یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتخابات مجلس را لغو کنیم!


لقمانعلی گزارشگر


• بیخود هم، جناب، ما را دوباره پی نخود سیاه نفرست. ۸ سال، شعار «جامعه مدنی» دادید ولی برای ما «جامعه زدنی» درست کرده بودید، کافی مان است! با آقای احمدی نژاد از این جور مشکلات نداریم! حداقل می دانیم که ایشان می خواهند شرایط را برای ظهور امام زمان آماده کنند! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۲ بهمن ۱٣٨۶ -  ۱ فوريه ۲۰۰٨


اینجا و آنجا می خوانم که به رد صلاحیت ها درایران اعتراض می شود. حتی خوانده ام که شکوه کرده اند که «وجه مردم‌سالاری و جمهوریت نظام زیر سوال رفته است». من از دم این ادعاها را قبول ندارم. می خواهم در این چند خط، بگویم که چرا من با انتخابات مخالفم و به همین خاطر، کاملا از زاویه دیگری به وزارت کشور انتقاد دارم که چرا کار را یک سره نمی کند. اولا، درباره ادعای آقای موسوی لاری، یعنی زیر سئوال رفتن وجه مردم سالاری و جمهوریت نظام، آن چه که وجود ندارد چی جوری زیر سئوال رفته است؟ ما درایران، «جمهوری» نداریم و نداشتیم که حالا برسر بود و نبودش، بخواهیم چانه بزنیم. چون با شاه و نظام شاهنشاهی بدبودیم آمدیم و اسم نظام را گذاشتیم «جمهوری»، ولی با بودن «ولایت مطلقه فقیه» و «شورای نکبتی نگهبان» و حتی «شورای مصلحت نظام»، رئیس جمهور، تنها می تواند پادوی یکی از این ها باشد. البته ممکن است، به خاطر کمی درآمد یکی برای دو تا از اینها پادوئی بکند ولی پادوئی کردن یک چیز است و ریاست جمهوری کردن یک چیز دیگر. مردم سالاری هم از آن حرفهای من درآوردی است که ما ایرونی ها واقعا در این رشته، سرآمد همگانیم. یعنی آن قدر با مهارت، از این جور وجوه بی معنی اختراع می کنیم که عقل آدمیزاد حیران می ماند. لازم نیست شما نوشته های مخالفین دولت مهرورز را بخوانید- چون از زمان آدم ابوالبشر در ایران، مخالفین همیشه «نوکر استکبار خارجی» بودند. حتی در قبل از اسلام هم مخالفین برای استکبار امپراطوری یونان کار می کردند و الان هم که دیگر از روز هم روشن تر است که مخالفین سرشان به کجا بند است. باری داشتم می گفتم، شما حتی در روزنامه های دولتی و یا درسایت های مدافع دولت می خوانید که روزی نیست که بعضی از همین مردم را که قرار است «سالار» باشند، در گوشه و کنار مملکت نزنند و یا بیخود و بی جهت به زندان نیندازند! این مردمی که قرار است، «سالار» باشند، واقعا این «مردم» محترم نه تنها حق و حقوقی ندارند، بلکه هرچند روز در میان به یک بهانه ای، برادران و خواهران گمنام امام زمان می افتند توی شان و مشت و مالشان هم می دهند. البته مشت و مال اگر به قاعده باشد، خیلی هم خوب است. ولی مشکل این است که این مشت و مال حساب و کتاب ندارد و از طرف دیگر، چون یک کم زیادی، دلشان می خواهد مشت و مال بدهند، اندکی زیادی مشت و مال می دهند- مثلا نگاه کنید به همین جریانات کوی دانشگاه در چند روز پیش- من فکر می کنم کسانی که از این حرفها می زنند و نگران مردم سالاری- بخصوص مردم سالاری دینی درایران هستند، با مردم ایران شوخی دارند و یا زبانم لال، مسخره شان می کنند. مگر می شود کسی این اخبار را بخوابد و بعد، هنوز نگران باشد که این داد! ای بیداد! «مردم سالاری» را دریابید! آقا جان مگر مرض داری، تشویش اذهان عمومی می کنی! از طرف دیگر، حتی مهم نیست که از چندین فیلتر شما گذشته باشی، ولی اگر به عنوان نماینده رویت را زیاد بکنی، خوب حسابت با کرام الکاتبین است. یعنی می خواهم این را گفته باشم که نگرانی های آقای موسوی لاری بیخود است و بیخود هم، جناب، ما را دوباره پی نخود سیاه نفرست. ٨ سال، شعار «جامعه مدنی» دادید ولی برای ما «جامعه زدنی» درست کرده بودید، کافی مان است! با آقای احمدی نژاد از این جور مشکلات نداریم! حداقل می دانیم که ایشان می خواهند شرایط را برای ظهور امام زمان آماده کنند!
و اما چرا با انتخابات مخالفم؟ به چند دلیل، از همه مهم تر مگر در صدر اسلام، انتخابات داشتیم که حالا داشته باشیم! شما یک کشور پیشرفته نشانم بدهید که انتخابات داشته باشند! تمام کشورهای گداگشنه دنیا، وقت و انرژی شان را گذاشته اند پای انتخابات، کره شمالی، زیمبابوه، سوریه، لیبی، یمن، پاکستان، افغانستان.... و یاد هم نمی گیرند که مستکبرین غربی، با تبلیغ انتخابات و آزادی، به واقع می خواهند امکانات ما را غارت بکنند. وقتی انتخابات داشته باشید، لابد بعد هم می خواهید قانون گزاری هم بکنید! دیگه چی! چشمم روشن! در حالی که ما بهترین قوانین عالم را داریم و براساس اسناد زیادی که هست، بقیه کشورها هم قوانین شان را از ما گرفته اند. از همه اینها گذشته، انتخابات، یک کار بیخود و پر هزینه است. مجسم کنید چقدر باید پوستر چاپ کنند و درآن به مردم دروغ بگویند! اصلا ایران اسلامی و منزه را دورغ بر می دارد. روز رای گیری، باید کلی ورقه رای با اسامی نامزدها منتشر کنیم. هیچ فکر کرده اید که چقدر کاغذ و مرکب مصرف می شود! کلی باید شناسنامه اضافی و یا تازگی کارت ملی اضافی چاپ و منتشر کنیم. حتما خبر دارید که برای این انتخابات اخیر هم به یک روایت نزدیک به ۹۰ میلیون کارت ملی صادر کرده اند! این خودش خیلی خوب است، چون می توانیم درصد بالائی از مشارکت در انتخابات داشته باشیم. فقط نمی دانم اگر درصد مشارکت از کل جمعیت بیشتر بشود، آن را چکار باید بکنیم! بهرجهت، آیا بهتر نیست که به جای این کار، این کاغذها را بدهیم به برادر شریعتمداری که برای مان نشریه «راستگوی» کیهان را منتشر کند و نه فقط پوزه استکبار جهانی را به خاک بمالد بلکه به ما آموزش بدهد. در روزهای اخیر آقای شریعتمداری نشان دادند که برای ایشان وزیر کشور و مخالفین نظام هیچ تفاوتی با یک دیگر ندارند، از قول هر دو گروه، آقای شریعتمداری داستان های خودش را می نویسد. گذشته از همه اینها، وقتی انتخابات داشتید، بعضی از منتظر الوکاله ها مجبورند به مردم روغن نباتی بدهند. از یک نظر خوب است، چون دریافت کنندگان روغن نباتی اگر تخم مرغ گیرشان نیامده باشد و نداشته باشند، می توانند حداقل تخم های خودشان را با آن سرخ کنند. ولی از یک نظر دیگر بد است، چون باعث می شود که میزان روغن نباتی در بازار کم شده و قیمت اش بالاتر برود و بعد، برادرعسگر اولادی یا برادر دیگری که هم چنان قاطعانه در خدمت انقلاب اسلامی هستند، مجبور شود با زحمت زیاد از چین یا جای دیگر روغن نباتی وارد کند. البته خداوکیلی، یکی از محسنات انتخابات این است که بعضی از منتظرالوکاله ها به مردم « حواله نفتی» می دهند که خودمانیم با توجه به این سرمای بی پیری که با توطئه استکبار جهانی به ایران زده است، خیلی کار خیری است و خیلی هم ثواب دارد. فقط اشکال کار این است که اگر حواسشان جمع نباشد، ممکن است تعدادی از مردم به خاطر گاز گرفتگی از شر زندگی در این جمهوری عوضی اسلامی راحت بشوند. حالا که دارم از این حواله ها حرف می زنم، بعید نیست همان طور که در گذشته شده است، بعضی از این منتظرالوکاله ها، به مردم چلوکباب هم بدهند که خودش خیلی ثواب دارد. من البته پیشنهاد می کنم که اگر دولت فخیمه با پیشنهاد بنده برای لغو انتخابات موافقت نمی کند، حداقل با توجه به سرمای زیاد، با ابلاغ بخش نامه ای، از منتظر الوکاله ها بخواهد که به مردم، لوبیا چیتی پخته و یا دیزی مملو از نخود و لوبیا بدهند که مسئله کمبود «گاز» اندکی تخفیف پیدا کند.

بقیه یادداشتها را در وبلاگ نویسنده بخوانید
www.loghmanali.blogspot.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست