فراخوان «پژاک» برای اتحاد دموکراسی خواهان ایران!
(متن تصحیح شده و کامل)
•
حزب حیات آزاد کردستان با انتشار فراخوانی به مناسبت سالگرد انقلاب از «همه احزاب، گروهها، سازمانها و اشخاص آزادیخواه» خواسته است با گذر از گفتارها و کردارهای منفصلکننده و تفرقهانگیز به همگرایی و یافتن اشتراکات در صفوفی نیرومند، آیندهای روشن را برای مردمی که در طول تاریخ خود در آرزوی آزادی بسر بردهاند، رقم بزنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۰ بهمن ۱٣٨۶ -
۹ فوريه ۲۰۰٨
حزب حیات آزاد کردستان در فراخوانی که تحت عنوان «در سیامین سالگرد انقلاب ۵۷ برای مبارزه با استبداد و میلیتاریسم مبارزهای دیگر را آغاز خواهیم نمود» که به مناسبت سالگرد انقلاب منتشر شده است؛ از «همه احزاب، گروهها، سازمانها و اشخاص آزادیخواه» خواسته است با گذر از گفتارها و کردارهای منفصلکننده و تفرقهانگیز به همگرایی و یافتن اشتراکات در صفوفی نیرومند، آیندهای روشن را برای مردمی که در طول تاریخ خود در آرزوی آزادی بسر بردهاند، رقم بزنند.
متن این بیانیه در زیر آمده است:
ایران شاهد یکی از خشونتبارترین دوران تاریخ معاصر خود است. این خشونتها که در بالاترین حد خود در کردستان اعمال میشود حاکی از فصل دیگری از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران علیه خلق کرد و دیگر خلقهای ایران است. تحلیل واقعبینانه این سیاستها بخصوص در آستانه سالروز انقلاب ۱٣۵۷ ما را در تبیین نگرشها و راهکارهای مبارزه یاری خواهد داد.
خشونت، کاراکتر اصلی جمهوری اسلامی است. سنتگرایان اسلامی در اوایل انقلاب از طرفی با استفاده از عدم همرأیی در میان گروههای دیگر و تفرقهافکنی در میان آنها و از طرفی دیگر با حملات پیدرپی با ایجاد جو رعب و وحشت، مخالفت سیاسی و اجتماعی را سرکوب نمودند. برخورد جمهوری اسلامی ایران با مسئله کرد نیز در طول تاریخ این نظام برخوردی خشونتآمیز و سرکوبگرانه بوده است. به نگرش امنیتی و سیاستهای بجامانده از نظام قبلی علیه خلق کرد، تبعیض مذهبی و سیاستهای ضد دموکراتیک ولایتفقیه نیز افزوده گشت. جنگهای کردستان در سالهای نخست انقلاب و کشتارهای خونین و اعدامهای دستهجمعی بخصوص قتلعامهای سنندج، قارنا و قلاتان در خاطره خلق کرد همیشه پابرجا خواهند ماند. در نتیجه این سیاستهای خشونتبار، جمهوری اسلامی توانست بسیاری از احزاب مخالف خود را به خارج از کشور براند. اما هرگز نتوانست حس آزادیخواهی خلق کرد و همه مردم ایران را از میان ببرد. بدین سبب خشونت و شدتعمل بعنوان خصوصیت و محور اصلی سیاست نظام همچنان باقی ماند. در واقع خشونت از سوی نظام جمهوری اسلامی بعنوان مکانیسم اساسی کنترل جامعه و فرد ایرانی بکار برده میشود.
امروزه برخوردهای نظامی و سیاستهای خشونتبار و سرکوبگرانه ابعاد تازهای یافته است. بحرانها و تضادهای درونی سیستم جمهوری اسلامی نقش سپاه پاسداران را بعنوان موثرترین وسیله اعمال فشار و سرکوب علیه مردم ایران برجستهتر نموده است. اعتلای خواستهای دموکراتیک مردم ایران و فشاری که دراین راستا بر سیستم وارد مینمودند، موجی از تحولخواهی را در سالهای ۷۰ در سرتاسر ایران به راه انداخت. شکاف در درون الیگارشی بسته روحانیت، فرصتی برای طیفی از وابستگان نظام که از میدان قدرت حذف شده بودند پدید آورد که با بکاربردن گفتمانهای مطلوب مردم بر روی کار بیایند. عدم جوابگویی به اصطلاح رهبران اصلاحطلب به خواستهای دموکرتیک مردم، اعتماد مردم به آنها را کاملاً زایل نمود و اصلاحات درون سیستم را به صورت آزمون شکستخوردهای درآورد. گفتمان اسلام دموکراتیک که هرگز بسوی دموکراسی و کوچکتر نمودن نقش ولایت فقیه در مقابل نهادهای حقوقی سوق نیافت، جای خود را به اصولگرایی و اسلامی کردن مجدد همه نهادها و سازمانها داد و به تبع آن نقش سپاه پاسداران به عنوان نظامیان ایدئولوژیک رژیم محوریت یافت. حملات سرکوبگرانهای که از این به بعد علیه همه دینامیسمهای دموکراسی به قصد درهم شکستن اراده و خواست آزادیخواهی مردم ایران صورت گرفت، نتیجه مستقیم ایفای نقش سپاه پاسداران در همه زمینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی در درون نظام بود.
در این میان خلق کرد که خواستهای دموکراتیک خود را به شیوه سازماندهیشده و در قالب دیدگاههای مدرن و معاصر به پیشاهنگی حزبمان؛ حزب حیات آزاد کردستان عنوان نمود، مورد سنگینترین تهاجمات از جانب نظامیان رژیم قرار گرفته است. کردستان عملاً به میدان پیادهسازی سیاستهای توتالیتاریستی و ملیتاریستی رژیم مبدل گشته است. قدرتیابی بیش از حد سپاه پاسداران امکان چارهیابی دموکراتیک مسئله کرد را روز به روز محدودتر نموده و این مسئله را بیش از پیش به خارج از چارچوب سیاست و حقوق رانده و در نتیجه خلق کرد را در زیر فشار ترور و سرکوب، به دفاع نفس مجبور مینماید.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی از توازنات سیاسی منطقهای و جهانی در جهت سرکوب هرچه بیشتر خلق کرد استفاده مینماید. آمریکا سعی در کشاندن متفق خود ـ ترکیهـ به منجلاب عراق دارد. حضور ترکیه در عراق تنشها را بیشتر نموده و منجر به تضعیف موقعیت کردها در این کشور نیز میشود. آمریکا و اتحادیه اروپا با حمایت از اسلام سیاسی که سنتز ناسیونالیسم ترکی با اسلام عثمانی است، دست دولت ترکیه را در سرکوب مردم کرد و پایمال نمودن همه اصول دموکراتیک باز گذاشتهاند. ادغام فاشیسم ترکی با اسلام و روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، به کنار نهادن تدریجی لائیسم و حملات روزافزون به دموکراسیخواهان و بخصوص جنبش آزادیخواه خلق کرد، زمینههای مشترک میان جمهوری اسلامی و جمهوری ترکیه را بیشتر نموده است. اگر چه فشارهای دیپلماتیک ـ سیاسی آمریکا بر روی جمهوری اسلامی ادامه مییابد و در درازمدت ترکیه کاملاً در جبهه ضد ایرانی جای خواهد گرفت، اما در میانمدت، توافقات امنیتی مابین ترکیه ـ عراق ـ آمریکا و ایران ـ ترکیه ـ عراق و ایران ـ آمریکا فرصت ادامه سیاستهای خارجی در جهت بقای خود و همگام با آن سرکوب شدید داخلی را به جمهوری اسلامی داده است. همگامی جمهوری اسلامی با ترکیه اسلامیشده، موج جدیدی از ارتجاع و فاشیسم را در خاورمیانه به راه انداخته و ترور دولتی شدیدی را علیه مردم منطقه که خواستار ثبات، آسایش، دموکراسی و زندگی برادرانه هستند، اعمال میدارد. سیاست اعمال فشار و سرکوب همیشگی در جمهوری اسلامی در این شرایط به سیاست امحا و نابودی هر نوع آزادیخواهی در ایران تغییر یافته است. ایجاد گروههای کنتراگریلا و ترور از میان جانیان و اشرار، تشویق به بسیج و جاسوسی در میان جوانان، فشار به مردم جهت مسلح شدن علیه نیروهای مبارز خلقی، ایجاد و بسط گروههای اسلامی تندرو در کردستان، عمیلاتهای نظامی پیدرپی و کشتار مردم بیدفاع، مدافعین حقوق بشر و فعالان مدنی و مبارزین دموکراسی اقداماتی هستند که جهان تنها در سالهای اوجگیری فاشیسم در آلمان و ایتالیا به خود دیده است. اعدام حسن حکمت دمیر از کادرهای سیاسی حزبمان در حالی که به شدت مجروح بود، قتل زهرا بنیعامر پزشک ۲۷ ساله در همدان و ابراهیم لطفاللهی دانشجوی حقوق در سنندج در زیر شکنجه، تیراندازی بدون اخطار به ابراهیم ارسن کریمی هوادار PJAK و پدر چهار فرزند، همچنین مالک خابور کادر سیاسی و غیر مسلح PJAK که منجر به شهادت آنها شد، طی شکنجهای وحشیانه به شهادت رسانیدن رفیق هورام ( فرزاد قبادی) که در یک درگیری در کامیاران زخمی شده و به دست نیروهای رژیم افتاده بود و قتل چندین تن از افراد عادی در اطراف شهر سلماس نمونههایی از حملات سرکوبگرانه رژیم در روزهای اخیرند.
جامعه ایران نیز در نتیجه سیاستهای رژیم گرفتار بحرانهای جدی گشته است. نقش مستقیم سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات در پخش و توزیع مواد مخدر، اشاعه فحشاء، ازدیاد بیکاری و اعمال فشارهای روانی و تخریب شخصیت زنان و جوانان در کردستان و بیشتر نقاط ایران محرز است. سپاه پاسداران جهت درهم شکستن اراده آزادیخواهی در جامعه ما، از یک سو با کشتن ارزشهای انسانی در افراد و به انحطاط و خیانت کشانیدن آنها و از سوی دیگر با تقویت و پشتیبانی از سنتگرایی ارتجاعی به واسطه جاشسازی و احیاء گروههای مسلح سنتی مزدور، جامعه را به قلمرو زورمداران مبدل ساخته است. میزان خشونت و کشتن زنان و همچنین بزهکاری جوانان در مناطقی که سپاه پاسداران سعی بیشتری در پیاده نمودن پروژههای خود کرده و فرهنگ مزدوری را در آن اشاعه داده است به مراتب از دیگر نقاط کردستان بیشتر است.
مردم ایران که آمالشان در انقلاب مشروطیت برآورده نشده بود در انقلاب سال ۱٣۵۷ نیز با شکست رویاهایشان مواجه گشتند. در اوایل انقلاب ۱٣۵۷ سنتگرایان اسلامی جهت ایجاد حاکمیت و برپایی حکومت مطلقه ولایت فقیه با ترور، سرکوب، شکنجه و کشتار، سالهای دردناکی را برای مردم ایران به ارمغان آوردند. امروزه با گذشت سی سال از انقلاب این دردها همچنان باقی است. رژیم که در پی اسلامی کردن مجدد و تجدید حاکمیت میباشد، روزهای دردناکتری را نیز برای خلقهای ایران رقم خواهد زد. میتوان با صراحت گفت که حکم تیر آزادیخواهان صادر شدهاست. کردستان مانند بسیاری از مواقع آزمایشگاه اعمال سیاستهای مرحله نوین جمهوری اسلامی است. مقاومت خلق کرد و خنثیسازی این سیاستها مانع اعمال این سیاستها در سراسر ایران خواهد بود. اگر در اوایل انقلاب در مقابل حملات نیروهای اسلامی تندرو، احزاب و گروههای مختلف به متهم نمودن همدیگر میپرداختند و رهروان خط ولایت فقیه با فراغ خاطرآنها را یکی پس از دیگری از میان برداشتند، امروزه عدم پشتیبانی از مقاومت خلق کرد در برابر حملات بسیار وحشیانهتر رژیم و گناه خشونت را به گردن مبارزه بر حق خلقمان انداختن، تکرار همان اشتباهات نابخشودنی خواهد بود. مقاومت خلق کرد و حزبمان PJAK مقاومت دموکراتیک همه خلقهای ایران است. مبارزه علیه سرکوب و ترور همهجانبه سپاهپاسداران نیازمند جبههگیری همه قربانیان سیاستها و برخوردهای خشونتبار نظام میباشد. خلقهای ایران، زنان، جوانان، دانشجویان، سازمانها و نهادهای دمکراتیک با شیوهای نوین و در گسترهای فراتر از تضادهای سیاسی معمول برای کسب قدرت، بایستی مبارزهای از نوع دیگر را آغاز نمایند. آمالهای مردم ایران از طریق نبردی تازه و با مشارکت همه هویتها به تحقق خواهد پیوست. هر فرهنگ، رنگ، جنس و نسلی میتواند با تکیه بر هویت خویش در این نبرد دموکراتیک با شعار " دیگر بس است " مشارکت نموده و زمینه اعمال و تحمیل هرگونه سرکوب، خشونتطلبی و تروری را در عرصههای اجتماعی و سیاسی از جانب رژیم از میان بردارند. در خاتمه بعنوان خلق و جنبشی که در صف مقدم دموکراسیخواهی در ایران جای گرفته و حملات وحشیانه نیروهای نظامی رژیم بر روی آن متمرکز گشته است، پیروزی و نجات ایران را در همبستگی دموکراسیخواهان سراسر ایران یافته و بدین مناسبت در سیامین سالگرد انقلاب ۱٣۵۷ همه احزاب، گروهها، سازمانها و اشخاص آزادیخواه را به تأملی دوباره در نگرش ، سیاست و راهکارهای مبارزاتی فرامیخوانیم تا بدین وسیله بتوانیم با گذر از گفتارها و کردارهای منفصلکننده و تفرقهانگیز به همگرایی و یافتن اشتراکات در صفوفی نیرومند، آیندهای روشن را برای مردمی که در طول تاریخ خود در آرزوی آزادی بسر بردهاند، رقم بزنیم.
کوردیناسیون حزب حیات آزاد کردستان PJAK
۱٨ بهمن ۱٣٨۶ (۰٨/۰۲/۲۰۰٨)
|