یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۵ بهمن ۱٣٨۶ -  ۲۵ ژانويه ۲۰۰٨


انتخـاب منطقی اصلاح طلبان
مجال قانونی برای جبران سهو و اشتباه
اصلاح طلبان باید در انتخابات شرکت کنند
انتخابات مجلس قطعاً تعیین کننده انتخابات ریاست جمهوری است
با چه مصلحتی اسامی معتمدان اعلام نمی شود تا مردم معتمدان خود را بشناسند!
واقعیت نشست برلین و توافق بر سر پیش نویس قطعنامه جدید

روزنامه همشهری با عنوان: استقلال هیأتهای اجرایی نوشته است: مطابق سازوکاری که در قانون انتخابات مجلس پیش بینی شده، اجرای انتخابات بر عهده هیات های اجرایی متشکل از معتمدین محلی هر حوزه انتخابیه است. از جمله وظایف قانونی این هیئت ها، بررسی شرایط لازم و احراز صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس است. هیئت های اجرایی هم بر اساس مواد ۲٨،۲۹، ٣۰ و ۵۰ قانون انتخابات مجلس، صلاحیت داوطلبان را مورد بررسی قرار می دهند، لذا بدیهی است که رد یا احراز نشدن صلاحیت هر داوطلب مستند به قانون خواهد بود.
نکته دیگر این که هرچند توصیه اکید وزارت کشور به رعایت قانون و خودداری از هرگونه افراط و تفریط در بررسی صلاحیت ها بوده و هیات های اجرایی نیز خود را ملزم و پایبند به اجرای این موارد می دانند، لیکن با توجه به نام نویسی ۷۲۰۰ داوطلب برای نمایندگی مجلس و فرآیند بررسی صلاحیت داوطلبان و تطبیق شرایط آنها با قانون، همزمان با بررسی مدارک و مستندات هر داوطلب در فرصت محدود موجود، کار سنگین، دقیق و ظریفی است و به همین دلیل احتمال بروز سهو، خطا و اشتباه نیز دور از واقعیت نیست.به همین منظور هم قانون پیش بینی کرده تا هیئت های نظارت در هر استان پس از اعلام نتایج بررسی هیئت های اجرایی، بررسی صلاحیت ها را مورد تدقیق و موشکافی قرار داده و پس از رسیدگی به شکایات احتمالی، نظر نهایی را درباره صلاحیت افراد برای شرکت در انتخابات مجلس اعلام کنند.در واقع مسئولیت تأیید یا رد داوطلب نمایندگی بر عهده هیئت های نظارت است.با توجه به این پیش بینی قانون، درصورتی که سهو و اشتباهی هم صورت گرفته باشد، مجال قانونی برای جبران آن وجود دارد.پس تشکیک یا القای برخی نظریات ناصواب با هدف مخدوش کردن عملکرد هیئت های اجرایی محل سوال بوده و طرفداران این گونه نظریات باید دلایل خود را دال بر کوتاهی هیئت های اجرایی ارائه کنند، چیزی که تا امروز حتی یک مورد آن هم از سوی مدعیان دیده نشده و بیشتر این فضاسازی ها، به هوچی گری های به دور از اخلاق شبیه است.
همچنین پس از اعلام نظر هیئت های اجرایی درباره صلاحیت داوطلبان شرکت در انتخابات مجلس هشتم، دلیل اکثر موارد رد صلاحیت شده، فقدان شرایط لازم برای ثبت نام یا نداشتن مدارک کافی یا نقص در مدارک و شرایط نمایندگی اعلام شد که البته همه اینها در موضوع عدم احراز صلاحیت نمایندگی گنجانده می شود.تعداد دیگری هم به دلیل سوابق کیفری رد صلاحیت شده اند که مطابق نص قانون است.از سوی دیگر ترکیب رد صلاحیت شدگان و همچنین آنها که صلاحیت شان احراز نشده بیانگر این نکته است که از همه طیف ها و گرایش های سیاسی در میان رد صلاحیت شدگان افرادی وجود دارند و القای این مطلب که اعلام نظر هیات های اجرایی له یا علیه یک گروه یا جریان سیاسی بوده است، مطلبی خلاف واقع و دور از حقیقت است و همه آنچه در بالا ذکر آن رفت دلایلی محکم مبنی بر استقلال هیات های اجرایی از اعمال نفوذها و همچنین پرهیز از دخالت دادن گرایش های سیاسی و جناحی است.

هدیه ارزشمند تحریم به محافظه کاران
در روزنامه اعتماد محمدعلی ابطحی با عنوان: اصلاح طلبان باید در انتخابات شرکت کنند. چنین نوشته است: خبرهایی که از ستادهای اجرایی و نظارت می رسد، چنانچه پیش بینی می شد، حکایت از ردصلاحیت گسترده حزبی و جناحی جریان اصلی اصلاح طلبی دارد. لااقل چنانچه معلوم شده است افراد نامدار مورد علاقه و شناخت مردم در سطح گسترده یی حذف شده اند. طراحان اینچنین وضعیتی حامل این پیام برای اصلاح طلبان هستند که اجازه ورود دوباره به حاکمیت و قدرت به هر شکل ممکن به آنها داده نخواهد شد. این پیام توسط سطوح مختلف و با مضامین گوناگون از سوی دست اندرکاران حکومت در طول چند ماهه اخیر داده شده است. اولین گام جدی برای نیل به این هدف نیز در ردصلاحیت ها جلوه کرده است. راه های بعدی هم البته وجود دارد. بهترین پاسخ و هدیه یی که محافظه کاران برای در دست داشتن یکپارچه حاکمیت در انتظار دریافت آن هستند، تحریم انتخابات توسط جناح اصلاح طلب و طبعاً بسیاری از مردم است که راه را برای ورود اقتدارگرایان به مجلس هموار می کند و زمام قدرت را در دست آنان باقی نگه می دارد. این در حالی است که خود جریان محافظه کار به خوبی می داند که به دلیل مشکلات فراوان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و ناکامی دولت در حل مشکلات کشور، شرایط برای رای آوری اصلاح طلبان از همیشه بهتر و آماده تر است. محافظه کاران هم فهمیده اند که مردم در این دوره به چند دلیل اقبالی به لیست آنان نخواهند داشت و اگر اصلاح طلبان با تابلوی حمایت از چهره های محبوب و مورد علاقه مثل آقای خاتمی و دیگر بزرگان اصلاحات در صحنه حاضر شوند و از کاندیداهایشان پشتیبانی کنند، رای قابل توجهی را خواهند داشت؛
۱ـ خیلی ها که در انتخابات قبلی سخت از تحریم طرفداری می کردند، فهمیده اند که تحریم نتیجه یی جز به قدرت رساندن محافظه کاران ندارد. به نظر می رسد عده قابل توجهی از تحریمی ها از این دیدگاه خود برگشته باشند؛ که اگر چنین باشد، معادله رای به نفع اصلاح طلبان تغییر جدی خواهد کرد. آدم های بی هویتی هم که در طول این سال ها منتظر کمک های خارجی بودند، حتماً تاکنون فهمیده اند که در جهان هیچ دولت قدرتمند یا حتی ضعیفی به فکر مردم کشورهای دیگر نیست و مصلحت هر مردمی با رای و نظر خود آن مردم حتماً رقم خواهد خورد. بیگانگان در هیچ جای دنیا جز نکبت و آوارگی چیزی برای هیچ ملتی به ارمغان نیاورده اند. این را امریکایی ها بهتر از دیگران می دانند که در آستانه انتخابات از جریان اصلاح طلبان دنیا حمایت می کنند تا محافظه کاران زمینه رای بهتری داشته باشند.
۲ـ عده فراوان تری که در جامعه سیاسی نیستند و مباحث معیشتی برای آنان از اهمیت اول برخوردار است و خیلی هایشان به همین امید حتی به آقای احمدی نژاد برای زندگی بهتر و راحت تر رای دادند، وقتی نتیجه رفتار دولت را در زندگی شخصی و معیشت خود دیده اند و تورم و گرانی را حس کرده اند، بسیار علاقه مندند در روند
تصمیم گیری های کلان تغییری بدهند و کشور را از این مشکلات نجات دهند. به همین دلیل به لیستی غیر از لیست وابستگان به جریان طرفدار دولت و اصولگرایان و محافظه کاران گرایش پیدا کرده اند. برای آنها اسامی مهم نیست. تغییر روش و جهت و عدم موفقیت آنان در انتخابات پراهمیت است.
٣ـ شاید در داخل گروه های اصلاح طلب تاکید بر افراد حزبی، پراهمیت باشد و وقتی افراد حزب و جریان آنان تایید نشده باشند قصد قهر کردن و به هم ریختن میز را داشته باشند، اما چنانچه اشاره رفت این حساسیت مردم نیست. باید جریانات سیاسی اصلاح طلب این ظرفیت را داشته باشند که به عنوان پیشگامان جامعه هدیه ارزشمند قهر و تحریم را که جناح محافظه کار با کم شدن تعداد رای دهندگان و پیروز شدن آنها با رای سنتی در اختیار دارند، به آنها تقدیم نکنند. این خواست عمومی مردم از جریانات اصلاح طلب است.
۴ـ انتخابات مجلس قطعاً تعیین کننده ریاست جمهوری است. نبود اصلاح طلبان در انتخابات مجلس به از دست دادن کرسی ریاست جمهوری می انجامد. پس حضور در انتخابات مجلس در حقیقت آمادگی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری است. این را باید جریانات سیاسی مورد توجه قرار دهند.
۵ـ به نظر می رسد مردم واقعیات موجود در کشور را فهمیده و لمس کرده اند. این بار توقع حداکثری ندارند. صرف حضور افراد دیگری غیر از مجموعه حامیان سیاست های مشکل آفرین جناح راست، در مجلس شورای اسلامی نیاز مقطعی آنان است.
با این مقدمات وقتی خیلی ها در مجموع جریان حاکم بارها با زبان های دیپلماتیک وغیردیپلماتیک اعلام می کنند که اصلاح طلبان در این انتخابات نباید به قدرت برسند، جریان اصلاح طلبی نیز باید با هوشمندی کامل راه را بر این خواست اقتدارگرایان سد کند. معنای کار سیاسی و همراهی با مردم این است. اعتراضات فراگیر به ردصلاحیت های اصلاح طلبان اصلی است مقبول و همه هم اعتراض کرده اند.
اما اعتراض کوتاه مدت و بی توجهی محافظه کاران و به دست آوردن قدرت یک رسم دیرین این سال ها در آستانه انتخابات شده است. راه پیشنهادی این است که اصلاح طلبان تمام تلاش خود را برای بازگرداندن چهره های سرشناس خود از طریق گفت وگو، لابی و از مسیر تنگ و مشکل مباحث قانونی انجام دهند اما اگر نتیجه نداد که معمولاً نتیجه نمی دهد، در سراسر ایران غیر از سرشناسانی که احتمالاً تایید صلاحیت شده باشند از میان افراد ناشناس هم که شده لیست کاملی که تنها وابسته به جناح مقابل نباشند و حداقل اصول اصلاح طلبی را داشته باشند، برگزینند و به مردم معرفی کنند.
البته این کار ممکن است که در مواردی به دلیل عدم شناخت مردم و نبود رسانه آرا را کم کند اما وحدت اصلاح طلبان می تواند تا حدودی این مشکل را جبران کند و مهم تر آنکه به اقتدارگرایان ثابت کند به رغم همه مشکلات ناشی از ردصلاحیت های غیرجوانمردانه و جناحی و عدم رضایت از حضور اصلاح طلبان در انتخابات، اصلاحاتی ها در پاسخ به خواست عمومی مردم صحنه را برای محافظه کاران خالی نمی گذارند و برای آینده ایران در این شرایط خطرناک تن به تحریم و کناره گیری از انتخابات که خواست آنان است، نخواهند داد. تحریم و دلزدگی و عدم شرکت در انتخابات کادوی گران قیمتی است که مردم و اصلاح طلبان در هیچ شرایطی نباید به آدرس دفتر محافظه کاران پست کنند. تحریم و کناره گیری آسان ترین راه است که مردم توقع ندارند به جای راه سخت مقاومت و اصلاح نظام از درون به آن راه ساده و راحت تن بسپارند و مهم تر اینکه با این کار راه را برای به دست آوردن کرسی ریاست جمهوری که در تعیین و تغییر سرنوشت مردم دردکشیده ایران یک ضرورت انکارناپذیر است، باز می کنند.

اسامی معتمدان را اعلام نمی کنند
روزنامه کارگزاران با عنوان: آزمونی برای جبران نوشته است:
در زمان ثبت نام انتخاباتی مجلس آینده تلاش بسیارگسترده تبلیغاتی ای از سوی چهره های شاخص جناح راست و رسانه ها و روزنامه های ناشر افکار و مدافع رفتار آنان برای پیشگیری از حضور اصلاح طلبان در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی صورت گرفت. آنان با ایراد انواع تهمت های بی اساس کوشیدند تا چهره های اصلاح طلب را از نامزدی منع و منصرف کنند تا هزینه رد صلاحیت را برای همفکران اجرایی و نظارت خود به حداقل برسانند. به رغم این اما این تلاش چندان موثر نیفتاد و صدها شخصیت خوشنام، موجه و مجرب اصلاح طلب که گواه صداقت، سلامت فکر و عمل آنها کارنامه موفق سالهای طولانی خدمات مفید و موثرشان در مسئولیتهای بسیار مهم و راهبردی است، اقدام به ثبت نام کردند . آنان که پایبندی شان به شریعت مقدس و پاسداری از ارزشهای متعالی اسلامی و قانون اساسی همواره در کوشش مستمر و مداوم شان بر عملیاتی کردن تمامی ظرفیتهای مغفول واقع شده در این خون بهای گرانقدر شهیدان متجلی است، برای فراهم کردن فرصت تصمیم گیری و انتخاب، خود را به میدان گزینش مردم عرضه کردند تا در رقابتی هرچند نابرابر شرکت کنند و در سالی که باید اتحاد ملی و پایبندی به آن سرلوحه همه برنامه ها و فعالیتها باشد، فرصت جدیدی برای نمایش شورانگیز از همبستگی ملی به سوی ساختن ایرانی توسعه یافته، آباد و آزاد همراه با دین و اخلاق فراهم کنند و در ساختن حماسه ای جدید همراه باشند. با این اقدام آنان مسئولان و مجریان انتخابات در برابرآزمونی بزرگ قرار گرفتند که یا باید ادعای عدالت محوری و بی طرفی در اجرای قانون را کنار بگذارند و داوطلبان اصلاح طلب را رد یا صلاحیت آنها را احراز ننمایند!! یا خطر بزرگ حضور رقیب کارآمد و امتحان پس داده در عرصه های مختلف فرهنگی ـ دینی ـ اجتماعی و مدیریت در رقابت را تحمل کنند و احتمال از دست دادن اکثریت کرسی های مجلس را که با دسته گلهای مکرری که حاکمیت یکپارچه قوای مقننه و مجریه هر روز به آب می دهد و زمینه اقبال روزافزون مردم به برنامه ها و نامزدهای اصلاح طلب را فراهم کرده است بپذیرند. اما به نظر می رسد در ارزیابی این دو وجه تصمیم گیری مجریان انتخابات ترجیح داده اند با تأسی از گفته یکی از بزرگانشان که قبلاً خط داده بود، چند روزی اعتراض ها را تحمل می کنیم و چهار سال راحتیم (نقل به مضمون) رنج شنیدن اعتراضهای آزاردهنده چند روزه را بر خود هموار کرده و شیرینی پیروزی آینده را بر خود تلخ نکنند و این از فهرست بلندبالای رد صلاحیت انبوه نامزدهای اصلاح طلب در سرتا سر کشور استنباط می شود.
چه باک از اینکه با کنار گذاشتن مسابقه را یک نفره کنند و شور انتخابات کاهش یابد، نظام قانونگذاری کشور شانس بهره مندی از سرمایه ای عظیم از نیروهای کارآمد را از دست بدهد و زبان بیگانگان نیز به شماتت از مردم سالاری دینی دراز شود! ظاهراً مجریان انتخابات صرف نظر از جنبه حقوقی موضوع که آیا اصولاً قانون اساسی که برائت را مبنای داوری می داند و به صراحت تفتیش عقاید را منع می کند، چنین اجازه ای به مجریان می دهد، قصد دارند بنا را بر عدم برائت بگذارند و به شیوه های گوناگون اقدام به تفتیش عقاید کاندیداها به ویژه کاندیداهای اصلاح طلب نمایند. حتی اگر فرض کنیم چنین اجازه شرعی و قانونی وجود داشته باشد، این پرسش نیز مطرح است که نگاه منفی و حذفی مجریان انتخابات که افرادی نیز به عنوان معتمد مردم در بین آنهاحضور دارند و معلوم نیست بنا به چه مصلحتی اسامی آنها اعلام نمی شود تا مردم معتمدان خود را بشناسند، آیا به تقویت نظام جمهوری اسلامی ـ چه وجه اسلامیت و چه وجه جمهوریت آن ـ می انجامد؟ و آیا با تفسیر وسیع بندهای یک و سه ماده ۲٨ قانون انتخابات، جمعیت معتنابهی از دلسوزان و وفاداران نظام را بعد از سالهای طولانی مدیریت و مسئولیت و تلاش برای تحکیم مبانی یاد شده به بی اعتقادی و التزام نداشتن به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه متهم کردن سود کشور را در پی دارد یا خسارت بار است؟ و آیا محدود کردن دایره انتخاب مردم اصول بنیادی نظام را زیر سوال نمی برد؟
و آیا…؟! اینک فرصت بعدی برای هیاتهای نظارت است تا تنگ نظری های هیاتهای اجرایی را جبران کنند و شرایط را برای برگزاری انتخاباتی شکوهمند فراهم سازند امید است از این آزمون بهتر از هیاتهای اجرایی برآیند.

توافق بر سر پیش نویس قطعنامه
واقعیت نشست برلین عنوان سرمقاله روزنامه جام جم است که در پی نقل شده است:
رسانه های امریکایی همچون گذشته، نشست وزیران خارجه گروه ۱+۵را که این بار در برلین برگزار شد، نشستی پرطمطراق توصیف کردند و توافق بر سر پیش نویس قطعنامه جدید علیه ایران را یک شوک سخت به ایرانی ها نامیدند، اما واقعیت ماجرا چیست؟
ساعتی پس از فضاسازی رسانه های غربی درباره نتیجه نشست برلین، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اصل ماجرا را شرح داد. او گفت: توافقی که در نشست برلین حاصل شد با قصد اولیه شرکای غربی متفاوت بود. لاوروف گفت: غربیها به جای پشتیبانی از آژانس که می خواهد فعالیت های هسته ای ایران را شفاف سازی کند، خواهان مجازات ایران بودند که ما (روسیه و چین) مانع آنان شدیم.
وی همچنین در تشریح جزئیات این پیش نویس که قرار است هفته های آینده به دیگر کشورهای عضو شورای امنیت ارائه شود و امکان تعدیل بیشتر آن هم زیاد است، گفت: در پیش نویس جدید گفتگوی مستقیم با ایران و از جمله گفتگوی مستقیم ایران و امریکا پیش بینی شده است، علاوه بر این که نه تنها به همکاری مثبت ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی اشاره شد، بلکه از این همکاری استقبال نیز شده است.
در این میان، آنچه حائز اهمیت است، آن است که امریکا با آن که مطمئن بود نمی تواند کشورهای چین و روسیه را به تحریم شدیدتر ایران ترغیب کند، اما نیاز داخلی این کشور به خوراک تبلیغاتی ایجاب می کرد تا به هر شکل ممکن، توافقی هر چند ضعیف و سطحی درباره پیش نویس قطعنامه جدید حاصل شود، مضاف بر این که خود مقامات امریکایی نیز اذعان دارند که تحریم های گذشته شورای امنیت علیه ایران نیز نتوانسته تاثیری در اقتصاد و روند جاری این کشور به جا گذارد.
واقعیت آن است همکاری گسترده ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی در چارچوب طرح پیشنهادی ایران (طرح اقدام) و گزارش نهادهای اطلاعاتی امریکا درخصوص فعالیت های هسته ای کشورمان و اعتراف به عدم انحراف در این فعالیت ها، هیات حاکمه ایالات متحده را کاملا خلع سلاح کرده است ؛ به طوری که دیگر بهانه ای برای اعمال فشار به ایران وجود ندارد.
همزمان با ناکامی واشنگتن در برلین، سخنرانی سعیدجلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان نیز در پارلمان اروپا و پیشنهاد وی برای باز شدن فضایی تازه در روابط ایران و اروپا باعث می شود اروپا نیز برای خروج از صف حامیان تحریم ایران ترغیب شود؛ همان سیاستی که پیشتر روسیه و چین در پیش گرفتند.

نشانه شکست
روزنامه کیهان با عنوان: هولوکاست، نشانه شکست نوشته است:
این روزها رژیم جنایتکار اسرائیل در غزه حمام خون به راه انداخته است. صهیونیست ها همه راه ها و گذرگاه های غزه را مسدود کرده و مانع از رسیدن ابتدایی ترین نیازهای انسانی مثل سوخت و غذا و دارو به مردم این منطقه شده و درعوض از هوا و زمین بر سر مردم بی دفاع و بی گناه غزه گلوله و موشک فرود می آورند.
مجامع جهانی نیز یا طبق معمول سکوت کرده و یا حداکثر کسانی مثل دبیرکل سازمان ملل نسبت به عواقب فاجعه آمیز بحران در غزه هشدار می دهند! و یا مثل آقای والدنر، کمیسر روابط خارجی اتحادیه اروپا در این باره اظهار نگرانی می کنند و با زبان نصیحت واندرز امیدوارند رژیمی که بنیانش بر ستم و تجاوز و وحشیگری استوار است دست از این کشتار بی رحمانه و نسل کشی آشکار و برنامه ریزی شده بردارد!
در این گیرودار تکلیف مجامع و سازمان های مثلا اسلامی و دولت های به اصطلاح مسلمان نیز به روال گذشته، معلوم است. در حالی که مردم مسلمان غزه در محاصره کامل نیروهای صهیونیستی قرار دارند و وحشیانه ترین حملات را بدون برخورداری از حداقل امکانات تحمل می کنند، از سازمانی مثل سازمان کنفرانس اسلامی که اصولاً یکی از اهداف اصلی تشکیل آن، دفاع از مردم فلسطین و تلاش برای احیأ حقوق پایمال شده آنان است، هیچ واکنش کارسازی سرنمی زند و حتی صدایی به اعتراض شنیده نمی شود.
برخی دولت های عربی و اسلامی نیز طبق معمول با اشاره اربابان آمریکایی خود، در این معرکه نقش تماشاگر را بازی می کنند، آنان با اینکه بارها از زبان آمریکایی ها شنیده اند که در صورت وقوع یک جنگ عربی ـ اسرائیلی، سردمداران کاخ سفید با همه قوا به حمایت از اسرائیلی ها علیه اعراب وارد مبارزه می شوند، در سفر اخیر بوش به منطقه با تقدیم سمبلیک شمشیرهای خود، صریحاً همکاری خود را با رئیس جمهور جنگ افروز آمریکا در تجاوز اخیر اسرائیل به غزه اعلام داشتند و این بار نیز نه حمیت اسلامی و نه حتی عصبیت قومی و عربی، آنان را به ایفای نقشی بازدارنده و تأثیرگذار برنیانگیخت و انگار نه انگار غزه و مردمش دارد در آتشی که اسرائیل با تأیید آشکار و علنی جرج بوش برافروخته، می سوزد. بدتر از این وقتی است که خبر می رسد یکی از دولت های عربی پا را از این فراتر گذاشته و همراه و همسو با مزدوران اسرائیلی به روی بیماران و زنان فلسطینی که تلاش می کردند از گذرگاه رفح عبور کنند، آتش گشوده اند و…
سازمان های جهانی هم که گهگاه و در مواردی خاص می بینیم و می شنویم با ساز آمریکایی ها، به رقص و حرکت درمی آیند و از مبارزه با تروریسم طرفداری می کنند و به خاطر پایمال شدن حقوق بشر سینه چاک می دهند و یقه می درانند، در قبال این جنایت آشکار و بی رحمانه و پایمال شدن حقوق بشر در این منطقه از جهان (غزه)، خود را به کری و کوری زده اند و گویا از نظر آنان مردم فلسطین و غزه، بشر نیستند و از حقوق بشری نباید برخوردار باشند و گویا آنان اصلا جنایت اسرائیل را نمی بینند و خبر ندارند که جرج بوش رئیس جمهور کودن آمریکا در سفر اخیر خود به اسرائیل طرح حمله به غزه را تأیید کرده و با هدف خوش رقصی برای صهیونیست ها و به خیال خودش کسب امتیازاتی برای احیای حیثیت ناداشته و برباد رفته خود در نزد جهانیان، صراحتاً و در جمع رسانه ها اعلام کرده که اسرائیل باید به مناطق فلسطینی حمله کند و مقاومت آنها را از بین ببرد و با لحنی جنون آمیز اضافه کرده که اسرائیل باید کمر فلسطینی ها را بشکند و آن را خرد کند! گویا از نظر این گونه سازمان ها، تعریف بشر و حقوق بشر همان است که از زبان قداره کشان ضد بشر حاکم بر دنیا شنیده می شود و دفاع از حقوق بشر وقتی لازم است که سردمداران نظام سلطه اجازه دهند.
این از سازمان های مدافع حقوق بشر و طرفدار مبارزه با تروریسم و آن هم از آمریکایی که خود را مدعی طرفداری از دموکراسی و رأی مردم و آزادی انتخابات می داند، اما عملاً حامی همه رژیم های مستبد و خودفروخته و ضد مردمی است و همواره علیه کشورهایی که دموکراسی واقعی در آنها جاری است، دشمنی می کند. بزرگترین دلیل واقعی بودن دموکراسی کشورهای ذکر شده هم، این است که همانقدر که به مردم خود حق دخالت در سرنوشت خویش و کشورشان را می دهند، اجازه کوچکترین دخالت، نفوذ و دست اندازی به قدرت های چپاولگری مثل همین آمریکا را نمی دهند. و اسرائیل در حالی این چنین بی محابا به غزه یورش می آورد و آمریکا و سردمداران آن در شرایطی به این غده متعفن که بوی گند جنایات و فسادش دارد دنیا را خفه می کند، مجوز حمله خردکننده می دهد که در فلسطین، دولتی بر سر کار است که منتخب مردم است و با رأی قاطعانه ملت فلسطین در انتخاباتی دموکراتیک به حاکمیت رسیده است!
این روزها غزه در آتش و خون می سوزد، در این خطه، هولوکاست واقعی برپا شده است، اما صدایی از هیچ کس درنمی آید، مردان و زنان و کودکان و پسران فلسطینی به جرم حمایت از دولت خود و مقاومت در برابر متجاوزان ستمگر و دفاع از سرزمین و جان و مال و ناموس خود، تحت شدیدترین فشارها و محاصره ها قرار دارند و… اما با این همه صدایی که از فلسطین و به ویژه از دل آتش و خون، از غزه به گوش جهانیان می رسد، صدای ناله و عجز و تسلیم نیست، صدای مقاومت است. مقاومتی که راه خود را پیدا کرده است و سخت با آهنگ و شعار هیهات من الذله درآمیخته و همراه شده است. می دانیم که این بار اول نیست که اسرائیل این فجایع را می آفریند، و بار اول نیست که مدعیان طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر و… درعمل کم می آورند و رفوزه می شوند، و این نخستین بار نیست که دولت های حاکم بر کشورهای عربی و اسلامی، ماهیت ذلیلانه خود را در برابر زورگویان به نمایش می گذارند و هر بار میلیاردها دلار اسلحه می خرند تا به جای مبارزه، جیب سوداگران مرگ را پرکنند و بیش از گذشته تسلیم خواسته های آمریکا شوند و… با این همه شکی وجود ندارد که این بار هم مثل دفعات قبل این اسرائیل و شرکا و حامیان پنهان و آشکارش هستند که با همه تجهیزات و سلاح های مدرن و هیبت ظاهری و… در مصاف نابرابر با مردمی دست خالی و فاقد امکانات، اما مقاوم و آگاه و با ایمان راه به جایی نمی برند و دیر یا زود روسیاه و شکست خورده وادار به عقب نشینی می شوند ـ همچنان که زمان شارون ملعون مجبور شدند ـ و در نزد مردم دنیا مفتضح تر و بی آبروتر. این روزها دنیا می شنود که چگونه دولت و ارتش رژیم ستمگر صهیونیستی شکست از حزب الله رشید لبنان را به گردن هم می اندازند و جالب است که اولمرت زیر فشارهای ناشی از آن شکست و در آستانه انتشار گزارش کمیته وینوگراد، برای اثبات قدرتمندی خود، جنگ تازه ای که نتیجه اش هرچه باشد، بی گمان پیروزی اسرائیل نیست، به راه انداخته است. اسرائیل و آمریکا، مظهر کفر و جاهلیت مدرن هستند. احمقند و از عبرت گرفتن از تاریخ و گذشته عاجزند. آنان نیز چون اخلاف خود فقط و فقط در معامله با دیگران فقط زبان زور و شمشیر را می شناسند، در حالی که خود نیز می دانند که با این سلاح در برابر کسانی که با منطق شهادت آشنا هستند و معنی ایمان و توکل را می فهمند راه به جایی نخواهند برد، اما چاره ای نیز جز ادامه این راه منتهی به بن بست و شکست ندارند! شاید بپرسید آنان از کجا می دانند، به این نمونه توجه کنید: وقتی در یکی از سال های اواخر دهه ۶۰ شمسی، پارلمان اسرائیل، شیمون پرز نخست وزیر وقت رژیم غاصب را مورد خطاب و انتقاد قرار داد که چرا با وجود این بودجه هنگفتی که خرج مقابله با رزمندگان فلسطینی و مقاومت مردم آن سامان می کنید، کاری از پیش نمی برید، وی پاسخ داد برای اینکه اوج قدرت ما پایان کار آنها نیست! ما با سلاح ها و تجهیزات پیشرفته جنگی خود حداکثر می توانیم آنها را بکشیم، اما آنها کشته شدن را زندگی دوباره و چون مرگ در راه آرمان و ایمان را عین رستگاری می دانند، آرزوی نائل شدن به آن را دارند… و این مصداق عینی همان جمله امام(ره) است که ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد… .
و امروز با گذشت سال ها، نه تنها فرهنگ مقاومت و شهادت در میان مردم فلسطین کمرنگ نشده، بلکه آنان با الگوگیری از انقلاب پیروز مردم مسلمان ایران و بازگشت به فرهنگ اصیل اسلام ناب، با درک عمیق تر این قیام، آنها را عملاً به کار می گیرند. به این عبارت که در بیانیه اخیر دولت مردمی و انقلابی حماس آمده است دقت کنید: مردم غزه با پایداری خود به دشمن ثابت کردند که هرگز در برابر ددمنشی ها و دسیسه چینی ها تسلیم نمی شوند و صبر پیشه خواهند کرد چرا که می دانند نصر و پیروزی نزدیک است… برق، گاز و آب را قطع کنید، هرچقدر می خواهید فرزندان و مجاهدان ما را بکشید، اما توکل، نیرو و اعتقاد ما به خداوند هر لحظه بیشتر می شود، و خداوند حتماً ما را بر این دشمن سفاک پیروز و سربلند خواهد کرد…
جهان شاهد اوج گیری فرهنگ ظلم ستیز اسلام است، خروش ملت های مسلمان علیه جنایات اسرائیل را می بیند، بیداری اسلامی در روزگار ما به جریانی مهارناپذیر تبدیل شده است و جنایتکاران و ستمکاران نمی دانند که در تله خیرالماکرین گرفتار آمده اند و… هرچه بیشتر برای نجات خود دست و پا بزنند و دستشان را به خون بی گناهان آلوده سازند، برایشان سودی نخواهد داشت، اما با دست خود ماهیت واقعی خود را برای جهانیان بیشتر آشکار می کنند، ملت ها را از خواب غفلت بیدار می کنند و زمینه را برای پیروزی نهایی حق بر باطل فراهم می آورند.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست