی با عنوان جلسه پرسش و پاسخ وجود داشت که مسئولین مدارس و دانش آموزان جمع می شدند و دانش آموزان آزاد بودند هر سوالی بپرسند ولی متأسفانه این جلسات هم دیگر برگزار نمی شود .
بر ضد دموکراسی و مردم سالاری زیاد سخن می رود و آنها امیدوارند بتوانند چهره ای زشت و ضد اسلامی از دولت هایی که حکومت مردم بر مردم دارند در میان نوجوانان نشان بدهند تا یک ذهنیّت بدی نسبت به دموکراسی پیدا کنند .
تمامی این اقدامات به هم پیوسته است و رژیم با تلاش هایی که می کند در پی این است که از این قشر به عنوان برگ برنده در کشور استفاده کند و در صورت بروز جنگ این نوجوانان مثل نوجوانانی که در جنگ ایران و عراق کشته شدند ، جهت کشته شدن برایشان آماده باشند . و در غیر اینصورت هم بوسیله شستشوی مغزی سعی می کنند که هر چه بیشتر جامعه را به انزوا بکشند و افراد بیشتری را از صحنه مبارزه با آنان خارج کنند . چون آنها می دانند که اگر این اقدامات را انجام ندهند فردی که در محیط شفاف و دور از جوسازی پرورش بیابد قطعاً در مقابل این رژیم فاشیستی به خاطر اعمال خارج از عقل آنان ایستادگی خواهد کرد و حتی این می تواند در سالهای بسیار نزدیک به برکناری رژیم هم ختم شود .
پس بر ماست که در مقابل این گونه اعمال رژیم با آگاه کردن نوجوانان و خصوصاً خانواده آنها نسبت به اینگونه خطرات اجتماعی که جامعه ما را تهدید می کند، عکس العمل هایی داشته باشیم تا در آینده به مشکلات بیشتری برخورد نکنیم ؛ زیرا به نظر من این مسئله بسیار مهم تر از این است که ما ساعت ها وقت خود را صرف اموری کنیم که خود رژیم ما را به آنها سرگرم کرده است و اگر از کنار این مسائل بی تفاوت عبور کنیم ضربات جبران ناپذیری را خواهیم خورد .
|