حکم دادگاه میکونوس
درمحکومیت آمران و عاملان جنایت میکونوس
رضا اغنمی
•
این کتاب ۵۴۱ صفحه ای، ترجمه ی پرونده ی سنگین دادگاه میکونوس است که برای رسیدگی به جنایت بزرگ و ننگین جمهوری اسلامی ایران در آلمان تشکیل شده بود. به گواهی پرونده، سران حزب دمکرات کردستان ایران برحسب قول و قرارهای قبلی با نمایندگان جمهوری اسلامی دررستورانی به نام میکونوس واقع درشهر برلین، برای مذاکره دعوت میشوند که به ناگهان با ورود چند ناشناس به محل نشست، با رگبار مسلسل به قتل میرسند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۲ بهمن ۱٣٨۶ -
۱۱ فوريه ۲۰۰٨
کتاب فوق شرح محاکمهی دادگاه برلین است که ضمن معرفیِ آمران، طراحان، قاتلان، شکل گیری وسیرحوادث را توضیح میدهد.
این بررسی تلاشی ست در معرفیِ این اثر مهم به ویژه شناختنِ نقش بنیادیِ "خشونت"، درحفظ و بقای قدرتِ حاکم درایران .
اجرای کامل برنامهی آن جنایت که بعد سیاسی پیدا کرد، روایت جالب وشنیدنی از مهارت آمران ومجریان دارد. مطالعهی کتاب نیز باجزئیات و اطلاعات مستندِ بیشتری که در اختیارخواننده میگذارد، درتآیید همین نظر میباشد که به طور دقیق پختگی و ورزیدگی آمران و مجریان را به اثبات میرساند. همچنین استفاده از تمامی
ابزارهای موجود، حکایت ازهشیاری و کارآزموده بودن گردانندگان دارد. بهره جویی ازروابط سیاسی و عناصر دیپلوماسی گرفته تا بالابردن حجم مبادله های اقتصادی، به ویژه ابزار قرار دادن مذهب و استفاده از مسجد و محراب، و جلب نظر دیدگاه های عموم به مسائل عبادی و ایمانی در این جنایت، اگرهم شیوهی تازه ای نبوده باشد، به احتمال قوی، برای کشورهای غربی نیرنگ تازه ای از شگرد قدرت وسیطرهی جهالت دینمداران به سبکِ طالبان را مطرح میکند. به ظن قوی حادثهی وین و میکونوس جهان را متوجه کانون خشونت کرد و از آن پس درایران، اسلام گرایی را جدی گرفتند. ناقوس خطر برای شان هشداردهنده بود.
در گذر گاهِ هولناک این جنایت ها جمهوری اسلامی، چهرهی تازه و قرائت دیگری از اسلام شیعی که در دستور
کار قرار داده بود، به طور جدی با کشتار مخالفین دنبال گردید .
کشتار سران کرد دروین و برلین، درادامهی همان سیاستِ سرکوب بود. حکومت مرکزی ازهمان روزهای نخست انقلاب، با جنایت های تکان دهندهی خلخالی که جوانان کردرا به طرز وحشیانه ای قصابی میکرد، خفقان و فشارهای فزاینده را به مردم آزادهی کرد تحمیل نمود . مردمانی از کهن ترین مالکان وصاحبان این سرزمین، زیر فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قرار گرفتند. درادامهی حملات نظامی وکشتارهای بی امان و محدودیت های ظالمانهی قرون وسطایی، حتا با دخالت درمسائل مذهبی و سنتی آنان، دستگیری و تحریک مردم بومی را دنبال کرد. همین چند روز پیش بود که درسایت ها خبری اعلام شد که :
«دانشجویی بیست ساله به نام "ابراهیم لطف الهی" درزندان سنندج خودکشی کرده و بلافاصله ازطرف زندان جنازه را دفن کرده اند.»
با توجه به سابقهی این گونه کشتاندن ها در جمهوری اسلامی، خودکشی: یعنی قتل قربانی توسط زندانبان حاکم.
سایت اخبارروز. سایت عصرنو ۱۹ بهمن ۱٣٨۶
فشار برمردم کردستان ادامه دارد. این مردم صبور و آزاده به مانند دیگر ملیت های ایران، زیربار ستم حکومت ملایان برای حفظ هویت ملی خود بردباری پیش گرفته اند. تجربهی تاریخی یادشان داده، عمر هیچ ظالم و نابکاری تاسپیده دم صبح صادق عدل و داد اجتماعی برنمیتابد. عرب، مغول و تیمور ازاین سرزمین رخت بربستند. این آب و خاک ماند. با همان اقوام کهن تا به امروز سرفراز و درکنار هم. آن کس که بدنام و به سیاههی یغماگران تاریخ افزوده میشود حکومت جمهوری اسلامی ست وبس.
سخن را کوتاه کنم .
در پیشگفتار آمده است:
«در ۱۷سپتامبر۱۹۹۲ هنگامی که یک تیم مرگ به دستور دولتمردان ایران دررستوران "میکونوس" در برلین رهبران اپوزیسیون کرد (حزب دمکرات کردستان ایران) را به قتل رساند، اروپا تبدیل به یک منطقه به اصطلاح ازنظر حقوقی آزاد برای قاتلین با پاسپورت های دیپلماتیک شده بود.»
درشرح حال مجرمین که دراین جنایت شرکت داشتند، هریک به گونه ای با گذشتهی تلخ و دورشده، از زادگاه در خاک غریب به این راه کشیده میشوند. یوسف امین ۲۵ ساله تبعهی لبنان، چهاردهمین و کوچکترین فرزند خانواده میباشد. دوسال بیشتر درمدرسه نبوده. «سه برادر او دربانکی درلبنان شاغل میباشند و یکی دیگر از برادرانش به روایتی مدیر یک زندان است. شغل پدر به طور دقیق و مطمئن مشخص نگردیده ومادر خانه دار میباشد. ص ۴٨
محمد آتریس متهم دیگر این پرونده ۲۲ ساله است. «از سن چهارسالگی به مدرسهی آمادگی فرستاده میشود درسال ۱۹۷٨ به یک مدرسه کلیسایی فرانسوی زبان، موفق به اخذ دیپلم میگردد ... پس اراینکه "جنبش" پدر اورا میرباید و اعضاء مذکر خانواده وی را وادار به شرکت درجنگ مسلحانه میکند، اتریس از لبنان خارج میشود ... تمام خانواده دربرلین تقاضای پناهندگی سیاسی مینمایند ... ... درآن زمان علائق او ورزش، دیسکو،اتومبیل و زن بودند. ولی بتدریج به طرف دین اسلام متمایل میشود و به اتفاق متهمین دیگر که شیعه مذهب بودند به مسجد امام جعفر صادق دربرلین تردد نموده و سعی میکند به طور منظم درآنجا نماز گذارد . درآن محل با امین آشنا میگردد.» ۵٣ – ۵۱
عطاء الله عیاد
۲۶ ساله
« این متهم بنا به اظهار خودش فلسطینی وفاقد دولت متبوع میباشد. وی درسال ۱۹۶۶ درابنان به دنیا میآید. در سن ۱۰ سالگی درحالیکه فقط سه سال به مدرسه رفته بود، وارد شاخهی جوانان (حزب جبهه دموکراتیک) میگردد که خود شعبه ای از "سازمان آزادی بخش فلسطین " میباشد. ... برای جنگ با اسرائیل که خاک لبنان را به اشغال خود درآورده بود اسلحه به دست میگیرد. ... متهم یادشده وارد حزب امل میشود و درآنجا درنقش رهبر گروه باز برعلیه اسرائیل و سپس برضد حزب الله لبنان به نبرد ادامه میدهد ... ... عیاد دراین نبردها به صورت قوی، مجرب و بیباک خودنمائی و معروفیت حاصل مینماید و به لقب "ابوسخر" ملقب میگردد. ... دراوریل ۱۹۹۰ ازلبنان فرار و به عنوان متقاضی پناهندگی وارد آلمان شده و در شهر برلین اسکان داده میشود ...
کاظم دارابی
٣٣ ساله اهل ایران و تابعیت ایران را دارد. در۱۹۵۹ درشهر کازرون به دنیامیآید. ... مدرسه را درایران به پایان میرساند ... با وجودی که به زبان آلمانی هیچکونه آشنائی نداشته اواخر سال ۱۹۷۹ یا اوایل ۱۹٨۰ ... عازم آلمان میشود. ... او ابتدا یک دوره آموزش زبان آلمانی را دربرلین می گذراند ... ... ار تاریخ ۲۱ جولای ٨۲ تا ۱۴ اکتبر همان سال دربازداشت موقت به سر میبرد تا اینکه سرانجام از آلمان اخراج میگردد. در اینجاست که دولت ایران به یاری دارابی شتافته و موفق میشود نه تنها مانع ازاخراج اجباری و قانونی وی میگردد بلکه اجازهی اقامت نیز برای او از مقامات مربوطه بگیرد. ... ... دارابی فعالیت خود را در "انجمن اسلامی دانشجویان دربرلین غربی" که محل تجمع طرفداران حکومت اسلامی ایران بود آغاز میکند ... ... همزمان از گردانندگان اصلی مسجد امام جعفر صادق برلین نیز میباشد ... ... ...دارابی یک مغازهی خواربار فروشی ... به قیمت ٨۵ هزار مارک خریداری میکند. این مبلغ ار کجا دراختیار او قرار میگیرد برای دادگاه روشن نیست. ... این متهم نیز فاقد سابقهی سوء کیفری میباشد.»
عباس رحیل
۲۵ ساله «این متهم لبنانی درسال ۱۹۶۷ متولد و دربیروت بزرگ میشود. پدرش روابط بسیار صمیمانه ای با پسر داشته است. ... ازاظهارات رحیل نمیتوان فهمید که او دارای چند خواهر و برادر میباشد. زیرا یک بار از دو و بار دیگر از٨ برادر وخواهر صحبت به میان میآورد. ... ... رحیل به اتفاق امین، غلی صبرا و چند لبنانی دیگر لبنان را ترک و دراواخرسال ۱۹٨۹ وارد آلمان میشود. ... ... و درآنجا درخواست پناهندگی میکند. .. ... او به کارسیاه مانند کار در رستوران جبیبی و ... کمک به امور مغازهی خواربارفروشی دارابی و کار درقبرستان اتومبیل های تصادفی و اسقاطی میپردازد ... ... درمنزل دارابی ... سکنی می گزیند. ... رحیل نماز را ترک نمیکند ودرخوردن و نوشیدن دستورات مذهبی را دقیقا رعایت مینماید. او بطور کامل مطیع قرآن است.» ۶۱ - ۵۹
این گزیدهی شرح حال متهمانِ اصلیِ پرونده دادگاه میکونوس است که کاظم دارابی، درمحور کار به سمت فرمانده قرار میگیرد و با جمع کردن جوانان لبنانی و فلسطینی، ازطریق مسجد، طرح جنایت سران حزب دمکرات کردستان را پی میریزد. حس مشترک این افراد، پا پشتوانهی خانوادگی و فضای تربیتی محیط شان که بیشتردرلبنان وفلسطین سپری شده است، به وضوح روایت سرخوردگی های عاطفی و ملی را عریان میکند. جلب وجذب آن جوانان مآیوس، آواره، بی وطن و بدون پشتوانه به سمت وسوی کاظم دارابی و انگیزه های مشارکت در قتل نیز، باروح وروان آنان هماهنگ بوده است. صرفنظر از استفاده ها و امکانات مالی، اجر و خیر این قبیل قتل ها که درنظرگاه مذهبی، کشتار کفار است، لطف و رحمت خدا را هم نصیب قانل و قاتلان میکند، که بی تردید در تمایلات آن ها به جنایت بی اثر نبوده و نیست.
جالب اینکه حدود سه سال پیش، از حادثهی میکونوس، دکتر قاسملو، دکترآذر قادری و دکتر رسول فاضل در وین، به همین وضع در قربانگاه حاضر و کشته میشوند. و شگفتا که باردیگر نیزهمان اتفاق تجدید میشود این بار دربرلین. و سران حزب دمکرات کردستان درکمال بی احتیاطی، با همان شرایط گذشته به دام میافتند و تا به امروز نیز معلوم نشده این جاسوس خودی و محرم چه کسی بوده که با چنین مهارتِ کم نظیری آن مردان مصمم را به این راحتی به قربانگاه کشیده و تسلیم داس مرگ کرده است؟ به این موضوع برمیگردیم
علی فلاحیان دراین باره میگوید
« ... ما در مراکز آنها نفوذ نموده و درنتیجه کلیه فعالیت های آنان را تحت کنترل بگیریم.» ص ۶٨
به روایت همین کتاب، درماجرای قتل دکترقاسملو و یارانش سه نفر متهم شناخته شده اند:
«این سه متهم که عضو سپاه پاسداران میباشند عبارتند از"جعفر صحرا رودی" سرپرست هیآت مذاکره کننده ایرانی، همکار او "مصطفی اجودی" و مقام امنیتی، "بزرگیان اصل". قضیه ترورها در وین پیگیری نمیشود و درنتیجه دادگاهی نیز تشکیل نمیگردد. ... مصطفی اجودی بلافاصله مخفی میشود. بزرگیان اصل درسفارت ایران در وین پناه میگیرد ... ... بیسر و صدا بدون مزاحمت ازآنجا خارج و اتریش را ترک مینماید. صحرا رودی نیر اجازه مییابد درتاریخ ۲۲ جولای ٨۹ درحمایت اسکورت پلیس به فرودگاه وین رفته و از آنجا به سوی تهران پرواز کند.» ص ۶۷
«علی فلاحیان وزیرواواک در یک مصاحبهی تلویزیونی که درتاریخ ٣۰ اوت ۱۹۹۲ پخش گردید با ابراز خوش حالی عمیق از واقعه، با قاطعیت چنین ابراز عقیده میکند:
ما موفق شدیم به هستهی مرکزی ضد انقلاب و از جمله حزب منحله دموکرات، حتا درخارج از کشور ضربات قاطع و تعیین کننده وارد کنیم.» ص ۶٨
اربین بردن مخالفان رژِیم اسلامی، از همان نخستین روزهای سلطنت فقها، مورد بحث بوده. دراین باره از قول علی فلاح آمده است که :
« ... یکی از موضوعات قابل طرح دراین کمیته، نابودی فیزیکی مخالفین رژِیم درخارج ار کشور است.» ص ۷۰
خواننده هرچه پیش میرود، با حلقه های اتصالی ونقش اساسی عاملان کشتار میکونوس، بیشترآشنا میشود.
«دارابی عضو سپاه پاسداران بوده و داوطلبانه خود را دراختیار وزارت اطلاعات قرار میدهد. .. .. امین و رحیل دوره های نظامی و ایدئولوژِی مربوطه را درپایگاه پاسداران درشهر رشت گذرانده بودند و واضح است که سپاه یک نهاد نظامی مورد اطمینان رژیِم میباشد .» صص۷۴ – ۷٣
ورود گروه ضربت به برلین
روز هفتم سپتامبر ۱۹۹۲ اعضاء تیم معروف به گروه ضربت که توسط شخص فلاحیان و شریف دستچین شده بودند باهواپیما وارد برلین میگردند. فرماندهی تیم به شخصی واگذار شده بود به نام "عبدالرحمن بنی هاشمی"
که خودرا درمحل "شریف" معرفی مینماید.» ص ٨۰
عملیات درساعت ۱۰ شب شروع و دقایقی بعد خاتمه مییابد. و آدمکشان از محل دور میشوند.
«شریف پس از عملیات آلمان رااز طریق هواپیما به مقصد ترکیه ترک و ازآنجا بلافاصله به طرف تهران پرواز میکند.» ص ۹۹
دارابی به تهران میرود تا ضمن ارائه گزارش عملیات انجام شده، درعروسی یکی ازوابستگان ... شرکت
نماید. دارابی که اوضاع را بعد از ترور، خطرناک ارزیابی نمی کند و از بازداشت امین و رحیل نیز با خبر نیست، تصمیم میگیرد دوباره به آلمان برگردد. پس از ورود به برلین ... و اطلاع از بازداشت امین و رحیل ... ... تصمیم به ترک آلمان میگیرد. ... ولی قبل از اینکه بتواند تصمیم خود را عملی کند ... ... توسط پلیس به طور موقت بازداشت میشود. ص ۱۰٣
حضورگواه با نام مصباحی دردادگاه، دخالت مستقیم و سازمان یافتهی رژیم، در واقعهی رستوران میکونوس را به اثبات میرساند. و گویا همین گواه است که هویت سرپرست گروه ترور را فاش میکند. و «بنی هاشمی» را که بعنوان شریف نامیده شد معرفی میکند.
« سازمان اطلاعات داخلی فدرال آلمان ... ... برای اولین بار درگزارش جامع مورخ مفصلی ... ... ... مخصوصا ازدارابی و ارتباط وی با حزب الله، ساواما و سپاه پاسداران و نیز فعالیت ها و تماس های او با مقامات و اشخاصی دربرلین و نقاط دیگر به تفصیل سخن رفته است ... ... ... واز آن جمله هستند: نتیجهی
کنترل و استراق سمع تلفن دارابی و دخالت مستقیم و آمریت سازمان اطلاعات و امنیت رژیم تهران در تهاجمات مسلحانه برلین و وین.» ص ۱۶۱
تا نیمه های کتاب، اثری یا نامی ازعامل نفوذی این گروه دربین نیست. بازیگرانی به ظاهر حاشیه ای، در حلقهی صحابهی مسجد: تاجر و کاسبکار و دانشجوی مسلمان، ایرانی و عرب هایی که اکثرا با مشخصات لبنانی – فلسطینی ظاهر میشوند، میتوان حدس و گمان زد که عامل نفوذی بین همین ها باید بوده باشد. در برگ ۲۰۵ آمده است :
«سازمان اطلاعات داخلی آلمان درگزارش داخلی مورخ ۲۲ آوریل ۹٣ به اطلاع میرساند که غیراز کاظم دارابی و باند او دربرلین، عوامل ساواما نیزمستقیما درتهیهی مقدمات و تدارکات عملیات تروریستی ۱۷ سپتامبر ۹۲ دخالت داشته و به شناسایی محل و راه های فرار پرداخته اند. ... ... مطالب سازمان داخلی فدرال به وسیلهی اظهارات مصباحی درجریان اولین بازپرسی مورخ دهم اکتبر ۱۹۹۶ تآیید و درعین حال تکمیل می گردند.» همان ص.
این مصباحی کیست؟ از مآموران عالیرتبهی ساواما که دردادگاه حاضرمیشود و نقشهی طرح ترور و کلیهی اسناد آن قتل ها را فاش میکند. «مصباحی علاوه برداشتن سمت هماهنگ کننده فعالیت های اطلاعاتی و جاسوسی در آن زمان، مسئول کلیه سازمان های اسلامی نیز بوده است» ص ۲۶۹ . اما سرانجام سرنخ کاملا پوشیده ای از چگونگی کار مصباحی در برگ های ۴۶۱ به بعد برای خواننده روشن میشود.
با چنین پست و مقام همو ازجرئیات آگاه است. اطلاعات او درسراسراین کتاب، کوچکترین شبهه، شک و تردیدی برای مآموران تحقیق آلمانی ایجاد نمیکند. همهی گفته هایش درست همان است که رخ میدهد. بنا به گفتهی او، مآموران اجرای قتل، قبل از حرکت از ایران :
« تیم پس ازایجاد ارتباط باجاسوسین محلی وتماس های ایرانی دربرلین و تبادل اطلاعات، برنامه ترور را به طور قطعی تنظیم مینماید. این تیم که به نام های "تیم آس" ، تیم "مرگ" و "تیم ضربت" نامیده میشود، قبل از دست یازیدن به کشتارها ازطریق یک " عامل نفوذی" ساواما که حین عملیات نیز دررستوران میکونوس حضوردارد ازگردهمائی کردها دررستوران باخبر میشود.» ص ۲۰۵
نکتهی دیگری که دراین ماجرا خواننده را به فکر وامیدارد، انگیزهی کور جانیانی ست که به ظاهر درحاشیه اند، اما بخش عمدهی جنایت را برعهده دارند بدون کوچکترین سابقهی آشنائی با قربانی. جانی یاجانیانِ اجیر، با تصمیم سازمان یافتهی مرکزی با دستور ویژه ای، اقدام به کشتار کسانی میکنند که درسراسر عمر شان حتا یک بار هم همدیگررا ندیده اند و بدون کمترین بهانه و مستمسک خصومت و عداوت قتل قربانیان را برعهده میگیرند! عاملان این قبیل جنایتها، جانیان بالفطره ای هستند در ردیف آدمکشان حرفه ای؛ که با کمال تآسف در اثر آموزش های نادرست در سودای دنیا و آخرت آلت دست قدرتمندانی میشوند که با حفظ مواضع بهره کشی از عوام، کوچکترین ایمانی نه به دین و مذهب دارند و نه به معاد !
«هردو متهم نه قربانیان را دیده، نه میشناختند ونه هیچگونه رابطه ای با آنان غیراز علاقه و تمایل رژیم به حذف فیزیکی آنها که ازکانال دارابی به آن واقف میگردند، داشتند » ص ٣٣۹
کتاب، شواهد دیگری نیز برای مشارکت ایران درسازماندهی این جنایت را به دست میدهد:
در بارهی اقامت دارابی درآلمان، «پس از تخلفات عدیده ای که دارابی درخاک جمهوری فدرال آلمان مرتکب میگردد...» زمانی که مسئلهی اخراج او توسط پلیس پیش میآید، دخالت دولت ایران، هرگونه شک و شبهه را به یقین مبدل میکند. «رژیم ایران بااستفاده از کانال روابط دیپلماتیک وعلی الخصوص با سوء استفاده از قراردادهای محرمانه و نا نوشته مورخه های ۱۱ دسامبر ۱۹٨۶ و ۲۶ جون ۱۹٨۷ با دولت وقت آلمان در صدد برمیآید "وضعیت ماندن گذرا، مشروط و استثنائی دارابی و تعدادی دانشجوی ایران دیگررا که فاقد شرایط مورد توافق پس ازصدورحکم اخراج اول جون ۱۰٨۲ میباشند، به اجازهی اقامت تبدیل نمایند.» ص۲۵۶
پرونده دادگاه گواهی میدهد که بنا به گفته مصباحی، «مسافرت دارابی به آلمان به دلایل اطلاعاتی و امنیتی بوده است. فعالیت و اقدامات وی درآلمان بر درستی این دیدگاه صحه می گذارند.» ۲۵۹
مراحل پیشرفت دارابی درآلمان، درتآیید سخنان مصباحی است. چرا که خواننده در برگ های بعدی با خواندن این خبر، از مآموریتِ اصلی این دانشجوی به ظاهر بقال و لباس شوی، آگاه میشود:
«اندکی بعد دارابی به ریاست اتحادیه های اسلامی دانشجویان دراروپا رسیده شخصا مسئولیت شاخه های خدمات عمومی، برنامه ریزی، تشکیل مراسم و سازماندهی تظاهرات و راهپیمائی هارا به عهده میگیرد. ... در جریان مکالمه تلفنی مورخ ۲۴ آوریل ۱۹۹۲ ... کنسول ایران دربرلین ... ... درمورد یک دانشچوی کرد ایرانی، اطلاعاتی از دارابی میخواهد. دارابی ضمن ارائهی اطلاعات جامعی نام دانشجورا نیزذکر و اضافه میکند که سوژه دردانشگاه آراد برلین به تحصیل اشتغال دارد و او (دارابی) مواطبش میباشد. » ص ۲۶۹
در جمع بندی و نتیجه گیری بیانات شاهدان و مجریان عمل آمده است که :
« نقش دارابی در تهیه مقدمات و اجرای عملیات جنایی برلین، توسط بیانات عباد درمقابل محمد جراده مورد تآکید قرار میگیرد. آنجا که عباد آشکارا به قلب مطلب زده میگوید: دارابی سرکردهی همه میباشد ... ... ...
دارابی رئیس حزب الله دربرلین میباشد و این را همه (اینجا) میدانند.» ص٣۱٣
قتل خلبان طالبی نیز ازعملیاتی بوده که چند سال پیش از واقعهی میکونوس، توسط بنی هاشمی، با موفقیت تام انجام گرفته است. مصباحی آن زمان که دردستگاه امنیتی ایران مصدر کار بوده در ملاقاتی با بنی هاشمی، از زبان خود او داستان آن قتل را میشنود.
« ... یکی از افتخارات تیم وی آنکه درتاریخ ۱٨ اوت ۱۹٨۷ خلبان طالبی را که با یک هواپیمای فانتوم از کشور فرار کرده و سرانجام در ژنو مسکن گزیده بود، از روی زمین برمیدارد. ... ... بنی هاشمی دریک دیدار تصادفی با وی فاش میکند که جریان مربوط به کردها درآلمان تحث نام رمز (فریاد بزرگ علوی) به انجام میرسد. » ۴۵٣
درگذشته اشاره کردم به بی احتیاطی آن رادمردان باصفا و صمیمی در مراعات مسائل امنیتی و حفظ سلامتی جانِ خود ازگزند آدمکشان که میدانستند به کمین نشسته اند؛ که درنهایت تاسف این بار نیز چه سهل و آسان گرفتار دام آدمکشان میشوند! به این خبر که دربرگ ۴۷۵ کتاب آمده است توجه کنید :
«استروویتس، مدیر وقت گروه تحقیق و کشف واحد ضد ترور پلیس وین دردادگاه (برلین) راجع به نتیجهی تحقیقات انجام شده درباره کشتار وین توضیحاتی (به عنوان مطلع) میدهد نامبرده متخصصی در سطح عالی میباشد ... ... ... ... سرنخ جنایات وین را بالاترین مقامات جمهوری اسلامی دردست داشته و رد پای آنان دراین واقعه نیز به وضوح تمام دیده میشود.»
روایت های پایانی کتاب با تآکید دادگاه بر آمریت و مشارکت مستقیم دولت ایران در این جنایت هولناک صحه میگذارد. لکهی ننگینی که خاطرهی جنایت های وحشیانهی دوران استالین و کشتار مخالفین را در اذهان عموم زنده کرده و شگفت آور: عبرت تاریخ را بنگر که امروزه ازآن حکومت استالینی، با آن همه کارهای بنیادی که سیمای کهن و پوسیدهی روسیهی تزاری را دگرگون کرد و به زمانهی خود دنیای دیگری را پی ریخت، کسی جز نفرت، یادی ازآن دوران نمیکند،. حکومتگرانِ امروزیِ وطن غافل از اینگونه پندهای بزرگ تاریخ چنان در رویای جهل و غفلت غنوده اند که انگار این رکابِ قدرت ابدی ست در زیرپای چوبین شان ؟
ترجمهی کتاب نشان میدهد که مترجم حقوقدان ورزیده و مسلط به فرهنگِ حقوقی آلمانی ست. ودرنهایت سلامت و پاکیزگی با ترجمهی متن پروندهی قطور میکونوس، در انتقال مباحث جزائی و حقوقی، و روشن کردن جزئیات آن جنایت هولنلک،خدمت با ارزشی انجام داده. جای سپاس دارد که فرهنگ ادبیات تبعیدرا پربارترکرده است.
عمده ترین مسئله دراین کتاب، ازآن جهت برای خوانندهی ایرانی اهمیت پیدامیکند که وجدان پاک و سالم قاضی دادگاه، و مهمترازهمه " استقلال قضائی" قضات برجسته میشود. قاضی، در داوری و اثبات جرم یا بالعکس، تحت نفوذِ هیچ مقام ومرام و ایمان و مذهبی نیست. خواننده درهمین اثر بارها شاهد است که قاضی درحین رسیدگی و پرسش و پاسخ از متهم، یقین دارد که متهم دروغ میگوید یا ازپاسخ درست امتناع میورزد. با این حال، نه قانون و نه وجدان قضاوت، اجازه نمیدهد که با متهم خشن باشد و با او به خشونت رفتار کند. این برجستگی عادلانه داوری در سیستم قضای غرب اگر چه از دستاوردهای عصر روشنگریست، اما تحول سنت مسیحیت را هم یادآور میشود. آرزو میکنم که گردانندگان دستگاه قضایی ایران نیز از مطالعهی این کتاب استفاده کرده و درغرب ستیزی کین توزانهی خود، تفاوت هارا در سنجهی آزمایش بسنجند و داوری کنند. درسراسر این دادگاه، نه از قاصم الجبارین خبری ست و نه از شلاق و شکنجه و فرمایشات این و آن. حاکم، قانون است و وجدان پاک و مستقل قاضی که زبان متهمان را میگشاید و به اعتراف وادارشان مبکند.
|