دشواری های درون نگری
پطر یُردن فُش
- مترجم: رباب محب
•
دیاگوگ و زبان نوشتاری به ما امکان درون نگری می دهد. امروزه تکنیک عکاسی تصویر ما را از خود به ظاهرمان خلاصه کرده است. اینجا پرسش این است که آیا تکنیک در روند رشد خود می تواند به ما وسیله ای اهدا کند که درون خود را آنگونه ببینیم که وزنه ی اخلاق، روشنگری و خلاقیت فرد سنگینی کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۱ بهمن ۱٣٨۶ -
٣۱ ژانويه ۲۰۰٨
... تازه وقتی از رود خانه برمی گردیم
عکس خود را در آن می بینم
(هنریک نوردبرانت)
آینه های قدیمی بهتر بودند.
بسیاری از آدمها خود را در آینه خیلی زشت تر و پیر تر ازآنچه هستند، می بینند. همین حکم در مورد عکس ها نیز صادق است. سوزان سانتاگ در کتاب " در باره عکاسی" می نویسد: " بسیاری ازمردم ازعکس گرفتن بیزارند، نه به آن خاطر که می ترسند در چشم دیگران بی حرمت شوند، بلکه بدین سبب که دوربین را دوست ندارند و از آن می ترسند. اغلب آدمها به دنبال یافتن ِ تصویر ایده الی از خود هستند و می خواهند زیباترین حالتشان در عکس به نمایش درآید و عجز دوربین در نشان دادن جذابیتشان توهین به آنها تلقی می شود."
ما انسان ها استاد ِفریب دادن ِ خود هستیم.عکس های زیبای جوانی مان را برای روزهای تنگدستی، وقتی که دیگر آینه با تصویر ذهنی ما از خود تطبیق نمی کند- نگاه می داریم. اسکار وایلد در کتاب« چهره دوریان گری» می نویسد:" تراژدی ِ پیری از پیرشدن مایه نمی گیرد، بلکه جوانی است که رقت پیری را می آفریند."
درواقع آینه های قدیمی بهترنبودند.
در آینه نگریستن به لحاظ تاریخی پدیده ای نو است. آینه های قدیمی ابتدا از فلز جلا داده شده ساخته می شدند وبی دلیل نیست که در انجیل آمده است : " تیره مثل آینه ". بعدها آینه ها از شیشه های آب نقره داده شده ساخته می شدند. اینگونه آینه ها کوچک و کدر و مقعربودند و تصویر را به درستی نشان نمی دادند. اولین آینه های صاف و مسطح در سال ۱۵۰۰میلادی در ونیز ساخته شد. آینه های ونیزی گران بودند و فقط متمولان می توانستند تصویر کامل خود را دراین آن ها ببینند. در اواسط قرن هفتم میلادی قیمت یک آینه۱۱۵ در۶۵ با قاب نقره ای به هشت هزار پوند می رسید، در حالی که قیمت تابلوی نقاشی رافائل فقط سه هزار پوند بود. با این حساب تالار آینه ی ِ ورسای که در سال ۱۶٨۰ ساخته شد، بایستی در نگاه مردم ان زمان یک اثربسیار شگفت انگیزبوده باشد.
بخش اعظمی از تاریخ بشراز دشواری دیدن ِ خود حکایت می کند. حال باید از خود پرسید انسان بدون آینه چگونه به خود نگاه می کرده است؟
در جوامعی که آینه وجود ندارد، تصویر انسان از خودش در گرو ِتعاریف دیگران است. انسان درون ( وظاهر) خود را بر اساس گفته ی مردم ذهنی می کند. بدین لحاظ زبان نقش اساسی و کلیدی پیدا می کند. تصویرفرد از خود بر پایه زبان/ گفتار/ دیالوگ ها ترسیم می شود نه بر پایه چهره ی واقعی ِ او.
دیالوگ ها می توانند به صورت گفتگوئی درونی میان فرد و خودش مبدل شوند.فرد بر محور شنیده هایش تأمل می کند و با درونی کردن دیالوگ ها هسته ی آگاهی ِ از خود را می سازد. ایمره کرتژ در کتاب " دوسیرکاف " با نوشتن گفتگوهای درونی اش بر روی کاغذ ، درونی/ روحی – روانی شدن دیالوگ هارا برای ما ملموس می کند.
تفکر در روزگار هومربه عنوان یک گفتگوی درونی تلقی می شد . در آنزمان دسته بندی خاصی برای افکار وجود نداشت. « لوگوس» به معنای « واژه» و « ایده » بود(است ). افکار و اندیشه ها ی نوشته شده ، تفاوت میان سخن -"اوراتیو " و تفکر - "راتیو" را به ما نشان می دهد. افلاطون میان اندیشه/ ایده وآگاهی تمایز قائل می شود. دکارت نیزبا مطرح کردن تمایز میان جسم و روح دنیای روحی مستقل را ترسیم می کند، با این تفاوت که اودر تعاریفش ازنقش فردغافل نمی شود.
زبان نوشتاری به ما کمک می کند تا جهان درونی خود را حفظ کنیم. بطورمثال فرد با بازگشت به دفتر خاطراتش می تواند به اندیشه های خود از چشم شخص سوم نگاه کند. متنی که در یک مقطع زمانی خاص نوشته شده است، افکارگذرا را به فرد نشان می دهد. همانطورکه آینه و عکس ظاهر فردرا به او نشان می دهد، متون نوشته شده درون او را به او می نمایاند. تعبیر و تفسیرمتون جدااز آفرینده ی آنها امکان پذیر است، زیرا که متون هویت و موجودیت خاص خود را دارند و هویتشان ربطی به نویسنده ی آنها ندارد.
این امر راههای درون گرائی را هموار می کند. وقتی واژه ها ابژه های دائمی می شوند و دیگرتنها صدا نیستند، امکان دیدن اندیشه ها به مثابه ابژه ، نه مثل عناصر فراّر ِ درون یک گفتگو- فراهم می آید. درون نگری در متن« همگانی» می شود و اجازه ی به نمایش گذاشتن دنیای درونی را به موازات دنیای بیرونی به ما می دهد.
متون تنها حاوی اطلاعات نیستند ، بلکه زمینه های درون نگری را نیز فراهم می آورند. قبل از هر چیز متون دریچه ای بر« افکار ِ در باره ی افکار» بر روی فرد باز می کنند، که به خودآگاهی می انجامد. همچنین متون درونی بودن افکار و اندیشه ها را به فرد نشان می دهد. داوود اولسون در کتاب" جهان بر روی کاغذ " (۱۹۹۶) می نویسد:" تصویر ما از خود - پدیده ای فرهنگی است. ومتون در جامعه است که معنای مستقل به خود می گیرند."
به نظر هارولد بلوم شکسپیر اولین نویسنده ای بود که گفتگوی های درونی خود را بصورت برخورد با خود و گوش فرا دان به خود به نگارش درآورد. بلوم در کتاب " مصوبنامه ی غربی " در باره ی شخصیت شکسپیر می نویسد: " با گوش فرادادن به خود وپاسخ های خود ، و اندیشیدن در باره ی شیوه ی برخوردش با دیگران وتغییر آنها، شروع به تعمق در زاویای دیگری از« من »ِ خودکرد." بسیاری از محققان نوشتن بیوگرافی را به ، در آینه نگریستن تشبیه کرده اند. شکسپیر در غزل ۶۲ نگاهی به آینه می اندازد و به مستی " آفتاب سوخته، خشکی و چروکیده" گی اش واقف می شود.
(“ beaten and chapped with tanned antiquity”)
تصویر فوق خودفریبی او را افشا می کند – تصویری که او ازچهره ی خود دارد باچهره ی واقعی او متفاوت است. اما او فقط چهره اش را نمی بیند، بلکه عشق به خود را نیزمی بیند، معمولی بودن و پیربودن خود را می بیند. او در رهائی است که به این تصویر می رسد:" نه، تورا، که خودم را، بها می دهم: سن و سالم را با گفته ی تو می آذینم" (ترجمه به سوئدی از نی بلوم)
نگاهی گذرا به تصاویر هومر و کتاب آسمانی انجیل به ما نشان می دهد که زبان وسیله ی مناسبی برای تعریف و ترسیم چهره آدمی نیست! به تصویر کشیدن چهره ی فرد ِغایب با کمک کلمات گاه بسیار دشوار است. بطور مثال هنگام ِنوشتن درباره ی ازدواج یا متمولانی که با ون یکات/ نظر قربانینشان داده اند، ساده نیست. در روزگاران قدیم ون یکات ها تنها وسیله ای برای نشان دادن زیبائی و تصویرایده آل زمان بوده است. پرتره های ِ درباریان و ثروتمندان ۱۷۰۰-۱٨۰۰ نیزاز این حکم پیروی می کند : هدف اصلی آن ها نشان دادن ِ تصویر ایده آل جامعه اشان بوده و نه غیر از این.
چنانچه نقش ِ آینه برای ِ شناخت ما از خود حیاتی باشد، اینجا باید به نتایج حاصل آمده از تکنولوژی هم پرداخت. هنر عکاسی به عامه مردم کمک کرد تا برای اولین بار از بیرون به خود به عنوان یک ابژه " مفعول" نگاه کنند. اما نتایج حاصل آمده همیشه درخشان و رضایت بخش نیست – پیش می آید که فرد خود را در عکس باز نمی شناسد. یک دلیل می تواند این باشد که عکس ها تصویر فرد را وارونه ومعکوس مثل تصویر خود درآب نشان نمی دهند، وُ روی ِ درست و راست ما را به ما نشان می دهند.
از آن جائی که عکاسی تصویر گذرا و لحظه ای را جاودانه می کند به نظر بیشتر واقعی و ماندگار می آید. یکی از تعاریف اولیه در باره ی هنر عکاسی " آینه حافظه دار" است. اینجا حافظه استعاره ای برای عکاسی است . اما با همگانی شدن عکاسی استعاره ی فوق دیگر نه برای خود ِهنرعکاسی که برای تعریف فنکسیون ها و عملکردهای حافظه استفاده شد.
عکس ها بر خلاف تصویرِ درون آینه ثابت و غیر قابل تغییرند و بدین لحاظ فرد می تواند نقش فرد سوم را در مقابل عکس خود بازی کند. سوزان سانتاگ می نویسد: " برخلاف کشور های غیر صنعتی که هنوز تا هنوز است مردم دوست ندارند عکسشان گرفته شود و آن را مثل یک تجاوز به فردیت یا فرهنگشان تلقی می کنند، مردم کشورهای صنعتی تمام تلاششان را به خرج می دهند تا عکسشان گرفته و مدل و تمثال شوند. " اینجا شاید تصورکنیم که این تمثال است که در دسترس ماست، نه واقعیتی که به وسیله ی عکس قابل دسترس شده است. اما از آنجائی که زمان ِعکس گرفتن گذراو فراّر است، عکس ها اغلب فاقد تجربه مستقیم هستند.
همگانی شدن دروبین عکاسی و دوربین های فیلم برداری دامنه ی امکان ثبت خاطرات را گسترده ترکرده است. امروزه اکثر آدمها می دانند پدر و مادر شان در کودکی چه شکلی بوده اند. اما تا قبل از اختراع دوربین های عکاسی این امر محال بود، مگر برای عده ی معدودی ثروتمند که نقاش ها را برای کشیدن ِپرتره ی افراد خانواده اشان به خدمت می گرفتند.
ظهور فیلم های عکاسی عمر طولانی داشت. عکس ها یادبودهای لحظات زندگی افراد بودند و با دقت تمام قاب می شدند ویا در البوم های مخصوص گذاشته می شدند. امروزه دوربین های دیجیتالی و دوربین تلفن های موبایل به فرد امکان می دهد تا هرروزه ی عکس یا فیلم خود را مستقیم ببیند. تجربه ی شخص سوم در عکسی که به تازگی گرفته شده با تجارب فرد اول با هم درمی آمیزد. در نتیجه ابزار نو همراه با تجارب غیر مستقیم ِ فرد آفریننده ی تصویرفرد ازخودش می شود.
تولید تصاویر امروزه فقط سریع صورت نمی گیرد، بلکه ارزان نیز هست. کامپیوتر امکان رتوش و کپی کردن ارزان عکس ها را برای همه فراهم آورده است. عکس های رتوش شده و کپی ها به سرعت به اقصا نقاط دنیا فرستاده می شوند و به کالاهای مصرفی مبدل می گردند: به محض دیدن ، از رده خارج شده و پاک می شوند. در نتیجه خصلت پیشینه آنها یعنی ثبت لحظات و مخزن و حافظه بودن ِ آنها کم و کمتر می شود.
بعضی ها معتقدند تجربه های شخص اول کافی نیست ، چه هر فرد موجودی است با خصایص خاص خود که به او از بیرون نگریسته می شود. نارکی سیوس همواره دنباله رو دارد، اما تکنیک مدرن امکان نمایش فرد را فراهم می کند. « دوکو سوپا» یک نمونه ای صادق تکنیک مدرن است. همچنین فرد می تواند عکس خود را در سایتی چون WWW.SNYGGAST.SE بگذارد و در رأی دادن به زیباترین عکس شرکت کند. امروزه توجه به ظاهر یکی از نتایج مستقیم در دسترس بودن این ابزار است.
بازار ِ جسور دامن گسترده است. نگاهی گذرا به انواع و اقسام موادی که ما برای زیباتر شدن ظاهر خود به کار می بریم و مقایسه آن با روزگار مادربزرگ و پدر بزرگمان گویای این وسعت است. بازار با توجه به تقاضا دائمأ در حال عرضه است. فرد آشفته به دنبال یافتن ماده ای است که زیباترش کند. تبلیغات از محصولات زیبا ترسازی موج می زنند: لباس، مو، پوست، چشم ها، لب ها، دندان ها ، ناخن ها و الی آخر. عکس های رتوش شده ی مدل های آگهی ها آفرینده ی تمثال ها ئی هستند که رسیدن به پای آنها ممکن نیست . تمثال هائی که کارشان آفریدن رنج و درد انسان هاست. منطق ثروت صنعت را در خدمت ساختن ظاهر انسان ها به بخش های تخصصی مختلفی تقسیم می کند . بطور مثال به بهداشت پوست توجه کنید (چنین لیستی را می توان برای بهداشت مو هم نوشت): کرم صورت، کرم شستشو، کرم دست، کرم پا، کرم دور چشم، کرم زانو- و کرم آرنج (مرحله ۱،۲،و ٣) ، کرم زینتی/ زرق و برقدار، کرم آلت تناسلی ، کرم دور ناف و روی ران ها ، کرم جهت سفت تر شدن پوست شکم، کرم و مواد از بین بردن مو های زائد بدن، کرم و مواد جهت از بین بردن زگیل، کرم و موادجهت باز کردن چربی های روی دماغ، تونیک جهت بستن سوراخ های روی دماغ، و غیره و غیره...
امروزه بسیاری می خواهند همچون فاوست و دوریان گری زیبائی جاودانه پیدا کنند و خود را در اختیار انواع و اقسام جراحی های پلاستیک قرار می دهند.
تکنولوژی های ظاهر پردازی و بازار یابی ها جائی برای تصویر درونی فرد از خود باقی نمی گذارد. علم استیک، اتیک و اخلاق رااز صحنه بیرون می اندازد.
ثنویت دکارت انسان را به جسم و روح تقسیم می کند. حتا اگر اساس اندیشه ی
ما ثنویتی از این دست نباشد، به هر حال فرد دارای دو صورت است: صورت اول، ظاهر فرد است ، یعنی آنچه اودر آینه می بیند. دوم آنچه که او از طریق حرف و عمل نشان می دهد. واین تنهااز راه بازگشت به خود و تأمل و درون نگری امکان پذیر است.
دیاگوگ و زبان نوشتاری به ما امکان درون نگری می دهد. امروزه تکنیک عکاسی تصویر ما را از خود به ظاهرمان خلاصه کرده است. اینجا پرسش این است که آیا تکنیک در روند رشد خود می تواند به ما وسیله ای اهدا کند که درون خود را آنگونه ببینیم که وزنه ی اخلاق، روشنگری و خلاقیت فرد سنگینی کند.
استکهلم/ بیست و پنجم ژانویه دوهزار و هشت
پطریردن فش پرفسور استاد دانشگاه لوند واقع در جنوب سوئد است.
این مقاله دربخش فرهنگی نسکا داگ بلادت روز بیست و پنجم ژانویه دوهزار و هشت به چاپ رسیده است.
اسامی :
Peter Gärdenfors, Susan Sontag, Oscar Wilde, Dorian Grays porträtt, Venedig, Rafael, Imre Kertesz, Dossier K, Homeros, Logos, Platon, Descartes, ” The World om paper”, David Olson, ”The world on paper” Harold Bloom, ”Den västerländska kanon”, Shakespeare, Nybloom, Faust,
|