یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تحولی بزرگ در جنبش چپ ایران
از جانب گروهی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)


سپیده صلح جو


• دیگر اکنون مهم آن نیست که گفته می شود عقاید سوسیالیستی متروک شده اند و قابل دفاع نیستند؛ مهم آن است که مخالفین ایده های چپ توان برخورد تئوریک با آنها را نداشتند و از ترس گسترش عقاید سوسیالیستی، جوانان را به زندان می اندازند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ بهمن ۱٣٨۶ -  ۲۶ ژانويه ۲۰۰٨


نه
نومید مردم را
                  معادی نیست.
چاووشی ِ امید انگیز توست
                                    بی گمان
که این قافله را به وطن می رساند.
                                           شاملو

با شروع دهه ی ۱٣٨۰ دانشجویانی با دیدگاه های چپ جسارت طرح علنی عقاید خود را یافتند.
ابراز علنی کمونیست بودن مرسوم نبود. سایه ی اعدام ها و کشتار های خونین جنبش چپ و تصفیه و اخراج گسترده ی دانشجویان سوسیالیست در دهه ی ۱٣۶۰ هنوز بر سر دانشگاه ها سنگینی می کرد. وضع در بیرون دانشگاه ها بدتر هم بود. اگر کسی علناً اعلام می کرد کمونیست است، خود را در معرض خطر اخراج از محیط کار و محرومیت های وسیع اجتماعی قرار می داد.
در نیمه ی دوم دهه ی ۱٣۷۰ جریان اصلاح طلبی فضای دانشگاه ها را تسخیر کرد. دستاورد این جریان دو وجه داشت. از طرفی با ضربه خوردن اتوریته ی امنیتی رژیم، بسیاری جرأت بیان عقاید خود را یافتند و از طرفی فضای مناسب تری برای رشد ایده های رفرمیستی نسبت به ایده های رادیکال به وجود آمد. رایکالیسم طبقاتی دیدگاه های چپ در آن دوران کمتراز سال های اخیر بود. جمعی مشکل عمده را در اسلامی بودن نظام می دیدند و جمعی معتقد به دیدگاه های مدرن غربی نظیر پست مدرنیسم بودند. در سال های اخیر، مشخصه ی بارز نظریات چپ دانشجویی، بازگشت به ایده های اولیه ی مارکسیسم و اعتقاد به مبارزه ی طبقاتی به عنوان عمده ترین نیروی حرکت انقلابی و اصالت طبقه ی کارگر در مسیر مبارزات مردم ایران برای عدالت و آزادی است.

به نظر ما در طی سال های ۱٣۷٨ تا کنون، فضایی حاکم شد که اجازه ی نسبی در حد جمهوری اسلامی برای اعلان علنی نظرگاه های چپ در تعدادی از دانشگاه ها را فراهم کرد. در طی این سال ها، این بحث بین دوستان چپ مطرح بود که فعالیت علنی در زیر نگاه دستگاه های اطلاعاتی جمهوری اسلامی و با سابقه ی سرکوب بیرحمانه ی چپ در دهه ی قبل تا چه حد معقول است. تمام زندگی و فعالیت فعالین چپ زیر نظر وزارت اطلاعات بود و هر زمان امکان دستگیری رفقا و برچیده شدن فعالیت دانشجویی چپ مطرح بود. دانشجویان سوسیالیست و دوستان آنها طیف وسیعی را تشکیل می دادند که علنی بودن فعالیت آنان، این امکان را به نیروهای امنیتی می داد تا نقاط ضعفی پیدا کنند، اشتباهاتی را بزرگ نمایی کنند و در زمان مناسب تور امنیتی خود را جمع کنند.
از سویی دیگرفعالیت دانشجویی، فعالیتی ذاتاً موقت و گذرا است. برای ما این دغدغه وجود داشت که حرکت چپ چگونه و در چه قالب و هویتی بعد از اتمام تحصیل دانشجویان، قابل دوام است. لزوم مخفی بودن بخشی از فعالین چپ احساس می شد ولی امکانات مالی، تدارکات و پشتیبانی دوستان جوان چپ، درمقایسه با امکانات و سبعیت رژیم اجازه ی اجرای این تصمیم را نمی داد.
فعالیت حرفه ای و بادوام سیاسی باید متمرکز و در قالب فعالیت حزبی صورت پذیرد ولی افزودن تحزب (که در شرایط فعلی، غیرقانونی است) بر هویت رفقا، فضای سرکوب را تشدید می کرد.
ما در فرصت مناسبی ایده های خود برای ترکیب فعالیت علنی و مخفی سیاسی و انتقاد به نوع و روش فعالیت دوستان چپ را مطرح خواهیم کرد ولی آنچه که در حال حاضر اهمیت دارد، بررسی دستاورد های بزرگ این دوستان و نقش تعیین کننده ی ایستادگی و شجاعت رفقای در بند در نوزایی جنبش چپ در ایران است.

بعد از سرکوب خشن جنبش چپ توسط جمهوری اسلامی در طی سال های اولیه ی بعد از انقلاب و فروپاشی بلوک شرق، جریان سوسیالیستی در ایران به حاشیه رفت. در دهه ی ۱٣۷۰ نه تنها احزاب و گروه های سوسیالیست در صحنه ی سیاسی ایران حضور نداشتند بلکه بسیاری از افراد چپ جسارت و علاقه ی ابراز عقاید خود را چه به لحاظ امنیتی و چه به لحاظ اعتبار و قابل دفاع بودن عقایدشان نداشتند.
گروه های سیاسی در تبعید کمک چندانی به احیاء جنبش چپ نکردند. هیچ کتابی نوشته و یا حتی ترجمه نشد. جمع بندی و تحلیل مشخص و جدی از شرایط ایران که مبتنی بر دیدگاه های مارکسیستی باشد از جانب این رفقا انجام نپذیرفت.

در این فضای آکنده از عدم اعتماد به نفس و ناامیدی، باید حرکتی صورت می گرفت. احیاء گرایش ها و فعالیت سوسیالیستی به همت دانشجویان و فعالین کارگری چپ در داخل ایران صورت پذیرفت و ما امروز حاصل تلاش آنان را در به میدان آمدن آلترناتیو چپ، به عینه می بینیم.

برای آنکه جریانی سیاسی، مهر خود را بر سرنوشت حرکت مردم بزند و در کشاکش مبارزات و تحولات اجتماعی تأثیر گذار باشد و در نهایت توان رهبری بخشی از مردم را بدست آورد باید دارای دو مولفه ی "آرمان" و "برنامه" باشد.
ما به این موضوع اعتقاد داریم که منشأ حرکت های سیاسی عدالت طلبانه در نهایت، تضاد طبقاتی و عزم زحمتکشان برای تغییر رادیکال وضع موجود است ولی در شرایط مشخص، ایمان و اراده ی رهبران جنبش در کنار آگاهی از شرایط معین و داشتن برنامه ای منطقی، نقشی بارز و تعیین کننده در حرکت مردم ایفا می کند.
تجربه ی جنبش های انقلابی نشانگر آن است که مردم نه به ایمان خالص رهبران روی می آورند و نه به علم و آگاهی صرف آنان اعتماد می کنند. رهبرانی با عدم آگاهی ولی اعتقاد راسخ در حد افراط ، شبیه اعضای القاعده می شوند و در مقابل افرادی نشسته در کتابخانه ها که بطور حرفه ای می خوانند و می نویسند ولی حاضر نیستند به خاطر منافع مردم و یا حتی عقاید خودشان کمترین مخاطره ای بپذیرند، فاقد توانایی بدست آوردن اعتماد مردم هستند.

دیدگاه چپ در آستانه ی تبدیل شدن به یکی از بازیگران صحنه ی سیاسی ایران است و این امر ممکن نبود مگر با از خودگذشتگی و شهامت و مقاومت رفقای جوان چپ. بعد از هفته ها سکوت و بی خبری این روزها در گوشه و کنار شهر صحبت از دانشجویانی است که دستگیر و شکنجه شده اند.
دانشجویان چپ در طی نزدیک به ده سال اخیر در زیر ذره بین وزارت اطلاعات، جسورانه مواضع خود را اعلام و تبلیغ کردند. این پایداری آنقدر ادامه پیدا کرد تا داشتن عقیده ی چپ تبدیل به حقی شناخته شده گردید. این تلاش ها همواره با خطر محرومیت از تحصیل و دیگر حقوق اجتماعی همراه بوده است. بیان رسمی مارکسیست بودن در نظامی که با فتوای هر آخوندی مهدورالدم می شوی و یک مأمور امنیتی یا یک لات انصار حزب الله بدون ترس از مجازات می تواند ترا به قتل برساند کاری سهل و ساده نیست. مجموع اضطراب و نگرانی یک فعال مارکسیست در طی این سال ها به نوشته و گفتار نمی آید.
دیگر اکنون مهم آن نیست که ولایت فقیه چه می خواهد و یا شرع چه حکم می کند؛ مهم آن است که سال هاست که جوانانی با دل و جرأت در میانه ی مسلخ تهدید و ارعاب بر اعلان علنی عقاید خود پای فشرده اند و حق و حقوقی انسانی را تثبیت کرده اند.
دیگر اکنون مهم آن نیست که کمونیست ها در ایران چند نفرند و یا چند درصد آراء مردم را دارند؛ مهم آن است که بیشترین تعداد زندانی سیاسی را کمونیست ها تشکیل می دهند.
دیگر اکنون مهم آن نیست که گفته می شود عقاید سوسیالیستی متروک شده اند و قابل دفاع نیستند؛ مهم آن است که مخالفین ایده های چپ توان برخورد تئوریک با آنها را نداشتند و از ترس گسترش عقاید سوسیالیستی، جوانان را به زندان می اندازند.
در نگاه مردم، جنبش چپ گوشت و خون پیدا کرده است و حضور خود را در ایران و در مقابل حکومت استبداد و خرافه تثبیت کرده است.

برای چپ های منفرد داخل و یا گروه های چپ خارج از کشور باور حرکت این جوانان مشکل است.
آنها فعالیت چپ جوان داخل را بی اهمیت تلقی کرده اند و یا معتقد بوده اند که نظریات آنان واقع بینانه نیست و امکان گسترش ندارد. متأسفانه فعالیت علنی صد ها جوان سوسیالیست و دستگیری بیش از پنجاه نفر آنها که در میانشان رفقایی برای چندمین بار است که دستگیر می شوند برای بعضی ها کافی نیست تا باور کنند که دیگر اکنون مرکز ثقل چپ ایران در داخل کشور است.
ما خود انتقاد به نظریات جنبش چپ دانشجویی داریم ولی سوالی که پیش رو ست آن است که چطور اکثر این رفقا به چنین عقایدی گرایش پیدا کرده اند. برآمد رادیکال اعتراضات فروخفته ی این خلق محروم در چه شکل و شمایلی می توانست بروز پیدا کند؟
اگر قرار است ایده های سوسیالیستی از انحرافات چپ و راست پاک شود باید عمدتاً نظریات این رفقا مد نظر باشد. اگر قرار است از جنبشی و یا فعالیتی سیاسی حمایت و پشتیبانی شود، باید عمدتاً از حرکت این جوانان حمایت شود. ترس از به انحراف کشیده شدن حرکت چپ به واسطه ی افکار تندروانه ی این جوانان دیگر فایده ای ندارد چرا که قلب تپنده ی چپ در میان آنان می زند. اهمیت فوق العاده ی فعالیت این رفقا، دیگرقابل کتمان نیست.
با مطرح شدن چپ در صحنه ی سیاسی ایران، امید آن به وجود آمده است که از سویی دیدگاه های رفقای جوان چپ از پختگی و واقع بینی بیشتری برخوردار شود و از سوی دیگر مرکز توجه مباحثات سیاسی چپ قدیمی از مسائل ذهنی و گروهی به روند حرکت چپ داخل کشور منتقل شود.

جمهوری اسلامی در جدال بی رحمانه با دانشجویان فقط از شکنجه گران و زندانبانان بهره نمی برد. نظام برای برخورد با هر جنبش اعتراضی، از کارشناسان خبره و از تجربه ای چند ده ساله استفاده می کند. در مقابل، دوستان چپ علاوه بر پایداری و مقاومت باید با تدبیر و برنامه با این یورش مقابله کنند. ما دو توصیه به رفقا داریم.
حرکت دانشجویی و به تبع آن حرکت چپ دانشجویی، جنبشی اجتماعی است. بنا به تصمیم رهبران این جنبش، این حرکت کاملاً علنی و قانونی بوده است و در حال حاضر نمی توان در مورد این تصمیم مناقشه کرد. این جنبش با قبول سختی ها و تهدید ها، بر ادامه ی حرکت خود به صورت علنی پای فشرده است و به خصوص پس از آذر ۱٣٨۵ اوج گرفته است. یکی از اهداف جمهوری اسلامی آن خواهد بود که علنی و قانونی بودن این حرکت را تغییر دهد. مخفی شدن رهبران این جنبش که در بیرون زندان هستند و شروع هر نوع فعالیت زیرزمینی در چنین شرایطی به صلاح نیست. ما خود طرفدار این قبیل تمهیدات بوده ایم ولی چنین تصمیم گیری هایی باید با طرح و برنامه ی دراز مدت و توافق دیگر رفقا صورت پذیرد و نه به شکل عکس العملی در مقابل یورش رژیم.
نکته ی دیگر آن است که بنا به تجربه، ثابت شده است که هجوم سیستم های امنیتی شبیه حرکت امواج است. رژیم نمی تواند به مدت طولانی جنبشی را زیر ضرب نگه دارد. از اینرو صلاح آن است که دوستان در زمان یورش رژیم دست به تعرض متقابل نزنند و سعی کنند تا دستاوردهای موجود را تثبیت کنند. به نظر ما دستاورد بزرگ جنبش چپ جوان داشتن حق علنی ابراز عقیده ی سوسیالیسم است. به زندان افکندن این رفقا هزینه ی سنگینی برای رژیم خواهد داشت؛ زیرا هیچ جرمی به جز دفاع از حقوق طبیعی انسان ها شامل حال آنان نمی شود.
اگر بتوان روحیه ی بالای جنبش چپ را حفظ کرد، در حرکت های بعدی خواست های سیاسی بزرگی قابل طرح خواهند بود.

http://fadaian.blogspot.com
بهمن ۱٣٨۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست