سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

سخنی، و نقدی شیرین، در باره ی "گروه دستان"


• تاریخچه ای از "گروه موسیقی دستان"، نکاتی از تکنیک موسیقی گروه و نگاهی گذرا، همراه با عکسها، به اجرای برنامه ی گروه در شهر میلان- ایتالیا، در طی سفر به شهرهای مختلف اروپا از ۴ تا ۲۸ بهمن ۱۳۸۶، و بازتاب آن در میان ما ایرانیان ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۴ بهمن ۱٣٨۶ -  ۱٣ فوريه ۲۰۰٨


زدستان من شنیدم، بس سخنها
ولی"دستان"، کند افسون*جانها
                           (س- مژده)


سخنی، و نقدی شیرین، در باره ی "گروه دستان"

• تاریخچه ای از "گروه موسیقی دستان"
• نکاتی از تکنیک موسیقی گروه
• نگاهی گذرا، همراه با عکسها، به اجرای برنامه ی گروه در شهر میلان- ایتالیا، در طی سفر به شهرهای مختلف اروپا از ۴ تا ۲٨ بهمن۱٣٨۶، و بازتاب آن در میان ما ایرانیان

">www.akhbar-rooz.com

گروه دستان، بر گذشته ای پر ریشه استوار، و فرزند زمان خویش است. ترکیب این گروه، از دیدگاه کیفی، بگونه ایست که قادر است چون مغنیان*، از تیرگی، راهی به معبد مهر بگشاید. (س- مژده)

تاریخچه ای از گروه دستان

تاریخ تولد گروه: ۱۹۹۱ میلادی
بنیانگذار دستان: حمید متبسم

ترکیب دیگر نوازندگان:
• سعید فرج پوری: کمانچه
• حسین بهروزی نیا: بربط(عود)
• بهنام سامانی: دف و کوبه ای
• پژمان حدادی: تنبک

ترکیب خوانند کان گروه در کنسرتهای مختلف:

• محمد رضا شجریان
• ایرج بسطامی
• سیما بینا
• صدیق تعریف
• همایون شجریان
• شهرام ناظری
• اسلان عقیلی

با بنیانگذار دستان، حمید متبسم، بیشترآشنا شویم!

www.akhbar-rooz.com align="right"> حمید متبسم، متولد ۱٣٣۷(۱۹۵٨) مشهد، در سال ۱۹۹۱ گروه «دستان» را خلق کرد. این موسیقیدان ایرانی برای پیشبرد بهتر اهداف هنری خویش در سال ۱۹٨۶ به آلمان مهاجرت کرد. او تحصیلات هنری خویش را در دانشسرای هنر و هنرستان موسیقی تهران به پایان رسانیده است. ضمنا او به خانواده ای هنرمند متعلق است و علی متبسم پدر وی، اولین استاد او بوده است. آقای حسین علیزاده و محمد رضا لطفی، حبیب الله صالحی، زید الله طلوعی و هوشنگ ظریف نیز، در شمار استادان حمید متبسم می باشند.

فعالیتهای او عبارتند از: تدریس موسیقی از سال ۱٣۵۰(۱۹۷۶)، فعالیت در کانون چاووش، نوازندگی در گروه عارف، تشکیل گروه چکاوک، تاسیس انجمن تار و سه تار، بر پائی سمینار سالانه تار و سه تار از سال ۱٣۷٣(۱۹۹۴).
حمید متبسم، روند پیدایش گروه دستان، و فعالیت های هنری خویش و همراهانش را در اروپا و دیگر کشورها، در مصاحبه ای با خسرو شمیرانی، چنین تشریح می کند:

...در ابتدا توقع خود را کاهش دادم. برخی نوازندگان غیرحرفه ای را در گروهی به نام «چکاوک» گرد آوردم. یکی دو کنسرت هم برگزار کردیم. اما آن چیزی نبود که به دنبالش بودم. پس دوباره به گروه «عارف» که قبلا با آن کار کرده بودم روی آوردم و «بامداد» اثر من با این گروه ضبط شد و «عارف» تحت استادی آقای مشکاتیان عمل میکرد. با امکانات محدود خود و آشنایی ناکافی به محیط اروپا، «عارف» را برای اجرای کنسرت به اروپا دعوت کردم. ٨ــ ۷ کنسرت داشتیم. در حین این کار با محمدعلی کیانی نژاد آشنا شدم، با او چند کار اجرا کردم. با کیهان کلهر نیز ارتباط برقرار کردم، مرتضی عیان نیز در آن روزها با من در کلن آلمان همشهری بود. به هر روی من حلقه ارتباطی شدم. بدون برگزیدن نام، یک دوره کنسرت در اروپا گذاشتیم که بسیار موفق بود. خواننده نداشتیم تصنیف ها را کیانی نژاد میخواند. برای اجرای همین کنسرت به امریکا آمدیم. همزمان با این امر به پیشنهاد کیانی نژاد گروه را«دستان» نام گذاشتیم.

حمید متبسم علت انتخاب نام دستان را برای گروه، چنین بیان میدارد:
به عقیده من نام کوتاه و در عین حال زیبا است. در زبان موسیقی نیز به معنای مقام و پرده به کار میرود.

او در توضیح ترکیب کنونی گروه می گوید:

... برخی آمدند و برخی دیگر رفتند. امروز من تنها باقی مانده از تیم اولیه هستم.
پس از من، حسین بهروزی نیا، قدیمی ترین عضو کنونی گروه است. پژمان حدادی، بهنام سامانی و سعید فرج پوری از سال۱۹۹۵به بعد، به ترتیب، به گروه پیوستند. از سال ۲۰۰۰ به این سو شکل ثابتی داریم.

او در جائی دیگر از این مصاحبه، از گروه چکاوک می گوید:

در این جا میتوانم به کار خودم در گروه چکاوک اشاره کنم. مدتی پیش این گروه را دوباره جمع و جور کردم. ترکیب آن قدری نسبت به دوره اول ۱۵، ۱۶ سال پیش تغییر کرده است. چکاوک برایم امروز جنبه یک فعالیت اجتماعی دارد.

تعمقی کوتاه در برجستگی تکاتک چهره های گروه دستان

www.akhbar-rooz.com align="right">• سعید فرج پوری

آهنگساز: نوازنده ی کمانچه
متولد اول اسفند ماه ۱٣٣۹( ۲۰ فوریه ۱۹۶۱) در سنندج کردستان
استادان: حسن کامکار، نحود رضا لطفی و حسین علیزاده
فهالیتها: همنوازی با فرهنگ و هنر سنندج، شیدا، هارف، آوات پایور و دستان
تدریس ساز کمانچه در مراکز جاووشف حفظ و اشاعه ی موسیقی، هنرستان و دانشگاه موسیقی در تهران. نوازندگی در آلبوم های شماری از موسیقی دانان برجسته ایران و در تمام آثار منتشر شده دستان از سال ۲۰۰۰.
اثار منتشر شده: آلبوم های همنوازی با تمبک به نام های کمانچه، سه گاه همایون، کمانچه نوازی بر اساس نغمه های کردی، موسیقی برای گروه سازهای ملی با نامهای ژوان، نقش پندار، آوات، زمانه، یاد واره سید علی اصغر کردستانی، شوریده، برنده ی عنوان شوک موسیق از مجله ی موسیقی لوموند و جایزه ی بهترین موسیقی سال ۲۰۰٣ از وزارت فرهنگ فرانسه و کتاب بیست قطعه برای کمانچه.

• حسین بهروزی نیا

www.akhbar-rooz.com align="right">آهنگساز: نوازنده ی بر بط (عود)
متولد ۲۱ خرداد ۱٣۴۱(۱۱ژوئن ۱۹۶۲) در تهران
استادان: رضا وهدانی، منصور ابراهیمی(نریمان)، محمد رضا لطفی
فعالیتها: تدریس در مرکز حفظ و اشاعه ی موسیقی و هنرستان موسیقی تهران. همنوازی با گروههای مولانا، عارف و از سال۱۹۹۲ در گروه دستان، بر پائی کلاسهای آموزشی در ونکوور کانادا. نوازندگی در آلبومهای بسیاری از موسیقی دانان برجسته ی ایران و تمام آثار منتشر شده دستان از سال ۱۹۹۲.
اتار منتشر شده: البوم بر بط، کوهستان، یادستان، وجد آفتاب( افتاب نیمه شب)، سه نوازی دستان، حنائی، شوریده( برنده ی عنوان شوک موسیقی از مجله موسیقی لوموند و جایزه بهتذرن موسیقی سال ۲۰۰٣ از وزارت فرهنگ فرانسه و گل بهشت.
کتاب: گلچینی از ملودی های بومی ایران و ده قطعه برای بربط.

• بهنام سامانی

www.akhbar-rooz.com align="right">
نوازنده ی سازهای کوبه ای
متولد ۱۰ خرداد ۱٣۴۶(٣۱ ماه مه ۱۹۶۷) در چهار محال وبختیاری، ایران
استادان: جمشید محبی
فعالیتها: تشکیل گروهای ضربانگ و سامانی، تدریس در شهرهای مختلف اروپا، همنوازی با موسیقی دانان ایرانی و غیر ایرانی. طراحی ساز اودو-ضربانگ( بر اساس کوزه)، نگارش کتاب آموزش برای دف و اودو-ضربانگ، همکاری از سال ۱۹۹۹ و عضویت در گروه دستان و اجراء کنسرت ها وفستیوالهای جهانی.
نوازندگی در آلبوم های بیشماری از موسیقی دانان برجسته ی ایران، تمام آثار منتشر شده دستان از سال ۲۰۰۰.
آثار منتشر شده ی ضربانگ ۱ با مرتضی اعیان و سیاوش یزدانی، ضربانگ ۲(رنگینه)، ضربانگ ٣، سامانی ۱ با کوشیک سن از هندوستان، سامانی ۲ با مرشد مهرگان. دونوازی با رضا سامانی، ضرب تار با حمید متبسم، پانتئون(موسیقی تلفیقی) و موسیقی خراسان با محمد یگانه.


• پژمان حدادی

www.akhbar-rooz.com align="right">نوازنده ی تنبک
متولد ٣۰ بهمن ۱٣۴۷( ۱۹ فوریه ۱۹۶۹) در تهران
استادان: اسد الله حجازی، بهمن رجبی
فعالیتها: تاسیس کانون موسیقی نیریز در کالیفرنیا، تدریس تنبک و دف. در یافت چهار دوره ی بورس به عنوان بر گزیده از طرف بنیاد معتبر دارفی. عضویت در دستان از سال ۱۹۹۵، عضویت در ضربانگ. خلق موسیقی کوبه ای برای رقص و نوازندگی در آلبوم های تعدادبسیاری از موسیقی انان بر جسته ایران و تمام آثار منتشره دستان از سال ۱۹۹۵.
آثار منتشر شده: موسیقی کوبه ای ایران و خاورمیانه، رنگینه با گروه ضربانگ، سماع مستانه و آتش شوق با علی اکبر مرادی، آفتاب نیمه شب با حسین بهروزی نیا، آلبوم گلستان با جاوید افسری راد و موسیقی متن شاهزاده ی مصر.

• همایون شجریان

www.akhbar-rooz.com align="right">متولد ۲۱ ماه مه ۱۹۷۵(۱٣۵۴) تهران
او از کودکی به عرصه ی تکنیک و ریتم موسیقی وارد می شود، و اکنون علاوه بر آوازه خوانی با نواختن بسیاری از سازها آشنائی دارد.
استادان : محمد رضا شجریان(تکنیک صدا)، ناصر فرهنگ فر، محبی(تنبک)، ردشیر کامکار(کمانچه).
فعالیتها: از سال ۱۹۹۱ همراهی با محمد رضا شجریان، حسین علیزاده و کلهر و نوازندگی تنبک در کنسرتهای اجرا شده از طرف گروه آوا، در ایالات متحده آمریکا و در اروپا.
از سال ۱۹۹۹ شرکت در بسیاری از فستیوالهای جهانی، همانند آوازه خوان، همراه با محمد رضا شجریان، از جمله شرکت در فستیوال فز( (Fez در مراکش، فیلارمونیک کلن و برلن، رویال فستیوال لندن و غیره. مسافرت با گروه دستان، در بهمن ماه ۱٣٨۶ به بیش از ۱۰ شهر مختلف اروپائی و اجرای آواز در کنسرتهای مختلف. این اولین سفر مستقل او همانند آوازه خوان جوان و برجسته ی ایرانی در سطح اروپاست.
از کارهای او که می تواند بسیار قابل توجه قرار گیرد، همکاری و نزدیکی او با استاد و محقق برجسته ی ما محمد رضا درویشیان در پروژه ی ضبط ۲۴ تصنیف منسوب به عبد القادر مراغه ای است.
همایون شجریان براستی چه ازدیدگاه تکنیکی- هنری و چه از نظر اخلاقی، آزاد منشی و عشق به فرهنگ ایران نمونه است، و می تواند، برای جوانان عزیز میهن ما راهنما باشد و در دل وروح ما که بار ها بخاک افتاده وچه پر زخم بر خاسته ایم، امید کشت کند.

موسیقی، ویژگیها و خود بودگیهای تکنیکی گروه دستان

مقوله ی موسیقی:

موسیقی، هر چند براستی یک نوع بیانی است که همانند شعر، نقاشی، رقص و دیگر اشکال بیانی حسی، انتزاعی وآبستره است، اما این انتزاع در موسیقی در بالا ترین شکل خویش، پای به عرصه ی هستی می نهد. این هنر با زبان ویژه ی خویش، که به گفته ی سن جوانی داماشنو(S.G. Damasceno"....توالی اصوات است که هر یک دیگری را فرا میخواند" مرزهای جغرافیائی را، که براستی ساخته ی محدودیت های ذهنی انسان است، می شکند وبه پهنه ی جهانی پای مینهد.

ویژگیهای تکنیکی گروه دستان

بنیانگذار این گروه در مصاحبه ای با خسروشمیرانی در ۲۴ آذر ۱٣٨۶ می گوید:

«... ما نه تنها به مجموع یک ملودی، بلکه به یکایک صوتها اهمیت میدهیم» و سپس می افزاید«نکته مهم دیگر این است که ما مجموعه ای از تک نوازان نیستیم. در ایجاد محصول نهایی، گاه نقش یکی از ما، در تولید صوتهای کوتاهی، خلاصه میشود. اما همان قسمت که به لحاظ کمی شاید اصلا در نظر نیاید، به اندازه بقیه قسمتها، دارای اهمیت است.»

متبسم، به سوال چه چیزی «دستان» را برجسته میکند؟ چنین پاسخ می گوید:

غالب گروه های موسیقی اصیل ایرانی به استثناء «عارف» با استادان نوگرایی چون پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده و گروه فرهنگ و هنر با استاد پایور عملا مجموعه ای از تک نوازان بودند. ما همنوازی را مرکز کار خود قرار دادیم. بنابر این است که از گروه ۵ نفری ما تنها یک صدا که همه در آن سهم دارند بیرون بیاید. البته اصول همنوازی در موسیقی ایرانی بسیار جوان است.
برمبنای این اصول تک تک سازها در عین حفظ شخصیت خود در جمع ترکیب میشوند و در این لحظه، این که کدام ساز بیشتر یا کمتر مینوازد دیگر تعیین کننده نخواهد بود بلکه نوای نهایی باید دلنشین باشد.

در ادامه مصاحبه آمده است
از «دستان» به عنوان گروهی نوگرا یاد کردید، به غیر از تلاش برای «همنوایی» که میتوان آن را یک امر شکلی به حساب آورد، آیا در محتوا نیز چیز نوینی ارائه داده اید؟

متبسم در جواب می گوید:

این موضوع دو جنبه دارد، یکی اجرا و دیگری ساختن آهنگ است. آهنگسازی طبیعتا به فرد آهنگساز باز میگردد. آنچه فرج پوری میسازد با بهروزی نیا،از ساخته من متفاوت است.
اما وقتی این ساخته ها توسط «دستان» اجرا میشود، مهر«دستان» را بر خود خواهد داشت و بدون شک اجرای هر یک از اینها توسط گروهی به غیر از «دستان» بسیار متفاوت خواهد بود. این درباره اجرای کار آهنگسازان دیگر نیز صادق است.

در زمینه آهنگسازی نمیخواهم بحث ادعای نو بودن کارهای خود را مطرح کنم زیرا که بحثی طولانی است و در اینجا نمیگنجد اما باز هم به اجرا میپردازم. همانطور که گفتم ما به تک تک «نت»ها اهمیت میدهیم. این در موسیقی اصیل ایرانی وجود نداشته است در حالی که از قدیم در موسیقی کلاسیک اروپایی به چشم میخورد. اینها وقتی یک آهنگ میسازند به این که «DO» برای فلان ساز مشخص در کدام منطقه صوتی قرار دارد اهمیت میدهند.

متبسم ادامه میدهد:

"به هر حال نکته اینجاست که هر ساز وسعت صوتی مشخصی دارد. بگذارید «فاگوت» را در نظر بگیریم. بعضی از اصوات در این ساز اصطلاحا در منطقه «مرده» قرار دارند، بخشی دیگر از وسعت صوتی فاگوت را نواهای عاشقانه تشکیل میدهند. پس هرگاه بخواهید یک آهنگ عاشقانه بسازید باید بدانید کدام اصوات را به «فاگوت» میسپارید. من اهمیت یک صوت در یک آهنگ را به اهمیت یک چشم در یک پرتره و همخوانی اصوات را به تناسب میان اجزای این پرتره تشبیه میکنم. پس ما به صوت به عنوان جزء اهمیت میدهیم.

نکته دیگر این که ما اصواتی را ایجاد میکنیم که به طور سنتی به سازهای مشخص تعلق ندارند. مثلا اگر در جایی بهروزی نیا لازم میبیند با کوبیدن بر بدن بربط خود نوای کوبه ای را با ساز زهی خود تولید کند، این کار را انجام میدهد، و این تاثیر خود را در محصول نهایی میگذارد".

بداهه سازی(improvvisazione) یکی از برترین ویژگیهای موسیقی شرقی است. در این نوع موسیقی کمپوزیسیون به مفهوم غربی آن، یعنی اثری از پیش ساخته شده، و یا ترکیبی از اصوات ایستا وجود ندارد.
حتی در قطعات از پیش تنظیم شده، نوازنده در اثر تحولات محیط و فضای نوازندگی دچار تحول می گردد.

سخن پایانی، در باره ی تکنیک گروه دستان را ، به پویا سرائی واگذار می کنم. ایشان درنقدی بر دستان(اجرای لولیان)، به تفاوت مقوله های نواسازی و آهنگسازی می پردازد و مینویسد:

...مقوله مهم دیگری که در آثار اجرایی گروه دستان بارز است، کمپوزیسیون های (آهنگسازی های) این گروه است. بیشترین و ممتازترین آثار ساخته شده گروه دستان، به کوشش آهنگساز توانای ایرانی _ حمید متبسم _ صورت گرفته است. با توجه به وضع کنونی آهنگسازی ایرانی، بسیاری از آثار گروه دستان را (که اغلب ساخته و پرداخته متبسم است) می توان عینی ترین و شبیه ترین شکل ممکن به مفهوم کمپوزیسیون ارزیابی نمود.

به نظر این نویسنده، آنچه از مفهوم کمپوزیسیون اصیل، زیبا و درخشان در موسیقی ایرانی مراد می شود، به دو شکل است؛ صورت اول که اغلب در آثار قدما (نظیر رکن الدین خان، حاج علی اکبر شهنازی) و یا حتی در بسیاری از آثار معاصرین دیده می شود، مستقیماً و به نحو اکمل و اتم تحت تأثیر الگوهای انتزاعی ردیف دستگاهی می باشد. فونکسیون صداها، محور و محتوای صوتی جملات ابداع شده در این گونه قطعات، از منطق ردیف و ارزش در محور و محتوای جملات مشابه _ در ردیف دستگاهی - مطابقت می کند. به نوعی شاید بتوان ادعا نمود این گونه قطعات همان جملات متد آزاد ردیف می باشند که حال به شکلی ریتمیک ظهور یافته اند. در این قطعات، برداشت ذهنی هنرمند از ردیف، احساس و بیان مستقل و انحصاری سازنده و انعکاس شخصیت هنرمند در اثر، در حاشیه قرار دارد و آنچه در متن و اهمیت است، تقلید ( ایمیتاسیون (است... شاید شایسته ترین معادل فارسی کمپوزیسیون در این نوع فراآوری ها، عنوان «نواسازی» باشد و بعید نیست آگاهان موسیقی ایرانی بنا به ویژگی های فوق الذکر این نوع، برای آن تعبیر نواسازی را برگزیدند تا از این میان تفاوت میان نواسازی و آهنگسازی نیز تا حدودی تبیین گردد.

و اما نوع دوم؛ سازنده با توجه به ردیف و اصول استتیک آن، با برداشت، بیان و احساس خود به فراآوری و ابداع همت می گمارد. وی با تعمق، الهام و برداشت (و نه تقلید صرف) از مفاهیم ردیف و با جذب و درک روح متعالی حاکم بر آن، به خلق ملودی جدید می پردازد؛ ملودی که اگر چه بعضاً _ به ظاهر _ با محتوای ظاهری و سطحی ردیف انطباق دقیق ندارد، اما کاملاً ضابطه مند و نشأت گرفته از ردیف است. به دیگر سخن، سازنده در این نوع قطعات، با درک روح و با برداشت (و نه تکرار مجدد آن) از مفاهیم ردیف به خلق آثاری همگون با ردیف دست می یازد.

به همین دلیل، هیچ گسیختگی از محتوای ردیف در این آثار احساس نمی شود. در این نحو کمپوزیسیون، بیان فردی هنرمند، برداشت ذهنی، احساس و ذوق ملودی پردازی هنرمند در عرض توجه به مفاهیم ردیف قرار می گیرد (نه اینکه یکی به دیگری بچربد). کمپوزیسیون به این شکل، به مفهوم کمپوزیسیون غربی نزدیک تر است و شاید بتوان این نوع کمپوزیسیون را «آهنگسازی» ترجمه نمود.

پویا سرائی در ادامه ی نقد خود اضافه می کند:

"فراموش نکنیم (که) بزرگترین معضل کنونی موسیقی ملی ایران، نبود آهنگساز قابل و نخبه به تعداد کافی است. در واقع امروزه ما با نوعی بحران نبود آهنگساز طراز اول روبه رو هستیم. پس بدیهی است در چنین شرایطی وجود آهنگسازان خوش قریحه و توانایی (نظیر حمید متبسم) بسیار ضروری و غنیمت است. علاوه بر کمپوزیسیون، نکته شاخص دیگری در آثار گروه دستان _ به خصوص در آثار متبسم _ همواره مورد تحسین آگاهان موسیقی ایرانی بوده است و آن، تنظیم های درخشان ایرانی و بعضاً پولیفونی این آثار است. (آثاری از قبیل بامداد، بوی نوروز، شوریده دشتی...) ناگفته نماند این شاخصه، در آثار اکثر بزرگان همدوره حمید متبسم نظیر علیزاده، مشکاتیان و کیانی نژاد و کلهر نیز دیده می شود. در تنظیم های این بزرگان، خط هارمونیک یا کنترپوانتیک باس در مقابل ملودی، اهمیت فوق العادهِ ای دارد. در برخی موارد (در آثار این بزرگان) تنظیم های قطعات به قدری ملهم از موسیقی دستگاهی و ردیف هستند که ملودی با س مذکور، خود یکی دیگر از جملات ردیف است (نمونه آن مجموعه دلشدگان اثر حسین علیزاده است). به عبارتی، در تنظیم های ایشان، چند ملودی از ردیف، با ارتباط و هماهنگی خاص و جالبی، به صورت عمودی به هم پیوند می خورد و با هم به گوش می رسد. بی شک برداشت صحیح و عمیق این نخبگان از محتوا و اصالت موسیقی ایرانی سبب توفیق آنان در خلق این گونه آثار است. بی تردید بسیاری با نگارنده هم عقیده اند که این سه شاخصه ذکر شده (یعنی توجه به روح معنوی هنر شرقی، آهنگسازی به مفهوم واقعی ابداع اصیل و تنظیم های جذاب و کاملاً شرقی) سبب گشته تا گروه دستان _ در این کم فروغی هنر اصیل ایرانی _ به عنوان گروهی ممتاز بدرخشد..."


ویژگیهای غالب در گروههای هنری ایرانی، و حضور گروه دستان، همچون استثنا، در این عرصه

از هم پاشیدگی مداوم گروههای موسیقی و هنری ایرانی، یکی از ویژگیهای برجسته ی این گروههاست. این از هم پاشیدگی ها، ناشی از وسعت دانش و تعلق افراد به جریانهای هنری و بینشهای فلسفی هنری خاص نبوده، بلکه عمدتن از دو منبع سرچشمه می گیرد:

• یکی اختلاف بر سر مسئله ی مالی است، و آن اینکه هر فرد که نامی به خود اختصاص داد، خواسته های مالی وی افزایش یافته و برای خویش حق بیشتری قائل می شود. شاید این خواسته نیز منطقی به نظر آید اما باید این محاسبات همانند خورشید، از ابتدا و بر اساس قراردادی روشن باشد؛ زیرا کار هنری، کار مکانیکی نیست و هنرمند برای خلقت هنری به آرامش جان و روح خویش نیازمند است، و این نوع مسائل بویژه با بداهه نوازی و ضرورت آرامش فکری هنرمند بداهه نواز، کاملا آشتی ناپذیر است.

• دیگر دلیل در این است که افراد، هنگامی که در رهبری یک گروه به جایگاه بر تر و و یژه ای راه می یابند، دچا ر نوعی کیش شخصیت شده و این برتری طلبی باعث می گردد که دیگر افراد گروه امکان لازم برای بروز و بیان شخصیت هنری خویش نداشته باشند. البته این مشکل در تمامی سازماندهی های گروهی ایرانی وجود دارد .این درد بخش عمده ای از روشنفکران ماست و یکی از دلایل عمده ی عقب افتادگی میهن ما را رقم میزند. هنرمندان ما نیز، در شکل غالب خود، قادر به خلاصی از این مرض مسری نیستند.

در کوته کلام می توان گفت که، خلق یک گروه هنری، یعنی شرکت در یک فعالیت جمعی، به گذشت، که گوهر کار جمعی است احتیاج دارد. برای تثبیت و تداوم زندگی یک گروه هنری، بینش و خردجمعی یک اصل است، و خود تربیتی مداوم فرد، و صیقل مداوم روح و جان هنرمند در این راستا، دارای اهمیتی حیاتی است. یعنی برای جان سختی یک گروه هنری در مسیر پر تضاریس هستی خویش ، باید اندیشه و فلسفه ای و هدفی والا پشتیبان گروه باشد تا به بیراهه نکشد.

گروه دستان با ۱۷ سال عمر خود در این وانفسا، خود را همانند گروهی استثنائی تثبیت و شناسانده است.
علل این موفقیت را عمدتن باید دربر حذر بودن افراد گروه، از دو ضعف یاد شده ی بالا، جستجو کرد.

انسجام این گروه، همدلی افراد آن، احترام متقابل و یا ((stima reciproca در بین افراد آن، مبین اینست که بنیانگذار آن از آغاز کار، پی ریزی بنا را بر اساس پرنسیپ های استاندارد مهندسی هنری بنا نهاده است.

تجربه ی ۱۷ سال این گروه بما اجازه میدهد که حمید متبسم را بعلت ویژکیهای تکنیکی و شخصیت جمعی، در
وانفسای بازاری که واژه ی استاد چه ارزان بفروش میرسد، واقعا شایسته ی نام استاد(maestro) بشناسیم.

باید اضافه کرد که تمامی افراد گروه دستان از قامت هنری و شخصیتی بالائی بر خوردارند و در میهنی که مردم ما از خود خواهی ها و خود اندیشی ها به ستوه آمده اند، گروه دستان، با پختگی آگاهانه ی خویش، اسرار وجودی، رموزبقا و محبوبیت( سمپاتی) خویش را، یافته است.

این گروه بر اساس زحمات شبانه روزی و فعالیتهای درست خویش در قلب مردم ما جای گرفته است و امید آفرین است. این دستاورد هنری حال دیگر متعلق به مردم ماست و باید با تمامی نیروی خویش در حفظ و پایداری آن همگی کوشا باشیم.

بیشک این گروه از پشتوانه ی فرهنگی پر قدرتی بر خوردار است. زیرا افراد آن به خلقهای مختلف میهن ما تعلق دارند و در عین حال از فرهنگ پیشروی جهانی تغذیه می کنند. علاوه بر آن، بر دوش غول های اندیشه و موسیقی و فلسفه ای چون بر بط و مانی و رودکی و غیره... جای دارند. هر چند آثار این بزرگان بسیارش به نابودی کشانده شده است، اما ژن و خمیره ی هنری آنان در تباره ی هنر مردمی ریشه دارد و این وظیفه ی سنگینی را به دوش گروه دستان می گذارد. ما امید واریم که با زحمات مداوم گروه و پشتیبانی هنر دوستان ایران، گروه دستان از عهده ی این وظیفه مردمی و فرهنگی، و چرا نه، تاریخی، به بهترین شکل آن بر آید.

تیزبینی و وسواس گروه دستان در انتخاب اشعار

بیشک موسیقی ملی میهن ما، از دو کمبود عمده رنج می برد:

• یکی عدم استقلال کامل موسیقی از آواز و یا خواننده ای است که در مرکز توجه شنوندگان قراردارد، بگونه ای که هویت یک گروه با هویت خواننده ی آن دچار یگانگی می شود. این بینش بویژه در ایران دارای سنت بسیار پایداری است، زیرا بسیاری از بینندگان برای تشریح یک ارکستر تنها به نام خواننده ی آن بسنده می کنند، و زحمات بی پایان نوازنده را نا دیده میگیرند.
• دومین کمبود عبارت از آنست که تحولاتی که درشعر پارسی از طریق نوگرایانی چون نیما یوشیج ایجاد شد، در موسیقی ایران ما هنوز بوجود نیامده است و یا در راه طی کردن اولین گامهای خویش است.

بی شک پیشروانی امثال استادحسین علیزاده، مشکاتیان، کیانی نژاد و کلهر   واندیشمندان و محققانی امثال محمد رضا درویشیان، با فعالیتهای خستگی ناپذیر خویش، در حل کمبودهای نامبرده که از هم جدا ناپذیرند، پیشقدم بوده اند و آثار نوئی را چه از نظر تکنیکی و چه از دیدگاه استه تیک و زیباشناسی، و تحقیقی وهمگام با زمان، بدست داده اند. ایجاد این تحول، همانگونه که در عرصه ی شعر با کار خستگی ناپذیر سیلی از شاعران دنبال شد، احتیاج بیک همکاری عمومی، بصورت یک پروژه ی سراسری دارد.

اما آنچه در این میان دارای اهمیت است، اینست که شاید بتوان گفت که باید بر روی دو مسیر موازی عمل کرد، یعنی از یک جهت در استقلال نوازندگان از خواننده کوشید و با خلق آثاری مستقل، شنونده ی ایرانی را به اهمیت فعالیت جانسوز نوازنده آگاه و برای درک آفریده های صرفا انتزاعی وی که موسیقی است تربیت کرد. و از طرفی دیگر در جائی که ضرورت همکاری گروه موسیقی و خواننده مطرح است به انتخاب اشعار نو و مدرن که با هستی امروزین ما همخوانی دارد، دست زد و موسیقی میهن ما را با آن همگام کرد. این خود شاید بتواند به تحولی در موسیقی ما کمک کند.

اصرار بسیاری از نوازندگان و خوانندگان ما، در کار تکراری بر روی اشعار قرون وسطائی مولانا و یا اشعار حافظ که به آستانه ی رنسانس تعلق دارند براستی ما را اسیر آن دوران ها ساخته است. این اشعار در صورت شرایط ویژه ی معرفی آن دوران با ویژگیهای موسیقیائی خویش بسیار آموزنده و جذاب می باشند، اما اگر به تکرار انجامند، تنها نتیجه اش، در بهترین شکل آن در جا زدن در اندیشه های ما قبل رنسانس است.

انتخاب اشعاری که از طرف گروه دستان در سطح ایران و جهان اجرا می شوند، نشان میدهد که تنظیم کنندگان برنامه ی گروه دستان بر این کمبود ها آگاهند و گامهای سنجیده ای را در مسیر حرکت خویش بر میدارند؛ با گذشته رابطه ای ریشه ای و دیالکتیکی و حسی دارند ونو گرائی و همگام بودن با زمان حال و آینده را، که با بینشی جهانی از موسیقی آذین شده است، سر لوحه ی کار خویش قرار داده اند.

بعنوان نمونه اشعاری که در برنامه ۲۶ ژانویه در میلان اجرا شد در دو زمان جداگانه و در دو مایه ی دشتی(ساخته های متبسم) و اصفهان(ساخته های سعید فرج پوری) اجرا شد.

اشعاربخش اول در مایه دشتی عبارت بودند از:

قیژک کولی: سروده ی دکتر محمد رضا شفیعی کد کنی
زهی عشق: مولانا رومی
بوی عشق: سعدی
کمند ذلف: حافظ
قطعه ی مستانه: بی کلام

اشعار بخش دوم در مایه اصفهان( بر اساس آهنگ های سعید فرج پوری) عبارت بودند از:

قطعه ی اشتیاق: بی کلام
شعری از فریدون مشیری
شعری از فخرالدین عراقی
چین ذلف: عطار
اسرار عشق: حافظ
وطن: سیاوش کسرائی

تصنیف در خواستی شنوندگان در پایان بر نامه، که پذیرش سریع آن از طرف گروه و همایون شجریان، شنوندگان را به اوج شادی و یگانگی با گروه دستان کشاند، عبارت بود از: مرغ سحر: شعر از ملک الشعرای بهار و ساخته ی استاد نی داوود.

در بخش اول ترانه های غزل گون وعاشقانه و در بخش دوم ترانه هائی با جنبه های اجتماعی بر تری داشت که با اشعار شاعران کلاسیک و مدرن و بروز شده ی((update ایران، چون ملک الشعرا وکسرائی زینت یافته بود.

در پایان برنامه، بخواست حاضران، مرغ سحر اثر ملک الشعرای بهار و ساخته ی استاد نی داود در خواست شد که همایون شجریان و گروه نوازندگان دستان چه عاشقانه برق آسا پذیرفتند و با اینکار چه شادی بی مثالی در دل تماشاگران کشت کردند.

کمبودها:

• در بخشهائی از برنامه ارکستر، که به همخوانی تمامی افراد گروه می انجامد، اگر باندازه ی کافی بر روی عمل همخوانی جمعی کار نشده، و به حد مطلوب نرسیده است، بهتر است از برنامه حذف گردد، زیرا به کیفیت بقیه ی کار جانفرسای گروه ضربه میزند.
• عدم حضور زنان، در گروه نوازندگان دستان، بیشک یکی از کمبودهاست. هر چند دستان کارهای گوناگونی را در همکاری با خوانندگان زن و هنرمندان در عرصه ی رقص به بهترین شکل خود ارائه داده است.
البته تنظیم افقی سایت گروه دستان، وسطح دانش افراد آن نشان میدهد که مشکل است که گروه به این کمبود، نیندیشیده باشد.
• در مورد لباس هنرمندان نیز می توان گفت: اینکه هریک از افراد گروه لباس ساده ی خود را دارد با خود ویژگیهای روحی خویش، و اینکه افراد بیانگر رنگهای مختلفند بسیار خوب است ولی می توان به زیبائی بیشتر پوشش نیز همت گمارد و با یاری گرفتن از استیلیست های ایرانی، بر اساس طرحی جدی تر، مناسب با حس هر نوازنده، بگونه ای که سنتزی از فرهنگ سنتی ما و فرهنگ باز جهانی باشد، به پوششی با کیفیتی بر تر، که هم قامت فلسفه وجودی گروه دستان باشد، دست یافت.

درپایان، از سر شوق و شادی، دستهای تک تک افراد گروه دستان را می فشارم و بر همگی آنان، از سر مهر، درود میفرستم.

با احترام قلبی
مهندس سهراب مژده
sohrab.mojdeh@yahoo.it
........................................

توضیح:
*افسون: به مفهوم سحری پویا آمده است،سحری آبستن شوق و امید.
*مغنی: به معنی نغمه پرداز، آوازه خوان و یا نوازنده است. اما مقنی به مفهوم کسی است که به کار در کاریز مشغول و در دل زمین نقب میزند(ویژگی استثنائی فرهنگ ما در کاریزی بودن آنست).نویسنده ی ای سیاهه مغنی را به مفهوم آوازه خوان و یا نوازنده ای می بیند که در جان و روح انسان راه می گشاید. مولانا می گوید: کاریز درون تو می باید    کان عاریه ها دری ترا نگشاید.
منابع:
مصاحبه ی خسروشمیرانی با حمید متبسم در ۲۴ آذر ۱٣٨۶
مقاله ی از پویا سرائی در باره ی اجرای لولیان
بهره گیری از سایت های:   
                                                                                             
www.dastan.ne
www.homayounshajarian.blogf.com
                                           www.barbat.us
www.motebassem.com
www.ensamble-samani.com
www.zarbang.com
www.hooshan-samani,blogfo.com
www.darvishi.com

پایان


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست