برف سرخ در ایران!
تصویری از روز های برفی در ایران
بامداد تالش پور
•
وضعیت قرمز روز های سرد و برفی ایران متاسفانه تنها به موقعیت تاسف بارجاده ها و راه ها و نیز اوضاع نامناسب شهری کشور، محدود نیست. از هم اکنون خون «کارتن خواب ها» بر سنگفرش کوچه ها و خیابان های یخ بسته ایران، در تراکم خبرهای برف پنهان مانده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ دی ۱٣٨۶ -
۷ ژانويه ۲۰۰٨
اگر رخداد های یکی دو روز « برفی» ایران را خوانده باشید در خواهید یافت برفی که بخش های زیادی از ایران را پوشانده بزودی از سپیدی به رنگ «خون» در خواهد آمد.
مدیریت ناتوان شهری و برون شهری کشور، در برابر برف حدود ۵۰ سانتی متری، آن چنان درمانده و فلج شده است که تهران و دیگر شهر ها و استان کشور را به تمامی در تعطیلی و خاموشی فرو برده است. به جز آن، با اقرار پلیس راه کشور، برای درماندگان ۵۰ خودرو که از جمله دو ماشین پلیس راه هم در میان آنان است، « وضعیت قرمز» اعلام شده است:
«سرهنگ علیشاهی در گفت و گو با فارس با بیان اینکه ۲ خودروی پاجیرو پلیس راه که مجهز به زنجیر چرخ هستند نیز در برف گرفتار شدهاند، گفت: سوخت اکثر خودروهایی که در این محل گرفتار برف هستند رو به اتمام بوده و یا تمام شده است و لذا سرنشینان ۵۰ خودرو در معرض خطر جدی هستند.»
این سخن پلیس راه را اگر در کنار اخبار ناگوار دیگری که صدها مسافر و راننده حرفه ای در دهها راه اصلی کشور درمیان برف و کولاک جاده های بسته گرفتار آمده اند قرار دهیم در خواهیم یافت که در یک وضعیت قابل پیش بینی، درچه شرایط فاجعه باری قرار گرفته ایم.
اگر پلیس راه به دلیل نداشتن امکانات مدرن برف روبی، وضعیت قرمز اعلام کرده، در شهرهایی که برف سی تا پنجاه سانتی متری بر سرشان نشسته به خاطر مدیریت عقب مانده و ناتوان عملا وضعیت «خونبار» در آن ها حاکم است.
در شهرهای استان گیلان به ویژه در شهر رشت که تا عصر یکشنبه پنجاه سانتی متربرف در آن به زمین نشسته، اوضاع کاملا غیرعادی است. مردم با به خاطر داشتن برف دو متری دوسال قبل دراین استان، به سوی فروشگاه های مواد غذایی، پمپ بنزین ها و نانوایی ها هجوم برده اند. مردم گیلان که عوارض فاجعه برف سنگین دو سال هنوز بر زندگیشان بافیست در اضطراب فاجعه ای دیگر قرار گرفته اند. در چند روز اخیر مردم گیلان اخطارهایی از اداره گاز مبنی بر کاهش و قطع احتمالی گازاز طریق پیام های تلفن همراه دریافت کرده اند که خود بر ترس و وحشت آنان دامن زده است. اوضاع شهر رشت تنها نمونه کوچکی است از و ضعیت حقارتبار مدیریت شهری و کشوری در نظام جمهوری اسلامی و به طور حتم شرایط در مناطق دیگر برف گیر کشور به خاطر موقعیت جغرافیایی و اقتصادی، بسیارخیم تر از گیلان خواهد بود.
وضعیت قرمز روز های سرد و برفی ایران متاسفانه تنها به موقعیت تاسف بارجاده ها و راه ها و نیز اوضاع نامناسب شهری کشور، محدود نیست. از هم اکنون خون «کارتن خواب ها» بر سنگفرش کوچه ها و خیابان های یخ بسته ایران، در تراکم خبرهای برف پنهان مانده است. از دیشب شمارش معکوس زندگی دهها بی پناه و کارتن خواب شهرها، به ویژه در برف سنگین و سرمای کم سابقه تهران، به صفر رسیده است.
مرگ این بی پناهان، اگر درهیاهو برف و تعطیلی و... فراموشی عاطفه، خاموش و بی انعکاس بماند و خون نداشته آنان حتا هیچ نقش واثری بر برف برجای نگذارد، حافظه سپید برف شاید آنان را به خاطر بسپارد.
برف و یک تصویر از کشور!
اگر سری به سایت های خبری زده باشید و به عکس خیابان اصلی شهر قم که با پس زمینه گنبد مساجد ـ نماد معروف این شهر ـ در برف فرو رفته است را دیده باشید، عمق عقب ماندگی نظام اسلامی را هم در مواجهه با حوادث طبیعی، خواهید دید. در این عکس ـ در سایت دولتی مهر ـ که عصرروز یکشنبه ۱۶ دی ماه همراه عکس های دیگر یک روز برفی در شهر قم منتشر شد نشان می دهد که ماموران اداره شهرداری با ابزار اجدادی، یعنی «پارو» در حال پاک کردن برف از کف خیابان اصلی شهر هستند. ماهیت خبری و تصویری این عکس آن چنان عقب مانده است که در وهله نخست به نظر می رسد تصویری از دهه های دور یک شهرکشور در روزی برفی است، اما واقعت امروزی ایران همان است که دراین عکس دیده می شود. شهری که پایتخت مذهبی (و البته پایتخت سیاسی غیررسمی) کشور است هنوز در مدیریت شهری فاقد ماشین های برف روب است. وقتی شهرداری و اداره ترابری شهری پر جمعیت مثل قم از امکانات نه حتا « به روز» بلکه از تکنولوژی دیروزیی که در آسایش شهروندان درمقاطع ای مانند زمستان های برفی بتواند مفید باشد و سریع به وضعیت شهر سرو سامان دهد، بی بهره اند؛ وضع شهر های دیگر معلوم است. در این صورت شهر های بسیاری در ایران وجود دارند که شهرداری ها، قطعاً ازداشتن «پارو» هم محرومند!
این عکس افشاگرانه می گوید: چگونه یک حکومت سوار بر ابرهای دلارخیز نفتی، که رویای هسته ای شدن را نیز در سر می پرورد، هنوز در کسب لوازم اولیه مدیریت تکنولوژیک شهری ، برای رفع سریع یک معضل کوچک، مانند برف، درمانده است!
چه کسانی، با چه اندیشه و فکری صندلی های اداری کشور، به ویژه ادارات رفاهی و عمرانی را اشغال کرده اند؟ به یقین این جمله دارای ماهیت پرسشی نیست؛ بلکه سخنی است اعتراضی نسبت به خرافه پرستان و متظاهرانی که خرافه گری را به عنوان یک اعتقاد حکومتی صندلی های ترقی اداری خود، اما در اصل پله های فروغلتیدن کشوربه چاه عقب ماندگی «جمکرانی» کرده اند. مدیریتی این گونه، با ذهن فلج و ناکارآمد خود، نه اعتقادی به حقوق انسانی و شهروندی ایرانیان در بهره بری از منابع عظیم نفت و گاز خود دارد و نه توان بکار گیری آن را. مصرف پول های هنکفت منابع نفتی ایران درراه خرید سلاح نظامی و اختصاص بودجه های عظیم وسری در مسیر هسته ای شدن، تنها تضمین قدرت حاکمان ودهن کجی و توهین آشکار به جامعه فقر زده ایران است.
نروژ ـ ۸ ژانویه ۲۰۰۸
|