پیروزی اسلحه بر محیط زیست، آنچنان که بازار خود می گوید
نیومی کِلاین
- مترجم: احمد آل حسین
•
حتماً تاکنون منظور را گرفته اید؟ اگر به دنبال بازارهای نو پدید روبه رشد و مطمئن می گردید بهتر است سهام خود در بخش انرژی خورشیدی را بفروشید و در عوض سهام شرکتهای حراستی –امنیتی را بخرید، نیروی باد را فراموش کنید و نیروی اسلحه را بچسبید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ بهمن ۱٣٨۶ -
۲٣ ژانويه ۲۰۰٨
پیروزی اسلحه بر محیط زیست، آنچنان که بازار خود می گوید [1]
هر کس که این روزها از اخبار نا ام ید کننده در مورد وضعیت بازارهای سهام خسته شده باید پای صحبت های امید بخش آقای داگلاس لوید [2] ، مدیر مرکز پژوهش در فعالیت های اقتصادی نویاب [3] بنشیند. کار این مرکز تعقیب روند تغیرات در سرمایه گذاری های نویاب است. وی اخیرا اظهار داشته که " انتظار می رود روند سرمایه گذاری دراین بخش از اقتصاد همچنان رو به رونق باشد." شادمانی ایشان البته منشأ گرفته از پولهای کلانی است که اخیراً بسوی شرکت های خصوصی امنیتی و دفاعی سرازیر شده است. وی اضافه کرد که: " مانند سایرین، من این بخش را در مقایسه با بازار انرژی پاک یک بخش جذاب تری می بینم."
حتماً تاکنون منظور را گرفته اید؟ اگر به دنبال بازارهای نو پدید روبه رشد و مطمئن می گردید بهتر است سهام خود در بخش انرژی خورشیدی را بفروشید و در عوض سهام شرکتهای حراستی –امنیتی را بخرید، نیروی باد را فراموش کنید و نیروی اسلحه را بچسبید.
چنین اظهاراتی البته نیاز به توجه خاصی دارند، چرا که ابراز شده توسط مدیرانی هستند که مشتریانی چون گلدمن زاکس [4] و مارش و مکلنان [5] دارند؛ به خصوص که این اظهارات در شرایطی بیان می شوند که به کنفرانس سازمان ملل در مورد تغییرات اقلیمی در اوایل ماه دسامبر در بالی اندونزی نزدیک می شویم. در این کنفرانس انتظار می رود که وزیران محیط زیست از سرتاسر دنیا به یک توافق بین المللی جدیدی برسند که بتواند جایگزین توافقنامه کیوتو شود.
دولت بوش که هنوز مانع برقراری محدودیت در انتشار گازهای گلخانه ای است، خواستار آن است که وظیفه حل بحران گرمایش زمین به بازار سپرده شود. آقای بوش در ماه ژانویه گذشته به دنیا اطمینان داد که "ما در آستانه یک تحول بزرگ در فن آوری هستیم." وی سپس افزود که "ما این کار را به بازار محول می کنیم که تصمیم بگیرد چه ترکیبی از سوخت ها، دارای کارآمدی لازم برای رسیدن به این هدف [کاهش روند گرمایش زمین] است."
این نظریه که سرمایه داری می تواند ما را از فاجعه اقلیمی نجات دهد البته دارای جذابیت بالایی است، چرا که به سیاستمداران این بهانه را می دهد تا به جای قانونمند سازی فعالیت های اقتصادی شرکتها به آنها یارانه هم بدهند. و بنا براین، نظریهء مذکور به طور حساب شده ای مانع از آن می شود تا بتوان نشان داد که چگونه این منطق رشدِ بی رویهء بازار بود که از همان ابتدا ما را بدین روز نشاند.
با این حال به نظر می رسد که نظام بازار نظر دیگری برای برخورد با چالش های این جهان رو به فاجعه دارد. به نظر آقای لوید، با وجود مشوق های دولتی، سرمایه کلانی در حال دور شدن از فن آوری انرژی پاک می باشد. در عوض این سرمایه با تکیه بر ابزار امنیتی، نوید حراست از کشورها و افراد سرمایه دار را در پناه فن آوری های فوق پیشرفته [6] می دهد. امروز حوزه های اصلی رشد در سرمایه داری نویاب به بنگاههایی تعلق دارند که خدمات امنیتی و ابزار حراستی می فروشند و عملیات اضطراری را خصوصی سازی نموده اند. به زبان ساده، در دنیای سرمایه داری نویاب، مسابقه ای بین سبزها از یک طرف و اسلحه ها و پادگان ها از طرف دیگر برقرار بوده که اکنون به نفع اسلحه پایان یافته است.
بنا بر اطلاعات ابراز شده توسط شرکت پژوهش در فعالیت های اقتصادی نویاب، در آمریکا و اروپا در سال 2006 شرکت های توسعه فن آوری سبز و شرکت های حراستی- نظامی در این مسابقه برای سرمایه گذاری های جدید شانه به شانه هم می زدند. هر دو فن آوری های سبز و حراستی مبلغی معادل 3.5 میلیارد دلار سرمایه گذاری به خود اختصاص داده بودند. اما امسال، سرمایه گذاری در شرکتهای حراستی به طور غیر منتظره ای گوی سبقت را ربود. بخش اقتصاد سبز 4.2 میلیارد دلار به خود اختصاص داد اما بخش اقتصاد پادگانی توانست سهم خود را دو برابر نموده و 6 میلیارد دلار سرمایه جدید جذب نماید. سال 2007 نیز هنوز پایان نیافته است.
این روند رشد هیچ ارتباطی با منطق عرضه و تقاضای بازار ندارد، چرا که منطقاً تقاضا برای فن آوری های انرژی پاک باید به بالاترین حد خود رسیده باشد. با توجه به اینکه قیمت نفت به نزدیک بشکه ای 100 دلار رسیده ، پر واضح است که ما (چه به عنوان مصرف کننده چه به عنوان یک گونه از موجودات زنده) به شدت نیاز به بدیل های سبز داریم. مجله تایم آخرین گزارش از هیأت بین دولتی سازمان ملل (برنده جایزه صلح نوبل) در مورد تغییرات اقلیمی را "آخرین اخطار به بشر " نامید. گزارش جدید آکسفم [7] نیز به وضوح نشان می دهد که موج بلایای طبیعی اخیر تصادفی نبوده است: طی دو دهه گذشته، تعداد حوادث اقلیمی کلان چهار برابر شده است. از طرف دیگر در طی سال 2007، هیچ حادثه تروریستی در آمریکای شمالی و اروپا اتفاق نیفتاد، زمزمه کاهش نیروهای نظامی در عراق نیز شنیده می شود و علیرغم تبلیغات سیاسی بی پایه، هیچ تهدید آنی از جانب ایران به چشم نمی خورد.
پس سوال اینجاست که چرا این امور امنیتی هستند که بخش جذاب تر سرمایه گذاری را تشکیل می دهند و نه انرژی سبز؟ شاید علت این باشد که اکنون دو مدل اقتصادی مجزا وجود دارند که می توانند به بحران انرژی و اقلیمی پاسخ دهند. مدل اول آن است که ما سیاست گذاری ها و فن آوری هایی را توسعه دهیم که می توانند جهان را از این مخمصه در آورند. مدل دوم آن است که ما در غرب تنها سیاست ها و فن آوری های دفاعی را در برابر جوامعی توسعه دهیم که تا کنون یا طی جنگ بر سر منابع طبیعی به واکنش های خشونت آمیز روی آورده اند ویا در اثر تغییرات اقلیمی به آوارگی افتاده اند. و البته همزمان باید خودمان را از عوارض جنگ و تخریب محیط زیست حفاظت نماییم. (بیان نمایش یافته راه حل دوم را می توان در تبلیغات تلویزیونی جدید هامر [8] مشاهده کرد: ماشینی با مصرف بالای بنزین بار خود را به محلی امن در مناطق مختلف مصیبت زده منتقل می کند و سپس این شعار ظاهر می شود که "امید: دارندگان هامر همواره برای مواقع اضطراری آماده اند ". این یک کمی شبیه آن تبلیغ مالبورو است که نشان می دهد مرد [کا بویی روی جلد] مالبورو در بخش سرطانی های یک بیمارستان پند و نصیحت در مورد خطرات سیگار می دهد!) خلاصه آنکه ما بر سر یک دو راهی هستیم: یا حل بنیادی مسئله یا پناه بردن به دژهای حراست شده مان. فعالان و دانشمندان محیط زیست برای حل مشکل فریاد می زنند. اما بخش اقتصاد امنیتی در مقابل، اعتقاد دارد که آینده ما در دژهای امنیتی تأمین می شود.
هر چند حادثه 11 سپتامبر باعث پیدایش چنین اقتصاد جدیدی شد، اما بسیاری از فن آوری های ضد تروریستی اولیه مجدّداً به اسم خصوصی سازی عملیات اضطراری در مواقع بلایای طبیعی بازیابی شده اند. به عنوان مثال بلک واتر [9] خود را صلیب سرخ جدید می نامد و آتشنشانی ها برای شرکت های غول آسای بیمه کار می کنند ( در این مورد به مقاله من با عنوان " Rapture Rescue 911 " مراجعه کنید). اکنون دیگر بزرگترین بازار، بازار مربوط به حفظ امنیت آمریکای شمالی و اروپا است؛ به عنوان نمونه، می توان از قرار داد شرکت نفتی هالیبرتون [10] برای ساختن بازداشتگاه ها جهت حبس مهاجرین غیر قانونی به آمریکا، یا قرارداد ایجاد مرزهای مجازی [11] توسط شرکت بویینگ با ساختن کارتهای شناسایی بیومتریک [12] نام برد. هدف اصلی این نوع فن آوری ها، نه تروریست ها بلکه مهاجرین است؛ مهاجرینی که اخیراً بر اثر بلایای طبیعی شدید بر تعدادشان افزوده شده است، مانند سیل های اخیر در تبسکوی [13] مکزیک یا طوفان موسمی در بنگلادش. همچنان که تغییرات اقلیمی بی خانمانی بیشتری به بار می آورند، بازار اقتصاد پادگانی داغ تر و داغ تر می شود.
البته هنوز می توان از طریق اقتصاد سبز پول درآورد؛ اما – حد اقل در کوتاه مدت – پول بیشتری می توان از طریق فروش خدمات امنیتی و حراستی به چنگ زد. آنطور که آقای لوید می گوی، "نرخ ناکامی در اقتصاد امنیتی بسیار پایین تر از بخش فن آوری پاک است و مهم است بدانیم که مبلغی که برای تأسیس یک کاسبی امنیتی لازم داریم بسیار کمتر است." به عبارت دیگر، حل مشکلات واقعی کار دشواری است، اما فراری دادن سود از آن مشکلات آسان است.
آقای بوش [و نو محافظه کاران نو لیبرال مانند او] [14] می خواهند تا حل بحران اقلیمی ما را به دست قوه ابتکار بازار بسپارند. اما بازار نیز خود را لو داده است: بازار خیال نجات ما را از این مصیبت ندارد. در واقع، برای هر آدم عاقلی واضح است که ما دراین وضعیت خواهیم ماند.
[1] - منبع: مجله The Nation شماره 17 دسامبر 2007؛ آدرس : www.thenation.com
[2] - Douglas Lloyd
[3] - Venture Business فعالیت های اقتصادی را شامل می شود که بدنبال یافتن و تقویت بازارهای جدید در عرصه های کمتر تجربه شده می باشند. واژه نویاب را بر واژه های معادل متداول شده دیگر در متون فارسی ترجیح می دهم از آنجا که بیشتر معنی را می رساند.
[4] - Goldman Sachs
March and McLennan - [5]
( ابر فن ) high-tech - [6]
[7] - Oxfam
Hummer- [8]
[9] - Blackwater
[10] - Halliburton
virtual border fence - [11]
biometric ID cards - [12]
[13] - Tabasco
[14] - متاسفانه حتی برخی از فعالان مدافع صلح و حقوق بشر در ایران از درک رابطه منطق بازار سرمایه داری و جنگ طلبی سرمایه سالاران عاجز بوده و نسخه تجارت آزاد را برای ایران می پیچند (به عنوان مثال ر.ک. جلد اول مانیفست جمهوری خواهی جناب اکبر گنجی). مقاله حاضر نوشته خانم کِلاین به سادگی نشان می دهد که تجارت آزاد یک افسانه بیشتر نیست، بازار نه بر اساس عرضه و تقاضا های واقعی بلکه همواره بر اساس نیاز های کاذب ایجاد شده توسط دستگاه فرهنگ سازی سرمایه داری و متناسب با حفظ منافع رانت خواری های جهانی رفتار می کند. بازار اگر به طور دموکراتیک متناسب با نیاز های واقعی مردم و به واسطه نهاد های دموکراتیک و مدنی تنظیم نشود، قطعا توسط سرمایه سالاران و قدرتمداران تنظیم خواهد شد ولو که لقب " آزاد " را یدک بکشد. مترجم.
|