ضرورت اقدام مشترک چپ برای رهایی دانشجویان دربند
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت ( داخل کشور)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ بهمن ۱٣٨۶ -
٣۰ ژانويه ۲۰۰٨
در دفاع از سوسیالیسم (۱۰)
پرتوان باد خروش دلیرانه کمونیست های جوان
ضرورت اقدام مشترک چپ برای رهایی دانشجویان دربند
هموطنان گرامی!
دو ماه از دستگیری دهها دانشجوی چپ و تحول طلب گذشت. طی این مدت دستگاه اطلاعاتی – قضائی جمهوری اسلامی با اعمال قرنطینه کامل دربند ۲۰۹ اوین- که در اختیار وزارت اطلاعات و زیر نظر مستقیم رهبری قرار دارد- مانع درز اطلاعات به بیرون گشته است. علیرغم محروم نمودن دانشجویان زندانی از ملاقات با خانواده ها و وکلایشان ونداشتن امکان تماس با بیرون که تلاشی برای تداوم این بی خبری به شمار می رود، اطلاعات جسته و گریخته ای که به بیرون راه یافته حاکی از اعمال شکنجه های روحی- روانی و جسمی برای تخلیه اطلاعاتی و شکستن اراده و مقاومت این مبارزان جوان و کشاندن آنها به مصاحبه های تلویزیونی دارد. دستگیری دانشجویان چپ در چنین ابعادی پس از انقلاب فرهنگی بی سابقه بوده است. هر چند که برآمد دانشجویان کمونیست در شکلی علنی و با شناسنامه و هویت مشخص، بی سابقه تر از آن می باشد. یورش به دانشگاه های کشور و دستگیری دسته جمعی دانشجویان چپ را فقط در هراس حکومت
از نوزایی رادیکال و دمکراتیک چپ می توان ارزیابی نمود.
سالهاست که امپریالیسم آمریکا و اردوی سرمایه داری از رشد و خیزش مجدد چپ ایران، که به لحاظ تاریخی بالقوه توانمند و به لحاظ فکری در اردوی چپ رادیکال و دمکراتیک قرار دارد، هراسان است. سرکوب این چپ چنان سخت و پرهزینه است که امپریالیسم و دلدادگان دمکرات منش آن از پرداخت چنین هزینه ای ابا دارند. چپ آلترناتیوی جدی برای نظام سرمایه داری و روبنای سیاسی آن- حکومت بغایت ارتجاعی و فئودالیستی جمهوری اسلامی- محسوب می شود. چپ از زیر خاکستر آتشی که نئولیبرالیسم افروخته ققنوس وار بپا خاسته و با تکانیدن خود حیاتی نو یافته است. از آنجائیکه دانشجویان چپ از پیشگامان این رنسانس سوسیالیست های ایرانی بشمار می روند، نبایستی سرکوب وحشیانه دانشجویان
را دور از انتظار دانست.
هرچند که مسئولیت اجرای پروژه سرکوب و حذف چپ - که فازنخست آن از دانشگاه ها شروع گردیده - با حکومت جمهوری اسلامی و هار ترین جناح آن، یعنی جناح راست حاکم برنهادهای امنیتی – قضائی و اجرایی است. اما ارکستر مشترک امپریالیستی - ارتجاعی، آمریکا و جمهوری اسلامی ازحمایت اصلاح طلبان حکومتی و خارج از جکومت بهره مند است. مقید ترین طیف های این جناح با پیش گرفتن سیاست سکوت نمی توانند خوشحالی خود را ازپیش برد چنین سیاستی پنهان سازند. تبلیغ مجدد "خطر سرخ" توسط آمریکا و جمهوری اسلامی برای ترسادن نیروهای بینابینی و مردد جهت دور ساختن آنها از کمونیست ها تلاشی در این راستا است. البته خود این نیروهای با ژست دمکرات مدتهاست که به انحاء مختلف حکومت را از خطر دانشجویان مارکسیست می ترسانند و به سرکوب آنها ترغیب می نمایند. ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی خطاب به دانشجویان تحکیم وحدتی و انجمن های اسلامی اعلام می کند: " شما که از تبار روشنفکر دینی هستید، مراقب رخنه نیروهای غیرمذهبی به انجمن ها باشید." و محمد قوچانی ژورنالیست و مفتش فرهنگی اصلاح طلبان با پاشیدن خاک بر چشم مردم رندانه اعلام می کند: " پوپولیسم جاده صاف کن کمونیسم است." وی ضمن تلاش در پیشبرد همان پروژه امپریالیستی- ارتجاعی سعی در بهم زدن مرزهای چپ با نیروهای ارتجاعی و بنیاد گرای مذهبی حاکم بر ایران دارد.این دمکرات محترم سعی در تحریک جناح راست حاکمیت به حذف فیزیکی دانشخویان چپ از دانشگاه ها و حتی گرفتن حکم ارتداد آنها دارد. و رذیلانه اعلام می دارد: " نفوذ اندیشه های کمونیستی از نوع استالینی آن در دانشگاه های ایران خطری نیست که صادق ترین اصول گرایان و سنت گرایان از آن نگران نباشند و این خطرو اقعاً وجود دارد." و ادامه می دهد: "آیا می توان از بازگشت دوباره چپ ها به دانشگاه ها نگران نباشیم؟ " عباس عبدی ازدانشجویان چپ می خواهد که فتیله ها را پایین بکشند. همینطور است حکایت حجاریان و دیگر اصلاح طلبان، که به عبث می پندارند جنایت های حاکمیت صرفاً به پای دولت احمدی نژاد و قاضی مرتضوی نوشته خواهد شد، و اینان پس از سرکوب بر سر تابوت چپ روضه حقوق بشر و دمکراسی خواهی خواهند خواند. بایستی به این حضرات یادآوری نمود، نه آقایان! شما با سکوت و تأیید صریح و یا ضمنی تان" شریک دزدید نه همراه قافله"
متأسفانه مبهم ترین و سوال برانگیزترین سکوت از آن کانون مدافعان حقوق بشر و خانم شیرین عبادی است. جایزه صلح نوبل و این همه بی تفاوتی و سکوت شبهه برانگیز در برابر سرکوب چپ و کارگران؟! چگونه است که بانوی صلح برای هر تندی که حکومت با اصلاح طلبان و افراد پیرامونی آنها می کند، شدیدترین واکنش ها را نشان می دهند ولی در مقابل دستگیر ۴۰ دانشجوی چپ و سرکوب آنها سخنی بر لب نمی آورند. خانم عبادی! اگر این دانشجویان و خانواده ها و دوستان دانشجوی شان ادعا کنند، که شما هم چون آقایان یزدی و قوچانی و اکثر اصلاح طلبان از سرکوب دانشجویان چپ
بدست جمهوری اسلامی خشنودید، اصولاً نباید خرده ای بر آنان گرفت.
سازمان ها، احزاب و شخصیت های چپ داخل و خارج از کشور
اینک روی سخن ما با شما سازمانها، احزاب و شخصیت های چپ کشورمان است. قرنطینه دانشجویان چپ یادآور بی خبری و قطع ملاقات زندانیان سیاسی در تابستان و پاییز۶۷ است، که چند ماه بعد خبر کشتار هزاران زندانی به جهان بیرون راه یافت. این همه سکوت و بی عملی برای چیست؟ در این دو ماه کدام اقدام مشترکی را پی ریزی نموده اید؟ کدام بیانیه مشترک را صادر کرده اید؟ چرا کمیته مشترکی را برای پی گیری وضع دانشجویان زندانی سازماندهی نکرده اید؟ آیا نمی توانستید کمیته ای حقوقی را برای اعلام جرم علیه حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی و نقض آشکار حقوق انسانی آنها در مجامع جهانی و دادگاه های بین المللی تشکیل دهید؟ رفقا! اگر سکوت بی شرمانه اصلاح طلبان و دمکراسی خواهان واشنگتنی، سودی دوجانبه برای آنها بدنبال دارد، بی تفاوتی شما را چه علتی است؟ اگر فاجعه ای بسان سال۶۷ رخ دهد و یا حوادثی چون قتل ابراهیم لطف اللهی دانشجوی سنندجی در ابعادی گسترده تر تکرار شود، شما نمی توانید خود را از اینکه با سکوت و بی مهری تان پاروکش جمهوری اسلامی بوده اید، تبرئه کنید. شمایی که به جز مسائل ذهنی تان نمی پردازید و جز تنفر و عقده های تاریخی تان د ل مشغولی دیگری ندارید، نبایستی امیدوار به آشتی نسل جدید با نسل خود باشید. این سکوت و بی مهری خشمگینانه نتیجه ای جز تعمیق شکاف های نسل محافظه کار شما با جوانان رادیکال امروزی نخواهد داشت. امروز این دانشجویان به حمایت و توجه ای بیشتر از صدور بیانیه نیاز دارند. آنها اقدام عملی و مشترک شما را
طالب اند.
شاید ایراداهایی بر اقدام دانشجویان وارد باشد، که لازم است در حین مبارزه به این امر نیز پرداخت شود، ولی تخطئه و بی عملی در برابر سرکوب آنان و یا بسنده کردن به صدور یکی دو بیانیه بی سر وته و فاقد کمترین پی آمد عملی نمی تواند توجیه گر یی تفاوتی شخصیت ها، سازمانها و احزاب چپ باشد. رفقا! اگراین دانشجویان حرکتی را موجب بوده اند، تا روحیه یأس و خودباختگی را به کناری زنند، بایستی خوشحال شوید. هرچند بدون اجازه شما بزرگان مأیوس قوم، وخارج از محاسبات شما بوده باشد. اقدام جسورانه رفقای دانشجو یادآور جسارت دانشجویان و جوانان دهه ۴۰ و۵۰ است که توان و جسارت تغییر را در خود سراغ داشتند. و جز به نیروی کارگران و توده ها و روشنفکران انقلابی دلبسته هیچ قدرتی نبودند. دانشجویان چپ دهه ٨۰ ادامه نسل منقطع شده آن سالها یند، که جسارت تغییر دارند، و در عین حال عنصر آگاهی و دانش مارکسیستی شان بارزتر از نسل گذشته است. آنان با جسارت و دانش خود روحیه خود باوری و اعتماد بنفس را به
جنبش کارگری و چپ کشورمان دمیده اند. پس پرتوان باد خروش دلیرانه کمونیست های جوان.
ما شما شخصیت ها و فعالین جریانات سیاسی چپ داخل کشور را فرا می خوانیم، تا به همراه خانواده های دانشجویان زندانی با تشکیل کمیته ای، دفاع از حقوق این عزیزان را برعهده گرفته و با یاری جستن از دوستان دانشجوی آنان با اطلاع رسانی به موقع و کامل در مورد وضعیت این رفقا مانع ازتحقق اهداف پلید جمهوری اسلامی شوید. ماتمامی سازمان ها، احزاب و شخصیت های چپ خارج از کشور را مخاطب قرار داده فرامی خوانیم فارغ از کینه ها و کدورت هایشان اقدامی مشترک و توانمند را برای رهایی این عزیزان در گستره جهانی تدارک ببینند. تشکیل کمیته اطلاع رسانی و کمیته حقوقی برای ارائه دادخواست قضائی علیه سران جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی پیشنهادی است از جانب ما که می تواند
مورد بررسی قرار گیرد.
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت ( داخل کشور)
۱۰/۱۱/۱٣٨۶
|