موسیقی ترکمن
نگاهی اجمالی و تاریخی به فرایند تکامل آن
رحیم کاکایی
•
موسیقی ترکمنها همانند دیگر فرهنگهایی که منشأ چادرنشینی دارند، دارای دو بخش جداگانه است: ترانههای محلی یا خلقی و موسیقی حرفهای که ترانهسرایان آن، باغشی نامیده میشوند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ دی ۱٣٨۶ -
٣ ژانويه ۲۰۰٨
هنگامیکه سخن از آسیای مرکزی میرود، منظور گروه جمهوریهای ترکمنستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، قسمتی از ترکستان چین (هنی یانگ) و تاجیکستان است. درآسیای مرکزی بر پایه آمار سال ۱۹۹٨ چهل میلیون ترکزبان از خلقهای مختلف زندگی میکنند که چهار میلیون از آنها ترکمن هستند .
خوارزمیها و مردم ازبکستان کنونی که منشاء ایرانی دارند و تا قرن یازده میلادی به یکی از شاخههای زبان فارسی صحبت میکردند، از قرن سیزده میلادی بهطورکامل ترکزبان شدند. زبان ترکی درشهرهای ترکستان نخست از قرن شانزده میلادی به شکل نوشتاری درآمد، اما زبان فارسی مدتها بهعنوان زبان غالب ادبی باقی ماند. شهرهایی مانند بخارا و سمرقند بهمثابه مراکز فرهنگی و ادبی نقش بزرگی را دراین عرصه ایفا کردند. آسیای مرکزی بهدلیل اوضاع جغرافیایی خود در این دوران به منطفه ذوب تمامی فرهنگهای بزرگ تبدیل شد و فرهنگ مشترکی را بهوجود آورد که درخشش آن سراسر آسیا، حتی تا هندوچین را نیز فراگرفت .
موسیقی آسیای مرکزی دراثر غنا و تنوع ادوات خود، حتی به دربار امپراطوری سلسله تانگ چین راه یافت. ازموسیقی این منطقه، در دوران پس از گسترش اسلام به آسیای مرکزی تا تسلط تیموریان (قرن پانزده) شناخت کمی وجود دارد. در دوره تیموریان که دوره تاثیر ونفوذ موسیقی ترکی- مغولی، چه از لحاظ انتخاب ادوات موسیقی و چه از جهت اشکال موسیقی است، موجبات تفکیک آن از فرهنگ موسیقی فارسی و عربی فراهم شد .
موسیقیدانان خراسان قدیم برایاجرای موسیقی تا دربار اکبرشاه، پادشاه مغولتبار هندوستان (۱۶۰۵- ۱۵۵۶) دعوت میشدند. رسالههای تئوریک موسیقی به زبان فارسی، بر وجود ارتباط با هندوستان در این زمینه گواهی میدهند. مدتها بعد دوره تغییر شکل و تأثیر متقابل موسیقیهای منطقه بر یکدیگر فرارسید، اما پس از دگرگونیهای سیاسی درمنطقه و تبدیل جمهوریهای آسیای مرکزی به جمهوری های شوروی سوسیالیستی، سنن موسیقی هر یک از آنها بهطور مستقل تکامل یافت، بهطوری که قزاقها، ترکمنها و قیزقیرها توانستند موسیقی سنتی خود را حفظ کنند و تکامل بخشند .
برخی ادوات موسیقی مانند عود با دو یا سه تارِ سیم و پوشش چوبی (هیوبوسی huobusi - قوبوز qobuz ، لابابو lababu - رباب rabab - پیپا pipa - باربد یا باربت barbad ) مورد استفاده همه خلقهای چادرنشین بوده است. همین امر در مورد کمانچه که تارهای آن از موی دم اسب ساخته میشود نیز صدق می کند .
باربد یا باربت مدتها پیش از اینکه آن درهندوستان، ایران وچین رواج یابد، یعنی حدود۲۰۰ سال پیش از میلاد درآسیای مرکزی وجود داشته است. درمنطقه باختر افغانستان سازهای زیادی (از قبیل نوعی فلوت، چنگ و فلوت دوسر) حفظ شده که یادآور ادوات موسیقی یونانی است. دریک اثرهنری یونانی که درترکمنستان یافت شده و مربوط به ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است، صحنهای از افسانههای یونانی با طبل و نوعی فلوت تصویر شده است. چنگ یونانی همچنین درقرن ششم میلادی در نقاشیهای روی دیوار شهر باستانی افراسیاب، مربوط به دوره سغدیان نیز قابل تشخیص است .
درمجسمه های بودایی درباختر افغانستان مربوط به حدود ۲۰۰ میلادی نیز ابزار موسیقی خاص شرق، مانند طبل خمرهایِ دوطرفه، چنگ زاویهدار و چنگِ دستهکوتاه تصویر شدهاند. در آثار بهدستآمده از شهر افراسیاب، سازهای دیگری متعلق به سده یک تا چهار، بههمراه دوتار و تنبورِ رایج در خوارزم دیده میشوند .
در ترکستان شرقی (واحه ختن) نگارههای نوازندگان موسیقی، مانند فلوت بلند (بهویژه قرهنی)، فلوت کلیددار، باربد و نوعی طبل با میمونی درحال نواختن متعلق به سده دوم یا سوم بعد از میلاد یافت شدهاند. چنین تصویرهایی متعلق به قرن هفتم میلادی در باخترستان (بلخ قدیم) و توخارستان نیز کشف شدهاند. آرشه چنگ باستانی، چنگ زاویهدار و باربد که توسط زنان نواخته میشدند، در قرن هفتم و هشتم میلادی در پندشکند (تاجیکستان) پدیدار میشوند. این سازها در دوران تسلط تیموریان در هرات و سمرقند رونق بیشتری یافتند .
ترکمنها و موسیقی ملی
ترکمنها یکی از اقوام ترک هستند که دوسوم آنها، یعنی حدود چهارمیلیون نفر درجمهوری ترکمنستان، حدود ۲ میلیون نفر درایران و بقیه در افغانستان زیست دارند. اقلیتهای ترکمن در عراق و ترکیه نیز وجود دارند که میتوان گفت به لحاظ فرهنگی هیچ ارتباطی با ترکمنهای ایران و افغانستان و جمهوری ترکمنستان ندارند. موسیقی ترکمنها همانند دیگر فرهنگهایی که منشأ چادرنشینی دارند، دارای دو بخش جداگانه است: ترانههای محلی یا خلقی و موسیقی حرفهای که ترانهسرایان آن، باغشی نامیده میشوند .
ترانه های محلی معمولاً با تویدوک Tüidük ( نوعی نی) همراهی میشوند و باغشیها دوتار مینوازند. از میان ترانههای بیشمار محلی میتوان از «لاله » Läle)) برای دختران جوان ترکمن، «لاله هودی » (Läle Hüvdi) ترانه لالایی، « یاریار»، ترانههای عروسی (توی Toi) نام برد .
در ترکمنستان ایران، زنان ترانههای مذهبی برای ماه رمضان و روزهای مخصوص (مذهبی) میخوانند و مردان ترانههایی برای تولد پیامبر اسلام بهنام «مولود » (Movlud) و ترانههای صوفیانه به نام «ذکر» همراه با رقص دارند. تا آغاز قرن بیستم برخی رقصها نیز میان زنان رواج داشت. همچنین ترانههایی که در آنها برای بارش باران دعا میشده در فرهنگ موسیقی ترکمن وجود داشتهاند. این ترانهها از فرهنگی متعلق به پیش از اسلام سرچشمه میگیرند. علاوه بر این، امروزه گروههای موسیقی جدید نیز تشکیل شدهاند .
ادوات موسیقی ترکمن
« قارقی تویدوک»: فلوت بلند، بدون دهنهای مخصوص و همانند فلوت تاتاری و بهویژه قازاقی ویا نی بلند موسیقی ایرانی است که از هفت بند تشکیل شده و ازاین رو آن را «یدی بوقوم» می نامند و اندازه آن حداقل چهل سانتیمتر است و شش سوراخ دارد. این فلوت در یک سونو در قطعهای برای دو ساز مختلف یا تکنوازی بههمراه ترانه نواخته میشود و درجه صدای آهنگ آن حدود یک اوکتاو موسیقی است .
« دیللی تویدوک dilli tüidük»: یا قرهنی که سه یا چهار سوراخ و حدود بیست سانتیمتر درازا دارد .
« قوپیز » : یا زمبورک (زنبورک) فلزی برای زنان یا کودکان. ساختمان قدیمی این زمبورک یا قوپیز ازچوب بوده که امروزه منسوخ شده. ترانهسرایان قدیم که آنان را «اوزان ozan» مینامیدند با قوپیز همنوا میشدهاند. قوپیز دوطرفه که امروزه شبیه آن نزد قیرقیزها رایج است، مورد استفاده ترکمن ها نیز بوده است .
« دوتار Dutar»: که بعدها جای قوپیز را گرفته است. صداها در دوتار به سیزده پرده با حلقه فلزی تقسیم شده که هریک از پردهها نام مخصوص خود را دارند. برای سیم های دوتار در آغاز از ابریشم استفاده می شده، اما بعدها سیم فلزی جای آن را گرفته است. برخی ملودیهای دوتار نزد ترکمنهای ایران که از نسلی به نسل دیگر رسیده، در مراسم و سنن ملی بهعنوان همراهیکننده نواخته میشدهاند .
« قیجاق»: که شکل کمانچه را دارد و در دوران کهن برای ساختن آن از کدوی خشکشده استفاده میشده است. ترکمنها قیجاق را ازحدود دویست سال پیش، از ترکمنهای خیوه گرفتهاند و استفاده از آن تا کنون در همه جا گسترش یافته است. تنها درمکتب موسیقی شهر مرو (ماری) قیجاق بهکار برده نمیشد .
باغشی ( خواننده موسیقی کلاسیک ترکمن )
باغشی نزد ترکمنها به معنی «پاسدار آگاهی جمعی» و ارزشهای معنوی است و با شامان که در فرهنگهای سایر خلقهای ترک وجود دارد، متفاوت است. اما باغشیهای ترکمن را میتوان وارث شامانها دانست .
باغشی خلیفه، به معنی استادی است که شاگردانی داشته و دارای مقام صوفی- شیخ بوده است. مواردی گزارش شده که ظاهرا باغشی در دوران خشکسالی با ترانهها و دوتار خود طلب باران میکرده و باران میبارانده است. باغشیها یا نوازندگان دوتار و «قارقی تویدوک» دعوت میشدهاند تا برای بیماران موسیقی بنوازند. باغشی پیش از هرچیز خوانندهای حرفهای است که هنر خود را نزد یک استاد فراگرفته و خود به مرحله استادی رسیده است .
حرفه باغشی بهلحاظ پایههای تکنیکی و فرهنگی و همچنین سنتی خود، مخصوص مردان بوده است. اما درپایان سده بیستم خوانندههای حرفهای زن نیز پدیدار شدند که دوتار هم مینوازند. درگذشته، باغشیهایی را که هیچ وسیله موسیقی نمیتوانستند بنوازند، «یاناماچی» میخواندند. «یاناماچی»ها بههمراه یک نوازنده دوتار یا یک نوازنده «قارقیتویدوک» ترانه میخواندند. امروزه تویدوکباغشیها نیز ترانههای خود را میخوانند و باغشیها خود به دوتار مجهز هستند و اکثرا با یک قیجاق (کمانچه) و یک دوتار دوم برای همراهی وتقویت صدای دوتارِ باغشی همراهی میشوند. قیجاق (کمانچه) نقش خاص ومهمی برای به هیجان آوردن شنوندگان در برابر دوتار ایفا میکند .
در نزد ترکمن ها دوگروه باغشی وجود دارد که با یکدیگر متفاوت هستند :
- « دِستانچی»ها که از داستانهای شفاهی و کهن ترکمنی مانند داستانهای اوغوزنامه مفهوم نوینی را ارائه میدهند .
- « تیرمِچی» که در شعرهای (تیرمه tirme) خود ازعشق، اخلاق، مذهب، جنگ و شکار ترانه میخوانند .
در «دِستان destan » ، نثر و شعر (آیدیم-آواز) بهیکدیگر تبدیل میشوند. هر «دِستان destan » از بیست یا سی آواز تشکیل می شود و بسته به موقعیت میتواند کوتاه شود. بدیههنوازی و بدیههسرایی در مقایسه با سنن دیگر محدودتر است. در «دِستان»ها، داستانهای معروف عاشقانه جهان ترک مانند شاهصنم و غریب، اصلی و کرم، زهره و طاهر، حورلوقغا و همراه، داستانهای قهرمانی (گوراوغلی) و افسانههای قدیسان مانند ابراهیم آدم، حاتم تایی و محمد حنیفه حکایت می شوند. باغشیهای قدیم بهخاطر جداییناپذیری تکامل و توسعه هنرشان از شعر، اغلب خود شاعر نیز بودند .
سنت منظومههای رزمی در شمال جمهوری ترکمنستان از منطقه تاشهووز، جایی که خاستگاه «باغشی دِستانچی»ها است، ریشه می گیرد. داستان منظوم اما به سبک و روش دیگری در جنوب شرقی جمهوری ترکمنستان، از جمله شهر ماری (مرو) نیز رواج دارد. درشهر تاش هووز بیشتر در باره قهرمانان داستانهای کوراوغلی که طوایف ترکمن را متحد کرده اند، خوانده میشود .
باغشی که خود نوازنده دوتار است و از آن جدا نیست، هنگام اجرای موسیقی باید توسط نوازنده «قیجاق» پشتیبانی شود. در «یولوتان Iolotan» از قیجاق چشمپوشی میشود و بهجای آن دوتار دیگری غیر از دوتارِ باغشی نواخته میشود. یک دِستانچی حداقل بر یک داستان منظوم رزمی بهطور کامل (گاهی پنچ تا شش داستان منظوم) و یک تیرمِچی بر صد تا پانصد شعر مسلط است .
تکنیک صدا درموسیقی ترکمن متنوع است، مانند «آلقیم سوًز» (صدای بم) و «داماق قاقماق» یا لرزاندن صدا (چهچه زدن ).
درموسیقی ترکمن پنچ قطعه سازی به نام « مقام » وجود دارد: ۱- قونگور باش مقامی ۲- گوءگ دپه مقامی ٣- آیرالیق مقامی ۴- مقام لار باشی ۵- شادیللی و یک ردیف موجود ازهفت قطعه که همانند یک ردیف «سالتیق لار» عنوان شده و «قیرق لار» نامیده میشود. برخی مقامها، هم بهوسیله تویدوک و هم بهوسیله دوتار نواخته میشوند. مانند «قونگرباش، آیرالیق، اِرکِک، لوتولار Lotular ، گِلین Gelin ، هوودی، توی Toi مقام (دراصل برای تویدوک ).
موسیقی ترکمنهای ایران به چهار سبک بزرگ (یول yol) قابل تقسیم است که بیانگر خاستگاه قومی و منطقهای آنهاست :
۱- گورگن یولی (ازمنطقه گورگن) که دارای یک ملودی ساده است و با صدای بمی اجرا میشود. ۲- «دِمِنه Dämänä» ، مانند «ارواح یولی arvachyoli» خاص ترکمنهای خراسان که با صدای زیرترِ آن بهسادگی قابل شناسایی است. ٣- «خیوه یولی chiva yoli» ( از خیوه) با تکنیک صدایی خاص ۴- «ماری یولی Mary yoli» ( از منطقه ماری یا مرو) و همچنین «ساریق یولی» با صدای زیر و بدون قیجاق .
رده بندیهای دیگر، هفت سبک یا روش به این شرح تشخیص میدهند: ۱- یموت و گوگلن ۲- دِمِنه (قیزل آروات) ٣- آخال تکه (عشق آباد، گوگتپه) ۴- سالیر و ساریق (منطقه مرو یا ماری) ۵- ارساری (چارجو) ۶- چاودور ۷- قارداشلی (تاش هووز ).
درجنوب ترکمنستان، تیرمه tirme و غزل از مختوقلی، کمینه یا ملانفس (شاعران بزرگ ترکمن) اجرا میشود. دراستاورپول (شمال قفقاز) که سکونتگاه پانزده هزار اقلیت ترکمن است، روش خوانندگان موسیقی کلاسیک با باغشیهای ترکمنستان اختلاف دارد و سیم دوتار آنها از روده حیوانات است .
در میان ترکمنها، باغشیها به جشنها و نشستهای جمعی شبانه مانند جشن تولد یا سنت دعوت میشدهاند. اینگونه مراسم «سازصحبت» نامیده میشوند و آوازخوانی باغشیها گاه ازشب تا صبح ادامه داشته است. هسته اصلی موسیقی باغشیها از آوازهایی در «باشلاماق (زیر)» و «اورتا آیدیم لار (وسط)» و «چکیملی آیدیم لار (بم)» و بخش سهگانهای که درصدای دوتار منعکس میشود - و نزد قزاقها و قیرقیزها نیز وجود دارد- تشکیل میگردد .
برخی مدارس موسیقی ترکمن در جوار این بخش سهگانه، تیپشناسی آوازی را گسترش دادند و آن را «پرده Perde » نامیدهاند (که خود یک مفهوم تئوریک قدیم موسیقی ایرانی است). صدای بم اصلی با پرده دوتار همراه است، مانند مقام لار باشی، موخامس muchammes ، آچیق پرده و شیروان پرده .
فازهای تک و جداگانه را باشلاماق (شروع)، یاریلماق (پایان قسمت نخست یک قطعه)، شیروان (نقطه اوج) و چیقماق (پایان قطعه موسیقی) مینامند. درموسیقی ترکمن اصطلاح نامه nama وجود داشته که تنها نزد ترکمنهای شمال و بین قرهقالپاقها رواج داشته ومعنی ملودی پرده را میداده. در گذشته، دربرخی مدارس موسیقی ترکمن، ۶۲ نامه nama یا ملودی پرده را برشمرده بودند .
ترکمنهای ایران که سبک موسیقی معینی را عیناً رعایت می کنند، طبقهبندی دیگری دارند که درآن دو مقام – اسم وجود دارد: باشپرده، نوایی، گوگلن، قیامتپرده، شیروانپرده. ترکمنهای ایران دستگاههای موسیقی ایرانی یا به زبان دیگر ریتم دستگاه ملودی را پذیرفته و چهار حالت اساسی: نوایی، قیرقلار، تشنید و موخامس (در تاش هووز) را از آنها مشتق کردهاند. البته برخی مدارس موسیقی درجهبندیهای دیگری درباره قیرق لار، تشنید و موخامس دارند و علاوه برآن، «قونگورباش»، یک مقام مهم دیگری که تمامی پردههای دوتار را شامل میشود نیز وجود دارد .
انواع دیگری هم به اینمقامها اضافه شدهاند مانند: «گوگدپه» که مهمترین آنهاست، «آیرالیق»، «برکلی چوقای»، « نِه ِلر گوروندی neler göründi » ، یانجاتما، ابراهیم شادیلی و امثال آن .
درقرن بیستم دربرابر موسیقی سنتی و محلی ترکمن، موسیقی بهسبک غرب و سمفونی پدیدار میشود. در سالهای ۱۹٣۰ آهنگسازان روس که درترکمنستان اقامت داشتند، آثاری برای کُر و موسیقی مجلسی در انطباق با موسیقی ترکمنی و با پذیرش موسیقی ملی ترکمن بهوجود آوردند. و. آ. اوسپنسکی و آ. گ. شاپوشنیکف آهنگسازان روس، سهم بزرگی را در این زمینه ادا کردند .
در سالهای ۱۹۴۰ آثار بزرگی در اثر همکاری آهنگسازان روس و ترکمن خلق شدند، از جمله: «شاهصنم و غریب» از آ. شاپوشینکف و دانگ آتار عوضف (۱۹۴۴)، «آق پامیق» از آلکساندر فدورویچ زنوسکو بروسکی و ولی موخاتف، اپرای میهندوستانه «آبادان» (۱۹۴٣) و «لیلی و مجنون» از یولی سرگیویچ میتوس و آشور قلیف، سویتسمفونی « ترکمن» از آ.گ. شاپوشینکف و و.موخاتف اپرای «زهره و طاهر» و «نگاره های ترکمنی» از س.ن. واسیلنکو و دیگران، «آلدارکوسه Aldar kose » از ب. س. شختر و همچنین آثاری از ک.آ. کورچمارف .
در سالهای ۱۹۶۰ اثر بزرگی از موخاتف بهنام «پایان خطالرأس خونین» (۱۹۶۷) ساخته شد. بالت های «حکیم شگفتآور» (۱۹۶۰) از م. راویچ و نوری موخاتف و «مرگ بادسوزان» (۱۹۶۷) و «فناناپذیری» (۱۹۷۱) از چاری نوریمف همچنین بالت «فیروزه» از آمان (آمان دوردی) آگادجیکف بهوجود آمدند که نشان دهنده گسترش و تکامل این هنر بودند .
سمفونی ترکمنی از سالهای دهه ۱۹۵۰ بوجود آمد. ازجمله سمفونی «نقشونگارهای تکه» (۱۹۶۹) از چ. نوریمف، سه سمفونی (۱۹۷۷) از ن. موخاتف، سویت از بایرام دوردی خدای نظرف (۱۹۴۶)، سمفونی از دانگ آتار خدیرف ( ۱۹۷۹) و دوسمفونی از و. موخاتف (۱۹٨۰ ).
در این سالها، آهنگسازانی مانند آقمراد تقییف، رجب رجبف، نوری خال ممدف، دوردی نوریف و اورازقلیچ قرباننیازف آثاری برای موسیقی مجلسی و ارکستر سمفونیک و موسیقی شاد بهوجود آوردند. همچنین میتوان از قطعهای برای پیانو به نام «صدای دوتار» (۱۹۶۲) اثر ن. خالممدف و دِستان– کنسرت اثر س. نوریمف و آثار آ. قلیف نام برد .
|