یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شرکت در انتخابات؟!


حنیف یزدانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۰ بهمن ۱٣٨۶ -  ٣۰ ژانويه ۲۰۰٨


چند روزی از اعلام نتایج تحقیقات و بررسی های شورای نگهبان و کمیته اجرایی برگزاری انتخابات مجلس اسلامی می گذرد.
تحقیقات و بررسی های صاحبان امر نشان از رد صلاحیت اکثر اصلاحطلبان داد.به صورتی که بیش از ٣۰ درصد کاندیداها رد صلاحیت شدند.اما فارغ از این دعواهای جناحی چپ و راست ذکر چند نکته زیر را لازم می دانم.
۱. حدود دو ماه از گفته آقای جنتی مبنی بر «اصل عدم برائت انسانها» می گذرد.این نکته اگر چه به تازگی از زبان ایشان بیان گشته است ولی سالیان درازی است که نصب العین ایشان و همنظرانشان بوده است،حاکی از نگاه قیم مابانه به انسانها و کودک و صغیر فرض کردن آنان است.اما متاسفانه باید ذکر کرد که از قضا اصلاح طلبان نیز همانند اقتدار طلبان و بنیاد گرایان مردم را یتیم و صغیر فرض می کنند و تنها وظیفه مردم را پی روی از روشنفکران اصلاحطلب و رای دادن به آنها در انتخاباتها می دانند. برای مثال آقای رمضان زاده چندی پیش در اهواز بیان کردند که ۴۲ درصد واجدین شرایط که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته شرکت نکردند مقصر هستند! این گفته تنها از سوی کسانی می تواند موردتوجه قرار گیرد که دوران اصلاحات را ندیده باشد و عمل اصلاحطلبان حکومتی را مشاهده نکره باشد. درست است که اقتدار گرایان امروز سوار بر موج پوپولیسم شدند و با فضای بسته مانع از به گوش رسیدن مطالبات به حق و تاریخی مردم رشیدایران شده اند اما اصلاح طلبان نیز با دفاع متعصبانه از گذشته های دور و نزدیک خود و سرپوش نهادن بر عملکرد ضعیف خود در دولت خاتمی و رفتار اقتدارطلبانه شان در سالهای دهه ۶۰ رای و نظر مردم بر مبنای دموکراسی و آزادی را نمی خواهند بشنوند. شاید اصلاحطلبان نیز به ولایت روشنفکران و بلاخص خودشان بر مردم معتقدند.بر این اساس نمی توان به داعیه دموکراسی خواهی آنان اعتماد کرد زیرا دموکراسی مشروط به بالغ فرض کردن مردم است،به خصوص بعد از تجربه شکست ٨سال اصلاحات.از سوی دیگر اصلاحطلبان در طول دوران اصلاحات با مشکلات و موانع و ناتوانایی هایی روبرو بودند ولی آنها هیچگاه تا به امروز به چگونگی مواجهه دوباره خود با این موانع و بر طرف کردن ناتوانایی هایشان پاسخ نداده اند.
۲. بر اساس تمامی نظریه های قائل به دموکراسی « هر کسی مسئول سونوشت خویش است».از همین اصل است که آزادی و اختیار انسان نتیجه می شود.امروز می دانیم و می بینیم که در نتیجه عمل افراد و اجرا شدن نظریه خاصی وضعیت کشور و مردم بسیار نابسامان گشته است. صاحب این قلم بر خلاف بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران معتقد است که بر اساس اصل مذکور نمی توان به خاطر عملکرد اشتباه مقصران ، روشنفکران با شرکت در انتخابات و با فروختن آبروی خویش (به گفته خودشان) کاسه داغتر از آش شوند و بار سنگین گناه نکرده را بر دوش بکشند.آنچنانکه در انتخابات ریاست جمهوری نهم عداه ایی از روشنفکران خوشنام با این استدلال در انتخابات شرکت کردند. ولیکن باید توجه داشت که؛ اگر عملی حق باشد با سایر حقوق هماهنگ خواهد بود و با آنان مجموعه می دهد. به همین دلیل عمل به هر حقی بر آبروی افراد باید اضافه می کند. هیچگاه کسی که عمل درست و حقی را انجام دهد، آبرویش ریخته نخواهد شد!این مسئله را به سادگی می توان در زندگی روزمره تجربه کرد.
٣. در انتخابات ریاست جمهوری گذشته تعدادی از هموطنان در انتخابات شرکت نکردند.یکی از دلایل عدم شرکت آنها، این بود که انتخابات بر خلاف گفته بسیاری از اصلاحطلبان هدف نیست، بلکه وسیله ایی است برای رسیدن به هدفی که عبارت است از حاکمیت مردم بر سرنوشتشان.حال اگر انتخاباتی نتواند انسانها را به این هدف والا برساند شرایط لازم و ضروری را برای پی گیری و شرکت ندارد.از دیگر دلایل آنان برای عدم شرکت در انتخابات قائل شدن حق کرامت و تصمیم گیری برای خود بود.آنها با توجه به وجود وضعیت پیچیده و مبهم قدرت و دولت در دولت در مسائل سیاسی، اقتصادی ،ورزشی، فرهنگی ، اجتماعی و...انتخابات را با حق کرامت داشتن و تصمیم گرفتن هماهنگ نمی دیدند. اما امروز نیز شاهدیم که آن شرایط اگر بدتر نشده ، بهبودی نیز نیافته است.حال چرا باید از این دسته از هموطنان انتظار داشت که در انتخابات شرکت کنند؟
۴. بسیاری از روشنفکران و اصلاحطلبانی که در انتخابات گذشته ریاست جمهوری شرکت کردند کمیته ایی به نام کمیته دفاع از برگزاری انتخابات آزاد و سالم را تاسیس کردند.آنان در چند ماه پیش در اطلاعیه ایی شرایط انتخابات آزاد را بیان کردند اما هیچگاه به این پرسش که «چرا در انتخابات گذشته ریاست جمهوری که اکثر شرط های ایشان بر آورده نشده بود شرکت کردند؟» پاسخ ندادند. البته امروز آنان باید به این پرسش پاسخ دهند که با وجود شرایط پیش آمده و رد صلاحیت های گسترده حتی برای اصلاحطلبان حکومتی چه می کنند؟آیا همانند اصلاحطلبان حکومتی «مبارزه برای آزادی و مقاومت»(گفته خودشان) را در ثبت نام کردن و رد شدن توسط شورای نگهبان بی مفهوم می کنند؟
۵. در چند سال بعد از انتخابات ریاست جمهوری و رییس شدن آقای احمدی نژاد با تمام مشکلات و موانع ایجاد شده در برابر مطالبات آزادی خواهانه، عمل فعالین و جریانهای اجتماعی اعم از دانشجویان ، کارگران، زنان توام با موفقیت بوده است.دانشجویان در چند سال گذشته با نگاه به جامعه و جامعه مدنی در واقع تز دوری از قدرت را به اجرا گذاشته اند. دانشجویان و سایر جریانات دموکراسی خواه نشان داده اند که راه مطمئن برای دموکراسی در ایران از درون جامعه و دوری گزدین از قدرت نامشروع می گذرد. بر اساس این تجربه موفق دلیلی برای تجربه تلخ نزدیک شدن به قدرت از سوی جریانهای اجتماعی وجود ندارد.همچنین امروز با نظر کردن به رفتار مردم درمی یابیم که یکی از مشکلات اصلی جامعه ایران نداشتن «اعتماد اجتماعی» در بین آنها به دلیل بازی خوردن مکرر از سوی قدرتطلبان چپ و راست بوده است.مسلم است برای از بین بردن این ضعف اجتماعی باید با رفتار و عمل منطبق بر حقوق انسانها و بر اساس صداقت به باز سازی وجدان جمعی مردم ایران پرداخت و نه اینکه در بازی قدرت اسیر بد و بدتر و بدترین شد!
۶. در پایان باید اضافه کرد که این نوشته تنها بیان چند نکته و نظر از سوی صاحب قلم است. شرکت در انتخابات می تواند گزینه ایی برای رسیدن به دموکراسی در ایران باشد هر گاه زمینه برگزاری انتخابات کاملا آزاد ایجاد شود.مسلم است که اولین شرط چنین مسئله ایی بالغ و عاقل دانستن تمامی انسانها است. باید باور به عقل و وجدان جمعی آزاد ارج نهاده شود تا انتخابات آزاد محلی از اعراب داشته باشد. در این صورت است که هر کسی می تواند انتخاب کند و یا انتخاب شود.
من الله توفیق

عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست