سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چشم انداز امنیت در منطقه نفت خیز اهواز


آلکس وتنکا - مترجم: رضا وشاحی


• ظهور گروه های مسلح در اهواز قابل اجتناب می باشد. در حالی که عده کمی از عرب های اهواز خواهان استقلال هستند و بیشتر عرب های اهوازی خود را ایرانی می دانند و خواهان بهره مند شدن از منافع اقتصادی هستند، حکومت ایران هنوز فرصت جلوگیری از بحران های شدید را دارا می باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۶ دی ۱٣٨۶ -  ۶ ژانويه ۲۰۰٨


اشاره: مقاله ی زیر در مجله دفاعی-امنیتی- جنز (JANE’S)- در بخش گزارش اقلیت ها در شماره ی ژانویه ۲۰۰٨ درج شده و توسط آقای رضا وشاحی از مرکز مطالعات اهواز ترجمه شده است.

منطقه سرشار از نفت و گاز ایران (اهواز) همچنین محل سکونت قومیتی است که مورد تبعیض قرار گرفته، از بیکاری رنج می برد. همانطور که حکومت ایران به علت اهمیت این منطقه، توجهش به این منطقه جلب شده است: آلکس وتنکا اهمیت امنیتی و اقتصادی این هدف احتمالی آمریکا را بررسی می نماید.

همانطور که مواجهه ایران با غرب شدت می گیرد، رهبران ایران خود را برای مواجهه نظامی با آمریکا نیز آماده می سازند. رهبران ایران با اینکه احتمال حمله زمینی را به ایران رد نمی کنند ولی محتمل ترین سناریو حمله را، حمله ای موشکی به مواضع نظامی، سیاسی و هسته ای می دانند.

حکومت ایران ظاهرا بر این باور است که چنین حمله و محتملترین سناریو ۲ هدف را دنبال خواهد کرد: اول برچیدن برنامه هسته ای ایران برای گردن زدن رژیم و دوم فراهم آوردن امکانات برای تغییر رژیم در ایران.

محاسبات سیاسی

حکومت ایران همانطوریکه که می تواند در مقابل از دست دادن تاسیسات هسته ای و نظامی بایستد و مقاومت کند، خود را برای فاز بعد از حمله نظامی آماده می سازد که این اقدامات شامل حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی می باشد. هدف اصلی حفظ ثبات در مناطقی است که احتمال شورش های قومی-ملی در آنها، به وسیله برخی گروه های قومی-ملی که مسلح هستند و بعد از حمله امریکا احتمالاً تشجیع خواهند شد، می باشد.

این محاسبات سیاسی موجب برکناری یحی رحیم صفوی فرمانده سپاه پاسداران شده است که از سال ۱۹۹۷ فرماندهی این نیروی ۱۴۵۴۰۰ نفری را بر عهده دارد. جانشین وی محمد علی جعفری یک تئوریسین در جنگ های غیر کلاسیک است که به رژیم وفادار است و طی شورش دانشجویان در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰٣ توانایی خود را در سرکوبی أنان نشان داده است.

علی خامنه ای که رهبری تمام نیروها را بر عهده دارد، همزمان جعفری را به فرماندهی نیروهای بسیج منصوب کرده است. بسیج، نیروی میلیشیای رژیم ایران است که در خط اول سرکوب شورش های داخلی حضور دارد. از خامنه ای نقل میشود که گفته است سپاه و بسیج وطیفه اصلی شان درگیری با دشمنان داخلی است. این انتصاب لزوماً نشان دهنده اعتماد خامنه ای به جعفری نمی باشد، بلکه علامت روشنی است از نگرانی حکومت ایران از شورش های داخلی.

در این زمینه ناآرامی های قومی در اطراف مرزهای ایران، یک نگرانی جدی برای تهران می باشد، خصوصا که نارضایتی ها از حکومت مرکزی تهران، از بعد از انقلاب سابقه دارند. بهترین مثال در اینمورد شورش کردها و عرب ها در بین سالهای ٨۰- ۱۹۷۹ می باشد.

در بین ٣۰ استان ایران، استان خوزستان (اقلیم اهواز-م) به علت داشتن ذخایر نفت و گاز و محل و استان اصلی تامین بودجه ایران، دارای موقعیتی یگانه است. عرب های خوزستان اظهار می دارند که حکومت ایران و قومیت فارس های مسلط بر آنان با آنها رفتاری تبعیض آمیز داشته و شهرهای آنان طی سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ شاهد شورش ها ،درگیری ها و ناآرامی بوده است. شورشهای اتنیکی-عرقی در خوزستان (اهواز) نه تنها منبع حیاتی درآمد و بودجه ایران را به مخاطره می اندازد، بلکه دست و بال حکومت ایران را برای انتگره و جذب اقتصاد جنوب عراق در درون اقتصاد ایران را بطور جدی بمخاطره میاندازد.

موهبت انرژی

نفت خوزستان (اهواز) برای اقتصاد ایران از زمان اکتشاف اولین چاه نفت در خاورمیانه در سال ۱۹۰٨حیاتی بوده است. خوزستان با ۶٣۲۱٣ کیلومتر مربع گرچه تنها حدود چهار درصد اراضی ایران را شامل می شود با این حال این منطقه حدود ۶۷ درصد نفت و ۲۲ درصد دخیره گاز ایران را در خود جای داده است. این منطقه همچنین ۲۱ درصد پالایشگاه های نفت، ٣۴ درصد تاسیسات گازی، ۲۵ درصد از تولید الکتریسیته، ۲۶ درصد از صنایع پتروشیمی و ۱۹ درصد از کل خطوط لوله ایران را در خود جای داده است. با این تفاصیل و اضافه کردن اینکه ٨۵ درصد صادرات ایران را نفت تشکیل می دهد و ۶۰ درصد از بودجه دولت از نفت تامین می شود، اهمیت این منطقه بخوبی آشکار می شود.

علاوه بر مرکز گاز و نفت بودن، مجاورت اقلیم اهواز با اقلیم شیعه نشین جنوب عراق، این منطقه را از نطر راهیابی به بازار عراق، در جای استراتژیک قرار میدهد. در سال ۲۰۰۵ حکومت ایران و عراق به شکل رسمی یک تفاهم نامه بارگانی امضا کردند و از آن زمان تاکنون حجم تجارت از میزان بسیار ناچیز قبل از آن به سطح کنونی ۲ میلیارد دلار رسیده است.

اجرای طرح های مشترک انرژی بین ایران و عراق نیز برای هر دو طرف سودآور می باشد. در آگوست ۲۰۰۷ حکومت عراق و ایران فاش کردند که قرار دادی برای احداث خط لوله به منظور وصل کردن نفت بصره به پالایشگاه آبادان امضا کرده اند. این خط لوله ظرفیت انتقال روزانه ۲۰۰۰۰ بشکه نفت از عراق به ایران را خواهد داشت.در مقابل ایران به عراق گاز مایع صادر خواهد کرد. همچنین گفتگوهایی بین عراق و ایران در مورد اکتشاف و توسعه میدان های نفتی مشترک در کنار مرز مشترک در جنوب، مانند حوزه بزرگ آزادگان در جریان می باشد.

سیاست گذاران در تهران این انتگراسیون و همسان سازی اقتصادی را هم از نطر تجاری و هم از نظر سیاسی بجا و آینده-نگر می بینند. این سرمایه گذاری ها هم بازار جدیدی را ایجاد خواهد کرد و هم از بازگشت به دوران رقابت خصمانه ۲۰۰٣ – ۱۹۶٨ بین دو کشور و زمانی که حزب بعث در قدرت بود جلوگیری خواهد کرد.

این استراتژی نیاز به این دارد که حکومت ایران به منطقه خوزستان دسترسی داشته و نیز منطقه خوزستان (اهواز) از نظر سیاسی – اجتماعی دارای ثبات باشد. به همین دلیل ایران دو هدف را دنبال می کند. از یک نظر حضور فعال نظامی و امنیتی خود را در منطقه اهواز تقویت می کند و از طرف دیگر مخالفین جوان عرب را با ایجاد مشاغلی در بسیج تطمیع و ساکت نماید.

جدایی طلبان عرب

نمونه کمپین علیه مبارزات مسلحانه دستگیری فالح عبدالله المنصوری رهبر سازمان آزادی بخش اهواز در سال ۲۰۰۶ توسط نیروهای سوری در دمشق بود. سازمان آزادی بخش اهواز، سازمانی جدایی طلب است که برای استقلال اهواز مبارزه می کند. بین ٨۰۰۰۰۰ تا ۲ ملیون نفر از جمعیت چهار ملیونی منطقه اهواز عرب هستند. گرچه حکومت ایران آمار را سانسور می کند و همانند دیگر جاها در خاورمیانه آمار اقلیت های قومی ،نژادی و دینی محاسبه نمی شود، بنابراین سرشماری دقیق قومی از منطقه اهواز موجود نمی باشد.

عبدالله منصوری هنوز محکوم نشده است ولی با اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی، محاربه با خدا، مواجه است که متهمان به این اتهامات اغلب با مجازات مرگ روبرو می شوند. حکومت ایران آقای عبدالله منصوری را که تبعه و ساکن هلند میباشد متهم به مشارکت
در بمب گذاری های اهواز بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ کرده است. طی بمب گذاری در یکی از ساختمان های دولتی ۲۰ نفر کشته شدند. محاکماتی که در سال ۲۰۰۶ برگزار شد ٣۶ نفر از عرب های اهواز را به اتهام بمب گذاری محکوم کرد که نوزده نفر از آنان به اعدام محکوم شدند. از سال ۲۰۰۶ تاکنون حد اقل پانزده نفر اعدام شده اند.

در ۱٣ سپتامبر دادگاه انقلاب اسلامی اعلام کرد که سه نفر دیگر به جرم مشارکت در بمب گذاری اعدام خواهند شد و روزنامه های ایران اطهار کردند که ۲۰ درصد از مجرمین هنوز آزاد می باشند.

حمایت های خارج از کشور

تهران اظهار می دارد که رهبران بلند پایه سازمانهای مسلح عرب در خارج از ایران ساکن هستند و از کمک های غرب بهره مند هستند و همچنین رهبران سابق حزب بعث عراق از حامیان آنان هستند که به دنبال ایجاد نارضایتی قومی-عرقی گسترده در منطقه می باشند. حزب بعث عراق از اوایل دهه هفتاد یکی از پشتیبانان پایه ای از جدایی طلبان عرب اهواز بوده است. و یکی از اهداف صدام حسین از حمله به ایران، آزاد سازی خوزستان عنوان شده بود.

پور محمدی وزیر داخلی ایران در ۱٣ آگوست گفت که با اتخاذ برنامه های مناسب، وضعیت امنیتی منطقه که از سال ۲۰۰۵ توسط سرویس های امنیتی غربی، خصوصا بریتانیا، آمریکا و اسراییل بحرانی شده بود، ثبات دوباره پیدا کرده است.

پور محمدی همچنین اظهار داشت که عده زیادی از این افراد و محل نگاهداری سلاح هایشان شناسایی شده اند. بیشتر سلاح های مصادره شده کلاشنیکوف و کلت، همراه با فشنگ هایشان بوده است. در عین حال اظهار میدارد اعدام های در ملا عام عرب های مسلح بصورت عامل بازدارنده ای اجرا شدند که نشان دهنده این بودند که خشونت حالت عادی به خود گرفته است.

عراق به مثابه مثالی عنوان شده است که محل پایگاه های عرب های جدایی طلب بوده و تحت حمایت نیروهای بریتانیا و آمریکا در داخل منطقه اهواز دست به عملیات زده اند. همچنین از محل هایی که می شود به عنوان یک محل سازماندهی بالقوه در نظر گرفت می بایست از الدیوانیه، العلی الغربی و آلکومیت در شرق عراق نامبرد که محل اسکان ۵۵۰۰ نفر از عرب های اهوازی می باشد. بسیاری از این عرب ها بعد از سرکوب ژنرال مدنی در ۱۹۷۹ از ایران گریختند. عده دیگر کسانی بودند که به علت همکاری با عراق در طی هشت سال جنگ بین ایران و عراق مجبور شدند که از ایران فرار کنند. کمپ اشرف، پایگاهی در شمال عراق که متعلق به سازمان مارکسیستی- اسلامی مجاهدین خلق است ۲۹۰۰ نفر را در خود جای داده است که تهران همچنین آنان را در خشونت های اخیر در اهواز دخیل می داند.

بعلت متعدد بودن و فراوانی و تعدد افکار سیاسی در جامعه عرب های اهواز، بسیار مشکل است که اندازه و وزن سیاسی سازمان ها را در جامعه ارزیابی نمود. چهار سازمان عمده جدایی طلب به این ترتیب هستند: سازمان آزادی بخش اهواز که در هلند مستقر است، جبهه مردمی عرب های اهواز که در لندن مستقر است، حرکت ملی آزادی بخش اهواز و جبهه آزادی بخش عرب های اهواز که در کانادا مستقر هستند.

بهرحال بیشترین فعالان سیاسی عرب اهوازی مدافع و طرفدار سیستم فدرالی در ایران هستند که در آن عرب های اهواز بتوانند از حکومتی خودمختاربهره مند گردند. مشهورترین سازمان طرفدار فدارالیسم، حزب دموکراتیک همبستگی اهواز می باشد. که در سال ۲۰۰۲ تاسیس شد و جز جبهه ای وسیع و چتر و اتحادیه ای با اقوام دیگر در ایران می باشد. برخلاف دیگر گروه ها که شعارهایشان بر اساس پان عربیسم یا اسلام گرایی است، حزب همبستگی دمکراتیک اهواز خود را به عنوان حزبی سکولار، طرفدار مبارزه مسالمت آمیز و مخالف با خشونت معرفی می کند که این شعار برای جذب قشر روشنفکر عرب های اهواز در داخل خوزستان (اهواز) مطرح شده است.

حزب دموکراتیک همبستگی اهواز همچنین روابط مهمی با احزاب لیبرال ،سبز و سوسیالیست اروپا دارد. استراتژی حزب همبستگی دمکراتیک اهواز براساس انعکاس گسترده احساسات مردم عرب اهواز می باشد و در عین حال نیز برای ارتقای سطح زندگی در اهواز تلاش می کند.

به نظر می رسد که اقلیت کوچکی در اهواز حاضر هستند از طریق خشونت به استقلال برسند و این انتخابی بود که در طول جنگ ایران و عراق موجود بود، که در طول همان جنگ بسیاری از عرب ها و فارس ها بر علیه عراق جنگیدند.

انگیزه های اجتماعی و اقتصادی

در حالی که حکومت ایران همواره نا آرامی ها را در اقلیم اهواز به قدرت های خارجی نسبت      می دهد، مشکلات اجتماعی و اقتصادی از دلایل غیر قابل انکار برای مخالفت و بیزاری مردم عرب اهواز از حکومت می باشد.

همراه با بیکاری انبوه خصوصا در میان عرب ها، حکومت ایران همچنین به طیفی از تجاوزات به حقوق مردم اهواز متهم می شود. این اتهامات شامل مصادره زمین، ممنوعیت تدریس و تکلم به زبان عربی و عدم بهره مندی و ممارست فرهنگی عرب های اهواز است که در نهایت به جلوگیری از ادامه تحصیل جوانان عرب منجر می شود. اتهامات بر علیه فارس ها در حکومت این است که انان عرب های اهواز را به عنوان ستون پنجم دشمن می بینند و اینکه حکومت تهران استیلای فارس ها را ترجیح می دهد.

۱۷ نماینده مجلس خوزستان (اهواز) همواره به شکل علنی بر شکست حکومت در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی حکومت سخن گفته اند. منطقه در طول جنگ ایران و عراق آسیب های بسیار دید و درصد پیشرفت بازسازی نزدیک به صفر می باشد. لایحه ای را که نماینده گان برای تخصیص ۱.۵ درصد از فروش کل نفت برای اهواز در نظر گرفته بودند همواره در پارلمان ایران رد شده است. در نتیجه مقدار بودجه این استان بسیار کمتر از درصد می باشد و حکومت بخش اعظم این بودجه را برای خود می برد و باقی را بین ٣۰ استان دیگر تقسیم می کند.

گزارش کمیته اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ به وضعیت ناهنجار اقلیت قومی در خوزستان (اهواز) پرداخته است. مرکز تحقیقیات مجلس اسلامی ایران هم در گزارشی بیان داشت که برای جلوگیری از ناآرامی های مشابه در سطح استان خوزستان (اهواز) به سرمایه گذاری به منظور مبارزه با فقر نیاز می باشد. بیکاری به عنوان یک معظل بزرگ جوانان عرب را به افکار رادیکال مایل می کند. سرخوردگی سیاسی همچنین زیربنای حرکت های مسلحانه می باشد.

بنابراین محرومیت اقتصادی علاوه بر عدم داشتن نماینده و مشارکت سیاسی، از دلایل عمده نارضایتی می باشد. در حالی که در انتخابات منطقه (اهواز) به سوی کاندید های اصلاح طلب رفت، بعد از آن رشد احساسات به این جهت بود که (اهوازیها) معتقدند سیستم از طریق داخلی قابل به اصلاح نمی باشد. احمدی نژاد برای مثال هیچ وزیری عربی را در کابینه خود انتخاب نکرد.

یکی از نتایج سرخوردگی عرب های اهواز که بر اثر استقرار نظام رسمی شیعه در این ایجاد شده، پیدایش و گرایش گسترده تغییر دین خود از شیعه به سنی بعنوان عکس العمل می باشد. پدیده ای که هرگز در ایران معاصر تجربه نشده است. در حالی که خشونت های فرقه ای در سطه پایینی هستند، علایم نگران کننده ای در این مورد وجود دارد. در اویل سال ۲۰۰۷ هاشم سیمری که ملایی با رتبه میانه بود و به موعظه بر ضد سلفی های سنی مشهور بود توسط مرد ناشناسی در اهواز به قتل رسید.

منتقدان همچنین می گویند که سیاست دولت در جهت بهره مند کردن و سلطه فارس ها در منطقه بوده است. نزدیک به ٣۰ سال بعد از جنگ (ایران و عراق) هنوز منطقه برای کشاورزان عرب مین زدایی نشده است و شرکت نفت، بزرگتریت پیمانکار و استخدام فقط فارس ها را استخدام می کند.

پاسخ تهران

بعد از نا آرامی های اخیر در منطقه، رهبر مذهبی ایران، علی خامنه ای اعلام کرد که شخصا نظارت بر پروژه های توسعه و فقر زدایی در منطقه را پیگیری خواهد کرد و احمدی نژاد هم وعده هایی در رابطه با بهبود وضعیت منطقه داد. به موازات اینها تهران خواهان ضمانت سیاسی می باشد. موسوی جزایری نماینده خامنه ای در اهواز اخیراً با عده ای از سران عشایر دیدار نمود. در عین حال جعفری برخی فرماندهان را در شهرهای استراتژیک خرمشهر و آبادان تغییر داد. ملیشیای بسیج هم در حال گردآوری نیرو است که در زمینه ایجاد همایش و برنامه های مختلف جهت افزایش حس ناسیونالیسم ایرانی در سال ۲۰۰۷ رکورد شکنی کرده است.

گفتگوی حکومت ایران با عرب های اهواز بسیار کارآمد تر از نسبت دادن ناآرامی ها به قدرت های خارجی و نادیده گرفتن منتقدان خواهد بود. این صحیح است که نارضایتی های سیاسی موجود در بین عرب ها، همانند دیگر قومیت ها مانند کردها و بلوچ ها می باشد ولی موقعیت ممتاز اقتصادی خوزستان (اهواز)، عربها را در موقعیت ویژه ای قرار میدهد.

ایجاد تنش در بین روابط حکومت مرکزی با عربهای منطقه اهواز موجب حملات خرابکارانه ای در خطوط حیاتی نفت همانند سال ۲۰۰۵ خواهد شد. سناریویی اینچنین تاثیر بسیار مهمی بر بازار های نفتی خواهد داشت. ایران با ۱٣۶.٣ بیلیون بشکه نفت بعد از سعودی دومین ذخیره نفت جهان را دارا می باشد. بسیاری از خطوط نفتی که به اسکله جزیره خارک متصل هستند از استان خوزستان (اهواز) عبور می کنند.

بهرحال ظهور گروه های مسلح در اهواز قابل اجتناب می باشد. در حالی که عده کمی از عرب های اهواز خواهان استقلال هستند و بیشتر عرب های اهوازی خود را ایرانی می دانند و خواهان بهره مند شدن از منافع اقتصادی هستند، حکومت ایران هنوز فرصت جلوگیری از بحران های شدید را دارا می باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست