حزب دموکرات کردستان در آستانه برگزاری کنگره چهاردهم
هادی صوفی زاده
•
با توجه به تاکید حزب بر ملی گرایی لازم است که حزب خود را با همچون شرایطی تطبیق دهد. بباور بنده حزب با اتخاذ سیستمی شورایی و تقویت مشورت در کل حزب دموکرات، می تواند استراتژی قدرت نه برای قدرت بلکه قدرت برای ملت و همزمان شایسته سالاری را درصفوف خود نهادینه کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٨ دی ۱٣٨۶ -
٨ ژانويه ۲۰۰٨
حزب دموکرات کردستان در آستانه برگزاری کنگره چهاردهم خود است. طبق معمول کنگره های این حزب ارگانیک و به طور انتخابی در ارگانهای حزبی انجام می گیرد و پروسه انتخابات به اتمام رسیده است. با عمیق شدن بحران تشکیلاتی در بعد از کنگره سیزدهم حزب دموکرات کردستان ایران؛ حزب به دو بخش تقسیم گردید و این انشعاب بیشترین مباحث را در افکار عمومی کردستان برانگیخت اما بازتاب کمتری را در محافل ایرانی و بیگانه به همراه داشت چرا که تحولات سریع جهانی وضعیتی را بوجود آورده که بر خلاف گذشته همچون مواردی در مباحث روز سیاسی کم اهمیت می نماید. به غیر یکی دو سازمان ایرانی واکنش آنچنانی را شاهد نبودیم. بحرانی که کلیت حزب را فرا گرفته بود آنراازحالت حزبی آکتیو به حزبی بیمار درآورد تاجائیکه حزب قادر به اتخاذ مواضع سیاسی روز خود نبود و اگر کاری را هم انجام می داد با منافع ملی خلق کرد همخوانی نداشت. ناتوانی در مهار بحران، تا اندازه ای بود که به جای فشاراز پایین به بالا، فشارها از بالا و چانه زنی ها در پایین صورت می پذیرفت و در کل، حزب در لاک خود فرو رفته بود و قادر به دفاع از خود هم نبود. رهبر فقید حزب، زنده یاد دکتر عبدالرحمان قاسملو که درتجدید حیات حزب نقش اساسی را ایفا نمود در کتاب چهل مبارزه اشاره می کند که هر جریانی به حالت دفاعی روی آورد، به دست خود گور خود را کنده است.
با نگاهی گذرا به کارنامه این حزب که نقطه تمایز آن با احزاب دیگر تلاش پیگیروخستگی ناپذیر نسلهایی است که در سخت ترین شرایط میدان مبارزه را رها نکرده و مصمم به ادامه مبارزه هستند، همچون شگردی در مبارزه ریشه در فرهنگی دارد که بذر آن را زنده یاد قاضی محمد رهبر این حزب با ترجیح دادن قرار بر فرار بنا نهاد و ثمره همچون مقاومتی به اعتبار و محبوبیت این حزب در میان افکار عمومی افزوده است. با شکست حکومت ملی کردستان در سال ۱٣۲۵ و اعدام ناجوانمردانه رئیس جمهور کردستان پیشوا قاضی محمد توسط عوامل سرسپرده پهلوی، فعالیتهای حزب دموکرات کردستان برای چند سالی مسکوت ماند اما دیری نپایید که با ایجاد فضای نسبتا آزاد دوره حکومت ملی دکتر مصدق، تشکیلات حزب با همت بسیاری تجدید سازمان گردید و از بقایای گردانندگان حزب در آن دوره که هم اکنون نیز حضور فعال دارند می توان به افرادی چون آقایان جلیل گادانی، عبدالله حسن زاده و حسن رستگار نام برد که خود ناظر وآگاه بر دوره های مختلف سیاسی ایران از دوره مصدق تا خفقان رژیم شاه و انقلاب ۵۷ و مراحل بعدی بودند، زندان و تبعید را پشت سر گذاشتند و حال هم از چهره های کلیدی آن حزب به شمار می آیند. با انقلاب ۵۷ زیر مجموعه ارزشمندی به این نسل پیوست که علیرغم از دست رفتن عده زیادی از بهترین آنها، اینک کسانی چون کمال کریمی، اسماعیل بازیارو قادر وریا و بسیاری دیگر حضور فعال دارند که دیپلماسی و کار مطبوعاتی حزب را هدایت می کنند ودر کنار اینها کسانی چون اقبال صفری، زنده یاد عثمان رحیمی که چندی پیش از میان ما رفت و بسیاری نمونه کسانی هستند که به مثابه شاگردان زنده یاد قاسملو در ترویج و تدریس درس اخلاق انقلابی نقش بسزایی داشته اند. و اینک آنچه ما شاهد هستیم وجود نسلی از روشنفکران و کسانی که در دوره بعداز دوم خرداد و با فرهنگی تازه در کار سیاسی وارد تشکیلات گردیده اند و نسل جدید و سرمایه انسانی حزب بشمار می آیند. در میان نسل جدید گروهی از روشنفکران وجود دارند که باعنوان رفورمیست و با طرح مواضعی قابل بحث به بحثهای قبل از کنگره گرمی بخشیده اند.مختصرا با بازسازی حزب دموکرات، مردم کردستان نیز به شیوه های گوناگون به ابراز وفاداری به حزب پرداختند. با توجه به موارد فوق و موارد بسیاری، حزب دموکرات کردستان با توجه به کیفیت و محتوایی که دارد آنگونه که لازم است عرض اندام ننموده است که لازمه همچون نیرویی شکل و چهار چوبی برازنده است که بتواند با دنیای خارج خود ارتباط برقرار نماید به همین خاطر کنگره چهاردهم برای سازماندهی مجدد از اهمیت خاصی برخوردار است. گرچه بنا به دلایلی شکل وچهار چوب حزب ـ نه محتوا ـ برای جناح دیگر باقی ماند، در همچون شرایطی حزب دموکرات بنا به مسئولیت تاریخی خود، و درک حساسیتهای جامعه کردستان، نام قدیم حزب یعنی "حزب دموکرات کردستان" را برای خود برگزید واز نام قبلی که جناح دیگراز آن استفاده می کنند صرفنظر نمود. اما گهگاهی از گوشه و کنار کسانی برای کاشتن بذر نفاق در میان حزب دموکرات کردستان با احزاب ایرانی و بدون توجه به شعار اصلی حزب "ایرانی دموکراتیک و فدرال" حزب را به ایران گریزی متهم می نمایند. واقعیت آن است که حزب دموکرات مرکز گریز است اما ایران گریز نیست. همچون کسانی باید دقت کنند که اکثر احزاب ملیتهای ایرانی چون جبهه مردم بلوچستان، حرکت ملی ـ دموکراتیک ترکمن، حرکت بیداری ملی آذربایجان و حزب همبستگی دموکراتیک اهواز هیچکدام پسوند ایرانی را با خود ندارند و درخارج از مرزهای ایران نیز احزابی چون اتحادیه میهنی کردستان در عراق، حزب عدالت و توسعه در ترکیه پسوند کشوری را ندارند و جای مشاجره هم نیست، چراکه حوزه کار سیاسی همه آنها مشخص است اما آنها می خواهند انتخاب نام حزب دموکرات کردستان را که دوره هایی با همان نام در ائتلاف با احزاب ایرانی بوده است به عنوان ایران گریزی قلمداد کنند. کسانی که هنوز نگاهی سطحی به مسائل دارند باید بدانند که علیرغم وجود ملت کرد در کشورهای همجوار ایران، استانی بنام استان کردستان وجود دارد و دلیلی نبوده که پسوند ایران به استان کردستان چسپانده شود! یا با توجه به وجود کشوری بنام آذربایجان استان آذربایجان شرقی نمونه دیگری می تواند باشد ودلیلی نیست که آذڕبایجان شرقی ایران تلفظ شود.
موضوع دیگری که بباور بنده مهم است و حزب دموکرات آن را در برنامه کار کنگره قرار دهد، درک وضعیت جدید کردستان است. تا سالهای اولیه بعداز انقلاب ۵۷ حزب دموکرات یکه تاز عرصه سیاسی کردستان بود که افکارملی خلق کرد را نمایندگی می کرد اما شرایط با آن زمان فرق نموده و احزاب دیگری ظهور نموده اند که همگی سخن برای گفتن دارند. در فرهنگ سیاسی احزاب کردی دو دیدگاه غالب وجود دارد که برجسته ترین آنها دیدگاه حزب دموکرات کردستان درعراق به رهبری آقای بارزانی است که به لحاظ ساختار حزبی و بینشی، تفکر تشکیل حکومت کردی را دنبال می کند و حکومت گرایانه عمل می کند، و دیدگاه دوم حزب کارگران کردستان ترکیه است که ساختار سازمانی و مبانی فکری اش نگاهی ملی گرایانه به قضیه دارد. حزب دموکرات کردستان شباهت بیشتری با حزب دموکرات کردستان درعراق دارد اما تحقق "مدارهای کلی اهداف ما" که ضمیمه ایست بعداز بازسازی حزب، به برنامه حزب اضافه شده و در آن توجه زیادی به تعمیق وتعمیم مسائل ملی گردیده و با استقبال بسیاری روبرو گردیده می طلبد که حزب با تغییر در ساختار سازمانی باورهای ملی را قوت بخشد. از لحاظ عملی همچون کاری مستلزم تغییراتی در عملکرد و ساختار سازمانی آن حزب می باشد. چارت سازمانی حزب دموکرات بر گرفته از احزاب کمونیستی است و بیشتر ساختاری حکومت گرایانه است. اما با توجه به تاکید حزب بر ملی گرایی لازم است که حزب خود را با همچون شرایطی تطبیق دهد. بباور بنده حزب با اتخاذ سیستمی شورایی با مشاوریزه کردن کل حزب دموکرات می تواند استراتژی قدرت نه برای قدرت بلکه قدرت برای ملت و همزمان شایسته سالاری را درصفوف خود نهادینه کند.
با ارائه توصیفی که از حزب دموکرات کردستان ارائه گردید مواردی دیگری هم هستند که کمتر مورد توجه اهل فن در بولتن مباحثات کنگره بوده که:
۱. بازگشت زمان تشکیل کنگره از چهار سال به دو سال. استاندارد فاصله زمان تشکیل کنگره در میان اکثر احزاب دنیا دو سال یکبار می باشد و حزب دموکرات نیز در گذشته همانگونه عمل نموده، اما در بعداز کنگره هشتم به دلیل مشکلات امنیتی زمان آن به سه سال تغییر یافت. در کنگره سیزدهم که انتظار می رفت مدت آن به زمان قبلی برگردد، یک سال دیگر هم به آن اضافه گردید اما بهبود وضعیت امنیتی نسبت به آن دوره و تحولات جهانی و منطقه ای می طلبد که حزب کنگره های خود را به زمان کمتربرگرداند و در ضمن به جای کنگره های ارگانیک و محدود، کنگره آزاد برگزار نماید.
۲. الغا مواردی دست و پاگیر چون بازنشست نمودن افراد و توجه به اینکه در کار سیاسی بازنشستگی وجود ندارد، یاسر عرفات تا اخرین لحظه زندگی اش فعال بود.
٣. کم حجم نمودن مرکزیت و دوری از تمرکزگرایی. کردها خود برای شکستن تمرکزگرایی مبارزه می کنند و جالب نیست که خود نیز از آن متد استفاده نمایند .ساختار فعلی و مرکزیت بزرگ نوعی رقابت و امیال شخصی را به دنبال دارد که همچون نگاهی به مبارزه که هنوز راه زیادی را تارسیدن به اهداف ملی دارد، جالب به نظر نمی رسد.
۴. با توجه به شکنندگی و حساسیت فضای سیاسی کردستان درج مشکلات درون تشکیلاتی ـ نه سیاسی ـ در سایتهای گوناگون امکان سواستفاده عوامل مخرب را مهیا نموده و شاید یکی از علل ناتوانی در برخورد با مشکلات بعداز کنگره سیزدهم که از کنترل خارج گردید، استفاده غیر صحیح و درج مشکلات در سایتها بود. بنابر این لازم است که همچون گذشته مباحث درون تشکیلاتی را به داخل نشریه داخلی یعنی " تێکۆشه ر" باز گردد و در این زمینه قوانین و آئین نامه های جدیدی تنظیم گردد.
هفتم ژانویه دوهزاروهشت
grdako@yahoo.com
|