نسخه خطی اقای ادیب ـ قسمت آخر
جـهان دیـگری ممکـن اسـت
هاتف رحمانی
•
جهانی شدن ابعاد گوناگونی را حتی در همان ادبیات بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی دارد. یکی از مشخصه های بارز ادعاها این است که بازار ازاد و اقتصاد جهانی شده موجب فراهم امدن جامعه ای باز و استقرار دموکراسی می شود. اقای ادیب در این باره حرفی نمی زند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٣ ارديبهشت ۱٣٨٣ -
۲ می ۲۰۰۴
Hatef_r2002@yahoo.com
آقای ادیب خواهان تجدید نظر چپ است. ادعا می کند که بعد از فرو پاشی شوروی، چپ مارکسیستی با ادبیات جدیدی سخن می گوید. این درخواست تجدیدنظر آقای ادیب در جهت کنار آمدن با دنیاست. ببینیم عیار واقعی این تقاضا چیست.
۱. اقای ادیب شگرد ویژه خویش را دارد. ایشان با ردیف کردن سلسله ای از اعداد و ارقام آماری در کلامی موجز، با اعتماد به نفسی گسترده، سعی می کند مخاطب خودرا مرعوب و وانمود نماید که این سلسله اعداد و ارقام با منطق ریاضی فراهم آمده است. اقای ادیب در این شیوه، پیشاپیش جای چون و چرا در آمار را سلب می کند.
۲. اقای ادیب در قسمت نظری سخنانش نیز با تکیه بر همین ایجاز و کوبندگی، مخاطب را در منگنه قرار می دهد. ایشان یک هدف را دنبال می کند. پیوستن کامل ایران به اقتصاد جهان. انچه از جهانی شدن در ابعاد اقتصادی ضروری است مد نظر ایشان است. ایشان در این راه به شیوه کاهنان باستان، البته با ادبیاتی مدرن، دست به پیشگویی می زند. مثلا ۷۰درصد اقدام لازم برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی را تحقق یافته و ٣۰درصد باقی مانده را طی سه سال و جایی ۵ سال قابل تحقق می دانند. اقای ادیب عامدانه از ورود به سایر ابعاد مدعای خویش هم سر باز می زند. جهانی شدن ابعاد گوناگونی را حتی در همان ادبیات بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی دارد. یکی از مشخصه های بارز ادعاها این است که بازار ازاد و اقتصاد جهانی شده موجب فراهم امدن جامعه ای باز و استقرار دموکراسی می شود. اقای ادیب در این باره حرفی نمی زند.
٣. آقای ادیب وارد ماهیت دولت در ایران نمی شود. از نظر ایشان معلوم نیست دولت و نظام حاکم در ایران آیا دولتی است رانتیر، طبقاتی، یا توتالیتر و یا... آقای ادیب عامدانه در این گذرگاه ساکت است. انتقاداتی آبکی از دولت خاتمی و حزب جبهه مشارکت دارد. دولت خاتمی را بر اساس استدلال دولت حداقلی در ۴ تا ۱۰ مورد دارای اختیار و در سایر موارد ایشان را دولتی تشریفاتی می نامد. به مجلس حداقلی اشاره می کند و خواسته ها و انتظارات مردم از مجلس را خلاف شان مجلس حداقلی مورد نیاز سازمان تجارت جهانی می شمارد. آقای ادیب جایی سن خودرا ٨ سال اعلام کرده است. یعنی هم سن تشکیل سازمان تجارت جهانی. آیا دولتی که در طی ٨ سال ۷۰ درصد در جهت آرزوهای اقای ادیب انجام وظیفه کرده است قابل نقد است؟
۴. اقای ادیب از سر دموکراتیسم یا دلسوزی برای چپ و سایر نیروها به این گفتگو دامن نزده است. ایشان در طی مقالات خویش پیامی را تکرار می کنند. ایشان به زبان ظاهرا مدرن اقتصاد جهانی شده، اعلام می کنند که چپ چاره ای ندارد جز کنار امدن با دولت. یعنی دولتی که تحت زعامت ولی فقیه ۷۰ درصد ارزوهای اقای ادیب را محقق ساخته است.
۵. ستون فقرات اندیشه و بنیان تلاش چپ را تحقق همه جانبه عدالت اجتماعی تشکیل می دهد. روابط ظالمانه حاکم بر سر نوشت کشور نمی تواند در هیچ شرایطی مورد تایید چپ قرار بگیرد. چپ عدالت همه جانبه را در تحقق واقعی دموکراسی، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی تشکیلات مستقل غیردولتی، تامین حقوق دموکراتیک اکثریت مردم جامعه شامل معیشت مناسب، مسکن، کار، اموزش، بهداشت، حفظ محیط زیست و تحقق آزادی های وسیع اجتماعی در تعیین سرنوشت خویش و در یک کلام برامد جامعه مدنی مدرن می داند. دولتی که به آرزوهای اقای ادیب جامعه عمل پوشانده است فاقد تمام این خصیصه هاست.
۶. اقای ادیب می داند در شهری زندگی می کند که سنگ ها را بسته و سگ ها را گشوده اند. مصداق واقعی این را در انتخابات هفتم مجلس به عیان دیده اند. ایشان هم به پیروی از همین منطق، چپ را اماج سئوالات خویش کرده اند ـ سئوالاتی که می دانند در داخل کشور چپ قادر به پاسخگویی آنها نخواهد بود ـ و اتهاماتی هم چون، داشتن دیدگاه های اقتصادی متکی بر درآمد نفتی را با دست ودل بازی نثار چپ می کنند. ایشان حتما عمدا از یاد برده اند که اولین منادی توسعه همه جانبه در این کشور که با اتکای به بر نامه ریزی علمی و واقع گرایی عملی خواستار تحقق توسعه واقعی و ملی کشور بوده اند نیروهای چپ بوده اند. (برنامه حزب کمونیست ایران)
۷. اقای ادیب با تکیه به داده های وضعیت موجود تحقق کامل ارزوهایشان را عملی ترین برنامه در کوتاه ترین مدت می دانند. مبارکشان باد! مطمئن باشند که چپ برای ایشان کف نخواهد زد. اماج های پیشگویانه ایشان را در عرصه واقعی اجتماع، خارج از کاغذهای سیاه شده به تماشا خواهیم نشست. این انکاری از سر عناد و لجاجت نیست. منطق تحولات اجتماعی اموخته است که روند مسلط این تحولات قابل بررسی و شناخت علمی و دقیق است. تمام ترفند های ۴۵ ساله جهان سرمایه داری در جهت خنثی کردن همین تحولات درونی پدیده های اجتماعی بوده است که خارج از ذهن ناظر در عینیت مادی خویش رخ داده است.
٨. چپ خارج از هر برنامه ای که برای تحولات اقتصادی و توسعه همه جانبه ایران ارائه کند، ساختار سیاسی حاکم را سد راه هر تحول بنیادی می شناسد. افتراق بزرگ چپ با اقای ادیب در همین نکته است. دست و پا زدن آقای ادیب برای اقناع بخشی از جامعه رو به تحول ایران است که روز به روز عاصی تر از پیش و خسته از برنامه های جاری رژیم ولایت فقیه به دنبال مفری برای تغییر شرایط می گردد. پیشنهادهای عدالت محور چپ، همان نوش دارویی است که جامعه جوان و تحول خواه ایران را به خویش می خواند. اقای ادیب که در مرکز گزارش ها، امار، سمینارها و سخنرانی ها قرار دارد به روشنی این نکته را در عمل روزمره شاهد است. ایشان در کنار عقب مانده ترین نیروی سیاسی جامعه ایران که از سر ناگزیری به اجرای برنامه تعدیل اقتصادی برای حفظ بقای سیاسی خویش تن داده است، با ادبیات ظاهرا مدرنٍ ِاقتصاد جهانی شده، به فریب مردم می پردازد. ایشان حتی از پذیرش و اعتراف به این نکته در نوشته ها، سمینارها و نشست های کارگری که به وفور در اختیار ایشان است، سر باز می زند که دولت ایران علیرغم پذیرش سه جانبه گرایی در روابط کار و سرمایه، ـ که خود محصول تحمیلی چاره اندیشی های ناشی از اجرای جهانی شدن است ـ اجرای یکی از شروط ان ـ که حق کارگران برای ایجاد تشکیلات مستقل کارگری را به رسمیت می شناسد ـ را به لطایف الحیل مانع می شود. دلیل این امر جز این نمی تواند باشد که از نظر ایشان هرگونه ایجاد تنش و تشنج در راه تحقق شرایط سازمان تجارت جهانی کاری است غیرملی و مزاحم!
۹. آقای ادیب که مدعی است به زیر و بم همه اقتصاد ایران آشنایی دارد، از طرح معضل بنیادها در جمهوری اسلامی ایران طفره می رود. ایشان صحبت از دولت حداقلی می کند ولی فراموش می کنند که به عبارتی ٣۵ درصد و به ادعایی دیگر ۴٨ درصد اقتصاد ایران در اختیار بنیاد هاست. ایشان می دانند که حدود ششصد هزار نفر نیروی کار کشور را این نهادها در اختیار دارند. ایشان بی اطلاع نیست که فقط سرمایه بنیاد مستضعفان بیش از ۱۲ میلیارد دلار براورد می شود . ایشان از قاچاق کالا سحن می گویند ولی عمدا فراموش می کنند که بگویند این قاچاقچیان کالا کیانند؟ ایشان دولت در دولت رسمی را به طاق نسیان می کوبند تا خللی در تئوری هایشان وارد نشود. ایا در کشوری که بیش از ٨۰درصد منابع ملی در اختیار باندهای فاسدی به نام دولت و شبه دولت است می توان از تحقق بازار ازاد و دولت حداقلی سخن گفت؟.و آیا کدامین دورنمای توسعه تولید در جامعه به شدت دلالی شده ایران با وضعیت فعلی متصور است؟ آیا ۶ میلیارد دلار کالایی که توسط مافیای قدرت و ثروت قاچاق می شود در داخل همین مرزهای جمهوری اسلامی بازار ندارد؟ کدامین زیر ساخت های تولیدی برای مقابله با این بلای عظما طراحی شده است؟ ایا ادامه این وضعیت و یا قانونی شدن این واردات، تبدیل هر چه بیشتر ایران به سوپر مارکتی از نوع کویت و یا امارات متحده عربی نیست؟ ایا سرنوشتی جز ارژانتین سراپا بدهکار در صورت تحقق کامل تئوری های اقای ادیب برای ایران بلا کشیده متصور است؟ ایشان که تورم سال ۱٣٨٣ را در صورت برداشت ۶.۵ میلیارد دلار از ذخایر ارزی توسط دولت تا ٣۰ درصد پیشگویی می کنند، آیا به ورشکستگی و تورم در صورت ناتوانی از بازپرداخت بدهی های خارجی فکر می کنند؟ برای ایشان این مقولات محلی از اعراب ندارد.
۱۰. راستی برنامه اقای ادیب برای اخذ مالیات بر درامد چیست؟ آیا ایشان اعتقاد دارند که دولت حداقلی نباید در روابط ازادی بازار دخالت کند؟ ایشان در تقسیم بندی از توزیع درامد نفت فقط چهار حوزه اجتماعی را به دلیل اینکه پول نفت در اختیار دولت است، دولت را پاسخگو و دارای قدرت اراده می داند. یکی از این موارد مساله دفاع است، که دربرگیرنده تامین امنیت داخلی نیز هست. پرسیدنی است که چرا باید دولت درامد ملی را صرف تجهیز پلیس و دادگستری و انتظاماتی کند که بیشترین سود ان عاید سرمایه داران و قدرقدرتان سیاسی و اقتصادی است و بیشترین زیان ان متوجه فقرا و طبقات پایین اجتماع، که به دلیل ترس حاکمیت از شورش و نافرمانی آنها در جهت احقاق حقوق انسانیشان، و فقر و فحشا و انواع بزهکاری های اجتماعی ناشی از سلطه طبقاتی روابط اجتماعی، انها را در هر شرایط در منگنه قدرت، سرکوب و منکوب می کند؟ چرا باید مالیات های غیرمستقیم و مالیات حقوق ِ مزدبگیران راسا و نقدا و در جا کسر و به خزانه واریز شود اما مالیات عملکرد سرمایه داران در پیچ و خم هزار راه ِ بند و بست و ارتشا و حساب سازی های انچنانی مکتوم بماند. به راستی جعبه جادویی آمار شما میزان مالیات دریافتی از شرکت ها و اشخاص حقیقی را چقدر نشان می دهد، و به نظر کارشناسانه شما تا چه حد به رقم دریافت مالیات واقعی انها نزدیک است؟
۱۱. چپ به انچه که آٌقای ادیب بدان می خواند گردن نخواهد گذاشت. تجدیدنظر چپ به دلیل تسلط سازمان تجارت جهانی در دیدگاه ها و اندیشه ها و استراتژی و تاکتیک ارزوی همانانیست که ناقوس پایان جهان را به صدا در اوردند. ضربه هایی را هم البته به چپ زدند. ولی این ضربه ها خوش یمن و ایمن ساز بود. بخشی از چپ به اردوگاه سرمایه گریخت. و چه بهتر! صفوف چپ در ۱۰ سال گذشته در سطح جهان و در سطح کشور پالایش یافته تر و کارازموده تر به میدان نبرد طبقاتی پای گذاشته است. اگر روزی شبح کمونیسم، لولو سر خرمن هر بازارچه ای بود، امروز وسیع ترین همدلی ها را نثار چپ می کنند. جهان تازه ای متولد شده است. همچنان که در قسمت اولین این مقال آمد، امروز شعار ” همه مردم جهان متحد شوید“, بنیان مادی قابل اجرایی پیدا کرده است. نه تنها جهان به پایان نرسیده است بلکه این جهان نو می رود تا سرمایه را در گرداب تناقضات و بحران های ساختاری خویش، در حالیکه کار را به اجتماعی ترین شکل خویش در تمام طول تاریخ گسترش داده است، و بنیان مادی تحقق سوسیالیسم را فراهم اورده است در بربریت جهان کهنه دفن نماید.
۱۲. چپ در عین اینکه ساختار اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران را سد راه هر تحولی می داند، در عین حال به دو شیوه بنیادی در راه دگرگونی عمیق اجتماعی بر پایه محوریت عدالت اجتماعی می کوشد. این دو راه یکی درونی است و دیگری جهانی. از منظر درونی تاسیس دولتی دموکراتیک مبتنی بر انتخاب ازادانه شهروندان گام اول این تحول است. چپ برخلاف طرفداران اقتصاد جهانی شده معتقد به دولت حداقلی نیست. معتقد است دولت عالی ترین سازمان دموکراسی ملی است ناشی از اراده آزاد شهروندان در جهت تحقق عدالت اجتماعی. توسعه پایدار با تکیه بر مولفه های بومی تولید که دارای مزیت نسبی اند، به کارگیری آخرین دست اوردهای فنی و علمی، کشف و انکشاف منابع توسعه مادی و انسانی در خدمت تحقق عدالت از وظایف بنیادی دولت دموکراتیک ملی (و یا هر عنوانی که به لحاظ حقوقی می تواند داشته باشد) است. مبادله و تجارت یکی از بنیادی ترین امور اجتماعی است. توجه به وجه برابر حقوق در تجارت بین الملل، یافتن پیوندهای مناسب با نیازهای واقعی جامعه، یافتن بازارهای مناسب با سطح تولیدی کشور از اهم وظایف دولت دموکرات ملی است. دخالت همه جانبه دولت دموکرات ملی در توزیع منابع و ثروت اجتماعی در جهت رفاه و تحقق ازادی فردی و اجتماعی از تفاوت های اساسی این دولت با دولت حداقلی مورد نظر اقای ادیب است. تخصیص منابع در جهت گسترش بنیان های مادی تولید، فراهم اوردن امکانات اشتغال کامل واقعی جهت زحمتکشان و همه طبقات وقشر های اجتماعی و ارائه خدمات گسترده عمومی از محل تولید ملی برنامه اساسی این دولت است. (بعنوان مثال می توان به سرنوشت نساجی ها در ایران اشاره کرد که علیرغم تاریخی ٨۰ ساله در چرخه تولید کشور عملا به دلیل عدم توجه و عدم نوسازی به فلاکتی روزگارسوز برای زحمتکشان این رشته تبدیل شده است. در حالیکه تحت زعامت دولتی دموکراتیک و ملی و با اختصاص منابع در جهت نوسازی و بازسازی می توانست به یکی از رشته های دارای مزیت نسبی برای صادرات در تولید کشور تبدیل گردد. طرفه انکه تمام دود این ویرانی تنها و تنها به چشم زحمتکشان این رشته رفته و انها را با فقر و بیکاری و دربدری مواجه کرده است والا صاحبان خصوصی این بخش با اقدام به واردات انواع پارچه پاکستانی و کره ای و تایوانی و چینی عملا هزاران برابر سود به جیب مبارکشان ریخته اند.)
۱٣. اما از بعد جهانی. ما تنها کشور در دنیا نیستیم که در پنجه مناسبات نابرابر سلطه قدرت های متروپل اسیریم. تلاش کشورهای فقیر جهان در راستای احقاق حقوق برای مبادله ای برابر، تغییر در مناسبات قانونی قراردادهای بین المللی، تامین اصل یک کشور یک رای، حتی در درون سازمان تجارت جهانی به شدت ادامه دارد. ایجاد قطب های مبادله، بازارهای بین کشورها و مقابله با زورگویی های رایج و دست اندازی قدرت های بزرگ در امر سرمایه گذاری در این کشور ها، در حال نضج و شدت گیری است. مقابله با سیاست های حمایتی کشورهای متروپل، و دست یابی به تجارتی برابر حقوق و متکی بر نیازهای واقعی کشورها امروزه کار روزمره بسیاری از ملت ها و کشورهاست. دولت دموکراتیک ملی ما در کنار این مبارزه و این کشورها خواهد بود. پیوند با دموکراتیسم جهانی در جهت تحقق حقوق بشر، صلح، ازادی و توسعه پایدار برای عدالت اجتماعی از بنیان های اساسی دولت مورد نظر چپ است. یاری و همبستگی با جنبش سراسری و جهانی ضدجهانی شدن تا تحقق کامل شعار «دنیای دیگری ممکن است» دستور همیشگی دولت دموکرات ملی چپ است. (جان پیلگر در کتاب جهانی سازی هفت راهکار را برای حذف مضرات جهانی سازی به شرح زیر پیشنهاد می کند: ۱. مردم را بعنوان اصل در نظر بگیرید ۲. احاطه قدرت ملی را بر توسعه داخلی احیا کنید. ٣. به قوانین محافظت کننده کشورهای پیشرفته پایان دهید ۴. تنگدستان را در اولویت قرار دهید ۵. چند ملیتی هارا به پاسخگویی ملزم کنید ۶. فضایی دموکراتیک برای مذاکره اصولی ایجاد کنید ۷. بازار های مرکزی را قانون مدار کنید).
۱۴. امید است نگارنده را در خصوص اعلام برنامه چپ به کلی گویی متهم نکنند. عاجل ترین امر چپ دگرگونی در ساختار سیاسی قرون وسطایی حاکم تحت رهبری ولایت فقیه است. کار پیشگویی از کسانی چون اقای ادیب بر می اید. انتظار انطباق انچه که کلیات ان بیان گردید در مصداق های ساختار کنونی اب در هاون کوبیدن است. چون انچه که باید در اولین قدم و بعنوان پیش شرط تحقق این کلیات فرو ریخته شود، همین ساختارهای کنونی است.
۱۵. دور نیست روزی را شاهد باشیم که اقای ادیب و کسانی که سخن گویی انهارا بعهده دارند در پیشگویی های خوشبینانه خویش تجدید نظر کرده و با ادبیات جدیدی برای فریب دیگری سخن بگویند. تا ان روز....
۱۲/۲/۱٣٨٣
|