محسن آرمین ناامید شد!
مجلس ششم دیگر تکرارشدنی نیست
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ بهمن ۱٣٨۶ -
۲٣ ژانويه ۲۰۰٨
محسن آرمین نایب رییس مجلس ششم و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گفت وگویی به روند اصلاحات در کشور پس از دوم خرداد و آسیب شناسی وقایع پس از آن ، تشکیل مجلس ششم ، نگاه حاکمیت به آن ،اتفاقات رخ داده در زمان فعالیت مجلس ششم ، عملکرد مجلس ششم و انتقادات مطرح درباره فعالیت و عملکرد اصلاح طلبان در زمان مجلس ششم و نیزبررسی عملکرد مجلس هفتم پرداخت . وی در این گفت وگو صریحا گفت که مجلس ششم دیگر تکرار شدنی نیست .
نایب رییس مجلس ششم و نماینده مردم تهران در این مجلس با بیان اینکه دوم خرداد شوکی عجیب به جامعه وارد کرد یادآور شد:«هیچکس انتظار پیروزی در آن سطح را نداشت و حتی پیشبینی آن برای خود ما هم کارراحتی نبود.افراد امیدوار به انتخاب آقای خاتمی، معدود بودند.ما با این انگیزه وارد انتخابات شدیم که بالاخره ۴ یا ۵ میلیون رای بیاوریم تا رقیب پس از به قدرت رسیدن، به ما به چشم نیروی دارای ۴ یا ۵ میلیون نفر نگاه کند و فکر نکند میتواند هر کاری انجام دهد.»دکتر محسن آرمین در گفت وگو یی اظهار داشت:«جریانی که به نام جریان مقابل اصلاحات مطرح شد، اساسا خود را آماده کرده بود تا تمام مملکت را در اختیار داشته باشد و حتی تقسیم پست و مملکت کرده بودند.تا مدتی جبههی ضداصلاحات یا مقابل اصلاحات تحت تاثیراین شوک توان مدیریت و برنامهریزی را از دست داده بود. به تدریج این جریان توانست خود را بازسازی و با طرح و برنامه حرکت کند.شوک دوم خرداد اجازه نمیداد در یکی دو سال اول مقابله با اصلاحات مقابله کاملا سازمانیافته و برنامهریزی شده باشد.»
وی ادامه داد:«در واقع اصلاحات تنها محدود به یک سری حزب و گروه سیاسی نبود، بلکه به نیروی اجتماعی تبدیل شده بود.همواره گفتهایم اگر واقعا بتوانیم خواستههایمان را به نیروی اجتماعی تبدیل کنیم میتوانیم آقایان را قانع کنیم که در دیدگاهها و تصمیماتشان تجدیدنظر کنند.این نیروی اجتماعی یعنی موازنهی قوا در سطح جامعه کاملا به نفع اصلاحطلبان یعنی دوم خردادیها تغییر کرده بود.در چنین شرایطی شورای نگهبان حتی اگر میخواست، نمیتوانست عملکردی جز این داشته باشد. فضای اجتماعی به گونهای بود که نمیشد در مقابل آن ایستادگی کرد، و گرنه عملکرد شورای نگهبان بهخصوص پس از انتخابات و در جریان اعلام نتایج نشان داد که شورای نگهبان اصلا از این نتیجه راضی و موافق نیست و نمیخواهد نتیجه این باشد.۷۰۰ هزار رای تهران باطل شد.این چیز کمی نبود!»وی افزود:«درانتخابات دوم خرداد هم اینگونه عمل کردند.آقای خاتمی کاندیدای شماره چهارم بود اما در انتهای لیست قرار گرفت. شورای نگهبان در قبال این مسئله به انفعال افتاد تا توضیح دهد علت اینکار آنها چه بوده است.»
اصلاحات در کشور ما به هیچ وجه با همراهی و استقبال بخشهای موثر در حاکمیت همراه نشد
آرمین در ادامه این گفتوگو با بیان اینکه تغییر معادله قوا در سطح جامعه اجازه نمیداد که شورای نگهبان بخواهد مثل سابق عمل کند، خاطرنشان کرد:«نمیتوانم قبول کنم اقداماتی مثل ترور حجاریان یا برخوردهایی که با بخشهای مختلف اصلاحات شد اقداماتی پراکنده بوده است.نمیخواهم بگویم آن گروهی که با مطبوعات برخورد کردند، همان ها بودند که در ترور حجاریان نقش داشتند. اما صرفنظر از مصداق؛ جریان مقابل اصلاحات به این نتیجه رسیده بود که اصلاحات نقاط قوت کانونی از جمله بخش مطبوعات، دانشگاهی و برخی از چهرههای موثر و تعدادی از احزاب و گروهها دارد.باید با اینها برخورد کرد. به نظر من بسته شدن مطبوعات، فشار روی بخش دانشجویی و برخورد با شخصیتها و چهرههای سیاسی در قالب یک سناریوی کلان صورت میگیرد.لزوما این مسئله به آن معنی نیست که آن بخشی که با مطبوعات برخورد میکرد احساس میکرده است که در قالب این سناریو ایفای نقشی میکند؛ اما به نظر من همهی آن اقدامات یک هدف داشت و آن زمینگیرکردن اصلاحات بود.»وی با بیان این اعتقاد که «در واقع اصلاحات در کشور ما به هیچ وجه با همراهی و استقبال بخشهای موثر در حاکمیت همراه نشد و تمام مشکل هم همین بود»ادامه داد:«ممکن است دلایل و عوامل مختلفی وجود داشته باشد، اما به هر حال اصلاحات با اقبال روبهرو نشد.اگر حتی در برخی از موارد بخشی از حوادثی که در جریان جنبش دانشجویی به وجود آمد از طرف حاکمیت پذیرفته شد مثل انتخاب آقای خاتمی و مجلس ششم این پذیرش از سر طیب خاطر یا استقبال نبود، بلکه ناخواسته بود و تحمیل شده بود.لذا فقدان این همراهی از طرف بخشهای موثر و پوستهی سخت حاکمیت با اصلاحات موجب شد کار به اینجا بکشد.»
آرمین در پاسخ به اینکه مبنای اقبال مردم نسبت به لیست مشارکت چه بود، گفت:«پس از جنگ یک دورهی سازندگی را تجربه کردیم.به دلیل کمبودهای ناشی از جنگ جامعه تحت فشار بود و میخواست هرچه زودتر دورهی سختی جنگ را پشت سر بگذارد و وضع نسبتا قابل قبول و مرفهی داشته باشد. آقای هاشمی از همین فضا بهره برد و توانست آرای زیادی به خود اختصاص دهد و بالااخره دولتش را با همین شعار دورهی سازندگی و پایان سختیها و آغاز رفاه و آسایش و بیشتر با گرایش توسعهی اقتصادی و مسایل اقتصادی پیش برد.در دورهی دوم دولت آقای هاشمی بخش سیاسی و اجتماعی بیشتر مغفول ماند. در دورهی دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی تحت فشارهایی که همان همراهان سابق ایشان داشتند مسایل فرهنگی و اجتماعی دولت دوم سازندگی مجبور شد از بسیاری از این مواضع عقبنشینی کند.»
آرمین اظهار همچنین با یادآوری اینکه مسالهی یاد شده در ترکیب کابینه دوم دولت هاشمی قابل مشاهده است ، افزود:«در این کابینه نهادهای فرهنگی و وزارتخانههای فرهنگی همه از وزرای راست و موتلفهای بودند. وزارت کشور هم که سیاسیترین وزارتخانه بود به دست آقای بشارتی افتاد! این مسئله به معنا آن نبود که این ترکیب مطلوب آقای هاشمی است. آقای هاشمی تحت فشارهایی که آن جریان رقیب و متحد سابق به او آورد مجبور بود این امتیاز را بدهد تا بتواند به برنامههای اقتصادیاش برسد و در واقع تحت فشار عقب نشست. این روند بخشی از نخبگان کشور را که در واقع جزو طیف دوم خرداد بودند به این نتیجه رسانده بود که راه حل مشکلات این جامعه راه حل اقتصادی نیست.»وی ادامه داد: «احساس میشد ما احتیاج به اصلاحی در ساختار سیاسی سیستم تصمیمیگریهای سیاسی داریم و باید در کشور اصلاحی در مناسبات سیاسی اتفاق بیافتد. نقطهی کانونی آنجاست. تجربهی آقای هاشمی عدهای را به این نتیجه رسانده بود که نقطهی ورود برای حل مشکلات کشور اقتصاد نیست بلکه سیاست است و ساختارهای سیاسی و قدرت باید اصلاح شود. به همین دلیل است که آقای خاتمی با شعار جامعهی مدنی، دموکراسی و آزادی وارد میدان شد. شعار آقای خاتمی دموکراتیزه کردن نهادهای نظام و اصلاح از داخل بود.»وی افزود:«اصلاحطلبان در اینکه این نظام اصلاحپذیر است و روابط حاکم بر نهادهای تصمیمگیرنده نظام روابط دموکراتیک نیست با هم اشتراک داشتند. اینکه این نهادها باید دموکراتیزه شوند و ما از درون به اصلاح این نظام بپردازیم که هم باعث قدرت و کارآمدی نظام و حل مشکلات جامعه شود. به همین دلیل تاکید روی وجه مشارکت مردم در ادارهی امور و امر سیاست و قدرت وتعیین سرنوشت بحث جامعهی مدنی و ... هم ناظر به این مساله بود.»
تا عرصهی سیاسی شفافی نداشته باشیم نمیتوان به حل مشکلات اقتصادی پرداخت
آرمین در ادامه خاطرنشان کرد: به همین دلیل آن تجربه به ما دیکته میکرد که راه حل مشکل این است و البته این شعار به معنای بیتوجهی به مسایل اقتصادی نبود. برعکس به موجب این شعاراصلاحطلبان معتقد بودند راه حل مشکلات اقتصادی آنجاست. تا ما عرصهی سیاسی شفافی نداشته باشیم و جامعه بر امر قدرت نظارت و کنترل نداشته باشد نمیتوان به حل مشکلات اقتصادی و برخورد با فساد و ... خوشبین و امیدوار بود. به همین دلیل عملکرد اقتصادی دولت آقای خاتمی هم همین سمت و سو را داشت. در جهت شفاف کردن ضوابط اصلاح مناسبات اقتصادی از بین بردن برخی از ضوابط دست و پاگیر که فعالیت اقتصادی را محدود میکرد.»وی ادامه داد: « جامعه چنین تجربهای داشت و این احساس را پیدا کرده بود. مجموعهای که اصلاحطلبان را تشکیل داده بودند توانستند جامعه را به اجماعی برسانند. نباید از حق گذشت که در دورهی سازندگی کارهای بزرگی انجام گرفت. اما همچنان مشکلات پابرجا بود. فضای فرهنگی سیاسی بسته بود مردم احساس مشارکت در قدرت را نداشتند عرصهی سیاسی کاملا منفعل بود و رکودی بر آن حاکم بود. مطبوعات هم این وضعیت را داشتند. جامعه آمادگی فهم این منطق را داشتند. همانطور که آقای هاشمی بعد ازجنگ خوب نبض جامعه را شناخت و شعاری متناسب با احساس جامعه مطرح کرد. شعار آقای خاتمی هم کاملا از طرف جامعه مورد اقبال قرار گرفت و جامعه گمشدهی خود را در آن دید.»آرمین در ادامه یادآور شد: « وقتی میخواهیم نگاه آسیبشناسانه نسبت به تجربهی ناکامی که داشتیم بیفکنیم باید به دنبال علل و عوامل موثر برویم. بخشهایی در اصلاحات آوانگارد و رادیکال بودند و از سوی دیگر بخشهای محافظهکاری هم در اصلاحات داشتیم؛ چرا که به هر حال اصلاحات یک طیف بود. قضاوت در مورد عملکرد اصلاحات باید دربارهی عملکرد برآیند آن باشد نه بخشهای افراطی و تفریطی که در واقع در حاشیهی این جریان قرار داشتند. هر جنبش اجتماعی و سیاسی بیشک گرفتار عملکرد و مواضع تند و افراطی است. هر جنبشی به میزان گستردگیاش در آن حرکتهای متفاوتی میبیند. در انقلاب، مگر حرکتهای افراطی کم اتفاق افتاد؟! اما وقتی می خواهیم در مورد انقلاب قضاوتی بکنیم نمیآییم آن بخش رادیکال و تندرو افراطی را ملاک قرار دهیم و در مورد کل انقلاب با توجه به آن قضاوت کنیم. در مورد اصلاحات هم همین است و باید شاخص ارزیابی برآیند عملکرد بخش میانی، اصلاحات باشد.»
من اصلا این منطق را که چون یک عده حرفهایی زدند که تند بود اصلاحات شکست خوردرا نمیپذیرم!
وی تاکید کرد: « معتقدم اگر مواردی از تندروی هم نبود بازهم اصلاحات موفق نمیشد؛ چرا که اصلاحات ارادهای بود که از بطن مردم برخاسته بود و ارادهی حاکمیت با ارادهی جامعه در این نقطه انطباق وهمپوشی نداشت. بخشهای موثر در حاکمیت و پوستهی سخت حاکمیت نمیتوانست اصلاحات را بپذیرد. مشکل اصلی اینجا بود اگر واقعا چنین تفاهمی وجود داشت حل این مساله که یک بخشهایی گرفتار تندروی هستند راحت بود.»
آرمین گفت: « بحث بازی تبلیغاتی سیاسی را کنار بگذارید. مگر امروز که آقای کروبی از بخشهایی از اصلاحطلبان انتقاد میکند چهقدر از جانب گروه مخالف اصلاحات پذیرفته میشود؟ خود آقای کروبی، فکر او و حضور او در قدرت و منشأ اثر بودنش آیا از سوی جریان مخالف اصلاحات پذیرفته شده است؟! آن بخشهایی از منتقدان اصلاحات که صریح حرف میزنند میگویند که اصلاحطلب، اصلاحطلب است! تند و کند همه یکی هستند! مساله اصلا این نبود که فکر آقای خاتمی را پذیرفته باشند اگر آقای خاتمی تنها بود و همه حرف آقای خاتمی را میزدند؛ مثلا اصلاحات هیچ مشکلی نداشت؟! اگر از جریان اصلاحی فقط حرف خاتمی بیرون میآمد همه میپذیرفتند و اصلاحات هیچ مشکلی نداشت و پیش میرفت و چون یک عده حرفهایی زدند که تند بود باعث شد اصلاحات شکست بخورد؟! من اصلا این منطق را نمیپذیرم! احساس میکنم که اگر آن اقدامات نبود، فکر آقای خاتمی و منطق اصلاحات را این بخش از حاکمیت حاضر نبود بپذیرد.»
وی گفت: « در دورهی آقای خاتمی هم حرف هایی از این دست زیاد گفته می شد که عدهای از خاتمی سبقت گرفتند و عبور از خاتمی را مطرح میکنند! تفکر آقای خاتمی خوب است آنها مشکل دارند ! و ... اتفاقا آن زمان هم که این حرفها را میزدند در جهت این هدف بود که میان اصلاحطلبان اختلاف ایجاد کنند. امروزهم آقای خاتمی از سوی این آقایان که آن زمان میگفتند خوب و معتدل است مورد چه قضاوت هایی قرار می گیرد! عنوان می شود آقای خاتمی نماد سیاستهای واکنشی، از سر ترس، زبونی، کوتاه آمدن در برابر آمریکا، سیاستهای تحقیرآمیز گفتوگوی تمدنهایش و چیزی بهجز کرنش و کوتاهی در برابر آمریکاییها نبوده .این حرفها را نشریه پرتو آقای مصباح که نمیزند که بگوییم بخش افراطی جریان مخالف اصلاحات است. نه، آقای الهام این حرفها را میزند! آقای احمدینژاد این حرفها را میزند! »
تعامل اصلاحطلبان در مقطع مجلس ششم با بخشهای مذهبی جامعه
وی دربارهی تعامل اصلاحطلبان در مقطع مجلس ششم با بخشهای مذهبی جامعه گفت: «هیات رییسهی مجلس بعضا با علما دیدار داشت. غیر از هیات رییسه آقای کروبی دیدارهای مرتب داشتند. اما این را میپذیرم که اصلاحطلبان با بخشهای مذهبی و سنتی ارتباطشان ضعیف شد. بخش مهمی از آن به این علت بود که اساسا پایگاههای مهم اصلاحطلبان را هدف گرفتند و این پایگاهها ضربه خورد. اما آیا واقعا علت شکست اصلاحات این بود؟! اما وزن این عامل در حد به شکست کشاندن اصلاحات نبود. آیا فکر میکنید که اگر قرار بود ٨۰ یا ۹۰ نماینده رد صلاحیت شود مثلا مراجع تقلید واکنش نشان میدهند که شورای نگهبان این کار را نکند؟! کما اینکه امروز هم میبینیم که مگر مراجع تقلید از هر چیزی که اتفاق میافتد راضی هستند؟ اما اتفاق میافتد و پیش هم میرود.»وی تصریح کرد: «هستهی اصلی مشکلات وجود یک ارادهی کاملا مخالف و مصمم علیه اصلاحات در سطح حاکم بود. قرارشده بود رسانهی عمومی کشور اصلا خودش طراح سیاستهای تبلیغاتی علیه دولت و مجلس اصلاحات شود و از آن طرف هم تمام کانالهای ارتباطی اصلاحات با جامعه قطع و زده شود. روزنامهها توقیف شوند. صدا و سیما هم کاملا علیه اصلاحات عمل کند. تمام موفقیتهایی که اصلاحات برای کشور کسب کرده به فراموشی سپرده شود یا مورد بیتوجهی قرار گیرد. مشکلات بزرگنمایی شود یا اگر مشکلی نیست مشکلآفرینی نشود.»
دوران اصلاحات تمام تلاش صدا و سیما ایجاد سیاهنمایی بود
آرمین گفت: « اگر صدا و سیما همین نسبتی را که امروز با دولت دارد با دولت آقای خاتمی داشت و علیه خاتمی نبود، آیا آن اشکالات و خطاها میتوانست در سطح بخشهای مذهبی یا کانونهای دینی و مذهبی نسبت به اصلاحطلبان ایجاد تردید بکند؟ به هیچ و جه. لذا وزن عوامل را باید در نظر گرفت. تمام تلاش صدا و سیما ایجاد سیاهنمایی بود.»وی در ادامه با تاکید بر سهم قدرت تبلیغاتی در شکلدهی به افکار عمومی خاطرنشان کرد: « امروز به لحاظ اقتصادی تیرهترین افقی را که میشود در عرصهی اقتصادی داشت داریم. تحریم و قطع روابط اقتصادی. بانکهای دنیا با ما کار نمیکنند. نرخ تورم فوقالعاده بالا رفته است. سال گذشته به دلیل این تحریمها حداقل ۱۵ میلیارد دلار ضرر مادی مستقیم دیدیم. تمام سرمایهگذاریها متوقف شده است. تعداد کارکنان عسلویه به یک چهارم تقلیل پیدا کرده است. پروژههای اقتصادی خوابیده است. تورم بیداد میکند. حجم نقدینگی در این دو سال دو برابر شده است. شاخصههایی را که اگر کنار هم بگذاریم به معنی ورشکستگی مطلق اقتصادی است. اما جامعه این احساس را ندارد. چون تبلیغات یکدست و با تمام ظرفیت در جهت حفظ فضای روانی جامعه است. دورهی آقای خاتمی همین حجم از تبلیغات با همین حدت و شدت در جهت ایجاد سیاهنمایی بود.»سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران خاطر نشان کرد:«فکر نمیکنم جامعهی ایران اگر در آن شرایط احساس میکرد به لحاظ اقتصادی وضعیت بدتری پیدا کرده و مشکلاتش حل نشده و افق تیرهای در برابرش قرار دارد گناهی مرتکب شده باشد و ما حق داشته باشیم جامعهی ایران را ملامت کنیم که چرا چنین احساسی داشته است. وقتی تلویزیون هر شب بیغولهها و حلبیآبادها را نشان میدهد. جامعهای که اینها را میبیند را نباید ملامت کرد. خوب در این جامعه وقتی اصلاحطلبان استعفا میدهند معلوم است که کسی فریاد نمیزند. جامعهای که موفقیتهای اصلاحات را نمیبیند و در آن اشکالات چند برابر بزرگنمایی میشود. از آن سو هم دائم شاهد چالش و بحران است و مدام بحرانهایی مثل ترور و توقیف و قتلهای زنجیرهای و بازداشتها به جامعه پمپاژ میشود. تنشهای مکرر. جامعه با این حال حق دارد این تصورها را داشته باشد!»
اصلاح طلبان اولویت بندی نداشتند
وی گفت: «معتقدم اصلاحات در این مملکت ممتنع نیست هرچند از نوع سخت آن است. اگر بحث انتقاد نسبت به اصلاحات پیش آید میتوان عنوان کرد که چه انتقاداتی به اصلاحطلبان وارد بوده است. یکی از این انتقادات این بود که در اهدافشان اولویتبندی روشنی نداشته و نمیتوانستند جامعه را روی این اولویتها قانع کنند. اگر اصلاحطلبان این امکان و ظرفیت را داشتند که بگویند ما مثلا سه هدف مشخص داریم و اهداف حداقلی را تعریف میکردند شاید میتوانستیم فضای بهتری داشت باشیم. لوایح دوگانه را هم اگر میدادیم موفق نمیشدیم. بنا نیست در این مملکت فعلا انتخابات آزاد نهادینه شود. البته این به معنی این نیست که لزوما ما اشتباه کردیم.»آرمین اضافه کرد:« ببینید! بازرگان چرا در انقلاب دوام نیاورد؟ آیا آدم بد و غیرملی بود؟ بازرگان به این دلیل دوام نیاورد که وقتی که جو انقلابی یکپارچه و پرشور همهی بخشهای جامعه را در بر گرفته بود، گفت: من مثل یک فولکس واگن هستم، از من انتظار کامیون نداشته باشید! میخواست اهداف حداقلی را تعریف و اجرا کند؛ در حالی که انتظاراتی که در جامعه وجود داشت حداکثری بود، این دو با هم نمیخواند. اگر واقعا وضعیت جامعه به گونهای بود که اصلاحطلبان میتوانستند دو سه هدف و فضای حداقلی را تعریف کنند و جامعه هم پذیرش پیدا میکرد میتوانستیم بگوییم اصلاحات میماند و موفق میشد. اما چنین چیزی عملی نبود! جامعه دستخوش چنان شرایط احساسی بود که نمیتوانست این شرایط حداقلی را بپذیرد.»
وی تاکید کرد:« وقتی آقای خاتمی پیروز شد از جمله مجموعههایی که معتقد بود ما باید بیاییم اهداف حداقلی را تعریف کنیم سازمان مجاهدین انقلاب بود. آقای نبوی گفت ۲۰ درصد قدرت دست خاتمی است. به اندازهی ۲۰ درصد قدرت از خاتمی انتظار داشته باشید! جامعه نمیتوانست این را بپذیرد، چون احساس میکرد حرکتی خلق کرده است که استحقاق دستیابی به اهداف خیلی بالایی دارد و این با ۲۰ درصد قدرت همخوانی نداشت و جامعه و برخی از دوستان ما نمیتوانستند آن را بپذیرند. همان موقع این صحبت با انتقاد برخی دوستان ما مواجه شد. البته در اینجا من این نقد را به دوستان اصلاحطلب خود دادم که باید نسبت به شرایط توجیه میبودند و برای کنترل انتظارات در جامعه تلاش میکردند. بعضی از دوستان ما این کارها را نکردند بلکه برعکس به انتظارات و توقعات دامن زدند. باید پرسید آیا اصلاحات به خاطر تئوریک، تشکیلات و سازمان و فرماندهی این انسجام را داشت که بتواند روی دو یا سه هدف حداقلی به تفاهم برسند. آیا این انتظار را میتوانستیم از جریان اصلاحات داشته باشیم یا نه! البته من معتقدم که فکر کنیم این انتظارات از اصلاحات منطقی بوده است. »
اصلاحات دستاوردهای بزرگی داشت
آرمین اضافه کرد: «هیچکدام از اینها به معنای اصلاحناپذیری یا امتناع از اصلاحات در کشور نیست. اتفاقا اصلاحات دستاوردهای بزرگ داشت. آقای خاتمی و مجموعه اصلاحطلبان تاثیرات فرهنگی و فکری عمیقی در جامعه ایجاد کردند. جامعه ما الان به لحاظ آگاهیهای اجتماعی و به ویژه مقولاتی مثل آگاهی به حقوق شهروندی اصلا با دورهی قبل از اصلاحات قابل مقایسه نیست. نمی شود دیگر مثل دورهی قبل بر جامعه حکومت کرد. این خود یک مرحله از اصلاحات است. کافی است که ما این را درک کنیم و بتوانیم جامعه را قانع کنیم که آنچه که به دست آمده کم نیست و آن راهی که رفته شده و ناتمام گذاشته شده همچنان باید ادامه پیدا کند.»این نماینده مجلس در دور ششم تصریح کرد: « درمجلس ششم در بخشهای لوایح اقتصادی آنها که در جهت اصلاح ساختارهای اقتصادی و مقرراتزداییها بود علیرغم مخالفتهایی که شورای نگهبان داشت توانستیم موفقی شویم. شورای نگهبان در مورد لایحه جلب سرمایه خارجی، اشکالات زیادی ایجاد میکرد. اما بالاخره در آن موارد مشکلات ما کمتر بود و توانستیم موفق شویم و این از نقاط مثبت و موفقیتهای مجلس ششم بود. لوایحی که مجلس در این زمینه تصویب کرد لوایح کمی نبود و ناظر به تحولات ساختاری و بنیانی اقتصادی بود.»وی گفت:« در بخشهای سیاسی و حقوق شهروندی شورای نگهبان البته موضع کاملا متصلبی داشت. حاضر نبود کمترین انعطافی نشان دهد. مسایلی که یقینا با شرع و قانون اساسی مخالفتی نداشت. اینکه افراد باید وکیل داشته باشند و وکیل در بازجویی وجود داشته است. این اصلاحات در قانون اساسی اصلا چیزهایی نبود که با شرع و دین مخالفتی داشته باشد. با منع شکنجه مخالفت کرد! من در آن مقطع در مجلس گفتم آدم این درد را کجا ببرد؟ ما میخواهیم بگوییم شکنجه نیست شورای نگهبان میخواهد بگوید هست! آیا این دفاع از نظام است؟! با این حال اما ما در جاهایی موفق شدیم. بالاخره قانون نحوهی تشکیل هیات منصفه را از زیر ضرب شورای نگهبان درآوردیم. البته با اصلاحات زیاد. اما بالاخره رفت و مشخص شد که هیات منصفه باید جوری انتخاب شود که دادستان یا رییسجمهور نتوانند در آن اعمال نفوذ کنند و در دادگاه مطبوعات هرکس را که خود میخواهد بنشاند.»
مجلس ششم از همان ابتدا بایکوت بود
آرمین همچنین دربارهی برگزاری جلساتی در کمیسیون امنیت ملی با موضوع رابطه با آمریکا گفت: « یکی از نقاط قوت مجلس ششم کمیسیون امنیت ملی آن بود. کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم واقعا در قد و قوارهی یک کمیسیون امنیت ملی ظاهر شده بود. هر چند که باز بخش هایی از حاکمیت حاضر نبودند آنرا به رسمیت بشناسند و حتی رئیس کمیسون امنیت ملی را در جلسات شورای امنیت ملی دعوت نمی کردند و این خلاف عرف بود. او به عنوان یک عضو بدون حق رای هم نمی توانست در جلسات شرکت کند و از ابتدای مجلس هم این گونه بود. اصلا مجلس ششم از همان ابتدا بایکوت بود! در عین حال این کمیسیون مقتدرترین کمیسیون در طول تاریخ پس از انقلاب بود وبه لحاظ طرح ها و لوایحی که مطرح کرد در کلاس یک کمیسیون امنیت ملی قوی بود. طرحها و لوایحی که کمیسیون امنیت مجلس ششم به صحن علنی مجلس آورد طرحهای بسیار اساسی و مهمی بود و در کلاس یک کمیسیون امنیت ملی قوی ظاهر شد و به لحاظ ارتباطات سیاسی با مجالس دنیا بیشترین تحرک سیاسی بین کمیسیون امنیت کشورمان با کمیسیونهای امنیت ملی سایر کشورها در دورهی مجلس ششم اتفاق افتاد .»
لوایح دوگانه خاتمی حاکمیت قانون و تضمین سلامت انتخابات بود
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تصریح کرد: « اراده موجود در پوستهی سخت حاکمیت نمیخواست اصلاحات را بپذیرد؛ چرا که احساس میکرد نسبتش با اصلاحات نسبت تناقض و تضاد است. لوایح دوگانه آقای خاتمی حاکمیت قانون و تضمین سلامت انتخابات بود. منطق آقای خاتمی این بود که اگر این دو را بتوانیم تضمین کنیم و به هیچیک از اهداف اصلاحی هم نرسیم اما مطمئن باشیم که در این مملکت انتخابات سالم برگزار میشود و با ناقضان قانون برخورد میشود، به اهداف اصلاحی خودمان رسیدهایم. این پایهی اصلاحات است. اگر نظامی آن را پذیرفت ما هم اگر نباشیم انتخابات آزاد و حاکمیت قانون باشد اشکالی ندارد. این چه اشکالی داشت که آقایان حاضر نشدند حاکمیت قانون و نهادینه شدن انتخابات آزاد را بپذیرند! چون بالاخره همین دو لایحه با موجودیت خیلیها و بسیاری از رفتارها و خودسریها تضاد داشت. این حداقل اصلاحات بود. دو تا انتقاد تند بهانه است. این پیام صریح به آقای خاتمی بود که ما اصلا حاضر نیستیم اصلاحات را بپذیریم.» آرمین با بیان اینکه طرح و پیگیری پرونده زهرا کاظمی در مجلس مصالح یک عدهای را به خطر انداخت تصریح کرد: « مصالح یک عده که در آن مقطع برآشفتند، مصالح نظام نیست! اتفاقا مصالح نظام اینگونه تامین میشد ما اعتقادمان بر این است.»
وی در خصوص چگونگی هماهنگی نمایندگان برای بیان نطق ها گفت:« البته ما نوعی هماهنگی را داشتیم که نطقها ناظر به مسائل مهم کشورباشد. اما اینگونه نبود که تمام نطقهایی که در مجلس صورت میگیرد کانالیزه شده و با گذر از سیستمی باشد و دربارهی آن اظهار نظر شده باشد. نطق زهرا کاظمی را من اصلا نرفتم به کسی نشان دهم فقط به دوستان گفته بودم که من این کار را خواهم کرد و دوستان هم مخالفتی نکرده بودند. من هم فقط از این جهت مطرح کردم که در جریان باشند. خیلی از نطقها همین گونه بود. اگر موضوع مهم بود مطرح میکردند. اگر نبود میرفتند و میخواندند. اما برخی از نطقها از قبل بیشتر بین همه مطرح میشد و فراکسیون از قبل برای طرح آن در نطقهای پیش از دستور برنامهریزی میکرد. نطقهایی پیش میآمد که میخواست موضعگیری از جانب فراکسیون صورت گیرد این موارد در جمع تنظیم میشد اما در نهایت باید گفت یکی از بزرگترین خدمتهای مجلس ششم گسترش عرصهی عمومی بود که از این جهت هیچ مجلسی با مجلس ششم قابل مقایسه نیست.»
تحلیل و رویکرد مجلس نسبت به حوادثی مثل ۱۱ سپتامبر
آرمین در ادامه این گفتوگو دربارهی تحلیل و رویکرد مجلس نسبت به حوادثی مثل ۱۱ سپتامبر گفت: « تلقی ما این بود که اتفاق ویژهای در دنیا افتاده است که میتواند منافع ملی ما را به خطر بیندازد. به همین علت صریح و سریع باید در این مورد موضعگیری و محکوم میشد. البته قبل از اینکه ما فرصت این بحثها را پیدا کنیم خوشبختانه آقای خاتمی این کار را کرد و ایران اولین کشوری بود که در این مورد واکنش نشان داد . آقای خاتمی در پیامش که به نام ملت ایران صادر شده بود این کار را خیلی سریع انجام داد. به نظر من این یکی از عملکردها و تصمیمات فوقالعاده آقای خاتمی بود. خیلیها هم ناراحت بودند که چرا آقای خاتمی باید به سرعت جلو بیفتد و محکوم کند. اما از منظر ملی این کار آقای خاتمی باعث شد که یازده سپتامبر از معدود مواردی باشد که انگشت اتهام طرف ایران نرفت و این خیلی مهم است. لذا مجلس و حداقل موضع کمیسیون امنیت ملی همین بود کاملا موضعی که دولت اتخاد کرده را تایید کرد.»
مسئله سهم ایران از دریای خزر در دورهی اصلاحات قطعی شد
وی دربارهی بحث حریم دریای خزر گفت: « بحث ۵۰ درصد ایران از حریم دریای خزر هیچ موقع وجود نداشت. حتی در توافق بین ایران و شوروی این طور مطرح شده بود که دریای خزر دریای مشترک بین دو کشور است و بحثی از درصد نیامده بود. هر چند که در زمان شوروی سابق و رژیم شاه، ایران عملا به هیچ وجه از سهم ۵۰ درصد برخوردار نبود. ایران حق حضور نظامی در دریای خزر را نداشت. شاه کشتی نظامی در دریای خزر نداشت و شوروی داشت و خیلی از موارد دیگر. بنابراین اصلا این مسئله ۵۰ - ۵۰ نه در سندی مطرح شده بود و نه عملا اجرا میشد. فروپاشی شوروی در دورهی سازندگی اتفاق افتاد. آن موقع یک خطای تاکتیکی سیاسی صورت گرفت. نمیشود اسم آن را اشتباه گذاشت؛ بحث ۲۰ درصد آن موقع از ناحیه ایران مطرح شد که ما پنج کشور شدیم و هر کشور ۲۰ درصد از سهم دریا را داشته باشد. خطای تاکتیکی از آنجا بود که ما نباید پیشنهاد دهنده میبودیم. وزیر خارجه که در آن زمان آقای ولایتی بود این خطای تاکتیکی را کرد.»
آرمین اضافه کرد: « البته وضعیت جغرافیایی دریای خزر به گونهای است که امکان نداشت با به وجود آمدن کشورهای مستقل جدید تازه استقلال یافته ایران ۵۰ درصد سهم داشته باشد. چون در آن صورت حریم ما تا ساحل آذربایجان و تررکمنستان میرفت و اصلا نمیشد. چون این دریا خیلی باریک و دراز است. عملا ۵۰ درصد ممکن نیست. وضعیت جغرافیایی و فیزیکی دریای خزر اصلا این مسئله را جازه نمیدهد. اما ما نباید پیشنهاد دهنده ۲۰ درصد میبودیم. آنها باید دنبال ما میافتادند که ۲۰ درصد مطرح شود نه اینکه ما به دنبال آنها بیفتیم که به ۲۰ درصد رضایت دهند! ما باید دست بالا میگرفتیم.»
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در ادامه تصریح کرد: «مسئله سهم ایران از دریای خزر در دورهی اصلاحات قطعی نشد و البته چیزی هم نیست که به این سادگیها قطعی شود. اما خدمت دولت اصلاحات این بود که اجازه نداد در این خصوص هیچ توافقی صورت بگیرد یا هیچ توافقی رسمیت پیدا کند. آقای خاتمی که به اجلاس سران کشورهای دریای خزر رفت توافقاتی روسیه با بعضی از کشورها کرده بود و نقشه متناسب با آن توافقها در اتاق نصب شده بود. آقای خاتمی گفت من تا قبل از این که نقشه ای که در اتاق نصب شده است برداشته شود وارد اتاق نمیشوم و اگر بخواهد چنین مباحثی مطرح شود در این اجلاس شرکت نمیکنم. هم آن نقشه را برداشتند و هم آن بحث را از دستور کار خارج کردند. وضعیت ما در دریای خزر به گونهای است که رای ما ۴ به یک است. زمینهی رسیدن به توافق بین آنها خیلی زیاد است و زمینه توافقشان با ما کم است. این ازهنر آقای خاتمی این بود که اجازه نداد زمینه چنین توافقی ایجاد شود. این اقدام دفاع از تمامیت ارضی و مصالح کشور بود. آن زمان در مجلس خانم کولایی هم از آقای خرازی انتقاد میکرد که چرا ادعای ۵۵ درصد نمیکنید.»
پروندهی اصلاحطلبان نقاط مثبت زیادی دارد
وی افزود: « موضع مجلس ششم در قبال دریای خزر منفعلانه نبود. موضع منفعلانه را امروز باید ببینید. چرا که وقتی معمولا اجلاس منطقهای در کشور برگزار میشود عرف است که کشوری که میزبان برگزاری اجلاس بینالمللی است بیشترین سهم را از مصوبات آن میگیرد. ما در این جا اصلا یک کلمه در مورد سهممان در دریای خزر صحبت نکردیم در حالی که میزبان بودیم و باید از امتیاز میزبانیمان استفاده میکردیم. حتی رییسجمهور ترکمنستان وقتی در مورد تقسیمات صحبت نابجایی میکند ما هیچ گونه بحثی راجع به آن نکردیم. سکوت کردیم و از کنار آن رد شدیم. آن فرد در کشور ما آمده و بر خلاف نظر ما حرف میزند و ما اصلا به آن پاسخی نمیدهیم و سکوت میکنیم! فقط به خاطر اینکه موضع بینالمللی ضعیفی داریم و احتیاج داریم که یک اجلاس در ایران برگزار شود که بگوییم بله؛ ایران مرکز رفت و آمدهای دیپلماتیک است و مثلا پوتین هم به ایران میآید! لذا از این جهت فکر میکنم در پروندهی اصلاحطلبان و دولت اصلاحات نه تنها نقطهی منفی نیست بلکه نقطهی مثبتی زیادی هم دارد.»
از یک مجلس مستقل انتظار میرود بله قربان گوی تصمیم چهار نفر نباشد
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ادامه داد: « از جمله کارهای بسیار خوبی که این کمیسیون انجام داد طرح علمی بحث روابط ایران و آمریکا بود. واقعا از یک مجلس مستقل این انتظار میرود که بله قربان گوی تصمیم چهار نفر نباشد و چهار نفر برای کل یک مملکت تصمیم نگیرند. همانطور که در مجلس هفتم وقتی در کمیسیون بحث میشود تا رییس کمیسیون میگوید از بالا گفتهاند؛ همه ساکت میشوند و مباحث خاتمه مییابد! بحث در مورد روابط ایران و آمریکا را ما به عنوان یک سلسله مباحث مطرح کردیم. درست مثل تمام مجالس مستقل و موفق دنیا که این کار را میکنند؛ از صاحبنظران و آشنایان با مباحث سیاسی دعوت کردیم نظراتشان را بدهند کمیسیون آنجا نظر خاصی نداشت. ما فقط میخواستیم موضوع را به بحث بگذاریم و دیدگاههای مختلف مطرح شود تا بتوانیم نهایتا از جمعبندی نظرات استدلالات و گفتوگوها به نتیجهای برسیم و حتی در مقطعی تصمیم داشتیم این سلسله گفتوگوها را چاپ کنیم و منتشر نماییم.»
زمانیکه ما بحث مذاکره با آمریکا را مطرح کردیم مثل امروز نبود که ما بگوییم مذاکره میکنیم و بوش اعلام کند حاضر نیست مذاکره کند!
وی تصریح کرد:« کمیسیون امنیت ملی البته در مقامی نبود که بخواهد در مورد روابط ایران و آمریکا تصمیمگیری کند و سیاستی اعلام نماید. این باید در شورای عالی امنیت ملی انجام میشد. اما فکر میکردیم کاری که شورای عالی امنیت ملی نمیکند و از یک کمیسیون امنیت ملی قوی در مجلس انتظار میرود را ما باید انجام دهیم. آن زمان البته مذاکره با آمریکا کفر بود و مثل حالا نبود که حرکت انقلابی محسوب شود بلکه ضدانقلابی محسوب میشد! مثل امروز نبود که ما بگوییم مذاکره میکنیم و بوش اعلام کند حاضر نیست که مذاکره کند!»
آرمین ادامه داد:« در این جلسات هم از همهی طیفها دعوت میکردیم اما بعضیها نمیآمدند. چون جریان مخالف اصلاحات و راست نسبت به اینگونه ابتکارات موضع منفی داشتند. از نظر آقایان این کارها بدعت محسوب می شد و فضولی بود که مجلس بخواهد وارد این مباحث شود. رسم و سنت این بود که در شورای عالی امنیت ملی تصمیم میگیرند مجلس هم باید فقط رای بدهد و هورا بکشد. لذا حاضر نبودند در آن مشارکت کنند. در عین حال ما هم بین سخنرانانمان از افراد مختلف دعوت کردیم. فشاری هم نبود؛ چون ما اصلا به این چیزها توجه نداشتیم و کار خودمان را میکردیم.»
وی دربارهی اطلاعیهی دادگستری در مورد منع اظهارنظر دربارهی رابطه با آمریکا گفت: « اطلاعیهی روابط عمومی دادگستری جوک بود اصلا چیزی نبود که قابل اعتنا باشد.»آرمین درخصوص گزارشهای تحقیق و تفحصی که در مجلس ارایه شد خاطرنشان کرد: « دو مورد پروندهی تحقیق و تفحص بود که به نتیجه نرسید. به دلیل مستندهای زیادی که بود گزارشش تهیه نشد. یکی پروندهی نوارسازان و دیگری عملکرد دادگستری تهران بود که پس از نطق من بررسی عملکرد مرتضوی در دستور قرار گرفت و تصویب شد. این دو مورد از جمله تحقیق و تفحصهایی بود که روی آن بسیار کار شد. جلسات تحقیق و تفحصهای متعدد و دعوت از مطلعین، شهود و ... که به مرحلهی تدوین گزارش و ارایه به مجلس نرسید. اما در بقیهی موارد تحقیق و تفحصهای خوبی بود و ارایه هم شد.»
وی گفت: « طرح تحقیق و تفحص از صدا و سیما یک اقدام واکنشی نبود. اولین لایحه بودجهای که به مجلس وارد شد. مسالهی بودجهی صدا و سیما در آن بحثانگیز شد. برآورد ما این بود که صدا و سیما حدود ۱۲۰ میلیارد تومان درآمد از محل آگهیهای تبلیغاتی دارد و خود صدا و سیما مدعی بود که این مبلغ حدود ۲۰ میلیارد تومان است و خواهان یک بودجهی کلانی بود. البته مواضع صدا و سیما هم ما را تشویق میکرد. یک پول هنگفتی به صدا و سیما داده شود که علیه مجلس تبلیغ کند؟! این که معنی نداشت! اما به واقع انگیزهی ما این نبود. ما نمیخواستیم بودجهی صدا و سیما را نسبت به آنچه که نیاز داشت کم کنیم. احساس میکردیم بودجههایی خارج از محاسبه خرج چیزهای دیگر میشود. خرج مواردی مثل انتخابات، پخش نوارهای عصر عاشورا در سراسر که کشور و ... . ما احساس میکردیم این بودجهها باید حساب و کتاب داشته باشد.»
صدا و سیما در اعلام درآمدهایش پنهانکاری میکند
آرمین یادآور شد:« برآورد ما این بود و استدلال هم داشتیم که درآمد صدا و سیما از محل آگهیهای تبلیغاتی در ایستگاههای رادیویی و شبکههای مختلف تلویزیونی به مراتب بیشتر از آن چیزی است که صدا و سیما مطرح میکند و هنوز هم معتقدیم که صدا و سیما در اعلام درآمدهایش پنهانکاری میکند و برخورد شفافی نمیکند و درآمدهای واقعیاش را به هیچ وجه نمیگوید. بر این اساس از بودجهی صدا و سیما کم کردیم و به بودجهی بخشهای عمرانی افزودیم. شورای نگهبان با آن لایحه مخالفت کرد که به مجمع تشخیص مصلحت رفت و چون بودجهای که از دولت آمده بود زیاد بود و آقای خاتمی باید آن را کم میکرد مجمع هم رای داد که به بودجهی دولت برگردد. در واقع به همان چیزی که صدا و سیما میخواست برگرداند. این برای ما سابقهای بود که در صدا و سیما بودجههایی جابهجا میشود و صرف چیزهایی میشود که با وظایف ذاتی صدا و سیما اصلا تناسبی ندارد. بهویژه اینکه تلقی ما این بود که آقای لاریجانی در جبهه مخالف اصلاحات به شدت فعال است و طراح و برنامهریز است و کار میکند و یک امکانات گستردهای هم مثل صدا و سیما در اختیار دارد. گزارشهایی هم میرسید مبنی بر صرف بخشی از آن بودجه در مسیر انتخابات. ما فقط به خاطر جنبههای مالی وارد این تحقیق و تفحص شدیم.»
وی گفت:« صدا و سیما هم اصلا همراهی نکرد. ما فقط توانستیم ۵ تا از حسابهای صدا و سیما را بررسی کنیم. فقط در بررسی ۵ پرونده ۵۰۰ میلیارد گزارش درآوردیم که معلوم نیست چگونه خرج شده است. بقیه حسابها معلوم نیست که چه مشکلی داشت که صدا و سیما اصلا در اختیار ما نگذاشت. البته صدا و سیما تکذیب کرد. اما ای کاش که قوهی قضاییه که اینقدر نسبت به این مسایل بعدها حساسیت نشان داد و ستادهای مبارزه با رانت و فساد را مطرح کرد ای کاش این حساسیت آن موقع هم وجود داشت. حداقل این گزارش بررسی میشد. دادگاه برای آن تشکیل میشد تا در دادگاه روشن شود که چه خبر است.»
در مساله نوارسازان قوهی قضاییه هیچگونه همکاری با مجلس نداشت
آرمین خاطرنشان کرد: « در مساله نوارسازان قوهی قضاییه هیچگونه همکاری با مجلس نداشت و گارد کاملا بسته جلوی ما گرفت. در حالی که ما واقعا قصد برخورد با قوهی قضاییه نداشتیم. فکر میکردیم یک بخشهایی در قوهی قضاییه است که با پروندهها برخورد سیاسی میکند. با رییس دادگستری تهران که آقای علیزاده بود صحبت کردیم اما فقط با یک نمایش روبهرو شدیم، که بله، من حرفی ندارم ولی قاضی باید اجازه دهد. میخواستیم در جلسه حضور پیدا کنیم اما حتی اجازهی حضور در دادگاه هم داده نمیشد. یعنی برای اولین بار در این مملکت قاضی آنقدر مستقل شده بود که تصمیم میگرفت! البته آن قاضی هم بعدا برکنار شد و معلوم شد که این قاضی مستقل چه مشکلاتی دارد. مساله بسیار عجیب بود. فردی به نام فرشاد ابراهیمی ادعاهایی کرده بود و گفته بود چنین باندی وجود دارد. دست به چنین کارهایی میزند با بعضی از بزرگانی در ارتباط است و خط میگیرد و فلان وزیر را میزند و فلان جا را سرقت میکند. این یک ادعا بود. بهترین کار این بود که دادگاه شفافی برگزار شود و بگوید بر اساس چه اسناد و مدارکی این حرفها را میزنید. دیگران بیایند شهادت بدهند و اصلا معلوم شود که دروغ است یا نه و با آن برخورد کند. اما قوهی قضاییه در این زمینه اصلا امتحان خوبی پس نداد. نتیجهی آن دادگاه این شد که از بعضی از آقایان که خدمتشان رسیدند و از آنها توضیح خواستند هیچکدام به دادگاه احضار نشدند و بعد خود مدعی محکوم شد و به زندان رفت. وکیل مدعی هم به زندان رفت. آقای رهامی متهم شد که کمک کرده است و نوار ساختگی بوده است و سرانجام هم بعد از یک سال که زندان رفت تبرئه شد و تمام چیزهایی که در مورد او گفته شده بود به اثبات نرسید و معلوم شد که کذب محض است. این از تجربیات بد قوهی قضاییه بود.»
آرمین درخصوص تعامل اقلیت و اکثریت در مجلس ششم شورای اسلامی گفت: « در هر مجلسی بحثهایی درخصوص نحوهی تعامل اقلیت و اکثریت هست. ساخت مجلس یک ساخت کاملا دموکراتیک است و تشکیل کمیسیونها کاملا به صورت دموکراتیک صورت میگیرد. افراد برای کمیسیونها ثبت نام میکنند بر اساس رشته تخصصیشان. البته هیچگاه هم این تناسب حفظ نمیشود؛ چون بعضی از کمیسیونها اصلا مشتری ندارند. بعضی از کمیسیونها خیلی مشتری دارند. این است که اصلا امکان این هم وجود ندارد. وقتی پای رایگیری به میان میآید بخشی که اکثریت را دارد رایش غالب است و بهرهی بیشتری از کمیسیونها میبرد. جناح اقلیت چون کمتر است تمام خواستههایش تامین نمیشود.»
بعضی از قضاوتها در مورد مجلس ششم با بغض همراه است
سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه بعضی از قضاوتها در مورد مجلس ششم با بغض همراه است افزود: « کمیسیون اصل ۹۰ که هیچکس حاضر نبوده وارد آن شود چون همواره توام با درگیری است قویترین چهرههای دوم خردادی در مجلس وارد آن شدند. آقای نعیمیپور، خاتمی، انصاری و ... در حالی که آنها میتوانستند وارد کمیسیونهای مهم شوند. یکی از مهمترین کمیسیونها کمیسیون اقتصادی، در خدمت جناح راست قرار گرفت»
آرمین در ادامه درخصوص پیشبینی از چگونگی ترکیب مجلس هشتم شورای اسلامی گفت: « مجلس ششم از جمله حوادثی است که به این زودیها تکرارشدنی نیست. نقاط عطف در تاریخ کشور یک بار اتفاق میافتاد و تا سالهای بعد فعلا جزو مجالسی است که باید در تاریخ انقلاب دنبال آن گشت و راجع به آن بحث کرد. ترکیب مجلس هشتم و اتفاقات آن بستگی به عوامل متعدد دارد. هنوز مشخص نیست که شورای نگهبان چگونه عمل خواهد کرد و انتخابات آزاد باشد یا نه .»
مجلس هفتم حساسیتهای مجلس ششم را در مقابل حقوق شهروندی نداشت!
آرمین در ادامه این گفتوگو با انتقاد به عملکرد مجلس هفتم ادامه داد:« باید گفت اولین کاری که مجلس هفتم کرد این بود که اقداماتی که در مجلسس ششم انجام شد را معلق کرد. بنابراین دوستان از حالت تعارفی که در حاکمیت به وجود آمد استفاده کردند. بین شورای نگهبان و آقای شاهرودی. مجلس هفتم اصلا وارد این حوزهها نمیشود و کاری به حقوق شهروندی و این چیزها ندارد. در وزارت علوم این همه دانشجو ستاره دار شدند، مجلس هفتم چهکار کرد؟! دولت هم کار خود را کرد! نه سوالی نه مواخذهای و نه چیزی! آن حساسیتهایی که مجلس ششم در مقابل حقوق شهروندی داشت مجلس هفتم اصلا نداشت!»
وی در ادامه برخورد شورای نگهبان با مجلس هفتم را همدلانه ارزیابی کرد و گفت: « وقتی ما میخواستیم قانون فروش ماشینهای اسقاطی نیروی انتظامی را تصویب کنیم شورای نگهبان مخالفت کرد و آن را مخالف شرع دانست! اما چگونه است که الان دیگر آن حرفها نیست! چرا شورای نگهبان آن حساسیت را ندارد و مجلس هم کاملا آن تفکر را پذیرفته است. اگر شورای نگهبان میخواست عرصهی استقلال مجلس را در نظام محدود کند مجلس هفتم عملا آن را از پیش پذیرفته است و وقتی پذیرفته هیچ مشکلی پیش نمیآید.»
ترکیب مجلس هشتم ترکیب متکثری خواهد بود
وی در پایان گفت:« این اوضاع و شرایط داخلی و خارجی میتواند به گونهای پیش رود که سیاستهای کنترلی و سختگیرانه در انتخابات اعمال شود یا میتواند به سمت و سویی پیش رود که آقایان ناگزیر شوند مقداری فضا را بازتر کنند. در فرضهای مختلف باید گفت چه اتفاقی میافتد. اما اگر شرایط همین باشد که امروز هست یعنی این هشدارها و خط و نشان کشیدنها برای ردصلاحیتها و وضع نارضایتی جامعه و وضعیت اصلاحطلبان و جناح مقابل اینگونه باشد تصورم این است که جریان حاکم اقتدارگرا مثل انتخابات شوراها بازندهی قضیه است اما به هر حال ترکیب مجلس ترکیب متکثری خواهد شد. اگر همین امروز انتخابات برگزار شود مجلس هشتم هیچ فراکسیون اکثریت قاطع که بتواند نظر خود را بر بخشهای دیگر مجلس تحمیل کند به وجود نخواهد آمد و ساختار متکثری خواهد داشت.
|