یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اعلام اعتصاب غذای ۳۳ روزه
حسن نایب هاشم (فرود سیاوش پور)



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۲ بهمن ۱٣٨۶ -  ۱۱ فوريه ۲۰۰٨


اعلام اعتصاب غذای ۳۳ روزه به مردم ایران
از آغاز ۲۲ بهمن تا پایان ۲۴ اسفند ۱۳۸۶
در اعتراض به احکام سنگسار، پرتاب از بلندی، اعدام کودکان و اعدام های پرشمار بزرگسالان،
احکام قصاص منجر به نقص عضو و شکنجه مستمر زندانیان
و در حمایت از همه زندانیان سیاسی
و دیگر مقاومت کنندگان در برابر کودتای مخملین تدارک شده "انتخابات" مجلس

«امروز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ بود. برای امروز سازمان، راه پیمائی بزرگی را تدارک دیده بود. من و دیگر رفقای گروه هوادارمان که پریروز در دانشگاه تهران در گردهمآیی سالروز سیاهکل شرکت کرده بودیم، قرار گذاشته بودیم که امروز هم در راهپیمایی سازمان که قرار بود از دانشگاه تهران شروع شود و به سمت میدان فردوسی برود، شرکت کنیم. برآوردها را نمی دانم که تا چه حد دقت داشته باشد ولی رفقا می گفتند که باید صد، صد و پنجاه هزارنفری باشیم. شعارهایمان هم مانند همیشه بود. "استقلال، کار، مسکن، آزادی"، "کارگر، برزگر، اتحاد، اتحاد"، "اتحاد، مبارزه، پیروزی"، "همافر، همافر، حمایتت می کنیم" شعارهای "رهبران، رهبران، ما را مسلح کنید" و "تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه" هم بودند. ولی راستش این شعارها خیلی به دلم نمی نشست و خیلی قوی تکرارش نمی کردم. شعار آن سوئی ها خطاب به ارتش یعنی شعار "ما به شما گل دادیم، شما به ما گلوله" بیشتر برایم جاذبه داشت. بگذریم، سرود هم خواندیم. سرود "ای رفیقان، رفقا، قهرمانان، جان در ره میهن خود بدهیم، بی محابا...." یا سرود "کارگر، برزگر، کارگر، ای کارگر! ما با هم متحد می شویم، تا برکنیم ریشه استبداد..." را و خوب طبعاً سرود انترناسیونال را. با هم می خواندیم و از هم نیرو می گرفتیم. در حدود میدان فردوسی خبر رسید که درگیری بین همافران و گارد جاویدان شاه آغاز شده است، به این ترتیب قرار شد که راهپیمائی متوقف شود و به کمک همافران بشتابیم. رهبران هم که هنوز نتوانسته بودند ما را مسلح کنند. از جمع ما تنها عباس در نزدیکی ها بود. قرار گذاشتیم که او به خانه برود تا رولور پدر بازنشسته اش را که از مدت ها پیش برای چنین روزهایی در نظر گرفته بود، بردارد و به صحنه برود و من دانشجوی سال چهارم پرشکی که دو سال بالینی را گذرانده بودم به امید کمک امدادی اولیه عازم محل درگیری شدم. کار زیادی از دستم بر نیامد. به یکی دو مصدوم خفیف کمک مختصری کردم و آن ها را به آمبولانس های آژیرکش انتقال دادم ولی چون اغلب راه ها به شدت مسدود بود و هرج و مرج عجیبی برقرار بود، کار چندانی نمی شد کرد. ساعاتی بعد فرماندار نظامی تهران در دو اعلامیه پشت سرهم ساعات منع عبور و مرور را از ۱۶ امروز تا ۱۲ ظهر فردا اعلام کرده است ولی گمان نمی کنم که کسی گوشش بدهکار چنین فرمان هایی باشد .........»

اما نه و افسوس که امروز ۲۱ بهمن ۱۳۸۶ است. امروز هم هنوز اطلاع دقیقی از آخرین وضعیت دکتر مصطفی علوی در دست نیست. اگر به گزارش روز ۱۷ بهمن فعالین حقوق بشر و دموکراسی اتکا کنیم و اگر اعتصاب غذای او ادامه داشته باشد، امروز سی و دومین روز اعتصاب غذای اوست. او به بیماری قند وابسته به انسولین و چند بیماری جدی دیگر مبتلا است و در این فاصله دو بار به کوما رفته است. با اینکه بسیاری نگران آنند که او نیز به سرنوشت ولی الله فیض مهدوی و اکبر محمدی یا زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب و ابراهیم لطف اللهی دچار شود، هنوز کارزار گسترده و کارسازی برای نجات جان او به راه نیافتاده است. از وضعیت کنونی طیب و یزدان دو جوان ارسنجانی که حکم بی سابقه پرتاب از بلندی برایشان صادر و تأیید شده است، نیز خبری در دست نیست. من که به سهم خود نه نام خانوادگی شان را می دانم و نه نام وکیل یا وکلای احتمالی شان را و نه نام افرادی از اعضای خانواده شان که احتمالاً امکان تجدید نظر در حکم را پیگیری می کنند. از سنگسار، اعدام کودکان و اعدام های پرشمار بزرگسالان اکنون سخنی نمی گویم. اما از حال و روز «م.ع. جلالی»، «ع.ب.ریگی»، «ا. ریگی»، «ع.ر.رودینی» و «د. پهلوان» که این بار اسم کوچکشان را نمی دانیم، خبری در جایی منعکس نیست. اینان اکنون یک دست و یک پا ندارند. انگار معلولان جنگ ایران و عراق، سوانح حین کار و تصادفات رانندگی کم بودند که دستگاه "قضاوت" هم با خود عهد بسته است که معلولان تازه ای به جامعه عرضه کند.

سناریوی کودتای مخملین نمایشی کردن هر چه بیشتر "انتخابات" و فرمایشی کردن هرچه بیشتر مجلس حاصل آن، در اثر مقاومت هنوز محدود و کمتر محسوس در مقابل آن، آرام آرام پیش می رود. در این مرحله که باید تمام تلاش ها بر روی برخورداری از «حق انتخاب شدن» کسانی که خود را واجد صلاحیت کافی برای در معرض قضاوت مردم قرار گرفتن، می دانند، متمرکز باشد، اقدامات حمایتی برای تحقق این خواست آنان هنوز در حد شایسته و درخور نمی باشد.

در چنین شرایطی بار دیگر با تقاضا از کسانی که خود را کاندیدای نمایندگی مردم در بالاترین ارگان قانونگذاری کشور در شرایط برگزاری انتخاباتی آزاد و «سالم»، «عادلانه»، «منصفانه» می دانند، به استقبال از طرح «به موازات "انتخابات" نمایشی مجلس، کاندیدا معرفی کنیم!»

www.iran-chabar.de
اعتصاب غذای خود را از نیمه شب امشب آغاز می کنم و با امید افزایش مقاومت لحظه به لحظه مردم کشور در برابر سناریوی "انتخاباتی" تدارک شده برای ایشان، تا پایان روز ۲۴ اسفند ادامه خواهم داد.

۲۱ بهمن ۱۳۸۶

حسن نایب هاشم (فرود سیاوش پور)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست