• مردان شییه تو
از بندرها ی خاطره بر می گردند و
به پاس همه آوازهایت
کلاه از سر بر می دارند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۵ بهمن ۱٣٨۶ -  ۲۵ ژانويه ۲۰۰٨

۱


مردان شییه تو

از بندرها ی خاطره بر می گردند و

به پاس همه آوازهایت

کلاه از سر بر می دارند

چیزی به پایان سرزمین دست های تو

نمانده است

آسمان باش


۲

دریا و

سطری از پاروهای روشن ات

هر قایق

آغاز تازه ایست

میان زیستن و

خاموشی های خاطرت

از عطر کوچه های یاس

تا

پروازی زلال

به سمت عاشقانه هایت

ما هنوز

نفسی تازه می کنیم


٣

بالای منحنی

پایین منحنی

کسی چرا

شام این فاصله را

کم نمی کند

فصلی کنار تو و

چراغی از لحظه های پاییزش

انگار

تو هنوز می گویی


۴

هنوز

میان یادهای حادثه

پا می نهی

به انتظار بندری و

به یاد چهارشنبه های محبوبت

حافظه وطن سال های عاشقی


۵

تلخ

تلح و

کمی هم به فکر جمعه های درهم شکسته

باش

از صدای رنگین کما ن

تا

پاره های دلواپسی

برای دوست دا شتن ات

آواز هیچ پرنده ای

از یاد نمی رود


۶

قایقی ست

شعله ور

میان چشم هایت

آب ها و

دلتنگی های سرزمین اش

ما

به کجا می رسیم

رفیق

نیچه هم

از آمدن اش پشیمان نیست


شهریور ٨۶