انتخابات مجلس هشتم
سلطه گفتمان اصلاحطلبی بر فرهنگ سیاسی اپوزیسیون
حسین باقرزاده
•
اکنون که این متن نوشته میشود بیانیهای از سوی کمیته مزبور منتشر شده است که مشخصا به این مسئله و قانون انتخابات مبنای آن پرداخته و با دلایل متعدد نشان داده است که مفاد قانون یادشده با بسیاری از اصول و معیارهای یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در تضاد است و آنها را نقض میکند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٣۰ دی ۱٣٨۶ -
۲۰ ژانويه ۲۰۰٨
پیشدرآمد: در نوشتار هفته پیش نقدی کرده بودم بر «کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه» که چرا در طول چند هفتهای که از آغاز کار آن میگذرد در کار روشنگری و نظارت بر جریان انتخابات در ایران کم کاری کرده است. از جمله، بر روی این نکته انگشت گذاشته بودم که در جریان نامنویسی برای رأیگیری ۲۴ اسفند که یک هفته ادامه داشت و چندین اصل مربوط به یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در آن نقض شده بود، کمیته ساکت بوده است. اکنون که این متن نوشته میشود بیانیهای از سوی کمیته مزبور منتشر شده است که مشخصا به این مسئله و قانون انتخابات مبنای آن پرداخته و با دلایل متعدد نشان داده است که مفاد قانون یادشده با بسیاری از اصول و معیارهای یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در تضاد است و آنها را نقض میکند۱. من به سهم خود و به عنوان یک شهروند ایرانی که از حق شرکت در یک انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در ایران محروم شده است از این اقدام کمیته سپاسگزارم.
**************************
تدارک رأیگیری ۲۴ اسفند آینده با بیهیجانی چشمگیری پیش میرود. دو هفته پیش کار ثبت نام داوطلبان به انجام رسید. تنها کسانی که حاضر بودند پایسندی را مبنی بر اعتقاد و التزام یا وفاداری خود به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ولایت فقیه امضا کنند میتوانستند در این بازی شرکت کنند. علاوه بر این، قانون انتخابات با وضع شروطی، مانند دارا بودن مدرک فوق لیسانس یا چند سال سابقه مدیریت، بیش از ۹۹ درسد از شهروندان را از شرکت در چنین روندی محروم کرده بود. (توضیح بیشتر این ارقام را میتوانید در مقاله هفته گذشته ببینید.) شرکت کنندگان میدانستند که این تنها خان اول این مسیر پر مخاطره است و در خانهای بعدی شمشیر داموکلس تصفیه و سلب صلاحیت از سوی ارگانهای مختلف، از هیئتهای اجرایی گرفته تا سازمانهای امنیتی سرتاسری یا محلی و سر انجام نظارت استصوابی شورای نگهبان، همچنان بر روی سر آنان سایه انداخته است.
سردی فضای حکم بر انتخابات دست کمی از سرمای سختی که این روزها تهران و اکثر نقاط ایران را در خود گرفته بود نداشت. هیجان انتخابات حتا نتواست اصلاحطلبانی را که چند سالی در فترت به سر بردهاند و برای رسیدن چنین روزهایی لحظه شماری میکردند به حرکت درآورد. برخی از آنان ثبت نام نکردند، و بسیاری از آنان که ثبت نام کردند نگران آن بودند که نتوانند از صافیهای مختلف هیئتهای اجرایی و شورای نگهبان بگذرند. ثبت نام کنندگان اصلاح طلب که در یک «ائتلاف بزرگ» گرد آمدهاند برنامه انتخاباتی مطولی ارائه دادند که پر از کلیگوییهای نامشخص بود و چندان تمایزی بین آنان و رقیبان «اصولگرا»ی آنان باقی نمیگذاشت. علاوه بر این، برنامه آنان حتا از برنامه ده سال پیش آقای خاتمی و دوره ششم مجلس نیز فرسنگها عقب رفته بود.
و اکنون پس از گذشت یک هفته از پایان نامنویسی، گزارشهای مربوط به تصفیه وسیع اصلاحطلبان از گوشه و کنار به چشم میخورد. ابتدا آقای خاتمی از اخباری حاکی از «محروم کردن بسیاری از نیروهای مومن و مجرب و روشن از حضور در عرصه انتخابات» اظهار نگرانی کرد. سپس گزارشهای مشخصتری از تصفیه نامزدهای اصلاحطلب به تدریج منتشر شده است. برخی از گزارشها (از جمله در پایگاه «نوروز» وابسته به اصلاحطلبان) حاکی از آن است که علاوه بر بخش عمدهای از اصلاحطلبان، برخی از نامزدهای اصولگرا نیز مشمول تصفیههای هیئتهای اجرایی شدهاند. و این هنوز اول کار است. آن تعداد هم که از دست تصفیهکنندگان کنونی جان سالم به در ببرند باید منتظر اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان بنشینند تا تکلیف نهایی آنان را تعیین کند.
به عبارت دیگر، روندی که با شرایط وسیعا محدود کنده نامزدهای انتخاباتی به سردی آغاز شده است و بسیاری از اصلاحطلبان ترجیح دادند به کناری بنشینند و خود را آلوده آن نکنند، میرود که با تصفیههای گسترده نامزدهای ثبت نام کرده به مراتب سردتر و بیهیجانتر شود. نظام انحصارطلبی که با خودی/ناخودی کردن مردم مبنای خود را بر حذف ناخودیها و دیگران گذاشته است میرود که دایره حذف را باز هم گسترش دهد و بسیاری از خودیها را نیز مشمول حذف کند. این خصوصیت سیاست حذف و اشتهای سیریناپذیر قدرت است که دایره خودیها را نیز به تدریج تنگ و تنگ تر میکند، و تیغی که به وسیله دستاندرکاران دخیل قدرت صیقل یافته است در نهایت علیه خود آنان به کار میافتد.
ولی ظاهرا داستان به این جا ختم نخواهد شد. مسئله اگر به دعوای بین جناحهای نظام حاکم خلاصه میگردید میشد انتظار داشت که طرف غالب تمامی قدرت را به نفع خود مصادره کند و طرف مغلوب را به گوشهای بنشاند. ولی ظاهرا «انتخاباتی» در کار است، و برای این کار جمهوری اسلامی به یک عامل دیگر هم نیاز دارد: مردم. مردمی که به پای صندوقهای رأی بیایند و با حضور خود، آن گونه که حکومت مدعی است، بر پای مشروعیت آن صحه بگذارند. برای این کار باید هیجان انتخاباتی ایجاد کرد. و این هیجان اگر واقعی نباشد باید هیجان کاذبی را به جای آن نشاند. و این ظاهرا سناریویی است که مقامات حاکم در تدارک رأیگیری ۲۴ اسفند دنبال میکنند.
سناریوی احتمالی ممکن است به این ترتیب پیش برود: در مرحله نام نویسی و آن هم در آخرین لحظات بخشی از اصلاحطلبان با تعارف یا بدون تعارف ثبت نام میکنند. پس از آن، گزارشها و شایعات مربوط به حذف آنان قوت میگیرد. این اخبار و شایعات، تبلیغات انتخاباتی خوبی برای آنان بشمار میرود و در بخشی از مردم نسبت به آنان همدردی ایجاد میکند. سپس شورای نگهبان با تیغیبرندهتر وارد عمل میشود و بقیهالسیف آنان را نیز مشمول نظارت استصوابی خود میکند. فضای انتخاباتی یک مرتبه ملتهب میشود. داد و فریاد وادموکراسیا از سوی اصلاحطلبان حذف شده بلند میشود. «بزرگان قوم» از نتیجه کار و اعراض مردم از رفتن پای صندوقهای رأی نگران میشوند. در آستانه رأیگیری، عریضه به خدمت رهبر میبرند، و رهبر به سیاق انتخابات نهم ریاست جمهوری از مسئولان و شورای نگهبان میخواهد که در تصمیمات خود تجدید نظر کنند. فقهای شورای نگهبان سمعا و طاعتا چنین میکنند، و بخشی از اصلاحطلبان حذفشده به صحنه رقابت باز میگردند. هیجان کاذبی ایجاد میشود، اقلیتی از اصلاحطلبان با رأی پایینی به مجلس راه مییابند، و هوادارانشان عدم موفقیت آنان را به پای تحریمکنندگان مینویسند.
این ظاهرا محتملترین روندی است که رأیگیری ۲۴ اسفند قرار است طی کند. البته از اصلاحطلبان انتظار دیگری نمیتوان داشت. آنان خود را در قدرت سهیم میدانند و از این که رقیب سهم آنان از قدرت را از آنان دریغ میکند سخت معترضند. به اظهارات گفتاری و نوشتاری آنان در این روزها نگاهی بیندازید. همه جا گله و شکایت از کار هیئتهای اجرایی و شورای نگهبان در تصفیه نامزدها است. گویی که اشکال کار فقط در این محدودهها است. هیچجا به روند نامنویسی و شرایط انحصارطلبانه، ضد دموکراتیک و تضییعکننده حقوق شهروندان در آن مرحله اول اعتراضی دیده نمیشود. نه آقای خاتمی در این باره سخنی دارد و نه قلمزنان پایگاههای متعدد اصلاحطلبان در باره آن حرفی. و البته محدود کردن دایره انتقادها و اعتراضها به آن چه که پس از مرحله نامنویسی میگذرد و عدم اعتراض به نقض گسترده حقوق شهروندان در آن مرحله، معنایی جز پذیرش و تأیید ضمنی این روند ضد دموکراتیک و ضد مردمی نمیتواند داشته باشد.
این گفتمان اصلاحطلبی البته به خود اصلاحطلبان محدود نمیشود و متأسفانه بخشی از فرهنگ سیاسی جامعه ما را نیز به فساد خود آلوده است. یعنی عمده کردن تصفیههایی مانند نظارت استصوابی شورای نگهبان و نادیده گرفتن نقض حقوقی که در مراحل اولیه به کار میرود مختص ادبیات اصلاحطلبان نیست، و در جاهای دیگر نیز کم و بیش دیده میشود. تأخیر دو هفتهای کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه در برخورد به مرحله نامنویسی ( و یک هفته پس از صدور اطلاعیه در مورد حذفهای احتمالی بعدی) احیانا ناشی از تأثیر همین گفتمان بوده است. نمونه دیگر آن را میتوان در اطلاعیه مورخ ۲۷ دی اتحاد جمهوریخواهان ایران در مورد انتخابات دید.(۲) در این اطلاعیه در عین این که به صراحت و به تکرار در کلیات بر محرومیت اقشار مختلف مردم از شرکت در یک انتخابات آزاد انگشت گذاشته شده و به آن اعتراض شده است، وقتی به عملکرد حاکمیت در تدارک انتخابات میپردازد مشخصا به نقش آیتالله خامنهای و شورای نگهبان میپردازد، ولی از قانون انتخابات و تصفیه سیستماتیک در مرحله نامنویسی در آن نامی به میان نمیآید. علاوه بر این، از «تلاش آیتالله خامنهای» برای تبدیل رأیگیری به یک «انتخابات درون جناحی» یاد میشود بدون این که گفته شود این حرکت در مجموع یک «انتخابات درون حکومتی» است و با حقوق مردم رابطهای ندارد.
سلطه گفتمان اصلاحطلبان بر فرهنگ سیاسی جامعه ما البته محدود به این موارد نیست. رأیگیری ۲۴ اسفند به احتمال زیاد با مصالحهای بین دو جناح حکومتی و به نفع جناح اصولگرا انجام میپذیرد، و اصلاحطلبان سهمی از قدرت را به دست میآورند. تحریم یا حتا تأیید شرکت در رأیگیری از سوینیروهای خارج حاکمیت به سختی میتواند در این برآیند تأثیر داشته باشد. آن چه که مهم است باید فرهنگ سیاسی اپوزیسیون را از سلطه گفتمان اصلاحطلبی بیرون کشید و به آن استقلال بخشید. در این فرهنگ، رأیگیریهای جمهوری اسلامی و رقابتهای جناحی درون آن نمیتواند جایی داشته باشد. اگر به انتخابات آزاد، سالم و عادلانه اعتقاد داریم باید برای تحقق آن مبارزه کنیم. به جای دلمشغولی به انتخابات درون حکومتی جمهوری اسلامی، به پاکسازی فرهنگ سیاسی خود از گفتمان اصلاحطلبی، و گسترش فرهنگ انتخابات آزاد، سالم و عادلانه بپردازیم و برای تحقق آن مبارزه کنیم. از جنبشهای مدنی امروز ایران بیاموزیم. شاید پیکار یکمیلیون امضای جنبش زنان الگوی خوبی برای این کار به دست ما بدهد.
۱- www.iran-emrooz.net
jomhouri.com -۲
منبع : ایران امروز
hbzadeh@btinternet.com
|